• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علی اکبر میرزای نوقانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



میرزا علی اکبر نوقانی در سال ۱۳۰۰ هـ. ق. در مشهد مقدس قدم به عرصه گیتی نهاد.



پدر وی، حاج میرزا موسی، از بزرگان و صالحان مشهد رضوی بود. چون ایشان مدتی در محله نوقان مشهد سکونت داشت، به «میرزای نوقانی» معروف شد و نام خانوادگی وی نیز «میرزای نوقانی» است.


میرزای نوقانی تحصیلات خود را در حوزه علمیه مشهد شروع کرد، و تا ۲۷ سالگی در آنجا از محضر استادان گران قدری همچون میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری (متوفای ۱۳۴۴ هـ. ق.) ، که از استادان ادب در خراسان بود و همچنین از محضر عالم یگانه و متبحر در فقه و اصول، حاج شیخ حسنعلی تهرانی (متوفای ۱۳۲۵ هـ. ق.) بهره مند شد و با فرزند استاد خود، میرزا علی آقا تهرانی هم درس و هم مباحثه بود.
از استادان دیگر وی مرحوم سید عباس شاهرودی (متوفای ۱۳۴۱ هـ. ق.) است که وی نیز از دانشوران بزرگ و از زهاد و اهل معنای مشهد مقدس بوده است.


میرزا علی اکبر در سال ۱۳۲۷ هـ. ق. با اجازه پدر خود رهسپار نجف اشرف گردید و ذوق و استعداد فراوان وی بهترین یاورش برای رسیدن به قله کمال شد.
در نجف توفیق بهره مند شدن از محضر استادان بزرگ و عالمان آن سامان برایش فراهم گشت. خارج اصول را از محضر آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ. ق.) و خارج فقه را از محضر سید محمدکاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ. ق.) و شریعت اصفهانی (متوفای ۱۳۳۹ هـ. ق.) بهره برد.
میرزای نوقانی در نجف اشرف با آیة الله سید عبدالهادی شیرازی ، که بعدها از مراجع تقلید شیعه نیز گردید، رفیق و هم مباحثه شد و بعد از آمدن به ایران هم این رفاقت و دوستی ادامه یافت. (دست نوشته نوه مرحوم نوقانی، حجةالاسلام حاج محمدعلی نوقانی.)
وی در پایان اقامت خود در نجف اشرف با اخذ اجازه اجتهاد از آیة الله العظمی میرزا محمدتقی شیرازی (متوفای ۱۳۳۸ هـ. ق.) و آیة الله حاج شیخ عبدالله مازندرانی (متوفای ۱۳۳۰ هـ. ق.) مهیای بازگشت به مشهد مقدس گشت. (میرزای شیرازی از مراجع تقلید و فقیهان بزرگ عصر خود بود که فتوای تحریم تنباکوی ایشان معروف است: «الیوم استعمال تنباکو محاربه با امام زمان علیه‌السّلام است.» ، آیةالله العظمی شیخ عبدالله مازندرانی هم از فحول استادان نجف در زمان میرزا بود.)
میرزای نوقانی در سال ۱۳۳۰ هـ. ق. به مشهد مقدس بازگشت و به ارشاد مردم و رد مخالفان پرداخت و پس از واگذار شدن تولیت «مدرسه نواب» به او، تعلیم و تربیت طلاب علوم دینی را وجهه همت خویش قرار داد.


