• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زین العابدین مازندرانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



زین‌العابدین بن مسلم مازندرانی بابلی (بارفروشی) (۱۲۲۷-۱۳۰۹ ه ق)، از فقها و مراجع تقلید ساکن کربلا در قرن سیزده و چهارده هجری قمری بود.
از اساتید معروف وی سید ابراهیم قزوینی، شیخ محمدحسین اصفهانی، محمدحسن نجفی، علی آل کاشف الغطاء و شیخ انصاری بود. او از علمای بزرگ کربلا بود که بعد از شیخ محمدحسین فاضل اردکانی ریاست مطلق علمی کربلا را بر عهده داشت و شاگردان بسیاری را تربیت کرد. با اینکه در زمان میرزای شیرازی بود اما از مراجع تقلید بزرگ محسوب و مقلدان زیادی داشت. ایشان آثار علمی زیادی دارند که از جمله آنها کتاب زینة العباد در شرح شرائع الاسلام و ذخیرة المعاد فی تکالیف العباد است.



شهر بابل از شهرهای استان مازندران از قدیم‌الایام عالمان بزرگی را در خود پرورش داده است که خدمات شایانی به اسلام و مسلمانان کرده‌اند. این شهر تا پیش از روی کار آمدن رژیم پهلوی، «بارفروش» خوانده می‌شد. عالمان آن دیار را «بارفروشی» می‌نامیدند، اما بعد از آن، به شهر «بابل» تغییر نام داد.


زین‌العابدین بن مسلم مازندرانی بارفروشی در سال ۱۲۲۷ قمری در بارفروش به دنیا آمد. دوران کودکی را در همان منطقه گذراند، اما شور تحصیل علوم دینی او را عاقبت به حوزه علمیه کشاند. او در زادگاه خود و عتبات عالیات به محضر عالمان بزرگ آن دیار شتافت و توانست مدارج علمی را یکی پس از دیگری بپیماید.


اساتیدی که برای او بر شمرده‌اند، از این قرارند:

۳.۱ - علی آقا جعفر سیرجانی

شیخ نزد علی آقا جعفر سیرجانی بعضی علوم نقلی را فرا گرفت.

۳.۲ - محمدسعید مازندرانی

محمدسعید مازندرانی بارفروشی معروف به سعیدالعلمای مازندرانی (۱۲۷۰ قمری). این عالم بزرگ از هم‌دوره‌های شیخ انصاری بود که به علتی نتوانست در عتبات بماند و به مازندران برگشت. زمانی که علما بر مرجعیت شیخ انصاری اتفاق کردند، شیخ با وجود عالمی چون سعیدالعلماء از دادن فتوا خودداری کرد و در طی نامه‌ای از سعیدالعلماء خواست تا مرجعیت را بر عهده بگیرد. شیخ معتقد بود در زمان تحصیل، سعیدالعلماء از من قوی‌تر بود و نسبت به من اعلم است. بنابراین مرجعیت بر عهده او است. سعید العلماء در پاسخ نامه، این نکته را نگاشت که من اگر در دوران اشتغال به تحصیل، اعلم بودم، اکنون از درس و بحث جدا شده‌ام، ولی شما به علت استمرار و تلاش در امور علمی، مقام مرجعیت اکنون بر تو متعین است.
استاد بزرگ شیخ زین‌العابدین در بارفروش سعیدالعلماء مازندرانی بود. شیخ از او اجازه روایت نیز داشته است. بعد از این استفاده، شیخ برای تکمیل تحصیلات خود در رجب ۱۲۵۰ قمری به عراق مهاجرت کرد. در این سفر او با استاد خود سعیدالعلماء هم سفر بود.

۳.۳ - سید ابراهیم قزوینی

سید ابراهیم قزوینی (۱۲۶۴ قمری) صاحب ضوابط. او که از علمای بزرگ اصول است، در سال ۱۲۱۴ قمری در قزوین به دنیا آمد. مقدمات را در کرمانشاه به پایان برد و در کربلا به درس سید علی (صاحب ریاض) شتافت. همچنین در اصول از شاگردان شریف العلماء مازندرانی بود که بعد از استاد توانست کرسی درس وی در کربلا را به دست گیرد.
دو اثر معروف وی ضوابط الاصول و دلائل الاحکام در شرح شرائع الاسلام است. شیخ زین‌العابدین مازندرانی در کربلا از دروس فقه و اصول وی استفاده کرد و بعضی از مجلدات شرح شرائع الاسلام را در سال ۱۲۵۵ قمری استنساخ کرد. او در درس قزوینی به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مقرران درس وی به شمار می‌رفت. شیخ از استاد خود اجازه‌ای نیز داشته است.

۳.۴ - محمدحسین اصفهانی

شیخ محمدحسین اصفهانی (صاحب فصول). مازندرانی در کربلا در دروس صاحب کتاب الفصول الغرویه ـ که از کتاب‌های مهم اصولی در حوزه اصول فقه است ـ شرکت می‌جست. صاحب فصول نسبت به صاحب ضوابط، از شاگردان کم‌تری برخوردار بود، ولی هنگامی که سید ابراهیم به سفری رفت، بسیاری از شاگردان او در درس شیخ محمدحسین شرکت کردند و با بازگشت او دوباره درس شیخ محمدحسین از رونق افتاد. به احتمال زیاد شیخ در هنگام مسافرت استادش سید ابراهیم، در دروس صاحب فصول شرکت می‌کرد.

