• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علمای بنی اسرائیل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصولا یک برنامه اساسی مخصوصا برای علماء و مبلغین و داعیان راه حق این است که بیش از سخن، مردم را با عمل خود تبلیغ کنند همانگونه که در حدیث معروف از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم : مردم را با عمل خود به نیکیها دعوت کنید نه با زبان خود.



آگاهی علمای بنی اسرائیل از آمدن قرآن، دلیلی بر حقانیت آن و صداقت پیامبر صلی الله علیه وآله می باشد: «و انه لتنزیل رب العــلمین• نزل به الروح الامین• اولم یکن لهم ءایة ان یعلمه علمـؤا بنی اسرءیل» و این (قرآن) از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است• روح الامین آنرا نازل کرده است• آیا همین نشانه برای آنها کافی نیست، که علمای بنی اسرائیل به خوبی از آن آگاهند.


ستایش خداوند از عالمان بنی اسرائیل، به سبب برخورد سخت آنان با دلباختگان دنیا بوده است: «ان قـرون کان من قوم موسی فبغی علیهم وءاتینـه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنوا بالعصبة اولی القوة اذ قال له قومه لاتفرح ان الله لایحب الفرحین• وابتغ فیما ءاتـیک الله الدار الاخرة ولاتنس نصیبک من الدنیا واحسن کما احسن الله الیک ولاتبغ الفساد فی الارض ان الله لایحب المفسدین• وقال الذین اوتوا العلم ویلکم ثواب الله خیر لمن ءامن وعمل صــلحا ولایلقیها الا الصبرون» قارون از قوم موسی بود اما بر آنها ستم کرد، ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل صندوقهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود، به خاطر بیاور هنگامی را که قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد• و در آنچه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن، بهره ات را از دنیا منما، و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده است نیکی کن و هرگز فساد در زمین منما که خدا مفسدان را دوست ندارد• کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند وای بر شما! ثواب الهی بهتر است برای کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام می‌دهند، اما جز صابران آنرا دریافت نمی‌کنند.

۲.۱ - معنای تفسیری آیه

مفاتح جمع مفتح (بر وزن مکتب) به معنی محلی است که چیزی را در آن ذخیره می‌کنند، مانند صندوقهائی که اموال را در آن نگهداری می‌نمایند. به این ترتیب مفهوم آیه چنین می‌شود که قارون آنقدر طلا و نقره و اموال گرانبها و قیمتی داشت که صندوق آنها را، گروهی از مردان نیرومند به زحمت جابجا می‌کردند.
و با توجه به اینکه عصبه به معنی جماعتی است که دست به دست هم داده‌اند و نیرومندند و همچون اعصاب یکدیگر را گرفته‌اند روشن می‌شود که حجم جواهرات و اموال گرانقیمت قارون چقدر زیاد بوده است (بعضی می‌گویند عصبه به ده نفر تا چهل نفر می‌گویند). تنوء از ماده نوء به معنی قیام کردن با زحمت و سنگینی است و در مورد بارهای پروزنی به کار می‌رود که وقتی انسان آن را حمل می‌کند از سنگینی او را به این طرف و آن طرف متمایل می‌سازد!


بنی اسرائیل به قارون چه گفتند؟ قرآن می‌گوید: به خاطر بیاور زمانی را که قومش به او گفتند: اینهمه خوشحالی آمیخته با غرور و غفلت و تکبر نداشته باش که خدا شادی کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد، بعد از این نصیحت، چهار اندرز پرمایه و سرنوشت ساز دیگر به او می‌دهند که مجموعا یک حلقه پنجگانه کامل را تشکیل می‌دهد.

۳.۱ - پند اول

نخست می‌گویند: در آنچه خدا به تو داده است سرای آخرت را جستجو کن،اشاره به اینکه مال و ثروت بر خلاف پندار بعضی از کج اندیشان، چیز بدی نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیری به کار می‌افتد، و اگر بوسیله آن ابتغاء دار آخرت شود، چه چیزی از آن بهتر است؟، اگر وسیله‌ای برای غرور و غفلت و ظلم و تجاوز و هوسرانی و هوسبازی گردد، چه چیز از آن بدتر؟!

