• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عزاداری حضرت زهرا برای امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امام حسین (علیه‌السلام)، امام سوم از امامان دوازده‌گانه شیعه امامیه و یکی از چهارده معصوم می‌باشد، در روز دهم محرم‌الحرام (روز عاشورا) سال ۶۱ هجری قمری در کربلا به همراه یاران باوفایش مظلومانه به شهادت رسید. با توجه به شبهاتی که در مورد جواز عزاداری بر آن حضرت مطرح می‌شود این مقاله جستاری از عزاداری حضرت زهرا (علیهاالسّلام) برای سید و سالار شهیدان، امام حسین (علیه‌السلام) را با بیان سند، بیان می‌دارد.



از دیر باز عقاید مهم تشیع، مورد هجمه دشمنان و مخالفین قرار گرفته است، و این هجمه‌ها در بعضی از زمان‌ها، شدت بیشتری به خود می‌گیرد که البته با دروغ و تهمت و افتراء و سیاه‌نمایی فروانی همراه می‌شود، از جمله عقاید مسلم و روشن مدرسه حقه اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) که مورد هجمه مخالفین قرار گرفته است، عزاداری در ایام محرم برای سید و سالار شیهدان حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) می‌باشد، گرچه همیشه این عقیده مهم مورد هجوم دشمنان و مخالفان اهل بیت (علیهم‌السّلام) قرار گرفته، ولی در ایام محرم این هجمه‌ها شدت بیشتری به خود می‌گیرد تا بلکه بتوانند با سیاه‌نمایی و افتراء، جوانان و مردم را نسبت به این مساله دچار تردید کنند و در نتیجه باعث دوری آنها از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) شوند.
از جمله شبهاتی که در ایام محرم‌الحرام از جانب دشمنان اهل بیت (علیهم‌السّلام) مطرح می‌شود، عدم وجود فرهنگی به نام عزاداری برای اباعبدالله (علیهم‌السّلام) در بین معصومان (علیهم‌السّلام) می‌باشد، به عبارتی دیگر مخالفان مکتب اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌گویند اگر واقعا عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) جائز و مشروع بوده پس چرا این فرهنگ در بین ائمه و اهل بیت (علیهم‌السّلام) رائج نبوده و روایت صحیح السندی در این‌باره نقل نشده؟
اینگونه سؤال‌ها و شبهات که از مخالفین مطرح می‌گردد بی‌شک ناشی از جهل و نادانی و یا عناد و دشمنی می‌باشد؛ زیرا فرهنگ عزاداری در بین ائمه معصومان (علیهم‌السّلام) در روایات و کتاب‌های حدیثی شیعه به قدری نقل شده است، که به جرات می‌توان گفت درجه تواتر معنوی بلکه فوق تواتر را دارد، از طرفی در بین اهل علم مبرهن است مسئله که با تواتر ثابت می‌شود نیاز به بررسی سندی ندارد. علی‌رغم اینکه صرف نظر از مطلب فوق، ‌ سند تعدادی از این روایات نیز از نظر دانش حدیث از اعتبار کافی بر خوردار می‌باشد.
از طرفی گریه و عزاداری بر امام حسین (علیه‌السلام)، نه تنها بعد از شهادت ایشان بلکه حتی قبل از شهادت آن حضرت در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) به فروانی نقل شده است، که این مسئله نه تنها نشانه رایج بودن فرهنگ عزاداری در بین اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد بلکه از اهمیت گریه و عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) حکایت دارد.
حال با توجه به مقدمه مذکور، در این مجال روایات عزاداری حضرت زهرا (علیهاالسّلام) را نقل می‌کنیم.


روایات نقل شده در این زمینه از حضرت زهرا (علیهاالسّلام) نیز، منحصر به گریه آن حضرت نمی‌باشد بلکه در بعضی از این روایات، تعابیر سوزناک‌تری مانند «شهقه» به کار رفته است که دلالت بر فریاد زدن حضرت زهرا در حین گریه می‌کند، و نیز بعضی از روایات دلالت بر نوحه‌سرایی آن بزرگوار می‌کند، که به روشنی و صراحت در روایت نقل شده است.

