• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خیار غبن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خيار غبن تسلط دو طرف معامله بر فسخ عقد به سبب غبن مي باشد.




به فتح غين و سکون باء تلفظ مي گردد.



غبن در لغت به معناى فريب و مکر است.



در اصطلاح عبارت است از فروختن مال خود به کمتر از قيمت واقعى آن و يا خریدن کالايى بيشتر از بهاى واقعى‌اش با جهل مغبون (فروشنده يا خریدار) به واقع.
مراد از کمتر يا بيشتر بودن قيمت به لحاظ شرايط مقرر در معامله است؛ بنابر اين، اگر فروشنده کالايى را که هزار تومان ارزش دارد به شرط ثبوت خیار براى خود، به کمتر از آن بفروشد، غبن تحقق نمى‌يابد؛ زيرا ارزش کالاى فروخته شده به گونه ياد شده کمتر از ارزش کالايى است که به گونه بیع لازم (بيع بدون‌حق خیار براى فروشنده) فروخته مى‌شود.



از اين عنوان در باب تجارت سخن گفته‌اند.



معروف ميان فقها- بلکه بر آن ادّعاى اجماع شده- ثبوت خیار براى فروشنده يا خریدار به سبب غبن در معامله، در صورت جهل مغبون به واقع است؛ ليکن منقول از برخى قدما عدم ثبوت چنين خيارى است.

۵.۱ - شرط تحقق ثبوت خيار غبن


ثبوت خیار به غبن منوط به تحقق دو شرط است: يکى، جهل مغبون به قيمت واقعى در زمان عقد و ديگرى، کاهش يا افزايش قيمت فراتر از مقدار مسامحه عرفی در مثل آن. بنابر اين، با علم مغبون و يا تفاوت ناچيز در قيمت از نظر عرف، خیار غبن ثابت نمى‌شود.

۵.۲ - مبدا ثبوت خيار غبن


در اينکه آغاز ثبوت خیار غبن پس از آشکار شدن غبن است يا از زمان عقد، اختلاف است. اين اختلاف ناشى از آن است که آيا پيدايى غبن، شرط شرعىِ حدوث خیار است يا کاشف عقلى از ثبوت آن هنگام عقده بر مبناى نخست، آغاز ثبوت خیار غبن، پس از علم به غبن خواهد بود، برخلاف مبناى دوم که مبدأ آن زمان عقد مى‌شود.


۵.۳ - فوري يا با تراخي بودن خيار غبن


آيا خيار غبن فوری است يا با تراخی (تأخير) هم ثابت است؟ قول اوّل به مشهور نسبت داده شده است. بنابر قول به فوری بودن، مغبون پس از آگاهى از غبن بايد فوری معامله را فسخ کند و در صورت تأخير، خیار او ساقط مى‌گردد؛ ليکن بنابر قول به جواز تراخی، با تأخير زمانى، خيار ساقط نمى‌شود. البته نبايد تأخير به اندازه‌اى باشد که به طرف ديگر معامله زیان برسد.

۵.۴ - جريان خيار غبن در غير بيع


در ثبوت خیار غبن در غير بیع از ديگر عقود مالی همچون اجاره و صلح اختلاف است.

۵.۵ - اسباب سقوط خيار غبن


۱. شرط سقوط خیار، در ضمن عقد.
اگر در عقد بر فرض پيدايى غبن، سقوط خيار شرط شود، با آشکار شدن غبن، براى مغبون خیار ثابت نمى‌شود. البته در صورتى که هنگام شرط مرتبه‌اى از غبن مقصود باشد و عبارت عقد نيز آن را در بر گيرد، تنها با پيدايى آن مرتبه، خيار‌
ساقط مى‌شود. بنابر اين، در فرضى که يک دهم غبن مقصود بوده، ليکن يک پنجم آن آشکار شده است، خیار ساقط نمى‌شود. برخى شرط سقوط خیار در عقد را باطل و آن را موجب بطلان عقد دانسته‌اند.
[۱۷] غاية المرام ج ۲، ص ۳۳- ۳۴.

