• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر طبری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر طبری، یکی از کهن‌ترین و مهم‌ترین تفاسیر جامع در حوزه فرهنگ و معارف اسلامی، اثر ابو جعفر محمد بن جریر طبری (د ۳۱۰ق/۹۲۲م) که مجموعه‌ای گسترده و انتقادی از روایات مستند تفسیری است.



نام این اثر همان طور که مؤلف در مقدمه تاریخ خود می‌آورد، جامع البیان عن تأویل آی القرآن است و یاقوت حموی نیز در شرح احوال طبری، همین نام را آورده است. اما از آن‌جا که او در این کتاب اشاره‌ای به نام آن ندارد، نام واقعی اثر هیچ‌گاه کاربردی رایج نیافته است و کتاب بیش‌تر با نام مؤلف شناخته می‌شود. نیز از همین رو ست که بیش‌تر منابع متقدم و متأخری که درپی به دست دادن گزارشی از این اثر بوده‌اند، ضبط‌هایی متفاوت از نام کتاب آورده‌اند (مثلاً برای متقدمان، و برای متأخران،
[۹] حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۰، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
[۱۱] Loth، O، ج۱، ص۵۹۱، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
[۱۲] Nöldeke، Th، ج۱، ص۱۷۱، Geschichte des Qorans، ed F Schwally، ۱۹۶۱.
[۱۳] GAL، ج۱، ص۱۴۹.
[۱۴] GAS، ج۱، ص۳۲۷.
).
تاریخ دقیقی از زمان آغاز کار مؤلف برای تألیف این اثر در دست نیست. تنها دو گزارش در منابع وجود دارد که یکی از املای بخشی از کتاب در ۲۷۰ق/۸۸۲م و دیگری از املای کل اثر میان سال‌های ۲۸۳ تا ۲۹۰ق/۸۹۶ تا ۹۰۳م از سوی طبری به شاگردانش خبر داده است. به نظر می‌رسد که طبری تفسیر خود را بر دو طبقه از شاگردان املا کرده باشد.
[۱۸] حوفی، احمدمحمد، الطبری، الطبری، ص۱۰۹.
به گفته ابوبکر بن کامل، مشهورترین شاگرد طبری، (متوفی ۳۵۰)
[۱۹] عبدالرحمان ربیع، آمال محمد، الاسرائیلیات فی التفسیرالطبری، ص۱۷.
طبری تفسیر خود را در ۲۷۰ بر شاگردانش قرائت کرده؛اما ابوبکر بن بَالَوَیْه، دیگر شاگرد وی، گفته است که طبری تفسیر خود را از ۲۸۳ تا ۲۹۰ بر ما املا کرد.
آنچه از این دو گزارش بر می‌آید، آن است که احتمالاً بخش‌های مختلف کتاب در طول یک دوره زمانی طولانی در قالب املا شکل گرفته‌اند و سپس محتوای اثر به مرور توسعه یافته، و در پایان توسط مؤلف و یا شاگردان او صورت نهایی به خود گرفته است.
[۲۱] Berg، H، ج۱، ص۱۲۳، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
[۲۲] Berg، H، ج۱، ص۱۲۴، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.



طبری نخست برآن بوده است تا برای خلق این اثر، دانش تفسیری خود را در ۳۰ هزار ورق بر شاگردانش املا کند، اما هنگامی که با اکراه آنان روبه‌رو می‌گردد، پس از اظهار تأسف آن را در ۳ هزار ورق کوتاه می‌کند که به حجمی که امروزه ما از این اثر سراغ داریم، بسیار نزدیک است. هر چند گزارش حجم اولیه تفسیر آن میزان که در منابع آمده، ممکن است اغراق‌آمیز باشد، اما چنین گزارش‌هایی نشان از نگاه جامع طبری به مسئله تفسیر قرآن دارد. هم‌زمان با نگارش این اثر ــ که در بغداد در اواخر سده ۳ق صورت گرفت ــ تاریخ تفسیر به دوره کلاسیک خود گام نهاد در این دوره که دوره توسعه درخشان آثار تفسیری بود، علومی که در دوره‌های پیشین تاریخ تفسیر به عنوان ابزار در خدمت این علم بود، به یکباره به کار گرفته شد و اصحاب تفسیر با گردآوری آراء پیشینیان و با بهره‌گیری از این علوم به نگارش آثار خود پرداختند.
[۲۷] Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۹۹-۱۱۳، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
[۲۸] Calder، N، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۰، Tafsīr from Ŧabari to Ibn Kathīr، Approaches to the Qurºān، ed GRHawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
به این ترتیب در این دوره آثاری با حجم بیش‌تر نسبت به تفاسیر دوره‌های پیشین، و در رأس آن‌ها تفسیر طبری، آفریده شد.
طبری که از فقهای اختیارگرای اصحاب حدیث با گرایش‌های اعتدال میان رأی و حدیث بود ، برای نگارش جامع البیان فی تفسیرالقرآن، تحت تأثیر جریان‌های مسند نویسی و سنن‌ نویسی رایج در بغداد آن روزگار
[۳۲] مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۳۱۸.
، به جمع‌آوری آراء گوناگون تفسیری پیشینیان دست زد. «اختیارگروی» او در فقه و فعالیت‌هایی که درپی نهادن زمینه تحقیقات حدیثی در بغداد صورت داده بود، از جمله نگارش تهذیب الآثار
[۳۵] مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۳۱۸.
موجب گشت تا او، همانند اسلاف خود، به صرف گردآوری این روایات بسنده نکند، بلکه به «نقد» آنها و تلاش برای «اختیار» یک رأی نیز دست زند. او به این ترتیب گفتمان «نقد» آراء گوناگون و انتخاب یک رأی را وارد کوشش‌های تفسیرنویسی آن روزگار ساخت و از این طریق توانست تاریخ تفسیر را وارد جریانی نو سازد
[۳۶] EI۲، ج۱۰، ص۸۶.
[۳۷] Calder، N، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۰، Tafsīr from Ŧabari to Ibn Kathīr، Approaches to the Qurºān، ed GRHawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
[۳۸] Calder، N، ج۱، ص۱۳۴، Tafsīr from Ŧabari to Ibn Kathīr، Approaches to the Qurºān، ed GRHawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
[۳۹] Cooper، J، ج۱، ص۲۴، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
مقایسه معنای دو واژه تأویل و تفسیر در آن دوران نشان می‌دهد که او به سبب پرداختن به نقد روایات و انتخاب یک رأی بود که در نامیدن کتاب خود از واژه «تأویل» به جای «تفسیر» استفاده کرده است.
[۴۰] Wansbrough، J، ص۱۵۴-۱۵۵، Quranic Studies: Sources and Methods of Scriptural Interpretation، Oxford، ۱۹۷۷.



از جمله آثار تفسیری پرارزش نگاشته شده در این دوره که هم‌زمان با تفسیر طبری پدید آمدند می‌توان از تفاسیر ابن ابی حاتم رازی (د ۳۲۷ق) و ابن منذر نیشابوری (د ۳۱۸ق) نام برد. حجم کـاربرد روایات برگـرفته از این دو اثر از سوی سیوطی (د ۹۱۱ق) و ابن‌کثیر (د ۷۷۴ق) در مقایسه با حجم روایات به کار رفته از تفسیر طبری نشان می‌دهد که این دو اثر از نظر دربردارندگی و شمول روایات تفسیری کمتر از تفسیر طبری نبوه‌اند، اما از آن‌جا که احتمالاً از بررسی انتقادی و حسن ترتیب کتاب طبری بهره‌ای نداشتند، هیچ‌گاه مانند آن تداول نیافتند.
در سده‌های پس از این دوره، تفاسیر مهم دیگری مانند بحرالعلوم سمرقندی (د ۳۷۵ق)، الکشف و البیان ثعلبی (د ۴۲۷ق)، تفاسیر سه‌ ‌گانه واحدی (د ۴۶۸ق)، معالم التنزیل بغوی (د ۵۱۶ق)، تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر، و الدرالمنثور سیوطی نگاشته شد که هرچند بیش‌تر آن‌ها از جهت روش و بیان با جامع البیان طبری همسری نمی‌کردند،
[۴۱] McAuliffe، J D، ج۱، ص۶۱-۶۲، Quranic Hermeneutics: The Views of at-Tabari and Ibn Kathir، Approaches to the History of the Interpretation of the Qurºān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
[۴۲] زیدی، کاصد یاسر، الطبری المفسر الناقد مع موازنه بمفسرین معاصرین له، ج۱، ص۱۹۶-۲۰۰، الامام الطبری ج۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
[۴۳] ابونیل، محمدعبدالسلام، الطبری المفسر، ج۱، ص۲۶۹-۲۸۱، مذهبه فی التفسیر، الامام طبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
اما برخی مانند معالم التنزیل بغوی توانستند با برطرف ساختن کاستی‌های کار طبری، ازجمله حجم زیاد آن، در شرق جهان اسلام از رواج تفسیر طبری بکاهند.
[۴۴] Loth، O، ج۱، ص۵۹۰، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.




طبری تفسیر خود را با بحث‌های مقدماتی آغاز کرده، سپس روایت‌های ناظر به نزول قرآن را بر هفت وجه آورده و به ایراداتی که در این باب وجود دارد پاسخ گفته است. مـؤلف در مقدمـه طولانـی کتاب خـود به بیان مبانی روش ـ شناختی خود در نگارش این اثر می‌پردازد. او به‌دنبال آن است تا زبان عربی را در کنار روایات تفسیری سلف به عنوان ابزاری لازم در تفسیر آیات قرآنی معرفی کند. از این رو با طرح دو بحث کلامی به عنوان دو استدلال بر درستی دیدگاه خود نخست زبان قرآن را زبان عربی معرفی کرده، سپس به رد دیدگاه گروهی می‌پردازد که به انکار تفسیر قرآن از سوی فردی غیر از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و بر اساس ابزاری غیر از روایت می‌پردازند. آن‌گاه در حمایت کلامی خود بر عربی بودن زبان قرآن با طرح استدلالی، وجود واژگان دخیل در قرآن را رد می‌کند. او قرآن را کتابی می‌داند که عربی خالص است و بر ۷ لهجه از زبان قوم عرب نازل شده است. در ادامه با تأکید بر برخی روایات، آیات قرآن را از حیث تفسیرپـذیری به ۳ دستـه تقسیم می‌کند:
الف‌ـ آیاتی کـه تنها خداوند تفسیـر آن‌ها را می‌داند.
ب‌ـ آیاتی که تنها از طریق پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مـی‌توان به تفسیر آن‌ها دست یافت.
ج‌ـ آیاتی که هر آشنای با زبان عربی می‌تواند آنها را تفسیر کند. در پایان نیز با آوردن روایاتی در نکوهش تفسیر به رأی، راه را بر مفسرین برای تفسیر دو دسته آیات می‌بندد.
[۵۲] Loth، O، ج۱، ص۵۹۳-۵۹۹، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.



طبری در این کتاب به‌دنبال ارائه تصویری از راست‌کیشی اسلامی است. از این رو در مباحث انتقادی خود، روی سخن با فرد یا گروه خاصی ندارد.
[۵۳] Loth، O، ج۱، ص۶۰۲، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
[۵۴] Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۲۷۶-۲۸۱، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
[۵۵] Rippin، Review of Exégèse، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱، langue et théologie en Islam، Journal of Semitic Studies، ۱۹۹۱، vol XXXVI.
او از آن‌جا که در فضایی آکنده از مشاجرات کلامی رشد یافته است، تحت تأثیر آن فضـا با طـرح استـدلال‌هایـی کـلامـی ــ کـه مقـدمات آنهـا روایت‌هایـی است که سراسر کتاب او را فرا گـرفته‌اند ــ بـه این تصویر‌سازی می‌پردازد.
[۵۶] Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۳۳-۳۷، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
[۵۷] Rippin، Review of Exégèse، ج۱، ص۳۶۱، langue et théologie en Islam، Journal of Semitic Studies، ۱۹۹۱، vol XXXVI.
انتخاب زبان عربی به عنوان ابزار دوم که بر پایه باورهای او، زبان قرآن والاترین گونه آن است،
[۵۹] Rippin، Review of Exégèse، ج۱، ص۳۶۱، langue et théologie en Islam، Journal of Semitic Studies، ۱۹۹۱، vol XXXVI.
به او کمک می‌کند تا سیاق مورد نظرش را بیافریند و پیش‌فرض‌هـای لازم برای استدلال‌هـایش را بیان کنـد. از همین روست که زبان مهم‌ترین نقش را در تفسیر او بازی می‌کند.
[۶۰] Berg، H، ج۱، ص۱۲۷، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
[۶۱] Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۷۳ff.، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
[۶۲] Rippin، Review of Exégèse، ج۱، ص۳۵۹، langue et théologie en Islam، Journal of Semitic Studies، ۱۹۹۱، vol XXXVI.
[۶۳] EI۲، ج۱۰، ص۸۶.
به این ترتیب تفسیر او به‌رغم آن‌که آکنده از روایات تفسیری است، گونه‌ای ماهیت کلامی به خود می‌گیرد.
[۶۴] Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۲۰۷ff.، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
[۶۵] مالکی، محمد، دراسة الطبری للمعنی من خلال تفسیره، مغرب، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۶۶] مالکی، محمد، اصالة المنهج فی تفسیر الطبری، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۷، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
[۶۷] جوینی، مصطفی صاوی، مناهج فی التفسیـر، ج۱، ص۳۳۲ بب.
[۶۸] McAuliffe، J D، ج۱، ص۴۸-۵۰، Quranic Hermeneutics: The Views of at-Tabari and Ibn Kathir، Approaches to the History of the Interpretation of the Qurºān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
[۶۹] Berg، H، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
[۷۰] Heath، P، ج۱، ص۱۸۰-۱۹۰، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).
[۷۱] Goldziher، I، ج۱، ص۸۷-۹۸، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.



وی تدوین قرآن را در دوره خلافت عثمان (۲۳ـ۳۵) می‌داند. وی به قرائات عنایت خاصی داشته و بحث‌هایش در قرائات حاکی از احاطه او در این زمینه است.
[۷۳] داوود عانی، عبدالقهار، دراسات فی التفسیر و المفسرین، ص۱۵۸.
به گفته یاقوت حموی، وی کتابی در این فن نوشته و تمامی قرائات مشهور و شاذ را در آن گرد آورده و بررسی کرده است. طبری در تفسیر خود به کتاب قرائاتش اشاره نموده است. (از باب نمونه ذیل سوره فاتحه، آیه ۴ به قرائات مختلف این آیه اشاره کرده است). از مهم‌ترین ویژگی‌های روش طبری در بررسی قرائات می‌توان به این موارد اشاره کرد:
اجماع قراء
[۷۷] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۸۱ـ۱۸۳.
[۷۸] احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۵۶ـ۵۷.
و مقایسه با اشعار شاعران عرب،
[۷۹] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۲۰۷ـ۲۱۴.
ترجیح قرائت مشهور به قرائت ضعیف، (از باب نمونه ذیل سوره آل‌عمران، آیه ۵۱ ) عنایت به هماهنگی قرائت با سیاق آیات (ذیل سوره بقره، آیه ۱۰ ) و قواعد و شیوه معروف زبان عرب، (ذیل سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۷ )
[۸۶] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۸۴ـ۱۹۰.
ترجیح قرائت هماهنگ با تفسیر علمای لغت و نحو، (ذیل سوره بقره، آیه ۳۷ )
[۸۹] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۲۰۱ـ۲۰۷.
ترجیح قرائتِ مطابق با رسم‌الخط مصحف (ذیل سوره بقره، آیه ۲۱۰ )
[۹۲] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۹۹ـ۲۰۱.
[۹۳] احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۵۷ـ۵۸.
و قرائتی که از سهولت لفظی و تناسب معنوی برخوردار است. (ذیل سوره نساء، آیه ۴۲ )
[۹۶] فاضلی، محمد، تفسیر طبری در نقد و بررسی، ص۲۳۶ـ۲۴۰.
[۹۷] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۹۴ـ۱۹۹.