نوقانی پس از مراجعت از نجف اشرف تا پایان عمر ـ قریب به چهل سال ـ در مشهد اقامت گزید و به تدریس و تعلیم و تربیت طلاب اشتغال ورزید و بسیاری از دانشوران از محضر درس وی استفاده بردند. این عالم بزرگ، طلاب فاضل مدرسه نواب را ـ که وی متولی آن بود ـ برای ادامه تحصیل و رسیدن به آخرین مراحل علمی به حوزه‌های علمیه نجف و قم گسیل می‌داشت.
از آثار تربیت و تعلیم ایشان همین بس که مرجع عالی قدر جهان تشیع ، حضرت آیة الله بروجردی می‌فرمودند:
طلاب مدرسه نواب مشهد که برای تکمیل تحصیلات خود به حوزه قم آمده‌اند، از نظر مقدماتی (ادبیات) و دروس سطح بر سایر محصلین که در حوزه قم می‌باشند، برتری و مزیت دارند، و طلاب مدرسه نواب در حوزه علمیه قم چشم و چراغ آن حوزه هستند.
[۱] احوال و اشعار نوقانی، عبدالحمید مولوی، ص۱۰.



میرزای نوقانی انسانی مؤمن، متعهد، اهل تهجد، خوش قریحه، شوخ طبع و مهربان بود. اندامی رشید و سیمایی پرنفوذ داشت و از صدایی رسا و چهره‌ای پرهیبت برخوردار بود.
ساده زندگی می‌کرد و در مدت هفتاد سال عمر پربرکت خود از سهم امام استفاده نکرد. میرزا دارای خط خوش و زیبایی بود و با ارباب ادب آن روز خراسان معاشرت داشت. بیشتر روزهای تابستان را همراه خانواده یا دوستان خود در شاندیز، طرقبه ، هاشم آباد، ابرده علیا یا ویرانی که از ییلاق‌های اطراف مشهدند، به سر می‌برد.
وی برخی از مطالعات خود را در این محیط‌های طبیعی دنبال می‌کرد و اشعار نغزی می‌سرود و طبع خوشی داشت.
[۲] نگاه حوزه، سال دوم، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۵.

استاد محمدرضا حکیمی این گونه میرزا را می‌ستاید:
مرحوم نوقانی هیبتی ویژه داشت که کوچک و بزرگ از او حساب می‌بردند و طلبه‌های او ساعی و درس خوان بودند. او خود همیشه با لباس بسیار تمیز ـ اگر چه از پارچه‌های کم بها ـ و شکوه خاصی حرکت می‌کرد. در زمستان و تابستان دیده نشد که عبا بر سر کشد. حتی در داخل منزل هم اغلب لباسش پوشیده و عمامه بر سر و عبا بر دوشش بود. و همین گونه می‌خواست که طلبه‌ها تمیز و مرتب باشند. به محیط تحصیل بسیار اهمیت می‌داد و چون اهل ذوق و شعر بود، هر سال مبلغی قابل توجه به مصرف گلکاری باغچه‌های بزرگ مدرسه نواب می‌رسانید.
محیط مدرسه همیشه تمیز و باطراوت و سرسبز و پر از گل بود به طوری که طلاب بقیه مدارس علمیه مشهد، اغلب عصرها به مدرسه نواب می‌آمدند و ضمن آشنایی با طلاب مدرسه و گفت و گو و بحث از صفا و فضای مدرسه هم بهره مند می‌شدند.
وی نسبت به علم «مناظره» و این که باید در مدرسه‌های علوم دینی، درسی شود و طلاب آداب مناظره را بیاموزند، بسیار ساعی بود و این امر را خیلی لازم می‌شمرد و خود مجالسی به این منظور تشکیل می‌داد. هر منبری را نمی‌پسندید، و به جز مراتب فضل بالا و ادبیات و داشتن علم کلام و معارف قرآنی، به آداب سخنوری، حتی طرز نشستن روی منبر و تکان دادن دست و امثال آن، حساسیت نشان می‌داد.
میرزا خود خطیبی بی مانند بود دوست داشت همه وعاظ و منبری‌ها از وقار و متانت خاصی برخوردار باشند و از خواندن اشعار سست و بی معنی و عوام پسند، در مدح یا مرثیه امامان دین علیهم‌السّلام به شدت پرهیز کنند. برای نشر معارف خالص قرآنی و اهل بیت علیهم‌السّلام و مبانی علمی «مکتب معارفی خراسان» موقعیتی ضروری و خاص قائل بود. خلاصه انسانی بزرگ، با اخلاص، و مربیی تاثیرگذار بود.
باید برنامه‌های او برای تربیت طلاب و وعاظ در همه حوزه‌ها سرمشق قرار گیرد. (دست نوشته استاد محمدرضا حکیمی.)


