• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید صدرالدین صدر عاملی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سید صدرالدین موسوی صدر (۱۲۹۹-۱۳۷۳ق)، از فقها، مراجع تقلید شیعه و از مدرسان حوزه علمیه قم در قرن چهاردهم هجری قمری بود.
وی در کاظمین و نجف تحصیل کرده از محضر بزرگانی چون والدش، سید اسماعیل صدر، آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، میرزای نائینی و حاج شیخ عبدالکریم حائری بهره علمی برد. او وصی آیت الله حائری یزدی بوده و بعد از رحلت ایشان سرپرستی حوزه را به همراه سید محمد حجت کوه کمری و سید محمدتقی خوانساری بر عهده گرفتند و در حفظ آن کوشیدند تا اینکه زعامت را به آیت الله بروجری سپردند. ایشان بعد از شیخ عبدالکریم حائری، یکی از مراجع تقلید قرار گرفت. او پدر سید رضا صدر و امام موسی صدر می‌باشد. از آیت الله صدر تالیفات بسیاری در موضوعات مختلف بر جای مانده است.



سید صدرالدین بن سید اسماعیل بن سید صدرالدین موسوی عاملی در سال ۱۲۹۹ق در کاظمین، در یک خاندان اصیل و شریف به دنیا آمد و راه پیشرفت و رشد و نمو و بالندگی را همانند اغلب ابنا آن خاندان پیش گرفتند.


خانواده صدر، یکی از خاندان‌های پرثمر و اصیل در اسلام می‌باشد که اصل و تبارشان را به امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) می‌رسانند و شاخه‌ها و فروع آن در خاورمیانه گسترانده شده است و در کشورهای ایران، لبنان، عراق، فلسطین، مصر، یمن، عربستان، اردن و دیگر مناطق اسلامی، رجال علمی نامی و شخصیت‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی و سادات جلیل‌القدر فراوانی را دارند. رجالی مانند: مصلح بزرگ، آیت الله سید عبدالحسین شرف‌الدین صاحب المراجعات و الفصول المهمه، و آیت الله سید حسن صدر صاحب تاسیس الشیعه لفنون الاسلام، و متفکر بزرگ، امام موسی صدر، و علامه مفضال، مرحوم آیت الله سید رضا صدر، از این شجره طیبه می‌باشند.
ایشان در چنین خاندان اصیل و چنین بیت رفیع و والا قدر چشم به جهان گشود.
والد عالیقدر ایشان، آیت الله سید اسماعیل صدر، یکی از اکابر علما و فقهای نامی کاظمین بودند که بعدها به کربلا مهاجرت نمودند، وی در عین حالی‌که گریزان از منصب مرجعیت و فتوی بودند، ولی یک از کاندیداهای آن محسوب می‌شدند.


سید صدرالدین، مقدمات علوم را در کاظمین از محضر پدر عالم و بزرگوار و اساتید ادب روز تلمذ نمودند، آنگاه در سال ۱۳۲۸ق به قصد تکمیل معلومات و تهذیب نفس و تزکیه اخلاق، عازم نجف اشرف گردیدند و در حوزه درس آیت الله العظمی آخوند خراسانی، صاحب کفایة الاصول (متوفای ۱۳۲۹ق) و دیگر بزرگان مانند درس آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، صاحب عروة الوثقی (م ۱۳۳۷) و میرزای نائینی شرکت جستند، آنگاه در سال ۱۳۳۹ پس از درگذشت والدش به قصد زیارت ثامن الحجج امام رضا (علیه‌السلام) عازم ایران گشتند و نزدیک ده سال در مشهد مقدس به ارشاد و اصلاح امور مسلمین پرداختند، و در اثر استقبال طلاب و محصلین، مشغول تدریس شدند.
او پس از چند سال اقامت در ایران، در سال ۱۳۴۴ به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیت الله نائینی گردیدند، و در سال ۱۳۴۹ق به ایران بازگشته و بنا به درخواست و علاقه مرحوم آیت الله العظمی حائری، مؤسس حوزه علمیه، در قم اقامت گزیدند و به عنوان یکی از اساتید و مدرسین مسلم حوزه، مشغول تدریس فقه و اصول گردیدند، و بیشتر به تربیت و تعلیم طلاب پرداختند، به حدی توجه خاص آن مرحوم را به خود جلب نمودند که او را یکی از دو وصی مورد اعتماد خود قرار دادند که پس از رحلت مؤسس حوزه، با همکاری دو برادر و دو یار وفادار و مجاهد فی سبیل اللّه، آیات عظام: سید محمد حجت کوه کمری و سید محمدتقی خوانساری به حفظ و نگهداری و حراست از ارزش‌های حوزه علمیه قم پرداختند، و در تثبیت و ابقای آن کوشیدند، به حدی که در سخت‌ترین و سیاه‌ترین ایام، با فداکاری لازم و ایثار بی‌سابقه، دوران فترت را پشت سر گذاشتند و حوزه را به دست زعیم عالیقدر، آیت الله حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی سپردند.


