• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسین اردبیلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبدالحق اردبیلی (شرف الدین) در سال ۸۷۰ ق صاحب فرزندی گردید که او را حسین نامید.
[۱] تذکره شعرای آذربایجان، محمد دیهیم، ج۱، ص۱۸.
[۲] فصلنامه میراث جاویدان، شماره نهم، بهار ۱۳۷۴، ص۱۳۲.
تا خون عاشوراییان در رگ‌هایش جاری گردد و با تاسی به فرهنگ آقایش اباعبدالله علیه‌السّلام در صیانت از دیانت گام بردارد. بعدها استادانش لقبهای «کمال الدین» و «جمال الدین» را برایش برگزیدند. خود وی هم تخلص «الهی» را در اشعار انتخاب کرد.
[۳] طبقات اعلام الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۶۰.




چون در مباحث عرفانی به موفقیتهایی دست یافت و به نگارش آثار همت گماشت، به «مولا» ملقب گردید.وی ایام کودکی و نوجوانی را تحت تربیت اخلاقی و معنوی پدر سپری کرد و با تشویق او از دوره جوانی در زادگاهش اردبیل به آموختن مقدمات زبان و ادبیات عربی و مبانی علوم شرعی پرداخت. اولین استادش علی آملی است. الهی پس از پشت سر نهادن مقدمات ادبی، به محضرش شتافت. وی در اوایل حاشیه بر قواعد علامه حلی یادآور می‌شود:
«روش ما در دانش‌های فقهی و شرعی که آموخته‌ایم از دانشور وارسته و زاهد علی آملی است که او از ابوالحسن محمد حلی و او از شرف الدین مکی و وی از شیخ فاضل مقداد و مورد اشاره شیخ شهید و ایشان از سعید و شریف و این دو از علامه صاحب این کتاب مطلب یاد گرفته‌اند.»
[۶] ریاض العلما و حیاض الفضلا، میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ترجمه محمد باقر ساعدی، ج۲، ص۱۰۶.
مرحوم خوانساری ضمن این که آملی را از بزرگان علما و فقها قلمداد می‌نماید می‌افزاید: الهی در نوشته‌ها و فعالیت‌های تبلیغی و آموزشی از این شخصیت روایت کرده است.
[۷] روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، ج۲، ص۳۲۰.

استاد دیگرش شیخ حیدر (متوفی: ۸۹۳ق) می‌باشد.
احتمال می‌رود الهی تا حدود ۸۹۰ ق در اردبیل از افکار شیخ حیدر صفوی بهره برده باشد.
آموزش‌های عارفانه حیدر صفوی جنبه‌های ذوقی و معنوی را در ذهن و روح الهی اردبیلی شکوفا ساخت و به همین دلیل بین شاگرد و استاد پیوند قلبی و عاطفی برقرار شد و الهی به توصیه شیخ حیدر به منطقه خراسان بزرگ (شامل خراسان کنونی و بخشهایی از افغانستان و ماوراءالنهر) اعزام گردید و به فعالیت تبلیغی و نشر اندیشه‌های عرفانی پرداخت.
[۸] مجله مشکوه، ش هشتم، تابستان ۱۳۶۴، ص۱۲۲.



هرات در دوران تیموریان (۷۸۲ تا ۹۱۱ ق) مرکز امپراتوری بود و خراسان به اوج رونق رسید و با مهاجرت علما، شاعران شیعی و سادات و علویان، تشیع در هرات رو به رشد نهاد. شاهرخ میرزا با علاقه‌ای که به سادات و اهل بیت داشت، برای ترویج تشیع حرکت می‌کرد. در دوران نسبتا طولانی و آرام حکومت سلطان حسین بایقرا ـ آخرین سلطان تیموریان ـ نیز شیعیان به پیشرفتهای بزرگی رسیدند و گرایش درونی این فرانروا به مذهب شیعه موجب گردید حمایت همه جانبه‌ای از علمای بزرگ این مذهب ، سادات و علویان به عمل آورد.
[۹] تشیع در خراسان در عهد تیموریان، عبدالمجید ناصری داوودی، ص۱۷۶-۱۷۵.


۲.۱ - کلام سام میرزا صفوی درباره اردبیلی

این زمینه‌ها به همراه تشویقهای شیخ حیدر، الهی اردبیلی را برای هجرت به هرات راغب نمود. سام میرزا صفوی می‌نویسد:
«مولانا حسین اردبیلی در اوایل جوانی در خدمت ارشاد پناه هدایت دستگاه حیدر صفوی بوده و به اشارات شفا بشارات آن قدوه ارباب نجات جهات تحصیل کمالات روی توجه به جانب خراسان کرده بود.
[۱۰] تحفه سامی، سام میرزا صفوی، تصحیح رکن الدین همایون فرخ، ص۷۸-۷۷.

با این وصف الهی اردبیلی به قصد ارشاد و تبیلغ به هرات رفته بود، گویا پس از آنکه امیران معاصرش بر شیخ حیدر و اصحابش سخت گرفتند، الهی از فعالیتهای ارشادی دست برداشته و به تحصیل علوم عقلی و نقلی روی آورد، زیرا هرات از مراکز مهم نشر دانشهای گوناگون به شمار می‌رفت و استادان متبحری در آن جا می‌زیستند و در ایام مذکور ارتباطش با شیخ حیدر قطع گردید و دانشهایی که آموخته و آثاری که در هرات نگاشته بود، با آراء و عقاید عرفانی که صفویان آن عصر مروج آن بودند مرتبط نبود.
[۱۱] مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۲۳.

در آن ایام ملا جلال الدین محمد دوانی (علامه دوانی) در هرات به تدریس و تربیت شاگردانی دانشور مشغول بود و محفلش مجمع اهل فضل و کمال و محل رفت و آمد حکیمان و اندیشمندان بود و دانش پژوهان از گوشه و کنار ایران و حتی برخی سرزمینهای دیگر برای کسب فیض از محضرش راهی هرات می‌شدند.
[۱۲] تاریخ و فرهنگ مردم دوان، عبدالعلی لهسائی زاده وعبدالنبی سلامی، ص۴۴۵.
الهی هم در حوزه درسی دوانی علوم عقلی شامل منطق، الهیات و مباحث نبوت ، ولایت و امامت را فراگرفت و در این زمینه به جایی رسید که رساله «اثبات واجب» استاد را شرح نمود و پیچیدگیهای آن را نمایاند.

۲.۲ - سخن علامه دوانی درباره اردبیلی

علامه دوانی به خط خویش بر پشت کتاب «شرح الهیاکل» که الهی آن را به خط خویش نوشته است، اجازه‌ای برای این شاگرد صادر نمود و ضمن وصف کمالات علمی و اخلاقی وی، خاطر نشان ساخت:
«این کتاب را که از آثار من است، نزدم قرائت کرد که دلالت تام و تمامی بر هوشیاری او دارد و از هیچ جزیی از اجزای آن فروگذار ننمود و با تفحص و تجسس تمام مطالب آن را تشریح و تبیین ساخت و به دنبال آن از من خواست تا روایت آن کتاب را بر اساس روایت‌هایی که از جانب اساتیدم برایم صادر شده است، به وی اجازه دهم. بدین منظور از خدای متعال درخواست خیر کردم و به وی اجازه دادم تا آن کتاب و دیگر تصانیفم را در علوم شرعی و عقلی و نیز همگی کتابهایی را که در علوم متعدد می‌باشد و من در نقل آنها مجاز می‌باشم، روایت نماید به شرط آن که رعایت شرایط معتبر را در روایت نماید.»
این اجازه نامه در ۱۴ جمادی الاول سال ۸۹۲ق صادر شده است.
[۱۴] ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۳.
[۱۵] روضات الجنات، ج۲، ص۳۱۹.


