• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دعا در سایر ادیان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دعا در سایر ادیان، با توجه به آیات قرآن هم بوده است. و از آنجا که دعا وسیله ارتباط بنده با خالق و پروردگار خویش است بنابراین در همه ادیان الهی، پیامبران هم خود به درگاه خداوند دعا می‌کردند و هم این وسیله تقرب را به مردم می‌آموختند.



رسالت ادیان الهی سعادت انسان در دنیا و آخرت است و این سعادت فقط در پناه ارتباط با مالک حقیقی میسر است و از آنجا که دعا وسیله ارتباط بنده با خالق و پروردگار خویش است بنابراین در همه ادیان الهی، پیامبران هم خود به درگاه خداوند دعا می‌کردند و هم این وسیله تقرب را به مردم می‌آموختند.، چنان‌چه در انجیل لوقا آمده است: «و هنگامی‌که او - مسیح - در موضعی دعا می‌کرد، چون فارغ شد، یکی از شاگردانش به وی گفت: خداوندا دعا کردن را به ما تعلیم نما، چنان‌چه یحیی شاگردان خود را بیاموخت.»
[۱] انجیل لوقا، باب یازدهم، بند۱.
همچنین مسیح وقتی شاگردان خود را در خواب دید «به ایشان گفت برای چه در خواب هستید، برخاسته دعا کنید تا در امتحان نیفتید.»
[۲] انجیل لوقا، باب بیست و دوم، بند ۴۶.
[۳] انجیل متی، باب بیست و ششم، بند ۴۴.



به جز قرآن کریم در کتب، آسمانی دیگر، نیز مساله دعا بیان شده است که به چند نمونه از آن اشاره می‌شود:
۱. حضرت عیسی (علیه‌السّلام) به شاگردان خود گفت: هرگاه دعا کنید، گویید‌ ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد، ملکوت تو بپاید، اراده تو چنانچه در آسمان است در زمین نیز کرده شود، نان کفاف مارا روز‌به‌روز به ما بده و گناهان ما را ببخش»
[۴] انجیل متی، باب یازدهم، بند ۲.
[۵] انجیل متی، باب یازدهم، بند ۳.
[۶] انجیل متی، باب یازدهم، بند ۴.
در قرآن کریم نیز دعای حضرت عیسی (علیه‌السّلام) برای طلب رزق آمده است.
۲. حضرت عیسی (علیه‌السّلام) درباره رفتار با مردم می‌گوید: «هرکه شما را لعن کند برای او برکت بطلبید و برای هر‌که با شما کینه دارد برای او دعا کنید.»
[۸] انجیل لوقا، باب ششم، بند ۲۸.
موسی هم برای قوم خود به درگاه خداوند دعا کرده می‌گوید: ‌ای خداوند یهوه، قوم خود و میراث خود را که به عظمت خود فدیه دادی و به دست قوی از مصر بیرون آوردی هلاک مساز»
[۹] سفر تثنیه، باب نهم، بند ۲۶.
و هنگامی‌که قوم او مرتکب گناه می‌شوند به درگاه خدا استغاثه می‌کند: «گناه این قوم را بر حسب عظمت رحمت خود بیامرز»
[۱۰] سفر اعداد، باب چهاردهم، بند ۱۹.
در جای دیگر از کتاب مقدس یهودیان آمده است: «موسی به خداوند عرض کرده، گفت: ملتمس اینکه یهوه، خدای ارواح تمامی بشر، کسی را بر این جماعت بگمارد... و خداوند به موسی گفت: یوشع بن نون را که مردی صاحب‌روح است گرفته، دست خود را بر او بگذار.»
[۱۱] سفر اعداد، باب پانزدهم، بند ۱۵.
[۱۲] سفر اعداد، باب پانزدهم، بند ۱۸.
اما در قرآن کریم آمده است که موسی از خداوند درخواست کرد‌ هارون را جانشین خود قرار دهد.
۳. قرآن کریم درباره حضرت زکریا (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «وی از خداوند درخواست کرد فرزندی به او عطا کند تا وارث او باشد. خداوند دعای زکریا را مستجاب کرد و او را بشارت به فرزندی داد به نام یحیی». همین مطلب در انجیل بدین‌صورت آمده است: «فرشته بدو گفت: ‌ای زکریا، ترسان مباش، زیرا‌که دعای تو مستجاب گردیده است و زوجه‌ات الیصابات برای تو پسری خواهد زایید و او را یحیی خواهی نامید.»
[۱۵] انجیل لوقا، باب یکم، بند ۱۳.

