حرمت کفر به اسلام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از موضوعاتی که در
احکام از آن بحث شده است
کفر به
اسلام است که طبق
آیات قرآن حرام میباشد.
کفر به
اسلام طبق آیات
قرآن حرام میباشد.
«ان الذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهمام لم تنذرهم لایؤمنون• ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی ابصـرهم غشـوة ولهم عذاب عظیم؛
کسانی که
کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛
ایمان نخواهند آورد.• خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و
عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.».گروه اول از هر نظر با تمام
حواس و ادراکات آماده بودند که پس از دریافت
حق آن را پذیرا شوند و از آن پیروى کنند.ولى این دسته چنان در گمراهى خود سرسختند که هر چند حق براى آنان روشن شود حاضر به پذیرش نیستند، قرآنى که راهنما و هادى متقین بود، براى اینها بکلى بى اثر است، بگوئى یا نگوئى،
انذار کنى یا نکنى
بشارت دهى یا ندهى، اثر ندارد، اصولا آنها آمادگى روحى براى پیروى از حق و تسلیم شدن در برابر آن را ندارند.
آیه دوم اشاره به دلیل این تعصب و لجاجت مى کند و مى گوید: آنها چنان در کفر و عناد فرو رفته اند که حس تشخیص را از دست داده اند(خدا بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده و بر چشمهاشان پرده افکنده شده)(ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصار هم غشاوة).
به همین دلیل نتیجه کارشان این شده است که براى آنها عذاب بزرگى است (و لهم عذاب عظیم ).
«افتطمعون ان یؤمنوا لکم وقد کان فریق منهم یسمعون کلـم الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه وهم یعلمون• واذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا واذا خلا بعضهم الی بعض قالوا اتحدثونهم بما فتح الله علیکم لیحاجوکم به عند ربکم افلا تعقلون؛
آیا انتظار دارید به (آئین) شما
ایمان بیاورند، با اینکه عدهای از آنان، سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف میکردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟!•و هنگامی که
مؤمنان را ملاقات کنند، میگویند: ایمان آوردهایم. ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت میکنند، (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده،) میگویند: چرا مطالبی را که خداوند (در باره صفات
پیامبر اسلام) برای شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو میکنید تا (
روز رستاخیز) در پیشگاه
خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمیفهمید؟!»
«فان ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا وان تولوا فانما هم فی شقاق فسیکفیکهم الله...؛
اگر آنها نیز به مانند آنچه شما
ایمان آوردهاید ایمان بیاورند، هدایت یافتهاند؛ و اگر سرپیچی کنند، از حق جدا شدهاند و خداوند، شر آنها را از تو دفع میکند؛ و او شنونده و داناست.».
«ان الدین عند الله الاسلـم وما اختلف الذین اوتوا الکتـب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیـا بینهم ومن یکفر بـایـت الله فان الله سریع الحساب؛
دین در نزد خدا،
اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که
کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر
ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات
خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او میرسد؛ زیرا) خداوند،
سریع الحساب است.».
«یـاهل الکتـب لم تکفرون بـایـت الله وانتم تشهدون؛
ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر میشوید، در حالی که (به درستی آن) گواهی میدهید؟!».
«وقالت طـائفة من اهل الکتـب ءامنوا بالذی انزل علی الذین ءامنوا وجه النهار واکفروا ءاخره لعلهم یرجعون؛
و جمعی از اهل کتاب (از
یهود) گفتند: «(بروید در ظاهر) به آنچه بر
مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید؛ و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین میدانند؛ و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد).».
«افغیر دین الله یبغون وله اسلم من فی السمـوت والارض طوعـا وکرهـا والیه یرجعون•...• ومن یبتغ غیر الاسلـم دینـا فلن یقبل منه وهو فی الاخرة من الخـسرین؛
آیا آنها غیر از آیین خدا میطلبند؟! (آیین او همین اسلام است؛) و تمام کسانی که در آسمانها و
زمین هستند، از روی اختیار یا از روی اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسلیمند، و همه به سوی او بازگردانده میشوند.•...•و هر کس جز
اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد؛ و او در
آخرت، از زیانکاران است.».