۲. اسقاط خیار پس از عقد. اين اسقاط يا با آگاهى از غبن صورت مى‌گيرد يا با جهل به آن و در هر دو صورت يا در مقابل آن عوضى دريافت مى‌شود و يا اسقاط، مجّانى خواهد بود. اسقاط با آگاهى از مرتبه غبن؛ خواه مجانى يا در مقابل دريافت عوض (به معناى مصالحه بر اسقاط در برابر عوض) موجب سقوط خیار مى‌شود.
همچنين اسقاط با جهل به مرتبه غبن با تصريح بر اسقاط خیار با پيدايى غبن در هر مرتبه‌اى که باشد؛ ليکن سقوط خيار غبن، با اسقاط آن قبل از آشکار شدن غبن و آگاهى از آن، بويژه در فرض دريافت عوض در مقابل اسقاط، محلّ بحث است.

۳. تصرف مغبون در مال. اين تصرف يا پس از آشکار شدن غبن است و يا پيش از آن. در فرض اوّل، چنانچه بيانگر رضايت وى از معامله باشد موجب سقوط خیار مى‌شود
[۲۱] مهذّب الاحکام ج ۱۷، ص ۱۴۹- ۱۵۰.
همچنين- بنابر آنچه که به مشهور نسبت داده شده- تصرف قبل از آشکار شدن غبن اگر موجب خروج مال از ملک مغبون گردد- مانند آنکه آن را بفروشد- يا مانع بازگرداندن آن شود- مانند آنکه برده خريدارى شده را آزاد کند- موجب سقوط خيار است.
[۲۳] مهذّب الاحکام ج ۱۷، ص ۱۵۰.
ليکن ساير تصرّفات قبل از آشکار شدن غبن موجب سقوط خیار نخواهد بود.
[۲۶] منهاج الفقاهة ج ۵، ص ۴۴۰.

درباره تصرف تغيير دهنده عین مال، به نقصان يا به زياده و يا به مخلوط کردن با چيزى ديگر و نيز درباره تلف کالا و بهاى آن و تقسيم سبب تلف به آفت و اتلاف يکى از دو طرف معامله و يا به اتلاف اجنبى و احکام هريک از شقوق، در کتب تفصيلى فقه مباحث زيادى مطرح گرديده که از حوزه فرهنگ خارج است.


 
۱. تبصرة المتعلمین، ص ۱۲۳    
۲. تحریر الوسیلة ج ۱، ص ۵۲۲.    
۳. کتاب المکاسب ج ۵، ص ۱۵۷.    
۴. غنیة النزوع ص ۲۲۴    
۵. مسالک الافهام ج۳، ص ۲۰۳.    
۶. الدروس الشرعیة ج۳، ص ۲۷۵.    
۷. جواهر الکلام ج۲۳، ص ۴۲- ۴۴.    
۸. جواهر الکلام ج۲۳، ص۴۳    
۹. کتاب المکاسب ج ۵، ص ۱۷۶.    
۱۰. جواهر الکلام ج۲۳، ص ۴۳    
۱۱. کتاب المکاسب ج ۵، ص ۲۰۶.    
۱۲. جواهر الکلام ج۲۳، ص ۶۵    
۱۳. کتاب‌المکاسب ج۵، ص ۲۰۳- ۲۰۵.    
۱۴. کتاب‌المکاسب ج ۵، ص ۱۸۳.    
۱۵. تحریر الوسیلة ج ۱، ص ۵۲۳.    
۱۶. الدروس الشرعیة ج۳، ص ۲۷۵    
۱۷. غاية المرام ج ۲، ص ۳۳- ۳۴.
۱۸. کتاب المکاسب ج۵، ص ۱۸۱- ۱۸۲    
۱۹. فقه الصادق ج ۱۷، ص ۱۹۶- ۱۹۹.    
۲۰. فقه الصادق ج ۱۷، ص ۲۰۱    
۲۱. مهذّب الاحکام ج ۱۷، ص ۱۴۹- ۱۵۰.
۲۲. جواهر الکلام ج ۲۳، ص ۴۹    
۲۳. مهذّب الاحکام ج ۱۷، ص ۱۵۰.
۲۴. کتاب المکاسب ج ۵، ص ۱۸۷    
۲۵. فقه الصادق ج ۱۷، ص ۲۰۱    
۲۶. منهاج الفقاهة ج ۵، ص ۴۴۰.
۲۷. کتاب المکاسب ج ۵، ص ۱۹۳- ۲۰۲.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج‌۳، ص ۵۵۳    



جعبه ابزار