۴. حضرت داود (علیه‌السّلام) از پیامبران بنی‌اسرائیل کتابی دارد به نام زبور یا مزامیر که کتاب دعا و مناجات است. مضمون بخش‌هایی از این کتاب مطابق مناجات و ادعیه وارده از ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) است. به عنوان مثال مزمور پنجم چنین آغاز می‌شود: «ای خداوند به سخنان من گوش بده، در تفکر من تامل فرما، ‌ای پادشاه و خدای من، به آواز فریادم توجه کن زیرا‌که نزد تو دعا می‌کنم.»
[۱۶] زبور، مزمور پنجم، بند ۱- ۲.
در مناجات شعبانیه نیز آمده است: «خدایا دعایم را بشنو وقتی تو‌را می‌خوانم و ندایم را بشنو وقتی تو‌را ندا می‌زنم... به راستی‌که در پیشگاه تو ایستاده‌ام.»
حضرت داود (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «ای خداوند مرا در غضب خود توبیخ منما و مرا در خشم خویش تادیب مکن.»
[۱۸] زبور، مزمور ششم، بند ۱.
امام زین العابدین (علیه‌السّلام) در اولین فقره دعای ابو حمزه ثمالی می‌فرماید: خدایا، مرا با عقوبت خود ادب مکن.»


به جز شواهدی که ذکر شد می‌توان برای حضور و وجود دعا در ادیان مختلف، دلیلی نیز اقامه کرد، توضیح آن که: انسان فطرتی خداجو و خداشناس دارد، و دعا بروز و ظهور همین فطرت است و چون خواندن خدا، و طلب از او در فطرت بشر به ودیعه نهاده شده است. هرگاه آدمی از همه هستی دست شسته باشد و دست آویزی برای حل مشکلاتش نیابد، فطرت اصیل او، او را به سوی خدا می‌خواند و دعای او رنگ خلوص به خود می‌گیرد. (که در این آیات هم اشاره به دعای انسان در مواقع خطر مثل سفر دریایی شده و هم خداوند دعای او را خالص توصیف نموده است.) و این مهمترین نشانه فطری بودن دعاست.
بنابراین در هر مکتب و دینی که امری قدسی و ماورایی وجود داشته باشد و انسان‌ها آن موجود قدسی را گرداننده و مدبر عالم بدانند، دعا مجال تجلی پیدا می‌کند، و لذا، دعا اختصاصی به ادیان ابراهیمی و بلکه متدین به هر دینی، به شرط پذیرش مدبری برای جهان، دعا را خواهد شناخت، چنان‌که به بیان قرآن مشرکین نیز دعا می‌کردند و کسانی‌را می‌خواندند و از آن‌ها حل مشکلاتشان را می‌خواستند. (که در همه آنها اشاره شده که کفار و مشرکین دعا می‌کردند ولی حاجت خود را از غیرخدا می‌خواستند (ماتدعون من دون الله). ) و می‌دانیم که ایشان خدای بزرگ (الله) را به عنوان خالق جهان، قبول داشتند (در آیات ۶۱ سوره عنکبوت، ۲۵ لقمان و ۳۸ زمر و ۹ زخرف و ۸۷ زخرف به این نکته اشاره شده است.) و شرک آنها در ربوبیت الهی بود یعنی در امر اداره امور جهان موجوداتی به جز خدا را شریک او می‌دانستند. و لذا همان موجودات را در دعای خویش مخاطب قرار می‌دادند.


