• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید ابوالقاسم میرفندرسکی حسینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حکیم سید ابوالقاسم حسینی معروف به «میر فندرسکی»(میر فندرسکیها از سادات جلیل القدر استرآباد گرگان ، میباشند و نسب آنها به امام موسی کاظم علیه‌السّلام میرسد)
[۱] روضة الصفا، رضاقلی خان هدایت، ج۱، ص۱۱۲.
از جمله ستارگان درخشان آسمان حکمت و حقیقت خواهی است.



وی در حدود سال (۹۷۰ق) در روستای «جعفر آباد نامتلو»(طبق تحقیقات محلی انجام شده بویژه نقل خاندان فعلی میر فندرسکی، به احتمال قریب به یقین زادگاه میر روستای مذکور بوده است)
[۲] میر فندرسکی و میر داماد، محمدرضا دوستی دیلمی، به اهتمام: استانداری استان گلستان، ص۵۶.
از توابع بخش «فندرسک»(منطقه فندرسک در قدیم یکی از هفت بلوک ایالت استرآباد به شمار میرفت و در حال حاضر به مجموعه اراضی بین منطقه کتول و رامیان اطلاق میشود که از توابع استان گلستان است. فندرسک احتمالا ترکیبی از دو واژه «فندر» به معنای نگاه تیز و دقیق و «اسک» به معنای جایگاه و چاپارگاه و روی هم رفته «دژ دیدبان» است).
[۳] دو حکیم استرآباد، محمدرضا دوستی دیلمی، ص۵۵.
شهرستان رامیان، واقع در «استرآباد»(استرآباد شامل دو ناحیه مهم، یکی در شمال موسوم به «دهستان» و دیگری در جنوب به نام «ورکان» میباشد. دهستان شامل ساحل جنوب شرقی دریای خزر و قسمتی از ناحیه فعلی شمال اترک بود و ورکان شامل تمام ناحیهایست که رود گرگان از آن میگذرد. استرآباد از شمال محدود است به رود اترک و از شرق به خراسان و از جنوب شادکوه را از شاهرود و بسطام جدا میکند.لغت نامه دهخدا.) گرگان ولادت یافت.


پدران او از بزرگان سادات استرآباد به شمار می‌آمدندجدش میر صدر الدین که انسانی محترم در چشم اهالی آن سامان بود و از حیث برخورداری مالی صاحب املاک، در دستگاه شاه عباس جلالت و شانی مثال زدنی داشت پدرش میرزا بیگ هم از جایگاهی مشابه صدر الدین در بین مردم برخوردار بودبویژه آنکه در دستگاه شاه عباس نیز رفت و آمد داشت.
[۴] ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی، ج۵، ص۵۰۰.
[۵] الکنی و الالقاب، شیخ عباس قمی، ج۳، ص۳۵ - ۳۶.
[۶] عرفات العاشقین، اوحدی بلیانی، نسخه خطی کتابخانه ملک، ص۱۵۱.

میر عهد کودکی و نوجوانی را در زادگاه خویش گذراند و در خلال گذار ایام در دو مدرسه «عمادیه» و «مفیدیه»(طبق اسناد موجود نزد ورثه سادات شیرسنگی و دراز گیسو استرآباد مدارس محل تحصیل مقدماتی میر در شهر استرآباد به دو مدرسه عمادیه و مفیدیة السادات که از مدارس عهد صفوی استرآباد بودند اشاره شده است)
[۷] دو حکیم استر آباد، محمدرضا دوستی، پاورقی ص۵۷.
از مدارس دایر عهد صفوی به کسب دانش و فضیلت پرداخت.
با آنکه املاک فراوانی را به ارث برده بود، چندان در بند چرب و شیرین دنیایی نبوداین وارستگی حتی سبب تزلزل مالکیت و سلب اقتدار فندرسکی‌ها از فندرسک در ادوار بعد گردید. در همان زمان بود که کردهای جهان بیگ لو به فندرسک هجوم آوردند و آنجا را تسخیر کردند.
[۸] دو حکیم استر آباد، محمدرضا دوستی، پاورقی، ص۵۷.
گویا این قطعه شعر از فندرسکی اشاره به این حادثه دارد:
ز فندرسک چه جرم آمد و چه ذلت خواست• • • که کرد ایزدی چون از آن جنابش دور
[۹] فرهنگ جهانگیری، ج۲، ص۱۸۶۴.

شدت وارستگی و دامن برچیدن از تعلقات، و سفر در پهنه ی مجاهده با نفس سبب نوعی گمنامی برای آن بزرگ گشته استبه گونه‌ای که بخش مهمی از عهد نخستین زندگی او شامل خاندان، نوجوانی و جوانی ، چگونگی نشو و نما و شناسنامه اساتید و مدت تحصیل همگی از چشم تیزبین تاریخ پنهان مانده است.


میر پس از چندی رهسپار قزوین و بعد اصفهان گردید. اصفهان که در عهد صفویه کانون عالمان و دانشوران نامدار، بویژه فیلسوفان و فقیهان بلندآوازه به شمار می‌رفت و از حوزه‌ای بسیار فاخر و غنی برخوردار بودبرای میر فندرسکی جوان جویای معرفت، محیطی مناسب می‌نمود.
او در اصفهان نزد چلبی بیگ تبریزی از شاگردان علامه میرزا خان شیرازی و افضل الدین محمد ترکه اصفهانی
[۱۰] عرفات العاشقین، ص۱۵۱.
[۱۱] عرفات العاشقین، ص۱۶۸.
(تحفة المراد فی شرح قصیدة میرفندرسکی به اهتمام محمد حسین اکبری ساوی، مقدمه استاد آشتیانی.) به فراگیری فلسفه، حکمت و دیگر علوم پرداخت و از خرمن دانش و درخت معرفت و فکر دیگر عالمان گرانمایه ی حوزه ی اصفهان همانند اشرف الدین علی فرزند فیلسوف نامدار غیاث الدین منصور دشتکی خوشه‌ها برچید و بهره‌ها برگرفت.
با این حال دیری نپایید که خود در شمار اساتید ممتاز فلسفه قرار گرفت و به تدریس و تعلیم حکمت و ریاضیات و تربیت شاگردانی که در عصر خود از مشاهیر و مفاخر ساحت دیانت و دانش بودند، پرداخت.


با آنکه اصفهان در عهد صفویه(سلسله صفویه، پادشاهانی بودند که بر محور مذهب شیعه اثنی عشری حکومت دینی را پایه گذاری کردند. آنان اسم و رسم خویش را منسوب به شیخ صفی الدین اردبیلی ـ از مریدان و شاگردان عارف واصل شیخ زاهد گیلانی ـ میدانستند.)موقعیت بسیار درخشانی را دارا بود
[۱۲] دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۱۷۳.
و قابلیت پذیرش شخصیتهای تابناکی چون شیخ بهایی، میر داماد و میر فندرسکی را در خود داشت و شاهان صفوی نیز مکانت عالمان را پاس می‌داشتنداما میر فندرسکی چندی بعد به هندوستان کوچید و فصل تازه‌ای از زندگی پر رمز و راز خود را برگشود.
[۱۳] تذکره نصر آبادی، محمد طاهر نصرآبادی، ص۱۵۳، به کوشش وحید دستگردی.


