• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

یهودیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یهودیت یکی از ادیان ابراهیمی است که پیامبر آن ها حضرت موسی(ع) می باشد .



طبق نص قرآن و شهادت تاریخ یکی از بزرگترین دشمنان اسلام در طول تاریخ ۱۴ قرن گذشته، قوم یهود بوده است و تا زمانی که این جاه‌طلبی‌ها و نژاد پرستیها وجود داشته باشد این دشمنی نیز تداوم خواهد داشت.
[۱] . ملا فتح الله کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین،ج ۳، ص ۲۹۱.
«سبب عداوت ایشان با مؤمنان شدت شکیمت (تکبر) و تضاعف کفر ایشان است. وانهماک ایشان در اتباع هوی، و رکون ایشان به تقلید و بعد ایشان از تحقیق و تمرد ایشان بر تکذیب انبیاء و معاودات نمودن با ایشان.»،خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:«لتجدن اشد الناس عداوه للذین امنوا الیهود و الذین اشرکوا». ،(به طور مسلم دشمن‌ترین مردم نسبت ‌به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهی یافت).خداوند در قرآن می‌فرماید: ای فرستاده خدا... گروهی از یهودیان خوب به سخنان تو گوش می‌دهند تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند، آنها سخنان را از مفهوم اصلی‌اش تحریف می‌کنند، و (به یکدیگر) می‌گویند: اگر این (که ما می‌خواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد) بپذیرد و گر نه (از او) دوری کنید (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی در پی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی، آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد.


بنی اسرائیل
[۴] . دائره المعارف وجدی، تفسیر احسن الحدیث،ج ۱، ص ۱۰۶.
(کلمه اسرائیل‌به نقلی اسم دوم حضرت یعقوب و به نقلی لقب آن حضرت است. گفته‌اند: آن به معنای بنده خدا است. اسر یعنی بنده، ایل یعنی خدا).به خاطر این که نسب ایشان به اسرائیل پیغمبر «یعقوب‌» می‌رسد بنی اسرائیل خوانده شدند. سبب نامگذاری ایشان به یهود این است که یکی از فرزندان بنی اسرائیل به نام «یهودا» بود تا از فرزندان ده گانه‌ ای که اسرائیل نامگذاری می‌شدند جدا باشد سرانجام فرزندان پراکنده گشتند و مدتی یهودا به حالت اسارت درآمد و از آن پس تمام نسل یعقوب یهودا خوانده شدند. این شخص جد این فرزندان و چهارمین فرزند یعقوب به شمار می‌رفت.


