• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قسم‌های خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند متعال در قران به چیزهایی سوگند خورده است که در این مبحث به آن می‌پردازیم.



"قَسْم" در لغت به معنای جزءجزء کردن و "قِسْم" به معنای بهره بردن و "قَسَم" در اصل از "قَسامه" بوده (یمین و سوگندی که بر اولیاء مقتول ادا ‌شود)، به معنای حسن و جمال که در اصطلاح فقهی و قرآنی، اسمی برای "حلف" به کار برده شده است؛ وجه نام‌گذاری سوگند یادکردن به "قسم" اینست که یادکننده‌ قسم گویا با سوگند خوردن در هر جایگاهی که باشد از زیبایی و جمال آن چیزی که به آن قسم می‌خورد، بهره‌ای می‌برد،
[۲] راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌القرآن، ج۱، ص۶۷۰، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، ‌۱۴۱۲ق.
و "یمین" را از آن جهت به معنای سوگند گرفته‌اند که عرب چون در حین پیمان ‌ بستن و هم‌سوگند شدن، دست راست یکدیگر را می‌فشردند، لذا‌ به‌طور مجاز یمین گفته‌اند.
[۳] سید علی ‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۷، ص۲۷۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴ش.



در آیات بسیاری از قرآن کریم ، خدای متعال به چیزهایی سوگند یاد کرده، از جمله: ذات پاک خویش، روز قیامت ، فرشتگان، ماه، خورشید و... در حالی‌که خداوند بی‌نیاز از سوگند بوده، ولی سوگندهای قرآن همواره دارای دو فایده مهم است: نخست تاکید روی مطلب، و دیگر بیان عظمت چیزی که به آن سوگند یاد می‌شود؛ زیرا هیچ‌کس به موجودات کم ‌ارزش سوگند یاد نمی‌کند. و اهمیت برخی از مطالب آنقدر بالاست که خداوند در یک سوره یازده مرتبه قسم یاد نموده است. و از طرفی این سوگندها که خطاب به انسان است، جهت تفهیم ارزش و منزلت او بوده، تا انسان‌ها به ارزش وجودی خود پی برده و خود را به بهایی اندک نفروشند و در برابر نعمت‌های فراوانی که خداوند برای‌شان ارزانی داشته، جهت رسیدن به قرب الهی، تلاش کنند.
[۷] ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۲۷، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.
در قرآن بیش از صد "قسم" با واژگان مختلف: قسم، حلف، یمین، واو قسم و... در بیش از چهل سوره ذکر شده است.
[۸] ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۲۱۵، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.
و لیکن ما در این نوشتار به بررسی واژگانی می‌پردازیم که خداوند با آن‌ها سوگند یاد کرده است.


خدای متعال در آیات متعددی به مواردی قسم یاد کرده، که نشان‌گر ارتباط ویژه‌، بین یادکننده‌ قسم و آنچه که بدان قسم یاد شده، وجود دارد و هر چه شأن و مقام یادکننده‌ قسم بالاتر باشد، حکایت از اهمیت بالای آن موضوع دارد که به مواردی از آن‌ها به اختصار یادآور می‌شویم:

۳.۱ - قسم به نام پاکش

اینکه خداوند به نام پاک خودش سوگند یاد کرده، خود بر چند دسته است:

۳.۱.۱ - سوگند برای ارسال رسل

«تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلیَ أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیّنَ لهَُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیهُُّمُ الْیوْمَ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِیم‌» «به خدا سوگند، به سوی امت‌های پیش از تو پیامبرانی فرستادیم امّا شیطان اعمال‌شان را در نظرشان آراست و امروز او ولیّ و سرپرست‌شان است و مجازات دردناکی برای آن‌هاست!» در این آیه، به ذات اقدس الهی که مستجمع جمیع صفات جمالیه و کمالیه است، قسم یاد نموده و هدف از این سوگند، فرستادن رسولان الهی جهت اتمام حجت است که بدون آن هیچ امتی عذاب نخواهد شد.
[۱۰] ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۴۴۵_۴۴۶، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.


