• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مبادی خصوصی اصول فقه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مبادی خصوصی اصول فقه
مبادی خصوصی اصول فقه ، مقدمات فهم مباحث خاصی از علم اصول فقه می‌باشد.



مبادی خصوصی اصول فقه ، مقابل مبادی عمومی اصول فقه بوده، و به معنای اموری است که فهم مباحث خاصی از علم اصول فقه، بر دانستن آن‌ها متوقف است، نه آن که درک همه بحث های اصولی به دانستن آن‌ها بستگی داشته باشد؛


برای مثال، تقسیم وجود به واجب الوجود و ممکن الوجود ، و تقسیم ممکن الوجود به جوهر و عرض و وجود رابطی (نسب و اضافات) و درک این مفاهیم در تبیین موضوعٌ له معنای اسمی و حرفی تأثیر گذار است، یا بحث از ظهور صیغه امر در وجوب یا استحباب ، در مبحث حجیت ظواهر ، کاربرد دارد.
[۱] فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی ذاتی
مبادی ذاتی، مبادی اشتقاق از سنخ ذاتیات مشتق می‌باشد.
==!==

مبادی ذاتی، مقابل مبادی عرضی و از اقسام مبادی مشتقات بوده و به معنای مبادیی است که از ذاتیات شیء (اجزاء و ماهیت ) می باشد، مانند:ناطق که نطق، مبدأ ذاتی برای انسان است، یا مانند محرق که احراق، مبدأ ذاتی برای آتش می باشد.اصولی ها معتقدند مشتقی که مبدأ آن، ذاتی برای ذات متلبس باشد، از محل بحث خارج است، زیرا انقضای تلبس در آن، معنا ندارد (چون هیچ ماهیتی را نمی توان از اجزای آن جدا نمود، مگر آن که آن ماهیت از بین برود).
[۲] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
[۳] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی شأنی
مبادی شأنی، مبادی اشتقاق فعلیت نیافته و دارای شأنیت تأثیر می‌باشد.
==!==

مبادی شأنی، از اقسام مبادی مشتقات بوده و در جایی است که مبدأ مشتق ، به صورت شأنیت و قوه می باشد، مانند:«مثمر»؛ به این بیان که یک درخت در صورتی مثمر میوه دهنده) می باشد که شأنیت و استعداد آن را داشته باشد، هر چند که بالفعل و در زمان حاضر میوه ای نداشته باشد؛ بنابراین، نسبت به درختی که در زمستان هیچ گونه برگ و میوه ای ندارد، به اعتبار این که در بهار و تابستان میوه خواهد داد و استعداد آن را دارد، صدق مثمر صحیح است و تا زمانی که این استعداد وجود دارد تلبس آن به این مبدأ فعلی است، مگر آن که درخت خشک یا بریده شود.


در کتاب « انوار الاصول » آمده است:
«... سادسها:التلبس علی نحوالشأنیة نحو «القاتل» فی قولنا:السم القاتل، فان القتل لم یصدر منه فعلا بل انما یکون فیه شأن القتل...».
[۴] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
[۵] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی صناعی
مبادی صناعی، مبادی اشتقاق از نوع حرفه و صنعت می‌باشد.
==!==

مبادی صناعی، از اقسام مبادی مشتقات بوده و در جایی است که مبدأ مشتق از نوع صناعت می باشد، مانند:نجاری و نساجی؛ یعنی ذات متلبس به صنعت نجاری و نساجی، که عنوان نجار و نساج به آن صدق می نماید.


در مبادی صناعی تا وقتی که شخص مشغول به این صناعت خاص است، تلبس به مبدأ حقیقتاً صادق است و در صورت ترک آن حرفه و اعراض از آن، تلبس نیز زایل می گردد.
[۷] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
[۸] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
[۱۰] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
[۱۱] فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
[۱۲] ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی طلب
مبادی طلب، مقدمات تحقق طلب در نفس طلب کننده می‌باشد.
==!==

مبادی طلب ، به معنای مقدماتی است که در نفس طلب کننده قبل از تحقق طلب او در خارج ایجاد می گردد.


