تولی و تبری 2
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تولِی و تبرِی به
دوستی با خدا و دوستان وی و
دشمنی با دشمنان خدا اطلاق می شود.
تولی از ماده «و-ل-ی» به معنای به کار کسی پرداختن
، کاری را عهده دار شدن
، قبول
ولایت ، کسی را
دوست و سرپرست گرفتن
و پیروی کردن است
و اگر با «عن»
متعدی شود به معنای
اعراض و رویگردانی میآید.
در زبان
فارسی هم «تولا» به معنای
محبت و دوستی آمده است.
تبری از ماده «ب-ر-أ»
به معنای
دوری از عیب و نقص
، بهبودی از مرض
و دوری جستن از چیزی آمده است.
در اصطلاح، این هیئت ترکیبی (تولی و تبری) در مفاهیم دوستی خدا، دوستی با دوستان خدا،
پیامبران ،
امامان معصوم و مؤمنان و دشمنی با دشمنان خدا و دشمنان
انبیا و اولیای الهی و نیز اعتقاد به
ولایت اهل بیت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم و دوستی با آنان و دشمنی با دشمنان آنان
و حب و بغض در راه خدا
استعمال شده است.
برخی، تولی و تبری را مرحله تکامل یافته جذب و دفع در
جمادات و
نباتات دانسته و گفته اند:جذب و دفع در حیوانات به صورت
شهوت و
غضب و در
انسان به صورت میل و اراده و حب و بغض نمود مییابد و اگر تحت تدبیر عقل و وحی قرار گیرد جاذبه «
تولی » و دافعه «
تبری » خواهد بود که از ارکان فروع دین محسوب میشوند.
تولی و تبری با این هیئت ترکیبی در
قرآن نیامده؛ ولی ماده «ولی» و مشتقات آن در مفهوم دوستی و سرپرستی و یاری و واژه تبری و برائت به معنای بیزاری و دوری جستن، در آیاتی به کار رفته است. برخی مفسران آیات دیگری را نیز به تولی و تبری تفسیر کرده اند؛ نمونه اینکه در آیه ۱۵۷ اعراف، «عَزَّروهُ» را به تبری از دشمنان
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و «نَصَروهُ» را به تولی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم معنا کرده
و در ذیل
آیه ۳۳ طه، اساس رسالت و عبادت را
تسبیح و تحمید دانستهاند که گاهی به صورت
نماز و زکات و گاه به صورت تولی و تبری بروز میکند.
حقیقت ایمان به خدا سر سپردن به دوستی اوست و دوستی با خدا و رسول و آنچه به آن امر کرده و دشمنی با آنچه که از آن نهی کرده است.
مدار دین بر حب و بغض فی اللّه است
، از این رو
ایمان راستین، محکوم معادله تولی و تبری است که مؤمن بر اساس آن هم باید از انوار ارباب کمال و اهل حق استضائه کرده و همنشینی و دوستی با آنها را برگزیند و هم باید از رفاقت و دوستی هواپرستان و اهل
بدعت بپرهیزد تا به صراط مستقیم الهی که همان ایمان خالص است دست یابد
:«اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِم و لاَ الضّالّین».
در خبر است که خداوند به برخی از انبیا وحی میکند:به مردم بگوید کارهایی که در دنیا انجام داده اید، از
عبادت و زهد و تقوا، به نحوی سود آنها به خودتان بازمی گردد؛ بنگرید برای من چه کرده اید؟ آیا هرگز دوستی از دوستان مرا دوست داشته اید؟ یا با دشمنان من دشمنی کرده اید؟ اگر عبادت آسمانیان و زمینیان همراه شما باشد و در آن دوستی با دوستان من و
دشمنی با دشمنان من نباشد آن عبادت به کار شما نیاید.
قرآن کریم مؤمنان را از دوستی با کافران،
یهود ، نصارا، مسخره کنندگان دین و دشمنان دین، نهی میکند:«لا یَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکفِرینَ اَولِیاء».
مؤمنان نه تنها نباید با طاغوت و کافران پیوند دوستی برقرار کنند، بلکه باید در برابر آنها موضع منفی داشته باشند و دشمنی خود را با کافران ابراز کنند
:«فَمَن یَکفُر بِالطّغوتِ ویُؤمِن بِاللّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروةِ الوُثقی...»
