• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حیا درآیات و روایات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حیا، ایمان، مکارم اخلاقی، روایات.

پرسش: چرا در روایات ما سفارش به حیا شده است؟ و حیاورزی چه آثاری دارد؟

پاسخ اجمالی: حیا یکی از مهم‌ترین صفات نفسانی است که تاثیر فراوانی بر حوزه‌های مختلف زندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تاثیر، بازدارندگی است. در روایات ما حیاورزی سبب حفظ ایمان و از مکارم اخلاقی بیان شده است. برخی از آثار حیاورزی عبارتند از : محبت خداوند، عفت و پاکدامنی، پاک شدن از گناهان، نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری کردن از بدی، خوش‌رویی، گذشت و بخشندگی، پیروزی و خو‌ش‌نامی.

فهرست مندرجات

۱ - مفهوم‌شناسی
۲ - مباحث کلی
       ۲.۱ - ارزش
       ۲.۲ - اسباب
              ۲.۲.۱ - عقل
              ۲.۲.۲ - ایمان
       ۲.۳ - موانع
              ۲.۳.۱ - زیاد سخن گفتن
              ۲.۳.۲ - شراب خواری
       ۲.۴ - آثار
              ۲.۴.۱ - محبت خداوند
              ۲.۴.۲ - عفت و پاکدامنی
              ۲.۴.۳ - پاک شدن گناهان
              ۲.۴.۴ - آثار دیگر
       ۲.۵ - حد و مرز
۳ - پانویس
۴ - منبع


«حیا» در لغت به مفهوم شرم‌ساری و خجالت است که در مقابل آن «وقاحت» و بی‌شرمی قرار دارد. در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می‌گردد و منشا آن ترس از سرزنش دیگران است. مطالعه درباره مفهوم «حیا» در آیات و روایات نشان می‌دهد که منشا پیدایش این حالت، درک حضور در محضر ناظری آگاه، محترم و گران‌مایه است. این مفهوم را در خلال آنچه در کتاب و سنت در باب حیا آمده است، به وضوح می‌توان مشاهده کرد. این مفهوم، قدر مشترک میان همه انواع حیا است. بنابراین حیا دارای سه رکن اصلی است: فاعل، ناظر و فعل. فاعل، در حیا شخصی است برخوردار از کرامت و بزرگواری نفسانی. ناظر در حیا شخصی است که مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایسته‌ احترام باشد، و فعلی که رکن سوم برای تحقق حیا است، فعل ناپسند و زشت است. در نتیجه در تفاوت میان «حیا» با «خوف» و «تقوا» می‌توان گفت که محور بازدارندگی در حیا، ادراک حضور ناظر محترم و بلندمرتبه و حفظ حرمت و حریم او است؛ حال آنکه محور بازدارندگی در خوف و تقوا، درک قدرت خداوند و ترس از مجازات او است.


اگرچه چهره بارز و جوهره حیا، بازدارندگی از ارتکاب اعمال زشت است، قهراً این بازدارندگی، انجام اعمال نیک را در پی خواهد داشت. همچنین یادآور می‌شود که حیا در حوزه‌های مختلفی مطرح است که بحث از آنها در جای خود صورت می‌گیرد، (از جمله حیای زنان در «اخلاق جنسی» حیا در خانواده در «اخلاق خانواده» و حیا از دیگران در «اخلاق معاشرت»، مورد بررسی قرار می‌گیرد) و در این جا تنها مباحث عام و کلی مربوط به حیا مطرح می‌شود.

