• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مؤمنان و غزوه تبوک (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند آیاتی از قرآن را به عملکرد و برخورد مومنان نسبت به متخلفان از اختصاص داده که به آن‌ها شاره می‌کنیم.





۱.۱ - رد عذر خواهی متخلفین

مؤمنان، مامور رد عذر خواهی توانمندان متخلف در جنگ تبوک بودند.
یعتذرون الیکم اذا رجعتم الیهم قل لاتعتذروا لن نؤمن لکم قد نبانا الله من اخبارکم وسیری الله عملکم ورسوله ثم تردون الی عــلم الغیب والشهـدة فینبئکم بما کنتم تعملون. چون شما به نزدشان بازگردید، می‌آیند و عذر می‌آورند. بگو: عذر میاورید گفتارتان را باور نداریم که خدا ما را از اخبار شما آگاه کرده است. زودا که خدا و پیامبرش به اعمال شما خواهند رسید. آن گاه شما را نزد آن خداوندی که دانای نهان و آشکار است می‌برند تا از نتیجه اعمالتان آگاهتان سازد.
و معنای آیه این است: منافقان در موقعی که از جنگ برگردی نزدت آمده، عذرخواهی می‌کنند، تو‌ای محمد، به ایشان بگو نزد ما عذر نیاورید، برای اینکه ما شما را در عذری که می‌خواهید هرگز تصدیق نمی‌کنیم، زیرا خداوند ما را به پاره‌ای از اخبار شما خبر داده که بر نفاق شما دلالت دارد و می‌رساند که شما در این عذر خواهیتان دروغ می‌گوئید و به زودی عمل شما ظاهر می‌شود، ظهوری که برای خدا و رسول مشهود باشد، آن گاه در قیامت باز می‌گردید بسوی خدایی که غیب و شهادت را می‌داند، و او به شما حقیقت اعمالتان را نشان می‌دهد.
و در توضیح جمله" و سیری الله عملکم و رسوله" بیانی است که بزودی از نظر خواننده خواهد گذشت.
" سیحلفون بالله لکم اذا انقلبتم الیهم لتعرضوا عنهم فاعرضوا عنهم... "
یعنی وقتی بسوی آنها برگردید به خدا سوگند می‌خورند تا شما دست از ایشان بردارید و ملامت و عتابشان نکنید، شما دست از ایشان بردارید، اما نه بطوری که ایشان را در آنچه عذر می‌آورند تصدیق کرده باشید بلکه بدین جهت که آنها رجس و پلیدند، و جا دارد که اصلا نزدیکشان نشوید، و جایگاه ایشان بخاطر آن کارهایی که کردند جهنم است.

۱.۲ - ناخوشنودی از متخلفین

مؤمنان مجاهد، از متخلفان جنگ تبوک (منافقان) ناخشنود بودند.
یحلفون بالله لکم لیرضوکم والله ورسوله احق ان یرضوه ان کانوا مؤمنین. در برابر شما به خدا سوگند می‌خورند تا خشنودتان سازند و حال آنکه اگر ایمان آورده‌اند شایسته تر است که خدا و رسولش را خشنود سازند.

