• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عِوَج (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عِوَج
عِوَج:(وَ يَبْغُونَها عِوَجاً)
«عَوَج» (بر وزن كرج) به معناى كجى حسى است، ولى‌ «عِوَج» (بر وزن پدر) به كجى‌هايى گفته مى‌شود كه با فكر، درک مى‌شود.
ولى ظاهراً پاره‌اى از آيات قرآن مانند آيه ۱۰۷ سوره طه با اين تفصيل سازگار نيست (دقت كنيد)، و با توجّه به اين كه «عِوَج» در آيه ۲۸ سوره‌ زمر به صورت نكره در سياق نفى واقع شده و عموم را مى‌رساند، هر نوع انحراف و كژى را از قرآن نفى مى‌كند.



ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با عِوَج:

۱.۱ - آیه ۴۵ سوره اعراف

(الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُم بِالآخِرَةِ كَافِرُونَ) (همان كسانى كه مردم را از راه خدا باز مى‌دارند، و با القاى شبهات مى‌خواهند آن را كج و معوج نشان دهند؛ و آن‌ها سراى ديگر را انكار مى‌كنند.»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: ظالمین عبارتند از كفار و منكرين آخرت و معاندين حق كه همواره راه خدا را ناهموار و منحرف مى‌خواهند، و ديگران را نيز از سلوک آن بازداشته منصرف مى‌سازند. و اين وصف شامل منكرين صانع و بى‌دينان هم مى‌شود، براى اين‌كه خداى سبحان در كتاب مجيدش مكرر فرموده كه دين او و راهى كه بندگان را به آن هدايت مى‌كند همان راه انسانيتى است كه فطرت خود انسان به آن دعوت مى‌كند، و جز آن دين و راهى نيست.
پس راهى كه انسان در زندگى خود مى‌پيمايد همانا راه خدا و دين الهى است، ليكن اگر آن را مطابق آن‌چه فطرت به سوى آن دعوت مى‌كند و سعادتش نيز در آن است سلوک كرد همان صراط مستقيم و اسلام است، كه راه راست و دين پسنديده خدا مى‌باشد و اگر آن را مطابق فطرت سلوک نكرد خواه در خلال آن ايمانى به خدا و عبادت معبودى باشد، مانند دين‌هاى باطل، خواه خضوع و عبادتى در آن نباشد، مانند ماديت، در هر حال همان راه خدا است كه كج گرفته شده و اسلامى است كه تحريف شده و نعمت خدا كه كفران شده است. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۲ - آیه ۱۹ سوره هود

(الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ) (همانها كه مردم را از راه خدا باز مى‌دارند؛ و با القاى شبهات آن را كج و معوج نشان مى‌دهند؛ و به سراى آخرت کافرند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: ظالمان كسانى هستند كه اذعان و اعتقادى به روز حساب ندارند تا براى آن روز عمل كنند، قهرا هر چه مى‌كنند منحصرا براى دنيا مى‌كنند، و از راه‌هاى زندگى هر راهى كه به منافع مادى آن‌ها منتهى شود پيش مى‌گيرند و بس. و اين سنت اجتماعى آنان است، و در اين سنت هيچ اعتنايى نمى‌شود به اين‌كه خدا از بندگانش دين حق و كيش فطرت را خواسته. پس اين ستمكاران چه اين‌كه معتقد به صانعى باشند ولى دين فطرت را كه همان اسلام است رها كرده به سنت تحريف شده و منحرف كننده‌اى گرويده باشند، و چه اين‌كه اصلا به صانعى معتقد نباشند و از آن‌هايى باشند كه مى‌گويند جز اين زندگى دنيا زندگانى ديگرى نيست و ما را جز روزگار كسى نمى‌ميراند در هر حال ستمكار و مفترى بر خدا هستند و به خدا دروغ بسته‌اند. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۳ - آیه ۱۰۷ سوره طه

(لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَ لَا أَمْتًا) (كه در آن، هيچ پستى و بلندى نمى‌بينى.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: بعضى‌ گفته‌اند: عوج به معناى زمين‌هاى پست، و امت زمين‌هاى بلند است و خطاب آن به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و مراد اين است كه هر كس كه استعداد بينايى دارد، پستى و بلندى در آن نمى‌بيند و معنايش اين است كه هيچ بيننده‌اى نقطه پستى مانند دره و نقطه بلندى مانند تل و كوه نمى‌بيند. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۴ - آیه ۲۸ سوره زمر

(قُرآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ) (قرآنی است فصيح و خالى از هرگونه كجى و نادرستى، شايد آنان پرهيزگارى پيشه كنند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه عوج به معناى انحراف و انعطاف است، و دو كلمه قرآنا و عربيا منصوب به مدح است، يعنى فعل امدح- مدح مى‌كنم و يا اخص- اختصاص مى‌دهم و امثال آن در تقدير است و يا حالى است متكى بر وصف. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )


۱. اعراف/سوره۷، آیه۴۵.    
۲. هود/سوره۱۱، آیه۱۹.    
۳. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۷.    
۴. زمر/سوره۳۹، آیه۲۸.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۹۲.    
۶. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۳۱۹-۳۲۰.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۲۱.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۸۱.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۳۱.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۴۶۳.    
۱۱. اعراف/سوره۷، آیه۴۵.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۵۶.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۱۵۰.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۲۰.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۱۲.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۱.    
۱۷. هود/سوره۱۱، آیه۱۹.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۲۳.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۸۱.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۸۹.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۳۱.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۸.    
۲۳. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۷.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۱۹.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۹۴.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۱۰.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۷۱.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۸.    
۲۹. زمر/سوره۳۹، آیه۲۸.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۶۱.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۹۲.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۵۸.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۷۳.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۷۵.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه‌، بر گرفته از مقاله «عِوَج»، ص۳۸۹.    






جعبه ابزار