۲.۱ - ارزش

رسول خدا‌ (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) حیا را زینت آدمی شمرده و فرموده است: «بی شرمی با هیچ چیز همراه نشد مگر این که آن را زشت گردانید. و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این که آن را آراست.» امام علی‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «هر که پوشش شرم گزیند کس عیب او نبیند» و در بیانی دیگر می‌فرماید: «حیا پیشه کن که حیا نشانه نجابت است»
[۱۰] آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ح ۶۰۸۲.
امام صادق‌ (علیه‌السّلام) جایگاه حیا را در راس مکارم اخلاقی دانسته می‌فرماید: مکارم اخلاق یکی بسته به دیگری است، خداوند آنها را به هر که خود خواهد، دهد. ممکن است در مرد باشد و در فرزندش نباشد، در بنده باشد و در مولای او نباشد، (آنها عبارتند از:) راستگویی، صداقت با مردم، بخشیدن به مسکین، جبران کردن خوبی‌ها، امانت‌داری، صله‌ رحم، دوستی و مهربانی باهمسایه و یار، میهمان‌نوازی و در راس همه حیا.
امام علی‌ (علیه‌السّلام) در باب نقش کلیدی حیا فرمود: «حیا وسیله رسیدن به هر زیبایی و نیکی است.» اهمیت حیا در حدی است که امام صادق‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.» از سیره رسول اکرم‌ (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) گزارش شده است که هر گاه با مردم صحبت می‌کرد، عرقِ شرم بر پیشانی داشت و هیچ گاه به آنان خیره نمی‌شد.
گاهی شرم‌ساری ماهیتی منفی می‌یابد و آن در صورتی است که منشا آن حماقت، جهالت و ضعف نفس باشد. این نوع شرم و حیا در اخلاق اسلامی به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و فضیلت اخلاقی به شمار نیامده است، بلکه مانع رشد و تعالی انسان و موجب عقب‌ماندگی او در زمینه‌های مختلف می‌گردد. در روایات از این نوع شرم، به حیای حماقت و جهل و حیای ضعف یاد شده است.

۲.۲ - اسباب

در روایات مواردی به عنوان اسباب حیاورزی بیان شده که به اختصار به دو نمونه در اینجا اشاره می‌کنیم:

۲.۲.۱ - عقل

رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) که از او در باره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمود:
عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن‌داری، و از خویشتن‌داری، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر،اطاعت نصیحت‌گوی، حاصل می‌گردد.
[۱۹] ر. ک: حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۸.
[۲۰] شیخ صدوق، ابوجعفر، خصال، ج۱، ص۴۰۴ و ۴۲۷.
[۲۲] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۲۳۰.


۲.۲.۲ - ایمان

امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.»

۲.۳ - موانع

همچنین در روایات، اموری به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر علل بی‌حیایی یا کمی‌ حیا معرفی شده‌اند که مهم‌ترین آنها به شرح زیر است:
یک. از میان برداشتن پرده‌ها و حریم‌ها: از امام کاظم‌ (علیه‌السّلام) به یاران خود توصیه می‌فرمود: پرده شرم و آزرم میان خود و برادرت برمدار، و مقداری از آن باقی گذار؛ زیرا برداشتن آن، برداشتن حیا است.
دو. دست نیاز به سوی مردم دراز کردن: امام صادق‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، عزت را سلب می‌کند و حیا را می‌برد.»

۲.۳.۱ - زیاد سخن گفتن

امام علی‌ (علیه‌السّلام) فرمود: هر که پرگفت، راه خطا بسیار پوید، و آنکه بسیار خطا کرد شرم او‌ اندک شود، و آنکه شرم او‌ اندک شود، پارسایی او کم‌ گردد، و آنکه پارسایی‌اش‌ اندک گردد، دلش بمیرد.

۲.۳.۲ - شراب خواری

به امام رضا‌ (علیه‌السّلام) منسوب است که در شرح علت تحریم خمر فرمود: «خداوند تعالی شراب را حرام فرمود؛ زیرا شرابْ تباهی می‌آورد، عقل‌ها را در شناخت حقایق باطل می‌کند و شرم و حیا را از چهره فرد می‌زداید.»

۲.۴ - آثار

در روایات، آثار فراوانی اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی و نفسانی و رفتاری برای حیا بیان شده است که برخی از آنها به شرح زیر است.

۲.۴.۱ - محبت خداوند

پیامبر اکرم‌ (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: «خداوند، انسان با شرم و حیا و پاکدامن را دوست دارد و از بی‌شرمی گدای سِمِج نفرت دارد.»

۲.۴.۲ - عفت و پاکدامنی

امام علی‌ (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «ثمره حیا، عفت و پاکدامنی است.»

۲.۴.۳ - پاک شدن گناهان

امام سجاد‌ (علیه‌السّلام) در این باره فرمود: چهار چیز است که هر کس را باشد اسلامش کامل و گناهش پاک گردد و پروردگار خود را ملاقات می‌کند، در حالی که خداوند‌ (عزّوجلّ) از او خشنود است: هر کس به آنچه به نفع مردم بر خویشتن قرار داده برای خدا انجام دهد و زبانش با مردم راست باشد و از هر چه نزد خدا و نزد مردم زشت است، شرم کند و با خانواده خود خوش‌ رفتار باشد.

