• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قساوت قلب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از رذایل اخلاقی که در قرآن کریم به آن اشاره شده است، «قساوت قلب» است.




«قساوت» در زبان عربی از ریشه «قسی» و «قسوه» است؛ که در لغت به معنی خشونت و نفوذ ناپذیری می‌باشد؛ لذا به سنگ‌های خشن و سخت، «قسی» می‌گویند. و در اصطلاح قرآنی به قلب‌هایی که در برابر حق، تواضع، خشوع و انعطافى نداشته باشند و نور هدایت در آن نفوذ نمى‏کند، قاسیه می‌گویند.در فارسی از آن به «سنگدلی» تعبیر شده که در مقابل «نرم دلی» قرار گرفته است.
[۲] شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، مؤسسۀ چاپ ونشر آستان قدس رضوی، چاپ اول، ج۳، ص ۶۷۳.

«قلب» در لغت به معنی گرداندن و تحوّل دادن از وجهى به وجه دیگر می‌باشد؛ مثل گرداندن لباس و گرداندن انسان از طریقه‏اش‏.



در اصطلاح قرآنی به روح لطیف انسانی، که با تعلّق به قلب جسمانی، سلطه خود را در بدن انسان اجراء مى‏کند، قلب گویند؛ که از آن به نفس ناطقه نیز تعبیر می‌گردد. پس چون، این قسمت از بدن انسان مرکز تحولات مختلف روحی است، آن را «قلب» نامیده‌اند.
[۴] مصطفوی،حسن؛ تفسیر روشن ، تهران ،مرکز نشر کتاب ، ۱۳۸۰ ش، چاپ اول، ج‏۱، ص۳۶۹.




قساوت از ماده «قَسَوَ» در قرآن، هفت مرتبه به کار رفته؛ که همیشه با ماده قلب همراه بوده است.
قساوت، یکی از مهمترین عواملی است که انسان‌ها را از شناخت خداوند و سیر به سوی او بازمی‌دارد. از آن‌جا که یکی از وظایف انبیاء، آشنا کردن انسان‌ها با حقایق و گسترش عدالت در جامعه بوده، و لکن تمامی انبیاء الهی در راه نیل به اهداف خود، با مقاومت افراد قسی القلب رو به رو بوده‌اند؛ چرا که افراد قسی‌القلب، راه نفوذ حقایق و دروازه عطوفت را به روی خود بسته و با زیر پانهادن اصول انسانی، با سرسختی تمام در مقابل حق می‌ایستند.
[۱۱] قرشى، سید على اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۷ش، تهران، چاپ سوم، ج‏۱، ص۲۲۵.

قرآن نیز با طرح مطالب و ذکر قصص مرتبط، به مبارزه با این صفت مذموم پرداخته و با ذکر عوامل و آثار آن، به انسانهای غافل، آگاهی و معرفت بخشیده است.
با این‌که این واژه و مشتقات آن هفت مرتبه در قرآن ذکر شده، ولی در آیات بسیاری به طور ضمنی و مفهومی به این مسأله پرداخته است؛ که در این مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد.



قلب یکی از حساس‌‍ترین اعضاء بدن انسان است؛ که قابلیت‌های اعجاب‌انگیزی در آن نهفته شده است. از جمله آن قابلیت‌ها این است که قلب، در برابر عواطف انسانی تغییر پذیر بوده و بنا به شرایط و موقعیتی که برای انسان پیش می‌آید، می‌تواند نرم یا سخت گردد؛ و حتی این نرمی و سختی هم، دارای درجات متفاوتی بوده؛ تا جایی که دل انسان از شدت قساوت می‌میرد. قرآن کریم، این درجات را با تمثیلی زیبا بیان کرده است:
[۱۲] طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‏، تهران، شرکت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ش، چاپ چهارم، ج‏۱، ص۲۰۲.

