• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حدیث سلمان منا اهل البیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیه تطهیر بر اساس روایات اهل‌بیت ‌(علیهم‌السّلام) شامل پنج تن آل عبا می‌شود و غیر از آنها را شامل نمی‌شود و از طرفی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز در روایتی درباره سلمان فارسی می‌فرماید: «سلمان منّا اهل البیت»، حال برای اهل‌سنت شبهه شده چگونه سلمان فارسی را می‌توان جزو آن بزرگواران دانست؟ در این نوشتار این شبهه را بررسی خواهیم کرد.



با توجّه به این‌که آیه تطهیر بر اساس روایات اهل‌بیت ‌(علیهم‌السّلام) شامل پنج تن می‌شود و غیر از آنها را شامل نمی‌شود و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز درباره سلمان فارسی در روایتی می‌فرماید: «سلمان منّا اهل البیت» حال چگونه سلمان فارسی را می‌توان جزو آن بزرگواران دانست؟


قبل از پاسخ به موضوع مورد سئوال باید مطالبی را به عنوان مقدمه مطرح کنیم:


معنای اهل البیت در لغت و در عرف با توجّه به مضاف‌الیه آن معلوم می‌شود:
مثلاً: اهل القریه یعنی: ساکنین و اهالی آن روستا و اهل الشئ یعنی: صاحب و مالک آن چیز و اهل الکتاب یعنی: پیروان و قرائت‌کنندگان آن کتاب و اهل الرجل یعنی: خانواده و نزدیکان آن شخص.
و آن‌جا که خداوند متعال می‌فرماید: «وامر اهلک بالصلاة؛ یعنی: نزدیکان و هر آن کس که در نسبت فامیلی به تو ارتباط دارد.»
و نیز آنجا که خداوند خطاب به حضرت نوح اشاره به فرزند او نموده و می‌فرماید: «یا نوح انه لیس من اهلک؛ در حالی که از حیث نسب فرزند حضرت نوح بود ولی خداوند در این آیه اراده فرموده که بفرماید: ‌ای نوح او از نظر دین و آیین هم‌مسلک و همراه با تو نیست.»

کلمه «آل» در اصل اهل بوده که‌ هاء به همزه تبدیل شده و «اال» گشته و چون توالی دو همزه شده همزه دوم به الف تبدیل شده و در نتیجه آل شده است. لذا وقتی گفته می‌شود: «آل الله و آل الرسول» یعنی: اولیاء خداوند و رسول او که اهل بیت او هستند.
امّا اهل البیت به تبعیت از نصوص دینی بین مسلمانان در آل و عترت نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) متعارف گردیده. و اینان همان‌گونه که در حدیث کساء و غیر آن آمده: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و حضرت زهراء و امام حسن و امام حسین (علیهم‌السّلام) هستند یعنی همان‌ها که آیه تطهیر در شانشان نازل گردیده است می‌باشند: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا؛ »
و عترت هم همان اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشند که ابن‌منظور با استناد به حدیث نبوی «انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله وعترتی اهل بیتی» به همین معنا تصریح نموده و گفته است:
«فجعل العترة اهل البیت (علیهم‌السلام)»

۳.۱ - فرق اهل یک شخص و اهل بیت یک شخص

نکته دیگر، این‌که فرق است بین اهل یک شخص و اهل بیت یک شخص.
اهل بیت یک شخص در اصل یعنی: کسانی که دور او در یک خانه جمعند و با او نسبت فامیلی دارند.
فاهل الرجل فی الاصل من یجمعه وایاهم مسکن واحد...
پس اهل یک شخص در اصل به کسانی گویند که دور او جمعند و با هم در یک مسکن واحد زندگی می‌کنند گویند.
امّا به‌طور مجاز در لغت به زن و همسر یک شخص نیز اهل گفته می‌شود.
من المجاز: الاهل للرجل: زوجته.
از روی مجاز زن یک شخص را اهل او گویند.


