• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مفهوم اذیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



واژه اذیّت در فارسی به‌معنای آزردن و رنجه‌شدن است.
[۱] لغت‌نامه، ج۱، ص۱۳۶۰. واژه «أذیت».




راغب آن را در مقام تعریف اصطلاحی، از دیدگاه دینی به‌معنای ضرر دنیایی یا آخرتی دانسته که به جسم یا روح می‌رسد.
[۲] مفردات، واژه «أذی»، ج۱، ص۷۲.
از نظر برخی واژه‌پژوهان دیگر، مفهوم اذیّت، همیشه با ضرر و نقصان همراه نیست؛
[۳] التحقیق، واژه «ضرّ»،ج۷، ص۲۵.
بلکه هر چیزی که ناخشنودی و ناسازگاری طبع را سبب شود، اذیّت خواهد بود.
[۴] واژه «أذی»، التحقیق، واژه «أذی»، ج۱، ص۶۵.
اذیت، گاهی جسمی مانند قطع عضو و شکنجه‌های بدنی، و گاهی روحی و روانی مثل jمسخر و تهمت است.
«اذیّت و آزار» از منظرهای گوناگون، مورد بحث قرار گرفته است. علم اخلاق ، مبحث مستقلّی را به آن اختصاص نداده؛ ولی درباره مفاهیم مرتبط با آن (ستم، دشنام و..) به تفصیل سخن گفته است. در روان‌شناسی به مسأله آزاررسانی به‌صورت بیماری روانی و در قالب مفاهیمی چون خودآزاری (masachism) و دیگر آزاری (sadism) پرداخته شده،
[۵] اصطلاحات روان‌شناسی، ج۱، ص۱۱۵.
و جامعه‌شناسی نیز شکل‌های گوناگون دیگر آزاری و ناهنجاری‌های اجتماعی ( شکنجه ، قتل ، غارت و..) را بررسی کرده است.


مفهوم «اذیّت» در قرآن ، در قالب واژه‌های «أذی» و مشتقّات آن در ۲۴ مورد مانند آمده است که بیش‌تر موارد به‌معنای آزردن و در برخی موارد به‌معنای رنجه‌شدن است. آزار روانی در مواردی چون عیب‌جویی و استهزا تهمت ، تجسّس و غیبت تحقیر و آزار جسمی در آیاتی از سوره بقره و نساء انعکاس یافته است.


آزار و اذیّت در نگاه نخستین، عملی سرزنش شده و ناشایست است. بعضی آیات برای برخی اذیّت‌ها، وعده عذاب داده‌اند. همچنین بعضی آزارها سبب ازبین رفتن عمل شده، و آزار دهندگان، مورد نفرین الهی قرار گرفته‌اند. در مواردی نیز اذیّت حتّی به کم‌ترین مقدار ممکن، نهی شده است: «فَلا تَقُل لَهُما اُفّ‌...». از این آیه به دلالت لفظی یا مفهومی، ممنوعیّت اذیّت‌های دیگر بر پدر و مادر ثابت می‌شود؛
[۲۱] التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۹۰..
البتّه در بعضی موارد، اذیّت و آزار جایز یا واجب می‌شود؛ برای مثال تنبیه و اذیت مجرمان به اشکال گوناگون، متناسب با نوع جرم، برای حفظ امنیّت و سلامت جامعه لازم است که حدود و تعزیرات از آن جمله به‌شمار رفته‌اند. آیه ۱۵ نساء در مورد زنانی که به فحشا ( زنا ) آلوده می‌شوند، به‌صورت موقّت، حکم «حبس دائم» را در نظر گرفته و آیه بعد، به مجازات مرد و زن زناکار دستور می‌دهد: «والَّذانِ یَأتِیـنِها مِنکُم فَـاذوهُما‌...». برخی مفسّران این آیه را ـ چنان‌که روایات نیز بر آن دلالت دارد
[۲۶] جامع‌البیان، ج۴، ص۳۹۰.
ـ بیان‌گر حکم زنای غیر محصنه و برخی مطلق زنا دانسته‌اند.
[۲۷] جامع‌البیان، ج۴، ص۳۹۱.
گروهی نیز آیه پیشین را درباره مساحقه ( هم‌جنس بازی زنان) و این آیه را درباره لواط (هم‌جنس بازی مردان) شمرده‌اند؛ گرچه از سوی برخی رد شده است.
[۲۸] مجمع البیان، ج۳، ص۳۴.

به نظر برخی، آیه نخست به قرینه قید «من نساءکم» حکم زنای محصنه و آیه بعد، حکم زنای غیر محصنه را بیان می‌کند.
[۳۰] جامع‌البیان، ج۴، ص۳۹۱.

عدّه‌ای اذیّت بیان شده در آیه را آزار زبانی به‌صورت توبیخ و ملامت و برخی به‌صورت دشنام، و گروهی نیز اذیّت غیر زبانی (تنبیه بدنی) دانسته‌اند.
[۳۲] جامع‌البیان، ج۴، ص۳۹۴.
[۳۳] مجمع البیان، ج۳، ص۳۵.
بعضی نیز آن را به سرزنش و تهدید به احضار نزد حاکم به منظور اجرای حد تفسیر کرده‌اند.
اذیّت به‌معنای ناراحتی و در رنج افتادن نیز در سه مورد از قرآن آمده است: حیض در زنان «و‌یَسـَلونَکَ عَنِ الْمَحیضِ قُل هُوَ أَذًی»، خون‌ریزی، آلودگی و نجاست ، احساس بدبویی، بی‌حوصلگی، مشقّت و سختی از اسباب اذیّت زنان در حال حیض است که مفسّران بدان توجّه کرده‌اند.
[۳۷] مجمع البیان، ج۲، ص۵۶۲.
[۳۸] جامع‌البیان، ج۲، ص۵۱۸.
آیه ۱۹۶ بقره به «مُحرِم» درصورتی که رنج و بیماری بر سرش عارض شده، تراشیدن موی سر را پیش از قربانی با پرداخت فدیه، اجازه داده است: «فَمَن‌کانَ مِنکُم مَریضـًا اَو بِهِ اَذیً مِن رَأسِهِ فَفِدیَة‌...». برخی «أذی» را به سردرد، شپش‌زدگی سر و حتی موارد بیم از بروز بیماری تفسیر کرده‌اند
[۴۰] التفسیر الکبیر، ج۵، ص۱۶۶.
و برخی دیگر، فقط به مواردی مانند شپش و کک در سر اشاره کرده‌اند
که قرارگرفتن واژه «اذی» در کنار «مریضاً» مؤیّد این‌نظر است. آیه ۱۰۲ نساء که چگونگی برپایی‌ نماز خوف در جبهه جنگ را بیان می‌کند، در ابتدا «همراه داشتن سلاح» را لازم دانسته؛ سپس درصورت اذیّت شدن از بارندگی و... به‌زمین گذاشتن آن و بسنده کردن به لوازم ایمنی مانند زره را جایز دانسته است: «و‌لا جُناحَ عَلَیکُم اِن کانَ بِکُم اَذیً مِن مَطَر اَو کُنتُم مَرضی اَن تَضَعوا اَسلِحَتَکُم».


