• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مصروف (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مصروف: (يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا)
مصروف: از مادّه «صرف» اسم مفعول به معنى «گردانيده شده» است.



به موردی از کاربرد مصروف در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - مصروف (آیه ۸ سوره هود)

(وَ لَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ) (اگر مجازات را تا زمان محدودى از آن‌ها به تأخير اندازيم، از روى استهزا مى‌گويند: «چه چيز مانع آن شده است؟!» آگاه باشيد، آن روز كه عذاب به سراغشان آيد، از آن‌ها بازگردانده نخواهد شد و آنچه را مسخره مى‌كردند، دامانشان را مى‌گيرد.)

۱.۱.۱ - مصروف در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اين آيه به منزله جواب از گفتار كفار است كه گفتند: (ما يَحْبِسُهُ) و اين سؤال، گفتارى است كه در موقعيت استهزاء واقع شده چون در معناى رد آن عذابى است كه با آن تهديد شدند و حاصلش اين بود كه:
اگر اين عذابى كه خدای تو ما را به آن تهديد مى‌كند حق بود در نازل كردنش درنگ نمى‌كرد و هيچ سببى نيست كه خدا به انتظار آن سبب از فرستادن عذاب صرفنظر كند، چون اگر سببى باشد، ايمان آوردن ما است، كه ما ابدا ایمان نخواهيم آورد و از كفر خود دست بر نخواهيم‌ داشت، پس درنگ در فرستادن عذاب هيچ وجه صحيحى ندارد و وجه صحيح در تعجيل آن است و اين خود كاشف است از اينكه تهديد مذكور از قبيل تهديد كاذب است.
خداى تعالى از اين سخن كفار پاسخ داد به اينكه آن عذاب بزودى خواهد آمد و هيچ عاملى نمى‌تواند آن را از اين کفار برگرداند، بلكه عذابى كه به آن استهزاء مى‌كردند آنان را فرا خواهد گرفت.
با اين بيان روشن مى‌شود كه عذابى كه خداى تعالى كفار را با آن تهديد كرده عذاب دنيوى بوده كه خيلى زود بر آنان نازل مى‌شده و بر اين اساس اين آيه و آيه قبل از آن هر يک، يكى از هوس‌هاى جاهلانه كفار را ذكر مى‌كند، آيه قبلى تذكر مى‌دهد كه وقتى مساله قیامت بر كفار گفته مى‌شود و از عذاب روز قيامت انذار مى‌شوند، مى‌گويند: اين سخن سحرى است آشكار و آيه مورد بحث يادآور مى‌شود كه وقتى عذاب موعود تا مدتى تاخير انداخته مى‌شود و خبرش به آنان مى‌رسد، از در استهزاء مى‌گويند: چه شد كه تاخير افتاد؟

۱.۲ - مصروف (آیه ۵۳ سوره کهف)

(وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا) (و گنهكاران، آتش دوزخ را مى‌بينند و يقين مى‌كنند كه در آن گرفتار مى‌شوند و هيچ گونه راه گريزى از آن نخواهند يافت.)

۱.۱.۱ - مصروف در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در اينكه از مشركين به مجرمين تعبير فرموده فهميده مى‌شود كه حكم عام است و همه صاحبان گناهان و جرائم را شامل مى‌شود و مراد از ظن به طورى كه گفته‌اند علم‌ است. جمله (وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً)- و از آن مفرى نمى‌يابند به اين گفته شهادت مى‌دهد. و مقصود از مواقعه نار - به طورى كه گفته شده- واقع شدن در آتش است.
و بعيد نيست كه مراد وقوع از دو طرف باشد يعنى وقوع مجرمين در آتش و وقوع آتش در مجرمين و آتش زدن آنان. كلمه مصرف - به كسر راء- اسم مكان از صرف است، يعنى نمى‌يابند محلى كه به سويش منصرف شوند و از آتش به سوى آن فرار كنند.

۱.۲.۲ - مصروف در تفسیر نمونه

اين آيه مى‌گويد:
«...آگاه باشيد آن روز كه مجازات الهى فرارسيد هيچ‌چيز جلو آن را نخواهد گرفت (و مانع آن نخواهد بود)...»
در آيه ۵۳ سوره کهف به واژه «مصرف» بر مى‌خوريم كه آن نيز اسم مكان از مادّه «صرف» به معنى «گريزگاه» آمده است. اين آيه اشاره به سرانجام كار پيروان شیطان و مشركان مى‌كند و مى‌گويد:
(...وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْهٰا مَصْرِفاً.) «...و هيچ‌گونه راه گريز از آن نخواهند يافت» نه معبودهاى ساختگيشان به فريادشان مى‌رسند، نه شفاعت شفيعان درباره آن‌ها مؤثر است و نه با کذب و دروغ و يا توسل به زر و زور مى‌توانند از چنگال آتش دوزخ رهايى يابند.


۱. هود/سوره۱۱، آیه۸.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۴۸۲.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۵، ص۷۸.    
۴. هود/سوره۱۱، آیه۸.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۲۲.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۳۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۵۵.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۱۸.    
۱۰. کهف/سوره۱۸، آیه۵۳.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۹۹.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۶۰.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۳۱.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۸۵.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۳۷.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۹، ص۳۰.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۲، ص۴۶۴.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مصروف»، ج۲، ص۵۹۸.    






جعبه ابزار