۳.۵ - محمدحسن نجفی

شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر (۱۲۶۶ قمری). شیخ زین العابدین در سال ۱۲۵۸ قمری و بعد از محاصره کربلا
[۱۰] مجله ی پیام حوزه شماره ۱۹، ص۹۵.
به نجف هجرت کرد و در درس شیخ محمدحسن نجفی (صاحب کتاب جواهر) شرکت کرد. او در این درس از بزرگ‌ترین شاگردان او محسوب می‌شد و از استاد خود اجازه‌ای نیز دریافت داشته است.

۳.۶ - علی آل کاشف الغطاء

شیخ علی آل کاشف الغطاء فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء است که نسبت آنان به مالک اشتر می‌رسد. شیخ در نجف در دروس او شرکت کرد و اجازه‌ای نیز از این استاد خود دریافت داشت.

۳.۷ - شیخ انصاری

در این که شیخ مرتضی انصاری (۱۲۸۱ قمری) از اساتید او باشد، اختلاف است. آقا بزرگ تهرانی حضور زین‌العابدین مازندرانی در درس شیخ انصاری را تایید می‌کند،
[۱۳] آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج۲، ص۸۰۵.
ولی سید محسن امین حضور او را نامعلوم می‌داند. اجازه او از شیخ انصاری، قطعی است.


شیخ زین‌العابدین در نجف در مضیقه بوده است. به گونه‌ای که این وضع باعث می‌شود برای برطرف شدن این حالت به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، توسل جوید. در خواب حضرت به او می‌فرمایند: «در نجف زندگی شما به همین منوال خواهد بود. اگر می‌خواهید وضعیت شما خوب شود، به کربلا برو.». پس از این رؤیای صادقه، ایشان به طرف کربلا رهسپار می‌شود. یکی از ثروت‌مندان مازندرانی که در کربلا ساکن بود، در عالم خواب خدمت امام حسین (علیه‌السلام)، می‌رسد. ایشان به او می‌فرمایند: «فردا میهمانی به این اسم می‌آید. شما موظف‌اید از ایشان پذیرایی کنید.» . این مرد مازندرانی فردا جلوی دروازه می‌ایستد تا با نشانی خواب، میهمان را پیدا کند. اتفاقا شیخ زین‌العابدین با کوله‌بار از دروازه کربلا وارد می‌شود و مرد ثروت‌مند خواب خود را برای او نقل می‌کند و از شیخ پذیرایی می‌کند.
[۱۵] حائری، مرتضی، سر دلبران، ص۱۳۱.

مراجعت شیخ به کربلا بعد از وفات استادش صاحب جواهر بوده است. او بعد از ورود به کربلا به تدریس مشغول می‌شود. عالم بزرگ آن زمان در کربلا شیخ محمدحسین فاضل اردکانی بود و دومین قطب علمی کربلا شیخ زین‌العابدین مازندرانی بود.
[۱۶] مجله پیام حوزه، شماره۲۰.
او در کربلا به منصب امامت و فتوا رسید. بعد از وفات مرحوم فاضل اردکانی ریاست مطلق علمی کربلا با او بود. شیخ در کربلا به تدریس و تربیت شاگرد مشغول شد و فضلای زیادی از حوزه درسی وی برخاستند.


حوزه درس شیخ و فاضل از بزرگ‌ترین حوزه‌های درسی کربلا بود و بسیاری از فضلای آن زمان در این دو حوزه شرکت داشتند. اگر بخواهیم شاگردان شیخ در این حوزه را استقصا کنیم، خود، یک کتاب قطوری می‌شود، اما در این‌جا به بعضی از شاگردان او اشاره می‌کنیم.
۱ ـ شیخ عبدالله مازندرانی (۱۳۳۰ قمری). او در سال ۱۲۵۶ قمری در بارفروش به دنیا آمد. برای تحصیل ابتدا به کربلا رفت و از محضر شیخ زین‌العابدین مازندرانی استفاده کرد. آن‌گاه به نجف رفت و از عالمان آن دیار کسب فیض کرد و خود از عالمان بزرگ نجف گردید و مورد رجوع جمعی از مردم گیلان واقع شد.
۲ ـ میرزا علی بن موسی تبریزی معروف به ثقة‌الاسلام. او در سال ۱۲۷۷ قمری به دنیا آمد. مقدمات را در زادگاهش آموخت. سپس به نجف رفت و در درس میرزا حبیب‌الله رشتی شرکت کرد. آن گاه به کربلا رفته و از محضر دو مجتهد بزرگ کربلا فاضل اردکانی و شیخ زین‌العابدین مازندرانی استفاده‌ها برد. در سال ۱۳۰۸ به تبریز بازگشت و به وظایف دینی مشغول شد. از آثار او می‌توان به کتاب مرآة الکتب و بث الشکوی و رساله لالان و ایضاح الانباء در تعیین تاریخ ولادت خاتم الانبیاء و مقتل سیدالشهداء اشاره کرد.
[۱۸] حائری، محمدعلی، مرآة الکتب، ص۱۱.
[۱۹] حائری، محمدعلی، مرآة الکتب، ص۹.

