• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خوارج دوران یزید بن عبدالملک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تحرکات خوارج که در دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز به دلیل سیاست وی مبنی بر آشتی با همه‌ی احزاب و گروه‌های مخالف، متوقف شده بود، با مرگ وی و به خلافت رسیدن یزید بن عبدالملک، با قیام شوذب از سر گرفته شد.





۱.۱ - قیام شوذب

چون عمر بن عبدالعزیز از دنیا رفت، عبدالحمید عامل کوفه، به محمد بن جریر فرمانده ی سپاه کوفه نوشت که پیش از آن که خبر مرگ عمر به شوذب (بسطام بن مری یشکری ملقب به «شوذب») برسد، باید نبرد را آغاز کنیم. خوارج که از ماجرا مطلع شده بودند، پیش دستی کرده و آماده نبرد شدند. در این نبرد، محمد بن جریر متواری شد و خوارج نیز او را تا کوفه دنبال کرده و بازگشتند.
یزید بن عبدالملک جانشین عمر، تمیم بن حباب را با دو هزار جنگجو برای نبرد با خوارج گسیل داد. خوارج نیز، او و یارانش را تار و مار نمودند. یزید بار دیگر، سجاح بن وداع را با دو هزار جنگجوی دیگر فرستاد. اما این بار هم خوارج او را کشته و سپاهش را منهزم نمودند. از خوارج نیز چند تن از جمله «هدبه» پسر عم شوذب نیز کشته شدند. خوارج هم چنان در مقر خود بودند، تا آن گاه که مسلمة بن عبدالملک به کوفه آمد و سعید بن عمرو الحرشی را با ده هزار جنگجو به سوی خوارج فرستاد. خوارج که آماده تر از گذشته بودند، چندین مرتبه سپاه دشمن را درهم ریختند؛ ولی سپاه کوفه به یک باره حمله ور گردید و خوارج را تار و مار نمودند. شوذب و یارانش کشته شدند و حتی یک تن هم از آنان باقی نماند.
[۲] طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۵۷۵ - ۵۷۷.


۱.۲ - خروج مصعب

مصعب بن محمد والبی یکی از سالاران خوارج بود. همزمان با قیام وی، تنی چند از خوارج نیز خروج کرده و در منطقه خورنق در نزدیکی کوفه، مصعب را به ریاست خود برگزیدند. از سوی دیگر، سپاه شام به فرماندهی عمر بن هبیره آن‌ها را دنبال کرد. این افراد در زمان خلافت هشام بن عبدالملک، از خورنق خارج شده و به محله حزه در حوالی موصل کوچ نمودند؛ گفته شده که قتل آن‌ها در اواخر روزگار یزید بن عبدالملک رخ داد.


در سال آخر خلافت یزید بن عبدالملک؛ یعنی ۱۰۵ هجری، مردی از خوارج به نام عقفان با تعداد صد نفر در منطقه ی شام قیام کرد. در ابتدا یزید تصمیم داشت تا برای سرکوبی او لشکر بفرستد؛ ولی به او گفته شد که اگر عقفان در این سرزمین کشته شود، خوارج او را مقدس دانسته و آن جا را مرکز مهاجرت و اقامت خود قرار خواهند داد. بهتر این است که برای هر فردی از اتباع او، یک مرد از هر قبیله را نزد او روانه کنی تا با مرد خارجی قبیله خود گفتگو و او را از نظرش منصرف و متقاعد سازد. یزید نیز به این نصیحت عمل کرد. اقوام و قبایل هر فرد خارجی به خوارج گفتند: ما از این می‌ترسیم که به سبب قیام شما نابود شویم.
این حربه مؤثر واقع شد و برای هر یک ازخوارج هم امان گرفته شد و عقفان تنها ماند. یزید نیز، برادرش را نزد او فرستاد و از او دلجویی کرد و او را برگردانید و تا زمان مرگ یزید هیچ اقدامی انجام نداد.
[۸] ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۱۴، ص۱۵ - ۱۶.