میرزای نوقانی به نظم و انضباط توجه تام داشت و می‌کوشید این خصلت مهم و حیات آفرین را در حوزه علمیه مشهد احیا کند. او از عالمان انگشت شماری بود که در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ حوزه علمیه مشهد فرصت یافت و از این فرصت به خوبی و شایستگی بهره برد. او از دانشورانی بود که در زمان خفقان و اختناق رضا شاهی، حق پوشیدن لباس روحانیت را داشت. وی در آن زمان جزو کسانی بود که نظارت بر امور طلاب داشتند و از آنان امتحان می‌گرفتند. شمار طلابی که در جلسه‌های امتحانی آن زمان شرکت کردند و جواز قبولی دریافت نمودند، ۳۵۹ نفر بود.
[۳] نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶.



۱. سه مقاله نوقانی.
۲. دو مقاله نوقانی.
۳. تعلیقاتی بر شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید.
۴. تعلیقه‌ای بر کفایة الاصول.
کتاب «سه مقاله» چاپ شده است و در رد یهود و نصارا و مذاهب مخترعه سیاسی است. این کتاب با بیانی شیوا و سبکی زیبا به صورت مناظره ، اصول عقاید اسلامی را تبیین و شبهات معاندان و ادیان و مسالک سیاسی را رد کرده است.
کتاب «دو مقاله» هم در رد مادیون و کمونیست‌ها نوشته شده است. این کتاب و «تعلیقه‌های نهج البلاغه» و «کفایة الاصول» هنوز چاپ نشده است.


الف) در سال ۱۳۶۳ هـ. ق. که حضرت آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی ، مرجع عالی قدر جهان تشیع، از عتبات عالیات به مشهد مقدس مسافرت کردند چون اوضاع مدرسه علمیه نواب را مشوش دیدند، از میرزای نوقانی خواستند که تولیت مدرسه را قبول کنند، و در اداره مدرسه و موقوفات آن سعی جمیل مبذول دارند.
وزارت فرهنگ و اوقاف هم از این وضع استقبال نمود و کلیه امور موقوفات مدرسه و امور مربوط به ترتیب و نظم تحصیل طلاب را هم به ایشان واگذار کرد.
میرزا با کسب اجازه از محضر آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی، و آیة الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۴۰ هـ. ش.) و دریافت حکم از طرف آن دو مرجع دینی و همچنین با اجازه از محضر میرزا محمد مشهور به آقا زاده بزرگ (متوفای ۱۳۵۶ هـ. ق.) اقدام به تصدی امور مدرسه و تربیت طلاب علوم دینی نمود و تا پایان عمر ـ مدت شش سال و چند ماه ـ تولیت مدرسه علمیه نواب را بر عهده داشت. وی در این مدت مقرراتی برای مدرسه وضع کرد و اصولی برای تربیت طلاب در نظر گرفت که در تاریخ حوزه‌ها بی نظیر است.
[۴] احوال و اشعار نوقانی، عبدالحمید مولوی، ص۱۰.