طبری درباره قرائت‌های هفت‌گانه، نظر خاصی داشته و قرائت عبدالله بن عامر یَحْصُبِی، از قاریان هفت‌گانه، را جزء این قرائت‌ها نیاورده و آن را تخطئه کرده است.
[۹۸] عطوان، حسین، القرائات القرآنیة فی بلادالشام، ص۲۸۶ـ۲۸۷.
[۹۹] عطوان، حسین، القرائات القرآنیة فی بلادالشام، ص۳۳۲ـ۳۶۰.
بر عقیده طبری در باب ترجیح برخی قرائت‌ها بر یکدیگر و خارج کردن برخی از قرائت‌های متواتر و جایگزین کردن قرائت‌های شاذ، خرده گرفته‌اند.
[۱۰۰] آل اسماعیل، نبیل، علم القرائات نشأته، أطواره، أثره فی العلوم الشرعیة، ص۳۳۱.
طبری با تعابیر خاصی از قرائت‌های مقبول خود در تفسیر یاد کرده
[۱۰۱] آل اسماعیل، نبیل، علم القرائات نشأته، أطواره، أثره فی العلوم الشرعیة، ص۳۳۱ـ۳۳۲.
و قرائت‌های شاذ را با معیارهایی چون مخالفت با رسم‌الخط مصحف عثمانی، مخالفت با اجماع قراء و قرائت‌های واحد، مشخص کرده است.
[۱۰۲] احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۹۰ـ۹۲.
[۱۰۳] احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۱۵۵ـ۱۶۱.



طبری در موارد متعدد از روش تفسیر قرآن با قرآن برای تبیین آیات بهره جسته است؛
[۱۰۴] اسما‌عیل‌، محمد بکر، ابن جریرالطبری و منهجه فی التفسیر، ص۴۴ـ۴۷.
مثلاً برای تفسیر آیه ۷ سوره بقره، از آیه ۲۳ سوره جاثیه استفاده کرده است.

۷.۱ - روش تفسیری هر آیه

مسیری را که مؤلف بر پایه روش خود در تفسیر هر آیه طی می‌کند، بدین‌گونه است: او پس از ذکر هر آیه در بحثی مقدماتی به بیان دیدگاه خود در تفسیر آن آیه و سپس در صـورت وجـود به ذکـر سبب نزول ــ که احتمالاً اولین بار اصطلاحش ازسوی او به‌کار رفته است
[۱۰۸] Rippin، A، ص۱۴ The Function of Asbāb al-Nuzūl in Qurºānic Exegisis، Bulletin of the School of Oriental and African Studies، London، ۱۹۸۸، vol LI .
ــ و وجوه مختلف قرائت آن می‌پردازد. وی در تفسیر آیات، ابتدا آیه یا آیاتی را با عنوان «القول فی تأویل قوله تعالی» می‌آورد و غالباً با جمله «یقول الله جَلَّ ثناؤه» سخن خود را شروع می‌کند، سپس با نقل اقوال صحابه و تابعین، به تفسیر آیات می‌پردازد. سرانجام، پس از بررسی و توجیه اقوال، یا قول مرجح را بر می‌گزیند یا با اقامه دلیل در رد اقوال گوناگون، نظر خویش را بیان می‌دارد.
[۱۰۹] موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ص۲۱۹ـ۲۲۰.
سپس با نقل کامل سلسله سند به ذکر روایات مربوط به آن آیه پرداخته، با نازک‌اندیشی به داوری میان آن‌ها می‌نشیند و سرانجام رأی خود را محتاطانه و در بیش‌تر موارد کوتاه بیان می‌کند. واحد تفسیری او در تفسیر سوره‌های نخستین قرآن تنها بخشی از آیه است و هر چه در تفسیر به پیش می‌رود، این واحد به یک آیه کامل و در سوره‌های پایانی به گروهی از آیات تبدیل می‌شود.
[۱۱۰] Horst، H، ج۱، ص۲۹۰، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.

طبری پس از ذکر اخباری در رد تفسیر به رأی، تأویل مطلوب و مقبول قرآن را تنها منوط به وجود نصی از پیامبر می‌داند و دیدگاه کسانی را که تفسیر قرآن را ناروا دانسته‌اند، رد کرده و دلیل آن را تفسیر صحابه از قرآن ذکر می کند.

۷.۲ - روش طبری در نقد تأویل‌ها

وی در نقد تأویل‌های مختلف از معیارهای گوناگونی بهره می‌گیرد، همچون سیاق آیات و پیوستگی آن‌ها، (از باب نمونه ذیل سوره بقره، آیه ۲۵ ) اجماع علما و اهل‌ تأویل، شیوه معمول بیان عرب، (ذیل سوره نساء، آیه ۴۷ ) تعمیم بخشیدن به معانی و پرهیز از تقیید و تخصیص بدون دلیل (ذیل سوره بلد، آیه ۳ ) و وجود خبر صحیح از رسول اکرم در تأیید یکی از اقوال تفسیری. (ذیل سوره نساء، آیه ۲۹ ).
طبری از تعیین جزئیات امور، مثلاً نوع مائده آسمانی که حواریون حضرت عیسی طلب کردند (ذیل سوره مائده، آیات ۱۱۲ـ۱۱۵ ) یا مقدار ثمن بَخس (دَراهِمَ معْدودة) که برادران یوسف او را به آن فروختند، (ذیل سوره یوسف، آیه ۲۰ ) خودداری می‌کند؛ زیرا از دید وی این‌ها اموری است که نه دانستن آن‌ها سودی دارد نه جهل به آن‌ها ضرری. پرهیز از تکرار مطالب و اطاله کلام نیز از ویژگی‌های اوست. (از باب نمونه ذیل سوره نساء، آیه ۶ ).
طبری در بحث از تأویل در قرآن و وجوه مختلف آن، بعد از ذکر آیات دالِّ بر تحریض به تفکر در قرآن و فهم کلام خداوند، تأویلات قرآن را به دو دسته تقسیم می‌کند؛ بخشی از تأویلات قرآن را جز از طریق تأمل در احادیث نبوی و دسترسی به نصی از آن حضرت نمی‌توان به دست آورد. بخشی دیگر در حیطه علم خداوند است، همچون زمان نزول عیسی بن مریم پیش از قیامت و نفخ صور و زمان قیامت.
طبری این رأی را به آیات قرآن نیز مستند کرده و بر همین اساس معنای روایت منقول از ابن عباس در تقسیم‌بندی چهارگانه تفسیر قرآن را که در آن گفته شده، تفسیر برخی آیات را جز خداوند کسی دیگر نمی‌داند، ناظر به تأویل آیاتی دانسته که موضوع آن‌ها در حیطه علم خداوند است.

۷.۳ - شیوه نام‌گذاری سور

طبری در نام‌گذاری سوره‌ها شیوه واحدی ندارد؛ برخی سوره‌ها را به نام مشهورشان آورده، ولی در مورد برخی دیگر از تعابیری نظیر «القول فی السورة التی یُذْکر فیها البقرة» یا «تفسیرالسورة التی یذکر فیها یوسف علیه‌السلام» استفاده کرده است.

۷.۴ - ادبیات و شعر قدیم

طبری، به پیروی از ابن عباس، به‌وفور به شعر قدیم عرب استناد جسته تا معنای یک کلمه یا عبارت قرآنی را روشن‌تر سازد.
[۱۳۱] گولدتسیهر، ایگناتس، مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۱۱۴ـ۱۱۵.
[۱۳۳] داوود عانی، عبدالقهار، دراسات فی التفسیر و المفسرین، ص۱۵۵ـ۱۵۶.
وی به مباحث دقیق لغوی و صرف و نحو نیز پرداخته که حاکی از تسلط او بر زبان عربی است.
[۱۳۴] فاضلی، محمد، تفسیر طبری در نقد و بررسی، ص۲۴۱ـ ۲۴۶.
[۱۳۵] اسماعیل، محمد بکر، ابن جریر الطبری منهجه فی تفسیر، ص۷۳ـ۷۴.
او در نحو، متأثر از نحویان کوفه است و غالباً قول کوفیان را موجه و مرجح می‌شمارد.
[۱۳۶] الامام الطبری فی ذکری مرور احد عشر قرناً علی وفاته، ص۱۸۸.
[۱۳۷] احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۱۵۵.
پیروی بارز او از نحو مکتب کوفه، نقل قول فراوان از کتاب معانی‌ القرآن یحیی بن زکریا فراء (متوفی ۲۰۷) است.
[۱۳۸] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۷۹.
[۱۳۹] عمر، احمد خطاب، الطبری النحوی الکوفی من خلال تفسیره، ص۲۳۸ـ۲۶۲.

طبری در بحث مقدماتی‌اش ذیل هر آیه برای بیان دیدگاه تفسیری خود که بیش‌تر توضیح واژگان و اصطلاحات مشکل آیه است، از دیگر آیات قرآنی، اشعار جاهلی و علوم لغت، نحو و بلاغت بهره می‌برد. استفاده او از شعر جاهلی در تفسیر آیات روش او را در این بخش به روش ابن‌ عباس شبیه می‌سازد.
[۱۴۰] Goldziher، I، ج۱، ص۹۲، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
اظهار نظرهای تفسیری طبری دراین بخش نشان می‌دهد که رویکرد او در تفسیر آیات قرآن، بر اساس مبنای فکری‌اش
[۱۴۱] Heath، P، ج۱، ص۱۸۲، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).
رویکردی واژگان‌شناختی است و او در تفسیر به دنبال بیان معانی واژه‌ها ست، هر چند وارد کردن روایات تاریخی‌ گاهی تفسیر او از برخی آیات را از سطحی صرفاً واژگان‌شناختی در تحلیل، به سطحی تاریخی وارد می‌کند.
[۱۴۲] Heath، P، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۴، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).




مؤلف در بخش نقل روایات تفسیری، روایات مربوط به هر آیه را بر اساس همسانی‌های دلالتی‌شان دسته‌بندی می‌کند. این چیدمان ویژه به او کمک می‌کند تا ذهن مخاطب خود را از جهت‌گیری به سوی هر فهمی غیر از فهم سنتی از آیه منحرف کند
[۱۴۳] Berg، H، ج۱، ص۱۲۶، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
[۱۴۴] ۳۷۰، مالکی، محمد، دراسة الطبری للمعنی من خلال تفسیره، مغرب، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
و همچنین با ارائه این طبقه‌بندی دقیق اجازه نمی‌دهد تا کتابش به آشفته‌بازاری از روایت تبدیل شود. او در بخش نقل روایات به خوبی از دانش وسیع خود از زبان عربی، قرائت و تاریخ که طی مسافرت‌های طولانی به بوم‌های مختلف تحصیل کرده بود،
[۱۴۶] داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۱۰، به کوشش علی محمد عمر، دارالکتب عابدین، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
در نقد روایت بهره می‌برد. همچنین ذیل آیات الاحکام و آیاتی که دربر دارنده مسئله‌ای کلامی‌اند، به طرح و نقد آراء فقهی و کلامی مذاهب مختلف می‌پردازد و در پایان دیدگاه خود را بیان می‌کند. نکته غریب آن‌ است که دراین بخش گاه به نقل برخی روایات ضعیف، بدون نقد و بررسی آن‌ها می‌پردازد. (
[۱۴۷] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۶، ص۲۲-۲۹.
برای برخی بررسی‌ها از روایات ضعیف او،
[۱۴۸] میرزا محمد، علیرضا، روش تفسیر طبری، ج۱، ص۲۸۴-۲۸۷، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۴۹] Horst، H، ج۱، ص۳۰۶، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
[۱۵۰] Berg، H، ج۱، ص۱۷۳ff.، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
برای مشاهده نمونه‌ها و توصیفی مفصل‌تر از روش تفسیری او،
[۱۵۱] جوینی، مصطفی صاوی، مناهج فی التفسیـر، ج۱، ص۳۳۲ بب، اسکندریه.
[۱۵۲] زحیلی، محمد، الامام الطبری، ج۱، ص۱۲۰ بب‌، دمشق، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
[۱۵۳] عبدالحق، احسان الحق، منهج الامام الطبری فی تفسیره، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
[۱۵۴] حوفی، احمد محمد، الطبری، ج۱، ص۱۲۰بب‌، قاهره، الموسسة المصریة العامة للتألیف و الترجمة و الطباعة.
[۱۵۵] درینی، فتحی، الامام الطبری و منهجه العلمی فی التفسیر، التراث العربی، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م، شم‌ ۱۳-۱۴.
[۱۵۶] میرزا محمد، علیرضا، روش تفسیر طبری، ج۱، ص۲۷۴ بب‌، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۵۷] اسماعیل، محمد بکر، ابن جریر الطبری منهجه فی تفسیر، بیروت، دارالمنار.
[۱۵۸] حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۲-۲۰۶، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
[۱۶۱] عانی عبدالقهار، داوود، دراسات فی التفسیر و المفسرین، ج۱، ص۱۵۴-۱۶۰، بغداد، ۱۹۸۷م.
[۱۶۲] ابوطبره هدی، جاسم محمد، المنهج الاثری فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۴۶-۱۶۰، قم، ۱۳۷۲ش.
[۱۶۳] Goldziher، I، ج۱، ص۸۷-۸۸، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
[۱۶۴] Heath، P، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۶، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).
[۱۶۵] Cooper، J، ج۱، ص۱۳-۱۵، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
[۱۶۶] Berg، H، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۹، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
برای بررسی علومی که در تفسیر خود به‌کار برده است، در قرائت:
[۱۶۷] طحان اسماعیل، احمد، ظاهرة نقد القراءات و منهج الطبری فیها، ج۱، ص۳۴۳-۳۵۴، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
[۱۶۸] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القراءات، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۳۴، بغداد، ۱۹۸۳ق/۱۴۰۳م.
[۱۶۹] Brockett، A، ج۱، ص۴۱-۴۲، The Value of ĦafŞ and Warsh Transmission for the Textual History of the Qurºān، Approaches to the History of the Interpretation of the Qurºān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
[۱۷۰] Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۱۳۵-۱۶۵، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
[۱۷۱] آلوسی زکی فهمی و احمد شوقی، الطبری نحوی من خلال تفسیره، ج۱، ص۳۹-۴۵، بغداد، ۲۰۰۲م.
در نحو:
[۱۷۲] آلوسی، زکی فهمی و احمد شوقی، الطبری نحوی من خلال تفسیره، بغداد، ۲۰۰۲م.
[۱۷۳] عمر احمد، خطاب، الطبری النحوی الکوفی من خلال تفسیره، آداب الرافدین، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م، شم‌ ۹.
[۱۷۴] Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۱۶۵-۱۸۹، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
در فقه:
[۱۷۵] دسوقی، محمد، الجانب الفقهی فی تفسیر الطبری، الامام الطبری، ج۱، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
[۱۷۶] طبیبیان، حمید، آیات احکام در تفسیر طبری، یادنامه طبری، به‌کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۷۷] جوادی آملی، عبدالله، رسالت قرآن، ج۱، ص۱۹۴ بب‌، تهران، ۱۳۷۵ش.
در کلام:
[۱۷۸] فاضلی، محمد، تفسیر طبری در نقد و بررسی، ج۱، ص۲۴۸-۲۴۹، یادنامه‌ طبری، طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۷۹] Goldziher، I، ج۱، ص۹۳-۹۸، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
در بلاغت:
[۱۸۰] علوی مقدم محمد، مقاله.
در اسباب النزول:
[۱۸۱] موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۸، پژوهشهای قرآنی، ۱۳۷۴ش، شم‌ ۱.
در تاریخ:
[۱۸۲] تدین، مهدی، نقش تاریخ در تفسیر طبری، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹‌ش.
در شعر جاهلی:
[۱۸۳] عمری لیلی، توفیق، التفسیر و الشعر الجاهلی، ج۱، ص۳۰۳، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
[۱۸۴] عمری لیلی، توفیق، التفسیر و الشعر الجاهلی، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۷، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
)


اختیار یک روایت از سوی طبری به عنوان دیدگاه صحیح بر‌پایه اصولی صورت گرفته است که از مبانی روش‌شناختی او سر‌چشمه گرفته، و بر فرایند نقد او از روایات جاری می‌شوند. این اصول را می‌توان در این موارد معرفی نمود:
۱. ترجیح دیدگاه اجماعی علما.
۲. ترجیح نظر مفسران بر نظر لغویون در صورت تعارض.
[۱۸۷] Calder، N، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹، Tafsīr from Ŧabari to Ibn Kathīr، Approaches to the Qurºān، ed GRHawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.