سید صدرالدین در طول مدت تحصیل از محضر بزرگان و اساطین فقه و فقاهت تلمذ نموده، و عمده بهره علمی ایشان از محاضر اساتید زیر بوده است:
۱. آیت الله سید اسماعیل صدر، والد معظم خودشان (متوفی ۱۳۳۹).
۲. آیت الله العظمی آخوند خراسانی (م ۱۳۲۹ق).
۳. آیت الله العظمی سید محمد کاظم یزدی (م ۱۳۳۷)، صاحب عروة الوثقی.
۴. آیت الله العظمی حاج میرزا حسین نائینی (م ۱۳۵۵) مؤلف تنزیة المله.
۵. آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه (م ۱۳۵۵).


بزرگانی شخصیت سید صدرالدین را توصیف کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

۵.۱ - سید ریحان یزدی

مرحوم سید علیرضا ریحان یزدی، در کتاب «آئینه دانشوران» (چاپ قدیم) که حال و هوای آن روز حوزه را ذکر کرده، در مورد سید صدرالدین می‌نویسند:
«مولانا سید صدر الدین الموسوی بعد از آنکه حوزه علمیه در قم تشکیل یافت، علما و دانشمندانی از نجف اشرف نیز به آن سرزمین مقدس مهاجرت فرمودند، از جمله ایشان بودند: مولانا آیت الله آقا سید اسماعیل صدر، که سال‌ها محضر درسش، مجمع علما و فضلا و مجتهدین بوده و یکی از مراجع تقلید و زعمای شیعه به شمار می‌روند.
او در سال ۱۳۴۶ (اشتباها ۱۳۵۶ مرقوم شده است) به قم آمده، طلاب و فضلا از فیض خدمتشان بهره‌مند شدند، معظم له گو اینکه به عزم مشهد رضوی به ایران تشریف آورده بودند، ولی به مقتضای میل آیت اللهی (مؤسس حوزه) در قم اقامت گزیده و به امر تدریس و ترویج احکام پرداختند، و هم در محضر درس آیت الله شرکت می‌کردند، و در سال ۱۳۴۸ به مشهد رضوی مشرف شدند.»

