شرایط تفسیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آداب و شرایط
تفسیر اموریاند که مراعات آنها خطای مفسّر را به حداقل میرسانند. دانشمندان و مفسّران بر این بحث مهم تأکید کردهاند. اشتباهات و اختلافات در تفسیر نوعاً بر
اثر
غفلت از آن است.
البته آداب و شرایط مورد بحث بیشتر در تفسیر اجتهادی مطرح میباشد و گرنه تفسیر روایی محض آداب و شرایط چندانی ندارد.
طرح این بحث به صورت مبسوط سابقهای طولانی ندارد؛ ولی ریشه آن را میتوان در روایاتی جستوجو کرد که از تفسیر
قرآن بدون
علم و بدون آگاهی از
ناسخ و منسوخ ،
عام و خاص ،
مطلق و مقید و مراجعه به روایات
نهی میکنند؛ همچنین بنا به اعتقاد جمعی مقصود از تفسیر به رأی در روایاتی که از تفسیر به رأی قرآن نهی میکنند، تفسیر قرآن بدون داشتن شرایط و علوم مورد نیاز است.
صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و پس از آن تابعان با وجود کوشش فراوان برای فهم قرآن، به گونهای که به همراه فراگیری تلاوت، معانی آن را نیز میآموختند،
در تفسیر قرآن شدیداً
احتیاط میکردند و تفسیر قرآن را بدون داشتن علوم و شرایط مورد نیاز مذموم میدانستند.
راغب اصفهانی در مقدمه تفسیرش شرایطی را برای مفسر ذکر کرده است که با وجود آنها از تفسیر به رأی دور است. وی آگاهی از دانشهای لغت، اشتقاق (صرف)،
نحو ، قرائات،
سیره ،
حدیث ،
اصول فقه ،
فقه ، کلام و علم الموهبه را که برای تفسیر جنبه ابزاری دارند از شرایط تفسیر صحیح میداند.
سمرقندی
و ابنعطیه
نیز آگاهی از برخی دانشها نظیر لغت و اسباب نزول را از شرایط تفسیر بیان میکنند. ابوحیان نیز از هفت
دانش لغت، نحو، بیان و بدیع، اصول فقه، حدیث، کلام و قرائات به عنوان دانشهایی یاد میکند که مفسّر در تفسیر قرآن به آنها نیاز دارد.
به باور زرکشی قرآن دریایی عمیق است که فهم آن دقیق است و تنها کسانی به فهم آن دست مییابند که در دانشهایی مهارت داشته باشند و در نهان و آشکار با
خدا به پرهیزگاری رفتار کنند و از نزدیک شدن به شبهات بپرهیزند.
وی پس از ذکر مهمترین منابع تفسیر که به جهت ارتباط محتوایی و تأثیر مستقیم آنها در روشن ساختن مفاد آیات مورد بهرهبرداری قرار
میگیرند، دانشهای لغت،
صرف ، نحو، معانی، بیان و بدیع را از مهمترین علوم ابزاری میداند که مفسّر باید در آن تبحّر داشته باشد
همچنین وی شناخت قواعد اصول فقه را لازمترین راه برای برداشت احکام از آیات میداند.
نامبرده در نوع چهل و یکم البرهان نکاتی دقیق و ارزشمند را که در تفسیر قرآن کاربرد دارند یادآوری میکند.
سیوطی در الاتقان، تفسیر قرآن را برای کسانی روا میشمارد که دارای علوم لغت، نحو، صرف، اشتقاق، معانی، بیان، بدیع، اصول فقه، کلام، اسباب نزول، قصص، ناسخ و منسوخ، فقه، حدیث و علم موهبت باشند. وی در پایان علم موهبت را تبیین میکند.
آلوسی نیز از دانشهای لغت، نحو، معانی و بیان و بدیع، علم الحدیث، اصول فقه، کلام و قرائات به عنوان نیازهای
دانش تفسیر یاد میکند.
