خلق و امر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خلق و امر، دو
اصطلاح در
کلام اسماعیلیه است.
اغلب در آثار
متفکران اسماعیلی، براساس
آیه «الالَهُ الخلق و الامر»،
نوعی تقابل میان دو
مفهوم خلق و امر دیده میشود؛ خلق
خلقت جواهر مادّی و امر خلقت
جواهر روحانی تعریف میگردد.
در رسائل اخوانالصفا
چنین تبیین شده که عقلِ نخستین
معلولِ باریتعالی و باریتعالی
علت و مُبدِعِ همه موجودات و مکملِ تکوین آنها در نظام سلسله مراتبی از پستترین تا شریفترینشان است.
خدا مبدأ و منشأ همه
موجودات است، چنانکه واحد مبدأ و منشأ همه عددهاست.
خداوند با
عدد یک متناظر است،
عقل با عدد دو،
نفس با سه،
مادّه نخستین با چهار،
طبیعت با پنج،
جسم جهان با شش،
افلاک آسمانی با هفت،
عناصر چهارگانه و
مشتقات آنها (قلمرو
جمادات ،
نباتات و
حیوانات ) با عدد هشت.
صدورِ جهان از خدا همانند صدورِ
سخن از گوینده است.
عقل، نخستین ابداع، محلِ
هستی ، و «موضع کون» نیز نامیده میشود، زیرا اراده الهی قبل از
کون است و به واسطه عقل است که
اشیا از
عدم به وجود میآیند.
همچنین عقل، محل یا موضعی خوانده میشود که امرِ خدا خودش را در آنجا آشکار میسازد.
داعیِ فاطمی، ابویعقوب سجستانی (متوفی ح۳۹۰)،
آیه «اَلا لَهُ الخلقُ والامر»
را تأویل کرده به اینکه خلق دربردارنده اشیای
جسمانی (مخلوقات) است که در زمان و مکان آفریده شدهاند، در حالیکه امر به موجودات روحانی (مُبدَعات) مربوط است که از آغاز در ورای زمان و مکان تحقق یافتهاند، گرچه اغلب ابداع و امر با عقل یکی دانسته میشود.
در کتاب جامعالحکمتین،
منسوب به ناصرخسرو (متوفی ۴۸۱)، که در
دوره فاطمیان به اسماعیلیه گروید، بیان شده که عالَم امر، جهان سلسله مراتبِ روحانی است، ولی عالَم خلق به جهان جسمانی اشاره دارد.
ابداع، نام امر الوهی است و عمل
اختراع عبارت از پدید آوردن چیزی از عدم است.
خلق،
تقدیر چیزی از چیزی دیگر است، مانند کسی که از
چوبْ تختی میسازد و به آن شکل میدهد.
اهل تأیید، یعنی
امامان که از فرزندان
پیامبر اکرم هستند، این عقیده را که
جهان ازلی ،
قدیم و غیرمخلوق است، رد میکنند.
جهان، سازنده و صانع قلمروهای طبیعی (موالید) نیست، بلکه خود بالذات مصنوع و ساخته شده است.
گیاهان و حیوانات به کمک افلاک و
ستارگان و عناصر پدید نیامدهاند، بلکه گیاهان از
تخم اولیه و ابداعیِ گیاه و حیوانات از
جفت ابداعی
نر و
ماده حیوان ایجاد شدهاند.
اگر غیر از این بود و گیاهان و حیوانات به کمک افلاک و ستارگان و
خاک و
آب پدید آمده بودند، میبایست سراسر
زمین را
باغ و
بوستان فرامیگرفت.
دلیل اینکه جهان خلق شده این است که جهان در کلیتش جوهری یگانه است که به اجزای زیادی تقسیم شده و هر جزء، طبیعت خودش را دارد.
هرکس به این امر توجه کند که همان جوهر واحد، ممکن است صورتهای مختلفی به خود بگیرد و هر جزئی از این جوهر، طبق صورت خاص خودش، کارکردی خاص و متمایز دارد، باید اذعان کند که این جوهر به
ذات خویش موجود نشده، بلکه حتمآ کسی به آن شکل داده است.
مثلا جوهر
آهن میتواند به صورتهای مختلفی درآید که هر کدام کارکرد خاصی دارد، مانند
شمشیر ،
تبر ،
سوزن و
بیل .
فاعلی همچون
انسان باید این صورتهای مختلف را به آهن بدهد.
ناصرخسرو علاوه بر آن توضیح میدهد که دلیل قاطع و آشکار دیگر برای ابداع هنگامی فهمیده میشود که به اجزای پراکنده «بیجان و بیهیچ
دانش » توجه کنیم که به خواست و اراده کسی گردهم میآیند و شکل میگیرند و هرکدام در جای خاص خویش قرار میگیرند.
در این صورت آیا صانع به ذات خویش این کار را انجام داده یا بدان امر نموده است؟ اگر پاسخ دهیم که خدا به ذات خویش این کار را انجام داده است،
جسم بودن او را تأیید کردهایم.
چون خدا جسم نیست، باید بپذیریم که او بر ایجاد اشیای نظم و ترتیب یافته امر نموده و ــ به تعبیر ناصرخسرو «بفرمودست» ــ این فرمان را ابداع مینامیم.