۲.۴.۴ - آثار دیگر

رسول خدا‌ (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) در شرح پاره‌ای از آثار شرم و حیا فرمود: اما آنچه از حیا نشات می‌گیرد: نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری کردن از بدی، خوش‌رویی، گذشت و بخشندگی، پیروزی و خو‌ش‌نامی در میان مردم است. اینها فوایدی است که خردمند از حیا می‌برد.
در متون اخلاقی اسلام پیامدهای بسیاری برای «وقاحت» و بی‌شرمی بیان شده است که به دلیل اختصار تنها به بیان یک روایت در این باب اکتفا می‌شود:
امام صادق‌ (علیه‌السّلام) به شاگرد خود «مفضّل» می‌فرماید: ای مفضّل، اگر حیا نبود انسان هیچ گاه میهمان نمی‌پذیرفت، به وعده وفا نمی‌کرد، نیازها (ی مردم) را برآورده نمی‌ساخت، از نیکی‌ها برحذر بود و بدی‌ها را مرتکب می‌شد. بسیاری از امور لازم و واجب نیز برای حیا انجام می‌شود. بسیاری از مردم، اگر حیا نمی‌کردند و شرمگین نمی‌شدند، حقوق والدین را رعایت نمی‌نمودند، هیچ صله رحمی نمی‌کردند، هیچ امانتی را به درستی باز پس نمی‌دادند و از فحشا برحذر نبودند.

۲.۵ - حد و مرز

گفته شد که حیا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است.
بنابراین اولا، در متون اخلاق اسلامی خداوند و ناظران و نمایندگان او، حقیقت الهی و انسانی فرد و دیگران، به عنوان ناظرانی که باید از آنها شرم و حیا ورزید مطرح شده‌اند.
[۳۶] ر. ک: صدوق، ابوجعفر، عیون الاخبار الرضا، ج۲، ص۴۵، ح ۱۶۲.
[۳۷] قمی، علی ابن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۴.
[۳۸] کراجکی، ابوالفتح، کنز الفوائد، ج۲، ص۱۸۲.
[۳۹] طوسی، ابوجعفر، امالی، ص۲۱۰.

ثانیاً، قلمرو حیا امور زشت و ناپسند است و شرم‌ساری در انجام نیکی‌ها هیچ گاه پسندیده نیست. ولی این حد و مرز در بسیاری از موارد از سوی مردم رعایت نمی‌گردد. منشا این امر آگاهی جهالت و گاهی بی‌مبالاتی است.
در بسیاری از روایات حیاورزی در برخی موارد ممنوع شده است. به نظر می‌رسد که با وجود ضابطه پیش گفته در مفهوم حیا، این تاکید به دلیل آن است که انسان نسبت به این موارد نوعی شبهه علمی دارد و تا حدودی توجیهاتی، جهت تایید حیاورزی در آن موارد برای خود دست و پا می‌کند، در حالی که تصورات او باطل است. برخی از موارد و مواقعی که جای حیا ورزیدن نیست، بدین قرارند:
۱. حیا ورزیدن از گفتار، کردار و درخواست حق؛ پیامبر‌ (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: «هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نکن.»
۲. حیا ورزیدن از تحصیل علم؛ امام علی‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «کسی شرم نکند از آموختنِ آنچه نمی‌داند.»
۳. حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال؛ امام صادق‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «کسی که از طلب مال حلال حیا نکند، هزینه‌هایش سبک شود و خداوند خانواده‌اش را از نعمت خویش بهره مند گرداند.»
۴. حیا ورزیدن از خدمت به مهمان؛ امام علی‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «سه چیز است که نباید از آن شرم کرد: از جمله خدمت کردن به مهمان.»
۵. حیا ورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران؛ امام علی‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم.»
۶. شرم از اعتراف به ندانستن؛ امام علی‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «اگر از کسی سوالی کردند و نمی‌داند، شرم نکند از این که بگوید: نمی‌دانم.»
[۵۰] احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی ـ اخلاق اسلامی، ص۸۰.