خداوند این گروه مظلوم و ستمدیده را که جز بردگی، اسارت و ذلت چیزی نداشتند توسط حضرت موسی (ع) از چنگال گروه ظالم و ستمگر فرعونی نجات داد و آنها را وارثانشان قرار داده و «بر همه جهانیان برتری بخشید»
.
اما این جمعیتی که به این نعمت ‌بزرگ نایل شدند آیا شکرگزار و قدردان بودند یا این که راه کفر، لجاجت و عناد را در پیش گرفتند؟
هر کسی که اندک آشنایی از این قوم داشته باشد در می‌یابد اینان تمام عهد هایی را که خداوند به وسیله موسی(ع)از آنها گرفت (پرستش خداوند یگانه، نیکی به پدر، مادر، بستگان، یتیمان و مستمندان، گفتار نیک و خوشرفتاری با مردم، بر پا داشتن نماز و ادای زکات، دوری از اذیت و آزار و خونریزی، قبول رسالت پیامبران الهی را زیر پا گذاشتند و برای خداوند شریک قائل شدندو سخنان شرک آلود نسبت‌ به خداوند گفتند.
از ضعفهای برجسته یهود، فساد اخلاقی و خوی تبهکاری آنهاست که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:وقتی که خداوند رود بزرگ نیل را برای این قوم شکافت و نجات پیدا کردند و فرعونیان (در حالی که بنی اسرائیل آنها را تماشا می‌کردند) غرق شدند و بنی اسرائیل این معجزه بزرگ الهی را با چشمانشان دیدند. باز وقتی موسی(ع)به خاطر گرفتن فرمانهای الهی به میعادگاه رفت اینها گوساله پرستی اختیارکردند. و بعد با راهنماییهای حضرت موسی(ع)توبه می‌کنند و خداوند نیز به فضلش توبه‌شان را می‌پذیرد ولی گویا چیزی اتفاق نیفتاده، بار دیگر بهانه دیگر می‌تراشند و می‌گویند: تا خدا را آشکارا و با چشمان خود نبینیم هرگز به تو ایمان نمی‌ آوریم این قوم لجوج با تمام لجاجتی که داشتند به دستور حضرت موسی به سوی سرزمین مقدس فلسطین حرکت کردند تا آنجا را نیز از لوث وجود شرک و بت پرستی پاک کنند، اما وقتی که به دستور حضرت موسی باید برای نبرد با دشمن آماده می‌شدند گفتند: ای موسی در آن سرزمین (جمعیتی) نیرومند و ستمگرند و ما هرگز وارد آن نمی‌شویم تا آنها از آن خارج نشوند؛ اگر آنها از آن خارج شدند ما وارد خواهیم شد (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می‌ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شوید؛ هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید. (بنی اسرائیل) گفتند: ای موسی! تا آنها در آنجا هستند ما هرگز وارد نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته‌ ایم (موسی) گفت: پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایی بیفکن. خداوند (به موسی) فرمود: این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید)؛ پیوسته در زمین (در این بیابان) سرگردان خواهند بود و درباره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش.اما برای چندمین بار، خداوند با نظر لطف به آنها نگریست و آنها را مورد لطف و رحمت ‌خویش قرار داد و ابر را بر آنها سایبان قرار داد و من (شیره مخصوص و لذیذ درختان) و سلوی (مرغان مخصوص شبیه کبوتر) بر آنها فرستاد و فرمود: از نعمتهای پاکیزه‌ای که به شما روزی داده‌ایم بخورید ولی آنان کفران ورزیدند و گفتند: ای موسی هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‌رویاند از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیاز ش برای ما فراهم سازد، موسی گفت: آیا غذای پست‌ تر را جای غذای بهتر انتخاب می‌کنید؟ (اکنون که چنین است‌ بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آیید زیرا هر چه خواستید در آنجا برای شما هست و (مهر) ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند.
.
علاوه بر اینها جریان نافرمانی بنی اسرائیل در روز سبت «شنبه‌» و بهانه‌ گیریهایشان در مورد گاو بنی اسرائیل و... در قرآن آمده است.


یهود در دنیای قبل از اسلام خود را ملت ‌برتر می‌دانست و سیادت و تقدم بر سایر اقوام را حق مسلم خود می‌پنداشت، خود را اهل کتاب و سایر اقوام آن روز را امی، بی سواد و وحشی می‌نامید و به دنیای آن روز فخر می‌فروخت.
و خصوصاً «یهود در مدینه معروف ترین جمعیت پیروان اهل کتاب بودند و قبل از ظهور پیامبر (ص) طبق کتب مذهبی خود، انتظار چنین ظهوری را داشتند و دیگران را به آن بشارت می‌دادند. از نظر اقتصادی نیز وضع آنها بسیار خوب بود و روی هم رفته نفوذ عمیقی در مدینه داشتند اما با ظهور اسلام، از آن جهت که اسلام راههای منافع نامشروع آنها را می‌بست و جلوی انحرافات و خود کامگی آنها را می‌گرفت نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذیرفتند بلکه در آشکار و نهان بر ضد آن قیام کردند.(همان مبارزه‌ای که هنوز هم بعد از چهارده قرن ادامه دارد). در نتیجه قرآن آنها را زیر شدیدترین سرزنشهای خود گرفت‌».
[۱۶] . بقره/۴۰ و ناصر مکارم شیرازی و دیگران،ج ۱، ص ۲۰۲- ۲۰۱.