۲.۱ - شهقه و گریه شدید حضرت زهرا

حدَّثنی محمّد بن عبدالله بن جعفر الحمیریُّ، عن ابیه، عن علیِّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبدالله بن حمّاد البصریّ، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ قال: حدَّثنا الهَیْثم بن واقِد، عن عبدالملک بن مُقَرِّن، عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال: اذا زرتم ابا عبدالله علیه‌السلام فالزموا الصَّمْت الاّ مِن خیر، وانْ ملائکة اللَّیل والنَّهار من الحفظة تحضر الملائکة الّذین بالحائر، فتصافحهم فلا یجیبونهم مِن شدَّة البُکاء فینتظرونهم حتّی تزول الشَّمس وحتّی ینوّر الفجر، ثمَّ یکلّمونهم ویسالونهم عن اشیاء مِن امر السّماء، فامّا ما بین هذین الوقتین فانّهم لا ینطقون، ولا یفترون عن البُکاء والدُّعاء، ولا یشغلونهم فی هذین الوقتین عن اصحابهم، فانّما شغلهم بکم اذا نطقتم.
قلت: جُعِلتُ فِداک وما الّذی یسالونهم عنه وایّهم یسال صاحبه؛ الحفظة او اهل الحائر؟ قال: اهل الحائر یسالون الحفظة، لانَّ اهل الحائر مِن الملائکة لا یَبرحون، والحفظة تنزل وتصعد، قلت: فما ترَی یسالونهم عنه؟ قال: انّهم یمرُّون اذا عرجوا باسماعیل صاحب الهَواء، فربّما وافقوا النَّبیَّ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وعنده فاطمة والحسن والحسین والائمّة مَن مضی منهم فیسالونهم عن اشیاء، وعمّن حضر منکم الحائر، ویقولون: بَشّروهم بدعائکم، فتقول الحفظة: کیف نُبشِّرُهم وهم لا یَسمعون کلامنا؟ فیقولون لهم: بارکوا علیهم وادعوا لهم عنّا فهی البشارة منّا، فاذا انصرفوا فحُفّوهم باجْنِحَتکم حتّی یحسّوا مکانکم وانّا نستودِعهم الَّذی لا تضیع ودائعه؛
ولو یعلمون ما فی زیارته من الخیر ویعلم ذلک النّاس لاقتتلوا علی زیارته بالسّیوف، ولباعوا اموالهم فی اتیانه، وانَّ فاطمة ‌(علیهاالسّلام) اذا نَظرتْ الیهم ومعها الفُ نبیٍّ والفُ صِدِّیقٍ والف شهیدٍ مِن الکَرُوبیّین الف الف یُسعدونها عَلی البُکاء، وانّها لتشهق شَهْقَة فلا یبقی فی السّماوات ملک الاّ بکی رحمةً لصوتها، وما تسکن حتّی یاتیها النَّبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فیقول: یابُنَیّة قد ابکیتِ اهل السَّماوات وشَغَلْتِهم عن التَّسبیح والتَّقدیس فکُفّی حتّی یقدّسوا، فانَّ الله بالغٌ امره، وانّها لتنظر الی مَن حضر منکم فتسال الله لهم مِن کلِّ خیر، ولا تزهدوا فی اتیانه! فانَّ الخیر فی اتیانه اکثر مِن ان یُحصی».

