• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عرضه حدیث بر امام کاظم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



راویان برای دستیابی به متنهای تحریف ناشده و احادیث صحیح، در عصر امام کاظم علیه‌السّلام تلاش فراوان کردند.



بقایای برجا مانده از جریان غلو و دروغ بستن و جعل و دس کسانی همچون محمد بن بشیر، به این تلاش شدت بخشید؛ اما با استحکام شالوده‌های حکومت عباسی، فضای نیمه آزاد دوره انتقالی امویان به عباسیان خاتمه یافت و ارتباط شیعیان با امام مشکل شد. از این رو، تعداد احادیث عرضه شده (بر امام) که از این دوره به ما رسیده است، در مقایسه با دوره امام باقر و امام صادق علیه‌السّلام، فراوان نیست.
نمونه‌ها را با احادیث فقهی آغاز می‌کنیم:


یک. اسحاق بن عمار: قلت لابی ابراهیم: بلغنا عن ابیک ان الرجل اذا تزوج المراة فی عدتها لم تحل له ابدا؟ فقال علیه‌السّلام : هذا اذا کان عالما؛ فاذا کان جاهلا فارقها و تعتد ثم یتزوجها نکاحا جدیدا؛
اسحاق بن عمار به امام کاظم عرض می‌کند: از پدرتان به ما رسیده است که اگر مردی با زنی که در عده طلاق به سر می‌برد ازدواج کند، هیچ گاه بر او حلال نمی‌شود.
امام می‌فرماید: این حکم برای شخص آگاه (به حکم مسئله، یا در عده بودن زن) است؛ اما اگر جاهل باشد، از او جدا می‌شود و پس از تمام شدن عده، از نو با او ازدواج می‌کند.
گزارش دیگر کلینی نشان می‌دهد که این عرضه، پس از پرسش و پاسخی میان امام کاظم علیه‌السّلام و اسحاق بوده است. او بین پاسخ امام و روایت امام صادق علیه‌السّلام ، تنافی می‌بیند و از این رو آن را عرضه می‌کند.
اسحاق بن عمار، حدیثهای دیگری نیز عرضه نموده که شیخ طوسی آنها را گزارش کرده است.
[۶] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۱۱.
[۸] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۱۵۸.


۲.۱ - ازدواج زن شوهر دار

دو. شعیب العقرقوفی، عن ابی بصیر، قال: سالت اباعبدالله عن امراة تزوجت ولها زوج فظهر علیها؟
قال: ترجم المراة ویضرب الرجل ماة سوط لانه لم یسال. قال شعیب: فدخلت علی ابی الحسن فقلت له: امراة تزوجت ولها زوج؟ قال: ترجم المراة ولا شیء علی الرجل؛
ابو بصیر به شعیب عقرقوفی می‌گوید: از امام صادق، درباره زن شوهر داری پرسیدم که ازدواج کرده و شوهرش این امر را آشکار کرده است. امام پاسخ داد: زن سنگسار می‌شود و مرد صد تازیانه می‌خورد، چون پرس و جو نکرده است.
شعیب می‌گوید: به نزد امام کاظم رفتم و همین مسئله را باز گفتم. امام کاظم فرمود: زن سنگسار می‌شود و بر مرد چیزی نیست.
با صرف نظر از قابلیت جمع فقهی بین دو روایت،
[۱۱] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۱۶۵.
این عرضه نیز نشان می‌دهد که شان و بزرگی استاد (ابوبصیر) مانع نمی‌شود که شاگرد (شعیب)، از نقد حدیث، تن زند و آن را با علم صحیح اهل البیت نسنجد؛ همانگونه که در عرضه حدیث زراره توسط کوفیان دیدیم.

