• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حاج محمد امین‌الحسینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حاج محمد امین الحسینی، (۱۳۱۱- ۱۳۹۴ق/۱۸۹۳-۱۹۷۴) مفتی فلسطین و از نخستین رهبران جنبش فلسطینیان بر ضد سلطه انگلیس و صهیونیسم در قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی بود.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی اجمالی
       ۱.۱ - توجه به مسائل فلسطین
       ۱.۲ - نخستین اقدام سیاسی امین در فلسطین
       ۱.۳ - انقلاب اول فلسطین
       ۱.۴ - مفتی فلستین
       ۱.۵ - اوقاف
       ۱.۶ - سیاسیت مدار با انگلیس و دولت قیمومیت
       ۱.۷ - سیاست محافظه کارانه امین
       ۱.۸ - تلاش برای اسلامی کردن قضیة فلسطین
       ۱.۹ - ترویج مسیحیت
       ۱.۱۰ - قیام براق
       ۱.۱۱ - مبارزه بیشتر با بریتانیا
       ۱.۱۲ - برگزاری کنفرانس جهانی اسلامی را در قدس
       ۱.۱۳ - مبارزه جدی با مهاجرت روزافزون یهودیان
       ۱.۱۴ - نتایج برگزاری کنگره
       ۱.۱۵ - قیام عمومی مردم فلسطین
       ۱.۱۶ - تبلیغات بر ضد امین
       ۱.۱۷ - برکناری امین
       ۱.۱۸ - ریاست کنفرانس جهان اسلام
       ۱.۱۹ - اقدامات امین در عراق
       ۱.۲۰ - نزدیکی بیشتر با آلمان و متحدان آن
       ۱.۲۱ - فرار از دست دولت انگلیس
       ۱.۲۲ - دیدار با موسیلینی و هیتلر
       ۱.۲۳ - یاری طلبی مسلمانان بوسنیایی از امین
       ۱.۲۴ - تشکیل ارتش عربی
       ۱.۲۵ - تلاش‌های مفتی فلسطین
       ۱.۲۶ - اشغال برلین ودستگیری امین
       ۱.۲۷ - ریاست هیات عالی عربی فلسطین
       ۱.۲۸ - شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل
       ۱.۲۹ - تأسیس دولت موقت
       ۱.۳۰ - وقوع درگیری‌ها و کشتار وسیع
       ۱.۳۱ - سقوط پادشاهی مصر
       ۱.۳۲ - ریاست کنگره جهان اسلام
       ۱.۳۳ - وفات
       ۱.۳۴ - فعالیت در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی
       ۱.۳۵ - برخی اقدامات علمی و فرهنگی امین
       ۱.۳۶ - موافقان و مخالفان
              ۱.۳۶.۱ - خاندان نشاشیبی
              ۱.۳۶.۲ - چپ گرایانی
       ۱.۳۷ - بحث انگیزترین اقدام امین
       ۱.۳۸ - اعتراف
       ۱.۳۹ - خاتمه
۲ - پانویس
۳ - منبع


وی فرزند محمدطاهر بود و در قدس زاده شد و زیر نظر پدرش که مفتی فلسطین بود، به یادگیری اصول دین ، قرائت قرآن و ادبیات عرب پرداخت و آنگاه به آموزش برخی از علوم نوین مبادرت کرد. پس از تحصیلات دبیرستانی، در دانشکده فرر قدس به مدت دو سال به فراگیری زبان فرانسه گذراند. سپس به قصد ادامه تحصیل به مصر رفت و در قاهره از دانشگاه الازهر ، دانشکده ادبیات و دارالدعوه بهره برد و ضمن مراوده با محمد رشید رضا با اندیشه‌های سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده آشنا شد و تحت تاثیر افکار آنان قرار گرفت، اما به سبب وقوع جنگ جهانی اول، تحصیلات خود را ناتمام گذاشت و پس از و سال به قدس بازگشت.

۱.۱ - توجه به مسائل فلسطین

زمانی که در قاهره به سر می‌برد، نسبت به مسائل فلسطین توجه خاص پیدا کرد و از پدیده صهیونیسم و مطامع آن نسبت به این سرزمین آگاه شد. از اینرو، در ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴ که گروهی از هموطنانش به تاسیس جمعیتی ضدصهیونیستی اقدام کردند، امین نیز به آنان پیوست.

در ۱۳۳۳ ق/ ۱۹۱۵ پدرش او را برای ادامه تحصیل به استانبول فرستاد، ولی وی ظاهرا به عنوان خدمت اجباری، وارد دانشکده افسری شد و پس از رسیدن به درجه افسری به ارتش عثمانی در ازمیر پیوست. پس از آن که در ۱۳۳۵ ق/ ۱۹۱۷ انگلیسی‌ها فلسطین را اشغال کردند، امین از ازمیر گریخت تا برای پیکار با اشغالگران به صف مبارزان بپیوندد. او به عنوان مامور جمع آوری داوطلب برای نیروهای یصل بن حسین، حاکم سوریه – که در آن تاریخ در شرق اردن فعالیت داشتند – آغاز به کار کرد. در واقع، مقارن همین ایام بود که حاج امین الحسینی نخستین بار در میان رهبران فلسطینی سربرآورد. امین از این پس از افزون بر این که در مدرسه رشیدیه و روضه المعارف ، واقع در قدس ، به تدریس همت گمارد. در روزنامه محلی سوریا الجنوبیه نیز به نوشتن مقاله آغاز کرد و به مخالفت خود با سیاست بریتانیا و صهیونیسم در فلسطین ادامه داد.

