حکم غیابی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حکم غیابى
حکم صادر شده علیه طرف غایب است.
به رأیى که
حاکم شرع در غیاب
مدّعی علیه، علیه او صادر مىکند حکم غیابى گویند و از آن در باب
قضاء سخن گفتهاند.
حکم غیابى در دو صورت به شرح زیر متصور است:
۱.
مدّعی با حضور نزد حاکم طرح
دعوا مىکند. در پى آن، حاکم
مدّعی علیه را به
دادگاه فرا مىخواند. وى یا مطلقا از حضور در
دادگاه خوددارى مىکند و یا از حضور نزد این
قاضی خاص امتناع مى ورزد و با طرح
دعوا نزد
قاضی اى دیگر موافق است. در فرض نخست،
قاضی از
مدّعی حضور شهود را مطالبه مىکند، که پس از
شهادت گواهان و اثبات
دعوا نزد
قاضی، وى اقدام به صدور حکم غیابى علیه طرف دیگر
دعوا مىکند و این
حکم در حق او نافذ است. در فرض دوم، آیا به خواست
مدّعی علیه ترتیب اثر داده مىشود یا نه، بلکه بر او
واجب است نزد
قاضی تعیین شده از سوى
مدّعی حضور یابد مسئله اختلافى است. برخى گفتهاند: در این صورت به
قرعه رجوع مىشود.
۲. هرکدام از متخاصمین در شهرى به قاضى اى مراجعه مىکند و هریک از دو
قاضی علیه طرف غایب
حکم صادر مىکند.
در نتیجه
حکم نسبت به هر دو غیابى خواهد بود. در این صورت کدام یک از دو
حکم نافذ است؟ اگر حکمى که ابتدا صادر شده مشخص باشد، به آن عمل مىشود، و اگر معلوم نباشد، به
قرعه رجوع مىگردد، و با
علم به صدور هر دو حکم در یک زمان، در صورتى که یکى از آن دو
اعلم از دیگرى باشد، رأى
اعلم مقدم مىشود و در صورت تساوى هر دو در
علم، بنابر قول برخى، مقتضاى قاعده، سقوط هر دو، و مراجعه به
قاضی سوم مرضىّ الطرفین است.
برخى در این صورت نیز رجوع به
قرعه را لازم دانستهاند.
البته در موارد حکم غیابى، طرف غایب، پس از آگاهى از آن مىتواند به
حکم اعتراض کند.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام جلد۳ صفحه ۳۵۷ و۳۵۸.