• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالرحمن بن ابی بکر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبدالرحمن بن عبدالله بن عثمان، کنیه‌اش ابوعبدالله است، هر چند به خاطر پسرش محمد که معروف به ابوعتیق است، ابومحمد نیز گفته‌اند. مادرش ام‌رومان دختر حارث بن غنم می‌باشد. وی در جنگ با مرتدان یمامه که در راس آن‌ها مسیلمه کذاب بود، به رهبری خالد بن ولید شرکت داشت و برای شانه خالی کردن از بیعت با یزید و قبل از این‌که بیعت‌گیری برای یزید تمام شود، رهسپار مکه شد.



عبدالرحمن در مکه به دنیا آمد و در زمان جاهلیت نامش عبدالکعبه بود. هر چند عبدالعزی نیز گفته شده است که بعد از این‌که پس از صلح حدیبیه اسلام آورد، رسول خدا نامش را عبدالرحمن گذاشت. او بزرگ‌ترین فرزند ابوبکر بود. وی و عایشه هر دو از ام‌رومان می‌باشند.
پدر و مادر عبدالرحمن در مکه وی را به اسلام دعوت می‌کردند؛ اما او به شدت در برابر آنان ایستادگی می‌کرد و با آنان بدرفتاری نموده و به آنان اف می‌گفت. برخی گفته‌اند که آیه اف در مورد عبدالرحمن و بی‌احترامی‌ وی به پدر و مادرش در مقابل تلاش آنان برای هدایتش نازل شده است.
قبل از اینکه اسلام اختیار کند، یکی از شجاعان قریش محسوب می‌شد که در جنگ بدر همراه مشرکین مکه علیه حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شرکت داشت. وی در این جنگ خودنمایی زیادی کرده و خطاب به لشکر اسلام مبارز می‌طلبید که در مقابل این رجزخوانی وی، پدرش ابوبکر برخاست تا به مبارزه او برود؛ اما پیامبر مانع از این کار ابوبکر شد.


عبدالرحمن بعد از اینکه در صلح حدیبیه در سال ششم اسلام آورد. در سال هفتم به مدینه هجرت کرد. برخی نیز گفته‌اند وی قبل از فتح مکه همراه تعدادی از قریش از مکه به مدینه مهاجرت کرد و همان موقع اسلام آورد. سهم وی از محل درآمد کتیبه چهل خروار آذوقه و خواروبار بود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او پرداخت، می‌کرد.
[۱۶] واقدی، المغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۹ش، چاپ دوم، ص۵۳۰.

مادرش ام‌رومان قبل از وی به مدینه مهاجرت کرده و در سال ششم هجری وفات نمود؛ یعنی قبل از این‌که عبدالرحمن به مدینه بیاید. وی قاری قرآن و دارای سبک خاصی بود.
[۱۹] صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ ق، چاپ اول، ج۱، ص۳۰۶.



عبدالرحمن هم‌چنین با قریبه الصغری دختر ابی‌امیه، خواهر ام‌سلمه که قبلاً همسر معاویه بود و او را طلاق داده بود، ازدواج کرد که مادر این‌ها عاتکه دختر عتبه بن ربیعه بود و عبیدالله و ام‌حکیم از این همسر وی می‌باشد. هم‌چنین با امیمه دختر عدی بن قیس نیز در زمان پیامبر ازدواج کرد که پسرش محمد معروف به ابوعتیق از او متولد شد.
وی در زمان جاهلیت به تجارت اشتغال داشت که در یکی از سفرهای تجاری‌اش به شام، عاشق زنی به نام لیلی بنت جودی دختر حاکم دمشق شد و این موضوع شیفتگی عبدالرحمن تا سال‌ها بعد ادامه داشت، تا زمانی که عمر خلیفه دوم سپاهیان اسلام را به رهبری خالد به شام فرستاد. عمر از او خواست در صورت پیدا کردن لیلی وی را به عبدالرحمن هدیه دهد. خالد نیز پس از پیروزی و پیدا کردن، لیلی وی را تسلیم عبدالرحمن نمود. عبدالرحمن، لیلی را بسیار دوست می‌داشت و به او توجه زیادی می‌کرد تا حدی که دیگر همسرانش از بی‌توجهی عبدالرحمن نسبت به خودشان نزد عایشه شکایت کردند. عایشه نیز عبدالرحمن را به خاطر توجه زیادش به لیلی و عدم توجه به دیگر همسرانش مورد ملامت قرار داد، پس از آن عبدالرحمن نسبت به لیلی بسیار بی‌توجه شد، به حدی که این بار لیلی از این بی‌محبتی همسرش شکایت به نزد عایشه برد و این‌بار عایشه برادر را به خاطر بی‌توجهی‌اش به لیلی مورد ملامت قرار داد و گفت: تو هم در دوستی و هم در بی‌توجهی نسبت به لیلی دچار افراط و تفریط می‌شوی، بهتر آن است که وی را رها کرده و به سوی خانواده‌اش بفرستی. عبدالرحمن دارای اولاد و اعقاب زیادی بود.
[۲۷] مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۹، چاپ دوم، ج۲، ص۳۰۰.