۳ـ ملا محمد بن محمدحسین خوانساری نجفی (۱۳۳۲ قمری).
۴ـ محمدحسن مازندرانی بارفروشی (۱۳۱۷ قمری). او از شاگردان شیخ انصاری بود و در کربلا از فاضل اردکانی و شیخ زین‌العابدین مازندرانی نیز کسب علم کرده بود.
۵ ـ سید جواد بن سید محمدعلی حسینی اصفهانی معروف به «خطیب هندی» (۱۳۳۳ قمری). او خطیب توانا و شاعر با استعدادی بود. در فقه از شاگردان زین‌العابدین مازندرانی بود. از او اشعاری چند در رثای امام حسین (علیه‌السلام)، به عربی باقی است.
۶ ـ محمدحسین فشارکی اصفهانی (۱۳۵۳ قمری). او خطیبی توانا و واعظی آگاه بود که فقه و اصول را از میرزای شیرازی و زین‌العابدین مازندرانی و میرزا حبیب‌الله رشتی آموخته بود.
۷ ـ شیخ علی خاقانی (۱۳۳۴ قمری) که کتاب الدعوی بلا معارض از مباحث کتاب قضا را به امر استادش نوشته است.
۸ ـ سید ابوالقاسم بن محمدباقر دهکردی اصفهانی (۱۳۵۳ قمری)
[۲۷] مجمع الفکر الاسلامی، موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۲، ص۴۹۸.
که از شیخ روایت می‌کند.
۹ ـ ملا علی‌اکبر بن عبدالکریم یزدی که از شاگردان قدیم مازندرانی بوده است و تقریرات درس وی را به نگارش در آورده است. این تقریرات به سال ۱۲۷۵ قمری به پایان رسیده است.
۱۰ ـ عبدالرحیم بن عبدالحسین اصفهانی حائری (۱۳۶۷ قمری) که تقریرات فقه و اصول مازندرانی را نوشته است.
۱۱ ـ سید محمد اصفهانی کاظمی (۱۳۵۵ قمری). او از شیخ روایت نیز کرده است.
۱۲ ـ سید ابراهیم بن ابوالحسن تنکابنی قزوینی (۱۳۲۴ قمری). او در سال ۱۲۵۵ در قزوین به دنیا آمد. مقدمات علوم دینی را نزد پدر فرا گرفت. سپس در مدرسه صالحیه قزوین نزد شیخ عبدالوهاب برغانی، علوم عقلی و اصول و فقه آموخت. بعد از آن به نجف رفت و از محضر شیخ انصاری و میرزا حبیب‌الله رشتی کسب فیض کرد و در کربلا به درس شیخ زین‌العابدین مازندرانی و علامه برغانی آل صالحی شتافت. بعد از آن به قزوین بازگشت و مدرسه علمیه‌ای بنا نهاد. از او آثار زیادی باقی است که از آن جمله می‌توان به شرح رسائل و مکاسب، شرح مدارک، رساله در هیئت، رساله در اخلاق اشاره کرد.
[۳۳] موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۱، ص۱۲۸.
[۳۴] موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۱، ص۱۲۵.

۱۳ ـ ملا محمدعلی آرانی کاشانی (۱۳۲۵ قمری).
۱۴ـ محمدیوسف استرآبادی.
۱۵ـ شیخ جعفر بن شیخ صادق حائری (۱۳۴۷ قمری).
۱۶- ابوالحسن بن محمدتقی قاجار (۱۳۳۶ قمری). در اشعار به «حیرت» تخلص می‌کرده است.
[۳۸] موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۲، ص۹۹.

۱۷ـ علی لاهیجی حائری تهرانی صاحب کتاب رموز العرفان، کفر الاحزان ارشاد المسلمین.
۱۸ ـ شیخ عیسی رشتی پدر شیخ عبدالحسین رشتی.
[۳۹] نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۱۶۳۵.



شیخ زین‌العابدین به بسیاری از شاگردان خود اجازه اجتهاد یا نقل حدیث داده است. او در طرق اجازه روایتی بسیاری از فقهای اخیر قرار دارد. از کسانی که شیخ به آنان اجازه داده است، به این چند تن اشاره می‌شود:
۱ ـ سید مرتضی کشمیری (۱۳۲۳ ق)
۲ـ سید محمدابراهیم بن سید محمدتقی نقوی نصیرآبادی لکنهوی (۱۳۰۷ ق). تاریخ اجازه، سال ۱۲۹۰ ق است.
۳ ـ محمدحسین بن بنده حسین بن محمددلدار علی نقوی نصیرآبادی (۱۳۲۵ ق)
۴ـ سید ابوالحسن بن بنده حسن نقوی (۱۳۰۹ ق)
[۴۴] موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۲، ص۴۵.

۵ ـ میرزا جعفر بن علی‌نقی طباطبایی حائری (۱۳۲۰ ق). تاریخ این اجازه، ۲۸ صفر ۱۲۹۰ ق است.
۶ ـ سید محمدرضا بن سید محمدعلی حسینی کاشانی معروف به «گلهری». تاریخ آن اجازه، سال ۱۲۷۶ ق است.
۷ ـ ملا محمدطاهر بن محمدکاظم اصفهانی شاه عبدالعظیمی (حدود ۱۳۱۰ ق)
۸ ـ اجازه اجتهاد به شیخ عبدالساده. آقا بزرگ تهرانی ، این اجازه را با امضای «مازندرانی» دیده است.
۹ ـ اجازه به سید نیاز حسن هندی صاحب کتاب حلیة العباد. این اجازه در کتاب حلیة العباد او به چاپ رسیده است.
۱۰ ـ اجازه به سید علی حسین زنجیفوری (۱۳۱۰ ق). این اجازه، در کتاب لسان الصادقین او به چاپ رسیده است.
۱۱ ـ سید علی‌محمد بن محمد بن دلدار علی نقوی لکنهوی معروف به «تاج العلماء» (۱۳۱۲ ق) که هنگام مسافرت به عراق از علمای عتبات مفتخر به دریافت اجازات شد. از جمله کسانی که به او اجازه دادند شیخ زین‌العابدین مازندرانی بود. این اجازه در تاریخ ۲۴ شوال ۱۲۸۵ ق صادر شده است.
۱۲ ـ عبدالرحیم بن محمدمهدی خلخالی خدجینی. اجازه اجتهاد و روایتی او در تاریخ ۱۲۸۶ ق صادر شده است.
۱۳ ـ سید حسین بن محمد رضی‌الدین بن حسین لاجوردی کاشانی (۱۲۸۵ ق). شیخ در ابتدای کتاب الفقه الاصیل او تقریظی نوشته است که در آن به اجتهاد وی تصریح شده است.
۱۴ ـ محمد شریف موسوی ونکی اصفهانی.