اهل البیت در اصطلاح کتاب و سنّت معنای خاصی دارد و مراد از آن: رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمة زهراء و سیدا شباب اهل الجنه امام حسن و امام حسین (علیهم‌السّلام) هستند که نه فرزند معصوم از امام حسین (علیهم‌السّلام) نیز به آنها ملحق می‌شوند و در حقیقت اینان نزدیک‌ترین مردم به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از حیث علم و آگاهی به دین و سنت و آیین و روش آن حضرت هستند.
روایات صحیحه فراوانی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از شیعه و سنّی رسیده که در آنها به اسامی اهل بیت تصریح شده و آنها را دوازده نفر که همه از قریش هستند دانسته که جز با تطبیق آن با این بزرگواران که گفته شد امکان ندارد.

از‌ ام‌سلمه روایت شده زمانی که این آیه نازل شد: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا» رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دنبال امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمة و حسن و حسین (علیهم‌السّلام) فرستاد و چون آمدند فرمود: «هؤلاء اهل بیتی»
[۱۳] ترجمة الامام علی (علیه‌السّلام) من تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۱۶۳ - ۱۶۴ - ۶۴۲.

وعن عائشة قالت: کان احب الرجال الی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم - تعنی الامام علیا (علیه‌السّلام) لقد رایته وقد ادخله تحت ثوبه وفاطمة وحسنا وحسینا ثم قال: اللهم هؤلاء اهل بیتی.

از عایشه روایت شده که می‌گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از میان مردان (حضرت) علی (علیه‌السلام) را از همه بیشتر دوست می‌داشت. و حضرت را دیدم که او را به همراه فاطمه و حسن و حسین داخل ثیاب و پارچه‌ای نمود و فرمود: اللهم هؤلاء اهل بیتی.
[۱۶] ترجمة الامام علی (علیه‌السّلام) من تاریخ مدینة دمشق ج۲، ص۱۶۳ - ۱۶۴ - ۶۴۲.


وعن الامام علی (علیه‌السّلام) انه عندما نزلت آیة التطهیر قال: فقال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم: یا علی هذه الآیة نزلت فیک وفی سبطی والائمة من ولدک.

از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) روایت شده که چون آیه تطهیر نازل شد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: یا علی این آیه درباره تو و دو فرزندم (حسن و حسین) و امامان از فرزندان تو نازل شده است.

۴.۱ - اهل‌البیت در آیه تطهیر

در مصادر حدیث و تفسیری فراوانی تاکید شده است که مراد از اهل‌البیت در آیه تطهیر که خداوند سبحان می‌فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا؛ رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی بن ابی‌طالب و فاطمه الزهراء و دو فرزندانشان حسن و حسین (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) هستند.»

۴.۱.۱ - در صحیح مسلم

مسلم در صحیح خود با اسناد به عائشه آورده است:
قالت: خرج النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم غداة وعلیه مرط مرجل من شعر اسود فجاء الحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فدخل معه ثم جاءت فاطمة فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا»

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خارج شد در حالی که بر دوشش پارچه‌ای سیاه از موی شتر داشت. حسن بن علی و حسین بن علی و بعد از آن فاطمه و بعد از آنها علی وارد شده و همگی به زیر آن پارچه داخل شدند و در این حال بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا؛ »

۴.۱.۲ - در تفسیر فخر رازی

،
فخر رازی نیز روایت قبل را در تفسیر آیه تطهیر آورده و در دنباله گفته است:
واعلم ان هذه الروایة کالمتفق علی صحتها بین اهل التفسیر والحدیث.
بدان که بر صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث اتفاق وجود دارد.