۵.۲ - سید شهاب‌الدین مرعشی

آیت الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی در کتابی که در شرح‌حال سادات و علما نوشته است، چنین می‌نگارد:
آل صدر الدین «من اشرف بیوت العلویین و اعرقهم فی الاصاله والنجابه و ...»
ترجمه گفتار آن فقید سعید در شرافت و اصالت خاندان رفیع و بیت شامخ ‌صدر می‌باشد که آنان از شریف‌ترین بیوت علویان می‌باشند، رجال بزرگ و نوابغ ‌ارزشمندی از آن خاندان به عرصه ظهور پیوسته است:
۱. استاد بزرگوار افتخار نوادگان بتول (ع) پیشوای فقه و امام درایه و حدیث آیت الله العظمی سید حسن صدر (صاحب تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام) چه حقوق فراوانی بر عهده من دارند او در کنف حمایت و عنایت خویش مرا پروراند، رجال و درایه را به من یاد داد و اصول کافی و بخشی از من لایحضره الفقیه را بر او خواندم.
۲. آیت الله سید اسماعیل صدر، والد ماجد آیت الله صدر که عابد و زاهد و اعراض کننده از زخارف دنیوی و مقامات اعتباری آن بود، زعامت و مرجعیت به ایشان روی آورد، ولی از جهت تهذیب نفس و اصلاح خویش از آن فرار نمود.
۳. مرحوم صدر، متولد ۱۲۹۹ متوفی ۱۳۷۳ فرزند سید اسماعیل بن سید صدرالدین موسوی عاملی کاظمی، فقیه جلیل و عالم کبیر می‌باشد. او در کاظمین در سال ۱۲۹۹ به دنیا آمد و در سایه عنایت پدر که یکی از اکابر فقهای عصر خویش بود، رشد و نما آغاز نمود، و اولیات از علوم و معارف را در سامرا پیش برخی از فضلا فرا گرفت، چون والدش آن روزها در سامرا بود، سپس به کربلا مهاجرت نمود، آنگاه متون را پیش برخی از اساتید آن بلده طیبه مانند: شیخ حسن کربلایی فرا گرفت، سپس پدرش او را به نجف اشرف اعزام داشت تا دروس خود را تکمیل نماید، پس او در درس و بحث استاد آیت الله شیخ محمد کاظم خراسانی و دروس دیگر بزرگان و اساطین، سالیان درازی نشست و در سال ۱۳۳۹ پس از فوت والد بزرگوارشان به ایران مسافرت نمود و موفق به زیارت قبر امام رضا (علیه‌السلام) در خراسان گردید. مدت ۱۰ سال تقریبا مجاور آن قبر شریف گردید، در آن منطقه مشغول تدرس، ارشاد، اصلاح امور مسلمین شد و در عداد علمای آن شهر در آمد و تعداد کثیری از فضلا و علما از درس ایشان فارغ التحصیل گردیدند.
ایشان در سال ۱۳۴۴ دوباره به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیت الله میرزا محمدحسین نائینی گردیدند و در سال ۱۳۴۹ پس از چهار سال اقامت، در نجف به ایران بازگشتند و با علاقه و درخواست مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم نزول اجلال فرمودند، به تدریس و تربیت طلاب و فضلا پرداختند و یکی از ائمه جماعت گشتند.
ایشان به منبر می رفتند و به وعظ و ارشاد مردم می‌پرداختند، خواص پیش از عوام از منبر ایشان فیض می‌بردند. مدت زمان طولانی در قم اقامت نگزیدند تا اینکه به عزم زیارت به مشهد رفتند، با توجه به سابقه آشنایی که مردم خراسان با او داشتند، اطراف او را گرفتند و از او درخواست اقامت دائمی نمودند، وی دعوت آنان را پذیرفت و در مسجد گوهرشاد به اقامه جماعت پرداخت و مجلس درس او پر از فضلا و اهل علم می‌گشت، دلها به سوی او کشیده شد و نفوس به وی اقبال و روی آوردند.
در آن ایام آیت الله حائری، زعیم و سرپرست حوزه علمیه قم، در روزگار درد و عوارض کهولت سن و پیری به سر می‌بردند، و از تلاش‌ها و کوشش‌هایی که نسبت به حوزه کشیده بودند، نگران و خائف نگرانی از آن جهت بود که امور حوزه از هم پاشیده و پراکنده گردد و طلابی را که با هزاران خون‌دل خوردن، گرد هم آمده‌اند، متفرق شوند، وی از افرادی که در آنها لیاقت و استعداد زعامت دینی و پرورش طلاب و اداره هیات علمی حوزه را می‌دید، یکی آیت الله سید محمد حجت بود که آن روزها در قم بودند، و دیگر خود آیت الله صدر بود که در اثر آشنایی قبلی که با ایشان داشتند، او را لایق این امر می‌دانستند، از این‌رو به برخی از تجار قم دستور داده بودند که با آیت الله صدر تماس حاصل کنند و او را از خراسان به قم فرا خوانند، به این ترتیب دعوت پذیرفته شد و آیت الله صدر به قم نزول اجلال فرمودند، و دیدگان آیت الله حائری با حضور وی روشن گردید، او را با همکاری آیت الله سید محمد حجت مورد اعتماد و محل ثقه و اطمینان خود قرار دادند و در کارها و شئون مهم و اختصاصی با آنان به مشورت نشستند، تا اینکه مؤسس حوزه در سال ۱۳۵۵ق به رحمت الهی شتافت،در حالی‌که هر دو نفر را از طرف خود وصی قرار داده بودند.