حفصه دختر عبدالرحمن مدتی همسر امام حسن (علیه‌السّلام) بود؛ اما امام وی را طلاق داد.
[۲۹] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکاب العلمیه، ۱۴۱۰، چاپ اول، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۳۰۵.

ابوشیخ، ابن مردویه، بیهقی، احمد بن حنبل، و طبرانی از جمله کسانی هستند که از عبدالرحمن روایت کرده‌اند.


هر چند عایشه مدعی شده است که پیامبر در هنگام بیماری که بر اثر آن رحلت فرمودند، از وی خواسته است تا عبدالرحمن را نزد وی بیاورد تا حضرت مکتوبی راجع به خلافت ابوبکر بنویسد تا مردم پس از ایشان در مورد ابوبکر دچار اختلاف نشوند.
[۳۴] مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱۴، ص۲۱.
اما به خوبی روشن است که این ادعا دروغ محض می‌باشد، بلکه هدف پیامبر این بود که در مورد حضرت علی (علیه‌السّلام) و جانشینی وی برای مسلمانان بنویسد تا مردم دچار تفرقه نشوند که عمر از این کار ممانعت به عمل آورد.
وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وفات یافت عبدالرحمن یکی از کسانی بود که داخل قبر پیامبر شد.
هم‌چنین پس از مرگ پدرش ابوبکر، عبدالرحمن همراه عده‌ای دیگر وی را در کنار قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفن کرد.
[۴۳] تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶ ش، ص۷۲.



وی در جنگ با مرتدان یمامه که در راس آن‌ها مسیلمه کذاب بود، به رهبری خالد بن ولید شرکت داشت و در این جنگ یکی از بزرگان آن‌ها به نام محکم بن طفیل معروف به «محکم الیمامه» را کشت.
[۴۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم، ج۳، ص۲۹۳
[۴۶] بلعمی‌، طبری، تاریخنامه، تحقیق محمد روشن، تهران، ۱۳۷۸ش، چاپ دوم، ج۳، ص۳۹۳.

در زمان عثمان وقتی عبدالله بن سعد بن ابی سرح والی مصر و مغرب شد، مسلمانان به افریقیه یورش بردند. اما عثمان به دلایلی امر جهاد را متوقف کرد؛ اما پس از مشورت دوباره وقتی امر فتوحات صادر شد نیروی زیادی به یاری او فرستاد که عبدالرحمن در میان آنان و یکی از نیروهای کمکی بود.


هر چند از روابط وی با حضرت علی (علیه‌السّلام) قبل از امامت ایشان سخنی نرفته است؛ اما در حوادث سیاسی پیش آمده در زمان امامت حضرت علی (علیه‌السّلام) همیشه در جبهه مخالف آن حضرت قرار داشت، چنان‌که در حادثه جنگ جمل در صف خواهرش عایشه بود و از طرف وی مسئول بیت‌المال تعیین شده بود.
[۵۷] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۴، چاپ سوم، ص۲۶۲.
[۵۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم، ج۴، ص۶۶۴.
اما پس از پایان جنگ وقتی عایشه از بصره حرکت داده شد، حضرت علی (علیه‌السّلام) عبدالرحمن را به اتفاق سی مرد و بیست زن از بنی عبدالقیس و همدان و دیگران مامور همراهی و مراقبت از عایشه تا مدینه کرد.
[۵۹] مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۹، چاپ دوم، ج۲، ص۳۷۰.

از حضور وی در جنگ صفین نیز یاده شده که در واقعه حکمیت بین حضرت علی‌ (علیه‌السّلام) و معاویه همراه تعداد دیگری شرکت داشته است. وی پس از اعلام نظر حکمین خطاب به ابوموسی گفت: اگر اشعری قبل از این می‌مرد، برای او بهتر بود.
همراهی وی با معاویه سبب شد تا پس از ماجرای صفین در لشکرکشی عمروعاص به مصر برای برکناری برادرش محمد که عامل حضرت علی (علیه‌السّلام) در آن‌جا بود، نیز شرکت کند که در این ماجرا وقتی محمد بن ابی‌بکر شکست خورد و توسط معاویة بن حدیج، عامل عمروعاص دستگیر شد، عمروعاص قصد کشتنش را داشت که عبدالرحمن به او اعتراض کرد و از او خواست که محمد را به معاویه بسپارد و شفاعت کند تا او را نکشد.