ریشه بسیاری از اذیّت‌هایی که پیامبران و پیروانشان با آن روبه‌رو بوده‌اند، ستیز عقیدتی کافران و مشرکان بوده تا به این وسیله، آنان را از تبلیغ دین خود بازدارند. محبت دنیا که ریشه همه کژی‌ها است،
[۴۵] الکافی، ج۱، ص۱۳۱.
[۴۶] الخصال، ج۱، ص۲۵.
میان ریشه‌ها و عوامل اذیّت، نقشی محوری دارد.
نابردباری و نوعی زیاده‌خواهی چنان‌که بنی‌اسرائیل به‌سبب آن موسی (علیه‌السلام) را آزردند. و غارت و فساد در زمین، تفسیر نمونه‌هایی از آزار رسانی با منشأ دنیاخواهی و فزون‌طلبی است. رنج بردن از نعمت‌هایی که به دیگران رسیده نیز می‌تواند زمینه خودآزاری و دیگرآزاری، حتّی در حد قتل شود. قتل هابیل به‌دست برادرش و آزار شدن یوسف (علیه‌السلام) از سوی برادرانش از آن جمله‌اند. قرآن، بخشی از اذیّت‌های اهل‌کتاب، به‌ویژه یهودیان را به مسلمانان، از حسادت آنان به نعمت هدایت و ایمان مسلمانان دانسته است. صفت ناپسند خودبرتر بینی نیز سبب آزاررسانی به دیگران به‌گونه‌های مختلفی می‌شود. گونه‌هایی چون روی‌گردانی و غرور، تمسخر، ترش‌رویی با مستمندان، بهره‌کشی و به‌کارهای دشوار واداشتن و کشتن فرزندان و به ناحق گرفتن جزیه و سلب رفاه و آسایش
[۵۵] التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۲۱۳.
ـ چنان‌که فرعونیان درباره بنی‌اسرائیل اعمال داشتند «قالوا اُوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا و‌... چنان‌که دیگر آزاری به‌سبب برتری رنگ و نژاد نیز از این ویژگی برخاسته است. گاه، ریشه اذیّت و آزار جهل و ضعف فرهنگی و ناآشنایی با آداب معاشرت است؛ چنان‌که عدّه‌ای به همین سبب پیامبر را می‌آزردند.
شیطان ، دشمن آشکار انسان، همواره از راه وسوسه، زینت دادن زشتی‌ها و رذایل، و... زمینه ستیز و دشمنی و آزار آدمیان را به یک‌دیگر فراهم می‌آورَد و آن‌ها را از سعادت و خوش‌بختی دورمی‌کند ایجاد دشمنی، نفاق و جدایی میان انسان‌ها، و اختلال عقل به‌دست او، افزون بر این‌که خود نوعی اذیّت است، زمینه آزاررسانی به دیگران را نیز فراهم می‌سازد؛ چنان‌که مردم با وسوسه شیطان درباره آلودگی ایّوب (علیه‌السلام) او را از شهراخراج کردند.
[۶۴] مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۵.
برخی نسیانی را که موسی به شیطان نسبت داده، نوعی اذیّت از جانب شیطان به وی دانسته‌اند؛ چون تصرّف در نفوس انبیا و معصومان به‌گونه‌ای جز اذیّت و آزار ممکن نیست و قرآن خود این‌گونه تصرّفات ایذایی شیطان را در انبیا که لازمه آن صدور گناه از معصوم نیست، یادآور شده‌است.
همچنین مواردی چون شراب خواری، قمار و... نیز که هر کدام به‌گونه‌ای، زمینه آزار شخص و دیگران را فراهم می‌کند، ازاعمال شیطان دانسته شده‌اند چون انسان با وسوسه و اغوای شیطان به آن مبتلا می‌شود.
افزون بر عوامل پیشین، بعضی حوادث طبیعی مانند زلزله، سیل، بارندگی‌های بیش از حد و خشک‌سالی هر کدام عامل ایذای انسان و دیگر موجودات زنده به‌شمار می‌آیند؛ هرچند به نظر می‌رسد این حوادث آزار دهنده بر اثر گناه و ستم مردم به خود و به منظور عذاب یا انتباه و بیداری آن‌ها باشد.
[۷۰] المیزان، ج۵، ص۸.
[۷۱] المیزان، ج۵، ص۱۳ ـ ۱۴.



آیه ۴۳ فاطر بازتاب حیله ورزی به دیگران را به خود انسان دانسته است؛ چنان‌که حسود نیز از حسادت خود زیان می‌بیندو شماتت کردن مؤمنان، دامنگیر شماتت‌کنندگان می‌شود.
[۷۵] الکافی، ج۲، ص۳۵۶.
[۷۶] ثواب الاعمال، ج۱، ص۲۴۷.
آیه ۲۶۲ بقره انفاق مال را در راه خدا درصورتی که با منّت و اذیّت همراه نباشد، سبب پاداش و رهایی از خوف و اندوه دانسته است: «اَلَّذینَ یُنفِقونَ... ثُمَّ لایُتبِعونَ ما اَنفَقوا مَنًّا و لاَ اَذًی لَهُم اَجرُهُم». از این آیه، به دلالت التزامی فهمیده می‌شود که اذیّت و منّت، پاداش انفاق را از بین می‌برد. برخی ازجمله «ثُمَّ لا یُتبِعونَ ما اَنفَقوا مَنًّا و لاَ اَذًی» که در ابتدای آن حرف تفریع «ثمّ» قرار گرفته، استفاده کرده‌اند که آیه، در مقام بیان تفاوت انفاق با ترک منّت و اذیّت (برتری ترک منّت و اذیّت بر انفاق) است.
آیه بعد سخن نیک یا بسنده کردن به دعای خیر و پوشاندن کاستی‌ها و نقاط ضعف دیگران را از کمک مالی همراه با آزار، بهتر دانسته است: «قَولٌ مَعروفٌ و مَغفِرَةٌ خَیرٌ مِن صَدَقَة یَتبَعُها اَذیً» چون چنین بخششی، نه برکت دنیایی و نه پاداش آخرتی را سبب می‌شود؛ درحالی‌که سخن نیک، کار پسندیده‌ای است که پاداش دارد.
[۸۰] مجمع البیان، ج۲، ص۶۴۸.
آیه ۲۶۴ بقره نیز منّت گذاشتن و آزار زبانی پس از کمک به دیگران را باعث از بین رفتن پاداش آن دانسته است: «یـاَیُّها الَّذینَ ءامَنوا لاتُبطِـلوا صَدَقـتِکُم بِالمَنِّ والاَذی». این عمل همچون انفاق ریایی و دروغین کافران، نابود می‌شود.
آیه ۵۷ احزاب اذیّت کنندگان خداوند و پیامبر را به نفرین الهی در دنیا و آخرت و عذاب خوارکننده بیم داده‌است.
در آیه بعد، از «اذیّت و آزار بی‌دلیل مؤمنان» به «تهمت و گناه آشکار» تعبیر شده است: «والَّذینَ یُؤذونَ المُؤمِنینَ والمُؤمِنـتِ بِغَیرِ مَا اکتَسَبوا فَقَدِ احتَمَلوا بُهتـنـًا و اِثمـًا مُبینـا» که با توجّه به آیات دیگر، این تهمت‌زنندگان، مشمول نفرین الهی هستند و عذاب خاص (ابتلا به بیماری‌گری) دامنگیرشان می‌شود.
در تفسیر «اذیّت» در این آیه، مواردی مانند عیب‌جویی،
[۸۶] جامع‌البیان، ج۲۲، ص۵۶.
اذیّت‌های زبانی
[۸۷] مجمع البیان، ج۸، ص۵۸۰.
و دروغ پراکنی به منظور ایجاد رعب و دلهره میان مسلمانان
[۸۸] مجمع البیان، ج۸، ص۵۸۰.
مطرح شده است. برخی از مفسّران اهل‌سنّت و شیعه ، این آیه را به بهتان‌زنندگان و آزاردهندگان علی (علیه‌السلام)
[۸۹] کشف الاسرار، ج۸، ص۸۸.
و اذیّت کنندگان علی و فاطمه (علیهماالسلام)
[۹۲] تفسیر قمی، ج۲، ص۱۷۱.
و برخی دیگر به تهمت‌زنندگان به عایشه
[۹۳] کشف الاسرار، ج۸، ص۸۸.
مربوط دانسته‌اند. قید «بِغَیرِ مَا اکتَسَبوا» در آیه، مواردی چون قصاص ، حدود و تعزیرات (اذیّت‌های مشروع) را خارج کرده است.
[۹۶] التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۲۹.
با توجّه به آیه ۵ صف به‌سبب اذیّت و آزار پیامبر انحراف از حق و محرومیّت از نعمت هدایت حاصل می‌شود.
[۹۸] المیزان، ج۱۹، ص۲۵۰.