این مقدمات از مرحله تصور مطلوب شروع می شود. نخست انسان چیزی را تصور کرده، سپس بررسی می نماید که آیا فایده و مصلحتی دارد یا خیر، پس از تصدیق به فایده، نسبت به آن تمایل پیدا می کند و به دنبال آن، هیجانی در نفس او پیدا شده که تصمیم می گیرد شرایط آن را ایجاد و موانع آن را بر طرف کند و در پایان، حالت نفسانیه ای به نام اراده در انسان به وجود می آید که از آن به «شوق مؤکد» تعبیر نموده اند؛ یعنی آن اشتیاق کاملی که انسان را راحت نمی گذارد، بلکه به دنبال و همراه شوق مؤکد، مراد را در خارج ایجاد می کند، یا از طریق طلب انشایی، دیگری را به انجام آن وادار (بعث) می نماید.
[۱۴] فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
[۱۵] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی عرضی
مبادی عرضی، مبادی اشتقاق خارج از ذات مشتق می‌باشد.
==!==

مبادی عرضی، از اقسام مبادی مشتقات، و به معنای مبادیی است که از ذاتیات شیء (اجزا و ماهیت آن) نمی باشد، مثل:ضارب، که ضرب از مبدأ ذاتیات شخص نیست بلکه از مبادی عرضی می باشد؛ مقابل مبادی ذاتی ، مانند:سوزاندن برای آتش ، که جزء ماهیت آتش است.
[۱۶] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی عمومی اصول فقه
مبادی عمومی اصول فقه ، مقدمات عمومی برای فهم مباحث اصول فقه می‌باشد.
==!==

مبادی عمومی اصول فقه، مقابل مبادی خصوصی اصول فقه بوده، و به معنای اموری است که دانستن آن‌ها برای یادگیری تمام مباحث علم اصول فقه ضروری است، مانند:بحث از موضوع علم اصول، غایت آن و مباحث وضع ، دلالت و غیره.
[۱۷] فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.

مبادی کلامی اصول فقه
مبادی کلامی اصول فقه ، مباحث اعتقادی دخیل در فهم مسائل اصول فقه می‌باشد.
==!==

مبادی کلامی اصول فقه، به آن دسته از مسائل کلامی گفته می شود که دانستن آن‌ها برای یادگیری علم اصول ، ضروری است، همانند:بحث از حسن و قبح عقلی و جبر و اختیار .
[۱۸] رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی لازم
مبادی لازم، مبادی مشتق از نوع مصادر لازم غیر متعدّی می‌باشد.
==!==

مبادی لازم، از اقسام مبادی مشتقات و به معنای مبادیی است که از مصادر لازم می باشد، مانند:قیام و قعود.


به مرحوم « صاحب فصول » نسبت داده شده که گفته است:اگر مبدأ مشتق از مصادر لازم باشد، استعمال مشتق در خصوص متلبس، حقیقت و در «ما انقضی عنه المبدأ» مجاز است، مانند:جالس و ذاهب، اما اگر مبدأ مشتق، متعدی باشد، در این صورت، مشتق در اعم، حقیقت است، مانند:سارق و قاتل.
[۲۰] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
[۲۱] فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی لغوی اصول فقه
مبادی لغوی اصول فقه، مباحث لغوی دخیل در فهم اصول فقه می‌باشد.
==!==

مبادی لغوی اصول فقه ، به معنای یک سلسله تصورات یا تصدیقات مربوط به امور لغوی (هم چون صرف و نحو ) است که دانستن آن‌ها برای یادگیری علم اصول فقه ضروری است، مانند:بحث از تعریف حقیقت و مجاز و وضع که مقدمه مباحث الفاظ اصول فقه می باشد.
[۲۲] رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی متعدی
مبادی متعدی، مبادی مشتق از نوع مصادر متعدّی غیر لازم می‌باشد.
==!==

مبادی متعدی، مقابل مبادی لازم ، و از اقسام مبادی مشتقات است. مبدأ متعدی مشتق، مبدئی است که از مصادر متعدی می باشد، مانند:ضرب و قتل.