«کیف یهدی الله قومـا کفروا بعدایمـنهم وشهدوا ان الرسول حق وجاءهم البینـت والله لا یهدی القوم الظــلمین؛
چگونه خداوند جمعیّتی را هدایت میکند که بعد از ایمان و گواهی به حقّانیّت
رسول و آمدن نشانههای روشن برای آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعیّت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد!».
«هـانتم اولاء تحبونهم ولا یحبونکم وتؤمنون بالکتـت کله واذا لقوکم قالوا ءامنا واذا خلوا عضوا علیکم الانامل من الغیظ قل موتوا بغیظکم ان الله علیم بذات الصدور؛
شما کسانی هستید که آنها را دوست میدارید؛ امّا آنها شما را دوست ندارند! در حالی که شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند). هنگامی که شما را ملاقات میکنند، (به
دروغ) میگویند: ایمان آوردهایم! امّا هنگامی که تنها میشوند، از شدّت
خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان میگزند! بگو: با همین خشمی که دارید بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینهها آگاه است.».
«یـایها الرسول لا یحزنک الذین یسـرعون فی الکفر من الذین قالوا ءامنا بافوههم ولم تؤمن قلوبهم ومن الذین هادوا... ومن یرد الله فتنته فلن تملک له من الله شیــا اولـئک الذین لم یرد الله ان یطهر قلوبهم لهم فی الدنیا خزی ولهم فی الاخرة عذاب عظیم؛
ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر
کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: ایمان آوردیم و
قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش
تحریف میکنند، و (به یکدیگر) میگویند: اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید! (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پیدرپی او) بخواهد
مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی؛ آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در
دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد.».
«قل یـاهل الکتـب هل تنقمون منا الا ان ءامنا بالله وما انزل الینا وما انزل من قبل وان اکثرکم فـسقون•...• واذا جاءوکم قالوا ءامنا وقد دخلوا بالکفر وهم قد خرجوا به والله اعلم بما کانوا یکتمون؛
بگو: ای
اهل کتاب ! آیا به ما خرده میگیرید؟ (مگر ما چه کردهایم) جز اینکه به خداوند یگانه، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پیش از این نازل گردیده، ایمان آوردهایم. و این، بخاطر آن است که بیشتر شما، از راه حق، خارج شدهاید.»•...•هنگامی که نزد شما میآیند، میگویند: ایمان آوردهایم! (امّا) با
کفر وارد میشوند، و با کفر خارج میگردند؛ و خداوند، از آنچه کتمان میکردند، آگاهتر است!».
«ان الذین کفروا ینفقون امولهم لیصدوا عن سبیل الله فسینفقونها ثم تکون علیهم حسرة ثم یغلبون والذین کفروا الی جهنم یحشرون• لیمیز الله الخبیث من الطیب ویجعل الخبیث بعضه علی بعض فیرکمه جمیعـا فیجعله فی جهنم اولـئک هم الخـسرون؛
آنها که کافر شدند، اموالشان را برای بازداشتن (مردم) از راه
خدا خرج میکنند؛ آنان این اموال را (که برای به دست آوردنش زحمت کشیدهاند، در این راه) مصرف میکنند، امّا مایه
حسرت و اندوهشان خواهد شد؛ و سپس شکست خواهند خورد؛ و (در جهان دیگر) کافران همگی به سوی
دوزخ گردآوری خواهند شد.•(اینها همه) بخاطر آن است که خداوند (میخواهد) ناپاک را از پاک جدا سازد، و ناپاکها را روی هم بگذارد، و همه را متراکم سازد، و یکجا در دوزخ قرار دهد؛ و اینها هستند زیانکاران».