۳.۱ - خروج و قیام مسعود عبدی

یکی دیگر از جنبش‌های خوارج که در دوران خلافت یزید بن عبدالملک شکل گرفت، جنبش مسعود بن ابی زینب عبدی در بحرین است که بر اشعث بن عبدالله بن جارود شورید. اشعث که قادر به مقابله با مسعود نبود، ناگزیر بحرین را ترک نمود. مسعود هم که شرایط را مهیا دید، بحرین را به قصد یمامه ترک نمود.
حاکم یمامه که در آن زمان سفیان بن عمرو عقیلی بود، به مقابله با او پرداخت. در این نبرد سخت که در محله خضرمه رخ داد، مسعود کشته شد و بعد از آن، هلال بن مدلج فرماندهی خوارج را بر عهده گرفت. وی نبرد را ادامه داد تا این که بسیاری از خوارج کشته و زینب خواهر مسعود هم کشته شد. با فرا رسیدن شب، تمام اتباع هلال پراکنده شده و برگشتند و تنها هلال با عده ی قلیلی از یارانش داخل یک قصر شده و در آن جا تحصن نمودند. سپاه سفیان، از طریق نردبان وارد کاخ شده و بر او پیروز شدند و اتباع وی طلب امان کردند.

۳.۲ - خروج سمیدع کندی

یکی از قیام‌هایی که در سال ۱۰۱ هجری بر ضد امویان شکل گرفت، شورش یکی از اشراف به نام یزید بن مهلب بود که در بصره و نواحی جنوبی عراق علیه خلیفه جدید عصیان کرده و با تشکیل یک اتحادیه ی نظامی از اشراف عراق و خوارج و مرجئه ، مردم را به جهاد علیه بنی امیه ترغیب می‌نمود.
همراهی خوارج با این گروه از اشراف، خود نشان دهنده نوعی نرمش در سیاست‌های خوارج است. رهبری این گروه از خوارج بر عهده شخصی به نام سمیدع کندی بود. وی از ساکنان عمان بود و عده‌ای از قاریان را به همراه داشت. در حالی که سپاه شام و یزید در بصره مشغول نبرد بودند، وی تنها نظاره گر بود. سپس از سوی هر دو سپاه به داوری و قضاوت برگزیده شد گرچه این امر در نظر بعضی از مردم بصره ناخوشایند بود.
همکاری سمیدع با یزید براساس اطاعت محض نبود، بلکه در یک مورد به این دلیل که شبیخون زدن به دشمن خیانت است، خودداری نمود. گرچه بعدا از این کرده خویش پشیمان شد؛ ولی دیگر دیر شده بود و سمیدع به همراه یزید در نبرد شدیدی که میان سپاه شام و یزید رخ داد، کشته شد.
[۱۱] طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۵۹۶.
[۱۲] بلعمی، ابوعلی، تاریخ نامه طبری، ج۳، ص۴۵.



۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۱۷ - ۲۱۸.    
۲. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۵۷۵ - ۵۷۷.
۳. مسکویه الرازی، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۷۰.    
۴. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۶۸ - ۷۰.    
۵. ابن خلدون، عبد الرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۰۴ - ۲۰۵.    
۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۵۶.    
۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۵۳ - ۳۵۴.    
۸. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۱۴، ص۱۵ - ۱۶.
۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۵۴ - ۳۵۵.    
۱۰. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۱۸ - ۱۱۹.    
۱۱. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۵۹۶.
۱۲. بلعمی، ابوعلی، تاریخ نامه طبری، ج۳، ص۴۵.
۱۳. ابن اعثم کوفی، ابو محمد، الفتوح، ج۸، ص۲۲۶.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خوارج دوران یزید بن عبدالملک»، تاریخ بازیابی ۹۵/۲/۸.    



جعبه ابزار