قبله (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قِبْله (به کسر قاف و سکون باء) از
واژگان قرآن کریم به معنای اسم مكانى است كه نمازگزار به آن رو میكند. قبله
مسلمانان کعبه و قبله
یهود بیت المقدس است.
رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) مدّت سيزده سال در
مکّه و مدتى در
مدینه به طرف بيت المقدس نماز خواند، يهود بر آن حضرت عيب و نقص گرفته و میگفتند: تو پيرو مائى و بر
قبله ما نماز میخوانى. آن حضرت از اين سخن غمگين میشد و يا براى اثبات هر چه بيشتر
دین خود بود كه
اهل کتاب در كتابهاى خويش خوانده بودند: پيامبر جديد قبله را عوض خواهد كرد. تا اینکه وقت ظهر در
مسجد بنی سالم، بعد از رکعت دوم
نماز ظهر،
جبرئیل نازل شد، دو بازوى آن حضرت را گرفت و بهسوى كعبه برگردانيد.
قِبْله:
اسم مكانى است كه نمازگزار به آن رو میكند.
در اصل براى نوع و حالتى است كه رو كننده در آن است، مثل جِلْسه و قِعْده.
(فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها ...) ( اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى، باز مىگردانيم).
(وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ) قبله در آيه ظاهرا
مصدر به معنى
فاعل (متقابل) است، يعنى: «به
موسی و برادرش وحى كرديم كه براى قوم خويش در
مصر خانههائى آماده كنيد و آنها را مقابل هم قرار دهيد (تا براى تبليغ و واقف شدن از حال همديگر مناسب باشد) و نماز بخوانيد و مؤمنان را مژده ده كه خدا از
فرعون نجاتشان خواهد داد».
قبله
یهود بیت المقدس است و رو به آن نماز میخوانند. قبله
نصاری مشرق است و هر جا رو به طرف
مشرق نماز میخوانند.
رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) مدّت سيزده سال در
مکّه و مدتى در
مدینه به طرف بيت المقدس نماز خواند، سپس به طرف كعبه برگشت، تحويل قبله يكى از كارهاى بس مهم بود مخصوصا كه آن حضرت اكثر زمان
رسالت را به قبله اول نماز خوانده بود، يهود نيز كه آن را شكستى براى خود میديدند سر و صدا بهراه انداختند تا آياتى چند از قرآن مجيد نازل شد، كعبه را تثبيت كرد و غوغا را پايان داد.
در
المیزان راجع به مدّت و ماه تحويل قبله فرموده: اكثر و اصح
روایات دلالت دارند كه تحويل قبله در مدينه سال دوم
هجرت در
ماه رجب كه هفدمين ماه هجرت بود واقع شده است (تمام شد).
على هذا آن حضرت جمعا چهارده سال و پنج ماه به طرف بيت المقدس نماز خوانده است.
طبرسی از
ابن عباس نقل كرده: آنگاه كه رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مدينه آمد تا هفده ماه نماز به طرف بيت المقدس بود.
به نقل
براء بن عازب شانزده يا هفده ماه، به نقل
انس بن مالک نه يا ده ماه، به نقل
معاذ بن جبل سيزده ماه و در روايت
علی بن ابراهیم از
امام صادق (علیهالسّلام) هفت ماه.
اينك آيات تحويل قبله:
۱-
(سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ) (به زودى مردم سبك مغز مىگويند: «چه چيز آنها
[
مسلمانان
]
را، از قبلهاى كه بر آن بودند، بازگردانيد؟!» بگو: «مشرق و مغرب، از آنِ خداست، خدا هركس را بخواهد، به
راه راست هدايت مىكند.»).
اشكال ابلهان از يهود و غيره آن بود: چه علتى آنها را از قبلهای كه در آن بودند برگرداند؟ در جواب فرموده: بگو مشرق و مغرب و همه جا براى خداست، هر جا را كه خواست قبله میكند. بيت المقدس يا صخره
مسجد اقصی خصوصيتى ندارد كه پيوسته قبله باشد و اگر محلى را به جاى محلى قبله كرد براى
هدایت مردم و اقتضاء وقت است
(يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
در
مجمع ضمن روايتى از على بن ابراهيم از حضرت صادق (عليهالسّلام) نقل كرده ... رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقت ظهر در
مسجد بنی سالم نماز میخواند، دو ركعت از
نماز ظهر خوانده بود
جبرئیل نازل شد، دو بازوى آن حضرت را گرفت و بهسوى كعبه برگردانيد.
چون بيت المقدس در شمال مدينه و
کعبه در جنوب آن واقع شده لذا میبايست آن حضرت پشت به بيت المقدس كند بدين جهت در
فقیه نقل شده:
«فَجَاءَ جَبْرَئِيلُ ... ثُمَّ أَخَذ بِيَدِ النَّبِيِّ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى الْكَعْبَةِ وَ حَوَّلَ مَنْ خَلْفَهُ وُجُوهَهُمْ حَتَّى قَامَ الرِّجَالُ مَقَامَ النِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ مَقَامَ الرِّجَالِ».