حجة الاسلام حاج شیخ محمدعلی نوقانی نوه میرزا علی اکبر نوقانی درباره پدربزرگش می‌گوید:


مرحوم میرزا بعد از قبول کردن تولیت مدرسه نواب، در دو جنبه تحول ایجاد نمود:
۱. در موقوفات مدرسه که یازده پارچه ملک بزرگ بود و به علت بی توجهی، درآمد و عایدات چندانی نداشت میرزا با تجدید نظر در این باره و تعیین اجاره‌های مناسب و وضع جدید برای موقوفات مدرسه و بالا بردن سطح درآمدها، اقدام به تعمیر اساسی مدرسه و بالا بردن سطح شهریه و حقوق طلاب مدرسه به میزان ده برابر شهریه مرسوم آن زمان کرد.
۲. در امور تحصیل و تعلیم طلاب و جذب افراد مستعد به مدرسه نواب و تشویق‌های مادی و معنوی و برنامه امتحان طلاب ـ که تا آن زمان مرسوم نبود ـ اقدام نمود و طلاب فاضلی به حوزه‌های قم و نجف فرستاد. وی از اساتیدی همچون آیة الله میرزا مهدی اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ. ق.) و آیة الله شیخ هاشم قزوینی (متوفای ۱۳۳۹ هـ. ش.) تقاضا کرد تا درس‌های خود را در مدرسه نواب برگزار کنند و خود نیز در مجلس درس آن‌ها شرکت می‌کرد و از محضر حاج میرزا احمد مدرسی (متوفای ۱۳۹۱ هـ. ق.) برای اقامه نماز جماعت در مدرسه نواب دعوت نمود. خود نیز در آنجا تدریس داشت. (دست نوشته نوه مرحوم میرزای نوقانی.)
مرحوم استاد، کاظم مدیر شانه چی می‌نویسد که نزد میرزا علی اکبر نوقانی بقیه کفایه را خواندیم.
[۵] پژوهشی در فقه و حدیث، استاد کاظم مدیر شانه چی، ص۱۲.



بنا به نوشته استاد، محمدرضا حکیمی:
او از پر و بال دادن به طلبه بی سواد و بی تقوا و روحانی تنبل و بی حاصل، به سختی پرهیز می‌کرد و می‌فرمود: طلبه به هر منظوری که درس می‌خواند، اگر چه برای منبر رفتن یا امامت جماعت یا مساله گفتن، باید سطح (ادبیات و منطق و فقه و اصول ) را به خوبی بخواند و کفایه را خوب بفهمد و امتحان بدهد، آن گاه وارد کار ترویج شود. برای منبر رفتن و واعظ شدن نیز مقرراتی داشت که اگر همواره مراعات می‌شد، این نابسامانی‌های دردناک در مواردی از منبرها و منبری‌ها دیگر مشاهده نمی‌گشت.
[۶] پژوهشی در فقه و حدیث، استاد کاظم مدیر شانه چی، ص۸.

ب) میرزای نوقانی در طول مدت عمر خود از وجوه بریه و سهم امام دیناری صرف معاش خود و کسانش ننمود و با این که شرعا مجاز در تصرف این قبیل وجوه بود، از حق مشروع خود به هیچ وجه استفاده نکرد.
وی برای تامین معاش خود از حق التولیه موقوفه جده اش ـ موسوم به گوهرشاد خانم ـ استفاده می‌کرد. طبق شرایط وقف نامه، تولیت آن با میرزای نوقانی و سپس با یگانه فرزند میرزا، آیت الله حاج میرزا مهدی نوقانی (متوفای ۱۴۱۳ هـ. ق.) و بعد از ایشان، هم اکنون با فرزند وی حجة الاسلام حاج شیخ محمدعلی نوقانی است.
داستان دعای مستجاب میرزا شنیدنی است ایشان هنگام بازگشت از نجف به حرم حضرت علی علیه‌السّلام مشرف می‌شود و از مولای متقیان مدد می‌خواهد تا معیشتی خداپسندانه داشته باشد و از دین، ابزاری برای دنیا نسازد.
وقتی به مشهد باز می‌گردد، روزی به هنگام عبور از بازار، یکی از کسبه نوشته‌ای در اختیار ایشان قرار می‌دهد و می‌گوید:
این وقف نامه را مجد الاطباء ـ پسر عموی شما ـ نزد من گرو گذاشته است.
مروری به مضمون وقف نامه نشان می‌دهد که سهمی از روستای «سیس آباد» (مشهد) از املاک گوهر شاد خانم، دختر یوسف خان جلایر، مادر کلبعلی خان جلایر، جده مرحوم نوقانی، از سال ۱۲۱۰ هـ. ق. وقف تعظیم شعایر اسلامی شده است و برابر آن وقف نامه، تولیت موقوفه با اصلح و اورع اولاد است.
میرزای نوقانی تنها کسی بود که در آن زمان می‌توانسته است تولیت موقوفه را ـ که دو سهم از بیست و چهار سهم قریه یاد شده واقع در بلوک تبادکان مشهد است ـ به عهده گیرد.
آری داشتن راه ارتزاق درست و معیشت مستقل و عدم استفاده از سهم امام، از میرزای نوقانی یک انسان آزاده و متنفذ و آینده نگر ساخت.
[۷] نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۵.