۳. ترجیح معنای ظاهری آیه تا زمانی که دلیلی قرآنی و یا روایی برای کنار گذاشتن آن وجود نداشته باشد، تا جایی که عده‌ای او را به این دلیل ظاهری مذهب دانسته‌اند.
[۱۸۹] جوینی، مصطفی صاوی، مناهج فی التفسیـر، ج۱، ص۳۸۸، اسکندریه.

۴. حاکم بودن دیدگاه سازگار با متن، لفظ و رسم‌الخط قرآن.
۵. حاکم بودن دیدگاه هماهنگ با شیوه معمول بیان عرب.
جاری بودن این اصول بر نقد او از روایات موجب شده است تا از او در زمینه قرائات دیدگاه‌هایی شگفت‌آور همچون نقد قرائات متواتر،
[۱۹۸] طحان اسماعیل، احمد، ظاهرة نقد القراءات و منهج الطبری فیها، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۵، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
[۱۹۹] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القراءات، ج۱، ص۲۰۱ بب، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۳۴، بغداد، ۱۹۸۳ق/۱۴۰۳م.
و در زمینه کلام گرایش‌هایی به دیگر مذاهب شاهد باشیم.
[۲۰۰] عمیدی، تامر هاشم، تقیه از دیدگاه مذاهب و فرقه‌های اسلامی غیر شیعی، ج۱، ص۲۷، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد، ۱۳۷۷ش.
[۲۰۱] عمیدی، تامر هاشم، تقیه از دیدگاه مذاهب و فرقه‌های اسلامی غیر شیعی، ج۱، ص۱۹۲، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد، ۱۳۷۷ش.
[۲۰۲] Goldziher، I، ص۹۴، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.



تفسیر طبری را نباید صرفاً تفسیری روایی دانست؛ زیرا طبری به مسائل و مباحث کلامی نیز توجه داشته و نظریات خود را در قالب گردآوری و نقل احادیثی دالّ بر موضع کلامی خود بیان کرده است. وی کمتر به نقد مستقیم نظریات گروه‌های مخالف پرداخته است. از مجموعه آرای کلامی موجود در تفسیر طبری می‌توان به این موارد اشاره کرد: وی در تفسیر آیه ۱۷۲ سوره اعراف روایات فراوانی نقل کرده که اغلب جبر انگارانه‌اند. در برخی موارد، طبری تأویل تنزیهی آیه را رد کرده و تفسیری کاملاً تشبیهی از آیه به دست داده است. از این موارد می‌توان به تفسیر کلمه «کرسی» در آیه ۲۵۵ سوره بقره و کلمه «موازین» در آیه ۸ سوره اعراف اشاره کرد.
طبری در تأویل آیات متشابه، اغلب تفسیری تشبیهی از آن‌ها ارائه می‌کند. وی در ذیل آیه ۷ سوره آل‌عمران، آرای مختلفی در باره مفهوم محکم و متشابه در قرآن آورده و بهترین نظر را چنین می‌داند که آیات محکم، آیاتی از قرآن است که علما تأویل و تفسیر آن را می‌دانند و متشابهات را آیاتی می‌داند که تأویل (به معنای مصداق عینی) آن را کسی جز خداوند نمی‌داند و مواردی چون هنگام نزول عیسی بن مریم و زمان قیامت را در بر می‌گیرد. بر این اساس به نظر می‌رسد که طبری قائل به معنایی محدود برای واژه متشابه در قرآن بوده است.
طبری نسخ تلاوت را جایز دانسته و عقیده دارد که این امر اتفاق افتاده است. صبغه روایی تفسیر طبری و توجه به ذکر اسباب نزول
[۲۱۳] موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ص۲۲۰ـ۲۲۱.
[۲۱۴] موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ص۲۲۴ـ۲۲۹.
باعث شده که وی روایات فراوانی در پیوند با سیره نبوی در سبب نزول آیات نقل کند.
[۲۱۸] داوود عانی، عبدالقهار، دراسات فی التفسیر و المفسرین، ص۱۶۰.



گزارش یاقوت حموی درباره منابع طبری، کهن‌ترین نوشته‌ای است که در آن از مآخذ طبری سخن رفته است. یاقوت از جمله مصادر تفسیری طبری، به این‌ها اشاره کرده است: تفسیر ابن عباس به پنج طریق، تفسیر سعید بن جبیر به دو طریق، تفسیر مجاهد بن جبر به سه طریق و به طرق دیگر، تفسیر قَتادة بن دعامة و حسن بصری و عکرمه به سه طریق، تفسیر ضحاک بن مزاحم به دو طریق، تفسیر عبدالله بن مسعود به یک روایت، و تفسیر کسان دیگری چون عبدالرحمان بن زید بن أسلم]]، ابن جریج و مقاتل بن سلیمان. کتاب المبتدأ و المبعث و المغازی محمد بن اسحاق بن یسار (متوفی ۱۵۱) به روایت سَلَمة بن فضل انصاری به واسطه محمد بن حُمَید تمیمی (متوفی ۲۴۸)
[۲۲۴] طرابیشی، مطاع، رواة المغازی والسیر عن محمد بن اسحاق، ص۵۵۲.
و روایت یونس بن بُکَیْر در اختیار طبری بوده و از مصادر مهم وی در تفسیر، خاصه بخش‌های مربوط به داستان آفرینش (المبتدأ) به شمار می‌رفته است.
درباره منابع طبری در نقل روایات تفسیری می‌توان گزارش‌هایی در آثار متقدمان یافت. اما از آن‌جا که خود او به منابع اشاره‌ای نکرده است، نمی‌توان سخن دقیقی در این باره به میان آورد. بررسی اجمالی ۰۲۹، ۱۳ سند متفاوتی که او برای روایات خود ذکر کرده است، نشان می‌دهد که او بیش‌تر از آثار مکتوب
[۲۲۷] Berg، H، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
[۲۲۸] Rosenthal، F، ج۱، ص۵۳، The History of al-Ŧabarī، ed E Yarshater، New York، ۱۹۸۹.
(
[۲۲۹] Horst، H، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
که منابع طبری را انحصاراً نوشتاری می‌دانند) و از حدود ۵۰ تا ۱۰۰ اثر از میراث سلف در زمینه‌های گوناگون علم فراهم آمده میان سال‌های ۵۰ تا ۲۵۰ق/۶۷۰ تا ۸۶۴م بهره گرفته است و به آثار هم‌عصران خود نیز توجهی نشان نداده است.
[۲۳۰] GAS، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۵.
[۲۳۱] Horst، H، ج۱، ص۳۰۶، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
[۲۳۲] حوفی، احمد محمد، الطبری، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، قاهره، الموسسة المصریة العامة للتألیف و الترجمة و الطباعة.
[۲۳۳] فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القراءات، ج۱، ص۱۷۹، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۳۴، بغداد، ۱۹۸۳ق/۱۴۰۳م.
[۲۳۴] میرزا محمد، علیرضا، روش تفسیر طبری، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۲، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۲۳۵] Horst، H، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
بهره‌گیری طبری از این حجم عظیم از منابع موجب شده است تا برخی از مستشرقان او را نه یک مفسر، بلکه مدون یک اثر تفسیری بدانند.
[۲۳۶] ج۱، ۱۴۸، GAL.
[۲۳۷] Cooper، J، ج۱، ص۱۴، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
[۲۳۸] Berg، H، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۹، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
همچنین از آن‌جا که منابع او بیش‌تر کتبی، و دربرگیرنده مطالب تفسیری مؤلفان خود و معاصران آن‌ها بوده‌اند، اغلب اسانید او به صحابه و تابعین منتهی می‌شود و کمتر اسنادی را می‌توان یافت که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ختم گردد.
[۲۳۹] GAS، ج۱، ص۳۲۴.
[۲۴۰] Horst، H، ج۱، ص۳۰۵، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
[۲۴۱] Schacht، J، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۷، The Origins of Mohammadan Jurisprudence، Oxford، ۱۹۵۰.

مصادری که طبری در تفسیر خود از آنها بهره برده، موضوع تحقیق برخی خاورشناسان بوده است. به عقیده هورست، طبری حداقل از سه طریق از تفسیر مجاهد بن جبر بهره برده است که از این سه طریق، دو طریق را ابن ندیم در الفهرست و ثعلبی (متوفی ۴۲۷) در الکشف و البیان یاد نکرده‌اند.
[۲۴۲] Fred Leemhuis، "MS. ۱۰۷۵ tafs ¦ â r of the Cairene Da ¦ r al-Kutub and Muga ¦ hid's Tafsir "، in Proceedings of the Ninth Congress of the Union Europe ¨ enne des Arabisants et Islamisants، ed. Rudolph Peters، ص۱۶۹.
سزگین
[۲۴۳] سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء۱، ص۷۱.
یکی از مصادر تفسیر طبری را تفسیر مجاهد به طریق محمد بن عَمرو باهلی از ابوعاصم نبیل از عیسی بن میمون به طریق ابن ابی نجیح از مجاهد می‌داند. لیم هویس
[۲۴۴] Fred Leemhuis، "MS. ۱۰۷۵ tafs ¦ â r of the Cairene Da ¦ r al-Kutub and Muga ¦ hid's Tafsir "، in Proceedings of the Ninth Congress of the Union Europe ¨ enne des Arabisants et Islamisants، ed. Rudolph Peters، ص۱۷۲.
در بررسی خود، نظر سزگین را رد کرده و یادآور شده که متن تفسیر موجود از مجاهد با آن‌چه در تفسیر طبری از وی نقل شده، تفاوت دارد. طبری در خصوص مآخذ تاریخی و سیره و اخبار از نوشته‌های محمد بن سائب کلبی و فرزندش هشام و محمد بن عمر واقدی و دیگران، و در نقل مطالب نحوی از آثار علی بن حمزه کسائی، یحیی بن زیاد فراء، ابوالحسن اخفش و ابوعلی قُطْرُب بهره برده است.
به‌ رغم استفاده طبری از حجم عظیمی از آثار مکتوب دوران خود، از برخی کتب تفسیری رایج در آن روزگار، مانند تفسیر حسن بصری و تفسیر کلبی از آن رو که دربر دارنده اندیشه‌هایی شیعی و اعتزالی بوده‌اند و نیز از تفسیر فریابی، از آن رو که احتمالاً به سبب بعد مسافت در دسترس او نبوده، بهره نگرفته است (
[۲۴۶] GAS، ج۱، ص۳۰.
[۲۴۷] GAS، ج۱، ص۳۴-۳۵.
[۲۴۸] GAS، ج۱، ص‌۴۰.
که نشان می‌دهد ثعلبی و ابن‌ابی‌حاتم از این منابع استفاده می‌کرده‌اند). همچنین سلسله سند روایات به‌کار رفته نشان می‌دهد که او کمتر از سراسر یک اثر به عنوان منبع خود بهره برده است
[۲۵۵] Horst، H، ج۱، ص۳۰۷، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
و گونه‌های ویژه‌ای از روایات را نیز مانند روایات قصاص که ماهیتی عامه‌پسند دارند و همین روایت راویان غیر مشهور را ذکر نکرده است.
[۲۵۶] Heath، P، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).



تفسیر طبری محل توجه عالمان پس از وی قرار گرفته است. ابن ندیم آن را کتابی خوانده که بهتر از آن نگاشته نشده است. ظاهراً یحیی بن عدی (متوفی ۳۶۳) نیز این کتاب را برای فروش به حکام ایالت، دوبار استنساخ کرده است. به گفته ابوحامد احمد اسفراینیِ فقیه، اگر کسی برای دست‌یابی به این تفسیر تا چین سفر کند، کار چندان بزرگی نکرده است. با آن‌که طبری از حنبلیان بغداد مصیبت‌ها کشیده، به نظر ابن تیمیه حنبلی مسلک، تفسیر وی را باید از صحیح‌ترین تفاسیر دانست، زیرا گفتار پیشینیان را با اسانید صحیح ذکر می‌کند، در تفسیرش بدعتی وجود ندارد و از راویان متهم به کذب نقل روایت نمی‌کند.
سیوطی در طبقات المفسرین،
[۲۶۴] داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ص۳۰.
طبری را سرآمد همه مفسران می‌داند و می‌نویسد که تفسیر قرآن طبری ارجمندترین تفسیر است و چنان‌که قاطبه علما گفته‌اند، مانند آن تألیف نشده است؛ زیرا طبری روایت و درایت را توأماً فراهم آورده و در این عرصه کسی پیش از او و پس از او با وی برابری نکرده است. گولد تسیهر،
[۲۶۵] گولدتسیهر، ایگناتس، مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۱۰۷، ۱۰۹ـ۱۱۰.
تفسیر طبری را دائرة المعارفی از تفاسیر مأثور خوانده است؛ تفسیری که نه فقط حاوی ثبت روایات تفسیری، بلکه مشتمل بر نقد و ارزیابی و ترجیح اقوال نیز هست.

۱۲.۱ - تأثیر بر مفسران بعد

تفسیر طبری تأثیر فراوانی بر مفسران بعد از خود نهاده و غالب مفسران در تفسیر آیات به نظر طبری اشاره کرده‌اند؛ برای نمونه مفسرانی چون علی بن احمد واحدی متوفی ۴۶۸؛ جوده محمدمهدی،
[۲۶۶] محمدمهدی، جوده، الواحدی و منهجه فی التفسیر، ص۱۱۸ـ۱۱۹.
شیخ طوسی متوفی ۴۶۰؛ جعفر، ابوبکر محمد بن عبدالله بن عربی مالکی (متوفی ۵۴۳)، عبدالحق بن غالب بن عطیه (متوفی ۵۴۶)، محمد بن احمد قرطبی (متوفی ۶۷۱) و محمد بن جزی کلبی متوفی ۷۴۱؛ مشینی،
[۲۶۸] مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ص۶۷۲ـ۶۹۲.
[۲۶۹] مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ص۷۰۳ـ۷۰۵.
را می‌توان نام برد که مکرراً به آرای طبری اشاره کرده‌اند.
در تفسیر التبیان شیخ طوسی در موارد متعددی نام ابوجعفر محمد بن جریر طبری، به دلیل خطای کاتبان، به ابوجعفر محمد بن علی تغییر پیدا کرده که این اشتباهات از طریق تفسیر وی به دیگر تفاسیر شیعه چون مجمع البیان راه یافته است.
[۲۷۰] صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله، نقدی سند شناسانه بر احادیث مجمع البیان، ص۱۴۷ـ۱۷۱.
[۲۷۱] صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله، نقدی سند شناسانه بر احادیث مجمع البیان، ص۳۶۴ـ۳۶۹.

