شهرت فتوایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شهرت فتوایى ، عبارت است از شایع بودن یک
فتوا اگر به سر حدّ
اجماع نرسد و در مقابل آن
فتوا ى شاذّ قرار دارد. برخى از
اصولیون امامیه عقیده دارند که شهرت فتوایى از
امارات معتبره است. آنان مى گویند هر چند
فتوا ى یک
فقیه حجّت بر
حکم براى
فقیه دیگر نمى شود ولى همین
فتوا وقتى به حدّ
شهرت رسید و
فتوا دهندگان زیاد شدند مى تواند براى
فقیه دیگر دلیل بر
حکم باشد و او نیز
حکم را استنباط کند این نظریه را شهید اوّل در «ذکرى» پذیرفته است.
ولى گروهى دیگر معتقدند که شهرت فتوایى معتبر نیست و به عنوان
منبع استنباط نمى توان بر آن تکیه کرد.
آنان که شهرت فتوایى را حجّت مى دانند ادلّه اى ذکر کرده اند.
یکى از ادلّه آنان این است که اگر
خبر واحد حجّت باشد باید به طریق اولى شهرت حجّت باشد زیرا
ظن حاصل از
شهرت به مراتب قوى تر از
ظن حاصل از
خبر واحد است.
دیگر این که در
روایت زراره و
عمر بن حنظله آمده است که به آن چه مشهور است ملتزم باش و شاذّ نادر را رها کن و همچنین به جمله اى که در ذیل
آیه نبأ وارد شده تمسّک کرده اند
زیرا خداوند مى فرماید : (...أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَة فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ).
برخى نیز تفصیل داده اند و میان
شهرت قدما و متأخرین فرق گذاشته اند. آنان گفته اند: آراى فقهى در طول تاریخ
شیعه امامیه داراى مراحلى بوده است. در ابتدا، مردم
روایات و
احادیث را از
ائمه اطهار(علیهم السلام)مى گرفتند و به آنها عمل مى کردند و در مرحله بعد
احادیث را در کتاب ها و جزواتى جمع آورى کردند ودر همین مرحله بود که
اصول اربعمأة (۴۰۰ اصل و کتاب) پدیدار شد. در مرحله سوم علماى دین آن کتاب ها و جزوات را تنظیم و تبویب کردند. در مرحله چهارم که مرحله
فتوا است با حذف
سند و پس از
تخصیص و
تقیید و جمع و ترجیح بر طبق متن
احادیث فتوا داده مى شد. چنانچه
صدوق در
من لا یحضره الفقیه چنین کرده است. در آخرین مرحله (مرحله پنجم) عصر تطبیق و تفریع فرا رسید و استنباط فروع و مسائل جدید آغاز گشت.
بنابراین تا قبل از مرحله پنجم، شهرت فتوایى، موجب وثوق و اطمینان به
احادیث ائمه معصومین(علیهم السلام)مى شود و لکن پس از مرحله پنجم
فتاوا ى
فقها جنبه حدس و استنباط را پیدا نموده که براى
فقها ى بعدى حجیّت ندارد.
مسأله شهرت فتوایى به صورت دیگرى در کتب برخى از
اهل سنت مطرح شده است. آنان در بحث
اجماع به این نکته پرداخته اند که آیا
اجماع، به رأى اکثریت، تحقّق پیدا مى کند یا خیر؟ جمهور
اهل سنت گفته اند
اجماع به قول اکثریت و مشهور تحقّق پیدا نمى کند ولى
ابوالحسین خیاط (از
معتزله) و
ابن جریر طبری و
ابوبکر رازی گفته اند: مخالفت یکى دو نفر به
اجماع آسیب نمى رساند و نیز
ابن حاجب گفته است: مخالف در یک مسأله اگر شاذ هم باشد
اجماع را از قطعیّت مى اندازد ولى در عین حال چنین اکثریّتى (اجماعى) حجّت است.
غزالى مى گوید:
عصمت و حجیّت براى امّت ثابت شده ولى اگر قولى به مرحله
شهرت رسید (نه
اجماع امت) حجّت نیست، زیرا به مجرّد ثبوت اختلاف،
قرآن مى فرماید: «(وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَىْء فَحُکْمُهُ إِلَى اللهِ); اگر در چیزى اختلاف نمودید، تصمیم درباره آن را به
خداوند واگذار کنید»
که در نتیجه آن را از حجیّت اسقاط نموده است.
آیة الله مکارم شیرازی،دائرة المعارف فقه مقارن،ج۱.