بر اساس گزارش مجموعه‌ای از آیات، پیامبران با کم‌ترین اقبال توده مردم روبه‌رو بوده‌اند و به‌طور عام، گروهی اندک و بیش‌تر مستضعفان به آنان ایمان می‌آوردند حاکمان ستم‌گر، اشراف‌زادگان و ثروت‌اندوزان که گروه فراوانی از مردم را با استفاده از اهرم قدرت و ثروت، گرد خود جمع می‌کردند، با دعوت پیامبران به مخالفت پرداخته، با استفاده از شیوه‌های گوناگون، به آزار ایشان دست می‌زدند که این نوع آزارها، گاهی با دروغگو و سفیه نامیدن ساحر، مجنون، شاعر و کاهن خواندن، و گاه به‌صورت شکنجه‌های جسمی مانند به آتش افکندن، ضرب و جرح و در نتیجه به انزوا کشاندن ایشان صورت می‌گرفت.
[۱۰۵] کشف الاسرار، ج۸، ص۸۷.
این اذیّت و آزارها، در قرآن نوعی ابتلا و امتحان دانسته شده است. در ماجرای نوح، انواع ابتلاها دیده می‌شود.
[۱۰۷] فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۴۶۶.
قوم نوح با آزار وی (تمسخر، استهزا و تهدید) با تبلیغ و ترویج دین مقابله می‌کردند؛ ولی نوح مدّتی طولانی با بردباری به رسالت خود می‌پرداخت.
[۱۰۸] الابتلاء، ج۱، ص۲۷۹ ـ ۲۸۱.
، و شاید شکایت او از قومش نه به جهت اذیّت و آزار آن‌ها، بلکه به جهت تکذیب دین از سوی آنان بوده است.
[۱۱۳] البحرالمحیط، ج۸، ص۱۷۷.
آیاتی از قرآن ابتلای ابراهیم (علیه‌السلام) به اذیّت و آزار قومش را بیان می‌کند. موسی (علیه‌السلام) نیز به خوبی بر آلام، آزارها و گرفتاری‌ها صبر کرد.
[۱۱۸] الابتلاء، ج۱، ص۳۳۹ ـ ۳۹۱.
آیات هر کدام به نوعی بیان‌گر آزارهایی است که از سوی فرعون ، هامان ، قارون و بنی‌اسرائیل به موسی رسیده است. عیسی (علیه‌السلام) و مادرش مریم نیز از سوی قوم خود اذیّت شدند. آن‌ها مریم را به فحشا و عیسی را به جادو متّهم ساخته، در پی قتل او برآمدند.
[۱۲۲] الابتلاء، ج۱، ص۴۰۷.
چنان‌که دیگر پیامبران مانند لوط ، صالح و نیز هر کدام به نوعی از سوی قوم خویش آزار شدند.

۶.۱ - بیشترین آزار

پیامبر اسلام نیز از این آزارها مصون نبود؛ حتی بنابر برخی روایات، حضرت بیش از همه پیامبران مورد اذیّت قوم خویش قرار گرفت: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت
[۱۲۶] المناقب، ج۳، ص۲۸۶.
[۱۲۷] کنزالعمال، ج۳، ص۱۳۰.
[۱۲۸] بحارالانوار، ج۳۹، ص۵۶.
این آزارها گاهی از سوی پیروان ادیان پیشین نیز سر می‌زد. پس از بیان مسأله امتحان مؤمنان و سخنان یهودیان که ممکن است باعث سستی آنان شود، در آیه ۱۸۶ آل عمران آمده است که مسأله آزمایش از یک سو، و گفتارهای پنهانی و زخم زبان اهل‌کتاب از سوی دیگر، مسائلی هستند که مؤمنان همواره با آن روبه‌رو خواهند بود؛ بدین جهت باید صبر و تقوا داشته باشند تا خداوند آنان را از لغزش و سستی نگه دارد: «ولَتَسمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ اُوتوا الکِتـبَ مِن قَبلِکُم ومِنَ الَّذینَ اَشرَکوا اَذیً کَثیرًا». برخی شأن نزول آیه را « کعب‌بن اشرف » به جهت هجو پیامبر و تشبیب و تغزّل به زنان مؤمن دانسته‌اند
[۱۳۱] جامع‌البیان، ج۴، ص۲۶۷.
[۱۳۲] مجمع البیان، ج۲، ص۹۰۳.
که به نقلی پیامبر به قتل او، به جهت ایذا و نه شرک ، فرمان داد و برخلاف دیگر مشرکان، بدون فراخوانی به اسلام کشته شد.
[۱۳۳] الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۲۲۱.
هم‌چنین گفته شده: پیامبر کافرانی چون نضربن حارث و عقبة‌بن ابی‌معیط را که حضرت را با دشنام می‌آزردند، هیچ‌گاه نبخشید.

۶.۲ - لعن آزار دهنده

آیه ۵۷ احزاب:۳۳ اذیّت‌کنندگان خداوند و پیامبران را به لعنت و عذاب بیم داده است: «اِنَّ الَّذینَ یُؤذونَ اللّهَ و رَسولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِی الدُّنیا والأخِرَةِ و اَعَدَّ لَهُم عَذابـًا مُهینـا». در تفسیر «اذیّت» در این آیه، آرای گوناگونی بیان شده است؛ ازجمله، هرگونه سرپیچی و گناه، سرپیچی یهود از فرمان خدا و پیامبر،
[۱۳۶] الوجوه والنظائر، ج۱، ص۴۲.
[۱۳۷] بصائر ذوی التمیز، ج۲، ص۷۳.
نسبت دادن فرزند به خدا یا انکار رستاخیز،
[۱۳۸] مجمع‌البحرین، ج۱، ص۲۵.
[۱۳۹] تفسیر ماوردی، ج۴، ص۴۲۲.
شبیه‌سازی آفریده‌های خداوند (نقاشی و مجسمه‌سازی)، زخم زبان به پیامبر اسلام به جهت ازدواج با صفیّه
[۱۴۰] الکشاف، ج۳، ص۵۵۹.
[۱۴۱] جامع‌البیان، ج۲۲، ص۵۵ ـ ۵۶.
یا ضرب و جرح و شکستن دندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ساحر و کاهن خواندن آن حضرت در آغاز اسلام و تکذیب او.
[۱۴۲] کشف الاسرار، ج۸، ص۸۷.
[۱۴۳] تفسیر ماوردی، ج۴، ص۴۲۲.
برخی نیز مقصود از «یؤذون اللّه» را اذیّت دوستان و اولیاءالله یا اذیّت و آزار پیامبر خدا دانسته‌اند که برای ارج نهادن به مقام ایشان از آن به اذیّت خداوند تعبیر شده است.
[۱۴۴] تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۴۲۲.
؛
[۱۴۵] الکشاف، ج۳، ص۵۵۹.
[۱۴۶] مجمع البیان، ج۸، ص۵۷۹.

