دعا برای پادشاهی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن کریم به جواز
دعا برای بهره مندی از پادشاهی و
حکومت بی مانند اشاره شده است.
در
آیه ۳۵
سوره صاد به جواز دعا برای بهره مندی از پادشاهی و حکومت بی مانند اشاره شده است:
«قال رب اغفر لی وهب لی ملکـا لا ینـبغی لاحد من بعدی انک انت الوهاب؛
گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که خود بسیار بخشندهای.»
آیا از این تقاضای
سلیمان استشمام
بخل نمیشود؟
در پاسخ این سؤال مفسران مطالب بسیاری دارند که قسمت مهمی از آن با ظاهر آیات ناهماهنگ است، آنچه از همه مناسبتر و منطقی تر به نظر میرسد این است که:
او از خداوند یک نوع
حکومت میخواست که توام با
معجزات ویژهای بوده باشد، و حکومت او را از سایر حکومتها مشخص کند، زیرا میدانیم هر پیامبری معجزه مخصوص به خود داشته
موسی علیهالسّلام معجزه
عصا و
ید بیضا داشت،
آتش برای ابراهیم سرد و خاموش شد، معجزه
صالح ناقه مخصوص او بود، و معجزه
پیامبر اسلام قرآن مجید بود،
سلیمان نیز حکومتی داشت آمیخته با
اعجازهای الهی،
حکومت بر بادها، و
شیاطین، با ویژگیهای بسیار دیگر.
و این برای پیامبران
عیب و نقصی محسوب نمیشود که برای خود تقاضای معجزه ویژهای کنند، تا وضع آنها را کاملا مشخص کند، بنا بر این هیچ مانعی ندارد که دیگران حکومتهای وسیعتر و گسترده تر از سلیمان پیدا کنند اما ویژگیهای آن را نخواهند داشت.
شاهد این سخن آیات بعد از این آیه است که در حقیقت اجابت این درخواست سلیمان را منعکس ساخته و سخن از
تسخیر باد و شیاطین میگوید، و میدانیم این موضوع از ویژگیهای
حکومت سلیمان بود.
و از اینجا پاسخ سؤال دومی که میگوید: طبق عقیده ما
مسلمانان حکومت مهدی (ارواحنا فداه)
حکومت جهانی است و مسلما گسترده تر از
حکومت سلیمان، روشن میشود. زیرا با تمام وسعتی که حکومت
حضرت مهدی علیهالسّلام دارد و با همه امتیازاتی که آن را از سایر حکومتها مشخص میکند، از نظر ویژگیها و خصوصیات با حکومت
سلیمان متفاوت است، و این حکومت سلیمان مخصوص خودش بوده.
خلاصه اینکه سخن از کم و زیاد و افزون طلبی و
انحصارجویی نیست، سخن از این است که
کمال نبوت در این است که از نظر معجزات ویژگیهایی داشته باشد که آن را از نبوت انبیای دیگر مشخص کند، و سلیمان طالب این بود.
در بعضی از روایات که از طرق
اهل بیت از
امام موسی بن جعفر علیهالسّلام نقل شده پاسخی از سؤال
بخل داده شده که بسیار جالب است.
حدیث چنین است که یکی از دوستانش بنام
علی بن یقطین از آن
امام علیهالسّلام سؤال کرد آیا جایز است پیامبر خدا بخیل باشد؟
امام علیهالسّلام فرمود: نه.
عرض کرد پس چرا سلیمان میگوید: " رب اغفر لی و هب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی
" و مفهوم و
تفسیر این
آیه چیست؟
امام علیهالسّلام فرمود: " حکومت دو گونه است: حکومتی که از طریق
ظلم و
غلبه و
اجبار مردم به دست میآید، و حکومتی که از سوی خداوند است، مانند حکومت
خاندان ابراهیم و
طالوت و
ذو القرنین.
سلیمان از خداوند خواست حکومتی به او دهد که هیچ کس نتواند بعد از او بگوید از طریق غلبه و
ظلم و اجبار مردم به دست آمده است.
لذا خداوند متعال
باد را مسخر فرمان او ساخت که به نرمی هر کجا او مایل بود جریان مییافت، و صبحگاهان فاصله یک
ماه را میپیمود، و عصرگاهان فاصله یک ماه را، و خداوند متعال
شیاطین را مسخر او ساخت که برای او ساختمان میساختند و
غواصی میکردند، و
علم سخن گفتن پرندگان را به او
تعلیم داد، و حکومت او را در
زمین پا بر جا ساخت، لذا در همان زمان و زمانهای بعد
مردم دانستند که حکومت او هیچ شباهتی به حکومتی که مردم آن را برمی گزینند، و یا از طریق
قهر و غلبه و ستم حاصل میشود ندارد".
علی بن یقطین میگوید عرض کردم پس تفسیر این سخن که از
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل شده که فرمود:
رحم الله اخی سلیمان ابن داود ما کان ابخله:
" خدا
رحمت کند برادرم
سلیمان بن داود را چه
بخیل بود" چیست؟! فرمود: دو معنی دارد: نخست اینکه او بسیار در مورد
نوامیس و
عرضش بخیل بود از اینکه کسی سخن نامناسبی در باره آنها بگوید.
دیگر این که منظور
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم این بود که اگر
آیه قرآن را آن چنان که بعضی از
جهال تفسیر کردهاند که او تقاضای حکومتی بی نظیر و منحصر به خود کرد باید او مرد بخیلی باشد (و این طعنی است بر آنها)
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «دعا برای پادشاهی». zwnj;