در آن زمان مراجع بزرگ تقلید زیادی در نجف و کربلا بودند. از همه مهم‌تر، میرزای شیرازی سردار مبارزه در جریان تحریم تنباکو بود. با وجود میرزای شیرازی، مردم هند، بخارا، ایران، بعضی از مردم کربلا، در امر تقلید به او رجوع کردند.
[۵۹] نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۸۰۵.
[۶۱] معارف الرجال، محمد حرز الدین، ج۱، ص۲۰۴.
کثرت مقلدان وی به قدری بود که به گفته فشارکی، ملقب به «کعبه» و «قبله» بود.
[۶۲] مکارم الآثار، معلم حبیب آبادی، ج۳، ص۸۴۵.

سید محسن امین که در سال ۱۳۰۸ ق برای تحصیل به عتبات رفته بود، هنگام برشمردن علمای بزرگ و مراجع تقلید عراق، مرجع و بزرگ کربلا در آن زمان را شیخ زین‌العابدین مازندرانی نام می‌برد.


شیخ در کربلا علاوه بر تدریس به تالیف کتاب نیز مشغول بود. از آثار او می‌توان به کتب زیر اشاره کرد:
۱ ـ زینة العباد در شرح شرائع الاسلام. شرح کتاب‌های طهارت و صلاه و حج و خیارات و نکاح و طلاق آن نوشته شده است.
۲ ـ کتابی در اصول فقه از ابتدا تا انتها.
۳ ـ حواشی بر کتاب جواهر.
۴ ـ حواشی بر مسالک الافهام.
۵ ـ رسالة فی الصلاة. این کتاب نزد شیخ محمدعلی فاضل اردوبادی در نجف بوده است.
۶ ـ کتاب ذخیرة المعاد فی تکالیف العباد. مجموع پاسخ‌های وی به سؤالات فقهی است و بر ترتیب ابواب فقه است. بسیار مبسوط است. بارها به چاپ رسیده است. در سال ۱۳۳۱ ق در مشهد نیز به چاپ سنگی رسیده است. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۰، ص۲۰.     این کتاب به سؤال و جواب هم خوانده می‌شود.
۷ ـ زینة العباد. رساله فارسی او است. در سال ۱۳۲۳ با حواشی آخوند خراسانی به چاپ رسیده است.
۸ ـ رساله عملیه کبرا به نام زینة العباد الکبری که با حواشی فرزندش شیخ حسین در کلکته و تهران به سال ۱۳۱۳ به چاپ رسیده است.
۹ ـ رساله عملیه صغرا به نام زینة العباد الصغری که مختصر کتاب قبلی است، به اضافه بحث معاملات و مناسک حج. این کتاب نیز با حواشی شیخ حسین مازندرانی به چاپ رسیده است.
۱۰ ـ حواشی بر رساله عملیه شیخ عبدالحسین تهرانی (۱۲۸۶ قمری)
۱۱ـ زاد العقبی. فتاوای شیخ زین‌العابدین است که سید محمدتقی موسوی هندی آن‌را جمع کرده است و در سال ۱۳۰۹ به چاپ رسانده است.
۱۲ ـ مناسک حج که حواشی فرزندش شیخ حسین به سال ۱۳۱۳ ق به چاپ رسیده است و احتمالا همان بخش حج از رساله زینة العباد صغرا است.
۱۳ ـ زاد المتقین. رساله عملیه فارسی است که مطابق فتاوای میرزای شیرازی و شیخ زین‌العابدین است. این کتاب در بمبئی در سال ۱۳۰۷ ق به چاپ رسیده است.
۱۴. مفاتیح الجنان. رساله عملیه ایشان به زبان اردو است. غلامعلی بن حاج اسماعیل آن را جمع کرده است و در سال ۱۳۱۶ ق به چاپ رسیده است.
شیخ بر کتب زیادی نیز تقریظ نوشته است. از جمله تقریظی بر کتاب مورث النشاط فی ارث الاحفاد و الاسباط سید نجم حسن لکنهوی (۱۳۵۳ قمری) و تقریظ دیگری بر کتاب الفقه الاصیل نوشت.


شیخ زین‌العابدین مازندرانی دارای ویژگی‌هایی هست که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