۳.۱.۱ - سخن حضرت علی وصی

این همان منطقی است که در جمله معروف امیر مؤمنان علی علیه‌السّلام در باره دنیا به روشنی از آن یاد شده است : کسی که به دنیا به عنوان یک وسیله بنگرد چشمش را بینا می‌کند، و کسی که به عنوان یک هدف نگاه کند نابینایش خواهد کرد!. و قارون کسی بود که با داشتن آن اموال عظیم، قدرت کارهای خیر اجتماعی فراوان داشت ولی چه سود که غرورش اجازه دیدن حقایق را به او نداد.

۳.۲ - پند دوم

در نصیحت دوم افزودند: سهم و بهره ات را از دنیا فراموش مکن، این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودی از دنیا دارد، یعنی اموالی که جذب بدن او، یا صرف لباس و مسکن او می‌شود مقدار معینی است، و مازاد بر آن به هیچوجه قابل جذب نیست و انسان نباید این حقیقت را فراموش کند.
مگر یک نفر چقدر می‌تواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسکن و چند مرکب می‌تواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند کفن با خود می‌تواند ببرد؟ پس بقیه خواه و ناخواه سهم دیگران است و انسان امانتدار آنها!.

۳.۱.۱ - سخن حضرت علی وصی

و چه زیبا فرمود: امیر مؤمنان علی علیه‌السّلام : ‌ای فرزند آدم! هر چه بیشتر از مقدار خوراکت بدست می‌آوری خزانه دار دیگران در مورد آن خواهی بود!.

۳.۳ - پند سوم

سومین اندرز اینکه : همانگونه که خدا به تو نیکی کرده است تو هم نیکی کن، این نیز یک واقعیت است که انسان همیشه، چشم بر احسان خدا دوخته و از پیشگاه او هر گونه خیر و نیکی را تقاضا می‌کند، و همه گونه انتظار از او دارد، در چنین حالی چگونه می‌تواند تقاضای صریح یا تقاضای حال دیگران را نادیده بگیرد و بی تفاوت از کنار همه اینها بگذرد؟!
این جمله را به تعبیر دیگر چنین می‌توان تفسیر کرد که گاه خداوند مواهب عظیمی به انسان می‌دهد که در زندگی شخصیش نیاز به همه آن ندارد،عقل توانائی می‌دهد که نه فقط برای اداره یک فرد، بلکه برای اداره یک کشور کارساز است، علمی می‌دهد که نه یک انسان، بلکه یک جامعه می‌تواند از آن استفاده کند، اموال و ثروتی می‌دهد که درخور برنامه‌های عظیم اجتماعی است. این گونه مواهب الهی مفهوم ضمنیش این است که همه آن به تو تعلق ندارد بلکه تو وکیل پروردگار در منتقل ساختن آن به دیگران هستی، خدا این موهبت را به تو داده که با دست تو بندگانش را اداره کند.

۳.۴ - پند چهارم

بالاخره چهارمین اندرز اینکه : نکند که این امکانات مادی تو را بفریبد و آن را در راه فساد و افساد به کارگیری : هرگز فساد در زمین مکن که خدا مفسدان را دوست ندارد، این نیز یک واقعیت است که بسیاری از ثروتمندان بی ایمان گاه بر اثر جنون افزون طلبی و گاه برای برتری جوئی دست به فساد می‌زنند جامعه را به محرومیت و فقر می‌کشانند همه چیز را در انحصار خود می‌گیرند، مردم را برده و بنده خود می‌خواهند، و هر کسی زبان به اعتراض بگشاید او را نابود می‌کنند، و اگر نتوانند از طریق تهمت به وسیله عوامل مرموز خود او را منزوی می‌سازند، و خلاصه جامعه را به فساد و تباهی می‌کشند.


فراخوانی مردم به نیکیها و عمل نکردن به آنها، از سوی عالمان بنی اسرائیل، نشانه فقدان فهم و درک ایشان می باشد: «اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسکم وانتم تتلون الکتـب افلاتعقلون» آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌نمائید با اینکه شما خودتان کتاب (آسمانی) را می‌خوانید، آیا هیچ فکر نمی‌کنید؟.