۳.۱.۲ - سوگند برای وعده‌ی روزی

«وَ فیِ السَّمَاءِ رِزْقُکمُ‌ْ وَ مَاتُوعَدُونَ فَوَرَبّ‌ِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُون‌» «و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده می‌شود! سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حقّ است، همان گونه که شما سخن می‌گویید!» خدای متعال در این آیه به پروردگار آسمان و زمین سوگند یاد کرده تا تأکیدی بر وعده روزی انسان‌ها و وعده‌ بهشت باشد. و مراد از رزق و روزی آسمانی، باران، خورشید ، ماه ، ستارگان و تمامی موجوداتی است که بقای آدمی بدان وابسته است.

۳.۲ - قسم به جان پیامبر

«لَعَمْرُکَ إِنهَُّمْ لَفِی سَکْرَتهِِمْ یعْمَهُون» «به جان تو سوگند، این‌ها در مستی خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‌اند.» خطاب آیه به رسول گرامی اسلام است و خداوند به جز او، به جان کسی سوگند یاد ننموده که این فعل جهت بزرگداشت آن جناب می‌باشد.
[۱۵] محمود زمخشری، تفسیرالکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۵۸۶، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
اهمیت و دلیل سوگند با این عظمت، به خاطر مست بودن‌ قومی است که سرگردان غفلت‌ها و شهوات هستند، ناگهان عذاب الهی آن‌ها را فراگرفته و به هلاکت می‌رساند.
[۱۶] سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۲، ص۱۸۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.


۳.۳ - قسم به قرآن

خدای متعال در آیات متعدد به خود قرآن با صفات مختلف سوگند یاد کرده، از جمله: قرآن مجید، صاحب ذکر، مبین و حکیم که به بیان یکی از آن‌ها به اختصار می‌پردازیم. «وَالْقُرْءَانِ الحَْکِیم إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِین‌» «سوگند به قرآن حکیم که تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستی.» حکمت، صفتی است که در مورد شخص عاقل و زنده به کار می‌رود و توصیف کردن قرآن به این صفت بیانگر این مطلب است که خداوند قرآن را موجودی زنده و عاقل بیان نموده؛ موجودی که می‌تواند درهای حکمت را به روی انسان‌ها باز کند و آن‌ها را به راه راست هدایت نماید. یادکرد سوگند الهی به قرآن حکیم، در حقیقت برای اثبات نبوت پیامبر اسلام و استدلال به رسالت ایشان با قرآن است.
[۲۳] ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۵۱۹، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.


۳.۴ - قسم به فرشتگان

در سوره‌های متعدد قرآن کریم با صفات مختلفی به ملائکه قسم یاد شده که از طرفی مأموریت فرشتگان را در عالم هستی خبر می‌دهد، مانند آیات ذیل:
«وَ النَّازِعَاتِ غَرْقًا وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا» «سوگند به فرشتگانی که (جان مجرمان را بشدّت از بدن‌هایشان) برمی‌کشند، و فرشتگانی که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا می‌سازند، و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت می‌کنند، و سپس بر یکدیگر سبقت می‌گیرند، و آن‌ها که امور را تدبیر می‌کنند!» در این آیات، به ملائکه‌ای سوگند یاد شده که مطیع امر الهی بوده و تدبیر عالم در دست آن‌هاست و آنان با اذن خدا به مسئولیت خویش پرداخته و تدبیرات خداوند را تحقق می‌بخشند.