عالمان اندلسی نیز به تفسیر طبری توجه جدّی داشته‌اند. این را می‌توان از تلخیص این تفسیر به توسط مفسران اندلسی دریافت؛ کسانی چون احمد بن عبدالله قرطبی (متوفی ۳۳۳) و محمد بن احمد نحوی مشهور به ابن اللجاش متوفی ۴۹۰؛ گنونی
[۲۷۲] گنونی، عبدالسلام احمد، المدرسة القرآنیة فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳.
[۲۷۳] گنونی، عبدالسلام احمد، المدرسة القرآنیة فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، ج۱، ص۱۵۷.
[۲۷۴] گنونی، عبدالسلام احمد، المدرسة القرآنیة فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، ج۱، ص۱۷۹.
از این تلخیص‌ها ظاهراً هیچ نسخه خطی‌ای باقی نمانده است.


اگر چه تفسیر طبری از ذکر فضائل اهل‌بیت پیامبر خالی نیست (از باب نمونه ذیل سوره آل‌عمران، ‌آیه ۶۱، سوره مائده، آیه ۵۵، سوره ضحی، آیه ۵ و سوره احزاب، آیه ۳۳ ). در موارد متعدد، به شأن نزول آیاتِ مرتبط با اهل‌بیت، به رغم تصریح به آن‌ها در منابع دیگر، اشاره‌ای نشده است.
[۲۷۹] استادی، رضا، اهل‌بیت رسالت در تفسیر طبری، ص۸۷ـ۹۹.
مهم‌تر از همه، عدم تصریح یا اشاره به ماجرای غدیرخم، ذیل آیه ۶۷ سوره مائده است، درحالی‌که وی در کتابی جداگانه روایات فراوانی در این باب گرد آورده است.
[۲۸۲] طبری، محمد بن جریر، فضائل علی بن ابی طالب، ص۴۱ـ۱۰۰.

در ذیل آیه ۳ سوره مائده نیز نزول آن را در آخرین حج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، در روز عرفه دانسته و حتی قول به نزول آن در هجدهم ذیحجه را نیاورده است. این در حالی است که وی دو روایت دالّ بر وفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، هشتاد و یک روز بعد از نزول این آیه، نقل کرده که با توجه به تاریخ وفات پیامبر در ۲ یا ۱۲ ربیع‌الاول به روایت اهل‌سنت و ۲۸ صفر به روایت شیعه ناسازگار است. طبری روایات اندکی نیز به نقل از اهل‌بیت آورده است. از جمله، خبری است به نقل از امام باقر (علیه‌السلام) در شأن نزول آیه برائت، که طبق آن به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) وحی می‌شود که آیه را باید خود او یا یک تن از تبار او ابلاغ کند و از این‌رو علی (علیه‌السلام) مأمور ابلاغ آیه می‌شود.


تفسیر طبری پس از نگارش در محافل علمی آن روزگار شهرت و محبوبیتی چشم‌گیر یافت. گزارش ابن ندیم از استنساخ دو نسخه از این تفسیر توسط یحیی بن عدی (د ۳۶۳ق/۹۷۴م) در فاصله‌ای کوتاه پس از نگارش آن برای فروش در دیگر سرزمین‌های اسلامی تأییدی بر این سخن است.
[۲۸۸] Steinschneider، M، ج۱، ص۴۸۱، Die Parva Naturalia des Aristoteles bei Arabern، ZDMG، ۱۸۸۳، vol XXXVII.
شهرت و تداول جامع البیان در سده‌های بعد و در دیگر نقاط جهان اسلام نیز ادامه یافت. اشارات منابع گوناگون در سده‌های مختلف به برتری این اثر،
[۲۹۳] داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۰۸، به کوشش علی محمد عمر، دارالکتب عابدین، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
[۲۹۹] حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۲، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
[۳۰۰] خرمشاهی، بهاءالدین، سهم ایرانیان در تفسیر قرآن، ج۱، ص۸، قم، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
[۳۰۱] Goldziher، I، ج۱، ص۸۷، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
[۳۰۲] Nöldeke، Th، ج۱، ص۲۶-۲۷، Geschichte des Qorans، ed F Schwally، ۱۹۶۱.
و گزارش‌های گاه اغراق‌آمیز آن‌ها درباره آن،
[۳۰۴] داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۰۸، به کوشش علی محمد عمر، دارالکتب عابدین، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
در کنار خلاصه‌هایی که در سده‌های بعد از این کتاب در بوم‌های گوناگون جهان اسلام صورت گرفته است (ادامه مقاله)، به خوبی این موضوع را روشن می‌کند.

۱۴.۱ - شاخص‌ترین علت برجستگی

شاخص‌ترین علت برجستگی تفسیر طبری در میان تفاسیر نگاشته شده در دوره‌های مختلف تاریخ تفسیر، به‌خصوص دوره کلاسیک آن بود که این اثر به ر‌غم آن‌که دائرة‌المعارفی از روایات تفسیری بود، که از همین رو غالباً در صف تفاسیر روایی به آن پرداخته می‌شود،
[۳۰۷] حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۸۹، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
[۳۰۸] Goldziher، I، ج۱، ص۸۵، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
[۳۰۹] Cooper، J، ج۱، ص۲۰، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
[۳۱۰] Cooper، J، ج۱، ص۲۴، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
با پرداخت به نقد روایات موجب گشت تا دوره نگارش تفاسیر محض به پایان برسد.
[۳۱۱] Goldziher، I، ج۱، ص۹۳، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
[۳۱۲] Nöldeke، Th، ج۱، ص۱۷۲، Geschichte des Qorans، ed F Schwally، ۱۹۶۱.
همین مسئله و نیز حجم عظیمی از روایتی تفسیری که طبری گردآوری کرده بود، موجب گشت تا جامع‌البیان از نظر مضمون منبعی پرمایه، و از نظر روش الگویی مناسب برای غالب آثار مهم تفسیری پس از خود همانند احکام القرآن ابن عربی،
[۳۱۴] مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۶۷۲-۶۷۹، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
الجواهر الحسان ثعالبی، التبیان طوسی، المحرر الوجیز ابن عطیه اندلسی (د ۵۴۶ق)،،
[۳۲۰] مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۶۸۰-۶۸۶، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
تفاسیر کلبی (د ۷۴۱ق)،
[۳۲۱] مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۶۷۲-۶۹۲، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۳۲۲] مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۷۰۳-۷۰۵، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
قرطبی (د ۶۷۱ق)،
[۳۲۳] مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۶۹۱-۶۹۳، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
ابو‌حیان (د ۷۴۵ق)،
[۳۲۴] مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۷۰۳-۷۰۵، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
واحدی (د ۴۶۸ق)،
[۳۲۵] مهدی جوده محمد، محمد، الواحدی و منهجه فی التفسیر، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹، قاهره، ۱۹۷۸م.
ابوالفتوح رازی،
[۳۲۶] یاحقی، محمد جعفر، طبری و ابوالفتوح، ج۱، ص۳۲۳ بب‌.
ابن کثیر (د ۷۷۴ق)، و سیوطـی (د ۹۱۱ق)، و نیز آثاری غیر تفسیری همانند مقدمه ابن تیمیه
و المتوکلی سیوطی
[۳۳۳] سیوطی، جلال‌الدین، المتوکلی، ج۱، ص۴۳، به کوشش عبدالکریم زبیدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۳۳۴] سیوطی، جلال‌الدین، المتوکلی، ج۱، ص۵۸، به کوشش عبدالکریم زبیدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۳۳۵] سیوطی، جلال‌الدین، المتوکلی، ج۱، ص۶۱، به کوشش عبدالکریم زبیدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
گردد.
[۳۳۷] Loth، O، ج۱، ص۵۸۹، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.


۱۴.۲ - علل اهمیت و شهرت

افزون بر این از علل اهمیت و شهرت این اثر نزد دانشمندان اسلامی سده‌های مختلف این موارد را می‌توان برشمرد:
۱. تفسیر طبری با نقل حدود ۴۰۰، ۳۸ روایت مختلف،
[۳۳۸] Berg، H، ج۱، ص۱۲۴، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
گزارشی لحظه به لحظه از رویدادهای تفسیری پیش از خود را ارائه داده است. در واقع این اثر با جای دادن بسیاری از آثار مفقود در تار و پود خود، منبع مناسبی برای بازسازی آن‌ها و یا دست‌کم اظهار نظر درباره آن‌ها ست.
[۳۳۹] GAS، ج۱، ص‌۱۹-۲۱.
[۳۴۰] سورتی، عبدالرحمان طاهر، تعلیقات بر تفسیـر مجاهد، قطر، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
[۳۴۱] عبدالرحیم، محمد، تعلیقات بر تفسیر الحسن البصری، ج۱، ص۶۱، قاهره، ۱۹۹۲م.
[۳۴۲] عبدالرحیم محمد، تعلیقات بر تفسیر الحسن البصری، ج۱، ص۶۲، قاهره، ۱۹۹۲م.
[۳۴۳] عبدالرحیم، محمد، تعلیقات بر تفسیر الحسن البصری، ج۱، ص۸۲، قاهره، ۱۹۹۲م.
[۳۴۴] Berg، H، ج۱، ص۱۷۳-۲۱۵، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
[۳۴۵] Leemhuis، F، ج۱، ص۱۹-۲۷، Origins and Early Development of the Tafsīr Tradition، Approaches to the History of the Interpretation of the Qur'ān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.

۲. از آن‌جا که مؤلف ضمن بهره‌گیری از رشته‌های گوناگون علم، از جمله برخی علوم قرآنی، به طرح دیدگاه دانشمندان آن علوم در عصر خویش می‌پردازد، کتاب او منبعی پرارزش برای آگاهی از وضعیت آن علوم در آن روزگار و نیز شناخت جریانات فکری آن دوران به شمار می‌آید.
[۳۴۶] Goldziher، I، ج۱، ص۸۹، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
[۳۴۷] آلوسی، زکی فهمی و احمد شوقی، الطبری نحوی من خلال تفسیره، ج۱، ص۲۴۱، بغداد، ۲۰۰۲م.
[۳۴۸] عمر احمد، خطاب، الطبری النحوی الکوفی من خلال تفسیره، ج۱، ص۲۳۷-۲۳۹، آداب الرافدین، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م، شم‌ ۹.
[۳۴۹] دسوقی، محمد، الجانب الفقهی فی تفسیر الطبری، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰، الامام الطبری، ج۱، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.



طبری در تفسیر برخی آیات مربوط به قصص قرآنی از برخی روایات اسرائیلی بدون نقد و بررسی آن‌ها بهره می‌برد
[۳۵۱] ربیع آمال، محمد عبدالرحمان، الاسرائیلیات فی تفسیرالطبری، قاهره، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.
[۳۵۲] ذهبی، محمدحسین، الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث، ج۱، ص۱۲۱-۱۳۲، دمشق، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۳۵۳] بغدادی، سالم صفار، نقد منهج التفسیر و المفسرین المقارن، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷، دارالهادی، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
که به این علت بر او خرده گرفته
[۳۵۴] صالح، صبحی، مباحث فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۹، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۳۵۵] ذهبی، محمدحسین، الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث، ج۱، ص۱۲۵، دمشق، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و گاه او را متهم به «جنون» حدیث‌گویی ذیل هر آیه کرده‌اند. هر چند که باید گفت استفاده از روایات اسرائیلی در آن روزگار امری رایج بوده است و از این قبیل روایات را در دیگر متون تفسیری و حدیثی نیز می‌توان یافت.
[۳۵۸] حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۹، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
[۳۵۹] Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۱۱۱، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
نکته شگفت‌آور آن‌ است که ذیل برخی از آیات مربوط به قصص قرآنی که انتظار می‌رود به ذکر قصص قرآنی روی آورد، امتناع کرده، و علم به تفصیلات داستان را بی‌فایده دانسته است.
[۳۶۰] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۷، ص۱۵۲-۱۵۳.
[۳۶۱] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۲، ص۲۰۲-۲۰۷.
در پی‌جویی علت این برخورد دو ‌ ‌گانه باید گفت که او احتمالاً از این‌گونه روایات نه در جهت تفسیر آیات، بلکه به عنوان کمکی بر اشارات و نکاتی تاریخی که در تفسیرش آورده، بهره گرفته است. از آن رو که به هر تقدیر این‌گونه روایات در عمق خود حامل میزانی از واقعیات نیز هستند. در واقع استفاده از روایات اسرائیلی نزد طبری کاربرد شعر جاهلی در بیان معنای یک واژه قرآنی را داشته، و فقط در جهت تأیید مضمون آیه به‌کار می‌رفته است.
[۳۶۲] تدین، مهدی، نقش تاریخ در تفسیر طبری، ج۱، ص۴۰۰، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹‌ش.
[۳۶۳] شاکر، محمودمحمد، مقدمه بر تفسیر الطبری، ج۱، ص۱۶-۱۷، قاهره، دارالمعارف.
[۳۶۴] حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۹، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.

وجود اسرائیلیات در تفسیر طبری، چنان‌که گفته شد، انتقادهایی را برانگیخته است. شیخ محمد عبده، طبری را به جنون حدیثی متهم کرده؛ زیرا هر حدیثی را، اگر چه ناسازگار با عقل، نقل کرده است. عبده در ذیل آیه بشارت ولادت یحیی به حضرت زکریا با اشاره به مطلب طبری می‌گوید که اگر کسی فقط همین روایت را نقل کند که زکریا وحی ملائکه را با ندای شیطانی اشتباه گرفت، در جرح او کافی است. آمال محمد عبدالرحمان ربیع برخی از اسرائیلیات تفسیر طبری را با نقل‌های مشابه در منابع عبری، در کتاب الإسرائیلیات فی تفسیرالطبری (قاهره ۱۴۲۲) بررسی و تطبیق کرده است. شیخ طوسی نیز در مقدمه التبیان به افراط طبری در تفصیل مطالب اشاره کرده و آن را نقص کار او دانسته است.
طبری با وجود این‌که در ذکر اسناد و روات احادیث دقت می‌کند،
[۳۶۸] ذهبی، محمدحسین، الاسرائیلیات فی التفسیرالطبری، ص۲۲.

غالباً به صحت و نقد سند اعتنایی ندارد؛ از این‌رو، احادیث ضعیف‌السند در تفسیر وی فراوان دیده می‌شود.
نمونه‌هایی از اسرائیلیات را که با عصمت انبیا منافات دارد، می‌توان ذیل آیه ۳۷ سوره احزاب، آیات ۲۱ تا ۲۵ سوره ص
و آیه ۲۴ سوره یوسف
مشاهده کرد. (محمد عبدالسلام ابوالنیل در کتاب الطبری المفسر مذهبه فی التفسیر مقارنة بین تفسیره و اعمال الآخرین
[۳۷۷] ابوالنیل، محمد عبدالسلام، الطبری المفسر مذهبه فی التفسیر مقارنة بین تفسیره و اعمال الآخرین، ص۲۲۹ـ۲۴۵.
و محمدبکر اسماعیل در کتاب ابن جریرالطبری و منهجه فی التفسیر
[۳۷۸] اسما‌عیل‌، محمد بکر، ابن جریرالطبری و منهجه فی التفسیر، ص۶۰ـ۷۳.
در ذیل آیات گذشته اقوال طبری را نقد کرده‌اند).