۱.۲ - نخستین اقدام سیاسی امین در فلسطین

نخستین اقدام سیاسی امین در فلسطین ، تاسیس الجمعیه الاسلامیه المسیحیه بود که پس از اعلامیه بالفور صورت گرفت. هدف او ایجاد هماهنگی در میان همه اعراب مسلمان و مسیحی بر ضد صهیونیسم و خنثی کردن تفرقه افکنی‌های انگلیسی‌ها میان پیروان این دو آیین بود. در کنگره اول این جمعیت که در نوامبر ۱۹۱۸ در قدس برگزار شد. امین نقش مهمی ایفا کرد. در این سال، انجمنی به نام «النادی العربی»، به ریاست امین در قدس تاسیس شد که هدف آن افزون بر مبارزه با صهیونیسم، وحدت با سوریه بود. جمعیت‌های دیگری نیز با پشتیبانی یا رهبری وی به منظور مبارزه با صهیونیسم، و انگلیسی‌ها تاسیس شد که از آن میان می‌توان « الجمعیه العربیه الفلسطینیه » را نام برد. یکی دیگر از سازمان‌های انقلابی زیر نفوذ حاج امین « الکف السوداء » بود که در ۱۳۳۷ ق/ ۱۹۱۹ به « الفدائیه » تغییر نام داد. اعضای این سازمان مخفی، سوگند یاد کرده بودند که جان خود را در راه حاج امین فدا کنند.

۱.۳ - انقلاب اول فلسطین

در قیام ۱۳۳۸ ق/ ۱۹۲۰ که به انقلاب اول فلسطین شهرت دارد، امین نقش برجسته‌ای در رهبری این جنبش ایفا کرد. پس از سرکوب این قیام، امین دستگیر شد ولی با همت گروهی از جوانان فلسطینی به دمشق وشرق اردن گریخت و مورد استقبال امیر عبدالله حکام شرق اردن قرار گرفت. دادگاه انگلیسی‌ها او و همکارش عارف العارف را غیابا به زندان با اعمال شاقه محکوم کرد. چندی بعد که هربرت سموئل، کارگزار عالی انگلیس و فلسطین ، فرمان عفو عمومی داد، امین و عارف العارف مشمول این عفو نشدند، با این وجود اینان نیز پس از مدت کوتاهی از فرمان عفو برخوردار شدند و به قدس بازگشتند.

۱.۴ - مفتی فلستین

پس از بازگشت امین به قدس، برادرش کامل الحسینی که پس از پدر، مفتی فلسطین شده بود، درگذشت. بر اثر اعمال نفوذ خاندان قدرتمند حاج امین و هواداران وی، هربرت سموئل او را که در آن زمان نه از رجال دین و نه حتی در لباس روحانی بود، به عنوان فلسطین برگزید (مه ۱۹۲۱)، هرچند که انگلیسیان و یهودیان در باطن با این انتخاب موافق نبودند. امین به دلیل اینکه هیچ گاه از یک مدرسه عالی دینی فارغ التحصیل نشده و عنوان شیخ را احراز نکرده بود، هرگز رسما وکتبا به این مقام منصوب نشد و حتی انتصابش در روزنامه‌های رسمی اعلام نگردید.

عنوان مفتی قدس فرصت بسیار مناسبی به امین داد تا هدف‌های سیاسی خود را بر ضد یهودیان و انگلیسیان دنبال کند عملا مقام رهبری دینی، اجتماعی و سیاسی فلسطینیان را به دست گیرد. وی پول‌هایی را که برای مصارف غیر سیاسی مانند عمران مساجد و بازسازی قبه الصخره و مسجدالاقصی در اختیارش قرار می‌گرفت، صرف اهداف سیاسی از قبیل راه اندازی تظاهرات، اهدای کمک به «انجمن اسلامی – مسیحی» و جز آنها می‌کرد. در جمادی الاول ۱۳۴۰ق/ ژانویه ۱۹۲۲ که « مجلس اعلای اسلامی فلسطین » تاسیس شد، حاج امین ریاست آن را بر عهده گرفت و تا پایان کار مجلس در ۱۹۳۷ همچنان آن را رهبری کرد. مجلس اعلای اسلامی در این مدت نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایفا کرد و در واقع به مثابه یک دولت اسلامی عمل می‌کرد.

امین الحسینی با احراز مقام افتا و ریاست مجلس اعلای اسلامی، همه امور دینی فلسطین، از جمله امور مساجد، اوقاف، اداره مبلغان دینی، مفتیان وکار قضا را در اختیار گرفت. این همه اختیارات بر قدرت اجتماعی او افزود و در نتیجه وی را در میان دیگر رهبران فلسطینی بی رقیب ساخت.

۱.۵ - اوقاف

اوقاف یکی از مسائل پیچیده‌ای بود که پس از اشغال فلسطینی و تشکیل حکومت قیمومت به دست انگلیسی‌ها، باعث کشمکش و درگیری‌های بسیاری بین امین و مجلس اعلای اسلامی از یک سو و دولت قیمومت از سوی دیگر شد و هر یک از دو طرف تلاش می‌کرد که این منبع درآمد را در اختیار خود بگیرد. به هر حال، حاج امین به اقتضای پایگاه دینی بلندی که یافته بود، موفق شد که رشته امور اوقاف را به دست گیرد و از آن به عنوان نوعی اهرم قدرت استفاده کند.

۱.۶ - سیاسیت مدار با انگلیس و دولت قیمومیت

از ۱۳۰۰ ش/ ۱۹۲۱ به بعد، امین موضع ضدصهیونیستی خود را قاطعانه حفظ کرد ولی نسبت به حکومت قیمومت و انگلیسی‌ها راه مدارا در پیش گرفت.