۹.۱ - عبادت و زهد

از ویژگی‌های بارز شیخ زین‌العابدین مازندرانی، عبادت و زهد او است. این ویژگی به گونه‌ای است که او را با صفت «شیخ عابد ناسک» می‌ستایند. محمد بن سلیمان تنکابنی که از معاصران او است درباره وی می‌نویسد: «در غایت زهد و تقوا است.»
[۷۸] قصص العلماء، تنکابنی، ص۱۳۷.
از مال و منال دنیا به شدت پرهیز داشت و خوراک او غالبا نان و سرکه و برنج بود.
[۷۹] سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ص۳۵۸.
او بسیار بر مستحبات و نوافل مواظبت داشت. کم‌تر کسی در این مواظبت، هم‌پای او بود.
یکی از بایسته‌های روز غدیر، این است که انسان برای خود، برادر دینی انتخاب کند و در راه خدا با او عقد اخوت ببندد. کیفیت این عقد، این است که دست راست خود را بر دست راست برادر مؤمن خود می‌گذارد و صیغه عربی این عقد که در مفاتیح
[۸۱] مفاتیح الجنان، ذیل آخرین عمل از اعمال روز عید غدیر، ص۴۹۱.
آمده است، بر زبان جاری می‌کند و برادر دیگر هم «قبلت» می‌گوید. در این عقد تمام حقوق برادری به غیر از دعا و زیارت و شفاعت را از هم ساقط می‌کنند، ولی در هنگام دعا و زیارت و در قیامت هنگام شفاعت باید هم را یاد کنند. این عمل به پیروی از عملی است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدینه آن‌را بنیان گذاشت. او در راه خدا میان اصحاب دو به دو برادری قرار داد و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به عنوان برادر خود انتخاب کرد و این به عنوان یکی از مناقب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به شمار می‌رود.
شیخ زین‌العابدین مازندرانی در این سنت به پیامبر اقتدا کرده و حاج ملا ابوالحسن مازندرانی حائری که از عالمان ربانی ساکن در کربلا و متجرد در عبادت بود، به برادری انتخاب کرد.

۹.۲ - پشتکار

از دیگر خصوصیات زین‌العابدین پشتکار است. در اواخر عمر پیری باعث نشد تا او درس خود را ترک کند. با کهولت سن، هم‌چنان به تدریس ادامه می‌داد. نیز با توجه به این ‌که در قدیم صنعت چاپ نبود و استنساخ کتاب هزینه بالایی داشت، طلاب فقیر، کتاب‌هایی که به آن نیاز شدید داشتند، خود استنساخ می‌کردند.
شیخ زین‌العابدین مازندرانی کتاب‌هایی را که از ابتدای طلبگی خوانده بود، به خط خود از ابتدا تا انتها، استنساخ کرده بود، حتی کتاب قوانین الاصول که از کتاب‌های حجیم است. این استنساخ‌ها، نشان از اراده قوی می‌کند.

۹.۳ - کمک به فقرا

شیخ، همواره به فقرا کمک می‌کرد و تا می‌توانست قرض می‌کرد و به فقرا می‌داد. روزی بینوایی به در خانه او رفت و از او چیزی خواست. شیخ چون پولی در بساط نداشت، ظرف مسی منزل را برداشت و به او داد و گفت: «این را ببر بفروش.» دو سه روز بعد اهل منزل متوجه شدند که ظرف مسی نیست و به گمان این‌که آن را دزد برده است، داد و فریاد کردند. صدای آنان در کتابخانه به گوش شیخ رسید. شیخ فریاد زد: «ظرف مسی را من برده‌ام.» .
[۸۴] سیمای فرزانگان، رضامختاری، ص۳۵۸.


۹.۴ - مشارکت در امور

نقل است روزی در کربلا، آب طغیان کرد. شیخ برای این‌که جلوی آب را بگیرد، با عبای خود شخصا خاک بر می‌داشت تا جلوی آب را بگیرد. مردم چون دیدند آن روحانی بزرگ برای سدسازی، خاک حمل می‌کند، به او تاسی کردند و همگی به پا خاستند و سدی در برابر آب بستند که تا چند سال باقی بود.
[۸۵] سیمای فرزانگان، رضامختاری، ص۳۵۸.



شیخ زین‌العابدین از مسائل جاری در جهان اسلام غافل نبود و در مواقع لزوم با هوشیاری و درایت، با مسائل برخورد می‌کرد.
زمانی که میرزای شیرازی فتوای معروف تحریم تنباکو را صادر کرد، دشمنان برای خنثی کردن فتوای میرزا، تلاش کردند. یکی از اقدامات آنان، این بود که این فتوا را زیر سؤال ببرند و وانمود کنند که این فتوا مدرکی ندارد و خلاف حکم اسلام و قرآن است. در مجلسی که شیخ زین‌العابدین حضور داشت، یکی از افراد، درباره این حدیث از شیخ سؤال کرد: نظر شما درباره حدیث «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه» چیست؟ شیخ در جواب فرمود: این حدیث، کاملا صحیح است. آن شخص دوباره پرسید: آیا قبل از فتوای میرزا، تنباکو حلال بود یا حرام؟ شیخ در جواب فرمود: حلال بود. آن شخص گفت: به مقتضای حدیث، امروز نیز تنباکو حلال است و با فتوای میرزا حرام نمی‌شود. شیخ در جواب فرمود: نه، الآن حرام است. و هیچ منافاتی بین حرام بودن الان و حلال بودن سابق ندارد، زیرا، اشیاء، گاهی دو عنوان پیدا می‌کند که یکی عنوان اولی است و دیگری عنوان ثانوی. عنوان اولی همیشه در جای خود محفوظ است، مانند روزه ماه رمضان که عنوان اولی آن وجوب است، ولی اگر برای همین شخص که روزه بر او واجب بود، حالت اضطراری پیش آمد، مسئله، عنوان ثانوی پیدا می‌کند و روزه بر او حرام می‌شود. لذا بر مریض، روزه گرفتن حرام است.
تنباکو ذاتا حلال است، اما چون اکنون برای جامعه، ضرر سیاسی و اقتصادی دارد، حرام می‌شود حرام بودنش را عنوان ثانوی گویند. به این جهت، مجتهد فقیه، حکم به حرمت می‌کند و هر موقع آن ضرر برطرف گردید فقیه حکم به حلال بودن آن می‌کند. جواب قاطع و استوار شیخ، آن شخص را ساکت کرد و دشمن نتوانست با این دسیسه کاری از پیش ببرد.
[۸۶] مجله پیام حوزه، شماره ۱۹، ص۱۰۷.
[۸۷] مجله پیام حوزه، شماره ۱۹، ص۱۰۸.



