فلسفه دین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بررسی عقلانی مسائل
دینی را
فلسفه دین میگویند.
میل به
دین در
سرشت انسان نهفته است.
تنها از گذر
دین است که پرسشهای بنیادی انسان درباره
هستی پاسخ میگیرند. بسیاری از
دانشمندان بر این باورند که انسان از آغاز پیداییاش، همواره
دیندار بوده است.
احساس
نیاز انسان به
دین، هیچگاه با
تحوّل زندگی او از میان نرفته است. از این رو، بسیاری از جوامع انسانی به دلیل راه نیافتن به
دین الهی، به
خطا رفتهاند و به
دینسازی دست زدهاند.
دین پژوهی راهی است برای بازشناختن
دین راستین الهی؛
دینی که
ریشه در
غیب دارد و بر آموزههای آسمانی بنا شده است.
دین پژوهی شاخههای متعددی دارد که یکی از آنها «فلسفه
دین» است.
فلسفه
دین برآیند میل فطری انسان به
تفکر جدّی درباره موضوعات مهمّ
دینی است و
خداباوری و مسائل گوناگون درباره
خدا را طرح و بررسی میکند.
قلمرو فلسفه
دین بسیار گسترده است و مسائل مختلفی را دربرمیگیرد. مهمترین آنها عبارتاند از چیستی
دین و
دینداری،
جاودانگی انسان و بررسی و تفسیر
کتب پیامبران الهی.
در تعریف
دین آمده است که مجموعهای وحیانی و عقلانی است از
عقاید،
اخلاق و
مقررات که نظر به اداره زندگی فردی و اجتماعی انسان دارند.
آموزههای
دینی در بخش اعتقادی، مسائل مربوط به
صفات خدا،
توحید،
نبوّت،
وحی و
معاد را میکاود. در بخش اخلاق، تعالیمی را برمیرسد که در پی کسب
فضائل و رفع
رذائل اخلاقیاند، و سرانجام، واپسین بخش آن، ویژه
مناسک و
اعمال و
احکام است؛ یعنی
مقرّرات دینی که
رفتار انسان با خود،
خدا و
اجتماع را به بررسی میگذارد.
بنابر فلسفه
دین، هر
دین آسمانی دو
هدف دارد: یکی هدف «میانی» که همان برقرار ساختن
قسط و
عدل در
جامعه انسانی است و در سایه این هدف،
سعادت دنیوی و اخروی انسان برآورده میشود.
هدف دیگر، «نهایی» است که عبارت از راه نمودن انسان از تاریکی به روشنایی است.
چون هدف نهایی
دین برآید، انسان به
کشف و
شهود باطنی میرسد و به مقام «
نفس مطمئنّه» نیل مییابد.
سرچشمه
دین را
منشأ آن گویند که براساس
جهان بینی الهی، خدا است. (
منشأ دین) به عبارتی دیگر،
مبدأ فاعلی دین،
خداوند است.
بنابر جهانبینی الهی، خداوند
دین خود را از گذر وحی در دسترس انسان نهاده است.
از مسائل مهمّ فلسفه
دین این است که چرا انسان همواره در پی
دین است.
فیلسوفان دین، مهمترین
علّت آن را
عقل و
سرشت انسانی میدانند. بنابر
روایات شیعه،
پیامبران الهی برای آن برانگیخته شدهاند تا گنجینه سرشت انسانی را ظاهر سازند و عقل آدمی را به شکوفایی رسانند.
فیلسوفان
دین بیان میکنند که
دین دارای دو گونه قانوناست: اوّل، قوانین ثابت که به نیازهای ماندگار انسان نظر دارند و جز هنگام
اضطرار و به
اقتضای زمان و
تبدّل موضوع تغییر نمیپذیرند؛ مانند
حرمت قتل نفس محترم. دوم،
متغیّر که برای ضرورتهای زندگی فردی و اجتماعی برنهاده شدهاند و مبتنی بر علل و انگیزههای ثانویاند؛ مانند قوانین مربوط به
خوراک و
پوشاک،
تجهیز سپاه اسلام و
آموزش و
تحصیل علم. چون ضرورتها از میان میروند، قوانین متغیّر نیز از
اعتبار میافتند.
فیلسوفان
دین معتقدند که
گوهر دین یکی است و آن، اسلام، به معنای
تسلیم در برابر
خداوند است
و چنین نیست که هر یک از پیامبران، با
ابلاغ دین خود،
دین پیشین را به
کمال رسانده باشند؛ زیرا خداوند
دین ناقص به بشر نمیدهد. آنچه به کمال میرسد، ظهورات
دین است.
دین، یگانه و
جاودان است و برمبنای
توحید؛ امّا
شریعت و
منهاج دین است که تغییر میپذیرد.
همه آدمیان
زبان دین را میفهمند و هر
پیامبری به زبان مردم خویش سخن گفته است.
فرمانهای الهی در هر روزگاری به گونه روشن و
صریح و
بی ابهام به گوش مردم رسیدهاند و کسی نمیتواند
مدّعی شود که زبان
دین را نفهمیده است.
کتاب فرهنگ شيعه، تاليف شده توسط جمعى از نويسندگان، ص۳۶۳-۳۶۶.