علل اتخاذ این سیاست را چنین برشمرده‌اند:
۱.مقام افتا که مقامی رسمی بود امین را به محافظه کاری سوق داده بود؛
۲.مبارزات چندین ساله فلسطینیان بر ضد حکومت انگلیس در فلسطین ضربات سختی خورده بود و دیگر امکان رویارویی خشونت آمیز برای آنان وجود نداشت؛
۳.حکومت انگلیس در آن زمان خود را در امور داخلی فلسطین و مناظره اعراب و یهودیان بی طرف نشان می‌داد؛
۴.امین می‌پنداشت که دشمن اصلی صهیونیسم است، در صورتی که بسیاری از رهبران فلسطینی این تفکر و موضع سیاسی را نمی‌پسندیدند و از وی انتقاد می‌کردند و هرچند که برخی از پژوهشگران ادعا کرده ان که امین از همان آغاز معتقد به مبارزه مسلحانه با انگلیس و صهیونیسم بود، اما فلسطینیان تا سال‌های ۱۹۲۹ –۱۹۲۰ کلا می‌پنداشتند که می‌توانند از طریق مذاکره و مدارا با انگلستان، از حقوق خود دفاع کنند و امین هم به ناچار از همین سیاست پیروی می‌کرد. مک داول بر این عقیده است که حاج امین آن اندازه هم که به نظر می‌آمد سازش ناپذیر نبود. در اواخر ۱۹۳۵، پیش از شورش اعراب فلسطین، هم او و هم موسی عالمی آماده بودند که بر سر مهاجرت یهودیان به فلسطین سازش کنند و با بن گورین به توافقی دست یابند که طبق آن، جمعیت یهودی فلسطین به ۴۴% کل جمعیت این سرزمین برسد. وقتی در ۱۳۴۳ ق/ ۱۹۲۵، بالفور، وزیر امور خارجه وقت انگلستان ، از فلسطین دیدار کرد، تظاهرات عظیمی بر ضد او صورت گرفت که رهبری آن با مجلس اعلای اسلامی و امین الحسینی بود. در همان سال، مردم سوریه بر فرانسویان شوریدند و امین به حمایت از سوریان برخاستند.

۱.۷ - سیاست محافظه کارانه امین

سیاست محافظه کارانه امین تا ۱۳۰۹ ش/ ۱۹۳۰ ادامه پیدا کرد. انگلستان نیز کوشید تا از این سیاست عالی‌ترین مقام دینی و اجتماعی فلسطین، به نفع خود بهره گیرد. زمانی سیاست اصلی امین بر این قرار گرفت که مساله فلسطین از محدوده منازعات یهودیان و فلسطینیان بیرون رود و در سطح کل ملل عرب و حتی فراتر از آن، در سطح جهان اسلام به عنوان مساله‌ای مطرح شود. از کارهای مهم وی در راه حصول این هدف، آن بود که در ۱۳۰۳ ش/ ۱۹۲۴ تصمیم گرفت مسجدالاقصی را بازسازی کند و برای تامین هزینه آن از تمام مسلمانان جهان یاری خواست؛ هیات‌هایی را برای گردآوری اعانه به چند کشور اسلامی فرستاد و خود به مصر رفت و تا ۱۳۰۷ ش/ ۱۹۲۸ توانست نود و پنج هزار لیره فلسطینی جمع آوری کند. تعمیر مسجد پنج سال طول کشید.

۱.۸ - تلاش برای اسلامی کردن قضیة فلسطین

از جمله تلاش‌های وی برای اسلامی کردن قضیة فلسطین، پیشنهاد دفن مولانا محمدعلی، پیشوای مسلمانان هند ، در قدس بود. به علاوه حاج امین گهگاه هیات‌هایی را برای طرح مساله فلسطین به کشورهای اسلامی گسیل می‌داشت، یا خود برای این مقصود به سفر می‌رفت. او در ۱۹۲۶ در کنفرانس اسلامی مکه شرکت کرد. در تمامی این احوال، سیاست بریتانیا این بود که مساله فلسطین در حد منازعه داخلی میان اعراب و یهودیان فلسطین باقی بماند.

۱.۹ - ترویج مسیحیت

در سال ۱۹۲۴ و ۱۹۲۸ گردهمایی‌هایی به قصد ترویج مسیحیت و مبارزه با اسلام در قدس صورت می‌گرفت. مسلمانان فلسطینی از این موضعگیری آشکار مسیحیان بر ضد اسلام سخت به خشم آمدند و درگیری هایی میان دو طرف روی داد. حاج امین با متوقف ساختن آن گردهمایی‌ها به درگیری‌ها پایان داد.


۱.۱۰ - قیام براق

حوادثی که از ۱۹۲۹ به بعد رخ داد، امین و دیگر فلسطینیان را به مبارزات حادتری بر ضد صهیونیست‌ها و انگلیسی‌ها سوق داد. طلیعه این دوره از مبارزات، قیام براق بود: براق، مکانی است کوچک، نزدیک دیوار غربی بیت المقدس که روایت شده عروج پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با مرکبی موسوم به براق از آنجا آغاز شده و یهودیان آنجا را دیوار ندبه می‌گویند و برای آنان نیز مقدس است.

وقتی فلسطینیان احساس کردند که یهودیان تدریجا درصدد دست یافتن به مسجدالاقصی و تخصیص دیوار ندبه به خود هستند، برآشفتند و کشمکش‌هایی پدید آمد که در آن شماری یهودی و فلسطینی کشته شدند. در این ناآرامی‌ها، امین و مجلس اعلای اسلامی نقش مهمی در حمایت از مسلمانان ایفا کردند.

۱.۱۱ - مبارزه بیشتر با بریتانیا

در ۱۹۳۰ امین به منظور دفاع از حقوق مسلمان همراه هیاتی به عنوان سخنگو به لندن رفت، ولی بدون کسب نتیجه بازگشت. بعد از حادثه براق و خرید بیش از پیش اراضی فلسطینی‌ها توسط یهودیان، امین و هفکران وی به این نتیجه رسیدند که پشتیبان اصلی یهودیان دولت بریتانیاست و باید لبة تیز مبارزه را متوجه این دشمن اصلی کنند.

۱.۱۲ - برگزاری کنفرانس جهانی اسلامی را در قدس

در ۱۹۳۱ امین برای جلب توجه بیشتر مسلمانان به قضیة فلسطین، بر آن شد تا «کنفرانس جهانی اسلامی» را در قدس برگزار کند. وی از این طریق می‌خواست ضمن تحقق بخشیدن به آرزوهای سیاسی خود، به وحدت ملل اسلامی هم کمک کند. اما به رغم همه مخالفت‌ها، کنفرانس به ریاست امین برگزار، و تصمیماتی نیز گرفته شد. اگر چه کنفرانس کار چنانی از پیش نبرد، ولی در شرایط خاص آن زمان، گامی مثبت در راه بیداری و اتحاد مسلمانان در برابر انگلیس و صهیونیسم بود.