۲.۳ - دیدگاه سید امیر عطاءالله درباره اردبیلی

سید امیر عطاءالله فرزند امیر فضل الله حسینی دشتکی شیرازی نیشابوری (جمال حسینی) و امیر جمال الدین که از بزرگان محدثین عصر خود بود و در علوم اعتقادی و کلامی دستی توانا داشت، در مدرسه سلطانیه هرات تدریس می‌کرد. خانه اش نیز مجمع بزرگان علما و فضلا بود. وی مولف کتاب «روضة الاحباب فی سیرة النبی و الآل و الاصحاب» می‌باشد.
[۱۶] ریحانة الادب، ج۳، ص۳۶۷.
الهی اردبیلی حوزه پربار درسی او را نیز درک کرد و علوم قرآنی و فنون حدیث نبوی را نزدش فراگرفت و مهم‌ترین منابع روایی را در محضر او خواند. این استاد نیز اجازه جالبی برای شاگردش صادر کرد و در آن مراتب فضل و کمال الهی اردبیلی را به نیکوترین وجه ستود و از خداوند خواست بر درجاتش بیفزاید و او را از سعادت راستین بهره مند فرماید. چنین استادی با آن مقامات علمی متذکر می‌گردد:
«اوقاتی را که الهی با ما به سر برد هم ما از او بهره مند می‌شدیم و هم او از ما استفاده می‌نمود و در همه حال از عهده به خوبی برآمد و در خلال این مدت به سماع کتاب مشکات المصابیح از محدث فاضل علامه ولی الدین محمد بن عبدالله خطیب تبریزی، نایل آمد و از بحثهای تفسیری بیضاوی در انوار التنزیل و تحقیق و تنقیح در نکات دقیق قرآنی بهره لازم را برده است و از هر جهت کمال شایستگی را در خود شکوفا نمود. به دنبال آن از من خواست تا طبق معمول اهل فن صورت اجازه‌ای را برایش بنگارم، من هم خواسته اش را اجابت کردم و به وی اجازه دادم تا آنچه از شنیده‌ها، مکاتبات و تالیفات من از نظرش صحت دارد، طبق شرایط معتبر روایت نماید تانقلهایش خالی از خطا و خلل و عاری از تصحیف و تحریف و لغزش باشد.»
[۱۸] ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۶-۱۱۵.
[۱۹] ریاض الجنة، میرزا عبدالله زنوزی، روضه چهارم.



الهی در ایام اقامت در هرات با امیر علی شیر نوایی (متوفی: ۸۴۴ق) و غریب میرزا فرزند سلطان حسین بایقرا آشنا گردید و تحریر اقلیدس را همراه فواید زیاد و تازه برای نوایی تلخیص نمود و نیز دو رساله در خصوص اشکال التاسیس برای و به نگارش درآورد و چون امیر علی شیر نوایی از یک سوی به زبان ترکی و از سوی دیگر به خاندان طهارت و مباحث کلامی علاقه داشت، الهی اردبیلی رساله‌ای در امامت تالیف نمود
[۲۰] تذکره روز روشن، مولی محمد مظفر حسین صبا، تصحیح محمد حسین رکن زاده آدمیت، ص۶۶.
[۲۱] تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، چ دوم، ج۲، ص۶۹۱.
و به وی اهدا کرد. اینکه برخی گفته‌اند
[۲۲] خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص۳۲۰.
او این نوشتار را برای شاه اسماعیل صفوی نوشته است، درست نمی‌باشد چرا که نوایی با وجود توجه وافر به زبان فارسی و شاعران فارسی سرا، تعلق خاطری به زبان ترکی از خود نشان می‌داد و نویسندگان و شاعران را تشویق می‌کرد آثاری به ترکی بنویسند و خود نیز کتاب «محاکمة اللغتین» را به این زبان نگاشت. این دید نوایی دلیلی است بر اینکه الهی رساله امامت را برای آن وزیر تصنیف کرده است.
[۲۳] تاریخ ادبی ایران، ادوارد براون، ترجمه علی اصغر حکمت، ج۳، ص۵۸۹.
باری الهی اردبیلی بارهآوردی علمی و معنوی از هرات، به منطقه فارس هم سفر نمود و از حوزه درسی غیاث الدین شیرازی خوشه‌هایی برچید. از آن پس به عراق عجم رفت و پس از مدتی کوتاه اقامت در این قلمرو، عازم آذربایجان گردید و در حالی که در علوم عقلی و نقلی مهارت فوق العاده‌ای به دست آورده بود، در حظیره شیخ صفی الدین اردبیلی به تدریس و تعلیم شاگردانی شایسته پرداخت
[۲۴] لغت نامه، علی اکبر دهخدا، ج۳، ص۳۲۸۷-۳۲۸۶.
[۲۵] الهی اردبیلی، دانشمندان آذربایجان، ص۱۴۷.
و در ضمن از تالیف و نگارش حواشی و شروح بر آثار علمی و عرفانی غافل ماند. از تعداد و اسامی شاگردانش در این حوزه اطلاعی در دسترس نمی‌باشد، صرفا نام یکی از آنها با عنوان «سید کمال الدین ابراهیم صفوی اردبیلی» در اجازه‌ای که الهی اردبیلی برایش صادر نموده، به دست آمده است. در این نوشته وی به برخی از تالیفات خود اشاره می‌نماید و اقوال اهل جبر را مردود اعلام می‌کند و راه نجات را پیروی از مذاهب تشیع می‌داند.
[۲۶] ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۹.
شیخ آقا بزرگ تهرانی هم ذیل معرفی حواشی بر کتاب «تحریر القواعد المنطقیه فی شرح الشمسیه» که اصل کتاب از نجم الدین عمر کاتبی و شرح آن از قطب الدین محمد رازی است، به حاشیه‌ای اشاره دارد که آن را خلیل بن محمد قرمانی (قمی) رضوی نوشته است و می‌افزاید: وی این مطالب را بر اساس برداشتهای خود از مجلس درس استادش مولانا کمال الدین حسین اردبیلی، تدوین کرده است.
[۲۸] کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۲، ص۷۰.



الهی از شیعیان متدین و غیرت مند بود و برای احیای مذهب تشیع همتی خالصانه داشت. او نخستین دانشوری است که موازین شرعی را بر اساس بنیانهای عقیدتی شیعه و روایات اهل بیت را به فارسی تصنیف کرد و مطلبی را که تا زمان روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی و تسلط جوامع سنی پوشیده بود، آشکار ساخت. شدت اشتیاق وی در بیانات، تدریس و کوششهای علمی و تالیفات به ساحت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و خاندان عترت در حدی بود که برخی از مخالفان آن را برنتابیدند و او را به غلو نسبت دادند، حال آن که نه شرح حال نگاران این موضوع را تایید کرده‌اند و نه از نوشته هایش نشان افراط گری به دست می‌آید. از سوی دیگر قبل از اینکه دولت صفویه زمام امور سیاسی و اجتماعی ایران را به دست بگیرد و نوعی وحدت و هم بستگی عمومی بر اساس مذهب تشیع به وجود آورد، دانشمندان شیعه و از جمله الهی اردبیلی با فشارهای سیاسی و اختناق فرساینده از سوی جوامع اکثریت و نیز فرمانرویان غیر شیعه مواجه شدند و اصولا چنین مشاهیری در بیان اعتقادات و افکار و نظرات آزادی نداشتند و اگر عمق و حقیقت باورهای خود را بیان می‌نمودند یا انتشار می‌دادند، هیچ گونه تامین مالی و جانی نداشتند. به همین دلیل امثال این علما به کتمان عقیده روی آوردند. بدین لحاظ است که وی را به تسنن نسبت داده‌اند. حال آنکه خصال و کردارش از این انتساب عاری است. امکان دارد چنین تهمتی از آن جا ناشی شده باشد که وی در آغاز تالیفاتش لفظ «واصحابه» را به کار برد یا نزد گروهی از علمای اهل تسنن درس خوانده و کتابهایی را به نام امیر علی شیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا نوشته است. باید گفت هیچ یک از این قرائن مؤید این اتهام نیست، زیرا شیعه لفظ اصحاب را بر کسانی اطلاق می‌نمایند که محضر رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را درک کرده و با آن خاتم رسولان هم صحبت بوده‌اند و به حضرت ایمان آوردند به علاوه به دلیل فضای خفقان زا باب تقیه نزد علمای آن عصر وسعت داشت و اکثر علمای شیعه از جمله شهید اول و شهید ثانی این لفظ را در آثار خود آورده‌اند و چون دولت شاه اسماعیل روی کار آمد، از وسعت استعمال این لفظ کاسته شد. بهره مندی از دانشوران عامه و اجازه و استجازه از ایشان نیز دلیل بر چنین مرامی نیست و زانو زدن مشاهیر شیعه در برابر استادان سنی مذهب در میان اعلام شیعه شهرتی بسزا داشته است. تالیف کتاب برای فرمانروایی که مذهب عامه داشت، نمی‌تواند مؤید این ادعا باشد، چون خواجه نصیر طوسی و ابن میثم بحرانی و... هم از باب تقیه و حفظ آثار کتاب خود را به نام دیگران نوشته‌اند.
[۲۹] ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۷.