به مرحوم «صاحب فصول» نسبت داده شده که گفته است:اگر مبدأ مشتق از مصادر لازم باشد، استعمال مشتق در خصوص متلبس، حقیقت و در «ما انقضی عنه المبدأ» مجاز است، مانند:جالس و ذاهب، اما اگر مبدأ مشتق، متعدی باشد، مشتق در اعم، حقیقت است، مانند:سارق و قاتل.
[۲۴] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
[۲۵] فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی مشتقات
مبادی مشتقات، بحث درباره تعیین مبدأ اشتقاق مشتقات می‌باشد.


میان اصولی ها، درباره مبدأ و پیدایش مشتق اختلاف وجود دارد:
۱. عده ای معتقدند مبدأ مشتق، مصدر است؛
۲. جمعی اعتقاد دارند مبدأ مشتق، فعل است؛
۳. برخی می گویند مبدأ مشتق، اسم مصدر است؛
۴. مرحوم « محقق نایینی » می گوید:مبدأ مشتق، همان ماده صرف است که در همه صیغه ها هست، مانند:ماده «ض، ر، ب» که در ضرب، ضارب، یضرب و... وجود دارد.
[۲۷] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.



مبادی ملکه ای
مبادی ملکه ای، مبادی مشتق از سنخ ملکات نفسانی می‌باشد.
==!==

مبادی ملکه ای، از اقسام مبادی مشتقات بوده و در جایی است که مبدأ مشتق از نوع ملکات نفسانی می باشد؛ یعنی حالات و کیفیات نفسانی که در نفس انسان بر اثر ممارست و تکرار پدید می آید و به سادگی زایل نمی گردد، مانند:ملکه اجتهاد و طبابت؛ بر خلاف حالات نفسانی که زودگذر می باشد.


نکته:
تلبس فعلی مشتقات به مبادی، به سبب اختلاف مبادی، گوناگون می گردد. در مبادی ملکه ای تا زمانی که ملکه نفسانی در شخص وجود دارد، تلبس آن فعلی است، بنابراین، تا وقتی ملکه اجتهاد در شخص وجود دارد، تلبس او به مبدأ اجتهاد بالفعل است، و لو این که در عمل، اجتهادی انجام ندهد.
[۲۸] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
[۳۰] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
[۳۱] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
[۳۲] ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی منطقی اصول فقه
مبادی منطقی اصول فقه ، مباحث منطقی دخیل در فهم اصول فقه می‌باشد.
==!==

مبادی منطقی اصول فقه ، به معنای مسائل منطقی ای است که دانستن آن‌ها برای فراگیری اصول فقه ضروری است، همانند مبحث دلالت که در مباحث الفاظ کاربرد دارد و یا مانند دانستن شکل های مختلف قیاس منطقی برای استنباط حکم شرعی.


برای مثال؛ جهت استفاده وجوب نماز از آیه «اقیموا الصلوة»، دانستن شکل و قیاس منطقی برای انتاج وجوب شرعی از این آیه ، ضروری است؛ به این بیان که:
۱. «اقیموا» فعل امر است (صغری)؛
۲. هر فعل امری، در وجوب ظهور دارد (کبری)؛
۳. «اقیموا» در وجوب ظهور دارد (نتیجه).
پس از قیاس اول، قیاس دیگری تشکیل می شود:
۱. «اقیموا» در وجوب ظهور دارد (صغری)؛
۲. ظواهر قرآن حجت است (کبری)؛
۳. ظهور «اقیموا» در وجوب، حجت است (نتیجه).
[۳۳] رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبادی وجوب
مبادی وجوب، شروط جعل وجوب برای موضوعی خاص می‌باشد.
==!==

مبادی وجوب، مقدماتی است که سبب می شود حکم وجوب برای موضوعی جعل گردد. این مبادی عبارت است از:
۱. وجود مصلحت ملزمه در متعلق حکم؛
۲. اراده أکید و شوق شدید مولا به آن.
بنابراین، وقتی مولا چیزی را تصور کرد و پس از بررسی، تصدیق نمود که در آن مصلحت ملزمه مصلحتی که تحصیل آن الزامی است وجود دارد، به آن شوق اکید پیدا کرده و حکم وجوب را نسبت به آن جعل می نماید.
[۳۴] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.



۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.


