• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقوا و خوف خدا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از جلوه‌های تقواپیشگی خوف و خشیت از خدا می‌باشد.



تقوا، موجب ترس و خشیت از خدا می‌شود:
واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین• لئن بسطت الی یدک لتقتلنی ما انا بباسط یدی الیک لاقتلک انی اخاف الله رب العــلمین.
و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت! » (برادر دیگر) گفت: « (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد! اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‌گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‌ترسم.
ولقد ءاتینا موسی وهـرون الفرقان وضیاء وذکرا للمتقین• الذین یخشون ربهم بالغیب وهم من الساعة مشفقون.
ما به موسی و هارون، «فرقان» (وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم. همانان که از پروردگارشان در نهان می‌ترسند، و از قیامت بیم دارند!
وازلفت الجنة للمتقین غیر بعید• هـذا ما توعدون لکل اواب حفیظ• من خشی الرحمـن بالغیب وجاء بقلب منیب.
(در آن روز) بهشت را به پرهیزگاران نزدیک می‌کنند، و فاصله‌ای از آنان ندارد! •این چیزی است که به شما وعده داده می‌شود، و برای کسانی است که بسوی خدا باز می‌گردند و پیمانها و احکام او را حفظ می‌کنند، •آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پر انابه در محضر او حاضر شود!


با توجه به اینکه بحثهای سوره ق غالبا بر محور مساله معاد و اموری که در ارتباط با آن است دور می‌زند و با توجه به اینکه در آیات گذشته از چگونگی افکندن کفار لجوج در جهنم و شدت عذاب آنها و صفاتی که آنها را به دوزخ می‌کشد سخن به میان آمد، در آیات مورد بحث صحنه دیگری را ترسیم می‌کند، صحنه داخل شدن پرهیزگاران به بهشت با احترام کامل، و اشاره به انواع نعمتهای بهشتی و صفاتی که انسان را در صف بهشتیان قرار می‌دهد، تا در مقایسه با یکدیگر حقایق روشنتر گردد.
در ادامه این اوصاف در این آیه به دو وصف دیگر آنها اشاره می‌کند که در حقیقت توضیح و تفسیری است برای اوصاف گذشته، می‌فرماید: همان کسی که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی توبه کار در محضر او حاضر شود (من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب).
تعبیر به ترسیدن از خدا در نهان، اشاره به این است که آنها با اینکه خدا را هرگز با چشم نمی‌بینند از لابلای آثارش و از طریق استدلال و برهان به او ایمان می‌آورند، ایمانی توام با احساس مسئولیت کامل. این احتمال نیز وجود دارد که منظور پنهان از چشم مردم است، آنها نه فقط در حضور جمع که در تنهایی و خلوت نیز مرتکب گناهی نمی‌شوند. این خوف و خشیت سبب می‌شود که قلب آنها منیب باشد، دائما متوجه خدا گردد، و به طاعت او اقبال کند، و از هر گناه و لغزشی توبه نماید، و این حال را تا پایان عمر ادامه دهد و با همین حالت وارد عرصه محشر گردد.


از این آیات به بعد فرازهایی از زندگانی پیامبران که آمیخته با نکات بسیار آموزنده‌ای است بیان شده، که بحثهای گذشته را در زمینه نبوت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وله و درگیری او با مخالفان، با توجه به اصول مشترکی که حاکم بر آنها است، روشنتر می‌سازد.
در نخستین آیه می‌فرماید: ما به موسی و هارون فرقان، وسیله تشخیص حق از باطل بخشیدیم، و نور و یادآوری برای پرهیزکاران (و لقد آتینا موسی و هارون الفرقان و ضیاء و ذکرا للمتقین). فرقان در اصل به معنی چیزی است که حق را از باطل جدا می‌کند و وسیله شناسایی این دو است.
ذکر این سه تعبیر پشت سر هم گویا اشاره به این است که انسان برای رسیدن به مقصد، نخست احتیاج به فرقان دارد یعنی بر سر دو راهی‌ها و چند راهی‌ها راه اصلی را پیدا کند، هنگامی که راه خود را یافت، نور و روشنایی و ضیاء می‌خواهد تا مشغول حرکت گردد، سپس در ادامه راه، گاه موانعی پیش می‌آید که از همه مهمتر غفلت است، نیاز به وسیله‌ای دارد که مرتبا به او هشدار دهد و یادآور و ذکر باشد.
قابل توجه اینکه: فرقان به صورت معرفه آمده و ضیاء و ذکر به صورت نکره، و اثر آن را مخصوص متقین و پرهیزکاران می‌داند، این تفاوت تعبیر ممکن است اشاره به این باشد که معجزات و خطابهای آسمانی، راه را برای همگان روشن می‌کند، اما آنها که تصمیم بگیرند و از ضیاء و ذکر استفاده کنند، همگان نیستند، تنها کسانی هستند که احساس مسئولیت می‌کنند و بهره‌ای از تقوا دارند. آیه بعد این پرهیزکاران را چنین معرفی می‌کند: آنها کسانی هستند که از پروردگارشان در غیب و نهان می‌ترسند (الذین یخشون ربهم بالغیب). و از روز رستاخیز بیم دارند (و هم من الساعة مشفقون). کلمه غیب در اینجا، دو تفسیر دارد: نخست اینکه اشاره به ذات پاک پروردگار است، یعنی با اینکه خدا از دیده‌ها پنهان است آنها به دلیل عقل، به او ایمان آورده‌اند، و در برابر ذات پاکش احساس مسئولیت می‌کنند. دیگر اینکه پرهیزکاران تنها در اجتماع و میان جامعه، ترس از خدا ندارند، بلکه در خلوتگاهها نیز او را حاضر و ناظر می‌دانند.
قابل توجه اینکه در برابر خداوند تعبیر به خشیت، و در مورد قیامت تعبیر به اشفاق شده، این دو واژه گرچه هر دو به معنی ترس است، ولی به گفته راغب در کتاب مفردات خشیت در جایی گفته می‌شود که ترس آمیخته با احترام و تعظیم باشد، همانند ترسی که یک فرزند، از پدر بزرگوارش دارد، بنابراین پرهیزکاران، ترسشان از خدا توام است با معرفت: و اما واژه اشفاق به معنی توجه و علاقه توام با بیم است، مثلا این تعبیر گاه در مورد فرزندان یا دوستان به کار می‌رود که انسان به آنها علاقه دارد ولی در عین حال از اینکه در معرض آفات و گزند هستند بیمناک است. در واقع پرهیزکاران به روز قیامت بسیار علاقمندند چون کانون پاداش و رحمت الهی است اما با این حال از حساب و کتاب خدا نیز بیمناک‌اند. البته گاهی این دو کلمه نیز به یک معنی استعمال شده است.


۱. مائده/سوره۵، آیه۲۷.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۲۸.    
۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.    
۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۹.    
۵. ق/سوره۵۰، آیه۳۱ - ۳۳.    
۶. تفسیر نمونه، مکارم، ج۲۲، ص۲۷۸-۲۸۲.    
۷. تفسیر نمونه، مکارم، ج۱۳، ص۴۲۲-۴۲۵.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «خوف از خدا».    



جعبه ابزار