رشیدرضا به تبع استادش عبده برای دستیابی به مرتبه اعلای تفسیر فهم معانی حقیقی الفاظ در
زمان نزول قرآن، توجه به زبان و اسلوبهای قرآن (معانی و بیان)، علم به احوال بشر، آگاهی از کیفیت هدایت بشر به وسیله قرآن و علم به سیره
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و یارانش را ضروری میداند،
به هر روی این بحث امروزه اهمیت ویژهای یافته است و در پژوهشهای مقدماتی تفسیر با عناوینی چون شرایط مفسر،
صفات لازم برای مفسر،
آداب تفسیر، شرایط و آداب تفسیر
و صفات و آداب مفسر
به آنها توجه شده است.
دانشمندان شرایط و صلاحیتهای لازم برای مفسر قرآن را در دو بخش ارائه کردهاند
:
شرایط نفسی و روحی مفسّر برخی ذاتی و غیر اکتسابیاند؛ مانند برخورداری از
سرعت انتقال، هرچند این ویژگی بهطور ارادی و با تمرین و آموزش تقویت و تضعیفپذیر است. برخی نیز اکتسابیاند؛ مانند ملکه
استنباط ،
نیت نیکو،
تقوا ، صداقت در نقل قولها، بیطرفی علمی و دخالت ندادن آرا و اندیشههای فردی و گروهی، روی آوردن به تفسیر قرآن همراه با
اخلاص و توکل بر خداوند و تدبّر و
تفکر ، برخورداری از عقیده درست، اعتقاد به
وحیانی بودن قرآن، پرهیز از هواهای نفسانی و تعصّب و پیشداوری در امر تفسیر، اجتناب از تحمیل آرای شخصی بر قرآن و جز اینها.
برخی توانمندی فکری، صفای باطن و فعّال بودن
ذهن مفسّر را از شرایط کمال تفسیر برشمردهاند.
راغب علم الموهبة را نیز از شرایط تفسیر دانسته است.
وی این سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را که «هر کس به آنچه میداند عمل کند خداوند علم آنچه را نمیداند به او میدهد» ناظر به علم موهبت میداند.
علم موهبت هرچند اکتسابی نیست، مقدمات آن یعنی تقوا و عمل صالح در حیطه توان
انسان است،
از این رو بدعتگذار، متکبّر، خودخواه، اصرار کننده بر گناهان کبیره یا کسی که
ایمان در دلش راه نیافته یا در تحقیق ضعیف است یا به هر سخنی اعتماد میکند به معانی و اسرار قرآن راه نمییابد
و خداوند در قرآن تصریح میکند که متکبران را از فهم آیات قرآن باز میدارد
: «سَاَصرِفُ عَن ءایـتِیَ الَّذینَ یتَکبَّرونَ فِی الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ».
برخی معتقدند معنای صرف آیات این است که توان فهم قرآن را از آنان (متکبران) باز میگیرد،
افزون بر این حقایق و معارف عالی قرآن را جز پاکان ادراک نمیکنند: «لا یمَسُّهُ اِلاَّالمُطَهَّرون».
آلوسی معتقد است علم موهبت فقط برای فهم اسرار
قرآن لازم است نه فهم معانی آن.
امام علی (علیهالسلام) میفرماید: خداوند کلامش را سه بخش کرده است:
أ. آنچه همه مردم آن را میفهمند.
ب. آنچه فقط کسانی آن را ادراک میکنند که خداوند به آنها شرح صدر عنایت فرموده و ذهنی باصفا و احساسی لطیف و قوّه تشخیص صحیح دارند.
ج. آنچه فقط خدا و امینان
وحی و راسخان در
علم آن را میدانند.
برخی محققان آنچه را امروزه شرایط نفسی مفسّر مینامند اشاره به علم موهبت و مقدمات تحصیل آن میدانند.
از دیرباز مفسران بر این نکته تأکید کردهاند که مفسر پیش از ورود به
تفسیر باید علوم پیش نیاز تفسیر را بیاموزد.
برخی
تفسیر قرآن بدون کسب این علوم را تفسیر به رأی دانستهاند.
مهمترین علوم مورد نیاز در تفسیر قرآن عبارتاند از:
راغب شناخت معانی واژههای قرآن را نخستین مددکار در فهم معانی قرآن میداند،
بر این اساس مفسر باید با معانی مفردات قرآن اعم از
حقیقت ، مجاز، منقول،
حقیقت شرعی و عرفی با مراجعه به منابع لغوی کهن و معتبر و کتابهای وجوه و نظایر و فروق لغویه آشنا باشد.