ج) در زمان میرزای نوقانی، دو پسر بچه از سادات محترم در روستاهای مشهد مقدس مسموم غذایی شدند. آن‌ها را به بیمارستان شاه رضا (مشهد) می‌آورند اما مسؤول بیمارستان و دکترها این دو سید را نمی‌پذیرند، و هر چه اصرار می‌کنند پذیرفته نمی‌شود تا این که این دو پسر بچه در اثر مسمومیت از دنیا می‌روند و خبر به میرزای نوقانی می‌رسد. ایشان در یکی از منبرهای خود مسؤولان بیمارستان را که بهایی مسلک بودند، سخت مورد اعتراض قرار می‌دهد و آن‌ها را تهدید می‌کند و چنان می‌خروشد که همه شنوندگان را ترس و هراس برمی دارد. حتی عالمان آن زمان به میرزا می‌گویند: چرا این قدر تند سخن گفتید، نکند برای شما ایجاد مزاحمت کنند! (مصاحبه با نوه ایشان، حجةالاسلام حاج شیخ محمدعلی نوقانی.)


میرزای نوقانی چنان که اهل دیانت بود، اهل سیاست نیز بود. ایشان دوره مشروطه را درک کرده بود و در محضر چهره‌های برجسته‌ای چون: آخوند خراسانی و میرزای دوم (شیرازی) شاگردی کرده بود، و از رویدادهای جامعه خود بی خبر نبود.
پس از بازگشت از عتبات عالیات و اتمام تحصیل، حضور فعالی در صحنه سیاسی مشهد داشت. در جریان فاجعه خونین مسجد گوهرشاد (۱۳۱۴ هـ. ش.) شرکت داشت.
[۸] نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۹.
مردم متدین مشهد و روستاهای اطراف به دستور عالمانی همچون مرجع عالی قدر حاج آقا حسین قمی، آقا سید یونس اردبیلی و میرزای نوقانی به عنوان اعتراض به «کشف حجاب» در مسجد جامع گوهرشاد تحصن کردند و با سخنرانی خطیب توانا، بهلول، حرف دل خود را بیان نمودند.
بنا بر نقل افراد مورد اعتماد، هر صنف و گروه از تاجران و غیره همراه روحانی محل خود به صورت راهپیمایی وارد مسجد گوهرشاد می‌شدند. در این واقعه مرحوم نوقانی همراه صنف زرگرهای مشهد راهی مسجد گوهرشاد می‌شود و پس از درگیری و تیراندازی، مریدان میرزا او را از معرکه خارج می‌کنند. (به نقل از آیةالله حاج سید جلیل حسینی، از عالمان مشهد مقدس.)
در یادداشت‌های ایشان، درباره ماده تاریخ سقوط رضا خان (۱۳۶۱ هـ. ق. شهریور ۱۳۲۰) چنین آمده است:
تاریخ سرنگون شدن جاه پهلوی، • • • خود نام نحس اوست، رضا شاه پهلوی(۱۳۶۱ هـ. ق.)
میرزا در برابر تفکرها و اندیشه‌های الحادی و بی دینی ایستاد. او انحلال فرهنگی جامعه را مصیبت بار می‌دانست. در میان یادداشت‌های خصوصی او نکاتی علیه «حزب ایران نو» به چشم می‌خورد. او فعالیت این حزب را به زیان مملکت می‌دید.
خود در این باره می‌نویسد:
متجددین فاقد دین، دشمن بزرگ مملکت هستند، دشمن بزرگ عساکر و قشون اسلامند به جهت آن که قشون وقتی بی عقیده شدند برای شش تومان مواجب کار نمی‌کنند. بعد از کشته شدن، «مادر وطن» به حال او چه فایده‌ای دارد. لامذهب بی علاقه به دیانت، وارد فلان حزب می‌شود برای پول و منفعت دنیا، چون عقیده ندارد! اگر کسی صد تومان اضافه به او داد، فورا نقشه و مرام خود را عوض می‌کند اما کسانی که مرام آن‌ها قرآن و مذهب اسلام است هرگز عوض نمی‌شوند.
[۹] نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۹.