وقتی به زیارت حضرت اباعبداللَّه (علیه‌السّلام) رفتید در آنجا سکوت اختیار کرده و کلامی نگوئید مگر سخن نیک و خیر، زیرا فرشتگان شب و روز که از نگهبانان و حافظین هستند نزد فرشتگانی که در حائر حسینی می‌باشند آمده و با ایشان مصافحه کرده ولی ایشان از شدّت گریه و ناراحتی که دارند جواب آنها را نداده بناچار آنها صبر می‌کنند تا ظهر فردا برسد و صبح طلوع نماید سپس آنان با ایشان سخن گفته و راجع به امور آسمانی سؤالاتی را مطرح می‌نمایند ولی بین این دو وقت (صبح و ظهر) ابدا صحبت نکرده و از گریستن و دعاء نمودن کوتاهی نمی‌کنند و در این دو وقت آن فرشتگان نیز ایشان را از یارانشان منصرف و مشغول نمی‌کنند تنها وقتی شما سخن گفته و تکلم می‌نمائید ایشان مشغول و منصرف می‌گردند. راوی می‌گوید: محضر امام (علیه‌السّلام) عرض کردم: فدایت شوم، چه چیزی را سؤال می‌کنند و کدامیک از دیگری می‌پرسد آیا فرشتگان نگهبان و حافظ از فرشتگان حائر سؤال می‌کنند یا بالعکس؟ حضرت فرمودند:
فرشتگان اهل حائر از حافظین و نگهبانان می‌پرسند، زیرا فرشتگان حائر از آنجا دور نشده و به جایی دیگر نمی‌روند ولی حافظین، و نگهبانان به زمین نزول کرده و از آن به آسمان صعود می‌کنند عرض کردم: نظر شما راجع به سؤال آنها چه بوده و می‌فرمائید از چه چیز سؤال می‌کنند؟ حضرت فرمودند: حافظین وقتی به آسمان عروج می‌کنند عبورشان به اسماعیل یعنی صاحب هواء می‌افتد و بسا با نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ملاقات کرده در حالی که نزد آن جناب حضرات فاطمه و حسن و حسین و ائمه ‌(علیهم‌السّلام) (مقصود حضرات ائمّه ماضی بوده نه امام حاضر (علیه‌السلام)) حضور دارند پس فرشتگان از ایشان راجع به اشیائی چند و درباره آنان که از شما در حائر حاضر می‌شوند سؤالاتی می‌کنند؟
حضرات معصومین ‌ (علیهم‌السّلام) در پاسخ سؤالاتشان می‌فرمایند:
زائرین را بشارت دهید و به دعائی که برای ایشان می‌نمائید مژده دهید.
فرشتگان حافظ عرض می‌کنند: چگونه به ایشان بشارت دهیم در حالی که صدای ما را نمی‌شنوند؟
حضرات معصومین ‌ (علیهم‌السّلام) به ایشان می‌فرمایند: برای ایشان دعاء کنید که برکات حقتعالی بر ایشان مداوم باشد و نیز از جانب ما ایشان را دعاء نمایند و این خود بشارتی است از ما به ایشان و وقتی از زیارت برگشتند با بال‌هایتان ایشان را نوازش کنید، بطوری که شما را حسّ و درک نمایند و ما ایشان را به امانت نزد شما می‌سپاریم و امید است که این ودائع ضایع و تباه نشوند. و اگر خیر و برکتی که در زیارت آن جناب است مردم می‌دانستند قطعا و به‌طور حتم در نائل شدن به زیارت آن حضرت با شمشیر با یک‌دیگر به مقاتله پرداخته و مال‌های خود را فروخته و به زیارت آن جناب می‌رفتند.
و حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) هرگاه به ایشان (زائرین) نظر نمایند در حالی که با وی هزار پیغمبر و هزار صدّیق و هزار شهید از کروبین می‌باشند هزار هزار (یک میلیون) نفر آن حضرت را بر گریستن یاری و همراهی می‌کنند و آن حضرت چنان فریاد می‌زنند که هیچ فرشته‌ای در آسمان‌ها باقی نمی‌ماند مگر آنکه از صدای ایشان بگریه می‌افتد، و آن حضرت آرام نمی‌گیرند تا وقتی که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به نزد ایشان آمده و می‌فرمایند: دخترم، اهل آسمان‌ها را به گریه‌ انداختی و ایشان را از تسبیح و تقدیس حق تعالی بازداشتی، پس خودداری کن تا ایشان به تقدیس حقّ بپردازند چه آنکه امر و فرمان خدا بر همه چیز نافذ و روان می‌باشد. سپس امام (علیه‌السّلام) فرمودند: حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) به کسانی که از شما به زیارت سیّدالشّهداء روند نظر فرموده و از خداوند منّان برای ایشان هر خیر و خوبی را مسالت می‌نمایند، مبادا در رفتن، به زیارت آن جناب بی‌رغبت باشید چه آنکه خیری که در زیارت آن حضرت است بیشتر از آنست که بتوان احصاء و شمارش نمود.

۲.۲ - نوحه‌سرایی حضرت زهرا

امالی المفید النیسابوری ان زرة النائحة رات فاطمة (علیهاالسّلام) فیما یریالنائم انها وقفت علی قبر الحسین تبکی وامرتها ان تنشد:
ایها العینان فیضا واستهلا لا تغیظا
وابکیا بالطف میتا ترک الصدر رضیضا
لم امرضه قتیلا لا ولا کان مریضا.

