ابن قیم جوزیه (دیدگاههای اقتصادی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن قیم جوزیه ملقب به
طبیبالقلوب (پزشک قلبها) دانشمند
حنبلی که بهسبب کثرت تالیفاتش در زمینههای گوناگون شهرت یافته است. علت مشهور شدنش به ابن قیم جوزیه این بود که پدرش ابوبکر بن ایوب، قیم مدرسه
جوزیه (واقع در
دمشق) بود.
آنچه از مجموع نوشتههای ابن قیم و نیز گفتارهای کوتاه و بلند دیگران در مورد او حاصل میآید، این است که دانش و اندوختههای علمی وی هنگامی شکوفا و تکمیل گردید که در اوج جوانی در سن ۲۱ سالگی به جمع شاگردان
ابن تیمیه پیوست. ابن قیم بهمدت ۱۷ سال ملازم وی بود و از این همراهی و مصاحبت بسیار بهرهمند گردید و از افکار و اندیشههای وی متاثر شد.
در این مدت، ابن قیم در همه اقوال و عقاید تابع و حامی بیچون و چرای ابن تیمیه شد و نشر و بسط عقاید او را در زمان حیات و پس از مرگ وی، عهدهدار شد.
ابن قیم به بیان اصول اعتقادات اسلامی میپردازد که بر اساس آن،
بشر در قبال
هدایت خداوند، پاسخگو بوده و خدای متعال منبع راهنمایی و راهبری بشر است. وی خصوصا به این نکته تاکید میورزد که در دیدگاه اسلامی،
زندگی در حقیقت نوعی
آزمایش است و این آزمایش، توسط خدای متعال و از طریق اعطای نعمات و گرفتن آنها از بشر صورت میگیرد. از دیدگاه او، نه
تملک یک
ثروت نشانه لطف و عنایت خداست و نه فقدان آن بهمعنای بیعنایتی خدا. علاوه بر این ثروت از نظر او، صرفا برای خوشگذرانی نیست؛ که این تلقّی همان دریافتی است که حیوانات از ثروت دارند.
ابن قیم تاکید خاصی بر همکاریهای اقتصادی و مسئولیتهای اجتماعی دارد؛ بهعقیده وی، برخلاف تقسیم بشر به اجزای متعدد، همه ابنای بشر یک بدن واحد را تشکیل میدهند که لازم است با یکدیگر همکاری داشته باشند. این همکاری، بهگونهای باعث نفع همه خواهد شد؛ که اگر بهصورت مجزا به فعالیت بپردازد، به چنین منافعی دست نخواهد یافت.
ابن قیم توجه بسیار زیادی بر نحوه دریافت
زکات و نرخ آن داشته است. بهنظر او، هدف از وضع زکات، گسترش
مهربانی، محبت برادرانه و خیرخواهی است. بههمین دلیل، نرخ خاصی از زکات تعیین شده است که این هدف، بدون هیچ نگرانی قابل دسترسی است. همچنین مقدار پرداختی در زکات، بهاندازه زیادی نیست؛ که باعث نگرانی پرداختکنندگان آن شود و در همان حال بهاندازهای است که باعث ارضای نیازهای اساسی مستمندان شود. بهعلاوه اگر نرخ زکات بسیار بالا باشد باعث میشود که افراد ثروتمند از پرداخت آن اجتناب ورزند و بهدنبال راههایی برای فرار از آن برآیند. از سوی دیگر، در صورت بالا بودن نرخ زکات، افراد فقیر بدون اینکه استحقاق آنرا داشته باشند، به دریافت این زکات عادت میکنند که هر دوی این حالات افراطی، باعث از میان رفتن اهداف وضع زکات میشود.