هر چند وی همیشه در جبهه مخالف حضرت علی (علیه‌السّلام) و در کنار معاویه و همراه و هوادار او بود؛ اما به درستی روشن نیست که چرا در مقابل درخواست معاویه برای بیعت با یزید مخالفت به خرج داد، تا حدی که در این مورد با عامل معاویه در مدینه که در این زمان مروان بن حکم بود، دچار اختلاف شد و او را از این‌که می‌خواهند، خلافت را موروثی کنند، مورد سرزنش قرار داد.
[۶۵] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۵۰۶.
مروان در مقابل این موضع‌گیری منفی وی در مورد بیعت با یزید، او را با این عنوان که آیه اف در موردش نازل شده است، مورد توهین و تحقیر قرار داد. در واکنش به این سخن مروان، عبدالرحمن پاهای وی را گرفته و از منبر به زیر کشید.
مروان این عمل عبدالرحمن و سرپیچی وی از بیعت را به معاویه گزارش داد؛ اما معاویه عبدالرحمن را فردی کم عقل معرفی کرد که علی رغم مخالفتش نمی‌تواند، هیچ کاری انجام دهد.
اما علی‌رغم این اعتراف معاویه که عبدالرحمن قدرت انجام عملی را در مخالفت با جریان بیعت‌گیری ندارد؛ اما درصدد بود تا از هر طریق ممکن از عبدالرحمن برای پسرش بیعت بگیرد، به همین جهت در پی برآورده شدن هدفش برای سفر حج از شام خارج شد؛ اما اول به مدینه رفت، در پی ورودش به مدینه هر چند عبدالرحمن و دیگر بزرگان مدینه به استقبالش آمدند؛ اما معاویه در این برخورد به آنان توجهی نکرد،
[۷۱] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دارصادر، داربیروت، ۱۳۸۵، ج۳، ص۵۰۸.
[۷۳] ابن خیاط، ابو عمرو بن ابی هبیره، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص۱۳۱.
و با حضور در مسجد خطاب به مردم از آنان خواست تا با یزید بیعت کنند. هر چند این درخواست معاویه، در مجلس عام با جواب منفی عبدالرحمن و دیگران مواجه شد.
[۷۴] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۲۸۷.
اما با این حال باز معاویه در صدد شد تا جداگانه با عبدالرحمن دیداری داشته باشد که قبل از رسیدن به این مقصود عبدالرحمن همراه امام حسین (علیه‌السّلام) مدینه را به قصد مکه ترک کرده بودند.
[۷۵] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۳۳۸.
در مکه نیز معاویه دست از تلاش برنداشته و به دنبال عبدالرحمن فرستاد؛ اما عبدالرحمن در مقابل درخواست معاویه مخالفت خود را با این بیعت اعلام کرد و از نزد وی خارج شد.
[۷۶] ابن خیاط، ابو عمرو بن ابی هبیره، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص۱۳۱.
پس از آن معاویه در مجلس عامی‌ در مسجد تقاضای خود را برای بیعت تکرار کرد و وقتی با مخالفت دوباره مواجه شد. خطاب به مردم حاضر در آنجا گفت که فقط امام حسین (علیه‌السّلام)، عبدالرحمن و چند نفر دیگر با یزید بیعت نمی‌کنند.
[۷۷] ابن خیاط، ابو عمرو بن ابی هبیره، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص۱۳۱.

معاویه که برای رسیدن به اهدافش از هیچ وسیله‌ای دریغ نمی‌کرد، این‌بار از در دیگری وارد شد و برای تطمیع وی صد هزار درهم برایش فرستاد؛ اما عبدالرحمن نپذیرفت و گفت دینم را به دنیایم نمی‌فروشم.


معاویه وقتی خودش موفق به انجام این کار نشد، هنگام مرگش در وصیتش به یزید نوشت که من از چهار نفر از جمله عبدالرحمن بن ابی‌بکر که امکان دارد، علیه تو بپاخیزد و ادعای حکومت کند، می‌ترسم، که البته آن هم به دلیل این‌که جایگاهی بین مردم ندارد، خودش برای به دست‌گیری آن قیام نمی‌کند؛ مگر آنکه بدون هیچ زحمتی برایش فراهم شود.
[۷۹] بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و المکتبة الهلال، ۱۹۸۸، ج۵، ص۴۴.