شهرستانی (متوفی ۵۴۸ یا ۵۴۹)، اسماعیلی نزاری (شهرستانی)، در
مفاتیحالاسرار بیان داشته که جنبههای مختلف قرآن براساس قاعده خلق و امر پایهریزی و تدوین شده است.
این دو مفهوم، جزئی از ثنویتی که جهان جسمانی را از جهان روحانی تفکیک کند، نیستند بلکه دو شیوه برای ادراک دو جنبه واقعیتِ واحدند.
شیوهای که شهرستانی در
مجلس برای تفسیر خلق برگزیده، مشابه
تفسیر افلاطون است.
از سوی دیگر، ما جهان ابداع
ارواح و جهان جسمانی (جهان خلق) را داریم.
جهان نخست، جهانِ نظم و تقدیر و وحدت است، اما جهان دوم جهانِ کثرت است.
جهان جسمانی بر
مثال و انگاره جهان روحانی ساخته شده است.
تمایز اصلی این دو ساحت، متکی بر مفهوم
زمان است.
جهان روحانی تحت حاکمیت
دهر و جهان مادّی تحت سلطه زمانِ مرتبط با حرکت ستارگان است.
جدول زیر مبیّن دیدگاه شهرستانی درباره جهان است) :
ایزد (خدا
جهان روحانی جهان مادّی
ابداع ارواح خلق (جهان مادّی)
امر (فرمان الهی) مظهر امر
مصدر و منشأ عقل عقل
مصدر و منشأ خلق خلق
مُلک (قلمرو اقتدار پادشاهی)
مِلک (دارایی)
دهر
زمان باطن ظاهر
ارواح
اجساد شهرستانی در مجلس،
آیة «الالهُ الخلق و الامر»
را تفسیری معنوی کرده است.
به تعبیر وی، خلق مِلک و دارایی خداوند است، ولی امر به منزله قلمرو
پادشاهی یا مُلک اوست.
فرمان الهی یا «امر» منشأ و مصدرِ خلق است، در حالیکه خَلقش تجلی و مظهر امر اوست.
خلق او وجود نداشت و به واسطه امر به وجود آمد.
مفهوم
حدوث بر خلق، که دارای آغاز و انجام است، اطلاق میشود و مفهوم قِدَم بر امر الهی.
کثرت را میتوان به خلق نسبت داد که قابل اندازهگیری و کمیّتپذیر است ولی وحدت به امر الهی متعلق است که بر هر چیزی احاطه دارد.
مُبدِع به نحو
سرمدی ، مُبدَع یعنی
عقل اول را ابداع میکند.
امر، واسطه ارتباط میان مبدِع و عقل اول است.
عقل نه تنها مظهرِ امر، بلکه مظهرِ خلق نیز میشود.
امر منشأ و مصدرِ خلق، و خلق همانند عقل، مظهرِ امر خوانده میشود.
شهرستانی در مجلس
دیدگاههای مکاتب مختلف کلامی را بیان کرده است.
معتزله تصریح دارند که خلق و امرْ یک چیز، و هر دو مخلوقاند.
کرامیه تأکید دارند که خلق و امر یک چیزند و هر دو در ذات
الهی حادثاند.
اشاعره این دو مفهوم را یکی نمیدانند.
آنان بر این عقیدهاند که خلق، مخلوق است ولی امر، غیرمخلوق و قدیم بوده و موطن آن ذات الهی است.
شهرستانی
با دیدگاههای مذکور مخالفت کرده و معتقد است که این دیدگاهها با تعالیم
قرآن سازگار نیستند.
از نظر شهرستانی،
همچون بسیاری از متفکران اسماعیلی، امر صفتی نیست که در ذات خداوند باشد.
مفهوم امر تنها به صورت مجازی ممکن است به خدا نسبت داده شود، چون هیچکدام از صفاتی که خداوند با آنها امر میکند، به ذات خداوند برنمیگردد.
درواقع، خدا عالِم، قادر و فاعلِ امر است، همانطور که فاعلِ خلق میباشد .
(۱) قرآن.
(۲) اسحاق بن احمد ابویعقوب سجستانی، رسالة تحفةالمستجیبین، در خمس رسائل اسماعیلیة، چاپ عارفتامر، سلمیه، سوریه: دارالانصاف، ۱۳۷۵/۱۹۵۶.
(۳) اخوانالصفا، رسائل اخوانالصفاء و خلانالوفاء، چاپ عارف تامر، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۴) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، تفسیرالشهرستانی، المسمی مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار، ج۱، چاپ محمدعلی آذرشب، تهران ۱۳۷۶ش.
(۵) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایة الاقدام فی علم الکلام، چاپ آلفردگیوم، قاهره .
(۶) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، مجلس مکتوب تاجالدین محمد بنعبدالکریم شهرستانی منعقد در خوارزم، چاپ محمدرضا جلالی نائینی، (تهران) ۱۳۶۹ش.
(۷) ناصرخسرو، کتاب جامعالحکمتین، چاپ هانری کوربن و محمدمعین، تهران ۱۳۶۳ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خلق و امر»، شماره۶۴۲۳.