سبحه(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَسْبیح، یا سبحه، رشتهای از گره، دانههای گیاهی، مهرههای
سنگی و
سفالی که با آن شمار ذکرها، اوراد و جز آنها را نگاه میدارند.
نظرات مختلفی دربارۀ واژۀ تسبیح (در عربی سُبحه و مُسْبَحه) وجود دارد: برخی این واژه را تصحیف تسلیخ و تشلیخ (به معنای
سجاده و
جانماز ) و از غلطهای مشهور میدانند.
برخی دیگر با استناد به متون ادب فارسی و اشعار برخی شاعران کهن عرب ــ که واژۀ تسبیح را عیناً به معنای رشتهای از مهرهها آوردهاند ــ استعمال آن را «صحیح و فصیح» دانستهاند
(برای واژۀ تسبیح در دیوان شاعران پارسیگو به این منابع رجوع کنید.
علامه قزوینی برای کاربرد واژۀ تسبیح/تسابیح در ادبیات عرب به نسخه خطی دیوان
ابونواس استناد کرده است.
لیکن در برخی نسخ چاپ شدۀ این دیوان واژۀ تسابیح موجود نیست و به جای آن در قطعه شعر مورد نظر قزوینی واژۀ مسابیح به چشم میخورد.
خاستگاه تسبیح را
آسیا دانستهاند، اما به روشنی مشخص نیست که مردم کدام سرزمین آسیایی مبتکر آن بودهاند. در بسیاری از نقوش و حجاریهای برجسته کاخهای سلطنتی آشور نصیرپال دوم (۸۵۹-۸۸۳قم) در
آشور ، و در کاخ پادشاهی سناخریب (۶۸۱-۷۰۴قم) در مالتای، الاهگانی مانند ایشتر (اینانا) و دیگر ربالنوعها، تسبیح کوچکی از مهره در دست دارند.
تسبیح ظاهراً در بسیاری از تمدنهای کهن به عنوان ابزار ثبت اعداد، روزها و جز آنها، و برقراری ارتباط از راه نظام گرهنویسی (هر گره به معنا و مفهوم خاص) و نشانههای یاد آورنده در برخی از جامعهها کاربرد داشته است.
ادوارد تایلر به سادهترین شکل تسبیح اشاره میکند که رشتهای نخی از انواع گرهها با رنگهای مختلف بود که هر گره معنایی خاص داشت. همو نظام گرهنویسی را یکی از مشخصات جوامع دوران کهن میداند. مثلاً در
چین باستان مردم رشتههایی نخ با گرههای مختلف به کار میبردند که شمارهها و فاصلهها کار نوشتن را انجام میدادند.
در بسیاری از جامعههای کهن مانند
یونان ،
روم ،
مصر و
هند از تسبیح برای نگهداشت روزهای
جشن و آیینها، یا از آن همچون
طلسم و
تعویذ و وسیله
تفأل و تزیین، یا نشانه ورود به مرحلهای خاص در آیین تشرف، استفاده میکردند. زنان افریقای مرکزی روزها و ماههای بارداریشان را با زدن گرههایی به رشتهای نخ محاسبه میکردند.
با گذشت زمان و تحول و پیشرفت فرهنگ، کاربریهای ابزاری تسبیح در جامعهها محدودتر شد و بیشتر جنبه دینی و کاربری مذهبی یافت.
کاربرد تسبیح در تمام ادیان بزرگ جهان کم و بیش مرسوم بوده است. کهنترین سند مکتوب مربوط به کاربرد تسبیح، متون ادبی هندو ست که به رواج استفاده از تسبیح میان برهمنها اشاره میکند. در فلسفه
بودا ، هر بودایی با در دست داشتن تسبیح به مثابه جزئی از کل و مهرهای کنار مهرههای دیگر رشتهای را تشکیل میدهد که نهایتاً به بودا متصلشان میکند.
یهودیان تسبیحی ۳۲ یا ۹۹ مهره را در روزهای
شنبه (سَبْت) مقدس در دست میگیرند. امروزه
مسیحیان کلیسای ارتدکس ایرلند نیز برای شمارش نمازگزاران از «تسبیحهای نذرانه» استفاده میکنند.
بهنظر گلدسیهر تسبیح از سوی بوداییهای هند به
اسلام راه پیدا کرده است. برخی نیز مسیحیان (نسطوریان شرق) را عامل راهیابی تسبیح به
جهان اسلام دانستهاند.
شمارش
دعا و
ذکر با تسبیح میان
مسلمانان ، بجز
وهابیان مرسوم است. وهابیان کاربرد تسبیح را برای شمارش دفعات ذکر ادعیه،
بدعت در دین میدانند و از انگشتان دست بهجای آن کمک میگیرند.
دربارۀ استفـاده از تسبیح در میـان
اهل تسنن روایات مختلفی وجود دارد: برخی کتب حدیث
اهل سنت همراه داشتن تسبیح را بـه مسلمانان توصیـه میکند و به تسبیح گـرداندن
پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز اشاره دارد.
