پیروزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
موفقیت در
نبرد و
شکست دشمن به یاری
خداوند را پیروزی گویند.
پیروزی یا فیروزی به معنای غالب شدن بر
دشمنان و نیز
فوز و
کامیابی است.
پیروزی و
شکست دو مفهوم متضاد و دو روی یک سکه هستند، چنانکه سخن از عوامل عدم پیروزی در واقع بررسی ادله شکست است.
معادل قرآنی این کلمه،
ظفر،
فتح و فوز است که هنگام کامیابی
و گشایش به کار میرود.
کلمات متعدد دیگری مانند
نصر،
غلبه،
سلطه،
اظهار و معنای
فوقیت و
علو نیز به نوعی در ارتباط با این مفهوم هستند، افزون بر این، معنای پیروزی از فحوای برخی
آیات نیز برداشت میشود.
از کاربرد واژههای پیروزی در
قرآن میتوان نتیجه گرفت که سه ماده فتح، ظفر و علوّ در آنجا که به معنای پیروزی به کار رفتهاند به
خداوند ارتباط داده شده و مخصوص
مؤمنان گشته و تنها در پیروزیهای ظاهری به کار رفتهاند.
ماده «نصر» نیز همچون موارد گذشته، آنجا که به معنای پیروزی آمده به خداوند نسبت داده شده و به صراحت از دیگران
نفی گردیده است
؛ اما ماده «
غلبه» از سوی خداوند در بیشتر موارد برای مؤمنان به کار رفته
و تنها در یک مورد برای غیر مؤمنان استفاده شده است.
نیز برای
وعده پیروزی غیر مؤمنان، آنگاه که گویندگان سخن،
کافران مانند
شیطان و
ساحران هستند از این ماده استفاده شده است.
ماده غلبه تنها برای پیروزیهای ظاهری به کار رفته است.
دو ماده اظهار و
سلطه نیز دارای معنای گستردهتری بوده، در پیروزی
صالحان و
کافران هر دو به کار رفتهاند.
پیروزی در
قرآن کریم در معنایی گستردهتر از
پیروزی ظاهری و مادی به کار رفته و رسیدن به
فلاح و فوز اخروی نیزاز سوی خداوند پیروزی دانسته شده است.
قرآن کریم در
آیات متعددی بر این اصل تأکید میورزد که پیروزی تنها از سوی خداوند است
و به صراحت آن را از دیگران نفی میکند:«و مَا النَّصرُ اِلاّ مِن عِندِ اللّه».
قرآن کریم پیروزی و غلبه
ایمان راستین بر
کفر را
سنت الهی میداند
و به مؤمنان
بشارت و وعده فتح و ظفر میدهد؛ مادامی که آنان به
لوازم ایمان خود پایبند باشند.
وعده پیروزی
اسلام،
انبیا،
حزب اللّهو
جنداللّهنیز در همین راستاست.
انتظار و
امید دو عنصر اساسی برای ایجاد انگیزه در
انسان است.
قرآن نیز با بهرهگیری از این دو عنصر،
مسلمانان را به انتظار برای فرا رسیدن
وعده الهی بر پیروزی خود
دعوت کرده،
توصیه میکند که همواره به این مطلب
امید داشته باشند.
خداوند پیروزی ظاهری
کافران را حقیر میشمارد:«اَلَّذینَ یَتَرَبَّصونَ بِکُم فَاِن کَانَ لَکُم فَتحٌ مِنَاللّهِ قَالوا اَلَم نَکُن مَعَکُم و اِن کَانَ لِلکـفِرینَ نَصیبٌ قالوا اَلَم نَستَحوِذ عَلَیکُم و نَمنَعکُم مِنَ المُؤمِنین...».
دراین
آیه شریفه پیروزی و فتح مسلمانان به خداوند نسبت داده شده، در حالی که از پیروزی کافران به «
نصیب» تعبیر شده است.
برخی از
مفسران این مطلب را اشاره به کم مقدار بودن بهره کافران از پیروزی دانستهاند که تنها شامل دنیای آنان است.