به علاوه الهی در هرات دانشمندی به نام دوانی را برگزید که ضمن قرار گرفتن در قله حکمت و عرفان و دانشهای دیگر ارادتمند خاندان پیامبر و ائمه هدی بود و یکی از آثار معروف خود را به نام نورالهدایة تحت تاثیر این علاقه تحریر نمود و در اشعاری که وصف حضرت علی علیه‌السّلام است، چنین سرود:
از مهر علی کسی که یابد عرفان• • • نامش همه دم نقش کند بر دل و جان
این نکته طرفه بین که ارباب کمال• • • یابند ز بینات نامش ایمان
[۳۰] تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ص۴۴۴.

استاد دیگرش سید امیر عطاءالله جمال حسینی که کتابی در سیره نبی اکرم و آل و اصحابش تالیف کرد، از مشاهیر شیعه است که برای رعایت تقیه به مطالعه کتابهای عامه و تدرس منابع اهل سنت در هرات اشتغال داشت،
[۳۱] فوائد الرضویه، محدث قمی، ص۱۳۷.
اما وقتی شاه اسماعیل (۹۳۰-۹۰۶ق) زمان امور را به دست گرفت و بر طایفه ازبک غالب آمد، همین شخصیت در هرات بر فراز منبر خطبه‌ای خواند و طی آن مردم را به متابعت از ائمه اطهار و ترک مخالفان این خاندان فراخواند و اقدام شاه اسماعیل را برای اقتدار شیعه ستود. قاضی نورالله شوشتری او را مصداق حدیق علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل دانسته و می‌افزاید: «حدیث العلماء ورثة الانبیاء در شان این دانشمندان نازل شده است.» به علاوه کتابهای دیگرش چون احوال اولاد امیرالمؤمنین و چهل حدیث نبوی در مناقب امیرالمؤمنین دال بر شیعه بودن اوست.
پس استادان الهی هم از باب تقیه ظاهر را طبق میل علمای عامه حفظ می‌کرده‌اند و با از بین رفتن شرایط آشفته، احوال درون را ظاهر نموده‌اند.
[۳۲] ریحانة الادب، ج۳، ص۳۶۸-۳۶۷.

محمود واصفی داستان تقیه طلبه‌ای را در همین عصر و در هرات نقل می‌کند که سالها با او در یک مدرسه درس خوانده و ذره‌ای در تسنن او تردید نداشته است، اما هنگام نزاع شیعیان و عامه، تشیع خویش را اظهار نموده است.
[۳۳] بدایع الوقایع، محمود واصفی، تصحیح الکساندر بلدرف، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ج۲، ص۲۵-۲۵۰.
[۳۴] تشیع در خراسان عهد تیموریان، ص۱۷۹.

میرزا عبدالله افندی اصفهانی از دانشوران و شرح حال نگاران عصر صفویه در رد اتهام تسنن به الهی اردبیلی و دفاع از تشیع او و تایید تقیه وی در عصر تیموریان و ترکمانان، تصریح می‌نماید:
«بهترین دلیل تالیفات خود «الهی» است که نشان می‌دهد تمایل ویژه‌ای به مرام اصحاب ما (تشیع) داشته است. به ویژه کتاب‌های فقهی و اصولی و اعتقادی او حاکی از این حقیقت است و من اکثر تالیفات او را در شهر اردبیل به خط او دیده‌ام و در برخی از آثارش بسیار از تشیع دم می‌زند و بدون توقف زبان، قلم به طعن دیگران می‌گشاید به خصوص در برخی اجازاتش که برای از شاگردانش نگاشته، به این موضوع تصریح کرده است. علاوه بر این، پس از روی کار آمدن شاه اسماعیل و نقشی را که وی در انقلاب خود داشته، هیچ گونه عکس العملی از خویشتن نشان نداده و تقیه هم نکرده است زیرا علمای عامه رعایت تقیه را روا نمی‌دارند و هرگاه «الهی» از آنان می‌بود باید عقاید خود را کتمان نمی‌کرد. گذشته از این، کلام مورخان به ویژه آن چه را تحفه سامی آورده و ما نقل کردیم صریح در تشیع اوست و خدای را سپاسگزاریم که هیچ گونه تردیدی در آن نمی‌باشد.»
[۳۵] ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۹-۱۰۸.



شخصیت ادبی و اجتماعی معاصر «الهی اردبیلی» سام میرزا دومین فرزند شاه اسماعیل صفوی و برادر کوچک تر شاه طهماسب است. وی به سال ۹۲۳ق در تبریز به دنیا آمد و در سال ۹۸۴ ق به فرمان شاه اسماعیل دوم کشته شد، بنابراین او در سنین جوانی ایام کهولت الهی را درک کرده و از برخی قرائن بر می‌آید که این عالم شیعی را از نزدیک می‌شناخت. او می‌نویسد: «مولانا حسین اردبیلی عامل کامل و نکته دان فاضل بود. کواکب فضایل نفسانی، از مطلع آن معلم ثانی طالع و انوار تجرد در اکثر فنون و مقاصد علوم از مواقف تالیف تحریرش ساطع (گشت) در اکثر علوم معقول و منقول سرآمد ارباب کمال گردید. اوقات فرخنده اش به نشر علوم می‌گذشت.»
[۳۶] تحفه سامی، ص۷۸-۷۷.
میرزا عبدالله افندی اصفهانی که در نیمه قرن یازدهم به دنیا آمد، از مورخان و رجال نگارانی است که نزدیک به عصر الهی اردبیلی می‌زیست و برخی نوشته‌های وی را به خط مؤلف مشاهده کرده و احیانا پاره‌ای از شاگردان او را درک نموده است. وی ذیل حسین بن خواجه شرف الدین عبدالحق اربیلی می‌نویسد: «بزرگی صاحب مقام و از موالیان حضرت مولی علی علیه‌السّلام بود و گاهی به لقب کمال الدین خوانده می‌شده است. الهی فاضلی دانشور و متبحری کامل و سراینده جامع و ماهر در علوم عقلی و نقلی بوده است و به طوری که از اجازات و افادات و تعلیقاتش به دست می‌آید در فن طبابت نیز استاد بوده و به فراگیری انواع علوم می‌پرداخته است.»
[۳۷] ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۵.