از آنجا‌که در اسلام، شرک به همه اقسام آن، نفی شده و انسانها دعوت به توحید ناب شده‌اند، دعا ظهور تابناک‌تری می‌یابد ـ چرا‌که دیگر کسی برای خدا قدرت و استقلالی قایل نیست تا او را بخواند. مسلمان موحّد، افعال همه عالمیان را در یک سلسله منتهی به خداوند می‌داند. («و الله خلقکم و ما تعملون»؛ ۹۶ صافات، و خداوند شما و اعمالتان را خلق کرده است.) که بدون اراده او تیغ عالم چیزی را نخواهد برید. هر چند ممکن است در تفکرات اهل اعتزال ـ به دلیل پذیرش تفویض ـ این باور رو به ضعف بگذارد. اما سایر فرق مسلمین با تکیه بر قرآن که مورد پذیرش همه ایشان است این نکته که دعا جایگاه خاصی در اسلام دارد مشترکند. (در این‌که قرآن انسان‌را به دعا می‌خواند شکی نیست و همه مسلمین به این حقیقت باور دارند. برخی از آیات دعا عبارتند از ـ ۱۸۶ بقره، ۱۱۰ اسراء، ۶۰ غافر، ۲۹ اعراف، ۵۵و ۵۶ اعراف، ۶۵ غافر.) و چه زیباست که همه مسلمین، همه روزه بارها تکرار می‌کنند که اهدنا الصراط المستقیم، خدایا ما را به راه مستقیم هدایت کن.


اما در میان مذاهب اسلامی، مذهب تشیع به دلیل چند ویژگی خاص، برای دعا مکانت بالا و والاتری در نظر گرفته است.
یکی از اختصاصات تشیع، ‌پذیرش امر بین‌الامرین در بحث جبر و اختیار است که بر اساس آنها هیچ نیرویی، در فعل خود استقلال ندارد و اراده خدا در همه افعال جاری است. و روشن است که اگر، ‌قدرت الهی در همه حرکات عالمیان مؤثر باشد، طلب از او نیز در تمام اعمال خرد و کلان انسان، محل ظهور می‌یابد و لذا پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده‌اند که حتی اگر بند کفشتان پاره شد برای حل این مشکل نیز از خدا کمک بگیرید.
ویژگی دیگر تشیع، اعتقاد به امامانی است که مظهر انسان کاملند، و بیش‌از همه خدا را می‌شناسند و چنان‌که در روایت آمده، هر‌کس خدا را بیشتر بشناسد، مسالت و دعای او نیز بیشتر خواهد بود.
[۴۱] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان‌الحکمه، دار الحدیث، ج۲، ص۸۶۹، .
(الامام علی (علیه‌السّلام) اعلم الناس بالله سبحانه، اکثرهم له مسالة.) ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) نیز بیش از همه اهل دعا بوده‌اند، چنان‌که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) را دعّاء یعنی بسیار دعا‌کننده خواننده‌اند. (روایت از امام باقر (علیه‌السّلام) می‌باشد. همین صفت برای حضرت ابراهیم نیز در روایت ذکر شده است.) دعاهای اهل بیت (علیهم‌السّلام) از آنجا‌که از جان پاک وصال یافته‌ای ناشی شده‌اند، بسی عمیق‌تر از دریافت‌های یک انسان عادی است، و لذا سرشار از مضامینی است ناب، که در تمامی عرصه‌های مورد نیاز، انسان تشنه معرفت را سیراب می‌کند. دعا در مکتب ایشان، فقط خواستن حاجات نیست، بلکه گفتگویی بی‌حجاب با رب‌العالمین است. و در ضمن آفریده‌ای است از عقاید ناب و عرفان خالص. صحیفه سجادیه، دعاهای زیبای امیرالمؤمنین همچون کمیل و صباح و... مناجات عرفه امام حسین (علیه‌السّلام) و... همه گنجینه‌های درخشان معرفت و محبت الهی است. این تراث عظیم شیعی به محبین اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) رسیده است، در حالی‌که سایر مذاهب اسلامی (متاسفانه)، خود را از این منبع فیض محروم کرده‌اند.
به‌علاوه که شیعه به دلیل پذیرا شدن فشارها و رنج‌ها و محرومیت‌های فراوان در طول تاریخ پرنشیب و فراز خود، به دلیل نداشتن هیچ مأمن و هیچ سلاحی برای مبارزه، بیش از سایرین به دامان دعا دست زده است چرا‌که دعا سلاح مؤمن است.