بسیاری از اهل کتاب مخصوصا یهود تنها به این قناعت نمی‌کردند که خود، آیین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند، و انگیزه آنان در این امر، چیزی جز حسد نبود. قرآن در این رابطه می‌فرماید: بسیاری از اهل کتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعدازاسلام وایمان، به کفربازگردانند با این که حق برای آنهاکاملاآشکارشده است.
بدیهی است که همه یهود محکوم و مذموم نیستند؛ بلکه تنها کسانی تحت این حکم قرار می‌گیرند که با لجاجت و تعصب نابجا نه تنها خودشان ایمان نمی‌آوردند بلکه سعی در انحراف دیگران نیز داشتند و احیانا در صورتی که یکی از افراد و علمایشان اسلام را می‌پذیرفت او را زیر شدیدترین تیرهای ت همت و افترا قرار می‌دادند و از او تبری می‌جستند. اما آن هایی که با شناخت ‌حق، آن را نمی‌پذیرفتند و مورد حمایت قرار می‌دادند نه تنها محکوم نبودند بلکه مورد حمایت و تمجید قرار می‌گرفتند.
«قرآن از این که نژاد یهود را بکلی محکوم کند و یا خون آنها را کثیف بشمرد خودداری کرده و تنها روی اعمال آنها انگشت می‌گذارد و با تجلیل و احترام از افرادی که به اکثریت فاسد نپیوستند و در برابر ایمان و حق تسلیم شدند به نیکی یاد می‌کند.»
[۱۹] ناصر مکارم شیرازی و دیگران، ج‌۳، ص ۵۶؛ ذیل آیه ۱۱۳ آل عمران

قرآن کریم می‌فرماید: آنها همه یکسان نیستند. از اهل کتاب جمعیتی هستند که (به حق و ایمان) قیام می‌کنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را می‌خوانند در حالی که سجده می‌نمایند، به خدا و روز دیگر ایمان می‌آورند.
[۲۱] آل عمران/۱۱۳. ملا محسن فیض کاشانی،ج‌۱،ص ۳۴۳

از جمله کسانی که از یهود به دین اسلام گرویده ‌اند مخریق یهودی و ابن صوریا می‌ باشند. با توجه به اطلاعات و علایمی که از کتب آسمانی نسبت‌ به پیامبر آخرالزمان داشتند و آن را منطبق بر شخص پیامبر حضرت محمد بن عبدالله(ص) یافتند اسلام را پذیرفتند. اما عده‌ای دیگر که با معصیت و گناه و غوطه ‌ور شدن در دنیا، نور فطرت حق‌جویی در آنان خاموش شده بود، نه تنها به اسلام روی نیاوردند بلکه برای حفظ منافع خویش و از دست ندادن هواداران نادان، دست‌به تحریف کتابهای آسمانی زدند همچنان که پیشینیانشان در مورد تورات و انجیل چنین گناه بزرگی را مرتکب شدند و کتب آسمانی را با انواع تحریفات مورد دستبرد قرار می‌دادند.
در بعضی از موارد، متون کتب آسمانی را تفسیر به رای و یا الفاظ را حذف می‌کردند. و در موارد دیگر، الفاظ دیگری که با مزاج و منافع آنها سازگار باشد جایگزین می‌کردند و به خاطر همین رفتارهای زشت و مذموم مورد لعن و غضب خدا و پیامبران - علیهم السلام - قرار گرفته و مهر ذلت و خواری بر آنها نهاده شده است.
[۲۲] . شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن‌ ص ۶۰۲- ۶۰۱.



از مجموع آیاتی که در قرآن درباره تحریف یهود آمده استفاده می‌ شود آنها به انواعی از تحریف در کتاب آسمانی خود دست می‌زدند . گاهی تحریف آنها تحریف معنوی بود; یعنی عبارتی که در کتاب آسمانی آنها نازل شده بود را بر خلاف معنی واقعی آن تفسیر می‌کردند; الفاظ را به صورت اصلی حفظ می‌نمودند و معانی آن را دگرگون می‌ساختند . و گاهی دست‌ به تحریف لفظی می‌زدند و از روی استهزا به جای این که بگویند سمعنا و اطعنا (شنیدیم و اطاعت کردیم) می‌گفتند سمعنا و عصینا (شنیدیم و مخالفت کردیم).