«کیف وان یظهروا علیکم لا یرقبوا فیکم الا ولا ذمة یرضونکم بافوههم وتابی قلوبهم واکثرهم فـسقون• اشتروا بـایـت الله ثمنـا قلیلا فصدوا عن سبیله انهم ساء ما کانوا یعملون؛
چگونه (پیمان مشرکان ارزش دارد)، در حالی که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خویشاوندی با شما را میکنند، و نه پیمان را؟! شما را با زبان خود خشنود میکنند، ولی دلهایشان ابا دارد؛ و بیشتر آنها فرمانبردار نیستند!•آنها آیات خدا را به بهای کمی فروختند؛ و (مردم را) از راه او باز داشتند؛ آنها اعمال بدی انجام میدادند!».
«فان تابوا واقاموا الصلوة وءاتوا الزکوة فاخونکم فی الدین ونفصل الاءیـت لقوم یعلمون• وان نکثواایمـنهم من بعد عهدهم وطعنوا فی دینکم فقـتلوا ائمة الکفر انهم لاایمـن لهم لعلهم ینتهون؛
(ولی) اگر
توبه کنند،
نماز را برپا دارند، و
زکات را بپردازند، برادر دینی شما هستند؛ و ما آیات خود را برای گروهی که میدانند (و میاندیشند)، شرح میدهیم!•و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند!».
«ومنهم من یقول ائذن لی ولا تفتنی الا فی الفتنة سقطوا وان جهنم لمحیطة بالکـفرین؛
بعضی از آنها میگویند: به ما اجازه ده (تا در
جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن! آگاه باشید آنها (هم اکنون) در
گناه سقوط کردهاند؛ و جهنم،
کافران را احاطه کرده است!».کلمه(فتنه) در اینجا بطورى که از سیاق برمى آید به یکى از دو معنا است: یا به معناى القاء به ورطه اى که آدمى را مغرور نموده و فریب مى دهد و یا به معناى معروف آن که همان فتنه و بلا و گرفتارى عمومى است مى باشد.
و اگر معناى اول مقصود باشد، معناى آیه این خواهد بود که: به من اجازه بده به
جنگ نیایم، و مرا با بردن در صحنه
جهاد به فتنه مینداز و با برشمردن غنیمت هاى نفیس جنگى اشتهاى نفسانى مرا تحریک مکن و مرا فریب مده. و اگر معناى دوم مقصود باشد معنایش این مى شود که: اجازه بده من حرکت نکنم و مرا به ناملایماتى که مى دانم در این جنگ هست مبتلا مساز.خداى تعالى از این پیشنهادشان جواب داده و فرموده : (اینها با همین عملشان در فتنه افتادند)، یعنى اینها به خیال خودشان از فتنه احتمالى احتراز مى جویند در حالى که سخت در اشتباهند، و غافلند از اینکه کفر و
نفاق و سوء سریره اى که دارند و این پیشنهادشان از آن حکایت مى کند فتنه است؛ غافلند از اینکه
شیطان آنان را در فتنه افکنده و فریب داده و دچار هلاکت کفر و ضلالت و نفاق ساخته است .
«یحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا کلمة الکفر وکفروا بعد اسلـمهم وهموا بما لم ینالوا وما نقموا الا ان اغنـهم الله ورسوله من فضله فان یتوبوا یک خیرا لهم وان یتولوا یعذبهم الله عذابـا الیمـا فی الدنیا والاخرة وما لهم فی الارض من ولی ولا نصیر؛
به خدا
سوگند میخورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفتهاند؛ در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفتهاند؛ و پس از اسلامآوردنشان، کافر شدهاند؛ و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام میگیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بینیاز ساختند! (با این حال،) اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است؛ و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در
دنیا و
آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد؛ و در سراسر زمین، نه ولیّ و حامی دارند، و نه یاوری!».
«والذین اتخذوا مسجدا ضرارا وکفرا وتفریقـا بین المؤمنین وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل ولیحلفن ان اردنا الا الحسنی والله یشهد انهم لکـذبون• لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین؛
(گروهی دیگر از آنها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان)، و (تقوّیت)
کفر، و تفرقهافکنی میان
مؤمنان، و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود؛ آنها سوگند یاد میکنند که: جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشتهایم! امّا خداوند گواهی میدهد که آنها دروغگو هستند!•هرگز در آن (
مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدی که از روز نخست بر پایه
تقوا بنا شده، شایستهتر است که در آن (به عبادت) بایستی؛ در آن، مردانی هستند که دوست میدارند پاکیزه باشند؛ و خداوند پاکیزگان را دوست دارد».