۶.۱ - دیدگاه علامه دوانی

علامه دوانی ضمن اجازه‌ای که برای این شاگردش صادر نموده است، یادآور می‌شود: «مولای سند و دانشور هوشمند (الهی اردبیلی) که بر دیگران برتری یافته و با فضایل پیوسته، از خویهای پسندیده برخوردار گشته و بر اریکه کوشش در راه به ثمر رسانیدن تکمیل نفس نشسته و با جدیتی فوق العاده و ذهنی استوار چون آهن و با خاطری مستحکم به فراگیری دانش پرداخته و اسب همت به جولان آورده است، جلال ملت (اشاره به لقب جلال الدین) و نیک بختی منبع رویه و آیین و منشا زیرکی و دین، حسین اردبیلی، که خدای ارجمند باران دانشش را بر سرزمین باطن او جاری فرماید و خویهای پسندیده اش را در میان اقران و امثالش بیفزاید.»
[۳۸] ریاض العلما، ص۱۱۲.


۶.۲ - دیدگاه جمال الدین حسینی هروی

جمال الدین حسینی هروی که از دانشمندان عصر تیموری و استاد «حسین الهی اردبیلی» است، وی را این گونه معرفی می‌نماید:«چندی از روزان و شبان و مدتی از ماهها و دوران به مصاحبت با من اقدام نموده، مولای بزرگ و صاحب فضیلت مکرم، پیشوای هوشمندان و رهبر فاضلان اندیشمند نکته شناس که از شدت دانایی شعله‌ور است و فضیلتی به کمال دارد و از ذهن صاف و پاک برخوردار گردیده و از دانشی استوار و از بردباری مستحکم و از اندیشه‌های محکم و از خصالی پسندیده به کمال بهره‌ور است. دانشمندی است کامل و متبحری کاشف است که شبهات را با تیغ بیانش از پای درآورده و در معقول و منقول بر دیگران از اقرانش، برتری یافته و در میدان تحقیق گوی فراست از همگنان ربوده است و فروغ و اصول را در یکدیگر درآمیخته است. مولانا کمال الدین حسین فرزند صاحب معظم و صدر مکرم خواجه شرف الدین عبدالحق اردبیلی که خدای بر درجاتش بیفزاید.»
[۴۰] الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۱۴.


۶.۳ - نظر میرزا محمدباقر خوانساری

میرزا محمدباقر خوانساری چنین به معرفی وی می‌پردازد: «دانشمند اهل فضل، متبحر در علوم گوناگون، شاعر جامع، مصر در معرفی معارف تشیع و مصادف با عصر حکمرانی مؤسس سلسله صفویه یعنی شاه اسماعیل صفوی، کسی که برای اولین بار موازین شرعی را به زبان فارسی بر اساس بنیانهای اعتقادی مذهب اهل بیت نگاشت، دانشوری که برای تحصیل فضایل و کمالات رغبت و همتی زاید الوصف از خود بروز داد و بعد از آن که نفس خود را به خوبیها آراست به وطن بازگشت تا آموخته‌ها را به علاقه مندان بیاموزد و معارف تشیع را با تعصبی خاص منتشر نماید.»
[۴۱] روضات الجنات، ج۲، ص۳۱۹.


۶.۴ - کلام مدرس تبریزی

مدرس تبریزی در وصفش می‌نویسد: «الهی ملقب به کمال الدین فاضل کامل و شاعری ماهر بود که در طب و دانش‌های عقلی و نقلی نوعی جامعیت داشت، نزد ملا جلال الدین دوانی و دیگر مشاهیر معقول شاگردی نمود و آثاری موافق مذهب شیعه تالیف نمود، به اندیشه‌های ذوقی و عرفانی رغبت تمام داشت و متونی را در این رشته شرح نمود.
[۴۲] ریحانة الادب، ج۳، ص۱۶۸.
محدث نوری نیز مقامات علمی و درجات معنوی و اخلاقی او را ستوده
[۴۳] مستدرک الوسایل، نوری، ج۳، ص۵۱۳.
و سید محسن امین از تلاشهای عالمانه و محققانه او و نیز محصولات فکری، ادبی و ذوقی وی سخن گفته است.


تشیع به عنوان مذهبی پر قدرت در اعمال دل و ذهن ایرانیان نفوذ داشت، این ریشه‌های عمیق موجب شد تا در این دوران مذهب شیعه به طور گسترده، رواج یابد. شاه اسماعیل و فرزندش برای تعلیم و نشر اصول و فروغ مذهب امامی اثنی عشری عالمان معدودی را که در ایران بودند، برگزیدند حکمرانان صفوی ناگزیر شدند دست نیاز به جانب عالمان شیعی مذهب کشورهای عربی دراز کنند که در نتیجه کاروانی از مشاهیر شیعه از عراق و لبنان به ایران مهاجرت کردند. مشکلی که وجود داشت این بود که ایرانیان فارسی زبان از منابع و آثار شیعی کمتر برخودار بودند و حتی علمای ایرانی به زبان جهان اسلام یعین عربی آثار خود را تدوین و تالیف می‌کردند.
شاه طهماسب صفوی بر آن شد تا این خلاء فرهنگی را با استعانت از دانشوران شیعه برطرف کند. به تدریج بین او و بزرگان فکر و اندیشه تفاهمی عالی به عمل آمد. او کوشید نفوذ معنوی و اجتماعی علما را ارتقا دهد و آنان را به تالیف و ترجمه آثاری در کلام، اعتقادات، ادعیه، زیارات، تاریخ و حدیث راغب سازد.
[۴۵] تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، ج۵، قسمت اول، ص۱۷۱.
[۴۶] تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، ج۵، قسمت اول، ص۱۲۶.
[۴۷] تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، ج۵، قسمت اول، ص۲۴۰_ ۲۴۴.
[۴۸] دین و دولت در عصر صفویه، مریم میراحمدی، ص۷۶.
این سیاست موجب شد زبان مذهبی ایران عصر صفوی جهت تفهیم هر چه افزون تر عموم مردم فارسی باشد. بدین گونه نهضت فارسی نگاری، ترجمه و شرح متون سودمند در عصر صفویه شکل گرفت و در شکل یک حرکت علمی و فرهنگی به انگیزه رواج مبانی و معارف تشیع از سوی دانشوران این ایام پی گرفته شد. طلایه داران این جنبش شخصیتهایی مثل الهی اردبیلی بودند.
او پارسی نگاری را در عرصه‌های گوناگون علوم و عقاید شیعه با جدیت دنبال کرد و با وجود آنکه نگارش این متون به زبان عربی برای او یک موفقیت و ارتقای علمی به شمار می‌رفت و شهرت وی را در میان اهل معرفت افزایش می‌داد، چنین مقصدی را مورد توجه قرار داد و ضرورت آن را احساس کرد. در سایه فداکاری امثال او بود که آموزهای شیعه دراین عصر همگانی گردید.
به علاوه او در حالی به نگارشهای فارسی روی آورد که این زبان تحت تاثیر زبان ترکی و نفوذ واژه‌های این گویش دچار دگرگونیهایی شده بود چرا که چراغ دولت صفوی در کانون فعالی از منطقه‌ای ترک نشین، درخشندگی آغاز کرد، خود الهی هم در همین قلمرو یعنی شمال غرب ایران پرورش یافته بود و این رابطه نزدیک میان فارسی و ترکی از جانبی و افتادن قدرت فرمانروایی در دست ترکمانان قزلباش و نفوذ شدید آنان در دستگاه حکومت راه را برای الهی اردبیلی و دیگر افراد این کاروان علمی دشوارتر می‌ساخت.

