• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جایگاه تقوا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرهیزگاری، خویشتن داری در برابر خواهش های نفسانی، پرهیز از موجبات خشم خداوند را تقوا گویند.



از منظر قرآن فقط اعمال متقیان پذیرفته است:«... اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقین» و به کاری که بنیان آن براساس تقوا نباشد، هرگز اعتنایی نیست
[۲] مفردات، ص۶۵۳، «قبل».
[۳] فتح القدیر، ج۲، ص۳۰.
، هرچند ساختن مسجد باشد:«والَّذینَ اتَّخَذوا مَسجِدًا ضِرارًا و کُفرًا... • لاتَقُم فیهِ اَبَدًا لَمَسجِدٌ اُسِّسَ عَلَی التَّقوی مِن اَوَّلِ یَوم اَحَقُّ اَن تَقومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبّونَ اَن یَتَطَهَّروا واللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرین • اَفَمَن اَسَّسَ بُنینَهُ عَلی تَقوی مِنَ اللّهِ...» ؛نیز بر پایه روایات فراوانی شرط قبولی اعمال تقواست.
[۵] جامع احادیث الشیعه، ج۱۸، ص۶۷.

تقوا دستور خداوند به خاتم پیامبران (صلی الله علیه وآله):«یاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّه...» و نیز سفارش او به پیروان اسلام و دیگر ادیان الهی است و چنانچه ویژگی دیگری بیش از آن به صلاح بندگان و در خوبی، جامع تر و در ارزش عظیم تر و در عبودیت فراگیرتر می بود، خداوند مهربان به آن وصیّت می‌کرد
[۷] سفینة البحار، ج۴، ص۷۳۴.
:«ولِلّهِ ما فِی السَّموتِ وما فِی الاَرضِ ولَقَد وصَّینَا الَّذینَ اوتوا الکِتبَ مِن قَبلِکُم واِیّاکُم اَنِ اتَّقوا اللّهَ».
پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) نیز به رعایت تقوای الهی سفارش کرده
[۹] سفینة البحار، ج۴، ص۷۳۳.
، آن را سرآمد کارها
[۱۰] جامع احادیث الشیعه، ج۱۸، ص۶۴.
و بزرگ ترین وصیت دانسته اند.
[۱۱] سفینة البحار، ج۴، ص۷۳۳.



در قرآن کریم از تقوا با اوصافی یاد شده که بیانگر اهمیت و جایگاه ویژه آن از دیدگاه قرآن اند:

۲.۱ - بهترین پوشش معنوی

تقوا بهترین پوشش معنوی است:«یبَنی ءادَمَ قَد اَنزَلنا عَلَیکُم لِباسًا یُوری سَوءتِکُم و ریشًا و لِباسُ التَّقوی ذلِکَ خَیرٌ ذلِکَ مِن ءایتِ اللّهِ لَعَلَّهُم یَذَّکَّرون». خداوند متعالی در این آیه پس از یادآوری لباس ظاهری انسان که عورت وی را می پوشاند و مایه زیبایی اوست به ذکر لباس باطنی و معنوی می پردازد که بدی های باطنی انسان مانند شرک ، گناهان، رذایل و جز این ها را می پوشاند. این لباس همان تقواست که خداوند مردم را به آن امر کرده است و پیداست که ذلّت آشکار شدن بدی های باطنی، شدیدتر و تلخ تر و ماندگارتر است، از این رو لباس تقوا بهتر از لباس ظاهر است.
نیز به فرزندان آدم هشدار می دهد که شیطان شما را نفریبد و لباس تقوایی را که بر اندام شما پوشاندیم و فطرت شما را بر آن سرشتیم از شما نگیرد، آن گونه که لباس پدر و مادر شما را با حیله از تن ایشان به درآورد، در نتیجه عورت آنان نمایان گشت:«یبَنی ءادَمَ لا یَفتِنَنَّکُمُ الشَّیطنُ کَما اَخرَجَ اَبَوَیکُم مِنَ الجَنَّةِ یَنزِعُ عَنهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوءتِهِما...». برای لباس تقوا تفاسیر دیگری نیز هست؛ مانند لباس جنگ
[۱۴] مجمع البیان، ج۴، ص۶۳۲.
[۱۵] زادالمسیر، ج۳، ص۱۲۴.
( زره ، خود و...)، آنچه انسان با آن عورت ظاهری خود را می پوشاند
[۱۶] جامع البیان، ج۸، ص۱۹۷.
[۱۷] غریب القرآن، ص۳۱۰.
و لباس متقیان در قیامت ؛ لیکن هیچ یک از این تفاسیر با سیاق آیه هماهنگ نیستند. روایات نیز تفاسیری برای لباس تقوا برمی شمارند
[۱۹] تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۱.
که در حقیقت بیان مصداق است و با تفسیر ارائه شده تعارضی ندارد.