از آن‌جا که باور مؤلف بریک مذهب کلامی و فقهی خاص موجب شده است تا بسیاری از روایات تفسیری موجود در آن دوران را تصفیه کند، به ذکر روایات تفسیری و طرح دیدگاه‌های فقهی مذاهبی چون امامیه نپرداخته است. او ذیل آیاتی که طبق باور امامیه در شأن ائمه (علیهم‌السلام) نازل شده‌اند، یا روایت شأن نزول را ذکر نکرده، و یا آن را جایز به حمل بر معنی عام دانسته است
[۳۸۱] استادی، رضا، اهل بیت رسالت در تفسیر طبری، کیهان اندیشه، تهران، ۱۳۶۸ش، شم‌ ۲۵.
[۳۸۲] موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۸، پژوهشهای قرآنی، ۱۳۷۴ش، شم‌ ۱.
اگر هم ضمن تفسیر آیه‌ای به ذکر فضائل ائمه (علیه‌السلام) بپردازد، موضع اهل سنت را در‌باره آن فضیلت دنبال می‌کند.
البته باید گفت که مقایسه دیدگاه‌های طبری درباره برخی مسائل مورد اختلاف مذهب خود با امامیه، در دو کتاب تفسیر و تاریخ، مثلا دیدگاه او درباره مسآله غرانیق و همچنین بهره جستن از روایات برخی تفاسیر شیعی و معتزلی، مانند تفسیر حسن بصری و تفسیر کلبی در تاریخ خود که درنگارش تفسیرش به آن‌ها وقعی ننهاده است،
[۳۸۹] GAS، ج۱، ص‌۳۰.
[۳۹۰] GAS، ج۱، ص‌۳۴-۳۵.
نشان از تحول فکری او در گرایش به دیدگاه‌های شیعی و گروه‌های عقل‌گرا پس از نگارش این اثر دارد.
او همچنین در این کتاب، میان فضائل قوم ایرانی و آنچه «رذائل مجوسیت» می‌شمارد، تفاوت می‌نهد و در این راستا روایاتی را که در تمجید از قوم ایرانی و سلمان فارسی از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شده است، به مناسبت‌هایی ذکر می‌کند.


جایگاه ویژه تفسیر طبری در فرهنگ اسلامی و نیز نزد خاور‌شناسان موجب شده است تا کارهای گوناگونی درباره آن صورت گیرد. در یک دسته‌بندی کلی می‌توان این کوشش‌ها را معرفی نمود:

۱۷.۱ - ترجمه‌ها

۱. کتابی مشهور به ترجمه تفسیر طبری به زبان فارسی، که توسط جمعی از علمای ماوراء‌النهر، در زمان سلطنت نوح بن منصور سامانی (۳۵۰-۳۶۶ق/۹۶۱-۹۷۷م) و به فرمان او فراهم شده است.
[۳۹۴] آذرنوش، آذرتاش، تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج۱، ص۴۹-۶۲، تهران، ۱۳۷۵ش.
این کتاب به تصحیح حبیب یغمایی به چاپ رسیده است (تهران، ۱۳۳۹ش) ولی نادرستی انتساب آن به طبری اثبات شده است.
۲. ترجمه‌ای از خلاصه این اثر به زبان انگلیسی به قلم جان کوپر انتشار یافته (تنها دو جلد) که سلسله سند را نیاورده، و تنها به ذکر نام اولین راوی بسنده کرده است. نیز گفتنی است که از میان احادیث مشابه تنها یکی را آورده است.
[۳۹۵] خرمشاهی، بهاءالدین، ترجمه انگلیسی تفسیر طبری، ج۱، ص۳۷-۳۸، گلستان قرآن، تهران، ۱۳۸۰ش، س ۴، شم‌ ۹۲.

۳. ترجمه‌ای از مختصر این اثر به زبان فرانسه به قلم پیر گوده که از زمان آغاز ترجمه در۱۹۸۳م تاکنون تنها ۳ جلد از آن به چاپ رسیده است (قم، ۱۳۷۱ش).
[۳۹۶] Gilliot، Traduire ou trahir aŧ-Ŧabarī، ج۱، ص۳۶۷-۳۷۰، Arabica، ۱۹۸۱، vol XXXIV (۱).

۴. ترجمه‌ای از تمام مباحث مؤلف ذیل آیه ۷۹ سوره اسراء توسط روزنتال به زبان انگلیسی صورت گرفته است.
[۳۹۷] Rosenthal، F، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۱، The History of al-Ŧabarī، ed E Yarshater، New York، ۱۹۸۹.

۵. ترجمه‌ای به زبان ترکی که نسخه‌ای از آن در کتابخانه ایاصوفیه وجود دارد.
[۳۹۸] GAL، ج۱، ص۱۴.

۶. از این اثر ترجمه‌ای نیز به زبان لاتین صورت گرفته است.
[۳۹۹] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ج۱، ص۸۳، شیراز، ۱۳۴۹ش.

۷. بخش‌هایی از تفسیر طبری به قلم محمدباقر خالصی به فارسی برگردانده شده است.

۱۷.۲ - خلاصه‌ها

به‌گزارش ابن ندیم، پس از نگارش این کتاب، در سده ۴ق عده‌ای به تلخیص آن پرداختند. اما او از میان آن‌ها تنها از ابوبکر ابن اخشید (د۳۲۶ق/۹۳۸م) نام می‌برد
[۴۰۳] GAS، ج۱، ص‌۳۲۸.

۲. خلاصه ابن صمادح تجیبی (د ۴۱۹ق/۱۰۲۸م) در دو جلد که تنها تفسیر آیات غریب را آورده است (چ مصر، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۱م).
۳. خلاصه‌ای به قلم صالح احمدرضا و محمدعلی صابونی در دو جلد که اسانید روایات، اشعار جاهلی، اسباب النزول و مباحث فقهی و قرائت را نیاورده است، صالح صبحی، مباحث فی علوم القرآن، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م (چ بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م).
۴- ۵. دو خلاصه از ابوعبدالله لخمی نحوی، معروف به ابن لجاش (د ۴۹۰ق/ ۱۰۹۷م) و ابوبکر احمد بن عبدالله قرطبی (د ۳۳۳ق/۹۴۵م) که امـروزه دردست نیستند.
[۴۰۵] گنونی، عبدالسلام احمد، المدرسة القرآنیة فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳، رباط، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.

۶- ۷. خلاصه‌های مترجم ازکوپر و گوده که در قسمت ترجمه‌ها به آن‌ها اشاره شد.

۱۷.۳ - چاپ‌ها

این اثر نخستین‌بار در ۱۳۲۱ق/۱۹۰۳م در قاهره به چاپ رسید و تاکنون در اندازه‌های مختلف، اغلب ۱۵ یا ۳۰ جلدی، منتشر شده است. مشهورترین و معتبرترین چاپ این اثر به تصحیح و تعلیق محمود محمد شاکر در قاهره (۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م) صورت گرفته است که تنها تا آیه ۲۶ سوره ابراهیم را شامل می‌شود.
[۴۰۷] زحیلی، محمد، الامام الطبری، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۴، دمشق، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
[۴۰۸] بکایی، محمدحسن، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، ج۹، ص۳۸۴۶-۳۸۴۷، تهران، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م.
[۴۰۹] رادفر، ابوالقاسم، کتاب‌شناسی طبری، ج۱، ص۵۰-۵۱، تهران، ۱۳۶۸ش.

دارالکتب العلمیه در دوازده جلد متن کل تفسیر را چاپ کرده و در تکمله این چاپ، احمداسماعیل شکوکانی فهرست احادیث تفسیر را استخراج کرده است (بیروت ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹). این چاپ ظاهراً افست از روی یکی از بهترین چاپ‌های کامل تفسیر طبری است که مصطفی سقا و دیگران در قاهره از ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۷ منتشر کرده‌اند. محمدحسن اسماعیل آرای فقهی طبری در تفسیر را با عنوان الاحکام‌ الفقهیة للامام الطبری بر اساس تبویب رایج فقهی استخراج و در ۱۴۲۰/۲۰۰۰ در بیروت چاپ کرده است.

۱۷.۴ - آثار دیگر

افزون بر آنچه یاد شد، به این آثار نیز می‌توان اشاره کرد:
۱. استخراج آیات و احادیث این اثر توسط محمد فؤاد عبد‌الباقی که در قاهره (۱۳۷۸ق/۱۹۵۸م) به چاپ رسیده است.
[۴۱۰] GAS، ج۱، ص۳۲۸.

۲. تهیه فهرستی مفصل به صورت یک معجم‌ المفهرس از سوی هاوس لایتر در استراسبورگ (۱۹۲۱م) منتشر شده است.
[۴۱۱] GAS، ج۱، ص‌۳۲۸.

۳. تحلیلی مفصل از روایاتی که طبری در دو کتاب تاریخ و تفسیر به‌کار برده است، توسط هریس بیرکلند در کتاب «هدایت خدا: مطالعاتی درباره اسلام سده‌های نخستین».
۴. هورست نیز در رساله خود با عنوان «ثقات تفسیر طبری: نوشتاری درباره شناخت روایات تفسیری در اسلام»، به بررسی گسترده روایات تفسیر طبری پرداخته است.
۵. کلود ژیلیو مستشرق فرانسوی نیز طی ۳ رساله با عنوان‌های «پای‌گیری و کارکرد روایات تفسیری در تفسیر طبری در پرتو آیات ۱ تا ۴۰ سوره بقره»، «نمودهای تصور مشترک اسلامی در تفسیر طبری» و «تفسیر، کلام و زبان در اسلام: تفسیر طبری»، (همین مقاله) و نیز ۴ مقاله با عنوان‌های «جریان تفسیری از طبری تا رازی»، «بررسی آثار طبری»، «مقدمات تفسیر قرآن» و «بررسی متون کهن منتشر شده در مصر» (در ۴ بخش)، به بررسی گسترده این اثر پرداخته است؛
۶. برخی کوشش‌ها، مانند بازسازی دسته‌ای مفاهیم دینی و یا بررسی اعتبار روایات یک مفسر، بر مبنای داده‌های تفسیر طبری بوده‌انـد. از جمله مـی‌توان این کوشش‌ها را نام برد: «تفسیر طبری از واژه قرآنی الکتاب»، اثر هربرت برگ؛ «مسیحیت در تفسیر طبری»، اثر ای. شریف؛ «تفسیر طبری از آیه ۶۲ سوره بقره و مسئله رستگاری غیرمسلمانان»، اثر خلیل سمیر؛ «زبان و قرآن از دیدگاه طبری»، «تفسیر و معناشناسی ساختاری در تفسیر طبری و اسطوره روایت و تاریخ رستگاری»، اثر ژیلیو؛ بررسی داستان بت‌شکنی ابراهیم (علیه‌السلام) از سوره انبیاء اثـر کالدر (همین مقالـه)؛ «بررسی تحلیلی تفسیر طبری از مفهوم فرهنگی و نمادین فتنه»، از عبدالقادر تیوب
[۴۱۲] Tayob، A، ج۱، ص۱۵۷-۱۷۲، An Analytical Survey of al-Tabari’s Exegesis of the Cultural and Symbolic Construct of Fitna، Approaches to the Qurºān، ed G R Hawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
«بررسی مسئله حروف مقطعه و داستان‌های اصحاب اخدود و قوم عاد»، از اتو لوث
[۴۱۳] Loth، O، ج۱، ص۶۰۳-۶۲۲، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
بررسی دیـدگاه طبری دربـاره مسائل معرفت الله، وحی، رسالت و امامت از جوادی آملی
[۴۱۴] جوادی آملی، عبدالله، رسالت قرآن، ج۱، ص۱۶۷-۲۰۹، تهران، ۱۳۷۵ش.
بررسی مسئله آغاز وحی و بعثت از دیدگاه طبری اثر علی دوانی.
[۴۱۵] دوانی، علی، آغاز وحی و بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در تاریخ و تفسیر طبـری، ج۱، ص۱۵۷-۲۰۶، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.

۷. بازسازی متون کهن تفسیری با بهره‌گیری از تفسیر طبری، یکی از فعالیت‌های قرآن پژوهان است. از این دسته تحقیقات می‌توان به بازسازی تفسیر محمد بن اسحاق به کوشش محمد عبدالله ابوصعیلیک (بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶)، تفسیر سعید بن جبیر به کوشش جواد ترندک (تهران ۱۳۷۸ ش)، تفسیر الحسن البصری به کوشش محمد عبدالرحیم (قاهره ۱۹۹۲) و صحیفة علی بن ابی طلحة به کوشش راشد عبدالمنعم رجال (قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱) اشاره کرد.


عبدالعزیز بن محمد بن اسحاق طبری، که قبل از ۳۱۰ زنده بوده و مدتی نزد طبری استماع تفسیر کرده، نسخه‌ای از تفسیر او را در بغداد دیده است. یاقوت حموی جزئی از تفسیر طبری را به خط عبدالله بن احمد فَرغانی (متوفی ۳۶۲)، مؤلف تکمله‌ای بر تاریخ طبری، یافته است.
نسخه‌های خطی پرشماری نیز از این اثر در کتابخانه‌های مختلف دنیا وجود دارد، به‌ویژه در کتاب‌خانه‌های ترکیه، همچون ایاصوفیه و نورعثمانیه، موجود است، سزگین
[۴۱۸] سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء۲، ص۱۶۶ـ۱۶۷.
فهرست کامل آنها را آورده است.
[۴۱۹] ابونیل، محمدعبدالسلام، الطبری المفسر، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴، مذهبه فی التفسیر، الامام طبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
[۴۲۰] الفهرس الشامل للتراث العربی الاسلامی المخطوط، علوم القرآن، ج۱، ص۶۰-۷۱، مخطوطات التفسیر، عمان، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۴۲۱] GAS، ج۱، ص‌۳۲۷-۳۲۸.