۷.۱ - مهارت الهی اردبیلی در علوم مختلف

همچنین الهی در حوزه‌هایی دانش آموخته بود که زبان غالبشان عربی بود و مهاجرت گروهی از عالمان عرب زبان همراه خاندانهای آنان به ایران، تاثیر زبان عربی بر زبان فارسی بروز داده بود. به همین دلیل در نوشته‌های او ترکیبات عربی به وفور دیده می‌شود و نگارشهای او اگرچه نثری ساده دارد، اما نه تنها واژه‌های عربی را به کار گرفته، بلکه در جمله سازی از این تاثیر بی بهره نبوده است، البته الهی آثاری به زبان ترکی و عربی هم دارد، ولی بیش از دو سوم آثارش ـ از نظر حجم و محتوا ـ به زبان فارسی است.
حسین الهی در فقه ، کلام ، حکمت نظری و عملی، هیات، نجوم ، هندسه ، تاریخ، حدیث، ادعیه و... مطالب و مباحثی دارد. در عرفان نگاشته مشهورش « کشف الاسرار » حاوی مطالبی است در باب وجود و برخی از مباحث عرفانی و توضیح پاره‌ای واژه‌های مصطلح در این رشته است. الهی اردبیلی در چنین آثاری از پرتو افکار و اندیشه‌های ابن عربی ، سهروردی، جامی، سید حیدر آملی ، شرح مقدمه قیصری و عزالدین محمود کاشانی تاثیر پذیرفته است.
[۴۹] نقد و معرفی متون (رساله کشف الاسرار حسین الهی اردبیلی)، غلامحسین حجتی نیا، کیهان اندیشه، شماره ۶۳، آذر و دی ۱۳۷۴، ص۱۵۰-۱۲۸.
البته برنامه‌های ارشادی شیخ حیدر صفوی و اندیشه‌های ملا جلال الدین دوانی در شکوفایی جنبه‌های ذوقی او تاثیر فراوانی داشته است، با همین گرایشهای عرفانی بود که این دانشمند بر کتاب گلشن راز شیخ محمود شبستری شرحی جالب و زیبا نگاشت.
[۵۰] مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، شمی الدین محمد لاهیجی، مقدمه محمد رضا برزگر خالقی.
الهی با قریحه‌ای سرشار به سرودن اشعار روی آورد و تخلص الهی را برای خود انتخاب کرد:
خداوندا اسیر توست «الهی» • • • ندارد آب رو جز روسیاهی
از او دیوانی در دسترس است شامل غزل و رباعی که حاوی دو هزار و اندی بیت شعر است.
[۵۲] تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۲، ص۱۶۹.
غیر از دیوان، اشعار زیادی از سروده‌های این فقیه شاعر در شرح گلشن راز او آمده است که نشان می‌دهد او در سخنان منظوم، طبعی روان و قابل فهم دارد، اینک نمونه‌ای از آن:
به نام آن که دل در گلشن راز• • • هزاران نغمه کرد از عشق او ساز
چو در گلزار حمدش دیده بگشود• • • نه حامد دید کس جزوی نه محمود
صلوة بی عدد فایض ز حق باد• • • به روح عاشقان حسن ارشاد
خصوصا بر حبیب خاص یزدان• • • کزو شد آشکارا گنج پنهان
ز فضلش اول و آخر منور• • • ز فیضش ظاهر و باطن معطر
هزاران نور حق بادا پس از وی• • • نثار روضه آلش پیاپی
خداوندا به حق شاه «لولاک» (اشاره دارد به حدیث: لولاک لما خلقت الافلاک و لا الجنة و النار) • • • که از مهرش نمودار کان و افلاک
بده از عشق خود، کام «الهی» • • • بدو بنما همه اشیاء کما هی (اشاره است به حدیث نبوی: اللهم ارنی الاشیاء کما هی و ارزقنا اتباعه)
رباعی زیر از اوست:
‌ای گشته ز ذات خود هویدا چون نور• • • ذرات جهان ز نور تو گشت ظهور
کنه تو ز دانش خردها مستور• • • وجه تو ز ادراک نظرها همه دور
[۵۳] تحفه سامی، ص۷۸.
[۵۴] الهی اردبیلی، دانشمندان آذربایجان، ص۴۹.





۸.۱ - علوم قرآنی و تفسیر و حدیث

۱. تفسیر الهی یا تفسیر اردبیلی. بعضی این اثر را اولین تفسیر پارسی در عهد صفویه دانسته‌اند. مولف آن را در دو مجلد به زبان فارسی نگاشته و شامل تمام قرآن است. میرزا عبدالله افندی نسخه‌ای از آن را به خط مؤلف دیده است. حاجی خلیفه از آن به عنوان تفسیر الاردبیلی نام می‌برد
[۵۵] کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۱، ص۴۴۲.
و شیخ آقا بزرگ آن را تفسیر الهی معرفی می‌کند.
[۵۷] طبقات اعلام الشیعه، ج۶، ص۶۰.

۲. تفسیر القرآن الکریم: الهی این تفسیر را به زبان عربی نوشته و گویا شامل تمامی سوره فاتحه الکتاب و چند آیه از سوره بقره می‌باشد. مؤلف ریاض العلما نسخه‌ای از این تفسیر را به خط پدید آورنده، در شهر اردبیل مشاهده کرده است. این تفسیر در ده هزار سطر بود.
[۵۸] ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۱.

۳. منهاج الفصاحه در شرح نهج البلاغه : این اثر از اولین کتابهای مشتمل بر معارف شیعه به زبان فارسی در عهد صفویه به شمار می‌رود. میرزا عبدالله افندی می‌گوید: «نسخه‌ای از آن را در شهر رشت و نیز نسخه‌ای به خط خودش در اردبیل دیده‌ام.» محمدعلی تربیت نمونه‌ای مخطوط از آن را در کتابخانه اسعد پاشا در استانبول ترکیه ملاحظه نمود. همچنین نسخه‌هایی از این اثر در کتابخانه‌های معروف کشور چون آستان قدس رضوی ، کتابخانه مجلس شورای اسلامی و مدرسه شهید مطهری نگاهداری می‌شود. این کتاب به صورت سنگی به طبع رسیده و در کتابخانه امیرالمؤمنین علیه‌السّلام موجود می‌باشد.
[۶۱] ادبیات فارسی بر مبنای تالیف استوری، ج۲، ص۹۱۴.