۲-
(قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...) (نگاههاى انتظارآميز تو را به سوى
آسمان براى تعيين قبله نهايى مىبينيم! اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى، باز مىگردانيم. پس روى خود را به سوى
مسجد الحرام كن).
از اين آيه روشن میشود كه آن حضرت رو به آسمان دوخته انتظار
تحویل قبله را میكشيده است. نمیشود گفت، رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبله اولى را دوست نمیداشت ولى ظاهرا رو كردن به آسمان و انتظار تحويل قبله و رضايت از قبله جديد براى آن بود كه از
شماتت و عيبجوئى يهود برهد كه در ضمن روايت گذشته نقل شده: يهود بر آن حضرت
عیب و نقص گرفته و میگفتند: تو پيرو مائى و بر قبله ما نماز میخوانى. آن حضرت از اين سخن غمگين میشد و يا براى اثبات هر چه بيشتر
دین خود بود كه
اهل کتاب در كتابهاى خويش خوانده بودند: پيامبر جديد قبله را عوض خواهد كرد.
۳-
(... وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ ...) (و ما، آن قبلهاى را كه قبلًا بر آن بودى، تنها براى اين قبله قرار داده بوديم كه افرادى كه از پيامبر پيروى مىكنند، از آنها كه به
جاهلیّت باز مىگردند، مشخّص شوند. و مسلّماً اين حكم، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده، دشوار بود. و خدا هرگز
ایمان و نمازهاى گذشته شما را ضايع نمىگرداند).
اين آيه روشن میكند اولا: قبله میبايست حتما كعبه باشد و علّت بيت المقدس بودن آن بود كه مردم
امتحان شوند و در وقت تحويل قبله روشن شود كدام كسان بیچون و چرا از آن حضرت پيروى خواهند كرد. ثانيا تحويل قبله بس گران و ناگوار بود مگر به آنانكه خدا هدايتشان كرده بود. ثالثا نمازهايى كه مدّت چهارده سال و پنج ماه به طرف بيت المقدس خواندهاند قبول است،
(وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ).
۴-
(... فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ ...) (روى خود را به جانب مسجد الحرام كن. و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن كنيد؛ تا مردم، دليلى بر ضدّ شما نداشته باشند؛ مگر آنها كه ستمكار و لجوج هستند...).
از اين آيه روشن میشود كه يهود در كتابهاى خود خوانده بودند كه رسول جديد قبله را عوض خواهد كرد، چنانكه فرموده:
(وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ...) (و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، بخوبى مىدانند اين فرمان حقّى است از ناحيه پروردگارشان)
و اگر آن حضرت قبله را عوض نمیكرد، در دست يهود مستمسكى میشد بر عدم قبول
نبوّت آن جناب.
قبله مسجد الحرام است يا كعبه؟ قرآن مجيد در قبله بودن كعبه صريح نيست در قبله بودن مسجد الحرام صراحت دارد و میفرمايد:
(فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ ...) «تو اين پيغمبر رو به طرف مسجد الحرام كن و شما اى اهل
اسلام هر جا كه باشيد رو بهسوى مسجد الحرام كنيد».
ايضا
(وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ... • وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ ...) كه خطاب به آن حضرت و عموم مسلمين است و درباره كعبه آمده
(جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ) (
خداوند، كعبه -
بیت الحرام- را وسيلهاى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده)
و
(هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ) (و بهصورت
قربانی به حريم كعبه برسد)
لفظ كعبه بيش از دو بار در
قرآن مجید نيامده است.
اين مطلب راجع به آنانكه خارج از
مسجد الحرام نماز میخوانند تفاوتى ندارد زيرا توجّه به مسجد الحرام توجه به كعبه است كه كعبه در وسط مسجد الحرام قرار دارد و جزء آن است ولى كسی كه در مسجد الحرام و يا در كنار مسجد الحرام
نماز میخواند نسبت به او فرق میكند و توجه به مسجد الحرام از توجه به كعبه جدا میشود.
المیزان میخواهد از آيه اول قبله بودن كعبه استفاده كند بدين بيان: شطر به معنى بعضى است و بعض مسجد الحرام همان
کعبه است و اينكه خدا به جاى «فولّ وجهك الكعبة - فولّ وجهك البيت الحرام» فرموده «شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» براى برابرى نسبت به حكم قبله سابق است چون آنهم بعض
مسجد اقصی بود كه عبارت باشد از صخره معروف آنجا ... (تمام شد).
اين مطلب صحيح است ولى آيه در آن صريح نيست اما در اينكه قبله اصلى كعبه است شكّى نيست، توجّه به مسجد همان توجّه به كعبه است و آنكه در مسجد الحرام نماز میخواند بايد رو به كعبه كند
صدوق (رحمهاللّه) در فقيه از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل كرده: خداى تعالى كعبه را براى اهل مسجد،
مسجد را براى اهل حرم، حرم را براى اهل دنيا قبله قرار داده است،
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ الْكَعْبَةَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْمَسْجِدِ وَ جَعَلَ الْمَسْجِدَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْحَرَمِ وَ جَعَلَ الْحَرَمَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الدُّنْيَا».
اين
روایت در كتب ديگر نيز نقل شده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قبله"، ج۵، ص۲۲۶-۲۳۰.