۴.۱ - علل سفر

درباره علل این سفر تاریخ نگاران و تذکره نویسان هر یک مطالبی را عنوان کرده‌اند. حقیقت امر هر چه باشد در این مهم شکی نیست که روح حقیقت خواه میر، آن بزرگوار را به وادیهای گوناگون و کشف آفاق نو و کسب تجارب ماندگار سوق داده است.
هندوستان در آن دوران که به خاطر اتخاذ سیاست «صلح کل» حاکمش، جهان اکبر شاه مرکز تبادل آراء و مجمع گفتگوی ادیان و مذاهب مختلف بود، محیطی مساعد و مطلوب برای شخصیت خاص فندرسکی محسوب می‌شد. علاوه بر اینکه بین هند و ایران مناسبات اقتصادی و تجاری وجود داشت و حاکمان هندوستان، علاقمند به زبان و ادب فارسی و خواهان گسترش آن در پهنه هند بودند که البته موافق با طبع شاعرانه و ادب دوست فندرسکی نیز بود. از طرفی بسیاری از ایرانیان مقیم هند به مناصب مهم کشوری و لشکری دست یافته بودند و هر یک از عالمان و دانشوران و ادیبان ایرانی که به هند می‌کوچیدند، از سوی آنان به گرمی مورد استقبال قرار می‌گرفتند.
[۱۴] عرفات العاشقین، ص۱۵۱.

دلیل دیگر سفر میر را باید رواج نوعی نگاه قشری که مخالف هر نوع عقل ورزی در ساحت دیانت بود و فیلسوفان را به دیده طرد می‌نگریست، دانست.
[۱۵] تذکره نصر آبادی، ص۱۵۳.


۴.۲ - تعداد سفر

میر طبق نقل برخی از تراجم، سه بار به هند سفر کرداولین سفر او بنا بر شواهد در سال ۱۰۱۵ق و به همراهی تقی الدین اوحدی بلیانی، مؤلف تذکره عرفات العاشقین ، صورت گرفت. به گفته اوحدی، فندرسکی زمانی که به هند رسید، به دستگاه میرزا جعفر آصف خان که خود از شاعران و ادیبان مهاجر ایرانی بود و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود نزدیک شد. آصف خان با پاس داشتن مکانت والای فندرسکی چندی از میر پذیرایی کرد و حتی مقدمات بازگشت میر به ایران را فراهم نمود.
[۱۶] عرفات العاشقین، ص۱۲.
[۱۷] عرفات العاشقین، ص۵۰ - ۱۵۱.

دیری نپایید که میر سفری دیگر به هند کرد و این بار در فواصل سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق نخست به گجرات رفت و از آنجا رهسپار دکن گردید.
سفرهای دیگری نیز از میر مربوط به سال ۱۰۳۷ ق و سال ۱۰۴۵ق ذکر گردیده است که میر با معرفی ابوالحسن اصفهانی وزیر شاه جهان، با شاه مذکور ملاقات کرده است.
[۱۸] روابط ادبی ایران و هند، دکتر علیاکبر شهابی، ص۲۷۳.
[۱۹] مذاکره نصرآبادی، ص۱۵۳.

نکته قابل استنباط اینکه میر از میانه عمر تا سالهای پایانی زندگی مدام به هند سفر می‌کرد. علت این رفت و برگشتهای مکرر را باید اشتیاق او برای آشنایی با فرهنگ حاکم بر سرزمین هند دانست، بویژه اینکه او پس از آشنایی با کتاب «جوگ باسشت». اثر منظوم و عرفانی هند باستان، خواهان گونه‌ای تعامل فرهنگی میان فرهنگ فاخر اسلامی با فرهنگ بومی و اصیل هند بود، زیرا مبانی عرفانی و فلسفی هند را با عرفان ناب اسلامی نزدیک می‌پنداشت. از این حیث می‌توان میر فندرسکی را منادی تقریب و گفتگوی میان مذاهب در عصر خود دانست.

۴.۳ - ارتباط با هندوها

میر در هندوستان با پارسایان و عالمان و شخصیتهای صاحب فضیلت که اغلب ایرانی بودند ارتباط برقرار می‌کرد، در عین حال برای آشنایی با فرهنگ بومی هند از برقراری ارتباط با برهمن‌ها و پیشوایان روحانی هند نیز دریغ نمی‌کرد
[۲۰] دبستان مذاهب، اسفندیار بن آذرکیوان، ج۱، ص۴۷.
[۲۱] دبستان مذاهب، اسفندیار بن آذرکیوان، ج۱، ص۳۳۷، به کوشش رحیم رضازاده ملک.
حتی برای دسترسی بی واسطه به مبانی فکری و معتقدات آنها زبان سانسکریت را آموخت.
اینکه برخی فندرسکی را متاثر از آذرکیوان ـ روحانی زرتشتی شیرازی مقیم هند و صاحب منظومه جام کیخسرو ـ و شاگردان او دانسته‌اند،
[۲۲] دبستان مذاهب، اسفندیار بن آذرکیوان، ج۱، ص۴۷.
مقبول به نظر نمی‌رسدزیرا شخصیتی که بسیار متشرع بود و بر بلندای تدریس و تحقیق عالیترین سطوح فلسفه الهی قرار داشت و عقل ورزی و استقلال رای رسم دیرین او محسوب می‌شد آنگونه که شخص آذرکیوان نیز از میر فندرسکی و صدرا به عنوان خردمندان ایران یاد می‌کند
[۲۳] دبستان مذاهب، اسفندیار بن آذرکیوان، ج۱، ص۲۱۵.
نمی‌توانست متاثر از تعالیم آنان باشدهرچند که هنر میر فندرسکی این بود که فرازهای مثبت فرهنگ ملل دیگر را در دریای فرهنگ استوار و پر ظرفیت اسلام هضم و حل می‌نمود و بومی می‌کرد.
دلیل دیگر اینکه در آثار فندرسکی هیچ گونه رد پایی از تاثیرپذیری او نسبت به فرهنگ آذرکیوانان دیده نمی‌شود و در آثار و تالیفات آنها نیز هیچ اشاره‌ای به تابعیت میر از مرام آنها نگردیده است.
[۲۴] دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۶، ص۱۷۱، مقاله فتح الله مجتبایی.
با این حال داشت انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن، چیزی جز روح معرفت دوستی و یکتاپرستی آن بزرگوار نیست.
آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه کتاب جوگ باسشت نوشته است، با لحنی عتاب آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:
«جماعتی که غرضشان از علم ، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از اینها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رای خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند.»


وجه پیدای شخصیت فندرسکی که همه تذکره نویسان بدان تصریح دارند، زهد و پارسایی مثال زدنی، بی اعتنایی به مظاهر فریبنده زندگی و هم نشینی با خاک نشینان و تهی دستان و دردمندان اهل راز است. این هم نشینی و هم دلی که گویا حامل پیامی چند بود، صدای اعتراض شاه صفوی را بلند کرد و در مجلسی در حضور بزرگان و امیران بر میر خرده گرفت که چرا با طبقه فرودست جامعه نشست و برخاست داردکه البته با پاسخ فندرسکی که حاکی از مناعت طبع و روحیه بی نیازی او از غیر بود، همراه شد.
[۲۵] روضات الجنات، خوانساری، ج۱، ص۲۴۶.