(۱) آذرنوش، آذرتاش، تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۲) آلوسی، زکی فهمی و احمد شوقی، الطبری نحوی من خلال تفسیره، بغداد، ۲۰۰۲م.
(۳) ابن تیمیه، احمد، مقدمة فی اصول التفسیر، به کوشش عدنان زرزور، کویت/ بیروت، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۴) ابن‌ جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد‌ دکن، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م.
(۵) ابن خلکان، شمس الدین، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان.
(۶) ابن عربی، محمد، احکام‌ القرآن، به کوشش علی‌محمدبجاوی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۷) ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش محمدابراهیم بنا و دیگران، استانبول، ۱۹۸۴م.
(۸) ابن ندیم، محمد، الفهرست.
(۹) ابوطبره، هدی جاسم محمد، المنهج الاثری فی تفسیر القرآن الکریم، قم، ۱۳۷۲ش.
(۱۰) ابونیل، محمدعبدالسلام، الطبری المفسر، مذهبه فی التفسیر، الامام طبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
(۱۱) استادی، رضا، اهل بیت رسالت در تفسیر طبری، کیهان اندیشه، تهران، ۱۳۶۸ش، شم‌ ۲۵.
(۱۲) اسماعیل، محمد بکر، ابن جریر الطبری منهجه فی تفسیر، بیروت، دارالمنار.
(۱۳) بغدادی، سالم صفار، نقد منهج التفسیر و المفسرین المقارن، دارالهادی، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
(۱۴) بکایی، محمدحسن، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، تهران، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م.
(۱۵) تدین، مهدی، نقش تاریخ در تفسیر طبری، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹‌ش.
(۱۶) ثعالبی، عبدالرحمان، الجواهر الحسان، به کوشش ابومحمد غماری، بیروت، ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۶م.
(۱۷) ثعلبی، احمد، الکشف و البیان، به کوشش ابومحمد بن عاشور، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۲م.
(۱۸) جعفر، خضیر، الشیخ الطوسی مفسراً، قم، ۱۳۷۸ش.
(۱۹) جوادی، آملی عبدالله، رسالت قرآن، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۲۰) جوینی، مصطفی صاوی، مناهج فی التفسیـر، اسکندریه.
(۲۱) حاجی‌خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون.
(۲۲) حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
(۲۳) حوفی، احمد محمد، الطبری، قاهره، الموسسة المصریة العامة للتألیف و الترجمة و الطباعة.
(۲۴) خرمشاهی، بهاءالدین، ترجمه انگلیسی تفسیر طبری، گلستان قرآن، تهران، ۱۳۸۰ش، س ۴، شم‌ ۹۲.
(۲۵) خرمشاهی، بهاءالدین، سهم ایرانیان در تفسیر قرآن، قم، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
(۲۶) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۲۷) داوودی، محمد، طبقات المفسرین، به کوشش علی محمد عمر، دارالکتب عابدین، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۲۸) درینی، فتحی، الامام الطبری و منهجه العلمی فی التفسیر، التراث العربی، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م، شم‌ ۱۳-۱۴.
(۲۹) دسوقی، محمد، الجانب الفقهی فی تفسیر الطبری، الامام الطبری، ج۱، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
(۳۰) دوانی، علی، آغاز وحی و بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در تاریخ و تفسیر طبـری، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۳۱) ذهبی، محمدحسین، الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث، دمشق، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۳۲) ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، بیروت، ۱۹۶۲م.
(۳۳) رادفر، ابوالقاسم، کتاب‌شناسی طبری، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۳۴) ربیع آمال، محمد عبدالرحمان، الاسرائیلیات فی تفسیرالطبری، قاهره، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.
(۳۵) رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، قاهره، ۱۳۷۲-۱۳۷۳ق.
(۳۶) زحیلی، محمد، الامام الطبری، دمشق، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
(۳۷) زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش محمـدابوالفضل ابراهیم، بیـروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۳۸) زرکلی، خیرالدین، الاعلام.
(۳۹) زیدی، کاصد یاسر، الطبری المفسر الناقد مع موازنه بمفسرین معاصرین له، الامام الطبری ج۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
(۴۰) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۴۱) سورتی، عبدالرحمان طاهر، تعلیقات بر تفسیـر مجاهد، قطر، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۴۲) سیوطی، جلال‌الدین، الدرالمنثور، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
(۴۳) سیوطی، جلال‌الدین، طبقات المفسرین، به کوشش علی محمدعمر، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۴۴) سیوطی، جلال‌الدین، المتوکلی، به کوشش عبدالکریم زبیدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۴۵) شاکر، محمودمحمد، مقدمه بر تفسیر الطبری، قاهره، دارالمعارف.
(۴۶) شفیعی، محمد، مفسران شیعه، شیراز، ۱۳۴۹ش.
(۴۷) صالح، صبحی، مباحث فی علوم القرآن، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۴۸) طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۴۹) طبری، محمد بن جریر، اختلاف الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۵۰) طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۵۱) طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، به کوشش محمود محمد شاکر، بیروت ۱۴۲۱ق/ ۲۰۰۱م.
(۵۲) طبیبیان، حمید، آیات احکام در تفسیر طبری، یادنامه طبری، به‌کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۵۳) طحان، اسماعیل احمد، ظاهرة نقد القراءات و منهج الطبری فیها، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
(۵۴) طوسی، محمد، التبیان، به‌کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، قم، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.
(۵۵) داوود عانی، عبدالقهار، دراسات فی التفسیر و المفسرین، بغداد، ۱۹۸۷م.
(۵۶) عبدالحق، احسان الحق، منهج الامام الطبری فی تفسیره، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
(۵۷) عبدالرحیم، محمد، تعلیقات بر تفسیر الحسن البصری، قاهره، ۱۹۹۲م.
(۵۸) علوی، ابراهیم، طبری و سلفی‌گری، یادنامه طبری، به کوشش محمدقاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۵۹) علوی، مقدم محمد، مقاله.
(۶۰) نکته‌های بلاغی در تفسیر طبری، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۶۱) عمر، احمد خطاب، الطبری النحوی الکوفی من خلال تفسیره، آداب الرافدین، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م، شم‌ ۹.
(۶۲) عمری، لیلی توفیق، التفسیر و الشعر الجاهلی، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
(۶۳) عمیدی، تامر هاشم، تقیه از دیدگاه مذاهب و فرقه‌های اسلامی غیر شیعی، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد، ۱۳۷۷ش.
(۶۴) عیاشی، محمد، تفسیر عیاشی، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۶۵) فاضلی، محمد، تفسیر طبری در نقد و بررسی، یادنامه‌ طبری، طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۶۶) فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القراءات، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۳۴، بغداد، ۱۹۸۳ق/۱۴۰۳م.
(۶۷) کوفی، فرات، تفسیر، به کوشش محمد کاظم، تهران، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۹م.
(۶۸) الفهرس الشامل للتراث العربی الاسلامی المخطوط، علوم القرآن، مخطوطات التفسیر، عمان، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۶۹) قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
(۷۰) گنونی، عبدالسلام احمد، المدرسة القرآنیة فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، رباط، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۷۱) مالکی، محمد، اصالة المنهج فی تفسیر الطبری، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
(۷۲) مالکی، محمد، دراسة الطبری للمعنی من خلال تفسیره، مغرب، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
(۷۳) مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۷۴) معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد، ۱۳۸۴ش.
(۷۵) موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، پژوهشهای قرآنی، ۱۳۷۴ش، شم‌ ۱.
(۷۶) محمدمهدی، جوده، الواحدی و منهجه فی التفسیر، قاهره، ۱۹۷۸م.
(۷۷) میرزا محمد، علیرضا، روش تفسیر طبری، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۷۸) یاحقی، محمد جعفر، طبری و ابوالفتوح.
(۷۹) حموی، یاقوت، معجم الادبا.
(۸۰) تیوب، عبدالقادر، بررسی تحلیلی تفسیر طبری از مفهوم فرهنگی و نمادین فتنه.
(۸۱) آل اسماعیل، نبیل، علم القرائات نشأته أطواره أثره فی العلوم الشرعیة|علم القرائات نشأته، أطواره، أثره فی العلوم الشرعیة، ریاض ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۸۲) زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، چاپ احمد شمس الدین، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۸۳) سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج ۱، جزء ۱ و ۲، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۸۴) صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله، نقدی سند شناسانه بر احادیث مجمع البیان، فصل‌نامه پژوهش‌های قرآنی، سال ۸، ش ۲۹ـ۳۰ (بهار و تابستان ۱۳۸۱).
(۸۵) احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، دمشق ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۸۶) طبری، محمد بن جریر، بخش‌های بر جای مانده کتاب فضائل علی بن ابی طالب (علیه‌السلام) و کتاب الولایة، چاپ رسول جعفریان، قم ۱۳۷۹ ش.
(۸۷) طرابیشی، مطاع، رواة المغازی والسیر عن محمد بن اسحاق، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، ج۵۶، ش۳، (رمضان ۱۴۰۱).
(۸۸) عطوان، حسین، القرائات القرآنیة فی بلادالشام، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۸۹) کحّاله، عمررضا، معجم المؤلفين.
(۹۰) گولدتسیهر، ایگناتس، مذاهب التفسیر الاسلامی، ترجمه عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۳۷۴/ ۱۹۵۵.
(۹۱) مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب.
(۹۲) Berg، H، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
(۹۳) Brockett، A، The Value of ĦafŞ and Warsh Transmission for the Textual History of the Qurºān، Approaches to the History of the Interpretation of the Qurºān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
(۹۴) Calder، N، Tafsīr from Ŧabari to Ibn Kathīr، Approaches to the Qurºān، ed GRHawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
(۹۵) Cooper، J، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
(۹۶) EI۲.
(۹۷) GAL.
(۹۸) GAS.
(۹۹) Gilliot، Exégèse، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
(۱۰۰) Gilliot، Traduire ou trahir aŧ-Ŧabarī، Arabica، ۱۹۸۱، vol XXXIV (۱).
(۱۰۱) Goldziher، I، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
(۱۰۲) Heath، P، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).
(۱۰۳) Horst، H، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
(۱۰۴) Leemhuis، F، Origins and Early Development of the Tafsīr Tradition، Approaches to the History of the Interpretation of the Qur'ān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
(۱۰۵) Loth، O، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
(۱۰۶) McAuliffe، J D، Quranic Hermeneutics: The Views of at-Tabari and Ibn Kathir، Approaches to the History of the Interpretation of the Qurºān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
(۱۰۷) Nöldeke، Th، Geschichte des Qorans، ed F Schwally، ۱۹۶۱.
(۱۰۸) Rippin، A، The Function of Asbāb al-Nuzūl in Qurºānic Exegisis، Bulletin of the School of Oriental and African Studies، London، ۱۹۸۸، vol LI (۱).
(۱۰۹) Rippin، Review of Exégèse، langue et théologie en Islam، Journal of Semitic Studies، ۱۹۹۱، vol XXXVI.
(۱۱۰) Rippin، Tafsir، EI۲، ۱۹۹۸، vol X.
(۱۱۱) Rosenthal، F، The History of al-Ŧabarī، ed E Yarshater، New York، ۱۹۸۹.
(۱۱۲) Schacht، J، The Origins of Mohammadan Jurisprudence، Oxford، ۱۹۵۰.
(۱۱۳) Steinschneider، M، Die Parva Naturalia des Aristoteles bei Arabern، ZDMG، ۱۸۸۳، vol XXXVII.
(۱۱۴) Tayob، A، An Analytical Survey of al-Tabari’s Exegesis of the Cultural and Symbolic Construct of Fitna، Approaches to the Qurºān، ed G R Hawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
(۱۱۵) Wansbrough، J، Quranic Studies: Sources and Methods of Scriptural Interpretation، Oxford، ۱۹۷۷.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۱، ص۸۹.    
۲. حموی، یاقوت، معجم الادباء، ج۶، ص۲۴۴۴.    
۳. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۶۱.    
۴. قفطی، علی، انباه الرواة، ج۳، ص۸۹، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.    
۵. ابن‌ جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۱، ص۸۳.    
۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۶۹.    
۷. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۴۷.    
۸. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۱۶۲.    
۹. حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۰، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
۱۰. صبحی صالح، موسی، مباحث فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۹۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.    
۱۱. Loth، O، ج۱، ص۵۹۱، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
۱۲. Nöldeke، Th، ج۱، ص۱۷۱، Geschichte des Qorans، ed F Schwally، ۱۹۶۱.
۱۳. GAL، ج۱، ص۱۴۹.
۱۴. GAS، ج۱، ص۳۲۷.
۱۵. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۶، ص۲۴۴۴.    
۱۶. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۶۱.    
۱۷. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۶، ص۲۴۵۲.    
۱۸. حوفی، احمدمحمد، الطبری، الطبری، ص۱۰۹.
۱۹. عبدالرحمان ربیع، آمال محمد، الاسرائیلیات فی التفسیرالطبری، ص۱۷.
۲۰. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی.    
۲۱. Berg، H، ج۱، ص۱۲۳، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۲۲. Berg، H، ج۱، ص۱۲۴، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۲۳. ابن‌ جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۱۳، ص۲۱۶.    
۲۴. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۶۱، قاهره، ۱۳۴۹ق.    
۲۵. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۹، ص۴۲.    
۲۶. حاجی‌خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۲۹۷.    
۲۷. Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۹۹-۱۱۳، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
۲۸. Calder، N، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۰، Tafsīr from Ŧabari to Ibn Kathīr، Approaches to the Qurºān، ed GRHawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
۲۹. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، به کوشش محمد کاظم، تهران، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۹م.    
۳۰. عیاشی، محمد، تفسیر عیاشی، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.    
۳۱. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۹، ص۳۵۹۶.    
۳۲. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۳۱۸.
۳۳. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۷، ص۶۵۱۸.    
۳۴. طبری، محمد بن جریر، اختلاف الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیه.    
۳۵. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۳۱۸.
۳۶. EI۲، ج۱۰، ص۸۶.
۳۷. Calder، N، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۰، Tafsīr from Ŧabari to Ibn Kathīr، Approaches to the Qurºān، ed GRHawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
۳۸. Calder، N، ج۱، ص۱۳۴، Tafsīr from Ŧabari to Ibn Kathīr، Approaches to the Qurºān، ed GRHawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
۳۹. Cooper، J، ج۱، ص۲۴، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
۴۰. Wansbrough، J، ص۱۵۴-۱۵۵، Quranic Studies: Sources and Methods of Scriptural Interpretation، Oxford، ۱۹۷۷.
۴۱. McAuliffe، J D، ج۱، ص۶۱-۶۲، Quranic Hermeneutics: The Views of at-Tabari and Ibn Kathir، Approaches to the History of the Interpretation of the Qurºān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
۴۲. زیدی، کاصد یاسر، الطبری المفسر الناقد مع موازنه بمفسرین معاصرین له، ج۱، ص۱۹۶-۲۰۰، الامام الطبری ج۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۴۳. ابونیل، محمدعبدالسلام، الطبری المفسر، ج۱، ص۲۶۹-۲۸۱، مذهبه فی التفسیر، الامام طبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۴۴. Loth، O، ج۱، ص۵۹۰، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
۴۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۱.    
۴۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۵- ۲۰.    
۴۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۲.    
۴۸. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۳۸.    
۴۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۵.    
۵۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۷۶.    
۵۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۷۷.    
۵۲. Loth، O، ج۱، ص۵۹۳-۵۹۹، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
۵۳. Loth، O، ج۱، ص۶۰۲، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
۵۴. Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۲۷۶-۲۸۱، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
