• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روش تنبیه (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیاتی از قرآن روشهای تنبیه را بیان می کند که به بیان آن می پردازیم.





۱.۱ - تحریم روابط

مبارزه منفی و تحریم روابط از روشهای مؤثر در تنبیه خطاکارا ن است.
الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض وبما انفقوا من امولهم فالصـلحـت قـنتـت حـفظـت للغیب بما حفظ الله والـتی تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا ان الله کان علیـا کبیرا. مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‌کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‌کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید،پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.)
بخشی از آیه در باره زنانی هست که از وظائف خود سرپیچی می‌کنند و نشانه‌های ناسازگاری در آنها دیده می‌شود، مردان در برابر این گونه زنان وظائف و مسئولیتهایی دارند که باید مرحله به مرحله انجام گردد، و در هر صورت مراقب باشند که از حریم عدالت تجاوز نکنند، این وظائف به ترتیب زیر در آیه بیان شده است:
و اللاتی تخافون نشوزهن فعظوهن مرحله اول در مورد زنانی است که نشانه‌های سرکشی و عداوت و دشمنی در آنها آشکار می‌گردد که قرآن در جمله فوق از آنها چنین تعبیر می‌کند: " زنانی را که از طغیان و سرکشی آنها می‌ترسید موعظه کنید و پند و اندرز دهید" و به این ترتیب آنها که پا از حریم نظام خانوادگی فراتر می‌گذارند قبل از هر چیز باید بوسیله اندرزهای دوستانه و بیان نتائج سوء اینگونه کارها آنان را براه آورد و متوجه مسئولیت خود نمود.
و اهجروهن فی المضاجع: " در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد، در بستر از آنها دوری کنید" و با این عکس العمل و بی اعتنایی و به اصطلاح قهر کردن، عدم رضایت خود را از رفتار آنها آشکار سازید شاید همین" واکنش خفیف" در روح آنان مؤثر گردد.
و اضربوهن در صورتی که سرکشی و پشت پازدن به وظائف و مسئولیتها از حد بگذرد و هم چنان در راه قانون شکنی با لجاجت و سرسختی گام بردارند، نه اندرزها تاثیر کند، و نه جدا شدن در بستر و کم اعتنایی نفعی ببخشد و راهی جز" شدت عمل" باقی. نماند، برای وادار کردن آنها به انجام تعهدها و مسئولیتهای خود چاره منحصر به-خشونت و شدت عمل گردد، در اینجا اجازه داده شده که از طریق" تنبیه بدنی" آنها را به انجام وظائف خویش وادار کنند.

۱.۲ - بی اعتنایی

بی اعتنایی و در تنگنا قرار دادن روحی از روشهای مؤثر در تنبیه است.

۱.۲.۱ - بی اعتنایی به همسر ناشزه

الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض وبما انفقوا من امولهم فالصـلحـت قـنتـت حـفظـت للغیب بما حفظ الله والـتی تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا ان الله کان علیـا کبیرا. مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است، و از آن جهت که از مال خود نفقه می‌دهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوی عفیفند و فرمان خدای را نگاه می‌دارند. و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید،اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلندپایه و بزرگ است
بی اعتنایی به همسر ناشزه و ترک هم خوابگی با او از جانب شوهر، اولین مرحله تنبیه وی است.
زنانی که از عصیان آنها می‌ترسید و بیم دارید که در صدد تسلط بر شما برآیند و با شما بمخالفت پردازند، نخست آنها را نصیحت کنید و اگر نصیحت، موثر واقع نشد، آنها را در بسترشان تنها گذارید، این معنی از سعید بن جبیر است. وی گوید: منظور این است که از آمیزش با ایشان خودداری کنید و علت اینکه به ترک خوابگاه امر کرده، این است که آمیزش، مخصوص خوابگاه است. حسن و قتاده و عطا گوید: منظور این است که با آنها همخوابگی نکنند زیرا بدینوسیله حب و بغض او نسبت بشوهر روشن می‌شود در صورتی که محبتی داشته باشد، طاقت نمی‌آورد و اگر محبتی ندارد صبر می‌کند. در روایت از امام باقر علیه‌السّلام نقل شده است که: «در موقع خواب به او پشت می‌کند» فراء می‌گوید: منظور از بیم نافرمانی، علم به نافرمانی است زیرا خوف گاهی بمعنای علم بکار می‌رود.
وعلی الثلـثة الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم انفسهم وظنوا ان لا ملجا من الله الا الیه ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التواب الرحیم. (همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد (حتی) در وجود خویش، جایی برای خود نمی‌یافتند (در آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز بسوی او نیست سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است

۱.۲.۲ - بی اعتنایی به متخلفین تبوک

سه نفر از مسلمانان به نام"کعب بن مالک" و"مرارة بن ربیع" و"هلال بن امیه" از شرکت در جنگ تبوک، و حرکت همراه پیامبر صسرباز زدند، ولی این به خاطر آن نبود که جزء دار و دسته منافقان باشند، بلکه به خاطر سستی و تنبلی بود، چیزی نگذشت که پشیمان شدند.
هنگامی که پیامبر ص از صحنه تبوک به مدینه بازگشت، خدمتش رسیدند و عذر خواهی کردند، اما پیامبر صحتی یک جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد که احدی با آنها سخن نگوید.
آنها در یک محاصره عجیب اجتماعی قرار گرفتند، تا آنجا که حتی کودکان و زنان آنان نزد پیامبر صآمدند و اجازه خواستند که از آنها جدا شوند، پیامبر صاجازه جدایی نداد، ولی دستور داد که به آنها نزدیک نشوند.
فضای مدینه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند برای نجات از این خواری و رسوایی بزرگ،شهر را ترک گویند و به قله کوه‌های اطراف مدینه پناه ببرند از جمله مسائلی که ضربه شدیدی بر روحیه آنها وارد کرد این بود که کعب بن مالک می‌ گوید روزی در بازار مدینه با ناراحتی نشسته بودم دیدم یک نفر مسیحی شامی سراغ مرا می‌ گیرد، هنگامی که مرا شناخت نامه‌ای از پادشاه غسان به دست من داد که در آن نوشته بود اگر صاحبت ترا از خود رانده به سوی ما بیا، حال من منقلب شد گفتم‌ای وای بر من کارم به جایی رسیده است که دشمنان در من طمع دارند! خلاصه بستگان آنها غذا می‌ آوردند، اما حتی یک کلمه با آنها سخن نمی‌ گفتند.
مدتی به این صورت گذشت و پیوسته انتظار می‌ کشیدند که توبه آنها قبول شود و آیه‌ای که دلیل بر قبولی توبه آنها باشد نازل گردد، اما خبری نبود.
در این هنگام فکری به نظر یکی از آنان رسید و به دیگران گفت: اکنون که مردم با ما قطع رابطه کرده ‌اند، چه بهتر که ما هم از یکدیگر قطع رابطه کنیم (درست است که ما گنهکاریم ولی باید از گناهکار دیگری خشنود نباشیم).
آنها چنین کردند به طوری که حتی یک کلمه با یکدیگر سخن نمی‌ گفتند، و دو نفر از آنان با هم نبودند، و به این ترتیب سر انجام پس از پنجاه روز توبه و تضرع به پیشگاه خداوند، توبه آنان قبول شد و آیه فوق در این زمینه نازل گردید.


۱. نساء/سوره۴، آیه۳۴.    
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۳، ص۴۱۳.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۳۴.    
۴. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۳، ص۸۰.    
۵. توبه/سوره۹، آیه۱۱۸.    
۶. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۸، ص، ۱۶۹.     .








جعبه ابزار