میرزا، عالمی آگاه به مسائل و مقتضیات زمان خود بود، و از تعصب‌های کاذب و بی اساس پرهیز می‌کرد. وی رابطه نزدیکی با میرزا مهدی اصفهانی داشت و از شاگردان و مریدان و معتقدان به مبانی مکتب او بود. ایشان چند ماهی نیز از محضر میرزا مهدی آشتیانی (متوفای ۱۳۷۲ هـ. ق.) فیلسوف نامدار که برای مدتی به مشهد مقدس آمده بود و فلسفه صدرایی تدریس می‌کرد، بهره جست. او با امام خمینی رابطه‌ای بسیار دوستانه داشت. امام راحل پیش از درگذشت میرزا، وقتی به مشهد می‌آمد به منزل ایشان وارد می‌شد و مکاتباتی نیز با هم داشتند.
پس از ارتحال میرزای نوقانی، امام به قصد ابراز تسلیت و دلجویی به مشهد مقدس آمد و یک هفته در منزل فرزندش آیت الله میرزا مهدی نوقانی به سر برد. میرزای نوقانی با مرحوم حاج شیخ عباس قمی (متوفای ۱۳۵۹ هـ. ق.) ، آیت الله بروجردی (متوفای ۱۳۴۰ هـ. ش.) ، آقا سید جمال گلپایگانی (متوفای ۱۳۷۷ هـ. ق.) و دیگر علمای برجسته قم و عتبات رابطه نزدیکی داشت و مورد اعتماد همه آنان بود. مرحوم آیت الله العظمی میلانی (متوفا ۱۳۹۵ هـ. ق.) نیز هنگام ورود به مشهد به بیت ایشان وارد شدند.


میرزای نوقانی خطیبی توانا بود و با بیان دلنشین خود، مردم را متوجه معارف حقه الهی و تربیت دینی می‌کرد. روزهای عاشورا در منزل خود ـ واقع در محل کنونی تکیه فتاح خان و پشت قبرستان سراب ـ منبر می‌رفت. گاهی نیز در مدرسه میرزا جعفر یا مسجد گوهرشاد یا مدرسه نواب به ایراد خطابه می‌پرداخت. منبر ایشان سرشار از مطالب تاریخی، آیات و روایات و شامل نکات ادبی، امثال، حکم و پند و اندرز و آمیخته با شعر بود. کسی از سخنان ایشان خسته نمی‌شد. در پایان منبر ـ از روی یادداشت‌های خود ـ مقتلی می‌خواند که جمع آوری شده از مقاتل صحیح بود. سبک منبر ایشان به سبک منبر حاج میرزا حبیب الله خراسانی بود. خود ایشان می‌گفت:
«در مدت عمرم منبری به جامعیت و تاثیر منبر مرحوم میرزا حبیب الله مجتهد ندیده‌ام.» .
[۱۰] نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۶.

