• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جمع عرفی خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



رفع تنافی میان دو یا چند دلیل به شیوه معمول نزد عرف است.



جمع عرفی از اقسام جمع بین ادله و به معنای ایجاد سازگاری و رفع تنافی میان مدلول دو دلیل است، به گونه‌ای که عرف و عقلای عالم آن را پسندیده و در محاورات خود از آن بهره می‌گیرند، مانند این که دلیل عام بگوید: «اکرم العلما» و دلیل خاص بگوید: «لا تکرم العالم الفاسق»؛ در این صورت بین دو دلیل جمع می‌شود و عام، بر خاص حمل می‌گردد و نتیجه جمع بین این دو، وجوب اکرام عالم غیر فاسق است.


موارد ذیل از مصادیق جمع عرفی محسوب می‌شود:
۱. در جایی که یکی از دو دلیل، قرینه عرفی برای دلیل دیگر باشد، مانند: عام و خاص، که نزد عرف، دلیل خاص، بر دلیل عام قرینه است و نیز مانند: مطلق و مقید ، نص و ظاهر ، اظهر و ظاهر ؛
۲. در جایی که یکی از دو دلیل و یا هر دو دارای قدر متیقن باشد، که در این صورت، هر کدام بر قدر متیقن آن حمل گردیده و از این طریق، تعارض رفع می‌شود.
منظور از قدر متیقن، قدر متیقن خارجی است، نه قدر متیقن در مقام تخاطب، مانند آن که دلیلی می‌گوید: «ثمن العذرة سحت» و دلیل دیگر می‌گوید: «لا باس ببیع العذرة». دلیل اول که بر حرمت بیع عذره (کود حیوانی) دلالت دارد، اطلاق داشته و عذره انسانی و غیر انسانی از حیوان حلال گوشت و غیر آن را شامل می‌شود، و دلیل دوم که بر جواز بیع عذره دلالت می‌کند نیز اطلاق دارد. قدر متیقن از دلیل اول، عذره انسان و قدر متیقن از دلیل دوم، عذره حیوانات حلال گوشت است و با حمل هر کدام از آنها بر قدر متیقن، تنافی مدلولی آن دو مرتفع می‌گردد؛
۳. در جایی که یکی از دو دلیل« حاکم » و دیگری « محکوم » و یا یکی از دو دلیل « وارد » و دیگری « مورود » باشد، که در این صورت، دلیل حاکم و دلیل وارد بر دیگری مقدم می‌شود؛
۴. در جایی که میان دو دلیل، نسبت عموم و خصوص من وجه باشد، ولی یکی از آن دو برای تحدید و بیان ضابطه و تعیین حد و مرز وارد شده باشد و دلیل دیگر در مقام تحدید نباشد، که در این صورت، ظهور عامی که در مقام تحدید وارد شده قوی تر است، مانند عموماتی که در باب اوزان و مقادیر وارد شده است.


جمع عرفی را « جمع مقبول » نیز می‌گویند، چون این جمع نزد عرف پذیرفته شده است هم چنین به آن « جمع دلالتی » نیز گفته می‌شود، چون این جمع مربوط به دلالت دو دلیل است و ربطی به سند ندارد.
[۲] محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ص۳۳۵.
[۳] صدر، محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۲، ص۲۴.
[۵] مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۲۰۷.
[۶] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۳، ص (۵۰۵- ۵۰۲).
[۷] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۵۱۱.
[۸] حایری، عبد الکریم، دررالفوائد، ص۶۴۳.
[۹] ایروانی، باقر، الحلقة الثالثة فی اسلوبها الثانی، ج۴، ص۲۹۶.
[۱۰] شیرازی، محمد، الوصول الی کفایة الاصول، ج۵، ص۳۳۰.
[۱۱] شیرازی، محمد، الوصول الی کفایة الاصول، ج۵، ص۳۶۴.
[۱۲] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۲۲۳.
[۱۳] جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص۱۷۳.
[۱۴] مغنیه، محمد جواد، علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید، ص (۴۳۸- ۱۵۹).
[۱۵] مغنیه، محمد جواد، علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید، ص (۴۴۶- ۴۴۵).
[۱۶] خمینی، روح الله، الرسائل، جزء ۲، ص۶.
[۱۷] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۳، ص۴۵۱.
[۱۸] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۳، ص (۴۶۷- ۴۵۹).
[۱۹] فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج۶، ص۱۳۵.



۱. حکیم، محمد سعید، المحکم فی اصول الفقه، ج۶، ص۷۳.    
۲. محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ص۳۳۵.
۳. صدر، محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۲، ص۲۴.
۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۲، ص۵۴۶.    
۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۲۰۷.
۶. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۳، ص (۵۰۵- ۵۰۲).
۷. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۵۱۱.
۸. حایری، عبد الکریم، دررالفوائد، ص۶۴۳.
۹. ایروانی، باقر، الحلقة الثالثة فی اسلوبها الثانی، ج۴، ص۲۹۶.
۱۰. شیرازی، محمد، الوصول الی کفایة الاصول، ج۵، ص۳۳۰.
۱۱. شیرازی، محمد، الوصول الی کفایة الاصول، ج۵، ص۳۶۴.
۱۲. مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۲۲۳.
۱۳. جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص۱۷۳.
۱۴. مغنیه، محمد جواد، علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید، ص (۴۳۸- ۱۵۹).
۱۵. مغنیه، محمد جواد، علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید، ص (۴۴۶- ۴۴۵).
۱۶. خمینی، روح الله، الرسائل، جزء ۲، ص۶.
۱۷. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۳، ص۴۵۱.
۱۸. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۳، ص (۴۶۷- ۴۵۹).
۱۹. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج۶، ص۱۳۵.
۲۰. سبحانی تبریزی، جعفر، المحصول فی علم الاصول، ج۴، ص۴۴۲.    



فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «جمع عرفی».



جعبه ابزار