۱.۱۳ - مبارزه جدی با مهاجرت روزافزون یهودیان

مهمترین مساله آن سال‌ها مهاجرت روزافزون یهودیان به فلسطین بود. امین تلاش فراوانی کرد تا از این مهاجرت و فروش اراضی فلسطینیان به یهودیان جلوگیری شمرد. در ۱۹۳۴ مردم فلسطین در یافا به رهبری امین در اعتراض به ورود یهودیان به خاک فلسطین سر به شورش برداشتند که سرکوب شد. او خود، فروش اراضی را شرعا تحریم کرد که فتاوای مشابه صادر کنند. به دنبال درگیری‌های خشونت آمیز، در ۱۹۳۵ قیام عزالدین قسام روی داد. شواهد فراوان نشان می‌دهد که این قیام با اطلاع و همکاری امین صورت پذیرفت. در همان سال با ابتکار امین، « سازمان جهاد مقدس » با عضویت گروه‌های مخفی کوچکی تشکیل شد تا مبارزه مسلحانه‌ای را آغاز کند. امین، عبدالقادر حسینی را به فرماندهی این سازمان برگزید. در همین اوان عبدالرحمن بنا (برادر شیخ حسن البنا ) ضمن دیدار با حاج امین، حمایت اخوان المسلمین را از جنبش فلسطین اعلام کرد.

۱.۱۴ - نتایج برگزاری کنگره

حاج امین در سال‌های ۱۹۳۵ و ۱۹۳۶ دو کنگره متشکل از علمای فلسطین در بیت المقدس به ریاست خود تشکیل داد که هدف از آن، مقاومت و رویارویی با خطر برپایی دولت صهیونیستی و زیر پا نهادن حقوق قانونی و تاریخی مردم فلسطین بود. در ۱۹۳۶ مفتی فلسطین، همه رهبران احزاب سیاسی را به نشستی فراخواند که نتیجه آن تشکیل « کمیته عالی عرب » بود. امین به ریاست این کمیته برگزیده شد. این ریاست، رهبری بلامنازع او را در جنبش فلسطینیان استوار ساخت. او در این مقام، سازمان دهنده اصلی شورش‌های ۱۹۳۶ و ناآرامی‌های داخلی سال بعد شد. در این دوران، امین با استفاده از امکانات مادی مجلس اعلای اسلامی، اوقاف، صندوق الامه، کمیته عالی عرب و کمک‌های مردمی، به خرید سلاح مبادرت کرد. افزون بر تجهیز نیروهای داخلی فلسطین، امین کوشید تا نیروهایی نیز از جاهای دیگر فراهم آورد. در ۱۹۳۶ «کمیته مرکزی برای جهاد» تشکیل شد که دفتر اصلی آن در لبنان بود و ریاست عالی آن را امین الحسینی برعهده داشت.

۱.۱۵ - قیام عمومی مردم فلسطین

۱۹۳۶ سال قیام عمومی مردم فلسطین بود که به صورت‌های گوناگون از جمله اعتصابات طولانی و تظاهرات گسترده، آشکار می‌شد. بریتانیا که از خاموش کردن آتش این قیام ناتوان بود، از برخی رهبران عرب مانند ملک عبدالعزیز ، پادشاه سعودی یاری خواست و آنان کتبا از امین تقاضا کردند تا به اعتصابات پایان داده شود که پذیرفته شد. گرچه به نظر بعضی، مفتی خود به دلیل فلج شدن زندگی مردم، از رهبران عرب مانند ملک عبدالعزیز، پادشاه سعودی یاری خواست و آنان کتبا از امین تقاضا کردند تا به اعتصابات پایان داده شود که پذیرفته شد. گرچه به نظر بعضی، مفتی خود به دلیل فلج شدن زندگی مردم، از رهبران عر خواستار میانجیگری شد. به منظور رسیدگی به حوادث این سال، کمیته تحقیق سلطنتی بریتانیا تشکیل شد. امین در آن کمیته حضور یافت و از حقوق مردم فلسطین دفاع کرد و خواهان الغای حکومت قیمومت و استقرار حکومت مشترک یهود و فلسطینی شد.

۱.۱۶ - تبلیغات بر ضد امین

در این ایام مقامات و مطبوعات غربی بر ضد امین تبلیغات فراوانی کردند و او را مسئول ناآرامی‌های فلسطین دانستند. وزیر مستعمرات انگلیس، مفتی فلسطین را «قهرمان شرور» خواند. با این همه، قدرت و محبوبیت امین در میان فلسطینیان همچنان فزونی می‌گرفت. در پی این رویدادهای خشونت بار، طرح تقسیم فلسطین از سوی بریتانیا مطرح شد. مقامات این کشور، امین را مانع عمده در تحقق طرح تقسیم می‌دانستند و بنابراین، مطبوعات انگلیسی مقالات تندی بر ضد وی نوشتند و آشکارا اعلام داشتند که او سد راه است و مصلحت در عزل اوست. اما امین به مبارزه خود ادامه داد. او با کنسول آلمان ملاقات کرد و از این کشور خواست تا اعراب را در مبارزه خود بر ضد صهیونیسم یاری دهند.

۱.۱۷ - برکناری امین

امین در تعقیب هدف خود در موسم حج به مکه رفت و با شاه عربستان و برخی دیگر از رهبران مسلمان دیدار و مشورت کرد و از آنجا به سوریه و سپس به عراق رفت.
پس از بازگشت به قدس ، حکومت انگلیسی فلسطین آهنگ دستگیری او نواختد. امین به مسجدالاقصی پناهنده شد. حکومت که نمی‌توانست او را دستگیر کند، وی را از ریاست مجلس اعلای اسلامی و کمیته عالی عرب و سمت‌های دینی برکنار، و این دو نهاد را غیر قانونی اعلام کرد. امین پس از دو ماه محاصره، سرانجام موفق شد به سوریه بگریزد. امین وقتی از سوریه به بیروت رفت، به چنگ فرانسویان افتاد. دولت بریتانیا از فرانسه تقاضای تحویل وی را کرد لیکن فرانسه به سبب تظاهرات گسترده‌ای که در حمایت از امین برپا شد و نیز احتمالا به علل دیگر، از تسلیم او امتناع کرد. در بیروت به رغم دشواری‌ها و مراقبت شدید پلیس، امین به سازماندهی نیروهای فلسطینی ادامه داد و در نوامبر ۱۹۳۷، سعید عبدالفتاح الامام ، رئیس النادی العربی دمشق را به آلمان فرستاد تا همکاری آن کشور را با جنبش فلسطین جلب کند.