شروع منبر ایشان با آیه مبارکه (انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا) بود و در شب‌های قدر چند ساعت سخنرانی ایشان طول می‌کشید اما هیچ خسته کننده نبود.


میرزای نوقانی جانی سوخته و طبعی روان و ذوقی عارفانه ـ به معارف قرآنی ـ داشت. وی در اشعار خود، به «فقیر» تخلص می‌کرد. اشعارش متوجه مضامین معارفی و دینی بود.
بخشی از اشعار ایشان در آخر کتاب «سه مقاله نوقانی» به چاپ رسیده است...
میرزا اشعار جانسوزی در رثای امام حسین علیه‌السّلام و یارانش سروده است.
در اواخر محرم ۱۳۴۶ هـ. ق. مرحوم میرزا در یک مثنوی بلند، همه رویدادهای کربلا را همانند تابلوی تکان دهنده، به مانند یک هنرمند بزرگ به تصویر کشید. ابتدای آن مثنوی این است:
شوق دیدار خداوند ودود• • • شاه را بربود در بزم شهود
شد روان از خیمه سوی قتلگاه• • • همعنانش بود خیل اشک و آه
شه به منزلگاه جانان می‌رود• • • یا زجسم زینبش جان می‌رود
عشق حق او را کشد سوی جنان• • • کودکانش در قفا با صد فغان
شد سوار بادپا سالار عشق• • • زد رکاب مرکب رهوار عشق
کی براق عشق! بشتاب و ببر• • • سوی مشتاقان ما از ما خبر
[۱۲] نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۹.

میرزا شاعری توانا بود که ارباب شعر و ادب سروده‌های خود را برای اصلاح به ایشان عرضه می‌کردند، مثل مرحوم دکتر رسا و مرحوم نصرت منشی باشی، دو شاعر آستانه مقدسه حضرت رضا علیه‌السّلام که از محضر میرزا استفاده می‌کردند. (مرحوم دکتر رسا به مناسبت درگذشت میرزای نوقانی این شعر را سروده است:
چو عاشق، سوی جانان با دل و جان رفت نوقانی•• • شتابان از پی دیدار جانان رفت نوقانی
پیام آشنا بشنید و شد از خویش بیگانه•• • به بانگ ارجعی لبیک گویان رفت نوقانی
چو گل در بوستان فضل و احسان بود جان پرور• • • دریغ از بوستان فضل و احسان رفت نوقانی
همای شاخسار علم و عرفان بود آن عارف•• • فغان کز شاخسار علم و عرفان رفت نوقانی
چو او را توشه ره بود زهد و دانش و تقوا• • • ره دشوار را بس سهل و آسان رفت نوقانی
هزار و سیصد و هفتاد چون بگذشت از هجرت• • • جمادی نخستین سوی رضوان رفت نوقانی
رسا، گر در فراق اوست چشم دوستان گریان• • • چه غم کز لطف حق با روی خندان رفت نوقانی)
[۱۳] احوال و اشعار نوقانی، عبدالحمید مولوی، ص۱۲.