۳.۵ - قسم به انسان

سوگند به جان آدمی، پدر و فرزندش (ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل)، وجدان آدمی و... در آیات متعدد بیان شده که نمونه‌ای را به اختصار تبیین می‌کنیم:
«لَاأُقْسِمُ بِیَومِ القِیامَةِ وَ لَاأُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة» «سوگند به روز قیامت و سوگند به ( نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حقّ است).» اینکه به قیامت و نفس سرزنش کننده باهم قسم یاد شده، نمی‌تواند بی‌ارتباط باشد؛ چون با بلاغت و اعجاز قرآنی تناسب ندارد؛ اما ارتباطی که بین این دو وجود دارد، اینست که مراد از "قیامت"، قیامت کبری و رستاخیز الهی است و "نفس لوّامه" قیامت صغری و دادگاه وجدان بشری است و قسم به این دو در حقیقت برای برانگیختن و رسیدن به سزای اعمال انسان‌هاست. در این آیه خداوند به وجدان آدمی قسم یاد نموده که قیامت حق است و به دلیل عظمت و ارزش والایش که انسان را از غفلت بیدار کرده و از گناهان بازداشته و نجات می‌دهد.

۳.۵.۱ - شباهت وجدان با معاد و دادگاه الهی

خداوند در وجود انسان‌ها محکمه‌ای به نام وجدان نهاده که خود دلیل روشنی برای وجود معاد است و شباهت عجیبی به معاد و دادگاه الهی دارد:
۱. در هر دو دادگاه قاضی، شاهد و مجری حکم یکی بیش نیست.
۲. در هر دو رشوه و تبعیض راهی ندارد.
۳. قطورترین پرونده‌ها در کوتاهترین زمان و بدون تجدید نظر رسیدگی می‌شود.
۴. روح انسانی اول از درون سوخته، بعد به بیرون دل و جان سرایت می‌کند.

۳.۶ - قسم به اسبان دونده‌ی مجاهدان

«وَ الْعَادِیاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِیاتِ قَدْحًا فَالمُْغِیرَاتِ صُبْحًا»
«سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالی‌که نفس ‌زنان به پیش می‌رفتند، و سوگند به افروزندگان جرقه‌ آتش (در برخورد سُم‌های‌شان با سنگ‌های بیابان)، و سوگند به هجوم‌آوران سپیده دم‌.» خداوند با این سوگندها می‌خواهد ما را به اهمیت جهاد وجایگاه رفیع آن در اسلام و ارزش فوق العاده‌اش آگاه سازد، تا مسلمانان ذلت و خواری را از خود دور ساخته و عزت و عظمت خویش را به رخ جهانیان بکشند.
[۳۷] ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۳۲۱، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.


۳.۷ - قسم به زمان



۳.۷.۱ - زمان‌های دنیوی

مانند: سوگند به شب ، روز‌، سپیده دم، صبح عصر و...، که کراراً در قرآن یاد شده و ما در این نوشتار، جهت اختصار به تشریح یکی از آن‌ها می‌پردازیم:
«وَالْعَصْر إنَّ الإنْساَنَ لَفِی خُسْرٍ» «به عصر سوگند، که انسان‌ها همه در زیانند.» در تفسیر کلمه "عصر" آمده که منظور از عصر، وقت عصر، سراسر زمان ، تاریخ بشریت، عصر ظهور پیامبر اسلام یا عصر ظهور و قیام حضرت مهدی -عجل ‌الله تعالی فرجه- است که هر کدام دارای ویژگی و عظمت خاصی در تاریخ بشر بوده است.
[۴۳] نقی ‌پورفر، بررسی شخصیت اهل‌بیت در قرآن، ج۱، ص۳۵۵، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۷ش.
اما صحیح‌ترین نظر بر اساس سیاق و بیان سوره‌ عصر، باید عصر قیام امام زمان –علیه ‌السلام- باشد که زمان جدایی حق از باطل است؛ و ظاهر آیه‌ شریفه که پیرامون عصری است که خسارت و ضرر تمامی انسان‌های منقطع از خدا را آشکار ‌ساخته، با این منطبق است؛ زیرا در دوران‌های گذشته نزول عذاب منطقه‌ای بوده و شامل تمامی انسان‌ها نمی‌شده و عذاب فراگیری که تمام بشریت را فرا گرفته و حق را از باطل کاملاً جدا کند، در همان عصر حضرت مهدی است.

