• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زمینه‌های تحیت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تحیت ، برگرفته از حیات و به معنای دعا برای بقا و زندگی غیر و نیز به معنای سلام و درود گفتن آمده است.





۱.۱ - احسان

احسان و نیکوکاری، زمینه تحیت خداوند است.
«سلـم علی نوح فی العــلمین»؛ سلام بر نوح در میان جهانیان باد! («العالمین» جمع محلی به الف و لام است که معنای عموم را می‌رساند و منظور از آن می‌تواند تمامی امتهای بشری تا روز قیامت باشد)

۱.۲ - منظور از عالمین

مراد از ((عالمین)) همه عالم است ؛ براى اینکه کلمه ((عالمین)) در آیه با الف و لام آمده ، و از نظر ادبیات کلمه جمع اگر با الف و لام بیاید عمومیت را افاده مى کند و ظاهرا مراد از ((عالمین)) همه عوالم بشرى و امت ها و جماعت هاى بشرى تا روز قیامت باشد. و این سلامى که خداى تعالى به نوح داده تا روز قیامت ، خود تهیتى است مبارک و طیب که خداى تعالى از ناحیه تمامى امت هاى بشرى که در اثر مجاهدتها و دعوت نوح ، از اعتقادات صحیح و اعمال صالح برخوردار شده اند، به نوح داده است . آرى آن جناب اولین کسى است که در بین بشر به دعوت توحید و مبارزه علیه شرک و آثار شرک که همان اعمال زشت است قیام نمود، و در این راه شدیدترین رنج ها و محنت ها را تحمل کرد، آنهم نه یک سال و دو سال بلکه نزدیک به هزار سال ، آنهم نه با کمک کسى ، بلکه خودش به تنهایى . پس آن جناب به تنهایى در هر خیر و صلاحى که در بشریت تا روز قیامت رخ بدهد سهیم و شریک است . و در کلام خداى تعالى چنین سلامى به احدى داده نشده که این قدر وسیع باشد.
بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از ((عالمین)) عوالم ملائکه و جن و انس است .
«انا کذلک نجزی المحسنین»؛ ما این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم!

۱.۳ - منت خداوند بر نوح

این جمله منتى را که خدا بر نوح (علیه السلام ) نهاده و کرامتى که به وى کرده - از آن جمله اینکه ندایش را اجابت نمود و او و اهلش را از کرب عظیم نجات داد و ذریه اش را در قرون بعد باقى نگهداشت و آثارش را در قرون بعد از خودش حفظ کرد و درودى که تا روز قیامت از ناحیه فرد فرد بشر صالح به وى فرستاده تعلیل مى کند.
و اگر پاداش او را به پاداش محسنین و نیکوکاران تشبیه کرده این تشبیه تنها در اصل پاداش است نه در خصوصیات مى خواهد بفرماید: همانطور که به همه نیکوکاران پاداش مى دهیم به نوح نیز پاداش دادیم و نمى خواهد بفرماید: به همه نیکوکاران همین پاداش را که به نوح دادیم مى دهیم ؛ و این خود واضح است.
«سلـم علی ابرهیم»؛ سلام بر ابراهیم! «کذلک نجزی المحسنین»؛ این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم!
«سلـم علی موسی وهـرون»؛ سلام بر موسی و هارون ! «انا کذلک نجزی المحسنین»؛ ما این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم!
سلـم علی ال یاسین• انا کذلک نجزی المحسنین.

۱.۴ - ایمان

ایمان به آیات پروردگار، زمینه تحیت پیامبر صلی الله علیه وآله بر مؤمنان می‌باشد.
«واذا جآءک الذین یؤمنون بـایـتنا فقل سلـم علیکم...»؛ هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده؛ هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا می‌شود چرا که) او آمرزنده مهربان است.»
ایمان، از عوامل تحیت الهی است.
«ان الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت یهدیهم ربهم بایمـنهم تجری من تحتهم الانهـر فی جنت النعیم»؛ (ولی) کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت می‌کند؛ از زیر (قصرهای) آنها در باغهای بهشت ، نهرها جاری است. «دعوهم فیها سبحـنک اللهم وتحیتهم فیها سلـم وءاخر دعوهم ان الحمد لله رب العــلمین»؛ گفتار (و دعای) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: « حمد ، مخصوص پروردگار عالمیان است!»
«وادخل الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها باذن ربهم تحیتهم فیها سلـم»؛ و کسانی را که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغهای بهشت وارد می‌کنند؛ باغهایی که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ به اذن پروردگارشان، جاودانه در آن می‌مانند؛ و تحیّت آنها در آن، « سلام » است.
«هو الذی یصلی علیکم وملـئکته لیخرجکم من الظلمـت الی النور وکان بالمؤمنین رحیما»؛ او کسی است که بر شما درود و رحمت می‌فرستد، و فرشتگان او (نیز) برای شما تقاضای رحمت می‌کنند تا شما را از ظلمات ( جهل و شرک گناه ) به سوی نور (ایمان و علم و تقوا ) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است! «تحیتهم یوم یلقونه سلـم واعد لهم اجرا کریما»؛ تحیّت آنان در روزی که او را دیدار می‌کنند سلام است؛ و برای آنها پاداش پرارزشی فراهم ساخته است. (برداشت مزبور بر این اساس است که اضافه «تحیت» به «هم» اضافه مصدر به مفعول باشد و معنای آیه چنین می‌شود: تحیت خدا به آنان در قیامت ، سلام است )