۵.۱ - وصف میر

واله داغستانی صاحب تذکره ریاض الشعراء مقام زهد و پارسایی ابوالقاسم فندرسکی را چنین بیان می‌دارد:
«میرزا ابوالقاسم فندرسکی، در حکمت ارسطوی زمان و در تصوف،(پیداست که مقصود از تصوف همان زهد و پارسایی دینی و متشرعانه است که به عرفان ناب اسلامی هم تعبیر می شود.) بایزید دوران بوده است. شرح بزرگی و جلالت شان آن زاهد زمان زیاده از آن است که این بی سواد مکتب دانش شمه‌ای از آن تواند بیان نمود. اکثر لباس نمد می‌پوشید. حضرت میر در جمیع علوم قدری کامل بوده خصوص در حکمت و خوارق عادات در حیات و ممات آنقدر از جناب میر سر زده که شرح نتوان کرد. حکیم ربانی و عارف صمدانی آخوند ملا محمد صادق اردستانی می‌فرموده است که من بیست ماه هر روز به سر قبر میر رفته در خدمت او درس خوانده‌ام.»
[۲۶] ریاض الشعراء، واله، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۳.

واله در ادامه از حکایتی می‌گوید که حاکی از وارستگی و عزت نفس کم نظیر فندرسکی می‌باشد:
«جناب میر یک بار در هندوستان در نزد شخصی به صغیری دهلیتی که عبارت از پیاده است که در جلوی سوار شمشیر و سپری دارد خدمتگذار شده بوده استتا مدتی بر این می‌گذرد، روزی شخصی به دیدن میر می‌آید و در یکی از مسائل حکمیه بحث می‌شود و میر در برابر ایستاده بوده استتا اینکه می‌بیند هر دو نامربوط گفتن را از حد گذرانیدند. پیش آمده می‌گوید شما هر دو غلط می‌گویید. این مساله چنین است. آقای مزبور برخاسته دستش را می‌گیرد و می‌گوید راست بگو تو مگر ابوالقاسمی؟ می‌گوید بلی. آن شخص به دست و پای میر افتاده اظهار شرمندگی و طلب عفو جرایم خود می‌کند. میر می‌گوید شما را تا حال جریمه‌ای نیست و لیکن اگر بعد از این متعرض احوال من شوی مجرم خواهی بود. همان ساعت او را وداع کرده از آن شهر می‌آید. هر چند آن شخص التماس می‌کند قبول نمی‌کند و می‌فرماید: تو الحال با من آن سلوک سابق را نخواهی کرد و من به غیر آن خوش ندارم. لیکن در اواخر همه جناب میر را شناخته بودند چنانکه عاقبت او را با پادشاه هند نیز اتفاق صحبت می‌شود.»
[۲۷] تذکره ریاض الشعراء، ج۱،واله، ص۱۸۳.

تقی الدین اوحدی بلیانی که از معاصران و همراهان میر فندرسکی بود و تذکره وی از کهن‌ترین شرح حالهایی می‌باشد که درباره فندرسکی نگاشته شده است، مقام و منزلت وی را چنین می‌نویسد:
«میر ابوالقاسم سیدیست در غایت ادراک و فهم، جامع معقول و منقول، حاوی فروع و اصول، مالک مشاهده و صاحب مطالعه، به اکثر علوم در رسیده و به ذوق معارف فی الجمله دست یافته است.»
[۲۸] عرفات العاشقین، ص۱۵۱.


۵.۲ - کلام نصرابادی

نصرآبادی هم در تذکره معروف خویش می‌گوید:
«دریای عرفان و بحر ایقان از سحاب حقایقش قطره ای و خورشید آسمان در جنب خاطرش ذره. مرقد مبارکش مطاف اهل حال است.»
[۲۹] تذکره نصرآبادی، ص۱۵۳-۱۵۴.

هدایت در تذکره «ریاض العارفین» می‌نویسد:
«وحید عصر و فرید عهد خود بود بلکه در هیچ عهدی در سرابت علمی، خاصه در حکمت الهی به پایه و مایه ایشان هیچ یک از حکماء نرسیده است. با وجود فضل و کمال اغلب اوقات مجالس فقرا و اهل حال بود...»
[۳۰] ریاض العارفین، هدایت، روضه دوم، ص۱۶۶.


۵.۳ - کلام خوانساری

خوانساری صاحب روضات الجنات هم چنین از کرامات میر یاد می‌کند:
«کرامات عجیبی به میر نسبت داده‌اند از جمله بر پایه روایت نراقی در کتاب خزائن او به کلی از شهرهای مسیحیان رسید و پس از دیدار و گفتگو با نصارا گروهی از آنان خواستند در تمام بحث و مناظره به تخطئه ی مذهب میر بپردازنداو را گفتند آنچه بر حقیقت مذهب ما دلالت دارد استواری ستونهای معابد ماست. بر پاره‌ای از پرستشگاههای ما نزدیک به دو یا سه هزار سال می‌گذرد که همچنان پایندگی دارد و خراب را در آن راه نیست بر خلاف مساجد شما که بیش از صد سال نمی‌پاید. میر در پاسخ فرمود: آن چنان نیست که می‌گویی. خرابی عبادتگاههای ما از آن جهت است که بناهای این جهان کلمات حق و عبادات شایسته را برنمی تابند اگر ما در معابد شما هم به عبادت بپردازیم و کلمات حق گوییم خواهید دید که ارکان آن از هم می‌ریزد. مسیحیان گفتند: این سخن را نپذیریم مگر پس از آزمایش آنچه می‌گویی.
حضرت میر پس از وضو و انابه و تضرع خالصانه به درگاه خداوند به یکی از معابد باستانی نصارا قدم گذاشت و سپس به گفتن اذان و اقامه پرداخت و تکبیرگویان از آن خارج گردید و به قدر چشم بر هم زدنی نگذشته بود که آن بنای عظیم در هم شکست.»
[۳۱] روضات الجنات، ج۲، خوانساری، ص۳۵۴-۳۵۵.
[۳۲] اشعار ملا احمد نراقی در مجموعه طاقدیس، به اهتمام حسن نراقی، ص۱۹۵-۲۰۲.



آن شنیدستی که میر فندرسک• • • کش بود یارب ختام روح و مسک
در سیاحت بود در پهنای هند• • • تا به شهری آمد از اقصای هند...


میر در عین حال که عابدی پارسا و خداترس بود، انسانی زیرک و حاضرجواب نیز به شمار می‌آمدبویژه اینکه این هوشمندی و حاضرجوابی را در برابر ارباب قدرت بروز می‌داد. از جمله اینکه در سفر هند، هنگامی که جهان اکبر شاه پادشاه ـ ظل الله ـ به دیدن آن عارف وارسته آمد، در اثنای صحبت از حکیم بزرگوار پرسید: پیغمبری را که شما در سایه او هستید مشهور است که سایه نداشت، حقیقت دارد یا نه؟ میر باالبداهة پاسخ گفت: یقیق است امید که خدا هم سایه نداشته باشد ـ کنایه از پادشاه ـ شاه را از این جواب لرزه بر اعضاء افتاده خود را در پای حکیم انداخت و معذرت خواست و احترام او را بر خود لازم می‌شمرد.
[۳۳] روابط ادبی ایران و هند، دکتر شهابی، ص۷۳.