۱.۲.۱ - قیافه حق بجانب منافقان

یکی از نشانه‌های منافقان و اعمال زشت و شوم آنها که قرآن کرارا به آن اشاره کرده، این است که آنها برای پوشاندن چهره خود بسیاری از خلافکاریهای خود را انکار می‌کردند و با توسل به سوگندهای دروغین می‌خواستند مردم را فریب داده و از خود راضی کنند.
در آیات فوق قرآن مجید پرده از روی این عمل زشت برداشته، هم آنها را رسوا می‌کند، و هم مسلمانان را آگاه می‌سازد که تحت تاثیر اینگونه سوگندهای دروغین قرار نگیرند.
نخست می‌گوید: " آنها برای شما سوگند به خدا یاد می‌کنند تا شما را راضی کنند (یحلفون بالله لکم لیرضوکم).
روشن است که هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست، بلکه می‌خواهند با فریب و نیرنگ چهره واقعیات را در نظرتان دگرگون جلوه دهند، و به مقاصد خود برسند، و گر نه اگر هدف آنها این است که واقعا مؤمنان راستین را از خود خشنود سازند، لازمتر این است که خدا و پیامبرش را راضی کنند، در حالی که آنها با اعمالشان خدا و پیامبر را به شدت ناراضی کردند.
لذا قرآن می‌گوید: " اگر آنها راست می‌گویند و ایمان دارند، شایسته تر این است که خدا و پیامبرش را راضی کنند
یحلفون لکم لترضوا عنهم فان ترضوا عنهم فان الله لایرضی عن القوم الفـسقین. برایتان سوگند می‌خورند تا از آنان خشنود شوید. اگر شما هم خشنود شوید، خدا از این مردم نافرمان خشنود نخواهد شد.
یعنی وقتی بسوی آنها برگردید به خدا سوگند می‌خورند تا شما دست از ایشان بردارید و ملامت و عتابشان نکنید، شما دست از ایشان بردارید، اما نه بطوری که ایشان را در آنچه عذر می‌آورند تصدیق کرده باشید بلکه بدین جهت که آنها رجس و پلیدند، و جا دارد که اصلا نزدیکشان نشوید، و جایگاه ایشان بخاطر آن کارهایی که کردند جهنم است.
" یحلفون لکم لترضوا عنهم فان ترضوا عنهم فان الله لا یرضی عن القوم الفاسقین" در آیه قبلی می‌فرمود: این سوگند ایشان برای این است که بدین وسیله شما را از خود منصرف کنند، و اینک در این آیه می‌فرماید: سوگند می‌خورند تا علاوه بر آن، شما را از خود راضی هم بکنند، و شما مقصود اولی ایشان را عملی بکنید یعنی متعرضشان نشوید، برای اینکه ایشان پلیدند، و برای ایمان و آن قداست و طهارتش سزاوار نیست که متعرض پلیدیهای نفاق و دروغ و قذارت کفر و فسق گردید، و لیکن مقصود دومی ایشان را به هیچ وجه عملی نکنید و بدانید که اگر هم شما از آنها راضی شوید خداوند از آنها برای آن فسقی که دارند راضی نخواهد شد، و خداوند از مردم فاسق راضی نمی‌شود.
پس، منظور این است که: اگر شما از ایشان راضی شوید از کسانی راضی شده‌اید که خداوند از ایشان راضی نیست، و رضایت شما بر خلاف خوشنودی خداست، و برای هیچ مؤمنی سزاوار نیست از چیزی که مایه سخط و غضب خداست راضی شود. این نوع تعبیر در رساندن مطلب بلیغ تر و رساتر است تا اینکه تصریح کند و بفرماید: از منافقین راضی نشوید.




۲.۱ - شرکت در جهاد و خشم کافران

حرکت مؤمنان به سوی جنگ تبوک، برانگیزنده خشم کافران بود.
ما کان لاهل المدینة ومن حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله ولایرغبوا بانفسهم عن نفسه ذلک بانهم لایصیبهم ظما ولا نصب ولا مخمصة فی سبیل الله ولایطـون موطئا یغیظ الکفار.. سزاوار نیست که اهل مدینه، و بادیه نشینانی که اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلف جویند و برای حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند! این بخاطر آن است که هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها نمی‌رسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران می‌شود برنمی دارند، و ضربه‌ای از دشمن نمی‌خورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته می‌شود زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌کند!
و گام در جایی ننهند که کفار بخشم آیند یعنی میدان جنگ، زیرا انسان وقتی به بیند کسی قدم در جای او نهاده خشمگین و غضبناک میشود

