عامل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عامِل:
(أَنّی لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ) عامِل: اسم فاعل به معنى «كننده و انجام دهنده كار» است.
در اين آيه براى اين كه ارتباط پيروزى و نجات آدمى با اعمال و كردار او قطع نشود، مىفرمايد:
«من هرگز عمل هيچ عمل كنندهاى از شما را ضايع نمىكنم.»
(أَنّی لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ) در اين جمله، هم اشاره به اصل عمل شده و هم اشاره به عامل و كننده كار، تا معلوم شود كه محور اصلى پذيرش و استجابت دعا، اعمال صالح ناشى از ايمان است و درخواستهايى فورا به اجابت مىرسد كه بدرقه آن عمل صالح بوده باشد و براى اين كه تصوّر نشود كه اين وعده الهى اختصاص به دسته معينى دارد صريحا مىفرمايد:
«اين عملكننده خواه مرد باشد يا زن تفاوتى نمىكند»؛ زيرا همه شما در آفرينش به يكديگر بستگى داريد.
در آيه ۱۲۱
سوره هود به واژه
«عاملون» بر مىخوريم، در اين آيه خداوند به پيامبر (ص) دستور مىدهد كه تو نيز در مقابل سرسختیها و لجاجتهاى دشمن، همان بگو كه بعضى از پيامبران پيشين به اين افراد مىگفتند:
«به آنها كه ايمان نمىآورند بگو هرچه در قدرت داريد انجام دهيد و از هيچ كارى فروگذار نكنيد، ما هم آنچه در توان داريم انجام خواهيم داد.»
(إِنّا عامِلونَ) در آيه ۶۰
سوره توبه به جمله
(عامِلينَ عَلَيها) بر مىخوريم كه در اين آيه منظور از
«عاملين»، جمعآورىكنندگان زكات هستند. اين گروه در حقيقت كارمندان و كاركنانی مىباشند كه براى جمعآورى زكات و اداره بيت المال اسلام تلاش و كوشش مىكنند و آنچه به آنها داده مىشود در حقيقت به منزله مزد و اجرت آنهاست و لذا فقر در اين گروه بههيچوجه شرط نيست.
به مواردی از کاربرد
عامِل در
قرآن، اشاره میشود:
(فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنّی لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذينَ هاجَرواْ وَ أُخْرِجواْ مِن ديارِهِمْ وَ أوذواْ فی سَبيلی وَ قاتَلواْ وَ قُتِلواْ لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لأُدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ تَجْری مِن تَحْتِها الأَنْهارُ ثَوابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَ اللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوابِ) (پروردگارشان، درخواست آنها را پذيرفت و فرمود: من عمل هيچ كسى از شما را، زن باشد يا مرد، ضايع نخواهم كرد؛ شما از جنس يكديگر و پيرو يک آيين). لذا كسانى كه در راه خدا هجرت كردند و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند و جنگ كردند و كشته شدند، به يقين گناهانشان را مىبخشم و آنها را در باغهاى بهشتى، كه از پاى درختانش نهرها جارى است، وارد مىكنم. اين پاداشى است از طرف خداوند و بهترين پاداشها نزد خدا است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ ...) تعبير به كلمه رب و اضافه كردن آن بر ضمير صاحبان مناجات، دلالت بر ثوران و فوران رحمت الهى دارد و نيز دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان در اثر فوران رحمتش رحمت خود را عموميت داده، مىفرمايد: به طور كلى عمل هيچ عاملى از شما را ضايع نمىگرداند، پس در درگاه خدا فرقى نيست بين عملى و عمل ديگر و عاملى و عامل ديگر. بنابراين پس اينكه در مقام تفريع فرمود:
(فَالَّذينَ هاجَروا وَ أُخْرِجوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أوذوا ...) خواست تا در مقام تفصيل اعمال صالحه برآيد و ثواب هر يک را تثبيت كند و كلمه واو در فواصل آيه براى همين تفصيل است، نه اينكه بخواهد فاصلهها را جمع كند، (كلمه واو گاهى براى تفصيل استعمال مىشود و گاهى براى جمع) تا كسى خيال كند كه آيه شريفه فقط در مقام شمردن ثواب شهيدان از مهاجرين است و اين آيه شريفه با اين حال تنها اعمال نيكى را كه در اين سوره به آن ترغيب نموده نام مىبرد، يعنى ايثار دين بر وطن، تحمل اذيت در راه خدا و جهاد در راه او.
(وَ قُل لِّلَّذينَ لا يؤْمِنونَ اعْمَلواْ عَلَى مَكانَتِكُمْ إِنّا عامِلونَ) (و به كسانى كه ايمان نمىآورند، بگو: «هر چه در توان داريد، انجام دهيد؛ ما هم انجام مىدهيم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(وَ قُلْ لِلَّذينَ لا يؤْمِنونَ اعْمَلوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنّا عامِلونَ وَ انْتَظِروا إِنّا مُنْتَظِرونَ) اين قسمت مربوط به غير مؤمنين است كه پيغمبر خود را دستور مىدهد كه احتجاج و بگومگوى با ايشان را خاتمه داده آخرين حرف را به ايشان بگويد و پس از آن همه موعظه و آوردن داستانهاى گذشتگان بفرمايد: حال اگر ايمان نمىآوريد و از شرک و فساد دست بر نمىداريد و آنچه كه من به گوشتان خواندم بيدارتان نكرد و اگر داستانهاى عبرتآورى را كه آوردم و سنتى را كه خدا در آنان معمول داشت برايتان گفتم و هيچ يک در شما اثر نكرد، پس هر چه مىخواهيد بكنيد و در موقعيت و وضعى كه داريد هر چه را براى خود خير تشخيص مىدهيد انجام دهيد، ما هم كار خود را مىكنيم و انتظار مىبريم روزى را كه عاقبت، عملتان به استقبالتان آيد و به زودى خواهيد فهميد كه آنچه ما از اخبار الهى مىگفتيم راست بود يا دروغ.
(إِنَّما الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراء وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمؤَلَّفَةِ قُلوبُهُمْ وَ فی الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ فی سَبيلِ اللّهِ وَ ابْنِ السَّبيلِ فَريضَةً مِّنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَليمٌ حَكيمٌ) (صدقات (زكات) مخصوص نيازمندان و مستمندان و مأموران جمع آورى آن و براى جلب محبت افراد غير مسلمان و براى آزادى بردگان و اداى دين بدهكاران و در راه تقويت آيين خدا و وا ماندگان در سفر است؛ اين، يک فريضه مهمّ الهى است و خداوند دانا و حكيم است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
مقصود از عاملين عليها كسانى هستند كه در جمع و گردآورى زكوات تلاش مىكنند و مقصود از مؤلفة قلوبهم كسانى هستند كه با دادن سهمى از زكات به ايشان، دلهايشان به طرف اسلام متمايل مىشود و به تدريج به اسلام درمىآيند و يا اگر مسلمان نمىشوند ولى مسلمانان را در دفع دشمن كمک مىكنند و يا در برآوردن پارهاى از حوائج دينى كارى صورت مىدهند.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «عامِل»، ج۳، ص۲۴۸-۲۴۹.