میر حامد حسین در آن زمان کتابی با عنوان عبقات الانوار نوشت که تاثیری زیادی در میان اهل سنت گذاشت و جمع زیادی از اهل سنت را شیعه کرد. عمق و قوت استدلال این کتاب باعث شد که میرزای شیرازی حکم به لزوم خواندن کتاب بر مسلمانان کند. شیخ زین‌العابدین مازندرانی نیز حکم کرد تا به محض آماده شدن جلدهای بعدی کتاب، در اسرع وقت به چاپ آن اقدام کنند و تمام امکانات مالی و غیر مالی خود را در اختیار میر حامد حسین قرار دهند.

۱۱.۱ - تقریظی بر عبقات الانوار

شیخ تقریظی بر کتاب عبقات الانوار زده است. بخشی از این تقریظ در این‌جا ذکر می‌شود: «... چون متدرجا مجلدات کتب مؤلفات و مصنفات آن جناب سامی صفات که عبارت از استقصاء الافحام و عبقات بوده باشد، در این صفحات به دست علما و فضلای این عتبات عرش درجات ملحوظ و مشاهد افتاد، به اضعاف مضاعف آنچه شنیده می‌شد، دیده شد: «کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر» از صفحاتش نمودار؛ «کتاب مرقوم یشهده المقربون» از اوراقش پدیدار؛ از عناوینش «آیات محکمات هن‌ ام الکتاب» پیدا؛ از مضامینش «هذا بلاغ للناس و لینذروا به و لیعلموا انما هو اله واحد ولیذکر اولوا الالباب» هویدا؛ از فصولش عالمی را تاج تشیع و استبصار بر سر نهاده؛ از ابوابش به سوی «جنات عدن تجری من تحتها الانهار» باب‌ها گشاده؛ کلماتش «و جعلناها رجوما للشیاطین» کلامش «الا لعنة الله علی القوم الظالمین» مفاهیمش «الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لاتعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین» مضامینش در لسان حال اعدا «یا لیت بینیو بینک بعد المشرقین و بئس القرین» دلائلش «هذا بیان للناس و هدی و موعظةللمتقین» براهینش «کتاب انزل الیک فلا یکن فی صدرک حرج منه لتنذر به و ذکری للمؤمنین» برای دفع یاجوج و ماجوج مخالفین دین مبین، سدی است متین؛ از جهت قلع و قمع زمره معاندین مذهب و آیین چون تیغ امیرالمؤمنین؛ سیمرغ سریع النقل عقل از طیران به سوی شرف (شرف جمع شرفه به معنای کنگره است) اخبارش عاجز، همای تیز پای خیال از وصول به سوی غرف آثارش قاصر.
کتبی به این لیاقت و متانت و اتقان تا الان از بنان تحریر نحریری سر نزده، و تصنیفی در اثبات حقیت مذهب و ایقان تا این زمان از بیان تقریر حبر خبیری صادر و ظاهر نگشته. از عبقاتش رائحۀ تحقیق وزان، و از استقصایش استقصاء بر جمیع دلائل قوم عیان! ولله در مؤلفها و مصنفها! «ا کان للناس عجبا ان اوحینا الی رجل منهم ان انذر الناس و بشر الذین آمنوا ان لهم قدم صدق عند ربهم قال الکافرون ان هذا لساحر مبین.»


مرحوم شیخ العراقین فرزند شیخ نقل می‌کند: یک شب پدرم در حرم کربلا مشغول نماز بود. پس از آن که نمازش به پایان رسید، زنی آمد و مدتی مدید با شیخ حرف زد. وقتی آن شب می‌خواستیم به منزل برگردیم، پدرم به فانوس‌کش گفت: «از راه دیگری برود.» مدتی رفتیم تا به در منزلی رسیدیم. شیخ در زد و مردی که قهوه‌چی بود در را باز کرد. او تا شیخ را دید دست‌پاچه شد. خم شد. دست شیخ را بوسید. پرسید: «آقا چه فرمایشی دارید؟». شیخ به او گفت: «از تو می‌خواهم که به زنت رجوع کنی.» آن مرد که این را شنید گفت: «اطاعت می‌کنم و رجوع کردم.» بعد فهمیدیم که این مرد با وجود چند فرزند، زن خود را از منزل بیرون کرده و او را طلاق داده است. آن زن که دست خود را از هرجا کوتاه دیده بود، به شیخ متوسل شده بود تا به شفاعت او اقدام کند.
[۱۰۱] سیمای فرزانگان، رضامختاری، ص۳۵۷.
[۱۰۲] سیمای فرزانگان، رضامختاری، ص۳۵۸.

روزی کسی خدمت شیخ زین‌العابدین آمد و از تنگی معاش خود شکایت کرد. شیخ به فرمود: «برو حرم مطهر ابی‌عبدالله (علیه‌السلام) و زیارت عاشورا بخوان. رزق و روزی به تو خواهد رسید. اگر نرسید نزد من بیا به تو خواهم داد.» آن شخص رفت و بعد از مدتی خدمت شیخ رسید و گفت: «در حرم مشغول خواندن زیارت عاشورا بودم که کسی آمد و وجهی به من داد و در وسعت قرار گرفتم.»
[۱۰۳] مجله پیام حوزه، ش ۱۹، ص۱۰۲.



شیخ پنج فرزند پسر داشته است.