ناگفته نماند که
زبان در میان همه ملتها در حال تحول و تطور است و چه بسا یک لغت با گذشت
زمان بهطور کلی معنای جدیدی مییابد. بر مفسر لازم است با زبان و فرهنگ عربی حجاز و پیرامون آن در عصر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آشنا باشد، زیرا قرآن به
زبان عربی آن زمان نازل شده است.
آشنا بودن با اصل و ریشه کلمات قرآنی و اشتقاقات آنها نیز از علوم مورد نیاز مفسر است؛ برای نمونه زهری گفته است: واژه «دکر» در زبان عربی نیست؛ ولی تاج کندی بر او خرده گرفته است که «وَادَّکرَ بَعدَ اُمَّة»
و «فَهَل مِن مُدَّکر»
در قرآن آمده است، در حالی که اشکال تاج ناشی از
غفلت از ریشه این کلمات (ذکر) است.
این
دانش در فهم قرآن نقشی کلیدی دارد و آگاهی از آن برای پی بردن به ساختهای ترکیبی کلمات و جملات برای دریافت معنای صحیح آنها در آیات قرآن ضروری است و فهم آیات قرآن بدون این علم ممکن نیست، لذا بسیاری از مفسران در تفسیر آیات به تبیین اعراب کلمات آن میپردازند و مفسّر باید آن را بداند.
علوم بلاغی شامل معانی، بیان و بدیع:
مفسر با این علوم فصاحت و بلاغت، مطابقت کلام با مقتضای حال و موارد
تشبیه ،
استعاره ،
حقیقت ، مجاز و محسّنات و زیباییهای کلام
وحی را باز میشناسد. زمخشری به اهمیت فوق العاده این علوم در تفسیر توجه داده است.
سیوطی نیز آنها را از مهمترین ارکان تفسیر دانسته است.
بسیاری از مباحث علوم
قرآنی نظیر
ناسخ و منسوخ ،
محکم و متشابه ، مکی و مدنی، اسباب نزول و قرائات
تأثیر زیادی در فهم قرآن دارند و آگاهی مفسر از آنها از شرایط اساسی تفسیر است و بعضاً در روایات نیز بر این نکته تأکید شده است.
برخی افزون بر آگاهی از اسباب نزول آیات آگاهی از فضای نزول هر سوره و جوّ نزول قرآن را نیز در فهم قرآن دخیل دانستهاند.
در قرآن مجملات، عمومات و مطلقاتی هستند که مبین، مخصّص و مقید آنها در احادیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اهل بیت آن حضرت وارد شدهاند، ازاین رو بر مفسّر لازم است برای تفسیر آیات به روایات تفسیری نیز مراجعه کند
و با توجه به اینکه روایات تفسیری از ارزش یکسانی برخوردار نیستند، لازم است مفسّر قرآن برای تمییز روایات صحیح از ناصحیح قادر به شناسایی متون احادیث (درایة الحدیث) و راویان آن (روایة الحدیث) باشد.
این علم انواع دلالتهای کلام و شرایط حجیت آنها را بیان میکند.
شناخت بسیاری از قواعد
مباحث الفاظ و بخشی از مباحث حجّت آن به ویژه در تفسیر آیات فقهی قرآن بسیار ضروری است.
با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از آیات قرآن آیات الاحکام است مفسر باید با
دانش فقه آشنا باشد.
برای شناخت مباحث اعتقادی قرآن آگاهی به این علم برای مفسر ضروری است.
رشید رضا
و برخی دیگر افزون بر شرایط یاد شده، شناخت احوال
بشر در دورانهای مختلف به ویژه فرهنگ و تمدن عرب در دوران جاهلیت و کیفیت هدایت آنها به وسیله قرآن، همچنین آشنایی با
سنت و
سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و صحابه آن حضرت را برای مراتب عالی تفسیر لازم میدانند.
افزون بر آنچه گذشت استفاده از منابع معتبر و مراعات
قواعد تفسیر از دیگر شرایط ضروری برای تفسیر است.