هميشه انسانهاي دنيا طلب و بي ايمان براي برخورداري از مزاياي ايمان و حفظ جانشان از پرده نفاق استفاده مي‌كنند تا به مقاصد اصلي خود نايل شوند .
خداوند در قرآن مي‌فرمايد: <و هنگامي كه مؤمنان را ملاقات مي‌كنند مي‌گويند ايمان آورديم; ولي هنگامي كه با يكديگر خلوت مي‌كنند (بعضي به بعضي ديگر اعتراض كرده) مي‌گويند: چرا مطالبي را كه خداوند (درباره صفات پيامبر اسلام(ص)) براي شما بيان كرد به مسلمانان بازگو مي‌كنيد، تا (روز [[رستاخيز]]) در پيشگاه خداوند بر ضد شما به آن استدلال كنند؟ ! آيا نمي‌فهميد؟!
علامه طباطبايي در تفسير اين آيه شريفه مي ‌فرمايد:
«دو جريمه و جهالت‌ يهوديان كه در آيه مورد بحث‌ بدان اشاره شده يكي نفاق ايشان است كه در ظاهر اظهار ايمان مي‌كنند تا خود را از اذيت و طعن و قتل حفظ كنند و دوم اين است كه خواستند حقيقت و منويات دروني خود را از خدا بپوشانند، و خيال كردند اگر پرده‌پوشي كنند مي‌ توانند امر را بر خدا مشتبه سازند با اين كه خدا به آشكار و نهان ايشان آگاه است . همچنان كه در اين آيه از سخنان محرمانه ايشان خبر داد .
به طوري كه از لحن كلام بر مي‌ آيد جريان از اين قرار بود كه عوام ايشان از ساده‌لوحي وقتي به مسلمانان مي‌رسيدند اظهار مسرت مي‌كردند و پاره‌اي از بشارتهاي تورات را به ايشان مي‌گفتند و يا اطلاعاتي در اختيار مسلمانان مي‌گذاشتند كه مسلمانان از آنها براي تصديق نبوت پيامبرشان استفاده مي‌كردند، رؤسايشان از اين كار نهي مي‌كردند و مي‌گفتند اين خود فتحي است كه خدا براي مسلمانان قرار داده است و ما نبايد آن را براي ايشان فاش سازيم، چون با همين بشارتها كه در كتب ما هست نزد پروردگار عليه ما احتجاج خواهند كرد . گويا خواسته‌اند بگويند: اگر ما اين بشارتها را در اختيار مسلمانان قرار ندهيم (العياذ بالله) خود خدا اطلاع ندارد كه موسي (ع)ما را به پيروي پيامبر اسلام(ص) سفارش كرده و چون اطلاع ندارد ما را با آن مؤاخذه نمي‌كند!»
[۲۴] علامه سيد محمد حسين طباطبايى،ج ۱، ص ۳۲۲
به همين مضمون روايتى از امام صادق(ع) در تفسير مجمع البيان ذيل آيه شريفه مذكور نقل شده است.
عده‌ اي از دشمنان اسلام خصوصا يهود با همين روحيه نفاق و حسد در ظاهر به اسلام گرويدند و چون غالبا از دانشمندان يهود بودند در صف محدثين و راويان قرار گرفتند . اين عده اقدام به جعل احاديث نمودند تا از اين راه بتوانند اسلام را در بين مردم سست و بي مغز جلوه دهند . و دشمنان اسلام با تمسك به اين احاديث جعلي بتوانند عليه مسلمانان اقامه حجت نمايند .اين نوع احاديث جعلي در علم حديث ‌به اسرائيليات مشهور است .
عده‌اي نيز در تشكيل مذاهب انحرافي نقش اساسي داشته‌ اند که عبارتند از:
۱- كعب الاحبار; ۲- وهب بن منبه اليماني; ۳- تميم بن اوس الداريي; ۴- ابن جريح روحي; ۵- عبدالله بن سلام; ۶- طاوس بن كيان خولايي; ۷- حمداني بالولاء.
[۲۵] شيخ جعفر سبحانى، بحوث فى الملل و النحل، ج ۱، ص (۹۹- ۸۲)