۴.۱.۳ - در سنن ترمذی

ترمذی در سنن خود آورده است:
ان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم جلل علی الحسن والحسین وعلی وفاطمة کساء وقال: «اللهم هؤلاء اهل بیتی وحامتی اذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا» قالت‌ام سلمة: وانا معهم یا رسول الله؟ فقال: انک علی خیر.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کساء و پارچه‌ای بر علی و حسن و حسین و علی و فاطمه پوشاند و فرمود: «خدایا! اینان اهل بیت من وحامیان من هستند رجس و پلیدی را از اینان بردار و آنها را پاک و پاکیزه گردان. ‌ام‌سلمه گفت: یا رسول الله آیا من هم از اینان هستم؟ حضرت فرمود: تو بر خیر و خوبی هستی.

۴.۱.۴ - در مستدرک حاکم

حاکم در مستدرک ام‌سلمه روایت کرده:
قالت: فی بیتی نزلت «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا» قالت: فارسل رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم الی علی وفاطمة والحسن والحسین فقال: «هؤلاء اهل بیتی».

‌ام‌سلمه گفت: در خانه من آیه تطهیر نازل شد و بعد از نزول آن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دنبال (حضرت) علی (علیه‌السلام) و (حضرت) فاطمه ((سلام‌الله‌علیها)) و (حضرت امام) حسن (علیه‌السلام) و (حضرت امام) حسین (علیه‌السلام) فرستاد و بعد فرمود: این‌ها اهل بیت من هستند.

سپس حاکم درباره این حدیث نظر داده و می‌گوید:
هذا حدیث صحیح علی شرط البخاری ولم یخرجاه.
این حدیث دارای شرط صحت طبق شرایط بخاری است ولی آن را ذکر نکرده است.

وعن واثلة بن الاسقع قال: اتیت علیا فلم اجده فقالت لی فاطمة: انطلق الی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم یدعوه فجاء مع رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم فدخلا ودخلت معهما فدعا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم الحسن والحسین فاقعد کل واحد منهما علی فخذیه وادنی فاطمة من حجره وزوجها ثم لف علیهم ثوبا وقال: (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا) ثم قال: هؤلاء اهل بیتی اللهم اهل بیتی احق.

واثلة بن الاسقع می‌گوید: آمدم که خدمت (حضرت) علی (علیه‌السّلام) برسم ولی آن حضرت را نیافتم، حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) فرمود: علی به محضر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفته است در همین حین آن حضرت به همراه علی وارد خانه شدند و من هم به همراه آنها داخل شدم. رسول خدا حسن و حسین را صدا کردند و هر یک را به روی زانوی خود نشاندند و فاطمه نیز نزدیک حضرت آمدند و در این حال حضرت پارچه‌ای را بر روی آنها‌ انداخت و فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا» سپس فرمود: اینها اهل بیت من هستند خدایا اهل بیت من سزاوارترند.
سپس حاکم درباره این حدیث نظر داده و می‌گوید:
قال الحاکم: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه.

این حدیث دارای شرط صحت طبق شرایط بخاری و مسلم است ولی آن را نیاورده‌اند.


بعد از بیان مقدمات فوق می‌توان گفت:
تعبیر «اهل‌البیت» که در روایت «سلمان منّا اهل البیت» انتساب نسبی یا سببی سلمان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیست که در مباحث فوق حتی کسانی همچون همسران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از جمله امّ‌سلمه نمی‌توانست مشمول آن گردد. بلکه در این روایت و یا روایات دیگری که در رابطه با مقام سلمان ذکر شده به معنای نزدیکی به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از حیث عقیده و اخلاق و اعمال می‌باشد.
از این‌رو پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حق سلمان فارسی عجمی می‌فرماید: سلمان منّا اهل البیت.
پس در حقیقت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با این جمله خود ملاک اهلیت به دست ما می‌دهند.
برای تائید این مطلب می‌توان به این روایت از امام صادق (علیه‌السّلام) استناد جست:
العیاشی: عن ابی عبیدة عن ابی جعفر (علیه‌السّلام) قال: من احبنا فهو منا اهل البیت قلت: جعلت فداک منکم؟ قال: منا والله اما سمعت قول ابراهیم (علیه‌السّلام) (من تبعنی فانه منی)

امام باقر (علیه‌السّلام) فرمودند: هرکس ما را دوست بدارد از ماست. عرض کردم: فدایت شوم آیا از شما می‌باشد؟ فرمود: به خدا سوگند از ماست. آیا این سخن خداوند از قول ابراهیم را نشنیده‌ای؟ که می‌فرماید: هر کس از من پیروی نماید از من است.