در قصص العلماء تنکابنی نیز داستانی از شیخ بهایی و میر فندرسکی ذکر شده است که در یکی از عمارات شاهی نشسته بودند و شیری که از شیرخانه، زنجیر گسسته و از شیربان گریخته بود ناگهان وارد آن سرای شد. شیخ بهایی خود را جمع کرد و صورت خود را پوشانید اما میر هیچ حرکت نکرد و نترسید.
این داستان هر چند به طرز سمبلیک فضیلت انسان عارف را بر عالم و دانشمند می‌نمایاند، در عین حال شهرتی فراوان در میان مردم و نقاشان دارد، به گونه‌ای که قلمدان سازها آن را روی قلمدان هم می‌کشیدند.
[۳۴] قصص العلماء، تنکابنی، ص۲۳۶.
[۳۵] دیوان شیخ بهایی، مقدمهی استاد نفیسی، ص۴۸.



بنیادی‌ترین پرسشی که درباره شخصیت فندرسکی وجود دارد مکتب فلسفی اوست که آیا تابع کدام یک از دو مکتب معروف فلسفه مشاء (بحثی) یا اشراق (شهودی) بوده است؟
این حقیقت را نباید از نظر دور داشت که فیلسوف در مراحل مختلف تفکر فلسفی خویش، سیری تکاملی را طی می‌نماید و ممکن است از یک مکتب فلسفی اعراض نماید و به مکتبی دیگر عقیده مند گردد.
شیخ شهاب الدین سهروردی ـ که در نظام فلسفی اشراقی خویش سامان هستی را بر پایه نور و عشق و محبت بنیان گذارد، پیشتر تابع حکمت مشایی بود، اما از آن فاصله گرفت و خود مکتب اشراق را بنا نهاد.
[۳۶] حکمة الاشراق، مجموعه مصنفات، ج۲، ص۱۵۶.

درباره مکتب فلسفی مورد قبول فندرسکی در بین صاحب نظران اختلاف فراوانی وجود دارد. آنان که فندرسکی را تابع حکمت مشایی دانسته‌اند دلایلی دارنداز جمله:
۱ - اشراف و احاطه او به آثار مشایی بویژه فلسفه سینوی.
۲ - انکار «مثل افلاطونی»(طبق نظریه مثل افلاطونی، آنچه از جواهر و موجودات در این جهان مشاهده میشود، حقیقتشان در جهان بالاتری قرار دارد و افراد این جهان به منزله سایه های آن حقایق میباشند. آن حقایق متعالی رب النوع و مدبر افراد خود میباشند.) که مسلک مشائیان است.
۳ - عدم تشکیک در ذاتیات.
[۳۷] تاریخ فلسفه در ایران و جهان اسلامی، علی اصغر حلبی، ص۴۶۹.
[۳۸] منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج۱، ص۹۲.

۴ - اکثر شاگردان فندرسکی گرایش به فلسفه مشایی داشته‌اند.
۵ - انکار اتحاد عقل و عاقل و معقول و برزخ صعودی و نزولی که جملگی از آرای فیلسوفان مشایی است.
در برابر این نظریه، کسانی مدعی‌اند که فندرسکی تابع حکمت اشراقی است و فرازهایی از آثار او که صبغه مشایی دارد را به گونه‌ای توجیه می‌کنند. دلایل اینان از قرار ذیل است:
۱ - (دلیل اصلی) قصیده یائیه فندرسکی، شرحش به تفصیل در بخش آثار خواهد آمد.
[۳۹] منتخباتی از آثار حکماء ایران، ج۱، ص۶۵.

۲ ـ تدریس فلسفه مشاء دلیلی بر مشایی بودن نیستزیرا بسیارند کسانی که آثار ابن سینا را تدریس می‌کنند، ولی خود را پیرو مکتب مشایی معرفی نمی‌کنند.
۳ - میر در رساله صناعیه خویش بیشتر به سخنان افلاطون ـ حکیم اشراقی ـ استناد کرده و از ارسطو ـ فیلسوف مشایی ـ کمتر برای سخن خود شاهد آورده است.
۴ - میر قاعده مهم و اساسی امکان اشرف را که صبغه اشراقی دارد، پذیرفته است.
[۴۰] منتخباتی از آثار حکماء ایران، ج۱، ص۷۸- ۷۹.

انصاف این است که مبنای فلسفی فندرسکی با حکمت مشایی قرابت بیشتری داردهر چند رگه‌هایی قوی از حکمت ذوقی و عرفانی در آثار آن بزرگوار مشهود است.
اگر ابوالقاسم فندرسکی را حکیم مشایی در حکمت بحثی بدانیم، مسلما در ساحت فلسفه عملی عارفی پاکباخته و اهل شهود به شمار می‌رود.
این مسئله برخی از دانشوران معاصر را هم متقاعد کرده است که «میر فندرسکی در بند مکتب خاص فلسفی نبوده»
[۴۱] ملا صدرا، سید محمد خامنه‌ای، ص۲۲۳-۲۲۶.
بلکه خودمکتبی بوده است.


درباره نحوه سلوک و رفتار فندرسکی با صوفیان معاصر خود باید گفت او با آن دسته از آنان که ترک اسباب دنیا گفته و تمسک به توکل را بهانه کاهلی خویش ساخته بودند، هیچ میانه‌ای نداشت. میر در رساله صناعیه خود وجود صوفیان و قلندرانی این چنین را مخل نظم جامعه و موجب تعطیل نظام کلی تلقی می‌نمود
[۴۲] رسالیه صناعیه، میر فندرسکی، تصحیح دکتر شهابی، ص۶-۹.
با این همه اگر بی تکلیفی شخص فندرسکی صوفیانه به نظر می‌رسید اما غرق شدن او در کسب علم و معرفت و احساس مسؤولیت در برابر معضلات جامعه خود، هیچ گاه قلندرانه به نظر نمی‌آمد.
[۴۳] دنباله ی جستجو در تصوف ایران، عبد الحسین زرین کوب، ص۲۵۸.
این مهم را ناگفته نگذاریم که هر چند در عصر صفوی کالای دانش و معرفت پر بها بود و عالمان و فیلسوفان بر صدر می‌نشستند اما درگیریهای دامنه دار حکومت صفوی با دولت عثمانی که متاسفانه جنگ میان شیعه و سنی تلقی می‌گردید آثار خسارت بار بی جبرانی را بر جامعه تحمیل می‌نمود زیرا این نزاعها درست در هنگامی بود که غرب در آستانه تحول علمی و صنعتی بود و جهان اسلام که مشغول جنگ با یکدیگر بودند از این تحولات غافل ماندند و مباد که این حقیقت تلخ بار دیگر تکرار شود و این بار که آثار افول فرهنگ منحط و و خودمحور غرب نمایان است، فرصت تاسیس تمدن فاخر اسلامی از مسلمانان گرفته شود. اهمیت این مساله در دعوت مقام معظم رهبری ـ مد ظله العالی ـ به اتحاد و انسجام اسلامی در بین مسلمانان کاملا روشن است.