شیخ جلیل محمّد بن شهرآشوب از (امالی) مفید نیشابوری نقل فرموده که (زره نوحه‌خوان) در خواب دید حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را که بر سر قبر حسین (علیه‌السّلام) است و او را فرمان داد که حسین (علیه‌السّلام) را بدین اشعار مرثیه کن:
‌ای دو چشمان و ای دو دیده من اشک بسیار از چشم و دیده اشکبار بریزید، زیاد گریه کنید، و به اشک کم اکتفا نکنید، و گریه کنید بر آن شهیدی که در زمین کربلا افتاده و سینه‌اش زیر سم اسب‌ها شکسته شده است مریض نبود و از دار دنیا رفته است یعنی نه مریض از دنیا رفت بلکه او را کشتند.

۲.۳ - نقل گریه حضرت زهرا از زبان امام صادق

حدَّثنی محمّد بن عبدالله، عن ابیه، عن علیِّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبدالله بن حمّاد البَصریِّ، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ، عن عبدالله بن مُشکانَ، عن ابی بصیر «قال: کنت عند ابی عبدالله علیه‌السلام (و) اُحدِّثه، فدخل علیه ابنُه فقال له: مَرْحباً، وضَمَه وقَبَّله، وقال: حَقَر اللهُ مَن حَقّرکم، وانتقم مِمَّن وَتَرکم، وخَذَلَ الله مَن خَذلکم، ولعن الله مَن قتلکم، وکان اللهُ لکم ولیّاً وحافظاً وناصراً، فقد طال بُکاء النِّساء وبُکاء الانبیاء والصِّدّیقین والشّهداء وملائکة السَّماء، ثمَّ بکی وقال: یا ابا بصیر اذا نظرتُ الی وُلْدِ الحسین اتانی ما لا املکه بما اُتی الی ابیهم والیهم، یا ابا بصیر انّ فاطمة ‌(علیهاالسّلام) لتبکیه وتشهق، فتَزْفِر جهنَّم زَفْرَة لولا انَّ الخَزَنة یسمعون بُکاءَها وقد استَعدُّوا لذلک مَخافة انْ یخرج منها عُنُق او یَشْرَردُخانها فیحرق اهل الارض فیَکْبَحونهاما دامَتْ باکیة، ویزجُرونها ویستوثِقون من ابوابها مَخافةً علی اهل الارض، فلا تَسْکنْ حتّی یسکن صوتُ فاطمة ‌(علیهاالسّلام).
وانّ البِحار تَکاد انْ تَنْفَتِقفیدخل بعضها علی بعض، وما منها قَطرةٌ الاّ بها ملکٌ مُوَکّل، فاذا سمع الملک صوتَها اطفا نارها باجْنِحَته، وحبس بعضها علی بعض مخافةً علی الدُّنیا وما فیها ومَن علی الارض، فلا تزال الملائکة مُشفِقین یبکون لبکائِها، ویدعون الله ویتضرَّعون الیه، ویتضرَّع اهلُ العرش ومَن حَوله؛
وترتفع اصواتٌ مِن الملائکة بالتَّقدیس للهِ مَخافةً علی اهل الارض، ولو انّ صوتاً مِن اصواتهم یصل الی الارض لصَعِق اهلُ الارض وتقطّعتِ الجبالوزَلزلتِ الارض باهلها.
قلت: جُعِلتُ فداک انَّ هذا الامر عظیم! قال: غَیرُه اعظمُ منه ما لم تسمعه، ثمّ قال لی: یا ابا بصیر اما تحبُّ ان تکون فیمن یُسعد فاطمة ‌(علیهاالسّلام)؟ فبکیت حین قالها فما قدرت علی النّطق، وما قدر (کذا) علی کلامی من البکاء، ثمَّ قام الی المصلّی یدعو، فخرجت مِن عنده علی تلک الحال، فما انتفعت بطعام وما جاءَنی النَّوم، واصبحت صائماً وَجِلاًحتّی اتیته، فلمّا رَایته قد سکن سکنتُ، وحمدتُ الله حیث لم تُنزل بی عُقوبة»