۲.۲ - بهترین توشه معنوی

قرآن در ضمن بیان بعضی احکام حج به برگرفتن توشه از اعمال نیک
[۲۵] مجمع البیان، ج۲، ص۵۲۵.
فرمان داده و از تقوا به عنوان بهترین توشه یاد می کند:«... تَزَوَّدوا فَاِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوی واتَّقونِ یأولِی الاَلبب». ذکر این مطلب در ضمن بیان اعمال حج، یا برای آن است که حج سزاوارترین عملی است که انسان باید در آن در پی انجام دادن هرچه بیشتر کارهای نیک باشد
[۲۸] مجمع البیان، ج۲، ص۵۲۵.
یا از آن روست که همان گونه که انسان در سفر حج نیازمند توشه مادی کافی و مناسب است، در عزیمت به آخرت نیز محتاج اندوخته معنوی تقواست و چون انسان در سفر پرمخاطره حج به ضرورت زاد و نیاز مبرم به آن پی می برد، به خوبی می تواند دریابد سفر آخرت نیز بی توشه تقوا میسّر نیست و از آنجا که حرکت به سوی آخرت بسی پرمخاطره تر از سفرهای دنیایی و رحلتی جاودانه است، نیاز انسان به توشه آخرت بسیار بیشتر و اساسی تر است
[۳۰] مواهب الرحمن، ج۳، ص۱۵۲.
و این از لطافت، ظرافت و حکمت کلام الهی و مصداق تشبیه معقول به محسوس است که موضوع توشه تقوا و نیز لباس تقوا را همراه مناسب ترین موضوع مرتبط با آن دو بیان کرده است؛ به گونه ای که مطلب کاملا حسّی می شود و اثر شگرفی از خود به جا می گذارد.
[۳۱] تسنیم، ج۱، ص۴۴.

در روایات نیز به فراهم آوردن توشه آخرت سفارش شده است
[۳۲] عیون الحکم، ص۲۰۰.
[۳۳] عیون الحکم، ص۲۰۲.
[۳۴] بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۰۵، ۳۳۳.
، چنان که امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) ضمن استشهاد به آیه یاد شده فرموده است:ای فرزند آدم! همانا تو از زمانی که از مادر زاییده شدی یکسره در نابودی عمرت به سر می بری، پس از آنچه در اختیار داری برای روزی که در پیش داری (آخرت) چیزی کسب و ذخیره کن. همانا مؤمن (برای آخرت) توشه برمی‌گیرد و کافر فقط مشغول لذت بردن و بهره وری از دنیاست (و به فکر آخرت نیست).

۲.۳ - تنها ملاک کرامت، سعادت و امتیاز حقیقی

میان مرد و زن ، عرب و عجم و گروه ها، قبائل مختلف و نژادهای گوناگون انسان فرقی نیست و همه از یک پدر و مادرند، پس از این جهت بر یکدیگر برتری ندارند و برتری فقط در رعایت تقواست و با تقواتر در پیشگاه خداوند گرامی تر است:
[۳۶] معدن الجواهر، ص۲۱.
[۳۷] کنزالعمال، ج۳، ص۹۳.
«یاَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنکُم مِن ذَکَر واُنثی و جَعَلنکُم شُعوبًا و قَبائِلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقکُم اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیر».
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرموده است:خداوند در قیامت به همه انسان ها خطاب می کند که من شما را به اموری فرمان دادم؛ ولی آن ها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب خود را بالا بردید و امروز من منسوبان به خود را بالا می برم و نسب های شما را فرو می نهم. کجایند متقیان؟
[۴۰] مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۶۴.
برپایه این روایت پرهیزگاران به خدا منسوب اند.
حضرت عیسی (علیه السلام) در پاسخ کسی که پرسید:کدامین مردم برترند، دو مشت خاک برداشت و گفت که کدام یک از این دو برتر است؛ آن گاه فرمود که مردم همه از خاک آفریده شده اند و گرامی ترین آنها نزد خدا پرهیزگارترین ایشان است.
[۴۱] مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۷.