۱۰.۱ - قصیده یائیه

قصیده یائیه مشتمل بر مطالب حکمی، عرفانی و اخلاقی است که با استقبال از قصیده ناصر خسرو قبادیانی آغاز می‌گردد.
مطلع قصیده ی ناصر خسرو این بیت است:
چیست این گنبد که گویی پرگهر دریاستی• • • یا هزاران شمع در پنگانی (فنجان) از دنیاستی
[۴۴] دیوان ناصرخسرو، تصحیح سید نصرالله تقوی، ص۴۳۹.

این قصیده بحثهای فراوانی را در میان اندیشمندان به وجود آورد تا جایی که برخی آن را شاهدی بر اشراقی بودن فندرسکی دانسته‌اند.
متفکر ارجمند شهید آیت‌الله مطهری رحمة‌الله‌علیه قصیده میر را نوعی اندیشه اشراقی می‌پندارد و می‌فرماید:
«در بین مسلمین اشراقیون به مثل افلاطونی معتقد بودند و میر فندرسکی در قصیده خود اشاره به این مطلب دارد.»
[۴۵] اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، پاورقی.

حکیم فندرسک در قصیده خود، خداوند را قدرت مطلق و روح راهبر و جان جهان بر می‌شمرد و بر وجود عالم حشر و رسیدن به مقام استغناء تاکید میورزد
از حیث استحکام شعری و بلاغت ادبی، قصیده در سطح مطلوبی قرار دارد، هر چند که آن اوج شعری را دارا نمی‌باشد.
این بیت حکیم، عالی‌ترین و پرمضمون‌ترین گفتاریست که می‌توانست باشدو در واقع آئینه ی تمام نمای دیانت و آداب آن به روشنی است:
عقل کشتی آرزو گرداب و دانش بادبان• • • حق تعالی ساحل و عالم همه دریاستی
ابیاتی از این قصیده ی نغز و پرمحتوی را از نظر می‌گذرانیم:
[۴۶] فهرست رضوی، ج۷، ص۲۶۵.

چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی
صورتی در زیر دارد آنچه بر بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت
بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی
این سخن را در نیابد هیچ فهم ظاهری
گر ابونصرستی و گر بوعلی سیناستی
صورت عقلی که بی پایان و جاویدان بود
با همه و بی همه مجموعه و یکتاستی
می‌توانی گر ز خورشید این صفتها کسب کرد
روشن است و بر همه تابان و خود تنهاستی
جان عالم خوانمش گر ربط جان دانی به تن
در دل هر ذره هم پنهان و هم پیداستی
عقل کشتی، آرزو گرداب و دانش بادبان
حق تعالی ساحل و عالم همه دریاستی
خواستی اندر جهان هر خواستی را در پی است
خواستی باید که بعد از وی نباشد خواستی
کاش دانایان عالم می‌بگفتندی تمام• • • تا خلاف ناتمامان از میان برخاستی
[۴۷] نسخه آستان قدس به شماره ۲۲۹ ادبیات، ص۶۸۵-۸۸

[۴۸] تحفة المراد فی شرح قصیدة میر فندرسکی، ص۷، به اهتمام محمد حسن اکبری ساوی مرکزی.

این قصیده سه شرح معروف دارد:
۱ - شرح ملا محمدصادق خلخالی:
این شرح بر طریق مشرب فلسفی شخص فندرسکی است و شرحی مشایی محسوب می‌شود.
۲ - شرح حکیم عباس دارابی:
شرح حکیم دارابی بر مبنای فلسفی حکمت متعالیه ی صدرایی نگارش شده است.
۳ - شرح محسن بن محمد گیلانی: نزدیک به مبانی صدرایی است.

۱۰.۲ - شرح جوگ باسشت

جوگ باسشت (yoga vasistha) نام منظومه‌ای است حکمی و عرفانی که در اصل به زبان سانسکریت نگاشته شده است.
محتوای کتاب جوگ به ترتیب ذیل دارای شش باب است:
یکم: عدم دلبستگی به امور دنیوی
دوم: چاره جویی در قطع تعلقات نفسانی
سوم: درباره آغاز نمود عالم
چهارم: بقای نمود عالم
پنجم: فنای نمود عالم
ششم: رستگاری و نجات.
[۴۹] عرفان و ادب در عصر صفوی، بخش دوم، دکتر احمد تمیمداری، ص۷۰۸-۷۱۸.

میر برای دریافت معانی و مفاهیم عرفانی و فلسفی این منظومه، مشقت فراوانی بر خود هموار کرد و کوشید آن را از اصحاب خبره فرا گیرد. در این باره ایشان آورده‌اند:
«مشقت بسیار کشیده تا از کثرت تتبع، اینها معلوم شده از کتاب ایشان. و فایده ی این ترجمه‌ها بسیار است که در مرموزات ایشان بکار است، والله ولی التوفیق»
[۵۰] منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، حاشیه، ص۱۲۸.

میر سعی داشت با زبان اصلی این اثر یعنی سانسکریت آشنا گرددهر چند بر گردان فارسی آن توسط افرادی چون «نظام الدین پانی پتی» و جهانگیر (۱۰۱۴-۱۰۳۷ ق) صورت گرفته بود، زیرا معتقد بود دانستن مفاهیم و مصطلحات این کتاب فقط با زبان سانسکریت میسور است.
[۵۱] منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، حاشیه، مقدمه، ص۹.

مفاهیم و معارفی که در این کتاب مطرح گشته بر محور توحید وجود «قادر متعال» استوار است. طبق آموزه‌های این کتاب وصول به وجود مطلق و بی انتها، مستلزم قطع علایق، تزکیه نفس، رفع حجاب جهل و غفلت، و کسب معرفت است.
مطلب قابل توجه و نکته مؤید تبادل فرهنگی و دینی این است که میر در برخی از موارد به آیات قرآن و احادیث ماثور از ائمه علیهم‌السّلام استشهاد می‌کندبه عنوان نمونه در توضیح این عبارت از جوگ: «کسی که از تعلقات دنیایی رسته شد و از هوی و هوس، دل او فارغ گردیدنه از رنج رنجیده شود، نه از راحت خوشحال گردد»
[۵۲] منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، حاشیه، مقدمه، ص۵۱۳.
به این آیه از قرآن تمسک می‌کند: (لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم)
[۵۳] منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، حاشیه، مقدمه، ص۲۱۲.

در فرازی دیگر از کتاب جوگ که احوال جهانیان به خواب تشبیه شده است، میر به روایتی از پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و پیشوای پارسایان و امیر مؤمنان علیه‌السّلام استناد می‌کند و می‌آورد:
«چنانکه شاه ولایت علیه‌السّلام می‌فرماید: «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا»(این حدیث نیز از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم می‌باشد.) و حضرت رسالت پناه صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم می‌فرماید: «من مات فقد قامت قیامته»
[۵۴] . منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، مقدمه، ص۷۳۵.

میر فندرسکی علاقه فراوان خود به کتاب جوگ را در قطعه‌ای منظوم چنین بیان می‌دارد:
همچو آبست این سخن به جهان• • • پاک و دانش فزای چون قرآن
چون ز قرآن گذشتی و اخبار• • • نیست کس را بدین نمط گفتار
[۵۵] . منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، مقدمه، ص۱۵.
[۵۶] منتخب جوگ، چاپ ۱۳۵۸.