عبداللّه بن مسکان، از ابوبصیر نقل کرده که وی گفت:
محضر مبارک امام صادق (علیه‌السّلام) بوده و برای آن جناب سخن می‌گفتم در این هنگام یکی از فرزندان حضرت داخل شد. امام (علیه‌السّلام) به او فرمودند: بارک اللَّه و او را به سینه خود چسبانده و وی را بوسیده و فرمودند:
خدا ذلیل کند کسانی را که شما را ذلیل کنند و انتقام کشد از آنان که به شما ظلم کنند، و خوار کند افرادی را که شما را خوار کنند، و لعنت کند اشخاصی را که شما را می‌کشند و خدا ولی و حافظ و ناصر شما باشد، زنان و انبیاء و صدیقین و شهداء و فرشتگان آسمان بسیار بر شما گریستند، سپس آن حضرت گریسته و فرمودند:
‌ای ابوبصیر هرگاه به بچه‌های حضرت حسین (علیه‌السّلام) می‌نگرم به واسطه مصیبت و ظلمی که به پدرشان و خودشان شده حالتی به من دست می‌دهد که قابل کنترل نیست.
‌ای ابوبصیر: فاطمه (علیهاالسّلام) بر آن حضرت گریست و زجّه زده و به دنبال آن جهنّم فریادی کشید و جیغی زد که فرشتگان حافظ و نگهبان بر آن، صدای گریه دوزخ را شنیدند و سریع آماده شدند آن را کنترل کنند زیرا خوف آن بود که از درون دوزخ آتش زبانه کشد یا دود آن بیرون رفته و اهل زمین را بسوزاند لذا تا مادامی که دوزخ گریان و نالان است فرشتگان حافظ آن را مهار کرده و به جهت خوف و هراسی که بر اهل زمین دارند آن را محافظت نموده و درب‌های آن را محکم بسته‌اند ولی در عین حال دوزخ ساکت و آرام نمی‌شود مگر صدای فاطمه (علیهاالسّلام) آرام گردد.
‌ای ابوبصیر دریاها نزدیک بود شکاف برداشته در نتیجه برخی در بعضی دیگر داخل شوند و قطره‌ای از آب دریاها نیست مگر آنکه فرشته‌ای بر آن موکّل است، لذا هر گاه فرشته موکّل بانک دریا و خروش آن را بشنود با زدن بالش خروش و طغیان را خاموش و ساکت می‌کند و آنها را حبس و نگاه داشته تا بر یک دیگر داخل و وارد شوند و این نیست مگر بخاطر خوف و هراس بر دنیا و آنچه در آن و کسانی که بر روی زمین می‌باشند و پیوسته فرشتگان از روی شفقت و ترحّم به واسطه گریستن دریاها می‌گریند و خدا را خوانده و به جانبش تضرّع و زاری نموده و اهل عرش و اطراف آن نیز جملگی در تضرّع و ناله می‌باشند. صداهای فرشتگان بلند است که به خاطر خوف و هراس بر اهل زمین همواره حق تعالی را تقدیس و تنزیه می‌نمایند و اگر احیانا صدای آنها به زمین برسد اهل زمین به فریاد آمده و کوه‌ها قطعه قطعه شده و زمین اهلش را می‌لرزاند.
ابوبصیر می‌گوید: محضر مبارک امام (علیه‌السّلام) عرضه داشتم: فدایت شوم این امر بسیار عظیم و بزرگ است! حضرت فرمودند: از این عظیم‌تر غیر آن، یعنی خبری که نشنیده‌ای می‌باشد. سپس فرمودند: ‌ای ابوبصیر! دوست نداری در زمره کسانی باشی که حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را کمک می‌کنند؟ ابوبصیر می‌گوید: وقتی امام (علیه‌السّلام) این کلام را فرمودند بطوری که گریه به من دست داد که قادر بر سخن گفتن نبودم و چنان بغض گلویم را می‌فشرد که توانایی بر تکلّم نداشتم. سپس حضرت بپا خواسته و به نمازخانه تشریف برده و به خواندن دعا پرداختند. پس از مجلس حضرت با چنین حالی بر خاسته و بیرون آمدم پس نه طعام خوردم و نه خوابیدم و صبح روز بعد را با حالی ترسان روزه گرفته تا آنکه محضر مبارکش دوباره مشرّف شدم پس وقتی آن جناب را ساکن و آرام دیدم من نیز آرام گرفتم و از اینکه عقوبت و بلائی بر من نازل نشده حق تعالی را حمد و ستایش نمودم.