۳.۷.۲ - زمان‌های اخروی

مربوط به قیامت و آخرت است که یکی از زمان‌ها و دوران‌های مهم بشریت بوده و خدای متعال به آن روز و وقایع آن قسم یاد کرده، از جمله: قسم به روز موعود ، معاد جسمانی ، سوال از اعمال انسان‌ها، بازخواست از بت‌ پرستان و خود روز قیامت، مثل آیه ذیل که به آن اشاره شد: «لَاأُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَة» «سوگند به روز قیامت‌.»

۳.۸ - قسم به مکان

خداوند در قرآن مکان‌هایی را مقدس شمرده و در مواردی به برخی از آن‌ها قسم یاد کرده، که برخی زمینی هستند و برخی آسمانی.

۳.۸.۱ - مکان‌های زمینی

از جمله‌: کوه طور ، دریای مملو، مشارق و مغارب، بیت معمور ، شهر مکه ، و غیره. قسم به شهر "مکه" در حقیقت قسم به اقامتگاه پیامبر اسلام است: «لَاأُقْسِمُ بهَِذَا الْبَلَدِ وَ أَنتَ حِلُّ بهَِذَا الْبَلَدِ» «قسم به این شهر مقدّس (مکّه‌) شهری که تو در آن ساکنی» این تعبیر بیانگر آن است که شهر "مکه" به خاطر ولادت و اقامت آن حضرت در آن شهر شرافت پیدا نموده و مقدس شده است.

۳.۸.۲ - مکان‌های آسمانی

یکی از نشانه‌های عظمت خدای سبحان در عالم هستی، آفرینش آسمان و کرات آسمانی است که خداوند متعال به برخی از این نشانه‌ها قسم یاد نموده؛ مانند: خورشید ، ماه، ستاره ، زمین ، آسمان و... تا با قسم یادکردن بر این‌ها، بندگانش را به تفکر و اندیشه درباره‌ی عالم خلقت وادار نماید. «وَ‌السَّمَاءِ ذَاتِ الْبرُُوج‌» «سوگند به آسمان که دارای برج‌های بسیار است.» مراد از بروج، ستارگان فروزان یا برج‌های تقویمی است. از آن‌جا که زندگی انسان‌ها با تقویم‌ها رابطه‌ تنگاتنگی دارد و عالم هستی بر اساس نظم آفریده شده، بدین جهت خداوند به برج‌های آسمانی قسم یاد نموده است.
[۷۰] ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۲۰۴، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.


۳.۹ - قسم به میوه‌ها

«وَ التِّینِ وَ الزَّیتُون» «قسم به انجیر و زیتون (یا: قسم به سرزمین شام و بیت المقدّس‌).» انجیر و زیتون دو میوه معروفی هستند که دارای خواص بسیاری بوده و خدای متعال بدان‌ها سوگند یاد نموده است.


(۱) قرآن کریم.
(۲) ابن‌منظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق.
(۳) راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌القرآن، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، ‌۱۴۱۲ق.
(۴) سید علی ‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴ش.
(۵) مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
(۶) ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.
(۷) سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
(۸) محمود زمخشری، تفسیرالکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
(۹) نقی‌ پورفر، بررسی شخصیت اهل‌بیت در قرآن، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۷ش.