برخی با استناد به آیه ۶۱ توبه ، ارتداد اذیّت‌کنندگان پیامبر و وجوب قتل آن‌ها را محتمل دانسته‌اند.
[۱۴۸] الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۲۱۹.
[۱۴۹] زبدة‌البیان، ج۱، ص۲۵۷.


۶.۳ - شیوه برخورد با آزار

طبق نقل قرآن، شیوه پیامبران در برخورد با آزار دیگران، بردباری بوده است: «و‌ما لَنا اَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ... ولَنَصبِرَنَّ عَلی ما ءاذَیتُمونا» از این‌رو خداوند برای تسلّی
[۱۵۱] جامع‌البیان، ج۸، ص۲۴۱.
و تسکین خاطر پیامبر اسلام، پس از دلتنگی و اندوهش به جهت درشت‌گویی و تکذیب مردم،
[۱۵۲] جامع‌البیان، ج۸، ص۲۴۱.
[۱۵۳] تفسیر قمی، ج۱، ص۲۰۴.
در آیه ۳۴ انعام اذیّت‌های پیامبران پیشین و پیروانشان و نیز استقامت ایشان را یادآور شده است: «و‌لَقَد کُذِّبَت رُسُلٌ مِن قَبلِکَ فَصَبَروا عَلی ما کُذِّبوا و اوذوا حَتّی اَتـهُم نَصرُنا و‌لا‌مُبَدِّلَ لِکَلِمـتِ اللّهِ». دیگر آیات نیز پیامبراسلام را به صبر در برابر آزارهای زبانی فراخوانده، و به او وعده یاری دربرابر استهزای مشرکان را داده‌است.
آیه ۴۸ احزاب نیز پیامبر را به توکّل بر خدا و بی‌اعتنایی به اذیّت کافران و منافقان فرمان داده است: «... ‌ودَع اَذهُم و تَوَکَّل عَلَی اللّهِ‌...». برخی مفسّران، مفعول بودن ضمیر «أذاهم» را محتمل دانسته‌اند که در این صورت، آیه، پیامبر را از آزار دادن منافقان و کافران با قتل و... بازمی‌دارد.
افزون بر مشرکان و اهل‌کتاب، گاهی اطرافیان و پیروان نادان نیز بر اثر جهل، ضعف فرهنگی و ناآشنایی با آداب معاشرت، زمینه‌ساز اذیّت پیامبر بودند؛ چنان‌که آیه ۵۳ احزاب به مواردی از آن (ورود بدون اذن به خانه پیامبر، طولانی کردن جلوس و بحث در منزل حضرت و..) اشاره کرده است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُیوتَ النَّبیِّ... اِنَّ ذلِکُم کانَ یُؤذِی النَّبیَّ فَیَستَحیِ مِنکُم‌...». از این آیه چنین برداشت می‌شود که گاهی کسانی بدون اذن و دعوت به خانه پیامبر وارد می‌شدند و گاهی نیز دعوت شدگان، پس از صرف غذا به نشستن در منزل حضرت و گفت و گو با یک‌دیگر ادامه می‌دادند که این هر دو، پیامبر را می‌آزرد؛ ولی او به جهت حُجب و حیا چیزی نمی‌گفت.
[۱۶۱] جامع‌البیان، ج۲۲، ص۴۷ ـ ۴۸.
[۱۶۲] التفسیرالکبیر، ج ۲۵، ص ۲۲۳.
شاید آن‌ها سکوت و عدم اعتراض پیامبر را نشانه رضایت می‌دانستند؛ ولی قرآن حیا را سبب سکوت دانسته و بدین‌سان به مؤمنان فهمانده که سکوت پیامبر نباید مجوزی بر آزار وی باشد.
شاید وجه ایذا آن بوده که این جلسات پیامبر را از رسیدگی به شؤون نبوّت (عبادت و رسیدگی به امور جامعه اسلامی) و امور شخصی و خانوادگی بازمی‌داشت
جزء پایانی آیه به موردی دیگر از این نوع آزارها اشاره دارد: «و‌اِذا سَاَلتُموهُنَّ مَتـعـًا فَسـَلوهُنَّ مِن وراءِ حِجاب... و ما کانَ لَکُم اَن تُؤذوا رَسولَ اللّهِ و لا اَن تَنکِحوا اَزوجَهُ مِن بَعدِهِ اَبَدًا‌...».مقصود از ایذا در این آیه، اعتراض برخی مسلمانان به ازدواج پیامبر با بیوه زنان و ازدواج نکردن آنان با زنان پیامبر پس از وفات وی و شیوه معاشرت آنان با زنان پیامبر و... دانسته شده
[۱۶۵] جامع‌البیان، ج۲۲، ص۴۸.
[۱۶۶] مجمع البیان، ج۸، ص۵۷۶ ـ ۵۷۷.
[۱۶۷] تفسیرماوردی، ج ۴، ص ۴۱۹ ـ ۴۲۰.
که این امور پیامبر را می‌آزرد. آیه ۶۱ توبه نیز به یکی از اذیّت‌های زبانی منافقان که پیامبر را «زودباور» می‌خواندند، اشاره دارد: «و‌مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذونَ النَّبِیَّ و یَقولونَ هُوَ اُذُن‌...».