۱۰.۳ - رساله صناعیه

میر در این اثر ماندگار و ابتکاری نگاهی فیلسوفانه به مقوله وظایف اجتماعی و فردی و اشتغالات روزانه دارد و ماهیت و هویت هر یک را تحلیل و تبیین فلسفی می‌نماید.
این رساله فارسی است و نثری ساده و روان دارد. در این رساله میر برای اصناف و طبقات مختلف، وظایف اجتماعی را بیان نموده و افراد انسانی را به منزله عضوی از خانواده بزرگ هستی می‌داند:
«بباید دانست که انسان، عالم صغیر است و عالم انسان کبیر. چنانچه در انسان همه ی اعضا احتیاج به یکدیگر دارند، همچنین هر شخص را در عالم که انسان کبیر است به منزله ی عضوی خاص است. پس اگر کار نکند، به منزله ی عضوی فاسد باشد و خلل به کل عالم راه یابد.»
[۵۷] رساله صناعیه، میر فندرسکی، به اهتمام دکتر شهابی، ص۶-۹.

پس میر به مصادیق افرادی که نسبت به انجام وظیفه خود کوتاهی می‌کنند، می‌پردازد و می‌فرماید:
«مثال اول: ملحدان که به ابطال و تعطیل و اباحت خوانند و مدبر کل در استیصال ایشان به قوت ملوک و مجتهدان که دو عضو شریفند از اعضای عالم بزرگ کوشد. دوم: فاسقان و بطالان که به کار خود مشغول نباشند و به تادیب ملوک و فقیهان به اصلاح آیند. سوم: عاجزان و مزمنان و ابلهان که هیچ کار را نشایند و نه صلاح از ایشان آید و نه فساد. چهارم: قلندران و تن آسایان و عالم گردان که هیچ کار نکند و بی قدر و بی عزت باشند.»
[۵۸] رساله صناعیه، میر فندرسکی، به اهتمام دکتر شهابی، ص۶-۹.

نکته جالب اینکه میر در همان زمان به اهمیت و جایگاه آهن و فلز در آینده بشر و نقش آن در ارتقای سطح زندگی به خوبی پی برده بود.
مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مد ظله العالی) نیز در دیدار با اعضای ستاد کنگره دو حکیم استرآباد به این مسئله چنین اشاره فرمود:
«راجع به میر فندرسکی نکته‌ای را دیدم که جالب است. ایشان در رساله صناعیه مردم را به صنعت به معنای عام تشویق می‌کند. اما به خصوص فنون کار صنعتی را هم ذکر می‌کند مثل صنعت آهن. در آن زمان یک عالم دین متوجه رفتن به سمت صنعت بوده است. اگر واقعا آن وقت کشور در مسیر صنعتی گام بر می‌داشت ببینید چه اتفاقی در جامعه و تاریخ ما می‌افتاد.»
[۵۹] جستاری در آراء و افکار «میر داماد و میر فندرسکی»، فرهنگستان علوم، ص۷.


۱۰.۴ - رساله حرکت

رساله‌ای فلسفی است در تبیین ماهیت حرکت (سیر تکاملی شیء در حالت بالقوه به مرحله فعلیت) در فصلی از کتاب میر فندرسکی به صراحت طبق مشرب مشائیان نظریه مثل را نمی‌پذیرد و استدلال نیز بر آن می‌آورد.
[۶۰] منتخباتی از آثار حکمای الهی، ج۱، ص۷۸.
(چند نسخهی خطی از این کتاب در کتابخانه ها موجود است: ۱ - کتابخانهی دانشکده ی الهیات و معارف اسلامی مشهد ۲ - کتابخانه آستان قدس رضوی ۳ - کتابخانه مجلس شورای اسلامی.)

۱۰.۵ - رسالة فی التشکیک

[۶۱] فهرست کتابخانه دانشگاه تهران ۳/ ۱۹۱فهرست کتابخانه الهیات و معارف اسلامی مشهد: ۱۹۹ نستعلیق سده ۱۱فهرست کتابخانه مجلس شورای اسلامی ۱۴/ ۱۸۳ به شماره ۲۵/ ۴۹۴۲.
این رساله در پاسخ به سؤال آقا مظفر کاشانیدرباره مسئله تشکیک در ذاتیات تدوین شده و میر طبق مسلک حکمای مشایی بدان پاسخ گفته است.

۱۰.۶ - رساله‌ای فارسی در کیمیا

به اعتقاد برخی رساله‌هایی که به نام ارکان اربعة، رساله در زیبق و کبریت و باب الاصغر در کتابخانه‌ها هست، باید نسخه‌ها یا تحریرهایی از همین رساله باشد.
[۶۲] دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۶، ص۱۷۴-۱۷۵.

عنوان اصلی این رساله «بندی در صفت حل» است. نسخه‌ای از آن در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.
[۶۳] مجله مشکوة، ش ۲۹، ص۷۲، مقاله خانم زهرا گواهی میر فندرسکی.


۱۰.۷ - کیفیت ابصار

در این رساله میر نشان می‌دهد که کیفیت دیدن ـ بر خلاف عالمان ریاضی به خروج شعاع نیست ـ به انطباع است که عقیده مشائیان است. نسخه‌ای از این رساله در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
[۶۴] مجله مشکوة، ش ۲۹، ص۷۲، مقاله خانم زهرا گواهی میر فندرسکی.


۱۰.۸ - ترجمه شذور الذهب

این کتاب در دفتر اول «رسائل خطی فارسی» از انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس به چاپ رسیده است.
[۶۵] مجله مشکوة، ش ۲۹، ص۷۲، مقاله خانم زهرا گواهی میر فندرسکی.

۹ - تحقیق المزلة
[۶۶] الذریعه،آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۴۸۵ .

۱۰ - تاریخ الصفویه
[۶۷] الذریعه،آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۴۸۵.

کتاب دیگری با عنوان «قبسات» به ایشان منسوب است.
[۶۸] فلاسفهی ایران از آغاز اسلام تا امروز، دکتر علیاصغر حلبی، ص۵۲۱.



ابوالقاسم فندرسکی علاوه بر آنکه فیلسوفی توانا و متضلع بود شاعر و عارفی خوش ذوق و ادیبی با احساس بود. گرایش عرفانی او به همراه لطافت طبع و سلامت بیان از او شاعری صاحب حال ساخته بود.
هر چند اشعار او بسیار اندک است، اما همین اندازه نیز گویای طبع چون آب روانش می‌باشد.
نمونه‌هایی از اشعار فندرسکی را مرور می‌کنیم:
کافر شده‌ام به دست پیغمبر عشق• • • جنت چه کنم جان من و آذر عشق
شرمنده عشق روزگارم که شدم• • • درد دل روزگار و دردسر عشق
دندان چه تیز کرده به قصد من آسمان• • • آخر چه لذت است در این خشک استخوان
تن را به او گذاشتم از ترس جان خویش• • • تن را بخورد پاک و گرفته است پای جان
[۶۹] ریاض الشعراء، علیقلی واله، تصحیح: سید محسن ناجی، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۳.
[۷۰] ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۴، ص۳۵۸-۳۶۰.



