حق استفاده از مسجدالحرام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حق استفاده از مسجدالحرام
۸. تساوی ساکنان حرم (مکه) و واردشوندگان از راههای دور، در استفاده از مسجدالحرام:
«ان الذین کفروا ویصدون عن سبیل الله والمسجد الحرام الذی جعلنـه للناس سواء العـکف فیه والباد...»
«کسانی که کافر شدند و مؤمنان را از راه خدا و از
مسجدالحرام ، که آن را برای همه مردم مساوی قرار دادیم اعم از کسانی که در آنجا زندگی میکنند و یا از نقاط دور وارد میشوند، باز میدارند (مستحق عذابی درد ناکند)... . »
در این آیه،
کفر این گروه به صورت فعل ماضی، و جلوگیری از طریق
خدا به صورت
فعل مضارع آمده است، اشاره به اینکه کفر آنها قدیمی است و اما تلاش و کوششان برای گمراه ساختن مردم، همیشگی و مستمر است، به تعبیر دیگر جمله اول از اعتقاد باطل آنها که یک امر ثابت است سخن میگوید، و جمله دوم از عمل آنها که تکرار صد عن سبیل الله است.
۲ - منظور از صد عن سبیل الله، هر گونه تلاش و کوشش برای جلوگیری مردم از
ایمان و اعمال صالح است، و تمام برنامههای تبلیغاتی و عملی که در جهت تخریب اعتقادات و
انحراف آنها از راههای صحیح و اعمال پاک انجام میگیرید در این مفهوم وسیع جمع است.
۳ - همه مردم در این مرکز
عبادت یکسانند در
تفسیر جمله «سواء العاکف فیه و الباد» مفسران بیانات گوناگونی دارند: بعضی گفتهاند منظور این است که همه مردم در مراسم عبادت در این کانون
توحید یکسانند، و هیچکس حق مزاحمت به دیگری در امر
حج و عبادت در کنار خانه خدا ندارد.
در حالی که بعضی معنی وسیعتری برای این جمله قائل شدهاند و گفتهاند نه تنها در مراسم عبادت مردم یکسانند بلکه در استفاده کردن از
زمین و خانههای اطراف مکه برای
استراحت و سایر نیازهای خود نیز باید مساوات باشد، به همین جهت جمعی از فقهاء خرید و فروش و
اجاره خانههای مکه را
تحریم کردهاند و آیه فوق را شاهد بر آن میدانند.
در روایات اسلامی نیز تأکید شده که نباید زوار خانه خدا را از سکونت در خانهها و منازل مکه جلوگیری کرد که بعضی به صورت تحریم و بعضی به صورت
کراهت است.
در
نهج البلاغه در نامهای که
علی (علیهالسّلام) به
قثم بن عباس فرماندار مکه نگاشت چنین میخوانیم : به مردم مکه دستور ده تا از کسانی که در این شهر سکنی میکنند اجاره بها نگیرند، زیرا خداوند میفرماید: در این سرزمین کسانی که مقیمند یا از بیرون میآیند یکسانند، منظور از
عاکف کسی است که در آنجا
اقامت دارد، و از بادی کسی است که از نقاط دیگر به قصد حج میآید.
در حدیث دیگری از
امام صادق (علیهالسّلام) در تفسیر همین آیه میخوانیم: در آغاز خانههای مکه، در نداشت، نخستین کسی که برای خانه خود در گذاشت
معاویه بود، و سزاوار نیست هیچکس حجاج را از خانهها و منازل مکه منع کند.
از بعضی از روایات نیز استفاده میشود که زوار خانه خدا
حق دارند از حیاط خانهها تا پایان
مناسک حج استفاده کنند.
البته این
حکم تا حدود زیادی با بحث آینده ارتباط دارد که منظور از مسجدالحرام در این آیه خصوص آن مسجد است، یا تمام مکه را شامل میشود، در صورتی که قول اول را بپذیریم نوبت به خانههای مکه نمیرسد، ولی در صورتی که تمام مکه را در مفهوم آیه داخل بدانیم تحریم خرید و فروش و یا اجاره گرفتن از خانههای مکه برای حجاج مطرح میشود و از آنجا که این مطلب از نظر منابع فقهی و روایات و تفسیر مسلم نیست حکم به تحریم مشکل است، ولی بدون شک سزاوار است
اهل مکه هر گونه تسهیلاتی برای زوار خانه خدا قائل شوند و هیچگونه اولویت و امتیازی برای خود نسبت به آنها حتی در خانهها قائل نشوند، و روایات نهج البلاغه و مانند آن نیز ظاهرا اشاره به همین است.
و به هر حال قول به تحریم در میان فقهای
شیعه و
اهل تسنن ، طرفداران زیادی ندارد.
این معنی نیز مسلم است که هیچکس حق ندارد به عنوان متولی خانه خدا یا عناوین دیگر، کمترین مزاحمتی برای زائر این خانه
ایجاد کند، و یا آن را به یک پایگاه اختصاصی برای تبلیغات و برنامههای خود تبدیل نماید.
۴ - منظور از مسجدالحرام در این آیه چیست؟
بعضی گفتهاند منظور همان ظاهر آن است یعنی خانه
کعبه و کل مسجدالحرام، ولی بعضی آن را اشاره به تمام مکه میدانند، و آیه اول
سوره اسراء را که درباره معراج
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است دلیل بر آن میدانند، زیرا در این آیه تصریح شده که آغاز
معراج از مسجدالحرام بود در حالی که تاریخ میگوید از خانه
خدیجه یا
شعب ابی طالب یا خانه
ام هانی بوده است، معلوم میشود منظور از مسجدالحرام کل مکه است.
ولی از آنجا که شروع معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از بیرون مسجدالحرام مسلم نیست، و احتمال دارد که از خود مسجد، صورت گرفته باشد، ما دلیلی نداریم که آیه مورد بحث را از ظاهرش بازگردانیم، بنابراین موضوع بحث در این آیه خود مسجدالحرام است.
و اگر در روایات فوق خواندیم که به همین آیه برای مساوات مردم در خانههای مکه
استدلال شده است به خاطر این است که حکم مزبور ظاهرا یک حکم استحبابی است و در یک حکم استحبابی توسعه موضوع روی تناسبها مانعی ندارد (دقت کنید).
نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ج۱، ص۳۱۱.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حق استفاده از مسجدالحرام».