۴. ترجمه مهج الدعوات سید بن طاووس

۸.۲ - مباحث کلامی و اعتقادی

۱. اثبات الواجب تعالی: این اثر شرحی عربی است بر «اثبات الواجب جدید» از ملا جلال الدین دوانی که الهی اردبیلی به اصرار دوستان در سال ۹۱۰ق. به رشته تحریر درآورد.
۲. الامامة: رساله‌ای است به فارسی که در آن دلایلی برای اثبات مقام و فضایل ائمه هدی اقامه گردیده است. همین کتاب را مولف به زبان ترکی هم نگاشته که برخی می‌گویند به امیر علی شیر نوایی تقدیم نموده و عده‌ای خاطر نشان نموده‌اند برای شاه اسماعیل صفوی نوشته است.
۳. تاج المناقب فی فضائل الائمة الاثنی عشر: کتاب است مفصل به زبان فارسی که طی آن مولف فضایل و خصال ستارگان درخشان آسمان امامت را برشمرده و با دلایل عقلی و نقلی به اثبات امامت آن فروغهای فروزان پرداخته است. مولف آن را در دوازده جوهر برای شاه طهماسب نوشت. صاحب ریاض العلما می‌گوید: نسخه‌ای از آن را در بارفروش (بابل) مازندران دیده‌ام.
۴. حاشیه جلالیه: تجریدالکلام یا تجرید العقاید خواجه نصیر طوسی (متوفی ۶۷۲ق) در کلام شیعی است. علاءالدین علی بن محمدقوشچی (م ۸۷۹ق) بر آن شرحی به نام شرح جدید نوشته است، ملا جلال الدین دوانی (م۹۰۸ق) بر این شرح حاشیه‌ای نوشته است و صدرالدین محمد دشتکی شیرازی (م۹۰۳ق) بر رد حاشیه دوانی، حاشیه نگاشت و باز علامه دوانی در ردش حاشیه‌ای نوشته که به حاشیه جدید جلالیه مرسوم است. الهی اردبیلی طی حاشیه جلالیه، آرای دشتکی را رد نموده و به نقد حاشیه اش پرداخت و از نظرات استادش مرحوم دوانی دفاع نمود.
[۶۵] ریاض العلماء، ج۲، ص۱۰۳.
[۶۷] روضات الجنات، ج۲، ص۳۰۲.
این حاشیه تحت عنوان «الحاشیة القدیمة الدوانیة علی الشرح الجدید التجرید» معروف است که الهی بر آن حاشیه‌ای نگاشته است.
گفته‌اند اولین کسی که بر شرح تجرید قوشچی حاشیه نوشت، الهی می‌باشد. در دیباچه کتاب می‌خوانیم:
«در این کتاب افکار خود و خلاصه نظرات و یافته‌های متاخرین را به خصوص تحقیقات دوانی را گرد آورده‌ام و اشکالاتی را یادآور شده‌ام.»
این حاشیه تا مبحث علت و معلول است.
۵. المحکمات بین الطبقات، الصدریه و الجلالیه: الهی حاشیه دیگری بر شرح جدید تجرید نوشته که غیر از حاشیه قبلی و شامل بحث امور عامه است. مجموعه نوشته‌های دوانی و دشتکی شیرازی را «الطبقات الصدریه و الجلالیه» و یا المحکمات بین الطبقات الصدریه و الجلالیه» می‌نامند. یعنی دو حاشیه قدیم و جدید از صدرالدین و حواشی جدیدتر از دوانی است. و در برخی منابع و فهرست‌ها از حاشیه بر شرح جدید تجرید یاد کرده‌اند
[۷۰] مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۳۳-۱۳۲.


۸.۳ - حکمت و منطق

۱. تعلیقه شرح جلالی لرسالة اثبات العقل: متن کتاب اثباة العقل از خواجه نصیرالدین طوسی است که جلال الدین دوانی بر آن شرح نوشت و الهی اردبیلی بر این شرح تعلیقه‌ای توضیحی و انتقادی نوشت. صاحب ریاض این اثر را به خط الهی دیده است.
[۷۱] ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۳.

۲. حاشیه بر تحریر القواعد فی شرح الشمسیه: کتاب تحریر القواعد المنطقیه فی شرح الشمسیه از نجم الدین عمر کاتبی قزوینی متوفی به سال ۶۷۵ق است و قطب الدین محمد رازی (شاگرد علامه حلی ) (متوفی ۷۶۶ق) بر آن شرحی نوشته است. الهی اردبیلی و یکی از شاگردانش بر این شرح حاشیه‌ای زده‌اند. موضوع این اثر در منطق می‌باشد.
[۷۳] الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۱۳، ص۳۳۵.
[۷۴] کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۲، ص۱۰۶۴-۱۰۶۳.

۳. حاشیه بر «الحاشیه الشریفیه علی شرح المطالع:» اصل متن تحت عنوان لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار تالیف سراح الدین محمود بن ابی بکر ارموی (متوفی ۶۸۹ق) می‌باشد که شرح آن از قطب الدین محمد رازی بویهی است و میر سید شریف جرجانی بر آن حاشیه نوشته و الهی بر این نگاشته اخیر حاشیه زده است. برخی گفته‌اند: الهی بر شرح رازی، حاشیه نگاشته است.
[۷۵] کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۶، ص۷۶.
[۷۶] کشف الظنون، حاجی خلیفه، ص۱۳۱.
[۷۷] کشف الظنون، حاجی خلیفه، ص۱۳۲.

۴. حاشیه بر شرح الهدایة الاثیریه: هدایة الحکمة از تالیفات اثیرالدین مفضل بن عمرابهری (متوفی ۶۶۰ق) است. کمال الدین میر حسین فرزند معین الدین حسینی میبدیمنطقی (کشته در سال ۹۱۰ق) بر این اثر شرحی دارد که الهی اردبیلی بر آن حاشیه نوشته است.
۵. حاشیه شرح هدایت بخاری: میرک بخاری مانند قاضی میبدی شرحی بر هدایة الحکمة ابهری دارد. الهی بر این شرح نیز حاشیه زده است.
[۷۹] مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۳۵.


۸.۴ - ریاضیات و هیات و نجوم

۱. اساس القواعد فی اصول الفوائد: شرحی است بر فوائد بهائیه که مولف آن عمادالدین عبدالله فرزند محمد جوینی بغدادی است. البته این نظر حاجی خلیفه می‌باشد، ولی شیخ آقا بزرگ عقیده دارد این کتاب از نگاشته‌های عبدالله فرزند محمد فرزند عبدالرزاق است که در سال ۶۷۵ق. برای شمس الدین بهاءالدوله محمد فرزند جوینی ساخته و الهی اربیلی بر آن شرحی نوشته است.
[۸۱] کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۲، ص۱۲۹۶.

۲. تلخیص تحریر اقلیدس: متن از خواجه نصیرالدین طوسی است که الهی ضمن تلخیص فواید زیادی بر آن افزوده و براهین و مسایل بدیعی در خاتمه آورده و برای امیر علی شیر نوایی پرداخته است.
[۸۲] ریحانة الادب، ج۱، ص۱۶۹.
[۸۳] مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۴۲.

۳. حاشیه بر تحریر اقلیدس: الهی علاوه بر تلخیص بر تحریر اقلیدس بر اصل آن حاشیه‌ای نوشته که صاحب ریاض العلما و مدرس تبریزیاز آن یاد کرده‌اند.
[۸۴] مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۴۲.

۴. حاشیه بر تذکرة النصیریه: اصل تذکره از خواجه نصیرالدین طوسی در هیات و نجوم که «الهی» قبل از سال ۹۲۰ق بر آن حاشیه زد و به امیر علی شیر نوایی اهدا نمود.
۵. حاشیه بر شرح چغمینی: متن معروف به الملخص در هیات مربوط به محمود فرزند محمد چغمینی خوارزمی است. قاضی زاده رومی (موسی فرزند محمود) در سال ۸۱۵ق شرحی عمیق بر آن زده که الهی اردبیلی بر این شرح حاشیه‌ای نگاشته است.
[۸۶] الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۶، ص۹۳۵.

۶. شرح اشکال التاسیس: کتاب اشکال التاسیس از آثار مهم در هندسه و دانش هیات نگاشته محمد بن اشرف سمرقندی (متوفی ۶۰۰ ق) است که الهی هم بر اصل آن شرح نوشته و هم بر شرح آن که از قاضی زاده رومی (زنده ۸۴۴ق) است، حاشیه زده است.
[۸۸] مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۳۶.

۷. شرح بر رساله بیست باب: اصل این رساله در اسطرلاب از خواجه نصیرالدین طوسی است و مدرس تبریزی و خوانساری یادآور شده‌اند. الهی بر آن حاشیه نوشته است.
۸. حاشیه بر شرح مفتاح غیب الوجود: اصل کتاب در هیات است و الهی بر شرح آن حاشیه‌ای نگاشته است.

۸.۵ - فقه و اصول

۱. تعلیقه بر حاشیه شریف بر شرح مختصر ابن حاجب ایجی: اصل کتاب منتهی السوال و الامل فی علم الاصول و الجدل نام دارد که ابن حاجب مالکی (متوفی به سال ۶۴۶ق) مولف آن است و خود به تلخیص آن روی آورد و مختصر المنتهی یا مختصر ابن حاجب نامیده شد. بر این مختصر قاضی عضدالدین عبدالرحمان بن احمد ایجی (متوفی ۷۵۶ق) در سال ۷۳۴ ق شرح جالبی نگاشته که بر آن شروح و حواشی متعددی نوشته‌اند و معروف آنها حاشیه میر سید شریف جرجانی است. الهی تعلیقه‌ای بر این حاشیه دارد.
[۹۰] فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره اول، ص۱۳۵.