مرحوم واعظ خیابانی در «علمای معاصرین» به نقل از ریحانة الادب می‌نویسد:
«شرح کوتاهی را بنا به درخواست نگارنده مرحوم آیت الله صدر نوشته‌اند: «اینجانب در رجب ۱۲۹۹ هجری در کاظمین متولد و ادبیات و ریاضیات را نزد اساتید فن یاد گرفته تا در سال ۱۳۲۸ برای تکمیل تحصیلات دینیه به نجف مهاجرت و در حوزه درس آخوند خراسانی و علامه یزدی حاضر و در سال ۱۳۳۱ به مشهد مقدس مسافرت کرده و چندی توقف نموده و در سال ۱۳۴۷ باز به عراق مراجعت و به فاصله چند ماه، والد معظم له خواست، بعد از آن باز هم چندی در مشهد و قدری در نجف زیسته‌اند. اکنون که سال ۱۳۶۱ق است، در قم مقیم و مدیر حوزه علمیه قم و مرجع شیعه می‌باشند.»
[۱] واعظ خیابانی، علی بن عبدالعظیم، علمای معاصرین، ص۲۱۶.



سید صدرالدین و همکار و برادر بزرگوارش آیت الله حجت، به مسئولیت‌های حوزه پرداختند و مباشر حفظ نظام اداری و علمی آن حوزه گردیدند، آنگاه آیت الله سید محمدتقی خوانساری هم به جمع آنان پیوست. هر سه بزرگوار به صورت استوانه‌های حوزه و ارکان آن مرکز علمی درآمدند، با اخلاص، ایثار و فداکاری تمام به تمشیت امور حوزه علمیه قم پرداختند، کارها و مسئولیت‌ها را بین خود تقسیم نمودند. هر کدام از آن بزرگان مسئولیتی را بر عهده گرفتند، ولی راس و سخن یکی بیشتر نبود تا روزی که زعیم دینی بزرگ آیت الله العظمی سید حسین بروجردی به قم وارد شدند پس همگی اتفاق نظر پیدا کردند که امور را در اختیار ایشان قرار دهند. آیت الله صدر نخستین فردی بود که محل برگزاری نماز جماعت خود را به ایشان واگذاشت و خود نیز به او اقتدا فرمود.
ایشان پس از وفات آیت الله حائری مجددا همراه رفیق و همکار بزرگوار، آیت الله حجت مصائب و مشکلات فراوانی را متحمل گردیدند، چون هدف حکومت وقت ایران بر آن قرار گرفته بود که هیات علمی و نظام موجود حوزه علمیه قم را پراکنده سازد و اجتماع طلاب را به تفرق و پراکندگی مبدل سازد، در اجرای این هدف شوم، شیوه‌های مختلف و اسلوب‌های متعددی را به کار گرفت. گاهی طلاب را به صورت‌های دسته جمعی و گاهی متفرق، دستگیر می‌کرد، و آنان را بدون هیچ نوع جرم و خطا، به زندان می‌افکند، نظام سربازی اجباری را در حق آنان به کار می‌بست و با وجود این نوع تضییقات و شیوه‌های ظالمانه، این دو بزرگ تمام این مسائل و مصائب را با ناراحتی و تاثر فراوان، تحمل می‌نمودند و طلاب را به صبر و بردباری فرا می‌خواندند، مسائل را به حالت اولیه خود برگرداندند. او و همکارانش موقعیت‌های بسیار شدیدی را تحمل نمودند که طلاب و فضلای آن روز قم همه آنها را در خاطر دارند و با دیده اعجاب و شگفت به آنها می‌نگرند.


پس از رحلت آیت الله مؤسس، مردم به ایشان و همکار عزیز و بزرگوارشان، آیت الله حجت مراجعه نمودند و از آنها درخواست رساله کردند، با اینکه رساله عملیه ایشان چاپ گردید و ایشان جزو زعمای علم و یکی از مراجع دین و از بزرگ مدرسان حوزه علمیه قم قرار گرفتند، ایشان درس اصول و فقه را تدریس نمودند که در جلسه درس او نزدیک به ۴۰۰ نفر از طلاب و فضلا می‌نشستند، در تشویق آنان، شیوه‌ها و اسلوب‌های خاصی به کار می‌گرفتند، به حدی که توانستند تعدادی از بزرگان و رجال حوزه علمیه قم را تربیت و آماده سازند، ابوالزوجه بزرگوار ایشان، مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی (ره) تقلید از ایشان را اجازه داد و احتیاطات خویش را به ایشان ارجاع داد، کسانی که آیت الله قمی را می‌شناسند، و شدت ورع و پرهیزگاری او را می‌دانند، بهتر می‌دانند که او کمتر به کسی اطمینان و اعتماد می‌ورزید، و هیچگاه به سرعت و سادگی تصمیم نمی‌گرفت، مادام که اساس و پایه‌ای پیدا نمی‌شد، سخنی به زبان نمی‌آورد و حقیقتی را مورد تایید قرار نمی‌داد.»
[۲] آقا بزرگ تهرانی، نقبا البشر، کد معرفی ۱۴۳۵.