۱.۱۸ - ریاست کنفرانس جهان اسلام

«کنفرانس جهان اسلام» که پدید آمد، حاج امین به ریاست آن برگزیده شد. در این کنفرانس که مرکز اصلی آن در بیروت بود، کشورهای مختلفی شرکت داشتند. امین تا زنده بود ریاست این کنفرانس را برعهده داشت. در همین سال اجلاس کنفرانس را برعهده داشت. در همین سال اجلاس کنفرانس با هدف مقابله با تقسیم فلسطین، در سوریه برگزار شد. چون محل اقامت امین در محاصره بود، او نتوانست در کنفرانس شرکت کند، ولی شرکت کنندگان وی را به ریاست افتخاری خود برگزیدند.

در فوریه ۱۹۳۹/ اسفند ۱۳۱۷، کنفرانسی به دعوت انگلستان در لندن تشکیل شد که هدف آن تامین حقوق مساوی برای اعراب و یهودیان بود. وقتی دولت بریتانیا از سران کشورهای عرب خواست تا نمایندگانشان را به این کنفرانس بفرستند، کمیته عالی عرب اعلام کرد که این کمیته نمایندة واقعی فلسطینیان، و رهبر مورد اعتماد آن نیز حاج امین است، اما بریتانیا با حضور او در کنفرانس سخت مخالف بود. با این همه، مجبور شد نمایندگی کمیته عالی را بپذیرد. جمال الحسینی به عنوان نایب رئیس کمیته در راس هیات نمایندگی به لندن رفت و قرار شد هر تصمیمی که در لندن گرفته شود، به تایید امین الحسینی نیز برسد. به دنبال شکست کنفرانس، طرح مک دانلد مبنی بر تشکیل دو دولت مستقل عربی و یهودی نیز از جانب کمیته عالی عرب رد شد.

در پی آغاز جنگ جهانی دوم، بنا به عللی (از جمله اعمال فشار فرانسه و انگلیس، بر مجاهدان فلسطینی در سوریه، لبنان الحسینی بیش از گذشته تحت مراقبت قرار گرفت. بارها دشمن قصد جانش را کرد.

۱.۱۹ - اقدامات امین در عراق


از اقدامات مهم امین در عراق آموزش مجاهدان فلسطینی زیر نظر نظامیان عراقی بود. دیگر، تشکیل «حزب الامه العربیه» در فوریه ۱۹۴۱/ اسفند ۱۳۱۹ بود که هدف آن تحقق وحدت اعراب و تامین استقلال کشورهای عربی بود. ریاست این حزب که اعضای آن را شماری سیاستمدار فلسطینی و عراقی تشکیل می‌دادند، با امین بود. این حزب زمینه ساز قیام رشید عالی گیلانی بر ضد انگلیسیان گردید.

حاج امین جانب رشید عالی را گرفت و با وی صمیمانه همکاری کرد و حتی از همه اعراب خواست تا از او حمایت کنند اما کوشش عمده امین در عراق معطوف به مساله فلسطین شمرده می‌شد. دولت بریتانیا کلنل نیوکمب را به بغداد فرستاد تا امین را به پذیرش طرح مک دنالد راضی کند، اما توفیقی نیافت.

در همین اوقات صهیونیست‌ها قصد ربودن امین کردند، ولی توفیقی نیافتند

۱.۲۰ - نزدیکی بیشتر با آلمان و متحدان آن

چون امین، به هنگام اقامت در عراق، در حل مسائل جهان اسلام و احقاق حقوق مردم فلسطین از بریتانیا به کلی ناامید شده بود، به فکر نزدیکی بیشتر با آلمان و متحدان آن افتاد. در همین سال او منشی مخصوص خود عثمان حداد را به منظور مذاکره با مقامات آلمانی، پنهانی بدان کشور گسیل داشت. نتیجه این سفر، تنظیم قراردادی در شش مقوله بود. از جمله مقرر گردید که آلمان و ایتالیا چشم طمع به مصر و سودان ندوزند.

۱.۲۱ - فرار از دست دولت انگلیس

پس از شکست قیام رشید عالی و در خطر افتادن هواداران نازی‌ها، دولت انگلیس برای دستگیری امین به تکاپو افتاد و او ناچار با گروهی از یارانش، از جمله رشید عالی، به ایران گریختند. چون تهران در آستانة سقوط قرار گرفت و گروهی از همراهان امین اسیر شدند، او مخفیانه از تهران به ترکیه رفت. گویا ایتالیا او را در خروج از تهران یاری کرد. امین پس از ورود به آنکارا آهنگ اروپا کرد. ظاهرا چون جهان عرب در آن زمان در اشغال یا در حوزة نفوذ متفقین بود، امین اروپا را امن تر یافت و بنابراین، خود را از طریق بلغارستان ، رومانی به ایتالیا و سرانجام به آلمان رساند.

۱.۲۲ - دیدار با موسیلینی و هیتلر

به هنگام توقف در رم ، امین با موسولینی و تنی چند از مقامات دیگر ایتالیا دیدار و گفتگو کرد. در آلمان، امین به عنوان مهمان دولت مورد استقبال قرار گرفت و با بعضی از مقامات سیاسی و نظامی آن کشور و سرانجام با هیتلر دیدار کرد. موضوع اصلی گفتگوهای او با رهبر آلمان، سرنوشت کشورهای اسلامی، به ویژه استقلال فلسطین بود. امین نسبت به دیگر کشورهای عربی نیز بی توجه نبود، چنانکه کوشید تا نظر مساعد آلمان را به کشورهای مغرب عربی جلب کند و حساسیت متحدین را نسبت به سلطة آمریکا بر آن سامان برانگیزد که البته در این راه به توفیق‌هایی نیز دست یافت.

