• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تداخل اسباب1

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تداخل اسباب به عدم اقتضای بیش از یک مسبَّب در صورت اجتماع اسباب متعدّد اطلاق می‌شود.



تداخل اسباب، یعنی اجتماع اسباب متعدد در تاثیرگذاری بر مسبب واحد.


در مواردی که در جمله شرطی، شرط متعدد ولی جزا واحد است، یعنی افراد متعددی از یک یا چند نوع سبب تحقق پیدا کرده است، این بحث مطرح می‌شود که آیا هر یک از این اسباب در تاثیرگذاری استقلال دارند و یک مسبب مستقل را می‌طلبند (نظریه عدم تداخل اسباب) یا این که تعدّد اسباب اقتضای تعدد و تکثر در ناحیه مسبب را ندارد ( نظریه تداخل اسباب ).


مسئله تداخل و یا عدم تداخل اسباب بسیار مهم بوده و در فقه ثمرات زیادی بر آن بار می‌شود. محل نزاع در این مسئله جایی است که دلیل خاصی بر تداخل و یا عدم آن وجود نداشته باشد.
بنابراین، مواردی که دلیل خاص بر تداخل وجود دارد از محل نزاع خارج است، مثل جایی که اسباب نقض وضو به طور مکرر تحقق یابد، چه از نوع واحد باشد، مثل این که مکلف چند بار بول کند، و چه از انواع متعدد، مثل این که بول و نوم و امثال آنها از مکلف صادر شود، در این مورد چون نسبت به تداخل اسباب دلیل وجود دارد که می‌گوید: لازم نیست به تعداد ناقض‌ها وضو گرفته شود گرفتن یک وضو کافی است.
مواردی نیز که برای عدم تداخل دلیل وجود دارد، مثل باب کفارات که ادله خاص در آن بر تکرار کفاره ، یعنی بر عدم تداخل، دلالت می‌کند، از محل بحث و نزاع خارج است.

۳.۱ - دیدگاه علما

در این مسئله سه دیدگاه وجود دارد:
۱. به مشهور نسبت داده شده که مقتضای اصل و قاعده را عدم تداخل می‌دانند؛
۲. برخی مثل « محقق خوانساری (رحمه الله)» به تداخل اعتقاد دارند؛
۳. برخی مثل مرحوم « ابن ادریس » در مسئله تفصیل داده‌اند؛ به این بیان که اگر اسباب متعدد از نوع واحد باشد، قاعده، تداخل را اقتضا می‌کند و اگر از نوع واحد نباشد، قاعده، عدم تداخل را اقتضا می‌نماید.


بحث تداخل اسباب در جمله‌های شرطی، اولا در ناحیه جزا ( حکم ) است و ثانیاً در جایی است که جزا قابلیت تعدد و تکثر را داشته باشد، مثل: وضو و غسل که در آنها تعدد و تکرار امکان دارد. اما گاهی متعلق حکم در جزا (در قضیه شرطی ) قابل تعدد نیست، برای مثال، قتل «ساب النبی» واجب است، حال اگر کسی چند بار این کار را انجام دهد چون جزا قتل قابلیت تکرار ندارد، بحث تداخل اسباب درباره آن مطرح نمی‌شود.
[۹] فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۷، ص۴۶۵.
[۱۰] فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج۳، ص۲۸۹.
[۱۱] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۲۳۹.
[۱۲] حیدر، محمد صنقور علی، المعجم الاصولی، ص۳۷۸.



۱. سبحانی تبریزی، جعفر، الموجز فی اصول الفقه، ص۱۵۶.    
۲. فيكون مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص (۱۲۲-۱۲۰).    
۳. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۱۰۹.    
۴. اصفهانی، محمد تقی بن عبد الرحیم، هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین، ص۱۶۶.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۴۰.    
۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج۱، ۲، ص۴۸۹.    
۷. خمینی، روح الله، تهذیب الاصول، ج۱، ص (۴۳۶-۴۳۵).    
۸. عراقی، ضیاء الدین، نهایة الافکار، ج۱، ۲، ص۴۹۰.    
۹. فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۷، ص۴۶۵.
۱۰. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج۳، ص۲۸۹.
۱۱. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۲۳۹.
۱۲. حیدر، محمد صنقور علی، المعجم الاصولی، ص۳۷۸.



فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «تداخل اسباب».



جعبه ابزار