و یا در روایتی دیگر می‌فرماید:
عن محمد الحلبی عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: من اتقی الله منکم واصلح فهو منا اهل البیت قال: منکم اهل البیت؟ قال منا اهل البیت قال فیها ابراهیم: (فمن تبعنی فانه منی) قال عمر بن یزید: قلت له من آل محمد؟ قال: ‌ای والله من آل محمد‌ای والله من انفسهم اما تسمع الله یقول: (ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه) وقول ابراهیم: (فمن تبعنی فانه منی).

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: هرکس از شما (شیعیان) که تقوا پیشه سازد و خود را اصلاح نماید از ما اهل بیت است. راوی گفت: از شما اهل بیت است؟ فرمود: آری از ما اهل بیت است. در آیه شریفه آمده است هرکس از من تبعیت کند از من است. باز عمر بن یزید سئوال کرد: آیا از آل محمد است؟ فرمود: آری به خدا قسم از آل محمد است از خود آنها. آیا نشنیده‌ای قول خداوند را که می‌فرماید: سزاوار‌ترین افراد به ابراهیم کسانی هستند که از او تبعیت می‌کنند و یا سخن ابراهیم در قرآن را که: هر کس از من تبعیت کند از من است.
در روایت دیگری که شیخ مفید (رضوان‌اللّه‌علیه) در کتاب اختصاص آورده می‌خوانیم: نزد حضرت صادق (علیه‌السّلام) از جناب سلمان و جعفر طیار یاد شد و بعضی جعفر را بر سلمان تفضیل دادند و ابوبصیر نیز در آن مجلس حاضر بود.
بعضی گفتند: سلمان مجوسی بود مسلمان شد. پس حضرت صادق (علیه‌السّلام) از جای بلند شد و به حالت غضبناک خطاب به ابابصیر فرمود:
یا ابا بصیر جعله اللّه علویا بعد ان کان مجوسیا و قرشیا بعد ان کان فارسیا فصلوات اللّه علی سلمان و ان لجعفر (علیه‌السّلام) شانا یطیر مع الملئکة فی الجنة.

فرمود: ‌ای ابابصیر خدا سلمان را از طایفه علوی قرار داد. بعد از آنکه در زمره مجوسی محسوب بود اگرچه در واقع به مذهب آنها نبود. و قرار داد او را از طایفه قرشی بعد از آنکه فارسی بود پس صلوات خدا بر سلمان باد. و به درستی که حضرت جعفر شانی دارد که با ملائکه در بهشت طیران نماید.
و نیز در رجال کشی روایت شده: نزد حضرت باقر (علیه‌السّلام) ذکر سلمان فارسی شد پس حضرت فرمود:
مه لا تقولوا سلمان الفارسی و لکن قولوا سلمان المحمدی ذلک منا اهل البیت.

ساکت شوید نگوئید سلمان فارسی بلکه بگوئید سلمان محمدی این به جهت آنست که از ما اهل بیت می‌باشد.