۱.۲۳ - یاری طلبی مسلمانان بوسنیایی از امین

در جنگ داخلی بالکان (۱۹۴۱-۱۹۴۲) میان صرب‌ها، کروات‌ها و مسلمانان بوسنی هرزگوین ، مسلمانان بوسنیایی از امین یاری خواستند. امین به رم رفت و بار دیگر با موسیلینی دیدار کرد و از وی قول مساعد گرفت و به بوسنی بازگشت. به همت وی قرار شد جوانان مسلمان بوسنیایی زیر نظر ارتش آلمان آموزش ببینند و مسلح شوند. ظاهرا یکی از اهداف حاج امین در نفوذ میان بوسنیایی‌ها جلب حمایت مقامات محلی در بیرون راندن یهودیان از بوسنی داده است. از کارهای دیگر امین در آلمان این بود که کوشید تا شماری از زندانیان تونسی را که بر ضد اسپانیا و فرانسه جنگیده و در فرانسه زندانی بودند، آزاد کند.

۱.۲۴ - تشکیل ارتش عربی

به طور کلی امین در آن اوان برای استقلال تونس تلاش بسیار کرد. تشکیل ارتش عربی، از کارهای مهم امین بود که در ۱۳۲۲/ ۱۹۴۳ به کمک ارتش آلمان صورت گرفت. هدف، آماده سازی رزمندگان فلسطینی برای جنگ بر ضد صهیونیست‌ها بود. زمانی که امین در آلمان به سر می‌برد، رشید عالی گیلانی نیز به آنجا رفت و بار دیگر همکاری مبارزاتی خود را بر ضد متفقین از سر گرفتند و پیمان‌هایی نیز میان آنان و متحدین درباره حقوق اعراب فلسطین بسته شد.

۱.۲۵ - تلاش‌های مفتی فلسطین

تلاش‌های گسترده مفتی فلسطین در اروپا بر چهار محور دور می‌زند: سخنرانی‌های رادیویی، هدایت عملیات جانبازانه در خاورمیانه، بسیج مسلحانة مسلمانان اروپا و جنوب روسیه در صفی واحد، و تشکیل گروهی عرب مسلح. وی به منظور سازمان دهی فعالیت هایش، مرکزی با عنوان «مکتب المفتی» تاسیس کرد. «المعهد الاسلامی المرکزی» در برلین، سخنرانی‌های امینی را که به مناسبت‌های مختلف ایراد می‌شد، به آلمانی ترجمه و منتشر می‌کرد. به علاوه، امین با بسیاری از رجال سیاسی، دینی و اجتماعی مسلمان که در شرق اروپا زندگی می‌کردند و نیز با بعضی از خاورشناسان آشنا شد و با آنان درباره مسائل مسلمانان به رایزنی پرداخت. همچنین با برخی از رهبران جمعیت‌های یهودی دیدار کرد.

۱.۲۶ - اشغال برلین ودستگیری امین

در ۱۹۴۵ که برلین اشغال شد، امین به ناچار از آنجا به سوئیس و سپس به فرانسه رفت. او در مرز فرانسه دستگیر و در آن کشور زندانی شد. اما پس از چندی آزادی خود را بازیافت و در خانه اش تحت نظر قرار گرفت. در این مدت، از یک طرف سیاستمداران مسلمان در فرانسه به دیدارش می‌رفتند و برای آزادیش تلاش می‌کردند و از طرف دیگر، دولت انگلیس و صهیونیستها می‌کوشیدند که او را به عنوان مجرم جنگی دستگیر و محاکمه کنند. گروهی از صهیونیست‌ها که خود را «کمیتة یهودی نجات ملی» می‌خواندند، یاد داشتی تسلیم کمیسیون متفقین برای رسیدگی به جنایات جنگی کردند و طی آن جنایاتی را به امین الحسینی نسبت دادند. تلاش‌های کمیسیون و صهیونیست‌ها به این نتیجه انجامید که بلگراد طی تلگرامی حاج امین را در فهرست جنایتکاران جنگی جای دهد.

در پاریس، صهیونیست‌ها قصد جان وی کردند، اما موفق نشدند. دولت فرانسه، به عللی چند (از جمله تضاد منافع با انگلیس در خاورمیانه، تلاش دیپلمات‌های عرب مسلمان به ویژه مصر و تظاهرات مسلمانان جهان به نفع حاج امین)، از تسلیم وی به انگلیسیان خودداری ورزید. سرانجام امین با تلاش سلطان محمدپنجم (پادشاه مغرب) و دیگر دوستانش، توانست به طور ناشناس در مه ۱۹۴۶ به قاهره برود. در این شهر، امین به دیدار ملک فاروق رفت و مورد احترام قرار گرفت، اما بر اثر فشار انگلیسی دولت مصر آزادی عمل او را محدود کرد و طبعا افکار عمومی و نظر برخی از جراید مصر بر ضد امین برانگیخته شد و برخی به انتقاد از آن پرداختند.

۱.۲۷ - ریاست هیات عالی عربی فلسطین

در این اوان، به منظور تمرکز دادن به رهبری مبارزه فلسطینیان، سازمانی تحت عنوان « هیات عالی عربی فلسطین » تاسیس، و امین به ریاست آن انتخاب شد. در قاهره میان او و اخوان المسلمین ارتباط نزدیک تری پدید آمد، تا آنجا که امین پیوسته در مجمع عام اخوان شرکت، و به عنوان مشاور حسن البنا در امور فلسطین فعالیت می‌کرد. در ۱۹۴۷ گروهی از افسران ارتش مصر که در آن زمان به سرپرستی جمال عبدالناصر فعالیت سیاسی مخفی داشتند، با امین دیدار و اعلام کردند که آماده‌اند همراه فلسطین بر ضد انگلیسیان بجنگید. دستاورد این نخستین آشنایی که بعدها ادامه یافت، یک رشته اقدامات نظامی بر ضد صهیونیست‌ها و تاسیس ارتش فلسطین در غزه بود.

