• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقدم و تأخر بالشرف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تقدم در لغت فارسی به معنای جلو و پیشی است و معادل آن در زبان فرانسه واژه Anteriorite و در زبان انگلیسی، واژه Anteriority است. در اصطلاح فلسفی پیشی عبارت است از موجودیت چیزی قبل از چیز دیگر، در مرتبه اول
[۱] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۵۶۸، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
بطوری که شی ء دوم فقط پس از ایجاد شی ء اول ایجاد شود.
[۲] جمیل صلیبا، منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ج۱، ص۲۴۶، تهران، انتشارات حکمت.




تقدم و تاخر که از اعراض ذاتی وجود است
[۳] موسوعه مصطلحات فلسفه عندالعرب، ج۱، ص۱۷۶، بیروت، مکتبة لبنان.
دارای اقسامی است که در نهایت فلاسفه آنرا به نه مورد رسانده‌اند که عبارتند از تقدم و تاخر بالطبع ، بالشرف، بالزمان، بالرتبة، بالدهر، بالحق، بالحقیقة و المجاز، بالجوهر، بالعلیة. رابطه میان انواع تقدم و تاخر به نحو تشکیک است؛ زیرا متقدم و متاخر هر دو در نسبت داشتن به یک مبدا مفروض با یکدیگر مشترک‌اند و اختلافشان نیز در همین نسبت می‌باشد. به این صورت که متقدم سهم بیشتری از آن نسبت دارد و متاخر سهم کمتری؛ بنابراین ملاک تشکیک رجوع ما به الامتیاز به ما به الاشتراک است
[۵] شیروانی، علی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش، چ هفتم.
و به نظر گروهی از فلاسفه، تقدم بالشرف بر سایر انواع تقدم و تاخر، مقدم است.
[۶] ابن رشد، تلخیص کتاب المقولات، ص۱۴۷، تحقیق از دکتر محمود قاسم و تکمیل و تقدیم و تعلیق از دکتر بترورث و هریدی، قاهره، الهیئة المصریة، ۱۹۸۰ م.



تقدم بالشرف در امور معنوی که زیادت و نقصان می‌پذیرد (مانند شرف ، فضیلت ، بزرگواری، رذیلت و فرومایگی) اعتبار شده است. مانند تقدم عالم بجاهل و تقدم دلیر بر ترسو.
[۸] موسوعه مصطلحات فلسفه عندالعرب، ج۱، ص۱۷۸.
چنانچه قرآن کریم می‌فرماید: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون». اگر مثلا نوع با همه کمالاتش (مانند انسان کامل که واجد همه ارزشهای انسانی است) مبدا قرار داده شود، ملاحظه می‌شود که نسبت دانا و نادان با آن مبدا متفاوت است اگر چه هر دو در اصل انتساب به آن مبدا مشترکند و از این رو ملاک تقدم و تاخر، که عبارتست از اشتراک دو چیز در نسبت داشتن به یک مبدا مفروض و اختلاف در میزان آن نسبت، در این جا نیز وجود دارد؛ لذا می‌توان آن را که نسبتش به مبدآ مفورض بیشتر و به آن نزدیکتر است، متقدم و دیگری را متاخر نامید.
[۱۰] شیروانی، علی، ترجمه نهایةالحکمه، ج۲، ص۳۷۳.




در مورد اینکه آیا تقدم و تاخر بالشرف، یک قسم مستقل از تقدم می‌باشد یا خیر، دو نظر وجود دارد. مشهور فلاسفه از قدما گرفته تا معاصرین بر این عقیده بوده‌اند که تقدم بالشرف، یک قسم مستقل و حقیقی از تقدم‌ها می‌باشد. بر خلاف نظر مشهور حکما که یکی از اقسام تقدم را تقدم بالشرف دانسته‌اند، عده‌ای از متاخرین معتقدند که تقدم بالشرف نیز مانند تقدم بالمرتبه اصالت ندارد و اطلاق تقدم و تاخر بر آن مجازی است. زیرا:
اولا: اینگونه تقدمها اختصاص به مورد شرف و فضیلت ندارد. در مورد هر صفتی مثل پهلوانی و حتی رذائلی مثل ظلم و شقاوت نیز جاری است. پس هر جا که افعل تفضیل بیاید و بشود درجه بندی کرد این تقدم جاری است؛ مثل اینکه می‌گوئیم در میان پهلوانان نامی ایران در عصرهای اخیر تختی بر همه مقدم است و در میان حکمای الهی، ملاصدرا بر همه مقدم است.
ثانیا: ظاهر تقدم بالشرف از قبیل سبک مجاز از مجاز است؛ یعنی از تقدم بالرتبه که خود مجاز بود مجازگیری شده است. در حقیقت در اینگونه موارد مثل این است که ما در ذهن خود ترتیبی قرار می‌دهیم و می‌گوئیم این یکی اول است و آن دیگری دوم و به همین علت است که عدد ترتیبی قبول می‌کند و موجود مقدم را اول می‌گوئیم.
[۱۲] مطهری مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۴، ص۲۷۸.