یزید نیز پس از به قدرت نشستن، طبق سفارش پدر طی نامه‌ای به ولید حاکم وقت مدینه از وی خواست تا از تمام مخالفین؛ از جمله عبدالرحمن به هر طریقی شده بیعت بگیرد و اجازه هیچ‌گونه سرپیچی را به آنان ندهد. چون این نامه به ولید رسید، علی‌رغم آن‌که با مروان رابطه خوبی نداشت؛ از او در این مورد مشورت خواست. مروان به او گفت که اصلاً از ناحیه عبدالرحمن نگرانی نداشته باشد، زیرا او ادعای خلافت ندارد.
عبدالرحمن برای شانه خالی کردن از بیعت با یزید و قبل از این‌که بیعت‌گیری برای یزید تمام شود، رهسپار مکه شده، اما قبل از رسیدن به مکه، در مکانی به نام «حبّشی» در نزدیکی مکه فوت کرد، سپس جنازه‌اش به مکه حمل شد و در آن‌جا دفن گردید.
[۸۷] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۶۳.
گفته شده که او در خواب مرده است. هر چند قول دیگری نیز هست مبنی بر این‌که وی در منزلش درگذشته و سپس به نزدیکی مکه حمل شده است.
وی در سال ۵۳ درگذشت، هر چند سال ۵۵ نیز به عنوان تاریخ درگذشت، وی ذکر شده است؛ اما قول اول بیشتر رایج است.