۲.۴ - گریه حضرت زهرا هنگام ولادت امام حسین

حدّثنا محمّد بن علیٍّ ماجیلویه رضی‌الله‌عنه قال: حدّثنی عمّی محمّد بن ابی ـ القاسم، عن احمد بن ابی عبدالله البرقیُّ قال: حدّثنی محمّد بن علیٍّ القرشی قال: حدّثنی ابو الربیع الزهرانیُّ قال: حدّثنا جریرعن لیث بن ابی سلیم، عن مجاهد قال: قال ابن عبّاس: سمعت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله یقول: انَّ لله تبارک وتعالی ملکا یقال له: دردائیل کان له ستّة عشر الف جناح ما بین الجناح الی الجناح هواء والهواء کما بین السّماء الی الارض، فجعل یوماً یقول فی نفسه: افوق ربّنا جلَّ جلاله شیء؟ فعلم الله تبارک وتعالی ما قال فزاده اجنحة مثلها فصار له اثنان وثلاثون الف جناح، ثمّ اوحی الله عزَّ وجلَّ الیه انَّ طر، فطار مقدار خمسین عاماً فلم ینل راس قائمة من قوام العرش، فلمّا علم الله عزَّ وجلَّ اتعابه اوحی الیه ایّها الملک عد الی مکانک فانا عظیم فوق کلِّ عظیم ولیس فوقی شیء ولا اوصف بمکان فسلبه الله اجنحته ومقامه من صفوف الملائکة، فلمّا ولد الحسین بن علیّ (علیهما‌السّلام) وکان مولده عشیة الخمیس لیلة الجمعة اوحی الله عزَّ وجلَّ الیمالک خازن النّار انَّ اخمد النیران علی اهلها لکرامة مولود ولد لمحمّد، واوحی الی رضوان خازن الجنان انَّ زخرف الجنان وطیّبها لکرامة مولود ولد لمحمّد فی دار الدُّنیا، واوحی الله تبارک وتعالی الی حور العین تزّیّن وتزاورن لکرامة مولود ولد لمحمّد فی دار الدُّنیا، واوحی الله عزَّ وجلَّ الی الملائکة ان قوموا صفوفاً بالتسبیح والتحمید والتمجید والتکبیر لکرامة مولود ولد لمحمّد فی دار الدُّنیا، واوحی الله تبارک وتعالی الی جبرئیل علیه‌السلام ان اهبط الی نبیّی محمّد فی الف قبیل والقبیل الف الف من الملائکة علی خیول بلق، مسرَّجة ملجّمة، علیها قباب الدُّرِّ والیاقوت، ومعهم ملائکة یقال لهم: الرُّوحانیّون، بایدیهم اطباق من نور ان هنّئوا محمّداً بمولود، واخبره یا جبرئیل انّی قد سمیته الحسین، وهنّئه وعزِّه وقل له: یا محمّد یقتله شرار امّتک علی شرار الدَّوابِّ، فویل للقاتل، وویل للسائق، وویل للقائد. قاتل الحسین انا منه بریء وهو منّی بریء لانّه لا یاتی یوم القیامة احد الّا وقاتل الحسین علیه‌السلام اعظم جرما منه، قاتل الحسین یدخل النّار، یوم القیامة مع الّذین یزعمون انَّ مع الله الهاً آخر، والنار اشوق الی قاتل الحسین ممّن اطاع الله الی الجنّة.
قال: فبینا جبرئیل علیه‌السلام یهبط من السّماء الی الارض اذ مرَّ بدردائیل فقال له دردائیل: یا جبرئیل ما هذه اللّیلة فی السّماء هل قامت القیامة علی اهل الدُّنیا؟ قال: لا ولکن ولد لمحمّد مولود فی دار الدُّنیا وقد بعثنی الله عزَّ وجلَّ الیه لاهنّئه بمولوده فقال الملک: یا جبرئیل بالذی خلقک وخلقنی اذا هبطتَّ الی محمّد فاقرئه منّی السلام وقل له: بحق هذا المولود علیک الّا ما سالت ربّک ان یرضی عنی فیرد علیّ اجنحتی ومقامی من صفوف الملائکة فهبط جبرئیل علیه‌السلام علی النبیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله فهنّاه کما امره الله عزَّ وجلَّ وعزَّاه فقال له النبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله: تقتله امّتی؟ فقال له: نعم یا محمّد، فقال النبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله: ما هؤلاء بامّتی انا بریء منهم، والله عزَّ وجلَّ بریء منهم، قال جبرئیل: وانا بریء منهمیا محمّد، فدخل النبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله علی فاطمة ‌(علیهاالسّلام) فهّناها وعزَّاها فبکت فاطمة ‌(علیهاالسّلام)، وقالت: یا لیتنی لم الده، قاتل الحسین فی النّار، فقال النبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله: وانا اشهد بذلک یا فاطمة ولکنّه لا یقتل حتّی یکون منه امام یکون منه الائمّة الهادیة بعده، ثمّ قال علیه‌السلام: والائمّة بعدی الهادی علیّ، والمهتدی الحسن، والناصر الحسین، والمنصور علیّ بن الحسین، والشافع محمّد بن علیٍّ، والنفاع جعفر بن محمّد، والامین موسی ابن جعفر، والرِّضا علیُّ بن موسی، والفعّال محمّد بن علیٍّ، والمؤتمن علیُّ بن محمّد، والعلام الحسن بن علیّ، ومن یصلی خلفه عیسی بن مریم علیه‌السلام القائم علیه‌السلام.
فسکتت فاطمة ‌(علیهاالسّلام) من البکاء ثمَّ اخبر جبرئیل علیه‌السلام النبیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله بقصّة الملک وما اصیب به، قال ابن عبّاس: فاخذ النبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله الحسین علیه‌السلام وهو ملفوف فی خرق من صوف فاشار به الی السّماء، ثمّ قال: اللّهمّ بحقِّ هذا المولود علیک لا بل بحقک علیه وعلی جدِّه محمّد وابراهیم واسماعیل واسحاق ویعقوب انَّ کان للحسین بن علیٍّ ابن فاطمة عندک قدرٌ فارض عن دردائیل وردَّ علیه احنجته ومقامه من صفوف الملائکة فاستجاب الله دعاءه وغفر للملکوردِّ علیه احنجته وردِّه الی صفوف الملائکة ) فالملک لا یعرف فی الجنّة الّا بان یقال: هذا مولی الحسین بن علیٍّ وابن فاطمة بنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله.