۲. شرح تهذیب طریق الی علم الاصول: کتاب تهذیب الاصول از علامه حلی متوفی به سال ۷۳۶ق است. الهی اردبیلی بر آن شرحی دارد و صاحب ریاض آن را جزء آثار وی بر می‌شمارد.
[۹۱] الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۳، ص۱۶۵.

۳. حاشیه بر شرح المواقف: متن این اثر از قاضی عضدالدین ایجی (متوفی ۷۵۶ق) است که میر سید شریف جرجانی (متوفی ۸۱۶ق) در شوال ۸۰۷ از شرح آن خاتمه یافته است و الهی اردبیلی بر این شرح حواشی جالبی نگاشته است.
[۹۳] ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۱.

۴.ـ خلاصة الفقه: از مهم‌ترین آثار فقهی شیعه و نخستین اثر جامع در این مورد به زبان فارسی است که مولف آن را در سال ۹۱۱ ق برای شاه اسماعیل صفوی پرداخته است.
۵. شرح ارشاد: اصل متن به نام ارشاد الاذهان الی احکام الایمان از علامه حلی است که الهی بر آن شرحی نگاشت و صاحب ریاض العلما به آن اشاره دارد.
[۹۴] ریاض العلما، ج۶، ص۱۳۷.

۶. حاشیه بر قواعد: قواعد العقائد یا کشف الفوائد از علامه حلی در فقه شیعی است که الهی بخشی از این کتاب حاشیه‌هایی نگاشته است.
[۹۵] ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۲.
[۹۶] الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۴، ص۲۴.


۸.۶ - ادبیات و عرفان

۱. دیوان الهی
۲. شرح گلشن راز: این شرح که بر کتاب گلشن راز شبستری است، شامل تمام ابیات و حاوی شرح ۱۰۰۵ بیت است و نیز دارای خطبه‌ای به نظم (۵۰ بیت) و مقدمه‌ای مفصل در دوازه مطلع در توضیح مبانی عرفان می‌باشد، تاریخ اتمام آن سال ۹۰۸ق است که سال خاتمه اش با عنوان کتاب (با احتساب حروف ابجد) یکی است:
شده تاریخ اتمامش چو روشن• • • زده عقلش رقم از «شرح گلشن»
[۹۷] مجموعه رسایل خطی فارسی، نجیب مایل هروی، ج۱، ص۱۵۱_ ۱۶۷.
الهی اردبیلی در این شرح مانند بسیاری از شروح دیگر گلشن راز تحت تاثیر شرح محمد لاهیجی (متوفای ۹۱۲ق) بوده است.
۳. کشف الاسرار : رساله‌ای است در عرفان که آقای دکتر محمدرضا برزگر خالقی عقیده دارد این نوشتار در واقع همان مقدمه شرح گلش راز به قلم الهی اردبیلی است که به طور جداگانه رونویسی کرده و آن را کشف الاسرار نامیده‌اند، اما نجیب مایل هروی آن را اثری جداگانه می‌داند و در مجموعه رسایل خطی فارسی آن را به طبع رسانیده است.
[۹۸] فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره اول، ص۱۳۹.
همچنین آقای غلامحسین حجتی نیا این رساله را پس از تصحیح و مقدمه و تعلیقات و پاورقی‌های قابل توجه در نشریه «کیهان اندیشه» چاپ کرده است.
[۹۹] کیهان اندیشه، ش ۶۳، ص۱۴۱-۱۲۸.


۸.۷ - آثار دیگر

۱. فراست: رساله‌ای است به زبان فارسی که در آن احوال ظاهری و باطنی انسان با استدلالهای بررسی شده و ذکاوت و خلاقیتهای و تواناییهای فکری بشر ارزیابی گردیده است. دراین نوشتار مولف فراست را از دو دیدگاه عقل و شرع مورد توجه قرار داده و در یک مقدمه، دو حرف و یک خاتمه تنظیم کرده که در بررسی‌های روان شناسی اسلامی حائز اهمیت است.
۲. رساله‌ای در قیافه شناسی انسانها: به نظر می‌رسد در ادامه موضوع قبلی باشد.
۳. حواشی متفرقه: میرزا عبدالله افندی آن را در آذربایجان دیده است. این اثر حاوی حواشی متعدد بر کتابهای گوناگون در علوم و فنون می‌باشد و ظاهرا تعلیقات پراکنده‌ای است که الهی بر آثاری چند نگاشته و در مجموعه‌ای تدوین شده است.
۴. اجازات: شامل اجازه‌هایی روایی است که استادان الهی برای وی صادر کرده‌اند.


در زمان ارتحال الهی اردبیلی اختلاف فراوانی دیده می‌شود و از سال ۹۰۴ق تا ۹۵۰ ق ضبط کرده‌اند. شیخ آقا بزرگ تهرانی در مجلدات گوناگون الذریعه سال فوتش را ۹۳۰، ۹۴۰ و ۹۵۰ق ذکر کرده است. تذکره روز روشن وفات این عالم را سال ۹۳۷ق دانسته است.
[۱۰۱] تذکره روز روشن، مولی محمد مظفر حسین صبا، ص۶۷-۶۶.
اما قول درست همان می‌باشد که سید محسن امین و مدرس تبریزی آورده‌اند،
[۱۰۳] ریحانة الادب، ج۱، ص۱۶۹.
یعنی سال ۹۵۰ق زیرا الهی کتاب خلاصة الفقه را در سال ۹۴۲ق به اتمام رسانیده و نمی‌تواند قبل از این تاریخ فوت کرده باشد.
[۱۰۴] فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره اول، ص۱۳۳.
نکات دیگری این تاریخ را تایید می‌کند:
۱. سام میرزا صفوی مولف تحفه سامی سال رحلتش را ۹۵۰ق ذکر کرده است و چون او با علما و شاعران عصر پدر و برادر مهترش شاه طهماسب آشنایی داشته، این ضبط قابل توجه است.
۲. الهی اردبیلی از اعلام ارجمند زمان حکمرانی شاه طهماسب صفوی که از سال ۹۳۰ تا ۹۸۴ق فرمانروایی می‌نموده، به شمار می‌رفته و مورد توجه این حاکم صفویه بود و بنابراین نمی‌تواند قبل از سال ۹۳۰ق فوت کرده باشد.بدن وی را در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی خاک سپردند. الهی فرزند فاضلی به نام محمد داشت که مؤلف ریاض العلما و سید محسن امین از او نام برده‌اند.
[۱۰۵] ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۱.
بازماندگانش و افرادی از این خاندان در روضه صفویه اردبیل مشغول خدمات علمی، آموزشی و اجتماعی بودند. الهی اردبیلی را نباید با حکیم الهی اردبیلی که یکی از سخنوران قرن سیزدهم هجری است، و در سال ۱۲۹۶ ق مرحوم شد و سروده هایش به زبان ترکی است، اشتباه کرد.
[۱۰۷] الهی اردبیلی، دانشمندان آذربایجان، ص۴۹.
در تذکره هفت اقلیم ذیل بزرگان لار پس از نام کمال الدین حسین از علاءالدین ولد ارشد او نام برده شده است،
[۱۰۸] تذکره هفت اقلیم، امین احمد رازی، ج۱، ص۲۵۷.
برخی گفته‌اند چون الهی مدتی در شیراز اقامت داشته، شاید این عنوان و فرزندش با الهی اردبیلی تطبیق کند و عده‌ای هم آن را یک تشابه اسمی دانسته‌اند.
[۱۰۹] فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره اول، ص۱۳۳.