نتیجه آن‌که دعا در ذات هر انسانی نهفته است، اما هرچه به توحید ناب نزدیک‌تر شویم، دعا اوج بیشتری می‌گیرد، تشیع توحید ناب است، و لذا دعا نیز در این مکتب، جایگاهی متمایز و والاتر از سایر مکاتب و مذاهب به خود اختصاص داده است که عبارات پرمحتوا، نورانی و الهی و عارفانه آن و گرایش خاص همگان به این ادعیه‌ها بهترین دلیل گویای این مدعا است.


۱. انجیل لوقا، باب یازدهم، بند۱.
۲. انجیل لوقا، باب بیست و دوم، بند ۴۶.
۳. انجیل متی، باب بیست و ششم، بند ۴۴.
۴. انجیل متی، باب یازدهم، بند ۲.
۵. انجیل متی، باب یازدهم، بند ۳.
۶. انجیل متی، باب یازدهم، بند ۴.
۷. مائده/سوره۵، آیه۱۱۴.    
۸. انجیل لوقا، باب ششم، بند ۲۸.
۹. سفر تثنیه، باب نهم، بند ۲۶.
۱۰. سفر اعداد، باب چهاردهم، بند ۱۹.
۱۱. سفر اعداد، باب پانزدهم، بند ۱۵.
۱۲. سفر اعداد، باب پانزدهم، بند ۱۸.
۱۳. طه/سوره۲۰، آیه۲۹- ۳۰.    
۱۴. مریم/سوره۱۹، آیه۵-۷.    
۱۵. انجیل لوقا، باب یکم، بند ۱۳.
۱۶. زبور، مزمور پنجم، بند ۱- ۲.
۱۷. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، اعمال ماه شعبان، ص۱۵۶.    
۱۸. زبور، مزمور ششم، بند ۱.
۱۹. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، اعمال سحرهای ماه رمضان، ص۱۸۶.    
۲۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۵.    
۲۱. زمر/سوره۳۹، آیه۸.    
۲۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۲.    
۲۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۴.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۷.    
۲۵. حج/سوره۲۲، آیه۷۳.    
۲۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۳-۱۴.    
۲۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۵.    
۲۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۵.    
۲۹. زمر/سوره۳۹، آیه۳۸.    
۳۰. زخرف/سوره۴۳، آیه۹.    
۳۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۷.    
۳۲. صافات/سوره۳۷، آیه۹۶.    
۳۳. بقره/سوره۲، آیه۱۸۶.    
۳۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۳۵. غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.    
۳۶. اعراف/سوره۷، آیه۲۹.    
۳۷. اعراف/سوره۷، آیه۵۵.    
۳۸. اعراف/سوره۷، آیه۵۵.    
۳۹. غافر/سوره۴۰، آیه۶۵.    
۴۰. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان‌الحکمه، دار الحدیث، ج۴، ص۲۴.    
۴۱. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان‌الحکمه، دار الحدیث، ج۲، ص۸۶۹، .
۴۲. ابن فهد حلی، احمد، عدة‌الداعی و نجاح الساعی، تحقیق احمد الموحدی القمی، مکتبة الوجدانی، قم، بی‌تا، ص۳۳.    
۴۳. ابن فهد حلی، احمد، عدة‌الداعی و نجاح الساعی، تحقیق احمد الموحدی القمی، مکتبة الوجدانی، قم، بی‌تا، ص۱۲.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دعا در ساير اديان و مذاهب»، تاریخ بازیابی ۹۶/۲/۳۱.    



جعبه ابزار