ابن‌عباس گوید از رسول خدا شنیدم می‌فرمود برای خدای تبارک و تعالی فرشته‌ایست که‌ دروئیل نام دارد شانزده هزار پر دارد که میان هر پری تا پر دیگری هوی است و هوی به‌اندازه از آسمان‌ست تا زمین یک روز پیش خود گفت آیا برتر از پروردگار ما جل جلاله چیزی هست؟ خدا گفته او را دانست و به‌اندازه‌ای که پر داشت به او پر و بال افزود و دارای سی و دو هزار بال گردید سپس خدای (عزّوجلّ) به او وحی کرد که بپر مقدار پنجاه سال پرید و به سر یکی از ستون‌های عرش نرسید، چون خدا دانست که خسته شده به او وحی کرد‌ ای ملک بجای خود برگرد من بزرگم بالاتر هر بزرگم و برتر از من چیزی نیست و مکانی ندارم، خدا پرهای او را گرفت مقام او را از صفوف ملائکه گرفت، چون حسین (علیه‌السّلام) پسین پنجشنبه و شب جمعه به‌دنیا آمد خدای (عزّوجلّ) به مالک خازن دوزخ وحی کرد دوزخ را خاموش کند بر اهل آن به برکت مولودی که برای محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) متولد شده و به رضوان خازن جنان وحی کرد بهشت را نگار ببندد و زینت کند و معطر سازد به برکت مولودی که به محمد در دار دنیا عطا کرده و خدای تبارک و تعالی به حوریان دستور داد زینت کنند و به دیدن یک‌دیگر روند به برکت مولودی که در دار دنیا به محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عطا شده و خدای (عزّوجلّ) به ملائکه وحی کرد با ذکر تسبیح و تحمید و تمجید و تکبیر صف بندند به برکت مولوی که در دنیا به محمد عطا شده و خدای تبارک و تعالی به جبرئیل وحی کرد که با هزار فوج فرشته که هر فوجی هزار هزار باشند سوار بر اسب‌های ابلق با زین و لجام که بر آنها قباب در و یاقوت باشد به همراه ملائکه روحانیون که طبق‌های نور در دست دارند به زمین فرود شوند به محمد مبارک گویند بدین مولود و به او فرمود‌ ای جبرئیل من نامش را حسین گذاشتم به او هم تهنیت بگو و هم تعزیت بگو به او بگو‌ ای محمد بدترین امت تو سوار بر بدترین مرکوب‌ها او را بکشند، وای بر کشنده، وای بر جلودار، وای بر راننده کشنده حسین، من از او بیزارم و او از من بیزار است، زیرا روز قیامت هیچ‌کس در عرصه محشر نیامد مگر آنکه گناه کشنده حسین از او بیشتر باشد کشنده حسین در گروه مشرکین به دوزخ رود و جهنم به کشنده حسین مشتاق‌تر است از اشتیاق بندگان مطیع خدا به بهشت.
فرمود در این میان که جبرئیل به آسمان دنیا فرود می‌آید به دردائیل گذر کرد. دردائیل به او گفت‌ ای جبرئیل این چه شبی است در آسمان آیا قیامت بر اهل دنیا بر پا شده فرمود نه ولی مولودی در دنیا به محمد عطا شده و خدا مرا فرستاده که به او مبارکباد گویم آن فرشته به جبرئیل گفت بحق خدائی که مرا و تو را آفریده چون به زمین رفتی سلام مرا به محمد برسان و بگو تو را بحق این مولود قسم می‌دهم که از پروردگارت (عزّوجلّ) بخواهی