۲.۲ - آمیزش با کنیز

سه. الحسن بن صدقة: سالت ابالحسن فقلت: ان بعض اصحابنا روی ان للرجل ان ینکح جاریة بنته، ولی ابنة ولابنتی جاریة اشتریتها لها من صداقها. افیحل لی ان اطاها؟ فقال: لا، الا باذنها؛
حسن بن صدقه می‌گوید: از امام کاظم پرسیدم: فردی از دوستانمان روایت کرده است که مرد می‌تواند با کنیز دخترش آمیزش کند و دختر من کنیزی دارد که از مهریه اش برای او خریده‌ام. آیا آمیزش با این کنیز بر من حلال است؟ حضرت فرمود: نه، مگر با اجازه دخترت.
امام علیه‌السّلام در ادامه، صورتهای مختلف مسئله و مفهوم حدیث عرضه شده را توضیح می‌دهد.

۲.۳ - حدیث مشهور ذوالشمالین

چهار. عرضه‌ای دیگر نیز از حسن بن صدقه گزارش شده است. سند این گزارش، متقن نیست؛ اما از فرهنگ عرضه حدیث حکایت دارد. حسن بن صدقه، مانند بیشتر شیعیان، نمی‌توانسته احادیث سهوالنبی را بپذیرد. از جمله این احادیث، حدیث مشهور ذوالشمالین است که می‌گوید پیامبر در نماز چهار رکعتی، پس از تشهد رکعت دوم، سلام داد؛ ولی با یادآوری یکی از اصحاب برخاست و پس از نماز، سجده سهو به جا آورد. حسن بن صدقه به حضور امام می‌آید و حدیث را عرضه می‌کند.
گزارش او چنین است:
قلت لابی الحسن الاول: اسلم رسول الله فی الرکعتین الاولتین؟ فقال: نعم. قلت: حاله حاله؟ قال: انما اراد الله عزّوجلّ ان یفقههم؛
به امام کاظم عرض کردم: آیا حضرت رسول در دو رکعت نخست سلام داد؟ حضرت فرمود: بلی. گفتم: با این شان و موقعیت؟! گفت: خدا می‌خواست از این طریق به مردم فقه بیاموزد.
در روایت دیگری، تمام واقعه گزارش شده؛ ولی سبب آن را رحمت خداوند دانسته است، تا مسلمانان این گونه اشتباهات را بریکدیگر عیب نگیرند و راه جبران معلوم شود.
[۱۶] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۳۵۷، ح۶.


۲.۴ - خضاب کردن

پنج. حسن بن جهم که از خاندان زراره و یار دو امام بزرگ، حضرت کاظم و امام رضا علیه‌السّلام، می‌باشد (و بر هر یک، حدیثها را عرضه کرده است) می‌گوید:
دخلت علی ابی الحسن وقد اختضب بالسواد، فقلت: اراک قد اختضبت بالسواد! فقال: ان فی الخضاب اجرا والخضاب التهیئة مما یزید الله ـ عزّوجلّ ـ فی عفة النساء، و لقد ترک النساء العفة بترک ازواجهن لهن التهیئة.
قلت: بلغنا ان الحناء یزید فی الشیب. قال: ‌ای شیء یزید فی الشیب؟ الشیب یزید فی کل یوم؛
[۱۷] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۸۰، ح۱.

حسن بن جهم می‌گوید: بر امام کاظم وارد شدم در حالی که موهایش را سیاهرنگ کرده بود. گفتم: می‌بینم با رنگ سیاه خضاب کرده‌اید!
فرمود: همانا در خضاب، اجر است. خضاب، استفاده از نعمتی الهی است که بر عفت زنان می‌افزاید. همانا زنان عفت را کنار گذاردند؛ چون همسرانشان آراستگی را کنار گذاردند.
گفتم: چنین به ما رسیده که حنا بر پیری می‌افزاید. امام فرمود: چه چیز بر پیری می‌افزاید؟! پیری روز به روز زیاد می‌شود.
حدیث تاثیر حنا بر پیری، در «کافی» به امام باقر و امام صادق علیه‌السّلام منسوب است.
[۲۰] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۶، ص۴۸۳، ح۱و۲.
حسن بن جهم در ارتباط با این قبیل موضوعات، عرضه ضمنی دیگری نیز دارد.
[۲۱] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۶، ص۵۲۲، ح۲.