پس بنابر نظر برخی از فلاسفه مانند شیخ اشراق و استاد مطهری تقدم بالشرف یک تقدم مجازی است که در مورد بعضی اشتراک در صفتها آمده از راه تشبیه به مسابقه‌ها و یا تشکیل صفوف و بنا بر این در مطلق صفات مشترک بین اشیاء که تفاوتی هست مثل سفیدی و سفیدی شدیدتر این تقدم جاری نیست ولی مشهور فلاسفه مثل صدر المتالهین تصریح می‌کنند که در اینجا هم تقدم بالشرف هست.
[۱۳] مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۴، ص۲۸۲، قم، نشر صدرا.

به نظر این افراد تقدم بالشرف صرفا مجازی است که در بعضی موارد اعتبار شده و در بعضی موارد دیگر اعتبار نشده. مثلا دو جنس مرغوب در بازار را می‌گویند آن یکی از این یکی جلو است یا فلان کشور از فلان کشور دیگر جلو است یا فلان شخصیت از فلان شخصیت همکار خود جلو است ولی گفته نمی‌شود که مثلا کوه هیمالیا از سایر کوهها جلو است یا برف از سایر سفیدها جلو است یعنی در مطلق موارد اشد و اضعف گفته نمی‌شود بلکه صرفا در مواردی گفته می‌شود که اعتبار مسابقه و حرکتی شده باشد.
[۱۴] مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۴، ص۲۸۲، قم، نشر صدرا.




با توجه به این مطالب، ملاک تقدم و تاخر به شرف، اشتراک دو امر در معنایی که شانیت اتصاف به فضیلت و برتری و یا پستی و فرومایگی را دارد. مثلا انسان دلیر و انسان ترسو، هر دو در انسان بودن مشترک‌اند و انسانیت معنایی است که شانیت اتصاف به فضیلت شجاعت و دلیری را دارد و از طرفی انچه را ترسو دارد دلیر نیز دارد، ولی دلیر مرتبه‌ای از شجاعت را دارد که ترسو فاقد آن می‌باشد. بنابراین، دلیر مقدم بر ترسو است و نسبتش به انسانیت بیش از ترسو می‌باشد.
البته در این مورد می‌توان گفت: ملاک تقدم و تاخر، صفتی است که میان دو نفر مشترک می‌باشد، اما در یکی بیشتر از دیگری است؛ مثلا دلیر و ترسو هر دو بهره‌ای از شجاعت دارند. زیرا انسان ترسو لااقل قوه و استعداد شجاعت را دارد اما این شجاعت در دلیر به فعلیت رسیده و در ترسو به فعلیت نرسیده است یا دو فقیه که یکی اعلم از دیگری است هر دو در ملکه فقاهت مشترک‌اند، اما بهره اعلم از آن ملکه بیش از دیگری است و لذا بر وی تقدم دارد.
[۱۶] شیروانی، علی، ترجمه نهایةالحکمه، ج۲، ص۳۸۴.




معیت در شرف عبارتست از اشتراک دو موجود در یک ملکه فاضله و یا یک رذیلت، بدون آنکه در آن معنا اختلاف به تقدم و تاخر داشته باشند، در حالی که شانیت تقدم و تاخر در آن را داشته باشند. مانند تساوی دو انسان دلیر در ملکه شجاعت، و یا تساوی دو انسان بخیل در بخل .
[۱۷] شیروانی، علی، ترجمه نهایةالحکمه، ج۲، ص۳۹۳.



۱. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۵۶۸، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۲. جمیل صلیبا، منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ج۱، ص۲۴۶، تهران، انتشارات حکمت.
۳. موسوعه مصطلحات فلسفه عندالعرب، ج۱، ص۱۷۶، بیروت، مکتبة لبنان.
۴. طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۲۵، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ق، چ شانزدهم.    
۵. شیروانی، علی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش، چ هفتم.
۶. ابن رشد، تلخیص کتاب المقولات، ص۱۴۷، تحقیق از دکتر محمود قاسم و تکمیل و تقدیم و تعلیق از دکتر بترورث و هریدی، قاهره، الهیئة المصریة، ۱۹۸۰ م.
۷. طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۲۶.    
۸. موسوعه مصطلحات فلسفه عندالعرب، ج۱، ص۱۷۸.
۹. زمر/سوره۳۹، آیه۹.    
۱۰. شیروانی، علی، ترجمه نهایةالحکمه، ج۲، ص۳۷۳.
۱۱. علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۲۲۵.    
۱۲. مطهری مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۴، ص۲۷۸.
۱۳. مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۴، ص۲۸۲، قم، نشر صدرا.
۱۴. مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۴، ص۲۸۲، قم، نشر صدرا.
۱۵. علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۲۲۸.    
۱۶. شیروانی، علی، ترجمه نهایةالحکمه، ج۲، ص۳۸۴.
۱۷. شیروانی، علی، ترجمه نهایةالحکمه، ج۲، ص۳۹۳.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تقدم و تأخر بالشرف».    



جعبه ابزار