۶.۴ - هشدار به مومنان

به دنبال آیات پیشین و آیاتی که آزار دهندگان خدا و پیامبر را به نفرین دنیا و آخرت و عذاب خوارکننده بیم داده، آیه ۶۹ احزاب مؤمنان را از آزار پیامبر، چنان‌که قوم موسی به آن مبتلا بودند، نهی می‌کند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَکونوا کَالَّذینَ ءاذَوا موسی‌...». در مقصود از «اذیّت موسی» اقوال گوناگونی بیان شده است: تهمت‌هایی مانند قتل هارون، رابطه نامشروع با زنی بدکاره، سحر و جنون ، نقص عضو و عیوب جسمانی یا بهانه‌جویی‌هایی که با آن موسی را می‌آزردند
[۱۷۰] جامع‌البیان، ج۲۲، ص۶۲‌ـ‌۶۵.
[۱۷۱] التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۳.
[۱۷۲] تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۱۷۳.
که در هر صورت، خداوند او را از این نسبت‌های ناروا و بهانه‌جویی‌ها رهایی بخشید. در تورات در مورد خروج بنی‌اسرائیل از مصر آمده است که آن‌ها به موسی گفتند: تو ما را از مصر خارج ساختی تا در این بیابان بمیریم؛ در‌حالی‌که خدمت‌گزاری مصریان، از مرگ در این بیابان بهتر بود
[۱۷۳] کتاب مقدس.
یا در فقره‌ای دیگر آن‌ها به موسی و هارون اعتراض کرده، از مرگ در بیابان بر اثر گرسنگی و از دست دادن سفره‌های رنگین غذا گله می‌کردند
[۱۷۴] کتاب مقدس.
که این گفته‌ها و فزون‌طلبی‌ها خود به نوعی ایذا بود. برخی منظور از «اذیّت» در این آیه را تهمت نقص و عیب جسمانی به موسی دانسته، معتقدند: خداوند با نمایاندن بدن او به مردم این اتهام را خنثا کرد؛ ولی این دیدگاه دارای ضعف‌هایی است؛ چون اولا لازمه آن آشکار شدن بدن پیامبر بر مردم است؛
[۱۷۵] مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۵۸۳.
هرچند برخی ذکر نکردن نوع ایذا را مؤیّدی بر حدیثی که ایذا را تهمت نقص عضو مردانگی دانسته، گرفته‌اند
[۱۷۶] المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۴۷.
و دیگر این‌که در تاریخ، چنین تهمتی درباره پیامبر اسلام نقل نشده
تا این تشبیه درست باشد. همچنین نسبت سحر و جنون نیز تناسبی با خطاب «الَّذینَ ءامَنوا» ندارد؛ چراکه مؤمنان، چنین نسبتی به پیامبر اسلام نداده‌اند. برخی با توجّه به عبارت «فَبَرَّاَهُ اللّهُ» معتقدند که مقصود، ایذایی مانند تهمت و افترا است که به تبرئه و تنزیه نیازمند است نه مطلق اذیّت.
در بیان نوع ایذای پیامبر اسلام نیز اقوالی بیان شده که شاید مناسب‌ترین آن ماجرای زید و زینب بوده باشد؛
[۱۸۱] مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۵۶۵.
البتّه می‌توان گفت: این آیه هشداری به مؤمنان است تا همچون بنی‌اسرائیل به گناه پیغمبر آزاری نیفتند که در این صورت، فایده تشبیه، تقبیح و زشت نشان دادن این عمل است؛ چرا که مؤمنان به زشتی آزار موسی با توجّه به آیه‌۵ صف آگاه‌بودند.
آیه‌۵ صف به شِکوه موسی درباره آزار قومش، سپس به انحراف دل‌های منحرفان از حق، به‌دست خدا اشاره می‌کند: «و‌اِذ قالَ موسی لِقَومِهِ یـقَومِ لِمَ تُؤذونَنی... فَلَمّا زاغوا اَزاغَ اللّهُ قُلوبَهُم واللّهُ لایَهدِی القَومَ الفـسِقین» این آیه نیز با بیان رویارویی موسی با اذیّت قومش به پیامبر اسلام دلداری می‌دهد که از‌جمله «واللّهُ لایَهدِی القَوم الفسِقین»، شدّت زشتی پیامبرآزاری فهمیده می‌شود به حدّی که این امر به دوری از هدایت می‌انجامد.
[۱۸۵] التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۳۱۲.


۶.۵ - منحصر نبودن آزار

شاید ایذای پیامبر به زمان حیات وی منحصر نبوده، مواردی چون ازدواج با همسرانش و آزار خاندانش را نیز دربرگیرد،
[۱۸۶] المنار، ج۱۰، ص۵۲۱.
[۱۸۷] مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۵۷۷..
و روایات فراوانی که آزار فاطمه و علی (علیهماالسلام) را آزار پیامبر می‌داند، بر آن دلالت دارند؛
[۱۸۹] تفسیرقمی، ج ۲، ص ۱۷۰.
[۱۹۰] مسند احمد، ج۴، ص۵۳۴.
گرچه برخی، ایذای فاطمه (علیهاالسلام) را در ماجرای فدک، با بیانی غیر قابل پذیرش، توجیه کرده‌اند.
[۱۹۱] المنار، ج‌۱۰، ص‌۵۲۱‌ـ‌۵۵۲.

برخی آزار پیامبر را در امور مربوط به رسالت، کفر، و در امور شخصی، گناه دانسته‌اند؛ چون اذیّت در مورد نخست، با ایمان، منافات دارد؛ به همین سبب بر آن وعده عذاب دردناک داده شده است
[۱۹۲] المنار، ج‌۱۰، ص‌۵۲۱.
[۱۹۳] المنیر، ج‌۱۰، ص‌۲۸۴‌ـ‌۲۸۵.
: «والَّذینَ یُؤذونَ رَسولَ اللّهِ لَهُم عَذابٌ اَلیم
از دیگر آزارهای منافقان به پیامبر، درخواست قرآنی دیگر، غیر از قرآنِ نازل شده بوده است که مقصود آنان از تبدیل قرآن و آوردن قرآنی دیگر، تبدیل آیات مخالف با عقایدشان به آیاتی موافق با آن بوده که بدین‌سان، قرآن پس از موافقتِ همه آیات با آرا و اندیشه‌هایشان مورد پذیرششان قرار گیرد.


در قرآن، برای پیشگیری یا مقابله با اذیّت، راه‌هایی سفارش شده است: در بعضی موارد که انسان توان مقابله را ندارد، نباید زمینه آزار رسانی دیگران را فراهم آورد؛ برای مثال، زمانی که مشرکان با شنیدن صدای نماز و قرائت قرآن پیامبر به مقدّسات ناسزا می‌گفتند و به‌سوی پیامبر سنگ می‌انداختند، پیامبر مأموریّت یافت تا نماز را چنان بخواند که به گوش مشرکان نرسد.
[۱۹۷] جامع‌البیان، ج‌۱۵، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۳۱.
[۱۹۸] مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۶۸۹.
آیه‌۵۹ احزاب نیز به منظور جلوگیری از دست یازی فاسقان به زنان آزاد مؤمن، به جهت شباهت لباس و پوششان به کنیزان، به آنان استفاده از روسری‌های بلند را یادآور می‌شود:
[۲۰۰] جامع‌البیان، ج‌۲۲، ص‌۵۸.
«یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلـبیبِهِنَّ‌... ‌فَلایُؤذَینَ»؛ پس برای امنیّت زنان از آزار فاسقان، افزون بر عفاف باطن، عفاف کامل ظاهر و حتّی رعایت متانت در راه رفتن و سخن‌گفتن نیز لازم است.
[۲۰۱] الفرقان، ج‌۲۱، ص‌۲۰۸.
برخی این آیه را فرمان به دوری از مواضع تهمت دانسته‌اند که سبب اذیّت‌است.
[۲۰۲] التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۰.