۱.۲۸ - شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل

هنگامی که در ۱۹۴۷ مجمع عمومی سازمان ملل تشکیل شد، امین گروه‌هایی را برای دفاع از حقوق فلسطین به این سازمان فرستاد. در همان سال بریتانیا اعلام کرد که از فلسطین خارج خواهد شد و قضیه این سرزمین را به سازمان ملل ارجاع خواهد کرد. امین با این طرح مخالفت کرد و به «مجلس جامعة عرب» که در آن سال تاسیس شده بود، پیشنهاد کرد که یک حکومت عربی فلسطین در این کشور تشکیل شود. این پیشنهاد به رغم مخالفت نمایندگان عراق و اردن پذیرفته شد.

۱.۲۹ - تأسیس دولت موقت

پس از آن که سازمان ملل به تقسیم فلسطین رای داد، امین الحسینی با آن به شدت مخالفت کرد، در پاییز ۱۹۴۸ «مجلس ملی فلسطین» به ریاست امین در غزه تشکیل شد و ضمن اعلام استقلال کامل فلسطین، بیانیه‌ای صادر کرد مبنی بر این که آماده است پس از خروج انگلیس، حکومتی ملی در فلسطین تشکیل دهد. سپس دولت موقت تاسیس، و حاج امین به ریاست مجلس ملی برگزیده شد. پس از چندی، دولت مصر، احتمالا به درخواست بریتانیا، تمام سران فلسطین و مسئولان دولت، از جمله حاج امین را به قاهره فراخواند و او را در خانه اش زندانی کرد. با این حال، امین پس از کاهش محدودیت، به فعالیت خود ادامه داد.

پیش از پایان یافتن قیومت انگلستان، امین با جمعی از یارانش به روستای مالکیه فلسطین آمد تا طرح دولت مستقل سرزمین خود را تحقق بخشد، اما پس از سقوط صفد و روستاهای آن، طی جنگ‌های ۱۹۴۸، ناچار شد به خارج از اراضی فلسطین برگردد.

۱.۳۰ - وقوع درگیری‌ها و کشتار وسیع

بر اثر وقوع درگیری‌ها و کشتار وسیع، مهاجرت اعراب از فلسطین آغاز شد. امین که خروج فلسطینیان را صلاح نمی‌دید، کوشش فراوان کرد تا از آن جلوگیری کند. چون ملک عبدالله، پادشاه اردن، برای مصالحه اعراب با اسرائیل انعطاف از خود نشان می‌داد، مخامصه‌ای که سال‌ها میان او و خاندان حسینی وجود داشت، به نقطة اوج خود رسید. بنابراین، روز ۲۹ تیر ۱۳۳۰/۲۰ ژوئیه ۱۹۵۱ هنگامی که ملک عبدالله از مسجدالاقصی خارج می‌شد، به دست یکی از طرفداران امین که عضو گروهی به نام «جهاد مقدس» بود، کشته شد. از شش نفری که به اتهام این قتل محکوم به مرگ شدند، یکی موسی عبدالله، پسر عموی حاج امین بود.

۱.۳۱ - سقوط پادشاهی مصر

پس از سقوط پادشاهی مصر و به قدرت رسیدن افسران آزاد و انقلابی، امین با آنان همکاری کرد اما بر اثر بروز اختلاف نظر میان او و جمال عبدالناصر ، دولت مصر فعالیت‌های وی را محدود کرد. با این که حاج امین در ۱۳۳۷/ ۱۹۵۸ اعلام کرد که رهبران عرب باید همه در مسئله فلسطین از عبدالناصر پیروی کنند، اما در همین سال مجبور شد مصر را به قصد لبنان ترک کند. علت اختلاف آن بود که عبدالناصر، به رغم مخالفت امین، طرح هامرشولد ، دبیر کل سازمان ملل را در مورد فلسطین پذیرفت.

۱.۳۲ - ریاست کنگره جهان اسلام

امین در ۱۹۵۱ ریاست کنگره جهان اسلام در کراچی و در سال بعد ریاست کنگره علمای پاکستان را به عهده گرفت؛ سه سال بعد در راس هیات فلسطینی در کنفرانس باندونگ شرکت کرد؛ در ۱۳۴۱/ ۱۹۶۲ از هند ، پاکستان، مغرب ، تونس ، لیبی و الجزایر دیدار نمود؛ در همین سال به ریاست کنگره جهان اسلام انتخاب شد و به بغداد رفت و در «کنفرانس روابط اسلامی» در مکه شرکت کرد. وی چندی بعد با عنوان رئیس کنفرانس اسلامی مسلمانان خاور دور به مالزی سفر کرد. در آستانه ۱۹۶۵ به عنوان رئیس کنفرانس جهان اسلام به مگادیشو رفت و در همین سال در مقام رئیس کمیته اجرایی کنفرانس جهان اسلام به مکه رفت و نیز در کنفرانس‌های مشابهی در کراچی و عمان شرکت کرد و در ۱۹۶۸ به مناسبت چهاردهمین قرن نزول قرآن و راولپندی شرکت جست.

۱.۳۳ - وفات

وی سرانجام در ۱۳۵۳/ ۱۹۷۴ در بیروت درگذشت و جنازه او با شکوه تمام تشییع و در مقبره الشهدای این شهر دفن شد.