در بخش شاگردان فندرسکی این پرسش مطرح است که آیا صدر المتالهین شیرازی از شاگردان میر فندرسکی بود؟
داستانی که در این باره ذکر شده از این قرار است: ملا صدرا پس از ورود به اصفهان نزد میر داماد رفت و راجع به شروع تحصیل با او مشورت کرد. میر داماد گفت: اگر خواهان معقول هستی نزد میر فندرسکی بیاموز و اگر منقول را می‌خواهی فرا گیری نزد شیخ بهایی برواگر طالب هر دو حوزه ی معقول و منقول می‌باشی نزد من فرا گیر.
صدرا نظر میر داماد را پذیرفت، اما از محضر هر سه استاد بهره برد.
[۷۱] تاریخ ادبیات، ادوارد براون، ص۵۶.
[۷۲] تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۴۵.

در همان زمان جریان فلسفی مکتب اصفهان که درخشش خیره کننده‌ای داشت، به جایگاه بلند خویش یعنی حکمت متعالیه صدرایی در رسیدو آن هم محصول تلاشها و مجاهدتهای عالمان ارجمندی چون میر داماد و میر فندرسکی بود.
با این حال این پرسش اساسی مطرح است که اگر ملا صدرا را شاگرد درس میر ندانیم، شاگرد بحث آن بزرگوار هم نمی‌توان دانست؟
برخی از محققان اندیشمند در تایید این نظر برآنند که:
«ملا صدرا هرچند که شاگرد رسمی میر داماد بوداما بسیاری از لطایف فلسفه را از برکت محضر میر فندرسکی الهام گرفته است.» ۰مرحوم جلال الدین همایی در مقدمهی خود بر شرح لاهیجی بر این عقیدهاند)
دیگر شاگردان گرانقدر عبارتند از:

۱۲.۱ - ملا رجبعلی تبریزی

ملا رجبعلی فیلسوف، عارف و شاعری قوی دست که تخلص شعری «واحد» داشت و از شاگران نامدار میر فندرسکی به شمار می‌رفت. به شدت تحت تاثیر جاذبه استاد خود قرار گرفت و تابع حکمت مشایی بود. او بیشتر در زمینه منطق، طبیعیات و الهیات تبحر داشت.
قاضی سعید قمی و برادرش محمدحسن قمی، میر قوام الدین حکیم، ملا عباس مولوی، ملا محمد تنکابنی «سرآب» و محمد رفیع پیر زاده از شاگردان او به حساب می‌آمدند.
ملا رجبعلی در میان مردم بسیار پرحشمت زیست، به گونه‌ای که در چشم شاه عباس ثانینیز از احترام ویژه‌ای برخوردار بود و شاه مکرر به منزل وی می‌رفت.
بنابر عقیده مرحوم آشتیانی برخی از نظرات فلسفی ایشان از قبیل اشتراک لفظی وجود، بی نیاز از نقد نیست.
یکی از شاگردان ملا رجبعلی تقریرات درسش را در دو جلد گرد آورد و با اشاره استاد آن را معارف الهیه نام نهاد. از آثار دیگر ملا رجبعلی، «رساله‌ای در اثبات واجب» و نیز «اصول آصفیه» را می‌توان نام برد.
[۷۳] اعیان الشیعه، امین، چ ۶، ص۴۶۴.
[۷۴] منتخباتی از آثار حکمای الهی، ج۱، ص۲۳۷.
[۷۵] دایرة المعارف تشیع، ج۴، ص۸۰-۸۱.


۱۲.۲ - آقا حسین خوانساری

وی یکی از بزرگ‌ترین شخصیتهای عصر صفوی به شمار می‌آید. تقریبا در تمامی اصناف علوم دین صاحب نظر و در فلسفه طبیعی و الهی، فقه و اصول، تفسیر و کلام، ریاضیات و علوم ادبی توانمند بود القابی مانند استاد حکیمان و مربی فقیهان و محدثان را برای او به کار برده‌اند.
[۷۶] گلشن ابرار، ج۴، ص۲۰۲.

رفیع الدین محمد بن حیدر (میرزا رفیعای نائینی)
از علمای معروف روزگار خود بود. از شاگردان شیخ بهایی، میر داماد، میر فندرسکی، ملا عبدالله شوشتری و دیگر اعلام به شمار می‌رفت و در فلسفه و کلام و فقه صاحب نظر بود.
[۷۷] گلشن ابرار، ج۷، ص۵۶.

ملا محمدباقر سبزواری (محقق سبزواری)
محقق در فقه و اصول و فلسفه و حکمت استاد بود. صاحب روضات الجنات محقق را دانشمندی فاضل و عالی مقام خوانده و اظهار داشته، شایسته است بگوئیم «الله اعلم حیث یجعل رسالته»
[۷۸] گلشن ابرار، ج۵، ص۱۲۶.



میر حکمت و عرفان پس از عمری بندگی خالصانه خداوند و سیراب کردن جان حقیقت جو و حق پرست خویش از انوار فضایل در سال ۱۰۵۰ق
[۷۹] تذکره پیمانه، احمد گلچین معانی، حاشیه ص۳۵ .
و در سن ۸۰ سالگی رخ در نقاب خاک کشید و به دیار معبود شتافت. پیکر پاک آن بزرگوار در تخت فولاد اصفهان و مقبره بابا رکن الدین (تکیه میر) به خاک سپرده شد.
بر لوحه‌ای از سنگ مزار میر چنین نوشته شده است:
الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون هذا مرقد قدوة الاولیاء و سید الاوصیاء العرفا هادی الموحدین المتالهین.... این رباعی در رثای میر است:
تا شد ز جهان خسرو فوج دانش• • • شد بحر جهان تهی ز موج دانش
تاریخ وفاتش ز خرد جستم، گفت• • • «صد حیف ز آفتاب اوج دانش»
[۸۰] تذکره پیمانه، احمد گلچین معانی، ص۳۵.
نوشتار را با کلامی از مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تجلیل از شخصیت والای حضرت میر فندرسکی به پایان می‌بریم:
«بنده از کودکی به مناسبت داستانی که در «خزاین» مرحوم نراقی خوانده بودم، مرید میر فندرسکی‌ام و ارادتی به آن مرحوم دارم.
شما آقایان و اساتید می‌دانید که دنیای فلسفه غرب از فلسفه ایرانی بعد از ابن سینا اطلاع درستی ندارنداگر شما امروز بخواهید میر فندرسکی را به دنیا معرفی کنید با کدام کتاب و نوشته ی او و با کدام مبنای علمی و نظر علمی واضح و روشن او را معرفی خواهید کرد؟
هیچ عیبی نمی‌بینیم که برای میر فندرسکی جداگانه کار شود. بالاخره در این زمینه هر کار بتوانید بکنید.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای ستاد برگزاری همایش دو حکیم استرآباد)