۱۳.۱ - محمدحسین مازندرانی

شیخ محمدحسین مازندرانی (۱۳۳۹ قمری) او در کربلا بعد از وفات پدر به ریاست علمی و فتوا رسید. سید سبط حسن بن سید وارث حسین لکنهوی از او اجازه داشته است.
او حواشی بر رساله پدرش نوشته است و تقریظی نیز بر کتاب منهاج الطالبین در رد بابیه از حاج حسین قلی داغستانی نگاشته است. سید احمدعلی بن مفتی سید محمدعباس مفتی لکنهو نیز از شاگردان او بوده است.
شیخ حسین سرانجام در سن ۶۶ سالگی در روز چهارشنبه ۱۲ شوال ۱۳۳۹ قمری بر اثر بیماری از دار دنیا رفت و در کربلا سه روز عزای عمومی اعلام شد و او را در کنار پدر به خاک سپردند. از شیخ حسین دو فرزند باقی مانده است: یکی شیخ باقر مازندرانی که از شاگردان آخوند خراسانی بود و بعد از آن به مازندران رفت و سرانجام در تهران ساکن شد و دیگری شیخ احمد که به جای پدر کارهای او را انجام می‌داد.
[۱۱۰] احسن الودیعة، موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۱۲.
[۱۱۱] نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۵۸۶.


۱۳.۲ - علی مازندرانی

شیخ علی مازندرانی معروف به شیخ العراقین (در تاریخ دو نفر به شیخ العراقین معروف بوده‌اند: یکی شیخ عبدالحسین تهرانی و دیگری فرزند شیخ زین‌العابدین مازندرانی) (۱۳۴۵ ق). از او کتاب الانصافیه در اصول دین به فارسی و فهرست جواهر الکلام و رئوس مطالب آن باقی مانده است. کتاب الانصافیه در سال ۱۳۱۷ به چاپ رسیده است.

۱۳.۳ - محمد مازندرانی

شیخ محمد مازندرانی (۱۳۵۰ قمری) از او کتاب بیان الاوزان در تطبیق اوزان هندی با اوزان عراقی باقی مانده است. او استاد آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی بوده است.

۱۳.۴ - عبدالله مازندرانی

شیخ عبدالله مازندرانی از این فرزند شیخ، اطلاع زیادی در دست نیست. او بعد از سال ۱۳۰۵ ق هنگام بازگشت ملا سلطان علی گنابادی از حج با او به گناباد می‌رود و در سال ۱۳۱۱ ق برای تحصیل به کربلا باز می‌گردد. دیوان شعری عرفانی از او نقل شده است و ظاهرا گرایش صوفیانه داشته است. سرانجام به تهران نقل مکان کرد.
[۱۱۷] احسن الودیعة، موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۱۲.
[۱۱۹] مکارم الآثار، معلم حبیب آبادی، ج۳، ص۸۴۵.
[۱۲۰] طرائق الحقائق، محمد معصوم شیرازی، ج۳، ص۵۴۲.
به گفته کتاب احسن الودیعه، او مورد انکار پدر و برادر خود شیخ حسین بوده است.
[۱۲۱] احسن الودیعة، موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۱۲.


۱۳.۵ - حسن مازندرانی

شیخ حسن مازندرانی که او پیش از دیگران از دنیا رفت و اطلاع چندانی از او در دست نیست.
[۱۲۲] مکارم الآثار، معلم حبیب آبادی، ج۳، ص۸۴۵.



سرانجام زین‌العابدین مازندرانی در ذوالقعده سال ۱۳۰۹ قمری در سن ۸۲ سالگی در کربلا از دار دنیا رفت. بدن وی را در صحن حسینی در نزدیک درب معروف به قاضی الحاجات به خاک سپردند. در ماده تاریخ وفات او شیخ علی خراسانی گفته شده است: «تزین الخلد بزین العباد».
[۱۲۴] نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۸۰۵.

بر سر قبر وی تا مدتی عکس او و فرزندش شیخ حسین بوده است،
[۱۲۵] احسن الودیعة، موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۱۲.
اما بعد از توسعه حرم مطهر، این قبر از بین رفته است و اکنون هیچ اثری از قبر او نیست.
۱:۳۰. ۲:۱۰. تا پانویس ۲۸.