۱. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق محمد علی بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ج۲، ۸۲۴.    
۲. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق محمد علی بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ج۳، ص۱۳۷۴.    
۳. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹، ج۳، ص۳۶۲.    
۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۱۰، ص۱۰۱.    
۵. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۶، ص۱۵۲.    
۶. عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق محمد علی بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ج۲، ص۸۲۵.http://lib.eshia.ir/۴۰۱۷۱/۲/۸۲۵/أسن    
۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۱۱، ص۱۴۶.    
۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۱۰، ص۱۰۱.    
۹. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دارصادر، داربیروت، ۱۳۸۵، ج۳، ص۵۰۶.    
۱۰. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۶، ص۱۵۲.    
۱۱. واقدی، مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۹، چاپ سوم، ج۱، ص۲۵۷.    
۱۲. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۵۸.    
۱۳. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دارصادر، داربیروت، ۱۳۸۵، ج۲، ص۱۵۶.    
۱۴. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۶، ص۱۸۱.    
۱۵. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق محمد علی بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ج۲، ص۸۲۴.    
۱۶. واقدی، المغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۹ش، چاپ دوم، ص۵۳۰.
۱۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۱۰، ص۱۰۱.    
۱۸. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکاب العلمیه، ۱۴۱۰، چاپ اول، ج۸، ص۲۰۶.    
۱۹. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ ق، چاپ اول، ج۱، ص۳۰۶.
۲۰. بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، تحقیق الیزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الافاق الجدیدة، ص۱۰۲.    
۲۱. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۶، ص۱۵۲.    
۲۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۱، ص۴۳۲.    
۲۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵، چاپ اول، ج۸، ص۳۴.    
۲۴. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۳۰۰-۳۰۱.    
۲۵. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، دارالصاوی، بی تا، ص۲۴۹.    
۲۶. ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌ بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، القاهره، الهیئة المصریه العامه للکتاب، ۱۹۹۲، چاپ دوم، ص۱۷۴.    
۲۷. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۹، چاپ دوم، ج۲، ص۳۰۰.
۲۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۳، ص۲۲.    
۲۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکاب العلمیه، ۱۴۱۰، چاپ اول، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۳۰۵.
۳۰. بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، تحقیق الیزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الافاق الجدیدة، ص۴۴۸.    
۳۱. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ ق، چاپ اول، ج۱۰، ص۲۵۴.    
۳۲. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ ق، چاپ اول، ج۱۰، ص۳۹۲.    
۳۳. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ ق، چاپ اول، ج۱۱، ص۲۵۷.    
۳۴. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱۴، ص۲۱.
۳۵. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱۴، ص۴۴۸.    
۳۶. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱۴، ص۴۹۰.    
۳۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۱، ص۵۴۲    
۳۸. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکاب العلمیه، ۱۴۱۰، چاپ اول، ج۳، ص۱۳۴.    
۳۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم، ج۳، ص۴۲۲.    
۴۰. ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌ بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، القاهره، الهیئة المصریه العامه للکتاب، ۱۹۹۲، چاپ دوم، ص۱۷۱.    
۴۱. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۴، ص۹۲.    
۴۲. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۴، ص۱۳۰.    
۴۳. تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶ ش، ص۷۲.
۴۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم، ج۳، ص۲۸۸    
۴۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم، ج۳، ص۲۹۳
۴۶. بلعمی‌، طبری، تاریخنامه، تحقیق محمد روشن، تهران، ۱۳۷۸ش، چاپ دوم، ج۳، ص۳۹۳.
۴۷. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق محمد علی بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ج۲، ص۸۲۵.    
۴۸. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱۴، ص۵۳۱    
۴۹. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۴، ص۸۱.    
۵۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷، ج۶، ص۳۲۵.    
۵۱. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و المکتبة الهلال، ۱۹۸۸، ص۲۲۴.    
۵۲. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵، چاپ دوم، ج۱، ص۲۲۹.    
۵۳. ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌ بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، القاهره، الهیئة المصریه العامه للکتاب، ۱۹۹۲، چاپ دوم، ص۱۷۴.    
۵۴. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقبق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۶، ص۱۵۲.    
۵۵. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دارصادر، داربیروت، ۱۳۸۵، ج۳، ص۲۱۶.    
۵۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم، ج۴، ص۴۷۴.    
۵۷. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۴، چاپ سوم، ص۲۶۲.
۵۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم، ج۴، ص۶۶۴.
۵۹. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۹، چاپ دوم، ج۲، ص۳۷۰.
۶۰. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دارصادر، داربیروت، ۱۳۸۵، ج۳، ص۳۳۰.    
۶۱. ابن خلدون، ابوزید عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸، چاپ دوم، ج۲، ص۶۳۶.    
۶۲. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دارصادر، داربیروت، ۱۳۸۵، ج۳، ص۳۳۳.    
۶۳. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دارصادر، داربیروت، ۱۳۸۵، ج۳، ص۳۵۷.    
۶۴. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۱۵۱.    
۶۵. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۵۰۶.
۶۶. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۲۹۹.    
۶۷. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۲۹۹.    
۶۸. ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق، چاپ اول، ج۴، ص۳۳۵.    
۶۹. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دارصادر، داربیروت، ۱۳۸۵، ج۳، ص۵۰۶.    
۷۰. ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق، چاپ اول، ج۴، ص۳۳۶.    
۷۱. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، بیروت، دارصادر، داربیروت، ۱۳۸۵، ج۳، ص۵۰۸.
۷۲. مطهر بن طاهر، مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، بی تا، ج۶، ص۶.    
۷۳. ابن خیاط، ابو عمرو بن ابی هبیره، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص۱۳۱.
۷۴. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۲۸۷.
۷۵. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول، ج۵، ص۳۳۸.
۷۶. ابن خیاط، ابو عمرو بن ابی هبیره، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص۱۳۱.
۷۷. ابن خیاط، ابو عمرو بن ابی هبیره، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص۱۳۱.
۷۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵، چاپ اول، ج۴، ص۲۷۶.    
۷۹. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و المکتبة الهلال، ۱۹۸۸، ج۵، ص۴۴.
۸۰. دینوری، ابو حنیفه، اخبارالطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات رضی، ۱۳۶۱ش، ص۲۲۶.    
۸۱. ابن طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا، الفخری، تحقیق محمد مایو، بیروت، دارالعلم العربی، ۱۴۱۸، چاپ اول، ص۱۱۵.    
۸۲. ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق، چاپ اول، ج۴، ص۳۴۹.    
۸۳. دینوری، ابو حنیفه، اخبارالطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات رضی، ۱۳۶۱ش، ص۲۲۷.    
۸۴. ابن اعثم کوفی، محمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق، چاپ اول، ج۵، ص۱۰.    
۸۵. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق محمد علی بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ج۲، ص۸۲۶.    
۸۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۵، ص۱۴۵.    
۸۷. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۶۳.
۸۸. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی یمانی، حیدر آباد، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲، چاپ اول، ج۴، ص۵۰.    
۸۹. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵، چاپ دوم، ج۲، ص۲۱۴.    
۹۰. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق محمد علی بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ج۲، ص۸۲۶.    
۹۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۱۰، ص۱۰۲.    
۹۲. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق محمد علی بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ج۲، ص۸۲۶    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبدالرحمن بن ابی بکر»، تاریخ بازیابی ۹۵/۵/۵.    



جعبه ابزار