مبطلات علت
مبطلات علت، امور کاشف از عدم علّت وصف در قیاس فقهی می‌باشد.
==!==

اموری که کاشف از عدم علیت وصف در قیاس می باشد، مبطلات علت نامیده می شود؛ به بیان دیگر، مبطلات علت، طرقی است که دلالت می کند بر این که وصف خاص در قیاسی خاص، صلاحیت علت بودن را ندارد.


به مبطلات علت، قوادح علت و مفسدات علت نیز گفته می شود. برخی از این مبطلات عبارت است از:عدم تأثیر؛ عدم عکس؛ فرق؛ فساد وضع؛ قلب؛ کسر؛ معارضه.


نکته:
درباره تعداد مبطلات علت بین اصولی های اهل سنت اختلاف وجود دارد؛ « شافعیه » آن را شش مبطل ذکر کرده اند:نقض؛ عدم تأثیر؛ کسر؛ قلب؛ قول به موجب؛ فرق، و «فخررازی» تعداد آن‌ها را پنج مبطل دانسته است.
[۳۶] فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.

«ابن حاجب» آن‌ها را تا ۲۵ نوع شمرده است و سپس همه آن‌ها را به منع و معارضه برگردانده است. هم چنین، «شوکانی» تا ۲۸ مبطل را ذکر نموده است.
[۳۷] زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
[۳۸] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.




۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.

مبیّن (به فتح یا)
مبیّن (به فتح یا)، لفظ دلالت کننده بر مراد متکلم به طور روشن می‌باشد.


مبیَّن به صیغه اسم مفعول در لغت به معنای بیان شده، آشکار و پیدا شده است و در اصطلاح اصولی ها، مقابل مجمل بوده و به لفظی گفته می شود که دلالتش بر مراد متکلم ذاتاً یا به کمک غیر روشن می باشد، مانند:﴿أَنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ﴾ که دلالت الفاظ آن بر معانی خود ذاتاً روشن است، و مثل:«أقیموا الصلوة» که چگونگی خواندن نماز مبهم بوده ولی به کمک غیر، یعنی به وسیله فعل یا سخن معصوم (علیه السلام) روشن شده است.


نص و ظاهر از مصادیق مبیّن می باشد، زیرا در نص، دلالت کلام بر مراد متکلم به یقین روشن است و احتمال خلاف در آن داده نمی شود؛ هم چنین دلالت ظاهر، بر مراد متکلم روشن است و هرچند در آن احتمال خلاف داده می شود ولی به این احتمال اعتنا نمی شود.
[۴۱] صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
[۴۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
[۴۴] اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
[۴۷] خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
[۴۸] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.



مبیّن بالذات؛
مبیّن بالغیر.


۱. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص (۱۵۶-۱۵۵).
۳. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۰-۱۱۹).
۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۰.    
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص (۱۲۸-۱۲۶).
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص (۲۷۶-۲۷۴).
۱۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۱۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۲۸.    
۱۴. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۱۶. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۱۷. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص ۹.
۱۸. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۱. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۲. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۷۴.    
۲۴. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۷.
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج ۱، ص ۳۱۳.
۲۶. نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج ۲،۱، ص ۹۶و۹۹.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۲۰۶.
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۱، ص ۱۶۶.
۲۹. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص (۶۱-۶۰).    
۳۰. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۶۲.
۳۱. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۲. ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج ۱، ص (۳۱۶-۳۱۴).
۳۳. رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص ۳.
۳۴. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۱، ص ۱۶۳.
۳۵. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج ۲، ص ۲۲۳.    
۳۶. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج ۵، ص ۲۳۵.
۳۷. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۶۸۵ و ۷۰۰.
۳۸. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج ۴، ص ۱۱۹.
۳۹. آمدی، علی بن محمد، الإحکام فی اصول الأحکام، ج ۲، ص (۳۶۰-۳۲۴).    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۴۱. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص ۱۵۶.
۴۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص ۱۵۴.
۴۳. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص (۲۳۳-۲۳۲).    
۴۴. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص ۲۲۵.
۴۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۹.    
۴۶. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۳۴۰.    
۴۷. خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۳۸۶.
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج ۲، ص ۲۱۸.




جعبه ابزار