۱. ابن‌منظور، لسان العرب، ج‌۱۲، ص۴۷۸، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق.    
۲. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌القرآن، ج۱، ص۶۷۰، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، ‌۱۴۱۲ق.
۳. سید علی ‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۷، ص۲۷۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴ش.
۴. شمس/سوره۹۱، آیه۱.    
۵. شمس/سوره۹۱، آیه۷.    
۶. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۳۱۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.    
۷. ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۲۷، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.
۸. ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۲۱۵، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.
۹. نحل/سوره۱۶، آیه۶۳.    
۱۰. ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۴۴۵_۴۴۶، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.
۱۱. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۲.    
۱۲. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۳.    
۱۳. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۸، ص۳۷۴ ۳۷۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.    
۱۴. حجر/سوره۱۵، آیه۷۲.    
۱۵. محمود زمخشری، تفسیرالکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۵۸۶، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
۱۶. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۲، ص۱۸۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
۱۷. ق/سوره۵۰، آیه۱.    
۱۸. ص/سوره۳۸، آیه۱.    
۱۹. دخان/سوره۴۴، آیه۲.    
۲۰. یس/سوره۳۶، آیه۲.    
۲۱. یس/سوره۳۶، آیه۳.    
۲۲. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۸، ص۳۱۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.    
۲۳. ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۵۱۹، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.
۲۴. نازعات/سوره۷۹، آیه۱.    
۲۵. نازعات/سوره۷۹، آیه۲.    
۲۶. نازعات/سوره۷۹، آیه۳.    
۲۷. نازعات/سوره۷۹، آیه۴.    
۲۸. نازعات/سوره۷۹، آیه۵.    
۲۹. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۱۸۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.    
۳۰. شمس/سوره۹۱، آیه۷.    
۳۱. بلد/سوره۹۰، آیه۳.    
۳۲. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۷۴ ۲۷۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.    
۳۳. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۸۲ ۲۸۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.    
۳۴. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۱.    
۳۵. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۲.    
۳۶. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۳.    
۳۷. ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۳۲۱، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.
۳۸. فجر/سوره۸۹، آیه۲.    
۳۹. ضحی/سوره۹۳، آیه۲.    
۴۰. لیل/سوره۹۲، آیه۱.    
۴۱. انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۶.    
۴۲. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۷.    
۴۳. نقی ‌پورفر، بررسی شخصیت اهل‌بیت در قرآن، ج۱، ص۳۵۵، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۷ش.
۴۴. بروج/سوره۸۵، آیه۲.    
۴۵. مریم/سوره۱۹، آیه۶۸.    
۴۶. حجر/سوره۱۵، آیه۹۲.    
۴۷. حجر/سوره۱۵، آیه۹۳.    
۴۸. نحل/سوره۱۶، آیه۵۶.    
۴۹. طور/سوره۵۲، آیه۱.    
۵۰. تین/سوره۹۵، آیه۲.    
۵۱. معارج/سوره۷۰، آیه۴۰.    
۵۲. طور/سوره۵۲، آیه۴.    
۵۳. بلد/سوره۹۰، آیه۱.    
۵۴. تین/سوره۹۵، آیه۳.    
۵۵. بلد/سوره۹۰، آیه۱.    
۵۶. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۲۸۹، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.    
۵۷. شمس/سوره۹۱، آیه۱.    
۵۸. شمس/سوره۹۱، آیه۲.    
۵۹. مدثر/سوره۷۴، آیه۳۲.    
۶۰. انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۷.    
۶۱. نجم/سوره۵۳، آیه۱.    
۶۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۷۵.    
۶۳. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۵.    
۶۴. شمس/سوره۹۱، آیه۶.    
۶۵. بروج/سوره۸۵، آیه۱.    
۶۶. شمس/سوره۹۱، آیه۵.    
۶۷. طارق/سوره۸۶، آیه۱.    
۶۸. ذاریات/سوره۵۱، آیه۷.    
۶۹. بروج/سوره۸۵، آیه۱.    
۷۰. ابوالقاسم علیان نژاد، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۲۰۴، قم، مدرسه امام علی‌ بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۶ش.
۷۱. تین/سوره۹۵، آیه۱.    
۷۲. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۳۱۹، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.    



برگرفته از مقاله «قسم‌های خدا».    



جعبه ابزار