۱. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۳۱۴.    
۲. مدرس خیابانی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۳، ص۳۸.    
۳. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۳۱۴.    
۴. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.    
۵. حسینی، سید احمد، تراجم الرجال، ج۱، ص۲۲۷.    
۶. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۸، ص۲۴۰-۲۳۹.    
۷. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.    
۸. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۲۰۴.    
۹. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۲۰۴.    
۱۰. مجله ی پیام حوزه شماره ۱۹، ص۹۵.
۱۱. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۵۰.    
۱۲. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.    
۱۳. آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج۲، ص۸۰۵.
۱۴. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.    
۱۵. حائری، مرتضی، سر دلبران، ص۱۳۱.
۱۶. مجله پیام حوزه، شماره۲۰.
۱۷. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۶۹.    
۱۸. حائری، محمدعلی، مرآة الکتب، ص۱۱.
۱۹. حائری، محمدعلی، مرآة الکتب، ص۹.
۲۰. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۰۵.    
۲۱. معجم المؤلفین، عمر کحاله، ج۹، ص۲۱۱.    
۲۲. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۴، ص۲۸۸.    
۲۳. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۳۳.    
۲۴. معجم المؤلفین، عمر کحاله، ج۹، ص۲۴۹.    
۲۵. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۸، ص۱۹۹.    
۲۶. خاقانی، علی، رجال الخاقانی، ج۱، ص۲۸.    
۲۷. مجمع الفکر الاسلامی، موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۲، ص۴۹۸.
۲۸. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۱۷.    
۲۹. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۳۸۲.    
۳۰. تراجم الرجال، سید احمد حسینی، ج۱، ص۴۰۲.    
۳۱. رسائل فی درایة الحدیث، ابوالفضل حافظیان بابلی، ج۲، ص۴۸۳.    
۳۲. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۱۴.    
۳۳. موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۱، ص۱۲۸.
۳۴. موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۱، ص۱۲۵.
۳۵. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۲۷۲.    
۳۶. تراجم الرجال، سید احمد حسینی، ج۲، ص۸۰۰.    
۳۷. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۱۳.    
۳۸. موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۲، ص۹۹.
۳۹. نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۱۶۳۵.
۴۰. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۱۲۱.    
۴۱. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۹۵.    
۴۲. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۷، ص۱۶۷.    
۴۳. معجم المؤلفین، عمرکحالة، ج۹، ص۲۳۶.    
۴۴. موسوعة مؤلفی الامامیة، ج۲، ص۴۵.
۴۵. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۳۲.    
۴۶. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۴۶.    
۴۷. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۹۵.    
۴۸. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۹۵.    
۴۹. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۹۵.    
۵۰. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۹۵.    
۵۱. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۸، ص۳۰۴.    
۵۲. تراجم الرجال، سید احمد حسینی، ج۱، ص۴۱۲.    
۵۳. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۱۰.    
۵۴. تراجم الرجال، سید احمد حسینی، ج۱، ص۲۸۲.    
۵۵. تراجم الرجال، سید احمد حسینی، ج۲، ص۷۷۸.    
۵۶. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۶، ص۲۹۱.    
۵۷. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۴۸.    
۵۸. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۲۴، ص۱۱.    
۵۹. نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۸۰۵.
۶۰. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.    
۶۱. معارف الرجال، محمد حرز الدین، ج۱، ص۲۰۴.
۶۲. مکارم الآثار، معلم حبیب آبادی، ج۳، ص۸۴۵.
۶۳. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۴۸.    
۶۴. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۵۳.    
۶۵. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۵، ص۵۶.    
۶۶. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۲، ص۹۳.    
۶۷. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۲، ص۹۳.    
۶۸. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۲، ص۹۴.    
۶۹. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۸.    
۷۰. معجم المؤلفین، عمر رضا کحالة، ج۴، ص۱۹۸.    
۷۱. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۱، ص۲۱۶.    
۷۲. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۲، ص۵.    
۷۳. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۲۲، ص۲۶۳.    
۷۴. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۲، ص۶.    
۷۵. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۲۱، ص۳۰۱- ۳۰۲.    
۷۶. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۲۳، ص۲۵۵.    
۷۷. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۴۸.    
۷۸. قصص العلماء، تنکابنی، ص۱۳۷.
۷۹. سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ص۳۵۸.
۸۰. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.    
۸۱. مفاتیح الجنان، ذیل آخرین عمل از اعمال روز عید غدیر، ص۴۹۱.
۸۲. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۳۱.    
۸۳. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.    
۸۴. سیمای فرزانگان، رضامختاری، ص۳۵۸.
۸۵. سیمای فرزانگان، رضامختاری، ص۳۵۸.
۸۶. مجله پیام حوزه، شماره ۱۹، ص۱۰۷.
۸۷. مجله پیام حوزه، شماره ۱۹، ص۱۰۸.
۸۸. نفحات الازهار، سید علی میلانی، ج۱، ص۱۱۱.    
۸۹. هود/سوره۱۱، آیه۱.    
۹۰. مطففین/سوره۸۲، آیه ۲۱.    
۹۱. آل عمران/سوره۳، آیه۷.    
۹۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۵۲.    
۹۳. طه/سوره۲۰، آیه۷۶.    
۹۴. ملک/سوره۶۷، آیه۵.    
۹۵. یس/سوره۳۶، آیه۶۰.    
۹۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۸.    
۹۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.    
۹۸. اعراف/سوره۷، آیه۲.    
۹۹. یونس/سوره۱۰، آیه۲.    
۱۰۰. نفحات الازهار، سید علی میلانی، ج۱، ص۱۱۵.    
۱۰۱. سیمای فرزانگان، رضامختاری، ص۳۵۷.
۱۰۲. سیمای فرزانگان، رضامختاری، ص۳۵۸.
۱۰۳. مجله پیام حوزه، ش ۱۹، ص۱۰۲.
۱۰۴. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۶.    
۱۰۵. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۶.    
۱۰۶. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۸۳.    
۱۰۷. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۸۴.    
۱۰۸. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۲۳، ص۱۶۵.    
۱۰۹. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۳، ص ۴۹.    
۱۱۰. احسن الودیعة، موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۱۲.
۱۱۱. نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۵۸۶.
۱۱۲. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۳، ص۳۴۱.    
۱۱۳. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۳۸۲.    
۱۱۴. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۳۹۹.    
۱۱۵. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۱۶، ص۳۸۳.    
۱۱۶. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۳، ص۱۷۶.    
۱۱۷. احسن الودیعة، موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۱۲.
۱۱۸. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۹، ص۲۱۶.    
۱۱۹. مکارم الآثار، معلم حبیب آبادی، ج۳، ص۸۴۵.
۱۲۰. طرائق الحقائق، محمد معصوم شیرازی، ج۳، ص۵۴۲.
۱۲۱. احسن الودیعة، موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۱۲.
۱۲۲. مکارم الآثار، معلم حبیب آبادی، ج۳، ص۸۴۵.
۱۲۳. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.    
۱۲۴. نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۸۰۵.
۱۲۵. احسن الودیعة، موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۱۲.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «زین‌العابدین مازندرانی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۳/۳۰.    



جعبه ابزار