هر کدام از مراجع بزرگوار خصوصیات اخلاقی ویژه‌ای داشته‌اند، افزون بر آن تعهدات و تقیدات عمومی که از اسلام و معارف الهی دریافت می‌نمودند.
شخصیت مورد نظر ما، از طبع بلند، نیت پاک، اخلاص کامل در عمل، سعه صدر برخوردار بود و در امر دین و پیشرفت آن و در رسیدگی به امور مسلمین، به ویژه مستضعفان و دردمندان فوق‌العاده ساعی و کوشا و دارای همت بلندی بود.
«ایشان با خصوصیات ویژه‌ای از دیگر معاصرین تمایز پیدا می‌کردند و این یک امر عجیب و غریبی نیست، چون ایشان از یک بیت بزرگ برخاسته‌اند، پدر، جد و برادران همگی دارای چنین خصوصیات و امتیازاتی بودند. او فقیه متضلع، ادیب بارع، ورع و پرهیزگار و متقی بود، بیشتر به دنبال اصلاح امور و ایجاد الفت بودند، هنگامی که در مشهد بودند، اختلاف و پراکندگی بین مردم به وجود آمده بود، به حدی که به صفوف علما نیز سرایت نموده بود، مرحوم آیت الله صدر تنها فردی بودند که توانستند آن اختلافات را به وحدت تبدیل نمایند و صفوف رجال دین را متحد سازند و عوامل اختلاف را از بین بردارند و چنین فضای مسمومی در قم نیز به وجود آمده بود، مرحوم مغفور آن را از ریشه خشکاند و از آغاز نشو و نما در قبر خویش مدفون ساخت.
او بسیار متواضع و خاکی بود، با توده مردم می‌نشست به هر که می‌رسید سلام می‌گفت. در مسکن و لباس و شئون زندگی‌شان و اعتبار ظاهری را رعایت نمی‌نمود، بلکه با سادگی و بساطت خود را ممتاز می‌ساخت، او همیشه این چنین بود، تا روزی که مرجع تقلید مسلمین گردید، و یکی از اکابر علما و مدرسین حوزه قرار گرفتند، باز عادت و شیوه کار او عوض نشد، و اخلاق و رفتارش تغییر پیدا نکرد، روی همین امتیازات اخلاقی بود که او در قلوب مردم از موقعیت و منزلت خاصی برخوردار بود، و یکی از عوامل این اقبال و توجه مردم، کتمان و پوشیده نگهداشتن اعمال و کارهای نیک و شایسته خود بود، مگر آن اعمالی که خود به خود ظهور و شهود داشتند، مانند تاسیس مدارس و مساجد و روشن ساختن برخی از اماکن مقدسه و تقدیم شهریه به طلاب و دیگر خدمات ایشان، باقیات صالحات فراوانی در مشهد و قم از خود به یادگار گذاشتند که خیلی‌ها نمی‌دانند.
ایشان مردم را دوست می‌داشتند و در درد و آلام آنان متالم و متاثر می‌شدند به مشکلات و شکایات آنان گوش فرا می‌دادند و در پی حل و بازگشودن آنها بودند، سعی داشتند از نزدیک‌ترین راه‌ها و بهترین شیوه‌ها در حل مشکلات آنان سهیم باشند.
من ایشان را از دهها سال پیش از طریق والد بزرگوار و پسرعموی گرانقدرش سید حسن صدر که با ایشان و خاندان صدر محکم‌ترین روابط را دارم، می‌شناختم من چیزی را از او و درباره او نشنیده‌ام که موجب عیب و تعییر وی بوده باشد از این‌رو ایشان در نظر حقیر یکی از آن رجال کم‌نظیری هستند که زیبنده است تاریخ یاد و اعمال ایشان را مخلد و جاویدان در سینه خود ثبت و ضبط نماید.»
[۳] آقا بزرگ تهرانی، نقبا البشر، ج۳، ص۹۴۶.



