تقوا و اذیت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تقوا باعث جلوگیری
انسان از
آزار و
اذیت مردم و
پیامبران میشود.
تقوا، باعث دوری
انسان از ایذای
پیامبران و
مؤمنان میشود:
یـایها الذین ءامنوا لا تکونوا کالذین ءاذوا موسی فبراه الله مما قالوا وکان عند الله وجیهـا• یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا.
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! همانند کسانی نباشید که
موسی را
آزار دادند و خداوند او را از آنچه در
حق او میگفتند مبرا ساخت و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود!
ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و
سخن حق بگویید.
به دنبال بحثهایی که پیرامون
احترام مقام
پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ترک هرگونه
ایذاء نسبت به آن حضرت در آیات گذشته آمد، در اینجا روی سخن را به
مؤمنان کرده میگوید: ای کسانی که
ایمان آوردهاید مانند کسانی نباشید که
موسی را
اذیت و
آزار کردند، اما
خدا او را از همه نسبتهای ناروا مبرا و پاک نمود، و او در پیشگاه خدا آبرومند و بزرگ منزلت بود (یا ایها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین آذوا موسی فبراه الله مما قالوا و کان عند الله وجیها).
انتخاب موسی از میان تمام پیامبرانی که مورد ایذاء قرار گرفتند بخاطر آن است که موذیان
بنی اسرائیل بیش از هر پیامبری او را آزار دادند، به علاوه آزارهایی بود که بعضا شباهت به ایذاء
منافقان نسبت به
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله داشت.
در اینکه منظور از ایذاء موسی علیهالسلام در اینجا چیست؟ و چرا
قرآن آن را به صورت سربسته بیان کرده؟ در میان مفسران گفتگو است، و احتمالات گوناگونی در
تفسیر آیه دادهاند اما آنچه نزدیکتر به معنی آیه است اینست که آیه شریفه یک حکم کلی و جامع را بیان میکند، زیرا بنی اسرائیل از جنبههای مختلف موسی علیهالسلام را ایذاء کردند، ایذاءهایی که بی شباهت به آزار بعضی از مردم مدینه نسبت به پیامبر
اسلام صلیاللهعلیهوآله نبود، و مانند پخش شایعات و نقل اکاذیب و نسبت ناروایی که به
همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآله دادند که شرح آن در تفسیر
سوره نور گذشت و خردهگیریهایی که در مورد
ازدواج پیامبر صلیاللهعلیهوآله با زینب داشتند و مزاحمتهایی که در
خانه او و یا به هنگام
صدا زدن نامؤدبانه نسبت به پیامبر صلیاللهعلیهوآله ایجاد میکردند.
و اما نسبت دادن
سحر و
جنون و مانند اینها و یا عیوب بدنی هر چند در مورد موسی بوده، اما تناسبی با خطاب یا ایها الذین آمنوا در مورد پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله ندارد، زیرا نه موسی علیهالسلام و نه پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله را مؤمنان
متهم به سحر و جنون نکردند، و همچنین
اتهام به عیوب بدنی به فرض که در مورد موسی ع بوده و خداوند او را مبرا ساخت در مورد پیامبر اسلام مصداقی در تاریخ نداشته است.
به هر حال از این آیه میتوان استفاده کرد که هرگاه کسی در پیشگاه خدا وجیه و صاحب قدر و منزلت باشد خدا به دفاع از او در برابر افراد موذی که نسبتهای ناروا به او میدهند میپردازد، تو پاک باش و وجاهت خود را در پیشگاه خدا حفظ کن، او نیز به موقع پاکی تو را برملا میسازد هر چند بدخواهان در متهم ساختن تو بکوشند. نظیر این معنی را در داستان
یوسف صدیق پاکدامن میخوانیم که چگونه خدا او را از
تهمت بزرگ و خطرناک همسر
عزیز مصر مبرا ساخت.
و همچنین در مورد
مریم مادر عیسی علیهالسلام که نوزاد شیرخوارش به پاکی او
گواهی داد و
زبان بدخواهان بنی اسرائیل را که سعی در متهم ساختن او داشتند بست. ذکر این نکته نیز لازم به نظر میرسد که این خطاب مخصوص مؤمنان
زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله نبود، ممکن است کسانی بعد از او قدم به عرصه وجود بگذارند اما کاری کنند که
روح مقدسش آزرده شود،
آئین او را کوچک بشمرند، زحمات او را بر باد دهند، مواریث او را به فراموشی بسپارند آنها نیز مشمول این آیه خواهند بود.
لذا در بعضی از
روایات که از طرق
اهل بیت علیهمالسلام وارد شده میخوانیم: آنها که
علی علیهالسلام و فرزندان او را آزار دادند مشمول این آیهاند.
آخرین سخن در تفسیر آیه اینکه با توجه به حالات پیامبران بزرگ که از
زخم زبان جاهلان و منافقان در امان نبودند نباید
انتظار داشت که افراد پاک و
مؤمن هرگز گرفتار اینگونه اشخاص نشوند، چنان که
امام صادق علیهالسلام میگوید:
ان رضا الناس لا یملک و السنتهم لا تضبط: خوشنودی همه مردم را نمیشود به
دست آورد، و زبان مردم را نمیتوان بست... امام در پایان این حدیث میافزاید: آیا موسی را متهم به عیوبی نکردند؟ و آزار ندادند؟ تا اینکه خداوند او را
تبرئه کرد.
آیه بعد به دنبال بحثهایی که درباره
شایعه پراکنان و موذیان بد زبان گذشت دستوری صادر میکند که در حقیقت درمان این درد بزرگ اجتماعی است، میگوید: ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوای الهی پیشه کنید، و سخن حق و درست بگوئید(یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا). آیه بعد نتیجه
قول سدید و سخن حق را چنین بیان میفرماید: خداوند به خاطر
تقوا و گفتار حق اعمال شما را
اصلاح میکند و
گناهان شما را میبخشد (یصلح لکم اعمالکم و یغفر لکم ذنوبکم).
در
حقیقت تقوا پایه اصلاح زبان و سرچشمه گفتار حق است، و گفتار حق یکی از عوامل مؤثر اصلاح اعمال، و اصلاح اعمال سبب
آمرزش گناهان است، چرا که ان الحسنات یذهبن السیئات، اعمال نیک گناهان را از بین میبرند. .
علمای
اخلاق گفتهاند: زبان پربرکتترین عضو
بدن، و مؤثرترین وسیله
طاعت و
هدایت و اصلاح است، و در عین حال خطرناکترین و پر گناهترین عضو بدن محسوب میشود، تا آنجا که حدود سی
گناه کبیره از همین عضو کوچک صادر میگردد.
در حدیثی از پیامبر گرامی
اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میخوانیم: لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه:
ایمان هیچ بندهای از
بندگان خدا به راستی نمیگراید مگر اینکه قلبش مستقیم گردد، و قلبش مستقیم نمیشود مگر اینکه زبانش درست شود.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اجتناب از اذيّت».