۵.۱ - پیوند مکتبی و معنوی

پیوندهای مادی (نسب خویشاوندی دوستی و رفاقت) در مکتب‌های آسمانی همیشه تحت‌الشعاع پیوندهای معنوی است.
در این مکتب نور چشمی و امتیاز خویشاوندی در برابر پیوند مکتبی و معنوی مفهومی ندارد.
آنجا که رابطه مکتبی وجود دارد سلمان فارسی دور افتاده که نه از خاندان پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نه از قریش و نه حتی از اهل مکه بود بلکه اصولا از نژاد عرب نبود طبق حدیث «سلمان منا اهل البیت» جزء خاندان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) محسوب می‌شود ولی فرزند واقعی و بلافصل پیامبری همچون نوح بر اثر گسستن پیوند مکتبیش با پدر آن‌چنان طرد می‌شود که با «اِنَّهُ لَیْسَ مِنْ اَهْلِکَ» روبرو می‌گردد.
ممکن است چنین مساله مهمی برای آنها که مادی می‌اندیشند گران آید اما این واقعیتی است که در تمام ادیان آسمانی به چشم می‌خورد.
به همین دلیل در احادیث اهل بیت (علیه‌السّلام) درباره شیعیانی که تنها نام تشیع بر خود می‌گذارند و اثر چشمگیری از تعلیمات و برنامه‌های عملی اهل بیت (علیه‌السّلام) در زندگانی آنها دیده نمی‌شود جمله‌های صریح و تکان‌دهنده‌ای می‌خوانیم که بیانگر همان روشی است که قرآن در آیات فوق پیش گرفته است.

از امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) نقل شده که روزی از دوستان خود پرسید:
مردم این آیه را چگونه تفسیر می‌کنند «اِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ» یکی از حاضران عرض کرد: بعضی معتقدند که معنی آن این است که فرزند نوح (کنعان) فرزند حقیقی او نبود. امام فرمود: کلا لقد کان ابنه و لکن لما عصی اللَّه نفاه عن ابیه کذا من کان منا لم یطع اللَّه فلیس منا.

نه چنین نیست او براستی فرزند نوح بود اما هنگامی که گناه کرد و از جاده اطاعت فرمان خدا قدم بیرون گذاشت خداوند فرزندی او را نفی کرد همچنین کسانی که از ما باشند ولی اطاعت خدا نکنند از ما نیستند.

۵.۲ - مطرودشدگان از صف مؤمنان و شیعیان

بی‌مناسبت نیست که به قسمتی از احادیث اسلامی اشاره کنیم که آنها نیز گروه‌های زیادی را که ظاهرا در زمره مسلمانان و یا پیروان مکتب اهل بیت ‌ (علیهم‌السّلام) هستند را مطرود دانسته و آنان را از صف مؤمنان و شیعیان خارج می‌سازد:
۱- پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: من غش مسلما فلیس منا.

آن کس که با برادران مسلمانش تقلب و خیانت کند از ما نیست.
۲- امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: لیس بولی لی من اکل مال مؤمن حراما.

کسی که مال مؤمنی را به گناه بخورد دوست من نیست.
۳- پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: الا و من اکرمه الناس اتقاء شره فلیس منی.

بدانید کسی که مردم او را به خاطر اجتناب از شرش گرامی دارند از من نیست.
۴- امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: لیس من شیعتنا من یظلم الناس.

کسی که به مردم ستم می‌کند شیعه ما نیست.
۵- امام کاظم (علیه‌السّلام) فرمود: لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم.

کسی که هر روز به حساب خویش نرسد از ما نیست.
۶- پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم.

کسی که صدای انسانی را بشنود که فریاد می‌زند‌ ای مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید کسی که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید مسلمان نیست.
۷- امام باقر (علیه‌السّلام) به یکی از یارانش به نام جابر فرمود:
و اعلم یا جابر بانک لا تکون لنا ولیا حتی لو اجتمع علیک اهل مصرک و قالوا انت رجل سوء لم یحزنک ذلک و لو قالوا انک رجل صالح لم یسرک ذلک و لکن اعرض نفسک علی کتاب اللَّه.

‌ای جابر! بدان که تو دوست ما نخواهی بود تا زمانی که اگر تمام اهل شهر تو جمع شوند و بگویند تو آدم بدی هستی غمگین نشوی و اگر همه بگویند تو آدم خوبی هستی خوشحال نشوی بلکه خود را بر کتاب خدا قرآن عرضه داری و ضوابط خوبی و بدی را از آن بگیری و بعد ببینی از کدام گروهی.