۵۵. Rippin، Review of Exégèse، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱، langue et théologie en Islam، Journal of Semitic Studies، ۱۹۹۱، vol XXXVI.
۵۶. Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۳۳-۳۷، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
۵۷. Rippin، Review of Exégèse، ج۱، ص۳۶۱، langue et théologie en Islam، Journal of Semitic Studies، ۱۹۹۱، vol XXXVI.
۵۸. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۱-۱۳.    
۵۹. Rippin، Review of Exégèse، ج۱، ص۳۶۱، langue et théologie en Islam، Journal of Semitic Studies، ۱۹۹۱، vol XXXVI.
۶۰. Berg، H، ج۱، ص۱۲۷، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۶۱. Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۷۳ff.، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
۶۲. Rippin، Review of Exégèse، ج۱، ص۳۵۹، langue et théologie en Islam، Journal of Semitic Studies، ۱۹۹۱، vol XXXVI.
۶۳. EI۲، ج۱۰، ص۸۶.
۶۴. Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۲۰۷ff.، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
۶۵. مالکی، محمد، دراسة الطبری للمعنی من خلال تفسیره، مغرب، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۶۶. مالکی، محمد، اصالة المنهج فی تفسیر الطبری، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۷، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۶۷. جوینی، مصطفی صاوی، مناهج فی التفسیـر، ج۱، ص۳۳۲ بب.
۶۸. McAuliffe، J D، ج۱، ص۴۸-۵۰، Quranic Hermeneutics: The Views of at-Tabari and Ibn Kathir، Approaches to the History of the Interpretation of the Qurºān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
۶۹. Berg، H، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۷۰. Heath، P، ج۱، ص۱۸۰-۱۹۰، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).
۷۱. Goldziher، I، ج۱، ص۸۷-۹۸، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
۷۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۶۰-۶۲.    
۷۳. داوود عانی، عبدالقهار، دراسات فی التفسیر و المفسرین، ص۱۵۸.
۷۴. حموی، یاقوت، معجم الادباء، ج۶، ص۲۴۴۴.    
۷۵. فاتحه/سوره۱، آیه۴.    
۷۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۵۱.    
۷۷. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۸۱ـ۱۸۳.
۷۸. احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۵۶ـ۵۷.
۷۹. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۲۰۷ـ۲۱۴.
۸۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۵۱.    
۸۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۶، ص۴۴۲.    
۸۲. بقره/سوره۲، آیه۱۰.    
۸۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۸۴.    
۸۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۷.    
۸۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۷، ص۲۷۳.    
۸۶. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۸۴ـ۱۹۰.
۸۷. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۸۸. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۴۲.    
۸۹. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۲۰۱ـ۲۰۷.
۹۰. بقره/سوره۲، آیه۲۱۰.    
۹۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۲۶۲.    
۹۲. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۹۹ـ۲۰۱.
۹۳. احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۵۷ـ۵۸.
۹۴. نساء/سوره۴، آیه۴۲.    
۹۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۸، ص۳۷۲.    
۹۶. فاضلی، محمد، تفسیر طبری در نقد و بررسی، ص۲۳۶ـ۲۴۰.
۹۷. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۹۴ـ۱۹۹.
۹۸. عطوان، حسین، القرائات القرآنیة فی بلادالشام، ص۲۸۶ـ۲۸۷.
۹۹. عطوان، حسین، القرائات القرآنیة فی بلادالشام، ص۳۳۲ـ۳۶۰.
۱۰۰. آل اسماعیل، نبیل، علم القرائات نشأته، أطواره، أثره فی العلوم الشرعیة، ص۳۳۱.
۱۰۱. آل اسماعیل، نبیل، علم القرائات نشأته، أطواره، أثره فی العلوم الشرعیة، ص۳۳۱ـ۳۳۲.
۱۰۲. احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۹۰ـ۹۲.
۱۰۳. احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۱۵۵ـ۱۶۱.
۱۰۴. اسما‌عیل‌، محمد بکر، ابن جریرالطبری و منهجه فی التفسیر، ص۴۴ـ۴۷.
۱۰۵. بقره/سوره۲، آیه۷.    
۱۰۶. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۳.    
۱۰۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۶۳.    
۱۰۸. Rippin، A، ص۱۴ The Function of Asbāb al-Nuzūl in Qurºānic Exegisis، Bulletin of the School of Oriental and African Studies، London، ۱۹۸۸، vol LI .
۱۰۹. موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ص۲۱۹ـ۲۲۰.
۱۱۰. Horst، H، ج۱، ص۲۹۰، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
۱۱۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۷۷- ۷۸.    
۱۱۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۷۸.    
۱۱۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۸۰.    
۱۱۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۱۱۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۳۸۷- ۳۸۸.    
۱۱۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۳۹۴.    
۱۱۷. نساء/سوره۴، آیه۴۷.    
۱۱۸. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۸، ص۴۴۳.    
۱۱۹. بلد/سوره۹۰، آیه۳.    
۱۲۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۴، ص۴۳۳.    
۱۲۱. نساء/سوره۴، آیه۲۹.    
۱۲۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۸، ص۲۲۷.    
۱۲۳. مائده/سوره۵، آیه۱۱۲۱۱۵.    
۱۲۴. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۱، ص۲۳۲.    
۱۲۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۰.    
۱۲۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۵، ص۱۵.    
۱۲۷. نساء/سوره۴، آیه۶.    
۱۲۸. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۷، ص۵۷۴.    
۱۲۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۷۳- ۷۵.    
۱۳۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۷۴۷۵.    
۱۳۱. گولدتسیهر، ایگناتس، مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۱۱۴ـ۱۱۵.
۱۳۲. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۵۶.    
۱۳۳. داوود عانی، عبدالقهار، دراسات فی التفسیر و المفسرین، ص۱۵۵ـ۱۵۶.
۱۳۴. فاضلی، محمد، تفسیر طبری در نقد و بررسی، ص۲۴۱ـ ۲۴۶.
۱۳۵. اسماعیل، محمد بکر، ابن جریر الطبری منهجه فی تفسیر، ص۷۳ـ۷۴.
۱۳۶. الامام الطبری فی ذکری مرور احد عشر قرناً علی وفاته، ص۱۸۸.
۱۳۷. احمد صغیر، محمود، القرائات الشاذة و توجیها النحوی، ص۱۵۵.
۱۳۸. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القرائات، ص۱۷۹.
۱۳۹. عمر، احمد خطاب، الطبری النحوی الکوفی من خلال تفسیره، ص۲۳۸ـ۲۶۲.
۱۴۰. Goldziher، I، ج۱، ص۹۲، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
۱۴۱. Heath، P، ج۱، ص۱۸۲، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).
۱۴۲. Heath، P، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۴، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).
۱۴۳. Berg، H، ج۱، ص۱۲۶، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۱۴۴. ۳۷۰، مالکی، محمد، دراسة الطبری للمعنی من خلال تفسیره، مغرب، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۱۴۵. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۶، ص۲۴۴۴بب‌.    
۱۴۶. داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۱۰، به کوشش علی محمد عمر، دارالکتب عابدین، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۱۴۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۶، ص۲۲-۲۹.
۱۴۸. میرزا محمد، علیرضا، روش تفسیر طبری، ج۱، ص۲۸۴-۲۸۷، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
۱۴۹. Horst، H، ج۱، ص۳۰۶، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
۱۵۰. Berg، H، ج۱، ص۱۷۳ff.، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۱۵۱. جوینی، مصطفی صاوی، مناهج فی التفسیـر، ج۱، ص۳۳۲ بب، اسکندریه.
۱۵۲. زحیلی، محمد، الامام الطبری، ج۱، ص۱۲۰ بب‌، دمشق، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
۱۵۳. عبدالحق، احسان الحق، منهج الامام الطبری فی تفسیره، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۱۵۴. حوفی، احمد محمد، الطبری، ج۱، ص۱۲۰بب‌، قاهره، الموسسة المصریة العامة للتألیف و الترجمة و الطباعة.
۱۵۵. درینی، فتحی، الامام الطبری و منهجه العلمی فی التفسیر، التراث العربی، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م، شم‌ ۱۳-۱۴.
۱۵۶. میرزا محمد، علیرضا، روش تفسیر طبری، ج۱، ص۲۷۴ بب‌، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
۱۵۷. اسماعیل، محمد بکر، ابن جریر الطبری منهجه فی تفسیر، بیروت، دارالمنار.
۱۵۸. حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۲-۲۰۶، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
۱۵۹. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۵۱- ۱۷۵، بیروت، ۱۹۶۲م.    
۱۶۰. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۱۶۲بب‌.    
۱۶۱. عانی عبدالقهار، داوود، دراسات فی التفسیر و المفسرین، ج۱، ص۱۵۴-۱۶۰، بغداد، ۱۹۸۷م.
۱۶۲. ابوطبره هدی، جاسم محمد، المنهج الاثری فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۴۶-۱۶۰، قم، ۱۳۷۲ش.
۱۶۳. Goldziher، I، ج۱، ص۸۷-۸۸، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
۱۶۴. Heath، P، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۶، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).
۱۶۵. Cooper، J، ج۱، ص۱۳-۱۵، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
۱۶۶. Berg، H، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۹، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۱۶۷. طحان اسماعیل، احمد، ظاهرة نقد القراءات و منهج الطبری فیها، ج۱، ص۳۴۳-۳۵۴، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۱۶۸. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القراءات، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۳۴، بغداد، ۱۹۸۳ق/۱۴۰۳م.
۱۶۹. Brockett، A، ج۱، ص۴۱-۴۲، The Value of ĦafŞ and Warsh Transmission for the Textual History of the Qurºān، Approaches to the History of the Interpretation of the Qurºān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
۱۷۰. Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۱۳۵-۱۶۵، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
۱۷۱. آلوسی زکی فهمی و احمد شوقی، الطبری نحوی من خلال تفسیره، ج۱، ص۳۹-۴۵، بغداد، ۲۰۰۲م.
۱۷۲. آلوسی، زکی فهمی و احمد شوقی، الطبری نحوی من خلال تفسیره، بغداد، ۲۰۰۲م.
۱۷۳. عمر احمد، خطاب، الطبری النحوی الکوفی من خلال تفسیره، آداب الرافدین، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م، شم‌ ۹.
۱۷۴. Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۱۶۵-۱۸۹، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
۱۷۵. دسوقی، محمد، الجانب الفقهی فی تفسیر الطبری، الامام الطبری، ج۱، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۱۷۶. طبیبیان، حمید، آیات احکام در تفسیر طبری، یادنامه طبری، به‌کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
۱۷۷. جوادی آملی، عبدالله، رسالت قرآن، ج۱، ص۱۹۴ بب‌، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۷۸. فاضلی، محمد، تفسیر طبری در نقد و بررسی، ج۱، ص۲۴۸-۲۴۹، یادنامه‌ طبری، طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
۱۷۹. Goldziher، I، ج۱، ص۹۳-۹۸، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
۱۸۰. علوی مقدم محمد، مقاله.
۱۸۱. موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۸، پژوهشهای قرآنی، ۱۳۷۴ش، شم‌ ۱.
۱۸۲. تدین، مهدی، نقش تاریخ در تفسیر طبری، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹‌ش.
۱۸۳. عمری لیلی، توفیق، التفسیر و الشعر الجاهلی، ج۱، ص۳۰۳، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۱۸۴. عمری لیلی، توفیق، التفسیر و الشعر الجاهلی، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۷، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۱۸۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۱۲۴.    
۱۸۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۸، ص۵۶.    
۱۸۷. Calder، N، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹، Tafsīr from Ŧabari to Ibn Kathīr، Approaches to the Qurºān، ed GRHawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
۱۸۸. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۱۳۴.    
۱۸۹. جوینی، مصطفی صاوی، مناهج فی التفسیـر، ج۱، ص۳۸۸، اسکندریه.
۱۹۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۱۳۳.    
۱۹۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۷، ص۴۲.    
۱۹۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۹، ص۱۳۶.    
۱۹۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۹، ص۶۳۶.    
۱۹۴. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۱، ص۴۴۹.    
۱۹۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۴۸۵.    
۱۹۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۹، ص۸۲.    
۱۹۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۷، ص۴۲.    
۱۹۸. طحان اسماعیل، احمد، ظاهرة نقد القراءات و منهج الطبری فیها، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۵، الامام الطبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۱۹۹. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القراءات، ج۱، ص۲۰۱ بب، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۳۴، بغداد، ۱۹۸۳ق/۱۴۰۳م.
۲۰۰. عمیدی، تامر هاشم، تقیه از دیدگاه مذاهب و فرقه‌های اسلامی غیر شیعی، ج۱، ص۲۷، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد، ۱۳۷۷ش.
۲۰۱. عمیدی، تامر هاشم، تقیه از دیدگاه مذاهب و فرقه‌های اسلامی غیر شیعی، ج۱، ص۱۹۲، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد، ۱۳۷۷ش.
۲۰۲. Goldziher، I، ص۹۴، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
۲۰۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۲۰۴. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۳، ص۲۲۲۲۳۲.    
۲۰۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۲۰۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۳۹۷- ۳۹۸.    
۲۰۷. اعراف/سوره۷، آیه۸.    
۲۰۸. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۲، ص۳۱۱.    
۲۰۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۴، ص۴۱۷.    
۲۱۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۲۱۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۶، ص۱۷۴.    
۲۱۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۶، ص۱۷۶.    
۲۱۳. موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ص۲۲۰ـ۲۲۱.
۲۱۴. موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ص۲۲۴ـ۲۲۹.
۲۱۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۴۳۴.    
۲۱۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۳، ص۴۸۰.    
۲۱۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۳۱۰.    
۲۱۸. داوود عانی، عبدالقهار، دراسات فی التفسیر و المفسرین، ص۱۶۰.
۲۱۹. حموی، یاقوت، معجم الادباء، ج۶، ص۲۴۵۳- ۲۴۵۴.    
۲۲۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۱، ص۴۸۵.    
۲۲۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۱، ص۴۹۳.    
۲۲۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۳، ص۲۷۱.    
۲۲۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۴، ص۶۰۹.    
۲۲۴. طرابیشی، مطاع، رواة المغازی والسیر عن محمد بن اسحاق، ص۵۵۲.
۲۲۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۷، ص۱۲۱.    
۲۲۶. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۶، ص۲۴۵۳- ۲۴۵۴.    
۲۲۷. Berg، H، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۲۲۸. Rosenthal، F، ج۱، ص۵۳، The History of al-Ŧabarī، ed E Yarshater، New York، ۱۹۸۹.
۲۲۹. Horst، H، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
۲۳۰. GAS، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۵.
۲۳۱. Horst، H، ج۱، ص۳۰۶، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
۲۳۲. حوفی، احمد محمد، الطبری، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، قاهره، الموسسة المصریة العامة للتألیف و الترجمة و الطباعة.
۲۳۳. فتلی، عبدالحسین، ابوجعفر الطبری و منهجه فی القراءات، ج۱، ص۱۷۹، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۳۴، بغداد، ۱۹۸۳ق/۱۴۰۳م.
۲۳۴. میرزا محمد، علیرضا، روش تفسیر طبری، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۲، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
۲۳۵. Horst، H، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
۲۳۶. ج۱، ۱۴۸، GAL.
۲۳۷. Cooper، J، ج۱، ص۱۴، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
۲۳۸. Berg، H، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۹، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۲۳۹. GAS، ج۱، ص۳۲۴.
۲۴۰. Horst، H، ج۱، ص۳۰۵، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
۲۴۱. Schacht، J، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۷، The Origins of Mohammadan Jurisprudence، Oxford، ۱۹۵۰.
۲۴۲. Fred Leemhuis، "MS. ۱۰۷۵ tafs ¦ â r of the Cairene Da ¦ r al-Kutub and Muga ¦ hid's Tafsir "، in Proceedings of the Ninth Congress of the Union Europe ¨ enne des Arabisants et Islamisants، ed. Rudolph Peters، ص۱۶۹.
۲۴۳. سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء۱، ص۷۱.
۲۴۴. Fred Leemhuis، "MS. ۱۰۷۵ tafs ¦ â r of the Cairene Da ¦ r al-Kutub and Muga ¦ hid's Tafsir "، in Proceedings of the Ninth Congress of the Union Europe ¨ enne des Arabisants et Islamisants، ed. Rudolph Peters، ص۱۷۲.