(۱) قرآن کریم.
(۲) سیوطی، الاتقان، به کوشش سعید المندوب، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
(۳) ابومنصور طبرسی، الاحتجاج، به کوشش سید محمد باقر، دارالنعمان، ۱۳۸۶ ق.
(۴) سمرقندی، بحرالعلوم، به کوشش محمود مطرجی، بیروت، دارالفکر.
(۵) ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۲ ق.
(۶) فهد بن عبدالرحمن، بحوث فی اصول التفسیر، ریاض، مکتبة التوبه، ۱۴۱۹ ق.
(۷) بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، البعثه، ۱۴۱۵ ق.
(۸) زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهره، احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۶ ق.
(۹) سید عبدالقادر ملاحویش، بیان المعانی، دمشق، مطبعة الترقی، ۱۳۸۴ ق.
(۱۰) طوسی، التبیان، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۱) جوادی آملی، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۷۸ ش.
(۱۲) محمد بن احمد جزی الغرناطی، التسهیل لعلوم التنزیل، لبنان، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۳ ق.
(۱۳) صلاح عبدالفتاح، تعریف الدارسین، دمشق، دارالقلم، ۱۴۲۱ ق.
(۱۴) محمد حمد زغلول، التفسیر بالرأی، دمشق، مکتبة الفارابی، ۱۴۲۰ ق.
(۱۵) سید محمد باقر حکیم، تفسیر سورة الحمد، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۲۰ ق.
(۱۶) فیض کاشانی، تفسیر الصافی، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق.
(۱۷) مغنیه، التفسیر الکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۱ م.
(۱۸) رشید رضا، تفسیر المنار، قاهره، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.
(۱۹) مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ ش.
(۲۰) معرفت، التفسیر والمفسرون، مشهد، الجامعة الرضویه، ۱۴۱۸ ق.
(۲۱) طبری، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
(۲۲) قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ ق.
(۲۳) محمد حسین علی صغیر، دراسات قرآنیه، الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۳ ق.
(۲۴) صابر حسن محمد، الدرالثمین، ریاض، دارعالم الکتب، ۱۴۲۶ ق.
(۲۵) سمین حلبی، الدرالمصون، به کوشش علی محمد معوض و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ ق.
(۲۶) سیوطی، درالمنثور، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۶۵ ق.
(۲۷) آلوسی، روح المعانی، به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق.
(۲۸) محمد حسین بهشتی، روش برداشت از قرآن، ۱۳۶۰ ش.
(۲۹) محمود رجبی، روش شناسی تفسیر قرآن، تهران، الهادی، ۱۳۷۹ ش.
(۳۰) شوکانی، فتح القدیر، بیروت، دارالمعرفه.
(۳۱) انصاری، فرائد الاصول، به کوشش گروهی از محققان، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۹ ق.
(۳۲) خالد بن عثمان، قواعد التفسیر، مصر، داربن عفان، ۱۴۲۱ ق.
(۳۳) زمخشری، الکشاف، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق.
(۳۴) حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ ق.
(۳۵) کامل موسی و علی دحروج، کیف نفهم القرآن، بیروت، داربیروت المحروسه، ۱۴۱۲ ق.
(۳۶) عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۳ ش.
(۳۷) ابنعطیة اندلسی، المحرر الوجیز، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ ق.
(۳۸) راغب، مفردات، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق.
(۳۹) راغب، مقدمة جامع التفاسیر، به کوشش احمد حسن، کویت، دارالدعوة، ۱۴۰۵ ق.
(۴۰) سبحانی، المناهج التفسیریه، بیروت، دارالولاء، ۱۴۲۶ ق.
(۴۱) زرقانی، مناهل العرفان، به کوشش احمد شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ ق.
(۴۲) طباطبایی، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
(۴۳) سالم صفار، نقد منهج التفسیر، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۰ ق.
(۴۴) حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
(۴۵) دائرة المعارف قرآن کریم.
(۴۶) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی.
دائرةالمعارف قرآن کریم جلد ششم، برگرفته از مقاله «شرائط تفسیر»، شماره۴۹.