در
آیات قرآن آنجا که هدف
اطاعت الهی است پیروزی و شکست یکسان است: «...و مَن یُقـتِل فی سَبیلِ اللّهِ فَیُقتَل اَو یَغلِب فَسَوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عَظیما»
، با این حال یاری
اسلام و
اعمال نیک وقتی قبل از پیروزی و سیادت ظاهری باشد ارزشمندتر است: «... لا یَستَوی مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ و قـتَلَ اُولئِکَ اَعظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذینَ اَنفَقوا مِن بَعد».
پیروزی نهایی چنانکه قرآن آن را ترسیم میکند، رهایی از آتش
جهنم و ورود به
بهشت است.
وپیروزی مادی وسیلهای برای
امتحان و
آزمایش است.
قرآن مسلمانان را هنگام پیروزی به
تسبیحخداوند و
استغفار دعوت میکند.
و با یادآوری پیروزیهای گذشته به
تقواو
شکرگزاریفرا میخواند.
از منظر قرآن پیروزی مادی تنها از راه
جنگ و
جهاد به دست نمیآید، بلکه گاهی این
صلح است که پیروزی را تضمین میکند.
صلح حدیبیه نمونه روشنی برای این مطلب است: «اِنّا فَتَحنا لَکَ فَتحـًا مُبینـا».
مفسران این صلح را برترین پیروزی شمردهاند.
در میان آیات قرآن به مواردی از پیروزیهای مسلمانان اشاره شده است.
البته مفسران در مورد این آیات آرای گوناگونی دارند و در مورد
شأن نزول آنها اتفاق نظر وجود ندارد.
این پیروزیها عبارت است از پیروزی در
بدر،
حدیبیه،
بنیقریظه،
بنینضیر،
تبوک،
حنین،
خیبرو
مکه.
قرآن کریم در آیاتی به امید کافران برای پیروزی بر
صالحان اشاره میکند.
کافران برای دستیابی به این پیروزی به غیر
خدا دل بسته
و به رفتارهایی غیر منطقی متوسل میشوند.
کافران پیروزی خود بر صالحان را دلیلی بر پایبندی به مذهب خویش و عدم
پیروی از
پیامبران الهی میشمرند.
شیطان نیز در این میان به کافران
وعده یاری و غلبه بر
مؤمنان میدهد؛ اگرچه با رسیدن
نصرت و پیروزی الهی، کافران را تنها گذاشته و از عمل به وعده خود ناتوان میماند.
قرآن کریم با اشاره به
پرسش همراه با
تمسخر کافران از زمانِ فرا رسیدن پیروزی مؤمنان،
آنان را به پیروزی نهایی صالحان توجه داده و غلبه کافران بر آنان را
نفی کرده است.
قرآن کریم به واکنش
منافقان در برابر پیروزی مسلمانان نیز توجه کرده است.
منافقان در ابتدا سعی میکنند با یاری
دشمنان اسلام از پیروزی
مسلمانان جلوگیری کنند.
آنان با وارونه نشان دادن امور به
پیامبر سعی در جلوگیری از غلبه
حق دارند
و در این راه از ایجاد اختلاف در صفوف مسلمانان نیز دریغ ندارند
آنان
وعده الهی به پیروزی مؤمنان را
دروغ و
فریب میانگارند.
اما باز هم با برخوردی دوگانه خود را از سویی به مسلمانان و از سوی دیگر به کافران نزدیک میکنند تا در صورت پیروزی هریک از دو طرف بینصیب نمانند: «اَلَّذینَ یَتَرَبَّصونَ بِکُم فَاِن کَانَ لَکُم فَتحٌ مِنَ اللّهِ قَالوا اَلَم نَکُن مَعَکُم و اِن کَانَلِلکـفِرینَ نَصیبٌ قالوا اَلَم نَستَحوِذ عَلَیکُم و نَمنَعکُم مِنَالمُؤمِنین...».
خداوند آنان را از
پشیمانی، هنگام پیروزی مسلمانان
بیم میدهد: «...فَعَسَی اللّهُ اَن یَأتِیَ بِالفَتحِ اَو اَمر مِن عِندِهِ فَیُصبِحوا عَلی ما اَسَرّوا فی اَنفُسِهِم نـدِمین».