سید صدرالدین دارای ذوق خاص و شور و شوق فراوان به ادبیات عرب بود و اشعار و سروده‌هایی نیز داشت که حاکی از عمق تبحر ایشان در آن مقوله می‌باشد.
او در کنار حاشیه بر کفایة الاصول، کتاب تاریخ اسلام و اشعار و قصاید آموزنده و سازنده در مراثی و مدایح اهل بیت (علیهم‌السلام) را داشت و شعر و ادب او نشان می‌دهد که او کوچکترین اعتنایی به مقامات ظاهری و وابستگی‌های دنیوی و مظاهر اعتباری ندارد.
او مرثیه‌ای در رثای مادر مظلومه‌اش، حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عربی سروده است که حاکی از سوز دل عمیق و جانکاه او می‌باشد.
[۴] عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، یکصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، ج۳، ص۶۸ - ۷۰.

در مورد فاجعه بقیع و هدم بقاع متبرکه اهل بیت (علیهم‌السلام)، سروده است:
عمری ان فاجعه البقیع ••• یشیب لهولها خود الرضیع.
وسوف تکون فاتحه الرزایا ••• اذا لم نصح من هذا الهجوع
فهل من مسلم للّه یرعی ••• حقوق نبیه الهادی الشفیع
صاحب «علمای معاصرین» می‌نویسد:
«این اشعار آن روز در میان ادبا و شعرای بین النهرین شهرتی بسزا یافت و زیاده از صد نفر از شعرا عرب آن را تشطیر و تخمیس نموده و در مجله‌ها و روزنامه‌ها درج نمودند، تا اینکه حکومت عراق از نشر آن جلوگیری و به توقیف روزنامه‌ها و مجلات تهدید نمود.»
[۵] واعظ خیابانی، علی بن عبدالعظیم، علمای معاصرین، ص۲۱۷.



سید صدرالدین در رساله حقوق که در استیفای برخی از حقوق آموزگاران و اساتید می‌باشد و در سال ۱۳۲۸ق در بغداد به چاپ رسانده‌اند، در این‌باره می‌نویسند:
«حق استادی بسیار سنگین و پرارزش و پراهمیت می‌باشد، از حقوق اساتید، تعظیم و تکریم و حسن استماع سخنان، و مؤدب نشستن در محضر او است، به حدی که صدای خود را بالاتر از صدای او نبری، و در محضر او غیبت یا سخن ناروا نگوئی و اگر از او سخنی به میان آید، از وی دفاع نمایی و اگر عیبی داشته باشد، بپوشانی، مناقب و فضایل او را منتشر سازی، با دشمن او همنشینی منمایی و با دوست او دشمنی نکنی، و این معنی را به خوبی دریابی که استاد است که ترا از ظلمات و تاریکی‌های جهل بیرون آورده است و قلب ترا با چراغ معارف و علوم روشن و منور ساخته است».
[۶] صدر، سید صدرالدین، رساله حقوق آیت اللّه صدر، ص۵.



از مرحوم آیت الله صدر آثار و تالیفات متعددی به‌جا مانده است که شامل فقه، اصول، تاریخ، ادب، کلام، عقاید، حدیث و اخلاق می‌باشد، از آن میان:
۱. المهدی فی احوال الحجه المنتظر (عج)، اثبات وجود وی از طریق اخبار عامه.
۲. خلاصه الفصول فی علم الاصول، و آن تلخیص فصول شیخ محمدحسین اصفهانی می‌باشد که در دو جز قرار دارد، از دومی آن در سال ۱۳۶۳ فراغت پیدا کرده‌اند.
۳. الحقوق، رساله نفیسه‌ای است که بارها به چاپ رسیده است، نخستین‌بار در سال ۱۳۲۹ آنچنان که در الذریعه، معرفی شده است.
۴. التاریخ الاسلامی، تاریخ فشرده‌ای است که در سال ۱۳۳۰ دو جلد آن به چاپ رسیده است.
۵. حاشیه بر العروة الوثقی که در حواشی وسیلة النجاة آیت الله اصفهانی به چاپ رسیده است.
دیگر آثار ایشان مخطوط می باشد:
۶. منظومه‌ای در حج.
۷. منظومه‌ای در صوم.
۸. رساله‌ای در حکم ما الغساله.
۹. رساله‌ای در تقیه.
۱۰. رساله‌ای در حج.
۱۱. رساله‌ای در امر به معروف و نهی از منکر.
۱۲. رساله‌ای در نکاح و ازدواج.
۱۳. حاشیه کفایة الاصول آخوند خراسانی.
۱۴. حاشیه وسیلة النجاة فارسی.
۱۵. رساله‌ای در رد شبهات وهابی‌ها.
۱۶. رساله‌ای در اثبات عدم تحریف کتاب.
۱۷. رساله الحقوق.
۱۸. ندا محمد در اخبار خاصه و عامه (۱۲ مجلد).
۱۹. مدینه العلم فی اخبار اهل البیت (ع).
۲۰. دیوان شعر (۶ مجلد) و دیگر آثار و تالیفات.