۲۴۵. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۶، ص۲۴۵۴.    
۲۴۶. GAS، ج۱، ص۳۰.
۲۴۷. GAS، ج۱، ص۳۴-۳۵.
۲۴۸. GAS، ج۱، ص‌۴۰.
۲۴۹. ثعلبی، احمد، الکشف و البیان، ج۱، ص۷۷،به کوشش ابومحمد بن عاشور، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۲م.    
۲۵۰. ثعلبی، احمد، الکشف و البیان، ج۱، ص۷۹، به کوشش ابومحمد بن عاشور، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۲م.    
۲۵۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۱۶، به کوشش محمدابراهیم بنا و دیگران، استانبول، ۱۹۸۴م.    
۲۵۲. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۲۴، به کوشش محمدابراهیم بنا و دیگران، استانبول، ۱۹۸۴م.    
۲۵۳. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۶۲، به کوشش محمدابراهیم بنا و دیگران، استانبول، ۱۹۸۴م.    
۲۵۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۴۶۳، به کوشش محمدابراهیم بنا و دیگران، استانبول، ۱۹۸۴م.    
۲۵۵. Horst، H، ج۱، ص۳۰۷، Zur Überlieferung im Korankommentar aŧ-Ŧabarīs، ZDMG، ۱۹۵۳، vol CIII.
۲۵۶. Heath، P، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵، Creative Hermeneutics، Arabica، ۱۹۸۹، vol XXXVI (۱).
۲۵۷. ابن ندیم، محمد، الفهرست، ص۲۸۸.    
۲۵۸. ابن ندیم، محمد، الفهرست، ص۳۲۴.    
۲۵۹. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی ذیل «طبری، ابوجعفر».    
۲۶۰. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۶۱.    
۲۶۱. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۶۱- ۱۶۲.    
۲۶۲. ابن تیمیه، احمد، مقدمة فی اصول التفسیر، ص۳۷.    
۲۶۳. ابن تیمیه، احمد، مقدمة فی اصول التفسیر، ص۵۱.    
۲۶۴. داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ص۳۰.
۲۶۵. گولدتسیهر، ایگناتس، مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۱۰۷، ۱۰۹ـ۱۱۰.
۲۶۶. محمدمهدی، جوده، الواحدی و منهجه فی التفسیر، ص۱۱۸ـ۱۱۹.
۲۶۷. جعفر، خضیر، الشیخ الطوسی مفسراً، ص۱۰۷۱۱۰.    
۲۶۸. مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ص۶۷۲ـ۶۹۲.
۲۶۹. مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ص۷۰۳ـ۷۰۵.
۲۷۰. صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله، نقدی سند شناسانه بر احادیث مجمع البیان، ص۱۴۷ـ۱۷۱.
۲۷۱. صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله، نقدی سند شناسانه بر احادیث مجمع البیان، ص۳۶۴ـ۳۶۹.
۲۷۲. گنونی، عبدالسلام احمد، المدرسة القرآنیة فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳.
۲۷۳. گنونی، عبدالسلام احمد، المدرسة القرآنیة فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، ج۱، ص۱۵۷.
۲۷۴. گنونی، عبدالسلام احمد، المدرسة القرآنیة فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، ج۱، ص۱۷۹.
۲۷۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۶۱.    
۲۷۶. مائده/سوره۵، آیه۵۵.    
۲۷۷. ضحی/سوره۹۳، آیه۵.    
۲۷۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۷۹. استادی، رضا، اهل‌بیت رسالت در تفسیر طبری، ص۸۷ـ۹۹.
۲۸۰. مائده/سوره۵، آیه۶۷.    
۲۸۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۴۶۷.    
۲۸۲. طبری، محمد بن جریر، فضائل علی بن ابی طالب، ص۴۱ـ۱۰۰.
۲۸۳. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۲۸۴. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۹، ص۵۱۶.    
۲۸۵. توبه/سوره۹، آیه۱.    
۲۸۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۴، ص۱۰۷.    
۲۸۷. ابن ندیم، محمد، الفهرست، ج۱، ص۳۲۴.    
۲۸۸. Steinschneider، M، ج۱، ص۴۸۱، Die Parva Naturalia des Aristoteles bei Arabern، ZDMG، ۱۸۸۳، vol XXXVII.
۲۸۹. ابن ندیم، محمد، الفهرست، ج۱، ص۲۸۸.    
۲۹۰. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۶، ص۲۴۵۲- ۲۴۵۳.    
۲۹۱. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۶۱، قاهره، ۱۳۴۹ق.    
۲۹۲. قفطی، علی، انباه الرواة، ج۳، ص۸۹، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.    
۲۹۳. داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۰۸، به کوشش علی محمد عمر، دارالکتب عابدین، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۲۹۴. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۹، ص۴۲.    
۲۹۵. سیوطی، جلال‌الدین، طبقات المفسرین، ج۱، ص۹۶، به کوشش علی محمدعمر، بیروت، داراحیاء التراث العربی.    
۲۹۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۶۹.    
۲۹۷. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۴۹- ۱۵۱، بیروت، ۱۹۶۲م.    
۲۹۸. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۱۶۲- ۱۶۳.    
۲۹۹. حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۲، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
۳۰۰. خرمشاهی، بهاءالدین، سهم ایرانیان در تفسیر قرآن، ج۱، ص۸، قم، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
۳۰۱. Goldziher، I، ج۱، ص۸۷، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
۳۰۲. Nöldeke، Th، ج۱، ص۲۶-۲۷، Geschichte des Qorans، ed F Schwally، ۱۹۶۱.
۳۰۳. حموی یاقوت، معجم الادبا، ج۶، ص۲۴۵۲.    
۳۰۴. داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۰۸، به کوشش علی محمد عمر، دارالکتب عابدین، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۳۰۵. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۴۹، بیروت، ۱۹۶۲م.    
۳۰۶. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۱۶۲.    
۳۰۷. حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۸۹، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
۳۰۸. Goldziher، I، ج۱، ص۸۵، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
۳۰۹. Cooper، J، ج۱، ص۲۰، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
۳۱۰. Cooper، J، ج۱، ص۲۴، introd The Commentary on the Qurºān، Oxford ۱۹۸۱.
۳۱۱. Goldziher، I، ج۱، ص۹۳، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
۳۱۲. Nöldeke، Th، ج۱، ص۱۷۲، Geschichte des Qorans، ed F Schwally، ۱۹۶۱.
۳۱۳. ابن عربی، محمد، احکام‌ القرآن، ج۱، ص۳، به کوشش علی‌محمدبجاوی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۳۱۴. مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۶۷۲-۶۷۹، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۳۱۵. ثعالبی، عبدالرحمان، الجواهر الحسان، ج۱، ص۸۴، به کوشش ابومحمد غماری، بیروت، ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۶م.    
۳۱۶. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۱، به‌کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، قم، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.    
۳۱۷. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۶۰، به‌کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، قم، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.    
۳۱۸. طوسی، محمد، التبیان، ج۱، ص۴۱۶، به‌کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، قم، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.    
۳۱۹. جعفر، خضیر، الشیخ الطوسی مفسراً، ج۱، ص۱۰۷-۱۱۰، قم، ۱۳۷۸ش.    
۳۲۰. مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۶۸۰-۶۸۶، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۳۲۱. مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۶۷۲-۶۹۲، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۳۲۲. مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۷۰۳-۷۰۵، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۳۲۳. مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۶۹۱-۶۹۳، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۳۲۴. مشینی، مصطفی ابراهیم، مدرسة التفسیر فی الاندلس، ج۱، ص۷۰۳-۷۰۵، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۳۲۵. مهدی جوده محمد، محمد، الواحدی و منهجه فی التفسیر، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹، قاهره، ۱۹۷۸م.
۳۲۶. یاحقی، محمد جعفر، طبری و ابوالفتوح، ج۱، ص۳۲۳ بب‌.
۳۲۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۲، به کوشش محمدابراهیم بنا و دیگران، استانبول، ۱۹۸۴م.    
۳۲۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۳۷، به کوشش محمدابراهیم بنا و دیگران، استانبول، ۱۹۸۴م.    
۳۲۹. سیوطی، جلال‌الدین، الدرالمنثور، ج۱، ص۵۲، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.    
۳۳۰. سیوطی، جلال‌الدین، الدرالمنثور، ج۱، ص۶۰، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.    
۳۳۱. ابن تیمیه، احمد، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۳۷.    
۳۳۲. ابن تیمیه، احمد، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۵۱.    
۳۳۳. سیوطی، جلال‌الدین، المتوکلی، ج۱، ص۴۳، به کوشش عبدالکریم زبیدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۳۳۴. سیوطی، جلال‌الدین، المتوکلی، ج۱، ص۵۸، به کوشش عبدالکریم زبیدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۳۳۵. سیوطی، جلال‌الدین، المتوکلی، ج۱، ص۶۱، به کوشش عبدالکریم زبیدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۳۳۶. زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۵۹.    
۳۳۷. Loth، O، ج۱، ص۵۸۹، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
۳۳۸. Berg، H، ج۱، ص۱۲۴، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۳۳۹. GAS، ج۱، ص‌۱۹-۲۱.
۳۴۰. سورتی، عبدالرحمان طاهر، تعلیقات بر تفسیـر مجاهد، قطر، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
۳۴۱. عبدالرحیم، محمد، تعلیقات بر تفسیر الحسن البصری، ج۱، ص۶۱، قاهره، ۱۹۹۲م.
۳۴۲. عبدالرحیم محمد، تعلیقات بر تفسیر الحسن البصری، ج۱، ص۶۲، قاهره، ۱۹۹۲م.
۳۴۳. عبدالرحیم، محمد، تعلیقات بر تفسیر الحسن البصری، ج۱، ص۸۲، قاهره، ۱۹۹۲م.
۳۴۴. Berg، H، ج۱، ص۱۷۳-۲۱۵، The Development of Exegesis in Early Islam، Richmond، ۲۰۰۰.
۳۴۵. Leemhuis، F، ج۱، ص۱۹-۲۷، Origins and Early Development of the Tafsīr Tradition، Approaches to the History of the Interpretation of the Qur'ān، ed A Rippin، Oxford، ۱۹۸۸.
۳۴۶. Goldziher، I، ج۱، ص۸۹، Die Richtungen der islamischen Koranauslegung، Leiden، ۱۹۷۰.
۳۴۷. آلوسی، زکی فهمی و احمد شوقی، الطبری نحوی من خلال تفسیره، ج۱، ص۲۴۱، بغداد، ۲۰۰۲م.
۳۴۸. عمر احمد، خطاب، الطبری النحوی الکوفی من خلال تفسیره، ج۱، ص۲۳۷-۲۳۹، آداب الرافدین، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م، شم‌ ۹.
۳۴۹. دسوقی، محمد، الجانب الفقهی فی تفسیر الطبری، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰، الامام الطبری، ج۱، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۳۵۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۶، ص۳۹.    
۳۵۱. ربیع آمال، محمد عبدالرحمان، الاسرائیلیات فی تفسیرالطبری، قاهره، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.
۳۵۲. ذهبی، محمدحسین، الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث، ج۱، ص۱۲۱-۱۳۲، دمشق، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۳۵۳. بغدادی، سالم صفار، نقد منهج التفسیر و المفسرین المقارن، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷، دارالهادی، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
۳۵۴. صالح، صبحی، مباحث فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۹، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۳۵۵. ذهبی، محمدحسین، الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث، ج۱، ص۱۲۵، دمشق، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۳۵۶. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۱۶۲.    
۳۵۷. محمد، رشید رضا، تفسیر المنار، ج۳، ص۲۴۵، قاهره، ۱۳۷۲-۱۳۷۳ق.    
۳۵۸. حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۹، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
۳۵۹. Gilliot، Exégèse، ج۱، ص۱۱۱، langue et théologie en Islam: l'Exégèse coranique de Tabari، Paris، ۱۹۹۰.
۳۶۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۷، ص۱۵۲-۱۵۳.
۳۶۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۲، ص۲۰۲-۲۰۷.
۳۶۲. تدین، مهدی، نقش تاریخ در تفسیر طبری، ج۱، ص۴۰۰، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹‌ش.
۳۶۳. شاکر، محمودمحمد، مقدمه بر تفسیر الطبری، ج۱، ص۱۶-۱۷، قاهره، دارالمعارف.
۳۶۴. حـریری، غـلام احمد، تاریخ تفسیـر و مفسریـن، ج۱، ص۱۹۹، فیصل‌آباد، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۹م.
۳۶۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۹۴۰.    
۳۶۶. محمد، رشید رضا، تفسیر المنار، ج۳، ص۲۴۵، قاهره، ۱۳۷۲-۱۳۷۳ق.    
۳۶۷. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱.    
۳۶۸. ذهبی، محمدحسین، الاسرائیلیات فی التفسیرالطبری، ص۲۲.
۳۶۹. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۳.    
۳۷۰. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۱۶۲.    
۳۷۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۷.    
۳۷۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۲۷۲- ۲۷۵.    
۳۷۳. ص/سوره۳۸، آیه۲۱۲۵.    
۳۷۴. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۱، ص۱۸۱.    
۳۷۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۴.    
۳۷۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۶، ص۳۹.    
۳۷۷. ابوالنیل، محمد عبدالسلام، الطبری المفسر مذهبه فی التفسیر مقارنة بین تفسیره و اعمال الآخرین، ص۲۲۹ـ۲۴۵.
۳۷۸. اسما‌عیل‌، محمد بکر، ابن جریرالطبری و منهجه فی التفسیر، ص۶۰ـ۷۳.
۳۷۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۱، ص۵۳۰.    
۳۸۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۴۲۴.    
۳۸۱. استادی، رضا، اهل بیت رسالت در تفسیر طبری، کیهان اندیشه، تهران، ۱۳۶۸ش، شم‌ ۲۵.
۳۸۲. موسوی، محمد حسین، اسباب النزول در تفسیر طبری، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۸، پژوهشهای قرآنی، ۱۳۷۴ش، شم‌ ۱.
۳۸۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۹، ص۴۰۵.    
۳۸۴. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۱۷۴.    
۳۸۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۸، ص۶۶۳- ۶۷۰.    
۳۸۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۱، ص۵۵۰-۵۵۲، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.    
۳۸۷. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۷، ص۳۳۰.    
۳۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۱۶۴، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.    
۳۸۹. GAS، ج۱، ص‌۳۰.
۳۹۰. GAS، ج۱، ص‌۳۴-۳۵.
۳۹۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۲۲۳.    
۳۹۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۳، ص۳۷۵.    
۳۹۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲۲، ص۱۹۴.    
۳۹۴. آذرنوش، آذرتاش، تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ج۱، ص۴۹-۶۲، تهران، ۱۳۷۵ش.
۳۹۵. خرمشاهی، بهاءالدین، ترجمه انگلیسی تفسیر طبری، ج۱، ص۳۷-۳۸، گلستان قرآن، تهران، ۱۳۸۰ش، س ۴، شم‌ ۹۲.
۳۹۶. Gilliot، Traduire ou trahir aŧ-Ŧabarī، ج۱، ص۳۶۷-۳۷۰، Arabica، ۱۹۸۱، vol XXXIV (۱).
۳۹۷. Rosenthal، F، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۱، The History of al-Ŧabarī، ed E Yarshater، New York، ۱۹۸۹.
۳۹۸. GAL، ج۱، ص۱۴.
۳۹۹. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ج۱، ص۸۳، شیراز، ۱۳۴۹ش.
۴۰۰. ابن ندیم، محمد، الفهرست، ج۱، ص۵۳.    
۴۰۱. ابن ندیم، محمد، الفهرست، ج۱، ص۲۱۰.    
۴۰۲. ابن ندیم، محمد، الفهرست، ج۱، ص۲۸۸.    
۴۰۳. GAS، ج۱، ص‌۳۲۸.
۴۰۴. ثعالبی، عبدالرحمان، الجواهر الحسان، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش ابومحمد غماری، بیروت، ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۶م.    
۴۰۵. گنونی، عبدالسلام احمد، المدرسة القرآنیة فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳، رباط، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
۴۰۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۶.    
۴۰۷. زحیلی، محمد، الامام الطبری، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۴، دمشق، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
۴۰۸. بکایی، محمدحسن، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، ج۹، ص۳۸۴۶-۳۸۴۷، تهران، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م.
۴۰۹. رادفر، ابوالقاسم، کتاب‌شناسی طبری، ج۱، ص۵۰-۵۱، تهران، ۱۳۶۸ش.
۴۱۰. GAS، ج۱، ص۳۲۸.
۴۱۱. GAS، ج۱، ص‌۳۲۸.
۴۱۲. Tayob، A، ج۱، ص۱۵۷-۱۷۲، An Analytical Survey of al-Tabari’s Exegesis of the Cultural and Symbolic Construct of Fitna، Approaches to the Qurºān، ed G R Hawting and A A Shareef، London، ۱۹۹۳.
۴۱۳. Loth، O، ج۱، ص۶۰۳-۶۲۲، Ŧabari`s Korancommentar، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
۴۱۴. جوادی آملی، عبدالله، رسالت قرآن، ج۱، ص۱۶۷-۲۰۹، تهران، ۱۳۷۵ش.
۴۱۵. دوانی، علی، آغاز وحی و بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در تاریخ و تفسیر طبـری، ج۱، ص۱۵۷-۲۰۶، یادنامه طبری، به کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، ۱۳۶۹ش.
۴۱۶. کحّاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۵، ص۲۵۸.    
۴۱۷. حموی، یاقوت، معجم الادباء، ج۶، ص۲۴۴۴.    
۴۱۸. سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء۲، ص۱۶۶ـ۱۶۷.
۴۱۹. ابونیل، محمدعبدالسلام، الطبری المفسر، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴، مذهبه فی التفسیر، الامام طبری، ج ۲، انتشارات ایسیسکو، ۱۹۹۲م.
۴۲۰. الفهرس الشامل للتراث العربی الاسلامی المخطوط، علوم القرآن، ج۱، ص۶۰-۷۱، مخطوطات التفسیر، عمان، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۴۲۱. GAS، ج۱، ص‌۳۲۷-۳۲۸.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر طبری»، شماره۳۷۱۲.    
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر طبری»، شماره۶۰۱۸.    



جعبه ابزار