۱.۵ - پاکی

پاک بودن از ظلم ، سبب تحیت ملائکه به پرهیزکاران است.
«الذین تتوفـهم الملـئکة ظالمی انفسهم... »؛ همانها که فرشتگان ( مرگ ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند (و بدروغ می‌گویند:) ما کار بدی انجام نمی‌دادیم! آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است! «الذین تتوفـهم الملـئکة طیبین یقولون سلـم علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون»؛ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که پاک و پاکیزه‌اند؛ به آنها می‌گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می‌دادید!» (مقصود از «طیبین» به قرینه مقابله، مبرا بودن از ظلم و ستم است )

۱.۶ - صبر

صبر ، زمینه تحیت ملائکه می‌باشد.
«... والملـئکة یدخلون علیهم من کل باب»؛ (همان) باغهای جاویدان بهشتی که وارد آن می‌شوند؛ و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‌گردند...

۱.۷ - بهشت عدن و خلود

کلمه ((عدن )) به معناى استقرار است ، وقتى گفته مى شود ((فلان عدن بمکان کذا)) معنایش این است که فلانى در چنین مکانى استقرار یافت . کان جواهرات زمینى و فلزات را هم بدین جهت ((معدن )) مى گویند که جواهرات در آن استقرار دارند، پس ((جنات عدن )) به معناى بهشتهائى است که نوعى از استقرار و خلود و سلامتى و ایمنى از هر جهت را دارد.
کلمه ((جنات عدن )) عطف بیان و یا بدل است از کلمه ((عقبى الدار))، و در نتیجه معنایش این مى شود که : عقبى الدار عبارتست از بهشت عدن و خلود. و بنابراین پس از زندگى دنیا بر حسب آن ناموسى که خداوند آن زندگى را بر آن طبیعت و ناموس مطبوع نموده زندگى واحد و متصلى است که ابتدایش رنج و بلا و آخرش آسایش و نعمت و سلامتى است . و یا به عبارتى اولش دنیا و آخرش آخرت است، و این همان حقیقتى است که خداوند از زبان اهل بهشت حکایتش نموده و فرموده: ((و قالوا الحمد للّه الذى صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبوا من الجنه حیث نشاء))
آیه مورد بحث به بیانى که خواندید در قبال آیه ((یصلون ما امر اللّه به ان یوصل )) قرار گرفته ، و عاقبت این حق (صله رحم ) را که اولوا الالباب بدان عمل نمودند بیان مى کند، و ایشان را نوید مى دهد به اینکه به زودى به صلحاى ارحام و دودمانشان - از قبیل پدران و مادران و ذریه ها و برادران ، و خواهران ، و غیر ایشان - مى پیوندند.
جمله ((آبائهم و ازواجهم و ذریاتهم )) با اینکه اسم مادران در آن نیست مع ذلک همه نامبردگان بالا را شامل است ، چون مادران همسران پدرانند که کلمه ((ازواج )) شامل ایشان است ، و برادران و خواهران و عموها و دائى ها و اولاد آنان هم جزو ذریه هاى پدرانند، که کلمه ((آبائهم )) شامل آنان مى شود. و در آیه شریفه اختصار لطیفى بکار رفته است . «سلـم علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار»؛ (و به آنان می‌گویند:) سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا (ی جاویدان)!

۱.۸ - نوید امنیت و سلامتى

این عقبى ، سرانجام اعمال صالحى است که در هر بابى از ابواب زندگى بر آن مداومت دارند. و در هر موقعى که دیگران منحرف مى گردند ایشان خویشتن دارى نموده ، خدا را اطاعت مى کنند و خود را از گناه دور مى دارند، و مصائب را تحمّل مى نمایند، و این صبرشان با خوف و خشیت تواءم است . جمله ((سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبى الدار)) حکایت کلام ملائکه است که اولوا الالباب را به امنیت و سلامتى جاودانى ، و سرانجام نیک نوید مى دهند، سرانجامى که هرگز دستخوش زشتى و مذمت نگردد.