۱. تذکره شعرای آذربایجان، محمد دیهیم، ج۱، ص۱۸.
۲. فصلنامه میراث جاویدان، شماره نهم، بهار ۱۳۷۴، ص۱۳۲.
۳. طبقات اعلام الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۶۰.
۴. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۳۲۴.    
۵. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۱۴۱.    
۶. ریاض العلما و حیاض الفضلا، میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ترجمه محمد باقر ساعدی، ج۲، ص۱۰۶.
۷. روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، ج۲، ص۳۲۰.
۸. مجله مشکوه، ش هشتم، تابستان ۱۳۶۴، ص۱۲۲.
۹. تشیع در خراسان در عهد تیموریان، عبدالمجید ناصری داوودی، ص۱۷۶-۱۷۵.
۱۰. تحفه سامی، سام میرزا صفوی، تصحیح رکن الدین همایون فرخ، ص۷۸-۷۷.
۱۱. مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۲۳.
۱۲. تاریخ و فرهنگ مردم دوان، عبدالعلی لهسائی زاده وعبدالنبی سلامی، ص۴۴۵.
۱۳. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۳، ص۵۸.    
۱۴. ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۳.
۱۵. روضات الجنات، ج۲، ص۳۱۹.
۱۶. ریحانة الادب، ج۳، ص۳۶۷.
۱۷. الکنی و الالقاب، محدث قمی، ج۲، ص۱۵۴.    
۱۸. ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۶-۱۱۵.
۱۹. ریاض الجنة، میرزا عبدالله زنوزی، روضه چهارم.
۲۰. تذکره روز روشن، مولی محمد مظفر حسین صبا، تصحیح محمد حسین رکن زاده آدمیت، ص۶۶.
۲۱. تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، چ دوم، ج۲، ص۶۹۱.
۲۲. خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص۳۲۰.
۲۳. تاریخ ادبی ایران، ادوارد براون، ترجمه علی اصغر حکمت، ج۳، ص۵۸۹.
۲۴. لغت نامه، علی اکبر دهخدا، ج۳، ص۳۲۸۷-۳۲۸۶.
۲۵. الهی اردبیلی، دانشمندان آذربایجان، ص۱۴۷.
۲۶. ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۹.
۲۷. الذریعه، ج۶، ص۳۵، ش ۱۶۵.    
۲۸. کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۲، ص۷۰.
۲۹. ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۷.
۳۰. تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ص۴۴۴.
۳۱. فوائد الرضویه، محدث قمی، ص۱۳۷.
۳۲. ریحانة الادب، ج۳، ص۳۶۸-۳۶۷.
۳۳. بدایع الوقایع، محمود واصفی، تصحیح الکساندر بلدرف، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ج۲، ص۲۵-۲۵۰.
۳۴. تشیع در خراسان عهد تیموریان، ص۱۷۹.
۳۵. ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۹-۱۰۸.
۳۶. تحفه سامی، ص۷۸-۷۷.
۳۷. ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۵.
۳۸. ریاض العلما، ص۱۱۲.
۳۹. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۲۳۱.    
۴۰. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۱۴.
۴۱. روضات الجنات، ج۲، ص۳۱۹.
۴۲. ریحانة الادب، ج۳، ص۱۶۸.
۴۳. مستدرک الوسایل، نوری، ج۳، ص۵۱۳.
۴۴. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۶، ص۵۳-۵۱.    
۴۵. تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، ج۵، قسمت اول، ص۱۷۱.
۴۶. تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، ج۵، قسمت اول، ص۱۲۶.
۴۷. تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، ج۵، قسمت اول، ص۲۴۰_ ۲۴۴.
۴۸. دین و دولت در عصر صفویه، مریم میراحمدی، ص۷۶.
۴۹. نقد و معرفی متون (رساله کشف الاسرار حسین الهی اردبیلی)، غلامحسین حجتی نیا، کیهان اندیشه، شماره ۶۳، آذر و دی ۱۳۷۴، ص۱۵۰-۱۲۸.
۵۰. مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، شمی الدین محمد لاهیجی، مقدمه محمد رضا برزگر خالقی.
۵۱. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۹، ص۹۲.    
۵۲. تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۲، ص۱۶۹.
۵۳. تحفه سامی، ص۷۸.
۵۴. الهی اردبیلی، دانشمندان آذربایجان، ص۴۹.
۵۵. کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۱، ص۴۴۲.
۵۶. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۲۶۱.    
۵۷. طبقات اعلام الشیعه، ج۶، ص۶۰.
۵۸. ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۱.
۵۹. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۴، ص۱۲۵.    
۶۰. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۲۳، ص۱۹۵.    
۶۱. ادبیات فارسی بر مبنای تالیف استوری، ج۲، ص۹۱۴.
۶۲. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۰۴.    
۶۳. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۳، ص۵۸.    
۶۴. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۳۲۴.    
۶۵. ریاض العلماء، ج۲، ص۱۰۳.
۶۶. اعیان الشیعه، ج۶، ص۵۲.    
۶۷. روضات الجنات، ج۲، ص۳۰۲.
۶۸. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۶، ص۶۸.    
۶۹. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۲۰، ص۱۳۴.    
۷۰. مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۳۳-۱۳۲.
۷۱. ریاض العلما، ج۲، ص۱۰۳.
۷۲. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۶، ص۳۵.    
۷۳. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۱۳، ص۳۳۵.
۷۴. کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۲، ص۱۰۶۴-۱۰۶۳.
۷۵. کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۶، ص۷۶.
۷۶. کشف الظنون، حاجی خلیفه، ص۱۳۱.
۷۷. کشف الظنون، حاجی خلیفه، ص۱۳۲.
۷۸. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۶، ص۱۳۹-۱۳۸.    
۷۹. مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۳۵.
۸۰. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۷.    
۸۱. کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۲، ص۱۲۹۶.
۸۲. ریحانة الادب، ج۱، ص۱۶۹.
۸۳. مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۴۲.
۸۴. مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۴۲.
۸۵. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۶، ص۱۱۹.    
۸۶. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۶، ص۹۳۵.
۸۷. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۶، ص۵۲.    
۸۸. مشکوة، سام میرزا صفوی، ص۱۳۶.
۸۹. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۶، ص۱۳۵.    
۹۰. فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره اول، ص۱۳۵.
۹۱. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۳، ص۱۶۵.
۹۲. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۳، ص۱۶۷.    
۹۳. ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۱.
۹۴. ریاض العلما، ج۶، ص۱۳۷.
۹۵. ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۲.
۹۶. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۴، ص۲۴.
۹۷. مجموعه رسایل خطی فارسی، نجیب مایل هروی، ج۱، ص۱۵۱_ ۱۶۷.
۹۸. فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره اول، ص۱۳۹.
۹۹. کیهان اندیشه، ش ۶۳، ص۱۴۱-۱۲۸.
۱۰۰. آقا بزرگ تهرانی، ج۱۶، ص۱۵۲.    
۱۰۱. تذکره روز روشن، مولی محمد مظفر حسین صبا، ص۶۷-۶۶.
۱۰۲. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۶، ص۵۲.    
۱۰۳. ریحانة الادب، ج۱، ص۱۶۹.
۱۰۴. فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره اول، ص۱۳۳.
۱۰۵. ریاض العلما، ج۲، ص۱۱۱.
۱۰۶. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۶، ص۵۲.    
۱۰۷. الهی اردبیلی، دانشمندان آذربایجان، ص۴۹.
۱۰۸. تذکره هفت اقلیم، امین احمد رازی، ج۱، ص۲۵۷.
۱۰۹. فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره اول، ص۱۳۳.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«حسین اردبیلی».    



جعبه ابزار