«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ ... فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»«سپس دلهاى شما سخت شد... همچون سنگ، یا سخت‏تر!...»
أ‌. «وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ»«چرا که پاره‏اى از سنگها مى‏شکافد، و از آن نهرها جارى مى‏شود»
ب‌. «وَ إنَّ مِنْها لَما یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ»«و پاره‏اى از آنها شکاف برمى‏دارد، و آب از آن تراوش مى‏کند»
ج. «وَ إِنَّ مِنْها لَما یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ ...‏»«و پاره‏اى از خوف خدا به زیر مى‏افتد ...»
خداوند در این آیه با تمثیل زیبایی، به بیان شدّت و درجه قساوت مردم یهود، اشاره کرده و بیان می‌کند که قلب در شدت قساوت به درجه‌ای می‌رسد که حتی از سخت‌ترین سنگ‌ها هم، سخت‌تر می‌شود. نه این‌که چشمه عواطف و علم از آن نمی‌جوشد، و قطرات محبت از آن تراوش نمى‏کند؛ بلکه هرگز از خوف خدا، دل انسان سنگ‌دل به طپش نمی‌افتد. این تهدیدى است سربسته، براى این جمعیت بنی‌اسرائیل و تمام کسانى که خط آنها را ادامه مى‏دهند.
[۱۴] پرتوى از قرآن،ج‏۱، ص ۳۰۶.




قساوت قلب، نیز مانند بسیاری از رفتارهایی که از انسان سر می‌زند، دارای عواملی است که به برخی اشاره می‌گردد:

۵.۱ - جهل و غفلت


یکی از عوامل بروز قساوت قلب در انسان، جهل و غفلت است. جهل، تصویری نادرست از واقعیت، در برابر انسان ایجاد کرده و مانع نفوذ نور ایمان در قلب می‌شود؛ و غفلت، او را از جستجوی حقایق منحرف می‌سازد؛ فلذا دل انسان در مقابل نصیحت، معجزه و دلیل، سخت می‌گردد؛ چنانچه خداوند در خطاب به پیامبر اسلام می‌فرماید: «فَإِنَّک لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِین‏»«تو نمى‏توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش کران، هنگامى که روى برگردانند و دور شوند!»
در این آیه کفار، که خود را در پرده‌ای از جهل و غفلت فرو برده‌اند و دلهایشان به قدری سخت شده که از شنیدن حقایق محرومند، مرده و کر نامیده شده‌اند.
[۱۶] طیب، سید عبد الحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ ش، چاپ دوم، ج‏۱۰، ص۴۰۴.


۵.۲ - اعراض از یاد خدا


از دیگر عوامل سخت شدن قلوب، فراموشی خدا و اعراض از یاد اوست:«الَّذِینَ کاَنَتْ أَعْینهُُمْ فىِ غِطَاءٍ عَن ذِکرِى وَ کاَنُواْ لَا یسْتَطِیعُونَ سمَْعًا»«آن کسان که دیدگانشان از یاد من در حجاب بوده و توان شنیدن نداشته‏اند.»
انسان یا از راه چشم و دیدنِ آیات الهی، به حق می‌رسد؛ و یا از طریق گوش و شنیدن کلمات حکمت، موعظه، قصص و عبرت‌ها خدا را یاد نموده و به سوی او راه مى‏یابد؛ ولکن کفار چون، راه‌های رسیدن به حق را در خود نابود کرده و از یاد او غفلت ورزیدند، دلهای‌شان سخت شده و در برابر حق نفوذ ناپذیر گردید.خداوند به شدت، این‌ها را مورد سرزنش قرار داده و می‌فرماید: واى بر آنها که قلبهاى سخت و نفوذناپذیرى دارند و ذکر خدا در آنها اثر نمى‏گذارد:«فَوَیلٌ لِلْقاسِیةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکرِ اللَّهِ»

۵.۳ - گناه


گناه، نشانه غفلت از خداوند است که، موجب سیاهى دل و ضعف ایمان شده و در صورت استمرار، بر دلها مهر قساوت زده می‌شود:
[۲۰] أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۱، ص۱۵۷.
«أَوَ لَمْ یهْدِ لِلَّذینَ یرِثُونَ الْأَرْض‏ مِن بَعدِ أهلِهَا أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یسْمَعُون‏»«آیا کسانى که وارث روى زمین بعد از صاحبان آن مى‏شوند، عبرت نمى‏گیرند که اگر بخواهیم، آنها را نیز به گناهان‌شان هلاک مى‏کنیم، و بر دلهای‌شان مهر مى‏نهیم تا (صداى حق را) نشنوند؟!»
طبع قلب، به معنى بسته شدن است که موجب محدود شدن از جهت دید و درک حقایق و أنوار ملکوتی خواهد بود و این چیزی جز، قساوت قلب نیست.
[۲۲] تفسیر روشن، ج‏۹، ص۷۷.