۱. روضة الصفا، رضاقلی خان هدایت، ج۱، ص۱۱۲.
۲. میر فندرسکی و میر داماد، محمدرضا دوستی دیلمی، به اهتمام: استانداری استان گلستان، ص۵۶.
۳. دو حکیم استرآباد، محمدرضا دوستی دیلمی، ص۵۵.
۴. ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی، ج۵، ص۵۰۰.
۵. الکنی و الالقاب، شیخ عباس قمی، ج۳، ص۳۵ - ۳۶.
۶. عرفات العاشقین، اوحدی بلیانی، نسخه خطی کتابخانه ملک، ص۱۵۱.
۷. دو حکیم استر آباد، محمدرضا دوستی، پاورقی ص۵۷.
۸. دو حکیم استر آباد، محمدرضا دوستی، پاورقی، ص۵۷.
۹. فرهنگ جهانگیری، ج۲، ص۱۸۶۴.
۱۰. عرفات العاشقین، ص۱۵۱.
۱۱. عرفات العاشقین، ص۱۶۸.
۱۲. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۱۷۳.
۱۳. تذکره نصر آبادی، محمد طاهر نصرآبادی، ص۱۵۳، به کوشش وحید دستگردی.
۱۴. عرفات العاشقین، ص۱۵۱.
۱۵. تذکره نصر آبادی، ص۱۵۳.
۱۶. عرفات العاشقین، ص۱۲.
۱۷. عرفات العاشقین، ص۵۰ - ۱۵۱.
۱۸. روابط ادبی ایران و هند، دکتر علیاکبر شهابی، ص۲۷۳.
۱۹. مذاکره نصرآبادی، ص۱۵۳.
۲۰. دبستان مذاهب، اسفندیار بن آذرکیوان، ج۱، ص۴۷.
۲۱. دبستان مذاهب، اسفندیار بن آذرکیوان، ج۱، ص۳۳۷، به کوشش رحیم رضازاده ملک.
۲۲. دبستان مذاهب، اسفندیار بن آذرکیوان، ج۱، ص۴۷.
۲۳. دبستان مذاهب، اسفندیار بن آذرکیوان، ج۱، ص۲۱۵.
۲۴. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۶، ص۱۷۱، مقاله فتح الله مجتبایی.
۲۵. روضات الجنات، خوانساری، ج۱، ص۲۴۶.
۲۶. ریاض الشعراء، واله، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۳.
۲۷. تذکره ریاض الشعراء، ج۱،واله، ص۱۸۳.
۲۸. عرفات العاشقین، ص۱۵۱.
۲۹. تذکره نصرآبادی، ص۱۵۳-۱۵۴.
۳۰. ریاض العارفین، هدایت، روضه دوم، ص۱۶۶.
۳۱. روضات الجنات، ج۲، خوانساری، ص۳۵۴-۳۵۵.
۳۲. اشعار ملا احمد نراقی در مجموعه طاقدیس، به اهتمام حسن نراقی، ص۱۹۵-۲۰۲.
۳۳. روابط ادبی ایران و هند، دکتر شهابی، ص۷۳.
۳۴. قصص العلماء، تنکابنی، ص۲۳۶.
۳۵. دیوان شیخ بهایی، مقدمهی استاد نفیسی، ص۴۸.
۳۶. حکمة الاشراق، مجموعه مصنفات، ج۲، ص۱۵۶.
۳۷. تاریخ فلسفه در ایران و جهان اسلامی، علی اصغر حلبی، ص۴۶۹.
۳۸. منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج۱، ص۹۲.
۳۹. منتخباتی از آثار حکماء ایران، ج۱، ص۶۵.
۴۰. منتخباتی از آثار حکماء ایران، ج۱، ص۷۸- ۷۹.
۴۱. ملا صدرا، سید محمد خامنه‌ای، ص۲۲۳-۲۲۶.
۴۲. رسالیه صناعیه، میر فندرسکی، تصحیح دکتر شهابی، ص۶-۹.
۴۳. دنباله ی جستجو در تصوف ایران، عبد الحسین زرین کوب، ص۲۵۸.
۴۴. دیوان ناصرخسرو، تصحیح سید نصرالله تقوی، ص۴۳۹.
۴۵. اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، پاورقی.
۴۶. فهرست رضوی، ج۷، ص۲۶۵.
۴۷. نسخه آستان قدس به شماره ۲۲۹ ادبیات، ص۶۸۵-۸۸
۴۸. تحفة المراد فی شرح قصیدة میر فندرسکی، ص۷، به اهتمام محمد حسن اکبری ساوی مرکزی.
۴۹. عرفان و ادب در عصر صفوی، بخش دوم، دکتر احمد تمیمداری، ص۷۰۸-۷۱۸.
۵۰. منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، حاشیه، ص۱۲۸.
۵۱. منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، حاشیه، مقدمه، ص۹.
۵۲. منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، حاشیه، مقدمه، ص۵۱۳.
۵۳. منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، حاشیه، مقدمه، ص۲۱۲.
۵۴. . منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، مقدمه، ص۷۳۵.
۵۵. . منتخب جوگ، میر فندرسکی، نسخه خطی، به اهتمام دکتر فتح الله مجتبایی، مقدمه، ص۱۵.
۵۶. منتخب جوگ، چاپ ۱۳۵۸.
۵۷. رساله صناعیه، میر فندرسکی، به اهتمام دکتر شهابی، ص۶-۹.
۵۸. رساله صناعیه، میر فندرسکی، به اهتمام دکتر شهابی، ص۶-۹.
۵۹. جستاری در آراء و افکار «میر داماد و میر فندرسکی»، فرهنگستان علوم، ص۷.
۶۰. منتخباتی از آثار حکمای الهی، ج۱، ص۷۸.
۶۱. فهرست کتابخانه دانشگاه تهران ۳/ ۱۹۱فهرست کتابخانه الهیات و معارف اسلامی مشهد: ۱۹۹ نستعلیق سده ۱۱فهرست کتابخانه مجلس شورای اسلامی ۱۴/ ۱۸۳ به شماره ۲۵/ ۴۹۴۲.
۶۲. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۶، ص۱۷۴-۱۷۵.
۶۳. مجله مشکوة، ش ۲۹، ص۷۲، مقاله خانم زهرا گواهی میر فندرسکی.
۶۴. مجله مشکوة، ش ۲۹، ص۷۲، مقاله خانم زهرا گواهی میر فندرسکی.
۶۵. مجله مشکوة، ش ۲۹، ص۷۲، مقاله خانم زهرا گواهی میر فندرسکی.
۶۶. الذریعه،آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۴۸۵ .
۶۷. الذریعه،آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۴۸۵.
۶۸. فلاسفهی ایران از آغاز اسلام تا امروز، دکتر علیاصغر حلبی، ص۵۲۱.
۶۹. ریاض الشعراء، علیقلی واله، تصحیح: سید محسن ناجی، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۳.
۷۰. ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۴، ص۳۵۸-۳۶۰.
۷۱. تاریخ ادبیات، ادوارد براون، ص۵۶.
۷۲. تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۴۵.
۷۳. اعیان الشیعه، امین، چ ۶، ص۴۶۴.
۷۴. منتخباتی از آثار حکمای الهی، ج۱، ص۲۳۷.
۷۵. دایرة المعارف تشیع، ج۴، ص۸۰-۸۱.
۷۶. گلشن ابرار، ج۴، ص۲۰۲.
۷۷. گلشن ابرار، ج۷، ص۵۶.
۷۸. گلشن ابرار، ج۵، ص۱۲۶.
۷۹. تذکره پیمانه، احمد گلچین معانی، حاشیه ص۳۵ .
۸۰. تذکره پیمانه، احمد گلچین معانی، ص۳۵.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«سید ابوالقاسم میرفندرسکی حسینی».    



جعبه ابزار