۱.۹ - سلام خداوند

«اولـئک یجزون الغرفة بما صبروا ویلقون فیها تحیة وسلـما»؛ (آری،) آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده می‌شود؛ و در آن، با تحیّت و سلام روبه‌رو می‌شوند. (مراد از «یلقون...» تتلقاهم الملائکة است. یعنی فرشتگان به هنگام ملاقات با عبادالرحمن ، تحیت و سلام می‌گویند.
بهشتیان به یکدیگر تحیت و سلام مى گویند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحیت مى گوید، چنانکه در آیه ۵۸ سوره یس
مى خوانیم : سلام قولا من رب رحیم : براى آنها سلامى است از سوى پروردگار رحیم و در آیه ۲۳ و ۲۴ سوره یونس مى خوانیم : و الملائکة یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم : فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند و به آنها مى گویند سلام بر شما.
در اینکه آیا تحیت و سلام در اینجا دو معنى دارد یا یک معنى ؟ در میان مفسران گفتگو است ، ولى با توجه به اینکه تحیت در اصل به معنى دعا براى زندگى و حیات دیگرى است ، و سلام از ماده سلامت است ، و به معنى دعا براى کسى است ، بنابراین چنین نتیجه مى گیریم که واژه اول به عنوان درخواست حیات است و واژه دوم براى توأ م بودن این حیات با سلامت است ، هر چند گاهى ممکن است این دو کلمه به یک معنى بیاید.
البته تحیت در عرف معنى وسیعترى پیدا کرده و آن هر گونه سخنى است که در آغاز ورود به کسى مى گویند و مایه خوشحالى و احترام و اظهار محبت نسبت به او مى باشد.
سپس براى تاکید بیشتر مى فرماید: جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زیبائى ؟ (خالدین فیها حسنت مستقرا و مقاما).

۱.۱۰ - درجه عالى بهشت

کلمه ((غرفه )) به طورى که گفته اند به معناى بنایى است که بالاى بناى دیگر واقع شده باشد و از کف خانه بلندتر باشد. و در آیه شریفه ، کنایه است از درجه عالى تر بهشت ، و مراد از ((صبر))، صبر بر طاعت خدا و بر ترک معصیت او است و این دو قسم صبر همان است که در آیات سابق نیز ذکر شده بود و لیکن این دو صبر عادتا جداى از صبر قسم سوم ، یعنى صبر در هنگام شدائد و مصائب نیست و قهرا کسى که بر طاعت خدا و بر ترک معصیت او صبر مى کند ممکن نیست در هنگام شدائد صبر نکند.
و معناى آیه این است : این نامبردگان که به اوصاف قبل وصف شدند درجه رفیع و قسمت بالاى بهشت را پاداش گرفته و فرشتگان ، ایشان را با تحیت و سلام دیدار مى کنند، تحیت به معناى هر پیشکشى است که آدمى را خوشحال سازد. و مراد از ((سلام )) هر چیزى است که در آن ترس و پرهیز نباشد، و اگر این دو کلمه ، یعنى تحیت و سلام را نکره آورد به منظور بزرگداشت آن دو بوده ، بقیه الفاظ آیه روشن است .


۱. مفردات، راغب اصفهانی، ص۱۳۸، «حیی».    
۲. لسان العرب، ابن منظور، ج۱۴، ص۲۱۱، «حیا».    
۳. المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۱۴۶.    
۴. صافات/سوره۳۷، آیه۷۹.    
۵. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۸۱.    
۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۲۲۱.    
۷. صافات/سوره۳۷، آیه۸۰.    
۸. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۸۱.    
۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۲۲۱.    
۱۰. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۹.    
۱۱. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۱۱۷.    
۱۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۲۳۲.    
۱۳. صافات/سوره۳۷، آیه۱۱۰.    
۱۴. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۱۱۷.    
۱۵. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۰.    
۱۶. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۱۳۶.    
۱۷. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۱.    
۱۸. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۱۳۶.    
۱۹. صافات/سوره۳۷، آیه۱۳۰.    
۲۰. صافات/سوره۳۷، آیه۱۳۱.    
۲۱. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    
۲۲. مجمع البیان، طبرسی، ج۳ - ۴، ص۶۴.    
۲۳. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۵، ص۲۵۹.    
۲۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۷، ص۱۵۶.    
۲۵. یونس/سوره۱۰، آیه۹.    
۲۶. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۸، ص۲۳۳.    
۲۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۰، ص۱۷.    
۲۸. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰.    
۲۹. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۸، ص۲۳۴.    
۳۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۰، ص۱۹.    
۳۱. مجمع البیان، طبرسی، ج۵ - ۶، ص۱۵۸.    
۳۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۳.    
۳۳. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۳۲۹.    
۳۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۷۰.    
۳۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۳.    
۳۶. مجمع البیان، طبرسی، ج۷ - ۸، ص۱۶۸.    
۳۷. المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۳۲۹.    
۳۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۴.    
۳۹. مجمع البیان، طبرسی، ج۷ - ۸، ص۱۶۸.    
۴۰. نحل/سوره۱۶، آیه۲۸.    
۴۱. المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۲۳۶.    
۴۲. نحل/سوره۱۶، آیه۳۲.    
۴۳. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۱، ص۲۱۴.    
۴۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۳۴۴.    
۴۵. رعد/سوره۱۳، آیه۲۳.    
۴۶. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۱۹۲.    
۴۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۱، ص۴۷۴.    
۴۸. رعد/سوره۱۳، آیه۲۴.    
۴۹. تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۱۹۲.    
۵۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۱، ص۴۷۴.    
۵۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۵.    
۵۲. مجمع البیان، طبرسی، ج۷ - ۸، ص۳۱۶.    
۵۳. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۱۷۰.    
۵۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۵، ص۳۳۹.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «زمینه‌های تحیت»    



جعبه ابزار