۵.۴ - لجاجت


انسان از روی لجاجت، چشم خود را در برابر نشانه‌های الهی بسته و بر جهل خود پافشاری میکند:«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ...»«سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ هم‌چون سنگ، یا سخت‏تر!...»
قساوت در آیه شریفه، اشاره به لجاجت‌های قوم بنی‌اسرائیل در جریان ذبح گاوی بود که، خدای متعال جهت روشن شدن حقیقت امر در قتل شخصی از بنی‌اسرائیل، دستور داده بود.
[۲۴] جهت مطالعه بیشتر به تفاسیر ذیل آیات ۶۷-۷۴ سوره بقره مراجعه فرمایید
این آیات بیانگر اوضاعی است که آن قوم بعد از دیدن معجزات الهی، به جای تقویت ایمان، از روی لجاجت به آنها بی‌توجهی کرده تا آن‌جا که خداوند سختی دل‌های آن‌ها را، به سنگ تشبیه نموده است.
[۲۵] قرائتی،محسن؛ تفسیرنور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳، ج‏۱، ص ۱۴۰و۱۴۱




قلب، مرکز عواطف انسانی و عشق در وجود انسان بوده که با سخت شدن آن، آثار زیان‌بار و جبران ناپذیری برای انسان، بار میشود؛ که در اینجا به گوشه‌هایی از آن اشاره شده است:

۶.۱ - دل مردگی


یکی از بزرگترین آثار قساوت قلب این است که دل انسان، اسیر مرگ می‌شود. حقیتاً، کسی که جهل و نفس اماره را پیشوای خود قرار داده و از خدا و نشانه‌های او غافل مانده و تمامی راه‌های نفوذ نور را در وجود خود بسته باشد، گر چه به ظاهر زنده است؛ اما در واقع مرده متحرکی بیش نیست؛ که خداوند، درباره آن‌ها در آیه ۵۲ سوره روم خطاب به پیامبر می‌فرماید:«تو نمى‏توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و
نه سخنت را به گوش کران ...» بر اساس این آیه، انسان به علت قساوت درونی و سنگدلی، به مرده‌ای تبدیل شده که حتی پیامبر اسلام نیز توان زنده کردن دل آن‌ها را ندارد.
[۲۶] .أطیب البیان، ج‏۱۰، ص۴۰۴.


۶.۲ - کاهش روزی


از دیگر آثار قساوت قلب، کاهش روزی است:«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏»«و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏کنیم!»
بر اساس این آیه، کسانی که رابطه خود را با خدا قطع کرده‌اند، به جز دنیا، چیزی ندارند که بتواند مایه امید آنها باشد، و با تمام تلاشی که در امر توسعه زندگی دنیوی خود انجام می‌دهند، به اندوخته‌های خود قانع نگشته و راضی نمی‌شوند؛ لذا با ولع بیشتری برای رسیدن به چیزی که آنها را به آرامش برساند، تلاش می‌نمایند، ولی هرگز پایانی برای آن متصوّر نیست؛ پس چنین افرادی دائما در فقر و تنگى به سر مى‏برند و با وجود اموال زیاد، روزی بسیار اندکی دارند.