اين سنت الهي است كه هر قومي كفر و سرپيچي از دستورات خدا و انحراف از توحيد به شرك پيشه كند و بي باكانه به كشتن رهبران الهي بپردازد بايد ذليل و سرگردان باشد . چرا كه مهر ذلت و بيچارگي بر آنها زده شده است تا زماني كه توبه كنند و بسوي خدا باز گردند .خداوند در قرآن مي‌فرمايد: <هر جا يافت ‌شوند مهر ذلت ‌بر آنان خورده است; مگر با ارتباط با خدا(و تجديد نظر در روش ناپسند خود) و (يا) با ارتباط با مردم (و وابستگي به اين و آن) و به خشم خدا گرفتار شده‌اند و مهر بيچارگي بر آنها زده شده; چرا كه آنها به آيات خدا كفر مي‌ورزيدند و پيامبران را به ناحق مي‌كشتند . اينها به خاطر آن است كه گناه كردند و (به حقوق ديگران) تجاوز مي‌نمودند.وتاريخ نيز گواه روشني بر ذلت آنان مي باشد و نمونه هايي براي آن ذكر كرده است.به خاطر روحيه نژاد پرستى و تجاوزى كه در قوم يهود موجود است; بارها از جانب ديگران مورد حمله قرار گرفتند از جمله كسانى كه يهود را سركوب كردند عبارتند از: طالوت، پادشاه روم،
هيتلر و ... اين ذلت و خواري ادامه دارد و تا زماني كه روح تبهكاري و جاه‌ طلبي در آنها وجود دارد ادامه خواهد داشت . مي ‌بينيم با وجود سرمايه‌هاي هنگفت و حمايت همه جانبه از طرف غولهاي اقتصادي دنيا و با وجود سلاحهاي هسته‌اي در مقابل عده‌اي از جوانان پا برهنه اما مؤمن و استوار و در مقابل مشتهاي گره كرده فولاديشان در نبرد سنگ در مقابل تانك، به ستوه آمده و كاري از پيش نبرده و نخواهند برد .(ان شاء الله).




۱. . ملا فتح الله کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین،ج ۳، ص ۲۹۱.
۲. سوره مائده(۷)،آیه۸۲    
۳. سوره مائده(۷)،آیه۴۱    
۴. . دائره المعارف وجدی، تفسیر احسن الحدیث،ج ۱، ص ۱۰۶.
۵. سوره بقره(۲)،آیه(۴۷)    
۶. سوره بقره(۲)،آیه۱۲۲    
۷. سوره بقره(۲)،آیه(۸۳-۸۴)    
۸. سوره توبه(۹)،آیه۳۰    
۹. سوره مائده(۵)،آیه۶۴    
۱۰. سوره بقره(۲)،آیه۵۱    
۱۱. سوره بقره(۲)،آیه۵۵    
۱۲. سوره مائده(۵)،آیه(۲۱-۲۶)    
۱۳. سوره بقره(۲)،آیه۶۱    
۱۴. سوره بقره(۲)،آیه۵۷    
۱۵. سوره بقره(۲)،آیه(۶۵-۷۱)    
۱۶. . بقره/۴۰ و ناصر مکارم شیرازی و دیگران،ج ۱، ص ۲۰۲- ۲۰۱.
۱۷. سوره بقره(۲)،آیه۱۰۹    
۱۸. آل عمران(۳)،آیه۱۱۳    
۱۹. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، ج‌۳، ص ۵۶؛ ذیل آیه ۱۱۳ آل عمران
۲۰. آل عمران(۳)،آیه۱۱۳    
۲۱. آل عمران/۱۱۳. ملا محسن فیض کاشانی،ج‌۱،ص ۳۴۳
۲۲. . شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن‌ ص ۶۰۲- ۶۰۱.
۲۳. سوره بقره(۲)،آیه۷۶    
۲۴. علامه سيد محمد حسين طباطبايى،ج ۱، ص ۳۲۲
۲۵. شيخ جعفر سبحانى، بحوث فى الملل و النحل، ج ۱، ص (۹۹- ۸۲)
۲۶. سوره آل عمران(۳)،آیه۱۱۲    



اندیشه قم    



جعبه ابزار