۲.۲ - لغزش گروهی از مومنان

تنگناهای جنگ تبوک، مایه تزلزل و لغزش گروهی از مؤمنان، نسبت به شرکت در غزوه تبوک گردید.
لقد تاب الله علی النبی والمهـجرین والانصار الذین اتبعوه فی ساعة العسرة من بعد ما کاد یزیغ قلوب فریق منهم ثم تاب علیهم انه بهم رءوف رحیم.
" ساعت" از نظر لغت به معنی بخشی از زمان است، خواه کوتاه باشد یا طولانی، البته به زمانهای خیلی طولانی، ساعت گفته نمی‌شود، و" عسرت" به معنی مشقت و سختی است.
تاریخ اسلام نشان می‌دهد که مسلمانان هیچگاه به اندازه جریان تبوک در فشار و زحمت نبودند.
زیرا از طرفی حرکت به سوی تبوک در موقع شدت گرمای تابستان بود.
و از سوی دیگر خشکسالی مردم را به ستوه در آورده بود.
و از سوی سوم فصلی بود که می‌بایست مردم همان مقدار محصولی که بر درختان بود جمع آوری و برای طول سال خود آماده کنند.
از همه اینها گذشته فاصله میان مدینه و تبوک بسیار طولانی بود.
و دشمنی که می‌خواستند با او روبرو شوند، امپراطوری روم شرقی، یکی از نیرومندترین قدرتهای جهان روز بود.
اضافه بر اینها، مرکب و آذوقه در میان مسلمانان به اندازه‌ای کم بود که گاه ده نفر مجبور می‌شدند به نوبت از یک مرکب استفاده کنند، بعضی از پیاده‌ها حتی کفش بپانداشتند، و مجبور بودند با پای برهنه از ریگهای سوزان بیابان بگذرند، از نظر غذا و آب به قدری در مضیقه بودند که گاهی یک دانه خرما را چند نفر به نوبت، در دهان گرفته و می‌مکیدند تا موقعی که تنها هسته آن باقی می‌ماند، و یک جرعه آب را چند نفر می‌نوشیدند.
ولی با تمام این اوصاف مسلمانان غالبا روحیه قوی و محکم داشتند و علی رغم تمام این مشکلات به سوی دشمن همراه پیامبر ص حرکت کردند و با این استقامت و پایمردی عجیب درس بزرگی برای همه مسلمین جهان در تمام قرون و اعصار به یادگار گذاشتند، درسی که برای همه نسلها کافی بود، و وسیله پیروزی و غلبه بر دشمنان بزرگ و مجهز و خطرناک.
شک نیست در میان مسلمانان افرادی بودند که روحیه ضعیفتری داشتند، و همانها بودند که فکر بازگشت را در سر می‌پروراندند که قرآن از آن تعبیر به" من بعد ما کاد یزیغ قلوب فریق منهم" کرده است (زیرا" یزیغ" از ماده" زیغ" به معنی تمایل و انحراف از حق به سوی باطل است).

۲.۳ - عامل لغزش

دلخوشی برخی از مؤمنان، به دنیا و ترجیح آن بر آخرت، عامل سستی آنان از شرکت در جنگ تبوک بود.
یـایها الذین ءامنوا ما لکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثاقلتم الی الارض ارضیتم بالحیوة الدنیا من الاخرة فما متـع الحیوة الدنیا فی الاخرة الا قلیل.
از آیات فوق به خوبی استفاده می‌شود که دلبستگی مجاهدان به زندگی دنیا آنها را در امر جهاد سست می‌کند. مجاهدان راستین باید مردمی پارسا و زاهد پیشه و بی اعتنا به زرق و برقها باشند، امام علی بن الحسین ع در ضمن دعائی که برای مرزبانان کشورهای اسلامی می‌کند چنین می‌گوید:
" و انسهم عند لقائهم العدو ذکر دنیاهم الخداعة و امح عن قلوبهم خطرات المال الفتون
": " بارالها! فکر این دنیای فریبنده را به هنگامی که آنها در برابر دشمنان قرار می‌گیرند از نظرشان دور فرما، و اهمیت اموال فتنه انگیز و دلربا را از صفحه قلوبشان محو نما" (تا با دلی لبریز از عشق تو برای تو پیکار کنند). و براستی اگر شناخت درستی از وضع دنیا و آخرت و چگونگی این دو زندگی داشته باشیم می‌دانیم که این یکی در مقابل آن به قدری محدود و ناچیز است که به حساب نمی‌آید در حدیثی که از پیامبر در این زمینه نقل شده است می‌خوانیم:
و الله ما الدنیا فی الآخرة الا لما یجعل احدکم اصبعه فی الیم ثم یرفعها فلینظر بم ترجع
به خدا سوگند دنیا در برابر آخرت مثل این است که یکی از شما انگشت خود را در دریا بزند و سپس بردارد و بنگرد چه مقدار از آب دریا را با آن برداشته است"؟! ۳- در این که منظور از" گروهی" که خداوند در آیات فوق به آنها اشاره کرده چه اشخاصی هستند بعضی از مفسران گفته‌اند: " ایرانیان" و بعضی گفته‌اند منظور مردم"یمن" می‌باشند که هر کدام با شهامتهای فوق العاده خود در پیشرفت اسلام سهم بسیار بزرگی داشتند، و بعضی اشاره به کسانی می‌دانند که بعد از نزول این آیات اسلام را پذیرفتند و از جان و دل در راه آن فداکاری به خرج دادند.