مرحوم میرزا شعری را درباره حضرت رضا علیه‌السّلام سروده که در پایان مقاله می‌آید. شعر معروف خطاب به حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن العسکری ـ ارواحنا له الفداء ـ نیز از ایشان است:
افسوس که عمری پی اغیار دویدیم• • • از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
غزل دیگری در توسل به مقام والای حضرت حجة بن الحسن علیه‌السّلام دارد که از نظر شما می‌گذرد:
امروز خانه دل نور و ضیا ندارد• • • جایی که دوست نبود، آنجا صفا ندارد
شهری است پر ز آشوب، کاشانه لگدکوب• • • آن دل که از تغافل، شوق لقا ندارد
دزدان به کشور دل، هر جا گرفته منزل• • • وان میر صدر محفل، در خانه جا ندارد
شهباز پر شکسته، افتاده زار و خسته• • • از دست ظلم جغدان، یکدم رها ندارد
وان پیشوای مستان، مرغ هزار دستان• • • یکسو نشسته خاموش، شور و نوا ندارد
یوسف که پیش حسنش، خوبان بها ندارد• • • از کید و مکر اخوان، قدر و بها ندارد
پیمانه‌ها نهادیم، پیمان زدست دادیم• • • در حیرتی فتادیم کو منتها ندارد
با این همه سلاسل، سودای خام در دل• • • این درد را چه حاصل، کافر دوا ندارد
‌ای شاه ماهرویان، وی قبله نکویان• • • دریاب عاجزی را کو دست و پا ندارد
از ما خطا و لغزش، از تست عفو و بخشش• • • سلطان به زیردستان جز این روا ندارد
تیر دعای ما را جز لطف تو هدف نیست• • • گر لطف می‌نمایی پیکان خطا ندارد
شاها فقیر کویت، سوزد در آرزویت• • • جز دیده به رویت چشم عطا ندارد


سرانجام پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمانان میرزا علی اکبر نوقانی در شب دهم جمادی الاولی ۱۳۷۰ هـ. ق. مطابق با ۲۸ بهمن ماه ۱۳۲۹ در اثر سکته قلبی دعوت حق را لبیک گفت و روحش به سرای جاوید شتافت، پیکرش پس از تشییع باشکوهی در پایین پای مبارک حضرت رضا علیه‌السّلام «دارالسعاده» به خاک سپرده شد. و به آرزوی دیرینه خود که طی غزل ذیل سروده بود، نائل آمد:
خواهی بدانی معنی حب الوطن را• • • یک چند از خود دور کن مایی و من را
در چاه ماندستی چرا‌ای یوسف جان• • • بگذار این چه را و برگیر این رسن را
از گوش جانت پنبه غفلت بیرون آر• • • تا بشنوی آواز مرغان چمن را
محراب دل را پاک کن از لوث شیطان• • • چون می‌پسندی جای یزدان اهرمن را!
گر لطف حقت یار باشد می‌توانی• • • افکندن از نیروی خود نفس کهن را
در یاد کویش می‌دود اشکم به دامن• • • جیحون کند یکسر همه تل و دمن را
سودای عشقش جامه تقوا به بر سوخت• • • ترسم بسوزد آخر این سودا کفن را
شاها نوازش کن فقیر ناتوان را• • • در وقت مردن کز سخن بندد دهن را
خواهم به وقت مرگ بینم روی جانان• • • روی رضا شاهنشه دین بوالحسن را
زین روضه هرگز رخ نتابم تا بیابم• • • رضوان حق و داروی رنج و محن را
سایم سراندر خاک کویش از فقیری• • • زین تاجداری کی توان سرتافتن را.
[۱۴] احوال و اشعار نوقانی، عبدالحمید مولوی، ص۱۱.



۱. احوال و اشعار نوقانی، عبدالحمید مولوی، ص۱۰.
۲. نگاه حوزه، سال دوم، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۵.
۳. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶.
۴. احوال و اشعار نوقانی، عبدالحمید مولوی، ص۱۰.
۵. پژوهشی در فقه و حدیث، استاد کاظم مدیر شانه چی، ص۱۲.
۶. پژوهشی در فقه و حدیث، استاد کاظم مدیر شانه چی، ص۸.
۷. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۵.
۸. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۹.
۹. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۹.
۱۰. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۶.
۱۱. انفال/سوره۸، آیه۲.    
۱۲. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۹.
۱۳. احوال و اشعار نوقانی، عبدالحمید مولوی، ص۱۲.
۱۴. احوال و اشعار نوقانی، عبدالحمید مولوی، ص۱۱.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«علی اکبر میرزای نوقانی».    



جعبه ابزار