دعوت مسلمانان به تقوا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در
قرآن کریم مسلمانان را به رعایت
تقوا سفارش کرده است.
رعایت
تقوا، سفارش
خداوند به
مسلمانان است:
«... ولقد وصینا الذین اوتوا الکتـب من قبلکم وایاکم ان اتقوا الله...؛
... و ما به کسانی که پیش از شما،
کتاب آسمانی به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش میکنیم که از (نافرمانی)
خدا بپرهیزید! ...»
«قل اندعوا من دون الله ما لا ینفعنا ولا یضرنا ونرد علی اعقابنا بعد اذ هدنا الله کالذی استهوته الشیـطین فی الارض حیران له اصحـب یدعونه الی الهدی ائتنا قل ان هدی الله هو الهدی وامرنا لنسلم لرب العــلمین• وان اقیموا الصلوة واتقوه وهو الذی الیه تحشرون؛
بگو: آیا غیر از خدا، چیزی را بخوانیم (و
عبادت کنیم) که نه سودی به حال ما دارد، نه زیانی؛ و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه خداوند ما را
هدایت کرده است؟! همانند کسی که بر اثر وسوسههای
شیطان، در روی
زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است؛ در حالی که یارانی هم دارد که او را به هدایت دعوت میکنند (و میگویند:) به سوی ما بیا! بگو: تنها هدایت خداوند، هدایت است؛ و ما دستور داریم که
تسلیم پروردگار عالمیان باشیم.• و (نیز به ما فرمان داده شده به) اینکه:
نماز را برپا دارید! و از او بپرهیزید! و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.»
و لقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله...، این آیه شریفه دعوت قبلی مردم به مراعات تقوا در همه مراحل
معاشرت بین
زن و
شوهر را تاکید میکند و میفرماید، که: تقوا را در هر حال باید رعایت کرد، چون ترک تقوا
کفران نعمت خدای تعالی است، البته این در صورتی است که تقوای حاصل از اطاعت خدا عنوانی جز
شکر نعمتهای او نداشته باشد و یا در صورتی است که بگوئیم: ترک تقوا و بی پروایی نسبت به خدای تعالی منشای به جز
کفر ندارد، حال یا کفر ظاهری نظیر کفری که در
کفار و
مشرکین هست و یا کفر باطنی و نهفته در درون، نظیر کفری که در
مسلمانان فاسق وجود دارد.
(و لقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله).
بعد روی سخن را به مسلمانان کرده، میگوید: اجرای دستور تقوا به
سود خود شما است، و خدا نیازی به آن ندارد، و اگر سرپیچی کنید و
راه طغیان و نافرمانی پیش گیرید، زیانی به خدا نمیرسد، آنچه در آسمانها و آنچه در
زمین است از آن او است، و او بینیاز و درخور
ستایش است.
در پایان
آیه به پیامبر دستور میدهد که با صراحت بگوید:
هدایت تنها هدایت خدا است و ما ماموریت داریم که فقط در برابر پروردگار عالمیان
تسلیم شویم (قل ان هدی الله هو الهدی و امرنا لنسلم لرب العالمین). این جمله در
حقیقت دلیل دیگری بر نفی
مذهب مشرکان است زیرا تنها در برابر کسی باید تسلیم شد که
مالک و آفریدگار و
مربی جهان هستی است نه بتها که هیچ نقشی در ایجاد و
اراده این جهان ندارند.
در اینجا سؤالی پیش میآید که مگر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل از
بعثت پیرو مذهب مشرکان بوده است که میگوید: نرد علی اعقابنا (آیا به حال سابق باز گردیم) در حالی که میدانیم او هیچگاه در برابر
بت سجده نکرد و در هیچ تاریخی چنین چیزی ننوشتهاند، اصولا مقام
عصمت چنین اجازهای را نمیدهد.
این جمله در حقیقت از
زبان جمع
مسلمین است، نه از زبان شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لذا با
صیغه و ضمائر جمع ادا شده است. در
آیه بعد دنباله
دعوت الهی را چنین شرح میدهد که ما گذشته از
توحید دستور داریم که
نماز را برپا دارید و تقوا را پیشه کنید (و ان اقیموا الصلاة و اتقوه).
و سرانجام با توجه به مساله
معاد و اینکه
حشر و بازگشت شما به سوی خدا است این بحث را پایان میدهد (و هو الذی الیه تحشرون).
در
حقیقت در این چند جمله کوتاه برنامهای که پیامبر به سوی آن
دعوت میکرده، و از حکم
عقل و فرمان خدا سرچشمه گرفته، به صورت یک برنامه چهار مادهای که آغازش
توحید، و انجامش
معاد، و مراحل متوسط آن محکم ساختن پیوندهای الهی و پرهیز از هرگونه
گناه میباشد ارائه داده شده است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «مسلمانان».