روایاتی دیگر از قول پیامبر صلیاللهعلیهوآله کاربرد تسبیح را در شمارش اذکار و اوراد
نکوهش میکند.
شیعیان معتقدند که
حضرت زهرا علیهالسلام از نخستین کسانی بود که از تسبیح استفاده میکرد و برای گفتن
تسبیحات پس از نماز (۳۴
تکبیر ، ۳۳
تسبیح ، ۳۳
تحمید ) رشتهای نخ
پشمی که ۳۴ گره داشت، به کار میبرد. همو بعدها از خاک مزار
حمزه عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآله تسبیحی گلین ساخت. شیعیان نیز به پیروی از حضرت زهرا علیهاالسلام برای
تبرک ، از
تربت کربلا ، مقتل
حسین بن علی علیهالسلام، تسبیح میسازند که به «تسبیح تربت» یا «تسبیح کربلایی» معروف است
تسبیح را از مواد گوناگون میسازند: تسبیحهای گلی مانند تسبیحهای ساخته شده از تربتِ قتلگاه امام حسین علیهالسلام و تربت آستانه
امامان دیگر و
بقاع متبرکه ؛ تسبیحهای ساخته شده از سنگهای معدنی گرانبها، مانند
عقیق ،
یشم ،
یاقوت ،
مروارید ،
زمرد ،
فیروزه ،
لاجورد و جز آنها؛ و از
چوب ، میوه و هسته میوۀ برخی درختان مانند
آبنوس ،
شمشاد ، یُسر و
خرما ؛ از
شاخ و
استخوان و
عاج حیواناتی مانند
گوزن ،
شتر و
فیل ؛ و از
بلور و
شیشه و
پلاستیک .
برخی تسبیحها به لحاظ جنس، محل ساخت، سازنده و شکل و رنگ آن شهرت یافتهاند، مانند تسبیح شاه مقصود که از سنگی خاص از معادن
قندهار افغانستان ساخته میشود و نوعی از آن بسیار کمیاب و گرانبها ست؛ تسبیح عقیق از معادن
یمن که به تسبیح یمانی معروف است؛ تسبیح کار عبدالله، و تسبیحهای عین الهرّه، کهربایی، نقرهکوب، و چشم بلبل از جمله تسبیحهای معروف دیگر هستند.
این تسبیحها معمولاً ۱۰۰ دانه یا مهرهدارند که مسلمانان و شیعیان آن را نشانه ۱۰۰ اسم
خداوند و یا نمادی از تسبیحات حضرت زهرا علیهالسلام میدانند. تسبیحهای ۲۵، ۳۳، ۳۴ و ۰۰۰‘۱ دانه یا مهره نیز به کار میرود. تسبیح ۰۰۰‘۱ دانه به برخی
صوفیان و دراویش اختصاص دارد که برای گفتن ذکر در مراسم
خاکسپاری بهدست میگیرند و ۳ بار میگردانند و هر بار ۰۰۰‘۱
لااله الاالله میگویند.
تسبیحها را از لحاظ شکل به دوکی (تسبیحهایی با مهرههای بـه شکل دوکِ تراشیـده)، خرمایـی ـ سنجدی (تسبیحهایی با مهرههای به شکل هستههای
خرما و
سنجد )، تسبیحهای کروی (مهرههای آن از طریق ریختهگری و قالبگیری تهیه میشوند)، دستهبندی میکنند.
هر رشته تسبیح از چند بخش تشکیل میشود. سر تسبیح دارای یک یا دو منگوله است. منگولههای برخی تسبیحهای نفیس، زربافت یا نقرهبافت است. مهرهای مخروطی شکل در زیر منگوله به نام شیخک، دسته و یاد، وصل است که بزرگتر از دیگر مهرهها ست. دو سر انتهایی نخ تسبیح را که معمـولاً از ابریشـم یا نخهـای سبـز رنگ و جـز آنهـا ست، از سوراخ دانه به هم گره میزنند. در برخی مناطق شیخک را «خلیفه سُبحه» یا صوفی، امام و محراب سبحه نیز مینامند.
پس از آن مهرههای یک شکل و همجنس تسبیح را کنار یکدیگر به رشته میکشند. دو مهره شبیه عدس به نام عدسک یا عدسی که کوچکتر از دیگر مهرهها هستند و گاهی از جنس دیگری ساخته میشوند، دانههای تسبیح را به ۳ قسمت تقسیم میکنند. برخی شیخک و عدسک را یکی دانستهاند و به عنوان مهرههای میانی تسبیح از آن نام بردهاند.
در تسبیح ۱۰۰ دانه، دانهها به دو قسمت ۳۳ دانه در دو طرف شیخک، و یک قسمت ۳۴ دانه در میان دو عدسک تقسیم شده است.
تسبیح در فرهنگ مردم جامعههای اسلامی و ایرانی جایگاه خاص دارد و مسلمانان آن را به نشانه
ایمان در دست میگیرند و میگردانند و ذکر میگویند. معمولاً زائران برخی اماکن مقدس و بقاع متبرکه مُهر و تسبیحهای تبرک شده از زیارتگاهها به ارمغان میآورند.