ابن قیم در بخشی از نوشتههای خود به توصیف اشکال مختلف رباهای متداول در
دوران جاهلیت پرداخته است. او نشان میدهد که پرداخت
بهره اغلب از سوی فقرا و نیازمندان بوده است؛ اگرچه گاهی ثروتمندان و تجار نیز به پرداخت بهره مبادرت میورزیدند. او با این استدلال ادعای کسانی را که معتقد بودند در زمان قدیم، وامهای گرفتهشده صرفا توسط فقرا و جهت اهداف مصرفی بوده، رد میکند. همچنین وی با محاسبه نشان میدهد که چگونه در طول زمان، یک بهره معمولی چند برابر اصل پول معیّن میشود. وی همچنین ادعای برخی از متفکران را که معتقدند ربای ممنوع در
قرآن فقط ربای اضعاف مضاعف است و ربای با نرخ معمول و متعارف
جائز است را انکار و رد میکند. او خاطرنشان میسازد که
اسلام، هیچ تفاوتی بین بهره و ربای اضعاف مضاعفه قائل نشده و هر دوی آنها ربای حراماند.
بهنظر ابن قیم، سرّ ممنوعیت مبادله نابرابر در فلزات گرانبهای از یک نوع، آن است که اگر چنین مبادلهای صورت گیرد، هدف ثمن بودن آن از بین میرود و منطقی که در ممنوعیت مبادله نابرابر مواد غذایی از یک نوع وجود دارد، نیز این است که در صورت انجام دادن چنین مبادلهای، هدف این مواد غذایی از بین خواهد رفت.
ابن قیم
مالکیت خصوصی و آزادی فعالیتهای اقتصادی را در چارچوب ارزشها و هنجارهای اسلامی بهرسمیت میشناسد؛ ولی در نظر او،
دولت میتواند بهجهت
مصلحت عامه در آن دخالت نموده و حتی اگر لازم باشد، مالکیت خصوصی اموال و داراییها را سلب نماید و این موقعی انجام میگیرد که
اموال خصوصی، برخلاف منافع بخش عمده
جامعه بهکار گرفته شود.
ابن قیم از جمله کسانی است که اعتقاد داشت
عدالت از
ضروریات شریعت و هدف اساسی آن است. هر عملی که با جهتگیری عدالت باشد، حمایت شریعت را در پی دارد و مجاز شمرده میشود. همچنین از ضروریات عدالت این است که هر شخصی فرصت برابر در
تولید و
اشتغال در
بازرگانی را داشته باشد و دیگر اینکه هیچکس این حق را ندارد که با ایجاد
انحصار، دیگران را از
حق تجارت و تولید محروم سازد.
ابن قیم با پیروی از استاد خود ابن تیمیه، بحث
قیمتالمثل با قیمت عادلانه را در کتاب خود آورده است. بهنظر وی، قیمت عادلانه، قیمت متعادلی است که توسط حرکت آزاد نیروهای
بازار یعنی
عرضه و
تقاضا تعیین شده است. وی در نبود چنین قیمتی پیشنهاد تثبیت قیمت عادلانه را مطرح میسازد. در این صورت، وی نهتنها ارزش ذهنی یک شیء را برای
فروشنده بلکه برای
خریدار نیز مدنظر قرار میدهد. او علاوهبر قیمت عادلانه که بحثی پایه است، مباحثی مانند جبران عادلانه، دستمزد عادلانه و سود عادلانه را نیز مورد بحث قرار داده است. هدف اصلی، برقراری عدالت در میان اعضای جامعه و فراهم کردن رهنمودهایی برای مسئولان است؛ تا از طریق آن بتوانند
مردم را در برابر استثمار حفاظت کنند. وی در این مورد، خود را محدود به تحلیل قیمت عادلانه و مکانیسم بازار نمیکند؛ بلکه بهدقت سیاست کنترل قیمت دولت را نیز بررسی میکند. ابن قیم مانند اینتیمیه از میان دو حالت افراطی، یعنی منع مطلق و دخالت بیقید و شرط دولت در تنظیم قیمت، حالت میانه را برمیگزیند. وی در زمانیکه نیروهای بازار رقابتی، آزاد عمل میکنند از کنترل قیمتها حمایت نمیکند؛ بلکه هنگامی معتقد به وضع کنترل قیمت است که حالت انحصار یا نقص بازار وجود داشته باشد. چنین اصلی درباره بازار نیروی کار و خدمات نیز صادق است. او میگوید اگر در نبود تثبیت قیمتها منافع مردم تامین نشود لازم است که قیمتها بدون وارد آوردن هیچگونه زیانی به دیگران تثبیت شود؛ اما هنگامیکه نیازهای آنها تامین شد و منافعشان نیز بدون تثبیت قیمتها بهدست آمد، دیگر نیازی به این تثبیت وجود ندارد.