این احادیث خط بطلانی است بر پندار کسانی که تنها به اسم قناعت می‌کنند و از عمل و ارتباط مکتبی در میان آنها خبری نیست. و به وضوح ثابت می‌کند که در مکتب پیشوایان الهی آنچه اصل اساسی و زیر بنائی است همان ایمان به مکتب و عمل به برنامه‌های آن است و همه چیز باید با این مقیاس سنجیده شود.
در پایان این حدیث را نیز اضافه کنیم که این راه سختی‌ها نیز دارد همان‌گونه که در حدیث آمده: عن امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام): من احبنا اهل البیت فلیعد للفقر جلبابا.

کسی که ما اهل بیت را دوست می‌دارد باید لباس فقر و سختی بر تن نماید.
حال با توجّه به آنچه که در بالا گفته شد علاوه بر آن که در صدد بودیم تا وجه جمع سئوال‌کننده را پاسخ گوئیم در ضمن سعی بر آن نمودیم تا مطالب اخلاقی دیگری نیز تقدیم نمائیم.


۱. ر. ک. فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۳، ص۳۳۱، مادة اهل مؤسسة الرسالة بیروت.    
۲. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۱، ص۲۸ - ۲۹، مادة اهل ادب الحوزة قم.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الراغب، ص۹۶.    
۴. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۲.    
۵. هود/سوره۱۱، آیه۴۶.    
۶. ر. ک. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۱ ص۲۸- ۳۰ ماده اهل.    
۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۸. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۵۳۸.    
۹. راغب اصفهانی، مفردات غریب القرآن، ص۹۶.    
۱۰. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲۸، ص۴۱.    
۱۱. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۸، رقم ۴۷۰۵.    
۱۲. بیهقی، ابوبکر، سنن الکبری، ج۲، ص۲۱۴.    
۱۳. ترجمة الامام علی (علیه‌السّلام) من تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۱۶۳ - ۱۶۴ - ۶۴۲.
۱۴. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل الحاکم الحسکانی ج۲، ص۹۲.    
۱۵. مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة ط ۱، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار ابن البطریق، ص۳۹، مؤسسة النشر الاسلامی قم.    
۱۶. ترجمة الامام علی (علیه‌السّلام) من تاریخ مدینة دمشق ج۲، ص۱۶۳ - ۱۶۴ - ۶۴۲.
۱۷. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل حاکم حسکانی ج۲، ص۶۲.    
۱۸. مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة ط ۱، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار ابن البطریق، ص۴۰ - ۲۳، مؤسسة النشر الاسلامی قم.    
۱۹. خزاز رازی، ابوالقاسم، کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، ص۱۵۶، مؤسسة النشر الاسلامی - قم.    
۲۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۱. نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، ج۴، ص۱۸۸۳ - ۲۴۲۴.    
۲۲. فخر رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۲۴۷.    
۲۳. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۶۹۹.    
۲۴. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۸.    
۲۵. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۸.    
۲۶. ابطحی، سیدمرتضی، الشیعة فی احادیث الفریقین، ص۴۰۸.    
۲۷. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۳۱.    
۲۸. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۳۴۱.    
۲۹. فتال نیسابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۲۸۳.    
۳۰. شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۲۵۸.    
۳۱. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۱۵.    
۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۱۴.    
۳۳. شیخ صدوق، محمد بن علی، خصال، ص۱۴.    
۳۴. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۳۰۳.    
۳۵. شیخ مفید، محمد بن نعمان، اختصاص، ص۲۶.    
۳۶. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة (الاسلامیة)، ج۱۱، ص۱۰۸.    
۳۷. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۸۴.    
۳۸. سیدمرتضی، امالی، ج۱، ص۱۳.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «حدیث «سلمان منّا اهل البیت» با انحصار «اهل البیت» در پنج تن آل عبا در آیه تطهیر چگونه قابل جمع است؟».    



جعبه ابزار