از من راضی شود و پرها و مقام مرا در میان صفوف ملائکه به من باز دهد، جبرئیل به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شد چنانچه خدا دستور داده بود به او تهنیت گفت و تعزیت، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود، امتم او را می‌کشند عرض کرد آری‌ ای محمد، پیغمبر فرمود آنها امت من نیستند، من از آنها بیزارم و خدای (عزّوجلّ) از آنها بیزار است. جبرئیل گفت منهم از آنها بیزارم‌ ای محمد.
پیغمبر نزد فاطمه (علیه‌السّلام) آمد و او را تسلیت داد و تعزیت گفت فاطمه گریست و گفت کاش او را نزائیده بودم کشنده حسین در دوزخ است پیغمبر فرمود‌ای فاطمه من بدان گواهم ولی‌ ای فاطمه کشته نشود تا امامی از او بجا ماند که امامان هدایت‌کننده بعد از او باشند و سپس فرمود امامان بعد از من: الهادی علی، و المهتدی الحسن، و الناصر الحسین، و المقیور علی بن الحسین، و الشفاع محمد بن علی، و النفاع جعفر بن محمد، و الامین موسی بن جعفر و المؤتمن علی بن موسی، و الامام محمد بن علی، و الفعال علی بن محمد، و العلام‌ الحسن بن علی، و کسی که عیسی بن مریم پشت سرش نماز بخواند قائم (علیه‌السلام)، فاطمه از گریه خاموش شد، سپس جبرئیل داستان آن فرشته و گرفتاری او را به پیغمبر گزارش داد.
ابن‌عباس گوید پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حسین را در میان پارچه پشمی به دست گرفت و به طرف آسمان اشاره کرد و عرض کرد بار خدایا بحق این مولود بر تو نه بلکه بحق تو بر او و بر جدش محمد و ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب اگر برای حسین بن علی (علیه‌السّلام) زاده فاطمه پیش تو مقامی است از دردائیل راضی شو و پرها و مقام او را در صفوف ملائکه به او برگردان دعایش مستجاب شد و او را آمرزید و پرهایش را داد او را به صفوف ملائکه برگردانید آن فرشته در بهشت بآزاد کرده حسین بن علی و زاده فاطمه دختر رسول خدا معروف است‌.


۱. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۸، کامل الزیارات، ج۱، ص۹۱، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۲. ابن شهر آشوب، الوفاة:۵۸۸ ه‌، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۲۰، تحقیق:لجنة من اساتذه النجف الاشرف، الناشر:المطبعة الحیدریة.    
۳. ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسی بن قولویه القمی، الوفاة:۳۶۷، کامل الزّیارات، ج۱، ص۸۵، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۴. الشیخ الصدوق، الوفاة۳۸۱، کمال الدّین و تمام النّعمة، ج۱، ص۲۸۲، تحقیق:علی اکبر الغفاری، الناشر:مؤسسة النشر الاسلامی.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «جستاری پیرامون عزاداری معصومان (علیهم‌السّلام) برای امام حسین (علیه‌السلام)».    






جعبه ابزار