در مواردی که منشأ اذیّت، ستیز عقیدتی بوده، به خطر افتادن جان، مال یا آبروی مؤمن را باعث می‌شود، پنهان ساختن باور درونی و اظهار عقیده‌ای مخالف آن ( تقیّه ) مجاز است؛
چنان‌که عمّار در زیر شکنجه‌های سخت مشرکان اظهار کفر کرد
[۲۰۴] الدرالمنثور، ج۵، ص‌۱۷۰.
[۲۰۵] الکافی، ج۲، ص‌۲۲۲.
از این‌رو طبق روایات در‌صورتی که اظهار تشیّع پیامدهای زیان‌باری داشته باشد، تقیّه جایز، بلکه واجب است؛ بدین جهت، تقیّه، سپر و حرز مؤمن دانسته شده است.
مقابله با آزار دهندگان در‌صورت امکان و نیز مصلحت نداشتن سکوت و خویشتنداری، جایز یا واجب است؛ چنان‌که با هجرت مسلمانان به مدینه و فراهم آمدن توان مقابله با مشرکان، به آنان اجازه مقابله داده شد یا مسلمانان برای رهایی مردان، زنان و کودکان مستضعف که در مکّه مانده بودند، به جنگ با مشرکان مأمور، و در مدینه ، آزاردهندگان به تبعید و قتل تهدید شدند امّا در مواردی که مقابله با آزار دهندگان، غیر ممکن و سکوت و خویشتنداری اثری تربیتی داشته باشد، به صبر و استقامت، و استمداد از خداوند و تقوا سفارش شده است چنان‌که پیامبران و پیروانشان با توکّل بر خداوند در برابر آزار مشرکان صبر می‌کردند
برخی، از این آیه استفاده کرده‌اند که استقامت در برابر آزار و رنج، خود نوعی توکّل است؛ چنان‌که در آیه‌۴۸ احزاب درباره پیامبر اسلام آمده: «ودَع اَذهُم و تَوَکَّل عَلَی اللّهِ» که صابران بر رنج، مقام متوکّلان را می‌یابند.
[۲۱۳] کشف الاسرار، ج‌۵، ص‌۲۴۷.

آیات ۳۳‌ـ‌۳۴ انعام ۳۵ احقاف و ۳۹ ق با یادآوری استقامت پیامبران پیشین و پیروانشان از پیامبر و مسلمانان می‌خواهند تا در برابر آزار مشرکان شکیبا باشند. آیه‌۱۰ عنکبوت منافقان و عافیت طلبان را که با اندک سختی، از دین برمی‌گردند، نکوهیده است: «ومِنَ النّاسِ مَن یَقولُ ءامَنّا بِاللّهِ فَاِذا اوذِیَ فِی‌اللّهِ جَعَلَ فِتنَةَ النّاسِ کَعَذابِ اللّهِ». برخی، منظور از ایذا را در این آیه، مشقّت و سختی عباداتی چون جهاد دانسته‌اند که گروهی به بهانه مشقّت، از زیر آن شانه خالی می‌کنند.
[۲۱۸] کشف الاسرار، ج‌۷، ص‌۳۶۶‌ـ‌۳۷۰.
به‌طور کلّی شاید این آیه درباره کسانی باشد که ایمان واقعی ندارند و تا زمانی که آزار نشوند، اظهار ایمان می‌کنند و معتقدند که عقلا نباید خود را برای ایمان، به زحمت و عذاب انداخت؛ بدین جهت، با اندک سختی به شرک می‌گرایند.
[۲۱۹] المیزان، ج۱۶، ص‌۱۰۵.
افزون بر این موارد، گاهی با نیکوکاری و تألیف قلوب از راه‌های شرعی می‌توان از آزار دیگران کاست یا حتّی محبّت آنان را به‌دست آورد. گروهی، بعضی ازدواج‌های پیامبر را مانند ازدواج او با ام‌حبیبه از دختران خاندان ابی‌سفیان به این منظور دانسته‌اند.
[۲۲۲] الدرالمنثور، ج‌۸، ص‌۱۳۰.
[۲۲۳] انساب‌الاشراف، ج۲، ص‌۷۳.


۷.۱ - وعده به مومنان

در پاره‌ای موارد نیز خداوند، پیامبران و مؤمنان را از آزار مشرکان رهانیده یا بر یاری آن‌ها وعده داده است؛ به‌طور مثال پیامبر اسلام دفع شرّ ریشخندگران را وعده داد و بدین‌سان، ابولهب از سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر به نفرین الهی گرفتار شد چنان‌که هریک از پیامبران پیشین را نیز پس از بردباری، به نوعی یاری کرد: «ولَقَد کُذِّبَت رُسُلٌ مِن قَبلِکَ فَصَبَروا عَلی ما کُذِّبوا واوذوا حَتّی اَتـهُم نَصرُنا». ابراهیم را از آتش رهانید، و موسی را از آزار افترا و تهمت تبرئه کرد. هم‌چنین در سوره احزاب پس از بیان راه پیش‌گیری از دست یازی فاسقان به زنان مؤمن، پیامبر و مؤمنان را به تسلّط بر منافقان، در‌صورت ادامه آزار رسانی آنان وعده داده است چنان‌که خداوند، پیامبر را هنگام قرائت قرآن و به پا داشتن نماز، از دید کافران پنهان نگه می‌داشت و بدین‌سان از آزار مشرکان از‌جمله ابوسفیان، نضربن حارث، ابوجهل و ام‌جمیل مصون می‌ماند
[۲۳۰] مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۶۴۵.
: «و‌اِذا قَرَأتَ القُرءانَ جَعَلنا بَینَکَ و بَینَ الَّذینَ لایُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ حِجابـًا مَستورا». برخی، مقصود از «حجاب مستور» را دوری کافران از قرآن و هدایت و شفای آن دانسته‌اند که در مقایسه با وجه پیشین بعید به نظر می‌رسد.
[۲۳۱] مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۶۴۵.

آیات ۱۱۰‌ـ‌۱۱۱ آل‌عمران پس از آن‌که امّت اسلام را به جهت امر به معروف و ن هی از منکر و‌... بهترین امّت معرّفی کرده، به مؤمنان وعده داده که از سوی کافران جز آزاری اندک، به آنان زیانی نخواهد رسید: «کُنتُم خَیرَ اُمَّة... لَن‌یَضُرّوکُم اِلاّ اَذیً‌...». این مصونیت به جهت یاری خداوند است که اهل‌کتاب بر زیان رسانی به مؤمنان قدرت نمی‌یابند و فقط به اذیّت زبانی آنان می‌پردازند.
[۲۳۳] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۱۳.

در ادامه، چنین وعده داده که اگر اهل‌کتاب از حدّ آزار زبانی پا را فراتر گذارند و به جنگ بپردازند، شکست خواهند خورد. با توجّه به این آیه و استثنای حقیقی (متّصل) «أذی» از «ضرر»، چنین برداشت می‌شود که «ایذا» پایین‌ترین حدّ ضرر، یعنی گفتار آزاردهنده است؛
[۲۳۴] التفسیرالکبیر، ج‌۸، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.
[۲۳۵] کشف الاسرار، ج‌۲، ص‌۲۴۶.
البتّه محقّقان، منقطع‌بودن این استثنا را که از سوی برخی ادّعا شده است، مردود دانسته‌اند.
[۲۳۶] التفسیر الکبیر، ج‌۸، ص‌۱۹۴.