و این فرمانی است که مؤمنان باید از آن پیروی کنند
:«اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ یَزعُمونَ اَنَّهُم ءامَنوا بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ یُریدونَ اَن یَتَحاکَموا اِلَی الطّغوتِ و قَد اُمِروا اَن یَکفُروا بِه»،
زیرا ایمان به خدا با
دوستی با دشمنان خدا سازگاری ندارد:«ولَو کانوا یُؤمِنونَ بِاللّهِ والنَّبِیِّ وما اُنزِلَ اِلَیهِ ما اتَّخَذوهُم اَولِیاءَ ولکِنَّ کَثِیرًا مِنهُم فسِقون».
نقل است که
پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلم در جمع اصحاب فرمود: کدام دستگیره ایمان از همه محکم تر است؟ اصحاب هر یک چیزی گفتند: نماز، روزه، حج،
جهاد و.... پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: همه اینها مهم اند؛ لیکن محکم ترین دستگیره ایمان، دوستی و دشمنی در راه خداست و اینکه دوستان خدا را دوست داشته باشی و از دشمنان او بیزار باشی.
شیخ طوسی ذیل آیه ۷۳ انفال، تولی و تبری را نتیجه
ایمان دانسته و فرموده است: اگر ایمان سبب دوستی بین مؤمنان و بیزاری از کجیها و گمراهیها نشود، خود مایه گمراهی است.
در رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام است که از حقوق
معلم بر تو این است که با دشمن وی همنشینی و با دوستان وی دشمنی نکنی.
تولی و تبری بر همه پیوندها حتی پیوندهای عاطفی و
خویشاوندی مقدم است، بنابراین، کسانی که به خدا و روز واپسین ایمان آورند با کسانی که با خدا و پیامبرش دشمنی و مخالفت کنند دوستی نمیکنند، اگرچه پدران یا پسران یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ ایناناند که خداوند ایمان را در دل هایشان نوشته است:«لا تَجِدُ قَومًا یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ یوادّونَ مَن حادَّ اللّهَ و رَسولَهُ و لَو کانوا ءاباءَهُم اَو اَبناءَهُم اَو اِخونَهُم اَو عَشیرَتَهُم اُولئِکَ کَتَبَ فی قُلوبِهِمُ الایمن...»،
چنان که ابراهیم علیهالسلام وقتی فهمید آزر دشمن خداست از وی بیزاری جست:«فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ اَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّاَ مِنه»
و مدار تولی و تبری، ایمان و
کفر است؛ کسانی که پدران و برادران کافر خود را دوست و سرپرست بگیرند، ستمکارند: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّخِذُوا ءاباءَکُم واِخونَکُم اَولِیاءَ اِنِ استَحَبُّوا الکُفرَ عَلَی الاِیمنِ و مَن یَتَوَلَّهُم مِنکُم فَاُولئِکَ هُمُ الظّلِمون».
بر اساس آیه ۴
سوره ممتحنه :تا این افراد بر
شرک و کفر باقیاند تبری از آنان و دشمنی با آنها ادامه دارد: «بَدا بَینَنا وبَینَکُمُ العَدوةُ و البَغضاءُ اَبَدًا حَتّی تُؤمِنوا بِاللّهِ وحدَه...».
از ابن عباس نقل شده: هیچ بنده ای طعم ایمان را نمیچشد، مگر اینکه دوستی و دشمنی اش برای خدا باشد، و کسی که در راه خدا و برای خدا دوستی و دشمنی کند به
ولایت الهی دست مییابد
، چون دوستی و دشمنی برای خدا انسان را به محبت او نزدیک میکند و محبت کلید ولایت الهی است.
البته این محبت بدون
متابعت حاصل نمیشود، از همین رو خداوند متعالی نشانه دوستی خدا را در پیروی از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم قرار داد:«قُل اِن کُنتُم تُحِبّونَ اللّهَ فَاتَّبِعونی»
و چون متابعت هم فرع بر مودت و دوستی است، مردم را به مودت
اهل بیت علیهمالسلام فرا خواند:«قُل لا اَسٔلُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربی»
و همان گونه که امیرمؤمنان
علی علیهالسلام فرمود: دوستی اهل بیت با دوستی دشمنان آنان جمع نمیشود، زیرا خداوند برای انسان دو
قلب قرار نداده است.
