• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جامع اعمی (صحیح و اعم)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جامع اعمی مفهوم مشترک میان افراد صحیح و فاسدِ یک موضوع فقهى است.




جامع اعمى ( صحیح و اعم ) مقابل جامع صحیحى و به معناى مفهوم مشترکى است که اعمى در بحث صحیح و اعم براى افراد و مصادیق مختلف یک عبادت و یا معامله خاص ، در نظر می گیرد ، که شامل تمام افراد صحیح و فاسد مى گردد ؛ براى مثال ، لفظ نماز ، از نظر اعمى ، براى دلالت بر نماز صحیح و فاسد که داراى افراد و مصادیق مختلف است ، وضع شده است. از نظر اعمى لازم است قدر جامعى ( مفهوم مشترکى ) بین افراد صحیح و فاسد ، تصور شود تا به عنوان موضوع له ، در نظر گرفته شود .



در تصویر جامع اعمى از سوى اصولیون وجوهى بیان شده است:

۲.۱ - دیدگاه میرزای قمی


برخى هم چون مرحوم " محقق قمى " در کتاب " قوانین الاصول " ، معتقدند موضوع له الفاظ عبادات اجزایى است که جنبه رکنیت دارد ، براى مثال ، در نماز پنج رکن وجود دارد که موضوع له لفظ نماز ، این ارکان پنج گانه است ، زیرا اگر این ارکان تحقق داشته باشد ، نماز هم تحقق دارد و چنان چه یکى از آن پنج رکن از بین برود نماز هم منتفى مى شود . بنابراین سایر اجزا و شرایط نماز ، جزء مأمور به بوده و در مقام امتثال باید آنها را به جا آورد ، اما در صدق مفهوم و موضوعله نماز دخالتى ندارند (۱) .

۲.۲ - جامع اعمی معظم اجزای عبادت است


برخى دیگر از اصولى ها معتقدند جامع اعمی، معظم اجزاى عبادت است ، براى مثال ، در نماز که داراى ده جزء است ، جامع اعمی، وجود هفت یا هشت جزء مى باشد ، که اگر نمازى داراى این اجزا باشد ، اسم نماز بر آن صدق مى کند و در غیر این صورت ، اسم نماز بر آن اجزا گذاشته نمى شود .

۲.۳ - وضع الفظ عبادات مانند اعلام شخصی است


گروهى بر این باورند که وضع الفاظ عبادات مانند اعلام شخصى است ؛ یعنى همانطور که در اعلام شخصى ، تبادل حالات ، دخالتى در تفاوت صدق لفظ بر معنا و حقیقت بودن آن ندارد ، در الفاظ عبادات ، مانند نماز ، هم این گونه است ؛ یعنى در الفاظ عبادات نیز گفته مى شود که نماز داراى حالات مختلفى است ( حالت صحت و حالت فساد ) اما این تفاوت حالات ، سبب تغییر موضوع له و مسما نمى شود.

۲.۴ - معنای جامع اعمی عرفی است


عده اى دیگر معتقدند جامع اعمی، همان چیزى است که تسمیه عرفى بر آن صدق می کند ؛ یعنى در نظر عرف نام عبادت خاص بر آن صادق است ؛ به این بیان که الفاظ عبادات ، در ابتدا براى مفهوم عبادت صحیح تام الاجزاء و الشرایط وضع شده است ، مثل این که شارع ، لفظ نماز را براى نماز فرد حاضر مختار که داراى ده جزء است وضع نموده ، اما عرف مسامحه مى کند و لفظ نماز را بر عبادتى هم که فاقد بعضى از اجزا و شرایط باشد ، اطلاق مى کند، خواه آن نماز صحیح و خواه فاسد باشد .

۲.۵ - وضع اسماى عبادات مانند وضع الفاظ مقادیر و اوزان است


بعضى اعتقاد دارند وضع اسماى عبادات ، مانند وضع الفاظ مقادیر و اوزان است ؛ به این بیان که واضع در وضع اسامى اوزان و مقادیر ، برای مثال ؛ وقتى مى خواسته، کلمه " خروار " را نامگذارى کند ، آن را براى " صد من " در نظر گرفته ، اما " صد من " را به طور دقیق موضوع له قرار نداده است ، بلکه گفته اگر مختصرى هم از آن مقدار کمتر یا بیشتر باشد مانعى ندارد . یا این که واضع در ابتدا لفظ مذکور را براى خصوص " صد من " وضع کرده ، اما بعد بر اثر کثرت استعمال و تسامح هاى عرفى ، در مواردى که مختصرى کم و یا زیاد باشد نیز استعمال شده است ، از این رو، اعمى مى گوید: چه مانعى دارد که الفاظ عبادات ، مانند نماز ، هم این گونه باشد که شارع مقدس، نماز صحیح را در نظر گرفته، اما لفظ نماز را براى " صحیح " وضع نکرده، بلکه اگر نمازى هم کمی با آن نماز مقصود شارع تفاوت داشته باشد ، عنوان نماز حقیقتاً بر آن صادق است .



برخى براى جامع ( چه جامع اعمى و چه صحیحى ) سه خصوصیت ذکر کرده اند:
۱ ـ جامع باید مقدور مکلف باشد ؛
۲ ـ جامع باید قطع نظر از تعلق امر، و با قطع نظر از عنوان امر خودش تحقق و واقعیت داشته باشد ؛
۳ ـ جامع باید بسیط باشد (۲) .



۱-نائینی، محمد حسین، اجودالتقریرات، ج ۱، ص ۴۰    
۲-فاضل لنكرانی ، محمد ، سیرى كامل دراصول فقه ، ج ۲ ، ص ۱۴۷-۱۵۴
بروجردی، حسین، نهایة الاصول، ص ۴۸    
خمینی ، روح الله ، مناهج الوصول الى علم الاصول ، ج ۱ ، ص ۱۴۸
نائینی، محمد حسین، فوائدالاصول، ج ۱، ص ۷۴    
آخوندخراسانى، محمدكاظم بن حسین، كفایة الاصول، ص ۴۰-۴۲    
فاضل لنكرانی ، محمد ، ایضاح الكفایة ، ج ۱ ، ص ۱۶۰-۱۷۲
مكارم شیرازی ، ناصر ، انوارالاصول ، ج ۱ ، ص ۱۰۸
فاضل لنكرانی ، محمد ، سیرى كامل دراصول فقه ، ج ۲ ، ص ۲۰۱و۲۲۹



مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی    



جعبه ابزار