مؤمنان در جانمازشان تسبیح میگذارند تا در فاصله میان دو نماز یا در پایان
نماز با آن ذکر بگویند.
مهر و تسبیح و
تربت امام حسین علیهالسلام و
مکه برای شیعیان ارزش معنوی بالایی دارد. شیعیان در دست داشتن تسبیح تربت را
ثوابی بزرگ میدانند و از آن برای برآوردن حاجاتشان استفاده میکنند.
ساخت تسبیح در بسیاری از اماکن مقدس و امامزادگان رواج دارد. مثلاً در
خراسان افراد بسیاری در
معادن پازر (سنگی سبز رنگ)، فرومد و عباسآباد مشغول تسبیحسازی از این سنگ هستند. آنها با تراش سنگ و خوابانیدن آن در روغن کرچک، تسبیحها و اشیای زینتی میسازند. کسانی نیز به بند و رشته کشیدن مهرههای تسبیح و فروش آن میپردازند که به آنان «تسبیح بندکن» میگویند. از دیرباز دکانهای بازار و اطراف
حرم امامان و
امامزادگان یا پیشخوان
مساجد محل عرضه مهر و تسبیح به زائران بوده است. به گزارش آماری در ۱۳۵۰ش، فقط در شهر
مشهد ۱۰۰ دکان مهر و تسبیحفروشی وجود داشته است.
زنان نقشهایی را که بر روی
آش ،
حلوا و غذاهای دیگر
نذری میافتد، علامتی از شکل تسبیح و مهر و پنجه
امالبنین و یا
حضرت فاطمه علیهاسلام میپندارند و آن را به نیت قبولی نذر و نیازشان میانگارند. همچنین زنان با گرداندن تسبیح تربت کربلا و خواندن و ذکر اوراد و ادعیه سر سفرههای نذری، قبولی نذر را از
خداوند و
امامان میطلبند. به عقیدۀ برخی گسستن یکبارۀ رشتته تسبیح و پراکنده شـدن مهرهها را علامت روا شدن حاجات، و برخی دیگر نشانه پریشانی و پراکندگی دانستهاند. در برخی نقاط روستایی و عشایری ایران بر روی سنگ مزارها شکل مهر و تسبیح را که نشانه
زهد و ایمان متوفی است، حک میکنند.
پس از
غسل مردگان، به دست مردگان مرد تسبیحی ۱۰۰ یا ۳۳ دانه از تربت کربلا میدهند و مردگان زن را با دستبند و
انگشتر و گلوبندی تسبیح مانند که از خاک کربلا تهیه شده و نام «
پنج تن » بر آن حک شده است، مـیآرایند.
از تسبیح، به ویژه تسبیح تربت، برای
تفأل و
استخاره نیز استفاده میکنند (برای شرح استخاره با تسبیح به این منابع رجوع کنید.
خوجههای
اسماعیلیه هند در برخی اعمال و آداب مذهبیشان، از جمله آداب ذکر برای
شاه غریب میرزا ، و
دعا برای آقاخان، تسبیح ۱۰۱ دانه تربت کربلا میگردانند.
(۱) آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۲) ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۳) ابونواس، دیوان، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
(۴) ابونواس، دیوان، به کوشش احمد عبدالمجید غزالی، بیروت، دارالکتاب العربی.
(۵) اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۶) بلک، جرمی و آنتونی گرین، فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، ترجمه پیمان متین، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۷) بلوکباشی، علی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، س ۷، شم ۹.
(۸) بهار عجم، لالهتیک چند بهار، لکهنو، ۱۳۳۴ق.
(۹) ترمذی، محمد، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۱۰) چهرۀ خراسان، مشهد، ۱۳۵۱ش.
(۱۱) حافظ، دیوان، به کوشش رشید عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۱۲) خاقانی، بدیل، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۳) خفاجی، احمد، شفاء الغلیل، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، قاهره، ۱۳۲۵ق.
(۱۴) دائرة المعارف تشیع، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۱۵) رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۱۶) سلمان ساوجی، کلیات، به کوشش عباسعلی وفایی، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۷) سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۸) شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۹) عطار، محمد، دیوان، به کوشش تقی تفضلی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۲۰) علایی، علیاکبر، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۸.
(۲۱) قزوینی، محمد، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است»، یادگار، تهران، ۱۳۲۴ش، س ۲، شم ۵.
(۲۲) کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۲۳) لغتنامه دهخدا.
(۲۴) ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشنضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش.
(۲۵) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۶) نسایی، احمد، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۲۷) نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
(۲۸) هالیستر، جان نورمن، تشیع در هند، ترجمه آزرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۲۹) هدایت، رضاقلی، انجمن آرای ناصری، تهران، ۱۲۸۸ش.
(۳۰) همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، ۱۳۷۱ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «سبحه»، ج۱۵، شماره۵۹۲۰.