ابن قیم به دو وظیفه
پول یعنی وسیله مبادله و وسیله سنجش ارزش تصریح کرده و معتقد است، هنگامی در انجام این وظایف پول خللی وارد میشود که مردم پول را بهخاطر خود پول تقاضا کنند؛ نه وسیلهای برای مبادله.
از آنجایی که ابن تیمیه و ابن قیم معاصر هم بوده و رابطه استاد و شاگردی بینشان برقرار بوده است، این مقایسه به ما کمک میکند تا سهم ابن قیم را در نوآوری مباحث اقتصادی مورد ارزیابی قرار دهیم. هم ابن قیم و هم ابن تیمیه ثروت و
فقر را مورد بررسی قرار دادهاند؛ اما نحوه برخورد ابن تیمیه با این موضوعات، جامعتر و چندبعدی است. او حقوق افراد جامعه و
حکومت را در قبال فقر و وظایف هریک در قبال آنرا مورد بحث قرار میدهد.
ابن تیمیه در مقابل عقاید صوفیهای زمان خود، ثروت را بر فقر ترجیح داده و آنرا بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به زندگانی اخلاقی خوب قلمداد میکند. همچنین نشان میدهد که وظایف دینی متعددی وجود دارد که بدون این ابزار و وسایل، قابل انجام نیستند. اما تحلیل ابن قیم محدود به برقراری اولویت و برتری ثروت بر فقر، با هدف ایجاد روح کار و زندگانی فعال در میان پیروان اسلام است. البته او توجه چندانی به روشهای کسب ثروت که از دید اقتصاددانان دارای اهمیت بیشتری است، نداشت.
این دو اندیشمند، در مورد زکات، حالت مشابهی دارند؛ اما ابن تیمیه این موضوع را دربحث گستردهتری از مالیه عمومی مطرح میسازد و ابن قیم بحث خود را به وجوهی از اهمیت اقتصادی آن گسترش میدهد و در این مورد، از استاد خود پیشی میگیرد.
نکته قابل توجه دیگر آنکه ابن قیم همانگونه که تاکید خاصی بر ممنوعیت
ربا داشت، توجه خاصی نیز بر تحلیل اقتصادی
ربای فضل و
ربای نسیه مبذول داشته است. این نظرات توسط ابن تیمیه هم بیان شده، اما بهخوبی شرح و بسط داده نشده است؛ در حالیکه ابن قیم این مباحث را با جزئیات بیشتری مورد بحث قرار داده است.
از موضوعات دیگری که ابنقیم از استاد خود ابن تیمیه پیروی میکند، بحث
جواز مزارعه است. وی اهمیت بسیار زیادی برای
کشاورزی قائل بوده که این نکته عموما توسط متفکرین اولیه از جمله ابن تیمیه، مورد غفلت واقع شده است. علاوهبر این، موضوعات مشخصی وجود دارد که سهم ابن قیم در مقابل ابن تیمیه کم و حاشیهای است. این موضوعات عبارتند از: نقش حکومت در حیات اقتصادی، شراکت و دیگر انواع ترتیبات اقتصادی و مالیه عمومی.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ابن قیم جوزیه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۲۵