شایان ذکر اینکه مراد از
مودت قربی در آیه یاد شده همان حب فی اللّه است و اینکه اهل بیت علیهمالسلام به آن اختصاص یافته و در حدیث ثقلین، حدیث سفینه و مانند آن، مردم به تبعیت از آنها فرا خوانده شده اند، همه برای تکمیل دعوت دینی است
؛ یعنی غایت تولی و تبری، رساندن مردم به کمال و حب الهی است.
مصداق قربی در زمان
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، حضرت علی علیهالسلام،
حضرت فاطمه علیهاالسلام،
امام حسن علیهالسلام و
امام حسین علیهالسلام و بعد از آنها فرزندان آنان اند.
برخی با استناد به آیه «اَطیعوا اللّهَ والرَّسول»
گفته اند: همه کسانی که ادعای محبت الهی میکنند ولی در عمل بر طریقه محمدیه صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیستند در ادعایشان کاذب اند.
معمولاً تولی و تبری در کنار هم و در یک سطح مطرح میشوند؛ ولی از برخی آیات برمی آید که تبری بر تولی مقدم است، چنان که در آیه ۲۹ فتح ابتدا شدت عمل با کافران بیان شده، سپس رأفت و دوستی بین مؤمنان مطرح میشود:«مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ والَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم...». در کلمه توحید (لا اله إلاّ اللّه) هم نخست آلهه نفی، آن گاه
توحید اثبات میشود.
در احتجاج حضرت ابراهیم علیهالسلام با قوم خود نیز اول اعلام
برائت از مشرکان و سپس تولی آمده است
:«... اِنّی بَرِی ءٌ مِمّا تُشرِکون اِنّی وجَّهتُ وجهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّموتِ والاَرض...».
حضرت یوسف علیهالسلام هم با هم زندانیان خویش ابتدا تبری و سپس تولی را مطرح کرد:«اِنّی تَرَکتُ مِلَّةَ قَومٍ لا یُؤمِنونَ بِاللّهِ وهُم بِالأخِرَةِ هُم کفِرون واتَّبَعتُ مِلَّةَ ءاباءی اِبرهیمَ واِسحقَ و یَعقوب...».
برخی ذیل
آیه «و مَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجا»
با بیان مراتبی برای
تقوا ، اولین مرتبه آن را تبری از کفر و شرک دانستهاند که با شهادتین حاصل میشود.
قرآن کریم
حضرت ابراهیم علیهالسلام و پیروان وی را
اسوه مؤمنان در تولی و تبری معرفی میکند:«قَد کانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبرهیمَ والَّذینَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَءؤُا مِنکُم و مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللّهِ کَفَرنا بِکُم وبَدا بَینَنا وبَینَکُمُ العَدوةُ والبَغضاءُ اَبَدًا حَتّی تُؤمِنوا بِاللّهِ وحدَهُ...».
آیه ای دیگر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را نیز الگوی مطلق مؤمنان در همه زمینهها میشناساند:«و لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللّهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ» و چون تولی و تبری از وظایف و برنامه های پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود:«واَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبین واخفِض جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ المُؤمِنین فَاِن عَصَوکَ فَقُل اِنّی بَری ءٌ مِمّا تَعمَلون»،
مؤمنان نیز باید در این زمینه به آن حضرت
تأسی کنند. برخی خفض جناح با مؤمنان را به اظهار
دوستی و محبت با آنان معنا کرده اند.
طبق نقل
علی بن ابراهیم ، مراد از «فَاِن عَصَوکَ» در آیه یاد شده این است که اگر در
ولایت علی علیهالسلام و امامان بعد از وی نافرمانی کردند بگو: من از عمل شما بیزارم.