۱.۳۴ - فعالیت در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی

حاج امین الحسینی علاوه بر سیاست، در عرصه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی نیز فعال بود. او پیوسته تلاش داشت که فلسطین را به مثابه یک واحد ملی و جغرافیایی معرفی و از تضاد و درگیری دینی میان مردم آن جلوگیری کند. از اینرو مسیحیان و حتی یهودیان را به ضدیت با صهیونیسم و سلطه بریتانیا دعوت می‌کرد. هرچند در همراه کردن را یهودیان توفیقی نیافت، ولی توانست مسیحیان را با جنبش فلسطین همگام کند. تاسیس جمعیت اسلامی – مسیحی از نخستین کاهای موفق او در این زمینه بود. امین اصولا بر مسیحیان فلسطین نفوذی معنوی داشت. جوانان مسیحی در کلیسای قیامت، او را «مفتی ما» می‌خواندند. مسیحیان، در مقام هم رایی با مسلمانان، با مهاجرت یهودیان به فلسطین مخالف بودند.


۱.۳۵ - برخی اقدامات علمی و فرهنگی امین

از اقدامات علمی و فرهنگی مهم امین، تاسیس مراکزی برای آموزش جوانان فلسطینی بود به جای دارالایتام که قبلا در اختیار خارجیان بود، دارالایتام الصناعیه را ایجاد کرد که هدف آن تربیت یتیمان، ضمن آموزش صنعت و حرفه بود. در ۱۹۲۴ به منظور آموزش علوم جدید به فلسطینیان دانشکده اسلامی را تاسیس کرد که تا ۱۹۳۷ که سال خروج وی از فلسطین بود، پابرجا بود. بسیاری از مبارزان بعدی فلسطینی اسز همین مراکز بیرون آمدند. او همچنین گروه‌هایی را برای تحصیل به الازهر و دیگر مراکز فرستاد.


۱.۳۶ - موافقان و مخالفان

امین الحسینی موافقان و مخالفان فراوانی داشت. بسیاری از شخصیت‌های مسلمان او را مبارزی بزرگ، دارای نفوذ کلام و پرجاذبه، برنامه ریزی توانمند و مدیری طراز اول می‌شمردند و یکی از شعرا او را «شیخ الجهاد» نامید.

به جز مقامات انگلیسی و صهیونیستی، مخالفان یا منتفدان او را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد:

۱.۳۶.۱ - خاندان نشاشیبی

قدیم‌ترین آنان، خاندان نشاشیبی بود که به گونه سنتی با خاندان حسینی ضدیت و رقابت داشتند. اینان به نسبت خاندان حسینی، با حکومت قیومت و صهیونیست‌ها شیوه معتدل تری در پیش گرفته بودند و حتی با اشغالگران انگلیسی به نحوی همکاری می‌کردند. امین تلاش بسیار کرد که نشاشیبی‌ها را به مبارزه با بریتانیا ترغیب کند، ولی توفیقی نیافت.

۱.۳۶.۲ - چپ گرایانی

دسته دیگر از مخالفان او چپ گspan class=zwnj;رایانی بودند که او را مرتجع ، برخاسته از خانواده‌ای بورژوا و حتی فردی مشکوک به شمار می‌آوردند. اینان نه تنها امین را هرگز شایستة مقام رهبری فلسطینیان نمی‌دانستند، بلکه معتقد بودند که وی عامل کندی انقلاب فلسطین بوده و در قیام ۱۹۳۶ نقشی منفی ایفا کرده است. افزون بر اینان، کسانی نیز از دوستان و همراهان امین، به برخی از افکار، خط مشی‌ها و یا عملکردهای او که می‌پنداشتند خودکامانه است، خرده می‌گرفتند.

۱.۳۷ - بحث انگیزترین اقدام امین

شاید بحث انگیزترین اقدام امین، ارتباط و همکاری او با آلمان و ایتالیا در خلال جنگ جهانی دوم باشد. این ارتباط به زمانی با زمی گردد که در ۱۹۳۳، هیتلر به قدرت رسید. در آن ایام که مهاجرت یهودیان به فلسطین رو به فزونی نهاده بود، امین از کسنول آلمان در فلسطین خواست که دولت متبوعش مانع مهاجرت یهودیان آلمانی شود.

در آن زمان، با توجه به مواضع ضد صهیونیستی و استعمارستیزی او، چاره‌ای جز تمسک به گفته معروف «دشمن دشمن تو، دوست تو است»، نداشته و از همین روز از متحدان ضد یهود و ضد انگلیس و فرانسه استمداد کرده است. خود او در این باره گفته است که: «ملت فلسطین هرگز نمی‌توانست به تنهایی از خود دفاع کند و بنابراین، به تکیه گاهی نیاز داشت که از دشمن نیرومندتر باشد. هدف نهایی من آن بود که اعراب سلاح برگیرند و بجنگند، اما نه برای پیروزی متحدین، بلکه برای آزادی سرزمین فلسطین.»

۱.۳۸ - اعتراف


با این همه، امین خود بعدها اعتراف کرد که پیوستن وی به متحدین، هیچ سودی نداشته است. اما او تاکید می‌کرد که در آن زمان کاری جز این از دست او بر نمی‌آمده است.

توجه بدین نکته نیز لازم است که امیرالحسینی با این که عنوان مفتی فلسطین یافت، اما هرگز در شمار فقها و علمای دین به شمار نیامد. او بیشتر رهبری سیاسی بود، تا عالمی دینی. گرچه از دیدگاه دیانت به سیاست می‌نگریست، ولی هرگز از سنت معمول مفتیان پیروی نکرد. به گفته خود امین، خون مجاهدان در رگ هایش جاری بود، نه خون عالمان.

۱.۳۹ - خاتمه

وی را در مراسلات «سموح» خوانده‌اند.

تنها اثر مکتوب او ظاهرا خاطراتی است که در مجله فلسطین چاپ شده است. فصولی از خاطرات او نیز در اواخر عمر بر زهیر ماردینی املا شده بود که با مقداری شرح و بسط به چاپ رسیده است.
[۱] دایره المعارف بزرگ اسلامی ، ج۱، ص۲۸۲.
[۲] دایره المعارف بزرگ اسلامی ، ج۱، ص۲۸۹.



۱. دایره المعارف بزرگ اسلامی ، ج۱، ص۲۸۲.
۲. دایره المعارف بزرگ اسلامی ، ج۱، ص۲۸۹.



دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، برگرفته از مقاله «اَمین الحسینی، حاج محمد».    



جعبه ابزار