۷. شرم از درخواست از خداوند؛ امام صادق‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «هیچ چیز در نزد خداوند محبوب‌تر از آن نیست که از او چیزی درخواست شود، پس هیچ یک از شما نباید شرم کند از این که از رحمت خداوند درخواست کند؛ اگرچه (خواسته او) یک بند کفش باشد.»
۸. شرم از بخشش‌ اندک؛ امام علی‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «از بخشش‌ اندک شرم مدار که محروم کردن از آن کمتر است.»
۹. شرم از خدمت به خانواده؛ امام صادق‌ (علیه‌السّلام) مردی از اهل مدینه را دید که چیزی برای خانواده‌اش خریده و با خود می‌برد، آن مرد چون امام را دید خجالت کشید. امام‌ (علیه‌السّلام) فرمود: «این را خودت خریده و برای خانواده‌ات می‌بری؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدینه نبودند (که سرزنش و خرده‌گیری کنند) من هم دوست داشتم، برای خانواده‌ام چیزی بخرم و خودم ببرم.»



۱. ر.ک:ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۲۱۸.    
۲. راغب اصفهانی، ابوالقاسم، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۷۰.    
۳. ابن اثیر، مجدالدین، نهایه، ج۱، ص۴۷۰.    
۴. ر.ک:ابن مسکویه، ابوعلی، تهذیب الاخلاق، ص۲۸.    
۵. شیخ طوسی، ابوجعفر، اخلاق ناصری، ص۷۷.    
۶. شیخ مفید، ابوعبدالله، امالی، ص۱۶۷.    
۷. سید رضی، نهج‌ البلاغه، ج۱، ص۵۰۸، حکمت ۲۲۳.    
۸. شیخ صدوق، ابوجعفر، فقیه، ج۴، ص۳۹۱، ح ۵۸۳۴.    
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۲۳.    
۱۰. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ح ۶۰۸۲.
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۵۵، ح۱.    
۱۲. شیخ طوسی، ابوجعفر، امالی، ج۱، ص۱۰.    
۱۳. حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۸۴.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۰۶.    
۱۵. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۵۶۵، ح۴۱.    
۱۶. ر.ک:صدوق، خصال، ج۱، ص۵۵، ح۷۶.    
۱۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۰۶، ح۶.    
۱۸. حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۱۵    
۱۹. ر. ک: حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۸.
۲۰. شیخ صدوق، ابوجعفر، خصال، ج۱، ص۴۰۴ و ۴۲۷.
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۱۰، ح ۲.    
۲۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۲۳۰.
۲۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۰۶، ح ۵.    
۲۴. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۶۷۲، ح ۵.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۴۸، ح ۴.    
۲۶. نهج‌ البلاغه، ص ۵۳۶، حکمت ۳۴۹.    
۲۷. علی بن بابویه، فقه الرّضا (علیه‌السّلام)، ص۲۸۲.    
۲۸. طوسی، ابوجعفر، امالی، ص۳۹، ح ۴۳.    
۲۹. ر. ک‌:کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۱۲، ح ۸.    
۳۰. صدوق، ابوجعفر، فقیه، ج۳، ص۵۰۶، ح ۴۷۷۴.    
۳۱. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ص۱۹۹، ح۲۸۰.    
۳۲. صدوق، ابوجعفر، خصال، ج۱، ص۲۲۲. ح ۵۰.    
۳۳. ر. ک:مفید، ابوعبدالله، امالی، ص۱۶۶، ح ۱.    
۳۴. حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۰.    
۳۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳، ص۸۱.    
۳۶. ر. ک: صدوق، ابوجعفر، عیون الاخبار الرضا، ج۲، ص۴۵، ح ۱۶۲.
۳۷. قمی، علی ابن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۴.
۳۸. کراجکی، ابوالفتح، کنز الفوائد، ج۲، ص۱۸۲.
۳۹. طوسی، ابوجعفر، امالی، ص۲۱۰.
۴۰. حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۱۶۱.    
۴۱. صدوق، ابوجعفر، امالی، ص۵۸۲ ح ۱۵.    
۴۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲،ص۱۱۱، ح۲.    
۴۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی ج۲، ص۲۳۱، ح ۳.    
۴۴. نهج‌ البلاغه، ج۱، ص۴۸۲، حکمت ۸۲.    
۴۵. حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۱۸.    
۴۶. حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۵۹.    
۴۷. صدوق، ابوجعفر، فقیه، ج۴، ص۴۱۰، ح ۵۸۹۰.    
۴۸. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ج۱، ص۳۳۰.    
۴۹. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ج۱، ص۳۳۱..    
۵۰. احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی ـ اخلاق اسلامی، ص۸۰.
۵۱. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۲۰، ح ۴.    
۵۲. نهج‌ البلاغه، ص۴۷۹، حکمت ۶۷.    
۵۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۲۳، ح ۱۰.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حیا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۶/۰۴.    






جعبه ابزار