مراد از «العُروَهِ الوثقی» در آیه ۲۵۶ بقره نیز حب فی اللّه و بغض فی اللّه
و محبت اهل بیت علیهمالسلام دانسته شده و از پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده:کسی که دوست دارد بر کشتی نجات سوار شده، به دستگیره قابل اطمینان چنگ زند و به ریسمان الهی آویخته شود، باید بعد از من علی علیهالسلام را دوست بدارد و با دشمنان وی دشمن باشد و از
امامان هدایت (فرزندان وی) پیروی کند.
بر پایه برخی
احادیث ، مراد از کسب نیکیها در آیه «... مَن یَقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فیها حُسنًا اِنَّ اللّهَ غَفورٌ شَکور»
دوستی اهل بیت علیهمالسلام
و مقصود از «مَن صَلَحَ» در آیه «رَبَّنا واَدخِلهُم جَنّتِ عَدنٍ الَّتی وعَدتَّهُم ومَن صَلَحَ مِن ءابائِهِم و اَزوجِهِم و ذُرِّیّتِهِم اِنَّکَ اَنتَ العَزیزُ الحَکیم»
که داخل کردن آنان در جنات عدن از پروردگار درخواست شده، دوستی
حضرت علی علیهالسلام است.
مراد از انس و جانّی که طبق آیه ۳۹ الرحمن:«فَیَومَئِذٍ لا یُسٔلُ عَن ذَنبِهِ اِنسٌ ولا جانٌّ» در قیامت بازخواست نمیشوند نیز خصوص کسانی است که در دنیا دوستدار امیرمؤمنان، علی علیهالسلام بوده، از دشمنان آن حضرت تبری میجویند
و هم اینان در آن روز از این حکم که آدمی از برادر، مادر، پدر، همسر و پسرانش میگریزد
مستثنا هستند.
شخصی به امام باقر علیهالسلام عرض کرد:گاهی شیطان مرا وسوسه میکند و من بر خودم میترسم؛ سپس دوستی شما را یاد میکنم و دلم آرام میگیرد. امام علیهالسلام فرمود:مگر دین جز دوست داشتن است آیا نشنیده ای این سخن خداوند متعالی را که «اِن کُنتُم تُحِبّونَ اللّهَ فَاتَّبِعونی یُحبِبکُمُ اللّه»
استشهاد امام علیهالسلام به این آیه یا برای آن است که دوست داشتن امامان معصوم علیهمالسلام همان دوستی با خداست، یا برای بیان این است که محبت خدا به تمام و کمال نمیرسد مگر با پیروی از ایشان.
ذیل آیه «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ وکونوا مَعَ الصّدِقین...»
نقل است که امام باقر علیهالسلام به ابوحمزه ثمالی فرمود: کسی (در حقیقت) خدا را میپرستد که وی را شناخته باشد و کسی که خدا را نشناخته، پرستش وی مانند پرستش غیر خدا از روی
گمراهی است. ابوحمزه پرسید:معرفت خدا چیست؟ امام فرمود: معرفت به این است که خدا و رسولش را در موالات علی علیهالسلام و اقتدا به وی و امامان پس از او و تبری جستن از دشمنان آنان تصدیق کند. ابوحمزه پرسید:چه کنم تا ایمانم کامل شود؟ امام علیهالسلام فرمود:دوستان خدا را دوست بدار و با دشمنان خدا دشمن باش، همان گونه که خدا فرمود:با صادقان باش.
ام سلمه (از همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به عایشه هنگام عزیمت به بصره گفت:من روزی را به تو یادآور میشوم که پیامبر و علی خلوت کرده بودند و تو هجوم بردی و با علی تندی کردی و
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به تو فرمود:به خدا سوگند کسی از اهل بیت من و غیر آنها با علی علیهالسلام دشمنی نمیکند مگر اینکه از ایمان خارج شود.
در تفسیری از آیه «سَیَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّا»
هم مراد از جعل ودّ قرار دادن حب علی علیهالسلام در قلب هر مؤمن، دانسته شده است.
ذیل آیه ۲۳ شوری نیز احادیثی در وجوب محبت اهل بیت نقل شده که طبق آنها ثمره دوستی اهل بیت، بهشت و فرجام دشمنی با آنها دوزخ است.
به نقل روایات متواتر، حب و
دوستی علی بن ابی طالب علیهالسلام عنوان و در رأس نامه عمل مؤمن
و علامت ایمان است و دشمنی با
علی علیهالسلام نشان کفر و نفاق است.