در حوزه عقاید و اندیشه‌های کلامی نیز، عرضه‌های متعددی بر امام کاظم علیه‌السّلام صورت گرفته که از موضوع مقاله بیرون است.
[۲۲] عطاردی، عزیز الله، مسند امام کاظم علیه‌السّلام، کتاب توحید، ص۲۵۷.
[۲۳] عطاردی، عزیز الله، مسند امام کاظم علیه‌السّلام، کتاب توحید، ص۲۵۹.
[۲۴] عطاردی، عزیز الله، مسند امام کاظم علیه‌السّلام، کتاب توحید، ص۲۶۱.
[۲۵] عطاردی، عزیز الله، مسند امام کاظم علیه‌السّلام، کتاب توحید، ص۲۷۱.

در پایان این بخش، عرضه‌ای ضمنی را گزارش می‌کنیم.

۲.۵ - انگشتر فیروزه ای

شش. الحسن بن علی بن مهران: دخلت علی ابی الحسن موسی، وفی اصبعه خاتم، فصه فیروزج، نقشه «الله الملک»، فادمت النظر الیه فقال: مالک تدیم النظر الیه؟ فقلت: بلغنی انه کان لعلی امیرالمؤمنین خاتم، فصه فیروزج، نقشه «الله الملک». فقال اتعرفه؟ قلت: لا. فقال: هذا هو؛
حسن بن علی بن مهران می‌گوید: بر امام موسی کاظم وارد شدم و در انگشت ایشان انگشتری یی از نقره با نگین فیروزه دیدم که نقش آن «الله الملک» بود. نگاهم را به آن دوختم، حضرت فرمود: چرا بدان چشم دوخته‌ای؟ گفتم: به من رسیده است که امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام انگشتری نقره‌ای با نگین فیروزه داشت که نقش آن «الله الملک» بود. حضرت فرمود: آیا آن را می‌شناسی؟ گفتم: نه. فرمود: این همان است.


۱. شیخ طوسی، رجال الکشی، ج۱، ص۴۷۷، ش۹۰۶.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۴۲۸، ح۱۰.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۱۷۱، ح۲.    
۴. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۱۵۵، ح ۱۳۸.    
۵. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۲۲۸.    
۶. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۱۱.
۷. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۷۱.    
۸. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۱۵۸.
۹. شیخ طوسی، رجال الکشی، ج۱، ص۱۷۲، ش۲۹۲.    
۱۰. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۸۷.    
۱۱. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۱۶۵.
۱۲. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۲۵، ح۷۶.    
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۴۷۱، ح۶.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۵۶، ح۳.    
۱۵. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۵، ح۱۴۳۲.    
۱۶. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۳۵۷، ح۶.
۱۷. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۸۰، ح۱.
۱۸. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۲، ح۲۷۶.    
۱۹. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۲، ح۲۷۶.    
۲۰. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۶، ص۴۸۳، ح۱و۲.
۲۱. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۶، ص۵۲۲، ح۲.
۲۲. عطاردی، عزیز الله، مسند امام کاظم علیه‌السّلام، کتاب توحید، ص۲۵۷.
۲۳. عطاردی، عزیز الله، مسند امام کاظم علیه‌السّلام، کتاب توحید، ص۲۵۹.
۲۴. عطاردی، عزیز الله، مسند امام کاظم علیه‌السّلام، کتاب توحید، ص۲۶۱.
۲۵. عطاردی، عزیز الله، مسند امام کاظم علیه‌السّلام، کتاب توحید، ص۲۷۱.
۲۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۷۲، ح۲.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عرضه حدیث بر امام کاظم»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۷.    



جعبه ابزار