آیه ۳۲ احزاب نیز می رساند زنان پیامبر در صورتی مقام و جایگاهشان از دیگر زنان بالاتر است که بیشتر از دیگران تقوا را رعایت کنند و درباره دین خداوند با احتیاط تر باشند:«ینِساءَ النَّبیِّ لَستُنَّ کَاَحَد مِنَ النِّساءِ اِنِ اتَّقَیتُنَّ...».
[۴۵] زادالمسیر، ج۶، ص۱۹۶.



۱. مائده/ سوره۵، آیه۲۷.    
۲. مفردات، ص۶۵۳، «قبل».
۳. فتح القدیر، ج۲، ص۳۰.
۴. توبه/ سوره۹، آیه ۱۰۷ - ۱۰۹.    
۵. جامع احادیث الشیعه، ج۱۸، ص۶۷.
۶. احزاب/ سوره۳۳، آیه۱.    
۷. سفینة البحار، ج۴، ص۷۳۴.
۸. نساء/ سوره۴، آیه۱۳۱.    
۹. سفینة البحار، ج۴، ص۷۳۳.
۱۰. جامع احادیث الشیعه، ج۱۸، ص۶۴.
۱۱. سفینة البحار، ج۴، ص۷۳۳.
۱۲. اعراف/ سوره۷، آیه۲۶.    
۱۳. اعراف/ سوره۷، آیه۲۷.    
۱۴. مجمع البیان، ج۴، ص۶۳۲.
۱۵. زادالمسیر، ج۳، ص۱۲۴.
۱۶. جامع البیان، ج۸، ص۱۹۷.
۱۷. غریب القرآن، ص۳۱۰.
۱۸. المیزان، ج۸، ص۷۰ - ۷۱.    
۱۹. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۱.
۲۰. بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۶۸.    
۲۱. نورالثقلین، ج۲، ص۱۵ - ۱۶.    
۲۲. بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۶۸    .
۲۳. المیزان، ج۸، ص۸۸.    
۲۴. احکام القرآن، ج۱، ص۳۷۴.    
۲۵. مجمع البیان، ج۲، ص۵۲۵.
۲۶. التبیان، ج۲، ص۱۶۶.    
۲۷. بقره/ سوره۲، آیه۲.    
۲۸. مجمع البیان، ج۲، ص۵۲۵.
۲۹. فقه القرآن، ج۱، ص۲۸۴.    
۳۰. مواهب الرحمن، ج۳، ص۱۵۲.
۳۱. تسنیم، ج۱، ص۴۴.
۳۲. عیون الحکم، ص۲۰۰.
۳۳. عیون الحکم، ص۲۰۲.
۳۴. بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۰۵، ۳۳۳.
۳۵. بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۲.    
۳۶. معدن الجواهر، ص۲۱.
۳۷. کنزالعمال، ج۳، ص۹۳.
۳۸. حجرات/ سوره۴۹، آیه۱۳.    
۳۹. بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۷۸ - ۲۷۹.    
۴۰. مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۶۴.
۴۱. مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۷.
۴۲. نورالثقلین، ج۵، ص۹۷.    
۴۳. احزاب/ سوره۳۳، آیه۳۲.    
۴۴. التبیان، ج۸، ص۳۳۸.    
۴۵. زادالمسیر، ج۶، ص۱۹۶.
۴۶. المیزان، ج۱۶، ص۳۰۸ - ۳۰۹.    



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تقوا.    



جعبه ابزار