(۱) لغت‌نامه.
(۲) مفردات.
(۳) التحقیق.
(۵) اصطلاحات روان‌شناسی.
(۶) التفسیر الکبیر.
(۷) تفسیر عیاشی.
(۸) جامع‌البیان.
(۹) مجمع البیان.
(۱۰) الکشاف.
(۱۱) المیزان.
(۱۲) الکافی.
(۱۳) الخصال.
(۱۴) بحار‌الانوار.
(۱۵) نهج‌البلاغه.
(۱۶) ثواب الاعمال.
(۱۷) الکشاف.
(۱۸) الدرالمنثور.
(۱۹) کشف‌الاسرار.
(۲۰) تفسیر ماوردی.
(۲۱) تفسیر قمی.
(۲۲) التفسیر الکبیر.
(۲۳) فی ظلال القرآن.
(۲۴) الابتلاء.
(۲۵) البحرالمحیط.
(۲۶) المناقب.
(۲۷) کنزالعمال.
(۲۸) بحارالانوار.
(۲۹) الشفاء بتعریف حقوق المصطفی.
(۳۰) نورالثقلین.
(۳۱) الصافی.
(۳۲) الوجوه والنظائر.
(۳۳) بصائر ذوی التمیز.
(۳۴) مجمع‌البحرین.
(۳۵) زبدة‌البیان.
(۳۶) التحریر و التنویر.
(۳۷) کتاب مقدس.
(۳۸) تفسیر نمونه.
(۳۹) المنار.
(۴۰) مسند احمد.
(۴۱) المنیر.
(۴۲) الفرقان.
(۴۳) وسائل الشیعه.
(۴۴) کشف الاسرار.
(۴۵) انساب‌الاشراف.
(۴۶) قرآن کریم.