پس از پیروزی اسلام، منافقان اگرچه از این مطلب ناراحت هستند: «... حَتّی جاءَ الحَقُّ و ظَهَرَ اَمرُ اللّهِ و هُم کـرِهون»
؛ اما برای بهرهگیری از
غنیمت و امکانات مادی پیروزی، خود را به مسلمانان نزدیک کرده
،
آرزوی همراهی با مسلمانان را دارند.
قرآن کریم از منظری
هدایتی و
تربیتی به برخی عوامل پیروزی
مؤمنان اشاره کرده است: مانند
آرامش قلبی،
تأییدات الهی،
ایمان،
صبر و غیره.
برای کسب اطلاع بیشتر به مقالاتی با عنوان
عوامل پیروزی مرجعه شود.
افزون بر این موارد، در قرآن از
عوامل شکست نیز سخن به میان آمده است که میتوان از آن به «زمینههای پیروزی
دشمن» نیز، تعبیر کرد.
برخی از این عوامل عبارتاست از:
سستی،
تفرقه،
درگیری،
سرپیچی از دستورات
و
ترس.
در بخشی از آیات به برخی آثار پیروزی مؤمنان اشاره شده است.
بعضی از این آثار مانند
شادمانی مؤمنان،
ذلت کافران
و
اندوه منافقان
و
پشیمانی آنان از همراهی نکردن مؤمنان
پیامدی است که در همه پیروزیهای
مؤمنان خود را نشان میدهد؛ اما بعضی دیگر مانند گرویدن دستههای بسیاری به
اسلام در
فتح مکه،
ایمان ساحران پس از پیروزی
حضرت موسیو... آثار پیروزی خاصی را بازگو میکنند.
در
آیات دیگری پارهای از آثار پیروزی
کافران مانند
آزمایش مؤمنان
و شناسایی
مؤمنان از
منافقانآمده است.
فتح در نظر
عارفان عبارت است از گشایش ابواب
معارف و
علوم و
مکاشفات از جانب
حق بعد از آنکه آن ابواب بر او بسته است.
در برخی
تفاسیر عرفانی آیاتی که در آنها از پیروزی سخن گفته شده بر همین معنا حمل شده است.
از سوی دیگر بعضی از
آیات پیروزی در
کتب عرفانی برای تقسیم بندی
عالم فتح (از عوالم دوازدهگانه و از مقدمات
عالم خلوص) استفاده شده است.
از منظر
عارفان فتح به سه قسم تقسیم میشود و برای هریک از این اقسام به آیاتی از قرآن استناد کردهاند:
۱.
فتح قریب و آن عبارت است از ظهور به
کمالات روحی و
قلبی، پس از عبور از
منازل نفسی، با استفاده از آیه شریفه «نَصرٌ مِنَ اللّهِ و فَتحٌ قَریب».
۲.
فتح مبین و آن ظهور به مقام
ولایت و
تجلیات انوار
اسمای الهی است که
صفات روح و
قلب را
فانی و
کمالات سرّ را ثابت میکند، با استناد به
آیه «اِنّا فَتَحنا لَکَ فَتحـًا مُبینـا».
۳.
فتح مطلق و آن همان
تجلی ذات احدیت و
استغراق در عین جمع با فنای رسوم خلقی است، با بهرهگیری از
آیه «اِذا جاءَ نَصرُ اللّهِ والفَتح».
گرچه آنگونه که از تعبیرهای برخی عارفان برمیآید مقصود آنان از
فتح، معنای لغوی آن (
گشایش) است و در پارهای از مکتوبات خود به این معنا
تصریح کردهاند
؛ اما با توجه به قرار گرفتن عالم فتح پس از عالم
جهاد اکبر در زمره مقدمات عالم خلوص، نوعی پیوند معنایی بین اصطلاح عرفا و مفهوم متداول پیروزی برقرار میشود. این پیوند نیز از سوی برخی عارفان مورد توجه قرار گرفته است.
دانشنامه موضوعی قرآن