از سید صدرالدین، دو فزرند شایسته به‌جا ماندند که هر دو از یادگارهای برازنده و ارزنده امت اسلامی به شمار می‌آیند.
۱. آیت الله سید رضا صدر که یکی از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم بود و در ماه جمادی الثانی سال ۱۴۱۵ق با انبوهی از یادگارهای علمی به رحمت ایزدی پیوست و با تکریم و تجلیل فراوان در قم به خاک سپرده شد.
۲. متفکر بزرگ اسلامی و سیاستمدار نامی، امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان و جبل عامل که امروز در اثر توطئه غرب ناپدید و مفقود الاثر می‌باشد.


سید صدرالدین پس از عمری تلاش و مجاهده در راه اسلام، در اثر مرض قلبی در روز شنبه ۱۹ ربیع الثانی سال ۱۳۷۳ق دار فانی را وداع گفت، و روز رحلت ایشان در قم یک روز استثنائی بود.
آیت الله العظمی بروجردی به نماز او ایستاد در بالای سر رواق حرم حضرت فاطمه معصومه (علیها‌السلام) کنار قبر استاد و مؤسس حوزه علمیه قم، آیت الله العظمی حائری مدفون گردید.
فواتح و مجالس عزا و ترحیم در قم و شهرستان‌های تهران، خراسان، نجف، کربلا، کاظمین، و در سوریه، لبنان و برخی دیگر از بلاد اسلامی برگزار گردید و شعرا و ادبا در رثای او اشعاری سرودند.
[۹] عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، یکصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، ج۳، صص۶۸-۷۰.
[۱۰] ریحانی یزدی، سید علیرضا، آئینه دانشوران، ص ۵۴ - ۵۶، تالیف چاپ قدیم، ۱۳۵۳ ه ق.
[۱۱] آقا بزرگ تهرانی، نقبا البشر فی القرن الرابع عشر، ج۳، ص۹۴۶.
[۱۲] شریف رازی، محمد، آثار الحجه، ج ۱، ص۲۰۱ - ۲۱۱.



۱. واعظ خیابانی، علی بن عبدالعظیم، علمای معاصرین، ص۲۱۶.
۲. آقا بزرگ تهرانی، نقبا البشر، کد معرفی ۱۴۳۵.
۳. آقا بزرگ تهرانی، نقبا البشر، ج۳، ص۹۴۶.
۴. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، یکصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، ج۳، ص۶۸ - ۷۰.
۵. واعظ خیابانی، علی بن عبدالعظیم، علمای معاصرین، ص۲۱۷.
۶. صدر، سید صدرالدین، رساله حقوق آیت اللّه صدر، ص۵.
۷. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۷، ص۴۲.    
۸. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۳، ص۲۳۲.    
۹. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، یکصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، ج۳، صص۶۸-۷۰.
۱۰. ریحانی یزدی، سید علیرضا، آئینه دانشوران، ص ۵۴ - ۵۶، تالیف چاپ قدیم، ۱۳۵۳ ه ق.
۱۱. آقا بزرگ تهرانی، نقبا البشر فی القرن الرابع عشر، ج۳، ص۹۴۶.
۱۲. شریف رازی، محمد، آثار الحجه، ج ۱، ص۲۰۱ - ۲۱۱.
۱۳. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۳، ص۴۲۷ - ۴۲۹، چاپ جدید.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آيت الله سید صدرالدين صدر عاملی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۸/۱۸.    



جعبه ابزار