«ویقولون ءامنا بالله وبالرسول واطعنا ثم یتولی فریق منهم من بعد ذلک وما اولـئک بالمؤمنین؛
آنها میگویند: به خدا و پیامبر
ایمان داریم و اطاعت میکنیم! ولی بعد از این ادّعا، گروهی از آنان رویگردان میشوند؛ آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند!».
«ومن الناس من یقول ءامنا بالله فاذا اوذی فی الله جعل فتنة الناس کعذاب الله ولـئن جاء نصر من ربک لیقولن انا کنا معکم او لیس الله باعلم بما فی صدور العــلمین؛
و از مردم کسانی هستند که میگویند: به خدا ایمان آوردهایم!اما هنگامی که در راه خدا
شکنجه و آزار میبینند، آزار مردم را همچون
عذاب الهی میشمارند (و از آن سخت وحشت میکنند)؛ ولی هنگامی که پیروزی از سوی پروردگارت (برای شما) بیاید، میگویند:ما هم با شما بودیم (و در این پیروزی شریکیم)! آیا خداوند به آنچه در سینههای جهانیان است آگاهتر نیست؟!».
«وقال الذین کفروا للذین ءامنوا لو کان خیرا ما سبقونا الیه واذ لم یهتدوا به فسیقولون هـذا افک قدیم؛
کافران درباره مؤمنان چنین گفتند: اگر (
اسلام) چیز خوبی بود، هرگز آنها (در پذیرش آن) بر ما پیشی نمیگرفتند! و چون خودشان بوسیله آن هدایت نشدند میگویند: این یک
دروغ قدیمی است!».
«واذ صرفنا الیک نفرا من الجن یستمعون القرءان فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضی ولوا الی قومهم منذرین• قالوا یـقومنا انا سمعنا کتـبـا انزل من بعد موسی مصدقـا لما بین یدیه یهدی الی الحق والی طریق مستقیم• یـقومنا اجیبوا داعی الله وءامنوا به یغفر لکم من ذنوبکم ویجرکم من عذاب الیم؛
(به یاد آور) هنگامی که گروهی از
جنّ را به سوی تو متوجّه ساختیم که
قرآن را بشنوند؛ وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: خاموش باشید و بشنوید! و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند!•گفتند: ای قوم ما! ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، هماهنگ با نشانههای کتابهای پیش از آن، که به سوی حقّ و راه راست هدایت میکند.•ای قوم ما! دعوت کننده الهی را اجابت کنید و به او ایمان آورید تا گناهانتان را ببخشد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد!».
«ومن اظلم ممن افتری علی الله الکذب وهو یدعی الی الاسلـم والله لا یهدی القوم الظــلمین؛
چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالی که دعوت به اسلام میشود؟! خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند!».آرى چنین کسى که دعوت پیامبر الهى را دروغ ، و معجزه او را
سحر، آئین او را باطل، مى شمرد ستمکارترین مردم است، چرا که راه هدایت و نجات را به روى خود و سایر بندگان خدا مى بندد، و آنها را از این سرچشمه فیض الهى که ضامن
سعادت ابدى آنها است محروم مى سازد.و در پایان آیه مى افزاید: (خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى کند)(و الله لا یهدى القوم الظالمین).
«اذا جاءک المنـفقون قالوا نشهد انک لرسول الله والله یعلم انک لرسوله والله یشهد ان المنـفقین لکـذبون• اتخذواایمـنهم جنة فصدوا عن سبیل الله انهم ساء ما کانوا یعملون؛
هنگامی که منافقان نزد تو آیند میگویند: ما شهادت میدهیم که یقیناً تو رسول خدایی! خداوند میداند که تو
رسول او هستی، ولی خداوند شهادت میدهد که
منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ایمان ندارند).•آنها سوگندهایشان را سپر ساختهاند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و کارهای بسیار بدی انجام میدهند!».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حرمت کفر به اسلام»