فخر رازی با تکیه بر وجوب دوستی اهل بیت علیهمالسلام (علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام)، اختصاص ایشان به مزید تعظیم را لازم دانسته است.
آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری (م. ۱۳۵۸ ش.)، قم، صدرا، ۱۳۷۰ ش؛ اخلاق در قرآن (پیام قرآن)، مکارم شیرازی و دیگران، قم، هدف، ۱۳۷۷ ش؛ اخلاق محتشمی، نصیر الدین الطوسی (م. ۶۷۲ ق.)، به کوشش دانش پژوه، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ ش؛ الاصفی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، به کوشش مرکز الابحاث والدراسات، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۸ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ بیان السعاده، الجنابذی (م. ۱۳۲۷ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ ق؛ التبیان فی آداب حملة القرآن، النووی (م. ۶۷۶ ق.)، به کوشش احمد عدنان، بغداد، مطبعة السعد، ۱۹۸۹ م؛ التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تسنیم، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۸ ش؛ تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)، به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۹ ق؛ تفسیر القرآن الکریم، ابوحمزة الثمالی (م. ۱۴۸ ق.)، گردآوری عبدالرزاق حرزالدین، به کوشش معرفت، قم، الهادی، ۱۴۲۰ ق؛ تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین (م. ۱۰۵۰ ق.)، به کوشش خواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۶ ش؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر المحیط الاعظم، سید حیدر آملی (م. ۷۸۲ ق.)، به کوشش موسوی تبریزی، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق؛ تفسیر منهج الصادقین، فتح الله کاشانی (م. ۹۸۸ ق.)، به کوشش مرتضوی، غفاری، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۸۵ ق؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، جوادی آملی، تهران، اسراء، ۱۳۷۳ ش؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ تفسیر نور، قرائتی، قم، مؤسسه در راه حق، ۱۳۷۶ ش؛ تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش؛ جامع الاخبار، محمد بن محمد الشعیری (قرن ۶)، بیروت، الاعلمی، ۱۴۰۶ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛ حلیة الابرار، سید هاشم البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)، به کوشش مولانا، قم، المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۱ ق؛ خصائص الوحی المبین، ابن البطریق (م. ۶۰۰ ق.)، به کوشش المحمودی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۷ ق؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ق؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش؛ شرح اصول کافی، محمد صالح مازندرانی (م. ۱۰۸۱ ق.)؛ شرح قصیدة ابن القیم، احمد بن ابراهیم بن عیسی (م. ۱۳۲۹ ق.)، به کوشش الشاویش، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۶ ق؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ ق؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی (م. ۵۰۶ ق.)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ صراط النجاة، میرزا جواد التبریزی، دارالاعتصام، ۱۴۱۷ ق؛ عدة الصابرین، محمدبن ابی بکر ایوب الزعی (م. ۷۵۱ ق.)، به کوشش زکریا علی، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ علل الشرایع، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ ق؛ فتح القدیر، الشوکانی (م. ۱۲۵۰ ق.)، بیروت، دارالمعرفه؛ فیض القدیر، المناوی (م. ۱۰۳۱ ق.)، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۱ ق؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)، به کوشش محمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ لغت نامه، دهخدا (م. ۱۳۳۴ ش.) و دیگران، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ش؛ مجمع البحرین، الطریحی (م. ۱۰۸۵ ق.)، به کوشش احمد الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (م. ۷۲۸ ق.)، به کوشش عبدالرحمن بن محمد، مکتبة ابن تیمیه؛ مسند ابی داود الطیالسی، سلیمان بن داود (م. ۲۰۳ ق.)، بیروت، دارالحدیث؛ المصنّف، ابن ابی شیبه (م. ۲۳۵ ق.)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ ق؛ معانی الاخبار، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ ش؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، احمد فتح اللّه، الدمام، ۱۴۱۵ ق؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ من لایحضره الفقیه، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۱ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ نثر طوبی، الشعرانی (م. ۱۳۹۳ ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۹۸ ق.
دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد ششم، برگرفته از مقاله«تولی و تبری».