۲.۴ - پاداش مومنان جهاد گر

باغ و نهرهای روان و زندگی جاودان، پاداش مؤمنان شرکت کننده در غزوه تبوک بود.
لـکن الرسول والذین ءامنوا معه جـهدوا بامولهم وانفسهم واولـئک لهم الخیرت واولـئک هم المفلحون• اعد الله لهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ذلک الفوز العظیم. ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده‌اند با مال و جان خود در راه خدا جهاد کردند. نیکیها از آن آنهاست و آنهایند که رستگارانند. • خدا برایشان بهشتهایی که جویها در آن روان است و در آنجا جاویدانند، آماده کرده است. این است رستگاری بزرگ.
کلمه" الخیرات" به اصطلاح" صیغه جمع توام با الف و لام" است، و عمومیت از آن استفاده می‌شود، تعبیر جامعی است که هر گونه موفقیت و پیروزی و موهبت و خیری را اعم از مادی و معنوی شامل می‌گردد.
تعبیرات این دو جمله طبق قواعدی که در علم" معانی بیان" آمده است همگی دلیل بر انحصار است، یعنی تعبیرات فوق نشان می‌دهد که رستگاران تنها این گروهند و همچنین کسانی که استحقاق هر گونه خیر و سعادتی را دارند تنها این دسته‌اند، همانها که با تمام وجود و امکاناتشان جهاد می‌کنند.
از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که اگر" ایمان" و" جهاد" توام گردد هر گونه خیر و برکتی را با خود همراه خواهد داشت، و جز در سایه این دو، نه راهی به سوی فلاح و رستگاری است، و نه نصیبی از خیرات و برکات مادی و معنوی.
این نکته نیز شایان توجه است که از مقابله صفات این دو گروه با هم چنین استفاده می‌شود که منافقان به خاطر فقدان ایمان، و آلودگی فوق العاده به گناه، افرادی نادان و بی خبرند، و به همین جهت از" علو همت" که زائیده فهم و شعور و آگاهی است محرومند، آنها راضیند که با بیماران و کودکان بمانند ولی از شرکت در میدان جهاد با آن همه افتخاراتش ابا دارند.
اما در مقابل، افراد با ایمان آن چنان روشن بینی و فهم و درک و علو همت دارند که تنها راه پیروزی بر مشکلات را جهاد، آنهم با تمام امکاناتشان، یافته‌اند.
این همان درس بزرگی است که قرآن در بسیاری از آیاتش به ما داده و باز هم از آن غافلیم!.

۲.۵ - رستگاری جهاد گران

مؤمنان شرکت کننده در غزوه تبوک رستگار شدند.
لـکن الرسول والذین ءامنوا معه جـهدوا بامولهم وانفسهم واولـئک لهم الخیرت واولـئک هم المفلحون• اعد الله لهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ذلک الفوز العظیم. ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده‌اند با مال و جان خود در راه خدا جهاد کردند. نیکیها از آن آنهاست و آنهایند که رستگارانند. • خدا برایشان بهشتهایی که جویها در آن روان است و در آنجا جاویدانند، آماده کرده است. این است رستگاری بزرگ.


۱. توبه/سوره۹، آیه۹۴..    
۲. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۴۹۱.    
۳. توبه/سوره۹، آیه۶۲..    
۴. توبه/سوره۹، آیه۹۶..    
۵. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۴۹۱.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰..    
۷. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۵، ص۱۴۱.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷..    
۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۸، ص۱۷۳.    
۱۰. توبه/سوره۹، آیه۳۸..    
۱۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۷، ص۴۱۷.    
۱۲. توبه/سوره۹، آیه۸۸..    
۱۳. توبه/سوره۹، آیه۸۹..    
۱۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۸، ص۷۵.    
۱۵. توبه/سوره۹، آیه۸۸..    
۱۶. توبه/سوره۹، آیه۸۹..    




مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «مؤمنان و غزوه تبوک (قرآن)»    






جعبه ابزار