۱. لغت‌نامه، ج۱، ص۱۳۶۰. واژه «أذیت».
۲. مفردات، واژه «أذی»، ج۱، ص۷۲.
۳. التحقیق، واژه «ضرّ»،ج۷، ص۲۵.
۴. واژه «أذی»، التحقیق، واژه «أذی»، ج۱، ص۶۵.
۵. اصطلاحات روان‌شناسی، ج۱، ص۱۱۵.
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۶۲.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۶۴.    
۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۱.    
۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۸۶.    
۱۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    
۱۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۱۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۱.    
۱۳. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۴۹.    
۱۵. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    
۱۶. توبه/سوره۹، آیه۶۱.    
۱۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۲۶۴.    
۱۹. آیه۵۷.    
۲۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳.    
۲۱. التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۹۰..
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۱۹۴.    
۲۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۸.    
۲۴. نساء/سوره۴، آیه۱۶.    
۲۵. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۲۷.    
۲۶. جامع‌البیان، ج۴، ص۳۹۰.
۲۷. جامع‌البیان، ج۴، ص۳۹۱.
۲۸. مجمع البیان، ج۳، ص۳۴.
۲۹. المیزان، ج۴، ص۲۳۵.    
۳۰. جامع‌البیان، ج۴، ص۳۹۱.
۳۱. المیزان، ج۴، ص۲۳۵ ۲۳۶.    
۳۲. جامع‌البیان، ج۴، ص۳۹۴.
۳۳. مجمع البیان، ج۳، ص۳۵.
۳۴. الکشاف، ج۱، ص۴۸۸.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.    
۳۶. الکشاف، ج۱، ص۲۶۵.    
۳۷. مجمع البیان، ج۲، ص۵۶۲.
۳۸. جامع‌البیان، ج۲، ص۵۱۸.
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.    
۴۰. التفسیر الکبیر، ج۵، ص۱۶۶.
۴۱. المیزان، ج۲، ص۷۷.    
۴۲. نساء/سوره۴، آیه۱۰۲.    
۴۳. بروج/سوره۸۵، آیه۸.    
۴۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۶.    
۴۵. الکافی، ج۱، ص۱۳۱.
۴۶. الخصال، ج۱، ص۲۵.
۴۷. بقره/سوره۲، آیه۲۱۲.    
۴۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۸۶.    
۴۹. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۵۰. کهف/سوره۱۸، آیه۹۴.    
۵۱. نساء/سوره۴، آیه۵۴.    
۵۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.    
۵۳. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    
۵۴. عبس/سوره۸۰، آیه۲.    
۵۵. التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۲۱۳.
۵۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۹.    
۵۷. بقره/سوره۲، آیه۱۶۸.    
۵۸. ناس/سوره۱۱۴، آیه۵.    
۵۹. محمد/سوره۴۷، آیه۲۵.    
۶۰. اعراف/سوره۷، آیه۲۷.    
۶۱. مائده/سوره۵، آیه۹۱.    
۶۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰.    
۶۳. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵.    
۶۴. مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۵.
۶۵. ص/سوره۳۸، آیه۴۱.    
۶۶. المیزان، ج۳، ص۱۸۰.    
۶۷. المیزان، ج۱۳، المیزان، ص۳۴۱.    
۶۸. مائده/سوره۵، آیه۹۰.    
۶۹. المیزان، ج۱۷، ص۲۰۹.    
۷۰. المیزان، ج۵، ص۸.
۷۱. المیزان، ج۵، ص۱۳ ـ ۱۴.
۷۲. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۳.    
۷۳. بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۵۶.    
۷۴. نهج‌البلاغه، حکمت ۲۱۵.    
۷۵. الکافی، ج۲، ص۳۵۶.
۷۶. ثواب الاعمال، ج۱، ص۲۴۷.
۷۷. بقره/سوره۲، آیه۲۶۲.    
۷۸. الکشاف، ج۱، ص۳۱۱.    
۷۹. بقره/سوره۲، آیه۲۶۳.    
۸۰. مجمع البیان، ج۲، ص۶۴۸.
۸۱. بقره/سوره۲، آیه۲۶۴.    
۸۲. بقره/سوره۲، آیه۲۶۵.    
۸۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۷.    
۸۴. نور/سوره۲۴، آیه۲۳.    
۸۵. الدرالمنثور، ج۶، ص۶۵۷.    
۸۶. جامع‌البیان، ج۲۲، ص۵۶.
۸۷. مجمع البیان، ج۸، ص۵۸۰.
۸۸. مجمع البیان، ج۸، ص۵۸۰.
۸۹. کشف الاسرار، ج۸، ص۸۸.
۹۰. الکشاف، ج۳، ص۵۵۹.    
۹۱. تفسیر ماوردی، ج۴، ص۴۲۳.    
۹۲. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۷۱.
۹۳. کشف الاسرار، ج۸، ص۸۸.
۹۴. الکشاف، ج۳، ص۵۵۹.    
۹۵. المیزان، ج۱۶، ص۳۳۹.    
۹۶. التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۲۹.
۹۷. صف/سوره۶۱، آیه۵.    
۹۸. المیزان، ج۱۹، ص۲۵۰.
۹۹. هود/سوره۱۱، آیه۴۰.    
۱۰۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۵۵.    
۱۰۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۴.    
۱۰۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۹.    
۱۰۳. اعراف/سوره۷، آیه۶۶.    
۱۰۴. صافات/سوره۳۷، آیه۳۶.    
۱۰۵. کشف الاسرار، ج۸، ص۸۷.
۱۰۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۸۶.    
۱۰۷. فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۴۶۶.
۱۰۸. الابتلاء، ج۱، ص۲۷۹ ـ ۲۸۱.
۱۰۹. هود/سوره۱۱، آیه۳۲.    
۱۱۰. شعرا/سوره۲۶، آیه۱۰۵.    
۱۱۱. شعرا/سوره۲۶، آیه۱۱۶.    
۱۱۲. قمر/سوره۵۴، آیه۹.    
۱۱۳. البحرالمحیط، ج۸، ص۱۷۷.
۱۱۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۶.    
۱۱۵. صافات/سوره۳۷، آیه۸۵.    
۱۱۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۱.    
۱۱۷. مریم/سوره۱۹، آیه۸۳.    
۱۱۸. الابتلاء، ج۱، ص۳۳۹ ـ ۳۹۱.
۱۱۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۰۳.    
۱۲۰. یونس/سوره۱۰، آیه۷۵.    
۱۲۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۱.    
۱۲۲. الابتلاء، ج۱، ص۴۰۷.
۱۲۳. نساء/سوره۴، آیه۱۵۷.    
۱۲۴. مریم/سوره۱۹، آیه۲۷.    
۱۲۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۲.    
۱۲۶. المناقب، ج۳، ص۲۸۶.
۱۲۷. کنزالعمال، ج۳، ص۱۳۰.
۱۲۸. بحارالانوار، ج۳۹، ص۵۶.
۱۲۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۶.    
۱۳۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۸۶.    
۱۳۱. جامع‌البیان، ج۴، ص۲۶۷.
۱۳۲. مجمع البیان، ج۲، ص۹۰۳.
۱۳۳. الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۲۲۱.
۱۳۴. نورالثقلین، ج۲، ص۱۳۵.    
۱۳۵. الصافی، ج۲، ص۲۸۵.    
۱۳۶. الوجوه والنظائر، ج۱، ص۴۲.
۱۳۷. بصائر ذوی التمیز، ج۲، ص۷۳.
۱۳۸. مجمع‌البحرین، ج۱، ص۲۵.
۱۳۹. تفسیر ماوردی، ج۴، ص۴۲۲.
۱۴۰. الکشاف، ج۳، ص۵۵۹.
۱۴۱. جامع‌البیان، ج۲۲، ص۵۵ ـ ۵۶.
۱۴۲. کشف الاسرار، ج۸، ص۸۷.
۱۴۳. تفسیر ماوردی، ج۴، ص۴۲۲.
۱۴۴. تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۴۲۲.
۱۴۵. الکشاف، ج۳، ص۵۵۹.
۱۴۶. مجمع البیان، ج۸، ص۵۷۹.
۱۴۷. توبه/سوره۹، آیه۶۱.    
۱۴۸. الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۲۱۹.
۱۴۹. زبدة‌البیان، ج۱، ص۲۵۷.
۱۵۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۲.    
۱۵۱. جامع‌البیان، ج۸، ص۲۴۱.
۱۵۲. جامع‌البیان، ج۸، ص۲۴۱.
۱۵۳. تفسیر قمی، ج۱، ص۲۰۴.
۱۵۴. انعام/سوره۶، آیه۳۴.    
۱۵۵. ق/سوره۵۰، آیه۳۹.    
۱۵۶. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۵.    
۱۵۷. حجر/سوره۱۵، آیه۹۵.    
۱۵۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۸.    
۱۵۹. الکشاف، ج۳، ص۵۴۷.    
۱۶۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۱۶۱. جامع‌البیان، ج۲۲، ص۴۷ ـ ۴۸.
۱۶۲. التفسیرالکبیر، ج ۲۵، ص ۲۲۳.
۱۶۳. التحریر و التنویر، ج۲۲، ص۸۶.    
۱۶۴. التحریر و التنویر، ج۲۲، ص۸۶.    
۱۶۵. جامع‌البیان، ج۲۲، ص۴۸.
۱۶۶. مجمع البیان، ج۸، ص۵۷۶ ـ ۵۷۷.
۱۶۷. تفسیرماوردی، ج ۴، ص ۴۱۹ ـ ۴۲۰.
۱۶۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۷.    
۱۶۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۹.    
۱۷۰. جامع‌البیان، ج۲۲، ص۶۲‌ـ‌۶۵.
۱۷۱. التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۳.
۱۷۲. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۱۷۳.
۱۷۳. کتاب مقدس.
۱۷۴. کتاب مقدس.
۱۷۵. مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۵۸۳.
۱۷۶. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۴۷.
۱۷۷. تفسیر تفسیر نمونه، ج‌۱۷، ص‌۴۴۵    
۱۷۸. تفسیر تفسیر نمونه، ج‌۱۷، ص‌۴۴۵    
۱۷۹. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۴۷.    
۱۸۰. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۴۷.    
۱۸۱. مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۵۶۵.
۱۸۲. صف/سوره۶۱، آیه۵.    
۱۸۳. التحریر و التنویر، ج‌۲۲، ص‌۱۱۹.    
۱۸۴. صف/سوره۶۱، آیه۵.    
۱۸۵. التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۳۱۲.
۱۸۶. المنار، ج۱۰، ص۵۲۱.
۱۸۷. مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۵۷۷..
۱۸۸. الدرالمنثور، ج۶، ص۶۵۶.    
۱۸۹. تفسیرقمی، ج ۲، ص ۱۷۰.
۱۹۰. مسند احمد، ج۴، ص۵۳۴.
۱۹۱. المنار، ج‌۱۰، ص‌۵۲۱‌ـ‌۵۵۲.
۱۹۲. المنار، ج‌۱۰، ص‌۵۲۱.
۱۹۳. المنیر، ج‌۱۰، ص‌۲۸۴‌ـ‌۲۸۵.
۱۹۴. توبه/سوره۹، آیه۶۱.    
۱۹۵. یونس/سوره۱۰، آیه۱۵.    
۱۹۶. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۲۶.    
۱۹۷. جامع‌البیان، ج‌۱۵، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۳۱.
۱۹۸. مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۶۸۹.
۱۹۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۲۰۰. جامع‌البیان، ج‌۲۲، ص‌۵۸.
۲۰۱. الفرقان، ج‌۲۱، ص‌۲۰۸.
۲۰۲. التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۰.
۲۰۳. تفسیر نمونه، ج‌۱۱، ص‌۴۲۳‌‌۴۲۴    
۲۰۴. الدرالمنثور، ج۵، ص‌۱۷۰.
۲۰۵. الکافی، ج۲، ص‌۲۲۲.
۲۰۶. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۲۰۷. وسائل الشیعه، ج‌۱۶، ص‌۲۱۰‌‌۲۲۰.    
۲۰۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۷.    
۲۰۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۸۶.    
۲۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۹.    
۲۱۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۲.    
۲۱۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۸.    
۲۱۳. کشف الاسرار، ج‌۵، ص‌۲۴۷.
۲۱۴. انعام/سوره۶، آیه۳۳.    
۲۱۵. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۵.    
۲۱۶. ق/سوره۵۰، آیه۳۹.    
۲۱۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۰.    
۲۱۸. کشف الاسرار، ج‌۷، ص‌۳۶۶‌ـ‌۳۷۰.
۲۱۹. المیزان، ج۱۶، ص‌۱۰۵.
۲۲۰. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۶.    
۲۲۱. تفسیر ماوردی، ج۵، ص‌۵۱۹.    
۲۲۲. الدرالمنثور، ج‌۸، ص‌۱۳۰.
۲۲۳. انساب‌الاشراف، ج۲، ص‌۷۳.
۲۲۴. حجر/سوره۱۵، آیه۹۵.    
۲۲۵. مسد/سوره۱۱۱، آیه۱.    
۲۲۶. انعام/سوره۶، آیه۳۴.    
۲۲۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۴.    
۲۲۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۹.    
۲۲۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۰.    
۲۳۰. مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۶۴۵.
۲۳۱. مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۶۴۵.
۲۳۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۰.    
۲۳۳. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۱۳.
۲۳۴. التفسیرالکبیر، ج‌۸، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.
۲۳۵. کشف الاسرار، ج‌۲، ص‌۲۴۶.
۲۳۶. التفسیر الکبیر، ج‌۸، ص‌۱۹۴.



دائرة المعارف قران کریم جلد دوم، برگرفته از مقاله"اذیت"    



جعبه ابزار