بیان شد که اگر دل انسان بمیرد، دستگاه برقراری ارتباط در وجود او از بین رفته و حتی توفیق فکر اصلاح خویش و توبه به درگاه الهی را نخواهد داشت؛ اما مادامی که به این حد نرسیده و به شدت سختی گرفتار نشده باشد، راه درمان وجود دارد: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیث‏ ... تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‏ ذِکرِ اللَّه‏ ...»«خداوند بهترین سخن را نازل کرده ... که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که از پروردگارشان مى‏ترسند مى‏افتد سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا مى‏شود ...»
با اینکه قساوت قلب از آفت‌های بزرگ در راه تکامل و شناخت انسان است؛ وجود یک روزنه کوچک در قلب، باعث نرم شدن دل و آمادگی آن برای ورود انوار رحمانیه الهی میشود. تفکر، که نقش بسیار مهمی را برای ایجاد این روزنه بر عهده داشته، انسان در رابطه‌اش با خود، جامعه و خدا بیشتر و دقیق‌تر اندیشه نموده و با دقت بیشتری به آیات خدا نظاره می‌کند، پس به جایگاه خویش پی برده و راه استغفار، دعا و تضرع به درگاه خداوند را باز خواهد نمود؛
[۳۰] ثقفى تهرانى، محمد؛ تفسیر روان جاوید، تهران، انتشارات برهان‏، ۱۳۹۸ق، چاپ سوم، ج‏۴، ص۴۹۲.
که خداوند برای شکستن سدّ قساوت، انسان را به تفکر فراخوانده است: «أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ أَن تخَْشَعَ قُلُوبهُُمْ لِذِکرِ الله‏...قَدْ بَینَّا لَکمُ الاَْیاتِ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُون‏»«آیا وقت آن نرسیده است که دل‌هاى مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟!...ما آیات (خود) را براى شما بیان کردیم،شاید اندیشه کنید!»
تفکر در آیات الهی دارویی شفا بخش است که موجب آگاهی انسان و باز شدن راه دعا، توبه و خشوع در برابر خداوند و نرم شدن و روشنایی دل او می‌باشد؛ لذا خداوند در این آیات، بی‌درنگ ما را متوجّه تعقّل در آیات خود مى‏سازد.
[۳۲] أطیب البیان، ج‏۱۲، ص ۴۳۱




 
۱. مائده/سوره۵، آیه۱۳.    
۲. شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، مؤسسۀ چاپ ونشر آستان قدس رضوی، چاپ اول، ج۳، ص ۶۷۳.
۳. المفردات فی غریب القرآن، ص۴۱۱.    
۴. مصطفوی،حسن؛ تفسیر روشن ، تهران ،مرکز نشر کتاب ، ۱۳۸۰ ش، چاپ اول، ج‏۱، ص۳۶۹.
۵. بقره/سوره۲، آیه۷۴.    
۶. مائده/سوره۵، آیه۱۳.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۴۳.    
۸. حج/سوره۲۲؛ آیه۵۳.    
۹. زمر/سوره۳۹، آیه۲۲.    
۱۰. حدید/سوره۵۷، آیه۱۶.    
۱۱. قرشى، سید على اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۷ش، تهران، چاپ سوم، ج‏۱، ص۲۲۵.
۱۲. طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‏، تهران، شرکت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ش، چاپ چهارم، ج‏۱، ص۲۰۲.
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۷۴.    
۱۴. پرتوى از قرآن،ج‏۱، ص ۳۰۶.
۱۵. روم/سوره۳۰، آیه۵۲.    
۱۶. طیب، سید عبد الحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ ش، چاپ دوم، ج‏۱۰، ص۴۰۴.
۱۷. کهف/سوره۳۰، آیه۱۰۱.    
۱۸. تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۶۷.    
۱۹. زمر/سوره۳۹، آیه۲۲.    
۲۰. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۱، ص۱۵۷.
۲۱. اعراف/سوره۷ آیه۱۰۰.    
۲۲. تفسیر روشن، ج‏۹، ص۷۷.
۲۳. بقره/سوره۲، آیه۷۴.    
۲۴. جهت مطالعه بیشتر به تفاسیر ذیل آیات ۶۷-۷۴ سوره بقره مراجعه فرمایید
۲۵. قرائتی،محسن؛ تفسیرنور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳، ج‏۱، ص ۱۴۰و۱۴۱
۲۶. .أطیب البیان، ج‏۱۰، ص۴۰۴.
۲۷. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۴    
۲۸. تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۲۵.    
۲۹. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳    
۳۰. ثقفى تهرانى، محمد؛ تفسیر روان جاوید، تهران، انتشارات برهان‏، ۱۳۹۸ق، چاپ سوم، ج‏۴، ص۴۹۲.
۳۱. حدید/سوره۵۷، آیه۱۶ و ۱۷.    
۳۲. أطیب البیان، ج‏۱۲، ص ۴۳۱




سایت معارف قرآن    



جعبه ابزار