لَهُدِّمَت (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَهُدِّمَت:
(بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ) لَهُدِّمَت: از مادّه
«هدم» (بر وزن خصم) به معنى «خراب و ويران كردن» است.
به موردی از کاربرد
لَهُدِّمَت در
قرآن، اشاره میشود:
(الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ) (همانها كه از خانهها و شهر خود، به ناحق رانده شدند و گناهى نداشتند جز اينكه مىگفتند: «
پروردگار ما، خداى يكتاست!» و اگر
خداوند بعضى از مردم را بوسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها و معابد
یهود و نصارى و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مىشود، ويران مىگردد. و خداوند كسانى را كه يارىِ او كنند و از آيينش دفاع نمايند يارى مىكند؛ خداوند توانا و شكستناپذير است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه صوامع جمع صومعه است و صومعه نام معبدهايى است كه براى عبادت عابدان و زاهدان، در بالاى كوهها و در بيابانهاى دوردست ساخته مىشد و معمولا عمارتى نوک تيز و مخروطى بود. و كلمه
بیع جمع بيعة - به كسر با- است كه نام معبد يهود و نصارى است. و كلمه
صلوات جمع صلاة است كه به معناى مصلا و نمازگاه يهود است و اگر نمازگاه يهود را صلاة ناميده، از باب تسميه محل به نام حال است، چون نماز حال در نمازگاه است.
(... لَهُدِّمَتْ صَوٰامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوٰاتٌ وَ مَسٰاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اِسْمُ اَللّٰهِ...)«هر آينه خراب مىشد ديرها و صومعهها و معابد يهود و نصارا و مساجدى كه در آنها نام خدا برده مىشد»
آرى اگر افراد باايمان و غيور دست روى دست بگذارند و تماشاچى فعاليتهاى ويرانگرانه طاغوتها و مستكبران و افراد
بیایمان و ستمگر باشند و آنها ميدان را خالى ببينند اثرى از معابد و مراكز
عبادت الهى نخواهند گذارد، چرا كه معبدها جاى بيدارى است و محرابها ميدان مبارزه و
جنگ است و مساجد در برابر خودكامان، سنگر است و اصولا هرگونه
دعوت به خداپرستى بر ضد جبارانى است كه مىخواهند مردم، همچون خدا آنها را بپرستند و لذا اگر آنها فرصت پيدا كنند تمام اين مراكز را با خاک يكسان خواهند كرد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «لَهُدِّمَت»، ج۴، ص۵۷۷.