تحیر گمراهان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گمراهان، در وادی سرگردانی
طغیان رها شده و دچار سرگردانی شده اند.
من یضلل الله فلا هادی له ویذرهم فی طغیـنهم یعمهون.(هر کس را
خداوند (به جرم اعمال زشتش)
گمراه سازد،
هدایت کنندهای ندارد؛ و آنها را در
طغیان و سرکشی شان رها میسازد، تا سرگردان شوند! )
کلمه" عمه" به معنای حیرت و سرگردانی در
ضلالت و یا به معنای نفهمیدن
حجت است، و اگر مقابل این جمله را که عبارتست از: " و کسی که او هدایتش کند دیگر گمراه کنندهای برای او نیست" ذکر نکرد برای این بود که کلام در تعلیل
آیه قبلی یعنی جمله" فبای حدیث... " بود، گویا کسی پرسیده جهت اینکه به هیچ
حدیث دیگری
ایمان نمیآورند چیست در جواب فرموده: جهتش این است که
خدا گمراهشان کرده و کسی که خدا گمراهش کند دیگر هدایت کنندهای برایش نیست.
اینگونه تعبیرات در باره همه
کافران و گنهکاران نیست بلکه مخصوص به گروهی است که آن چنان در برابر حقایق، لجوج و متعصب و معاندند که گویی پرده بر
چشم و
گوش و قلبشان افتاده، پردههای تاریکی که نتیجه اعمال خود آنها است، و منظور از" اضلال الهی" نیز همین است.
گمراهان
منافق متحیر بین
کفر و
ایمان هستند.
ان المنـفقین...(
منافقان میخواهند
خدا را
فریب دهند؛ در حالی که او آنها را فریب میدهد؛ و هنگامی که به
نماز برمی خیزند، با کسالت برمی خیزند؛ و در برابر مردم ریا میکنند؛ و خدا را جز اندکی یاد نمینمایند! )
مذبذبین بین ذلک لا الی هـؤلاء ولا الی هـؤلاء ومن یضلل الله فلن تجد له سبیلا.(آنها افراد بی هدفی هستند که نه سوی اینها، و نه سوی آنهایند! (نه در صف
مؤمنان قرار دارند، و نه در صف
کافران! ) و هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی یافت. )
در
مجمع البیان گفته است: وقتی
عرب میگوید: " ذبذبته فذبذب" منظورش این است که من فلان چیز را
حرکت دادم و او به حرکت در آمد، پس این ماده مثل تحریک چیزی است که آویزان باشد، این بود گفتار مرحوم طبرسی.
پس بنا به گفته وی مذبذب بودن هر چیزی به معنای آمد و شد کردن آن بین دو طرف است بدون اینکه آن چیز تعلقی و وابستگی به یکی از آن دو طرف داشته باشد.
و این خود صفت
منافقین است که بین مؤمنین و بین
کفار آمد و شد دارد، نه به کفار بستگی و تعلق دارند و نه به مؤمنین" لا الی هؤلاء" یعنی نه به طرف مؤمنین به تنهایی، تا
مؤمن حقیقی باشند، " و لا الی هؤلاء" و نه به طرف کفار تا
کافر محض باشند.
کلمه مذبذب
اسم مفعول از ماده ذبذب است و در اصل به معنی صدای مخصوصی که به هنگام حرکت دادن یک شی ء آویزان بر اثر برخورد با امواج
هوا بگوش میرسد و سپس به اشیاء متحرک و اشخاص سرگردان و متحیر و فاقد برنامه مذبذب گفته شده است و این یکی از لطیفترین تعبیراتی است که در
قرآن در باره
منافقین وارد شده است و یک اشاره ضمنی به این مطلب دارد که چنان نیست که نتوان
منافقان را شناخت بلکه این تذبذب آنها آمیخته با آهنگ مخصوصی است که با توجه به آن شناخته میشوند، و نیز این
حقیقت را میتوان از این تعبیر استفاده کرد که اینها همانند یک
جسم معلق و آویزان ذاتا فاقد جهت حرکتند، بلکه این بادها است که آنها را به هر سو حرکت میدهد و به هر سمت بوزد با خود میبرد!
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تحیر گمراهان».