نکوهش و سرزنش خداوند از عالمان بی عمل بنی اسرائیل در قرآن کریم چنین بیان شده است: «اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسکم وانتم تتلون الکتـب افلاتعقلون» آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌نمائید با اینکه شما خودتان کتاب (آسمانی) را می‌خوانید، آیا هیچ فکر نمی‌کنید؟.


عالمان به کتب آسمانی بنی اسرائیل، دارای مسئولیت بیشتر در عمل به دستورات آن می باشند: «اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسکم وانتم تتلون الکتـب افلاتعقلون» آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌نمائید با اینکه شما خودتان کتاب (آسمانی) را می‌خوانید، آیا هیچ فکر نمی‌کنید؟.

۶.۱ - حدیث حضرت امام صادق

اصولا یک برنامه اساسی مخصوصا برای علماء و مبلغین و داعیان راه حق این است که بیش از سخن، مردم را با عمل خود تبلیغ کنند همانگونه که در حدیث معروف از امام صادق علیه‌السّلام می‌خوانیم : مردم را با عمل خود به نیکیها دعوت کنید نه با زبان خود.

۶.۲ - تاثیر عمیق دعوت عملی

تاثیر عمیق دعوت عملی از اینجا سرچشمه می‌گیرد که هرگاه شنونده بداند گوینده از دل سخن می‌گوید و به گفته خویش صد در صد ایمان دارد گوش جان خود را به روی سخنانش می‌گشاید و سخن که از دل برخیزد بر دل می‌نشیند، و در جان اثر می‌گذارد، و بهترین نشانه ایمان گوینده به سخنش این است که خود قبل از دیگران عمل کند. علمای یهود از این می‌ترسیدند که اگر به رسالت پیامبر اسلام اعتراف کنند کاخ ریاستشان فرو ریزد و عوام یهود به آنها اعتنا نکنند، لذا صفات پیامبر اسلام را که در تورات آمده بود دگرگون جلوه دادند.


ثروت افسانه‌ای قارون، بسی کم ارزش تر از پاداشهای الهی، در دیدگاه عالمان بنی اسرائیل بوده است: «وقال الذین اوتوا العلم ویلکم ثواب الله خیر لمن ءامن وعمل صــلحا ولایلقیها الا الصبرون» کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند وای بر شما! ثواب الهی بهتر است برای کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام می‌دهند، اما جز صابران آنرا دریافت نمی‌کنند.


این اندرزگویان نخست سعی کردند غرور قارون را درهم بشکنند. در مرحله دوم اخطار نمودند که دنیا وسیله است نه هدف. در مرحله سوم به او هشدار دادند که از آنچه داری تنها بخش کمی را می‌توانی مصرف کنی. در مرحله چهارم این حقیقت را به او گوشزد کردند که فراموش نکن خداوند به تو نیکی کرده تو هم باید نیکی کنی، و گرنه مواهبش را از تو خواهد گرفت. و در مرحله پنجم او را از فساد در ارض که نتیجه مستقیم فراموش کردن اصول چهارگانه قبل است بر حذر داشتند. درست معلوم نیست که این نصیحت کنندگان چه کسانی بودند؟ قدر مسلم اینکه مردانی دانشمند، پرهیزگار، هوشیار، نکته سنج و با شهامت بودند.


۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۲.    
۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۳.    
۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۷.    
۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۴۵۴.    
۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۳۴۸.    
۶. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۷. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۸. قصص/سوره۲۸، آیه۸۰.    
۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۱۵۳- ۱۵۷.    
۱۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۱۱۰.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۴۴.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۴۴.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۴۴.    
۱۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۲۱۵.    
۱۵. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۲۵.    
۱۶. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱، ص۱۹۰.    
۱۷. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۷۵.    
۱۸. الدر المنثور، سیوطی، ج۱، ص۱۵۶.    
۱۹. قصص/سوره۲۸، آیه۸۰.    
۲۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۱۵۷.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «علمای بنی اسرائیل».    



جعبه ابزار